دکتر محمد حسین محترم

در ۲۲ بهمن صدای ملت را شنیدید؟!

در ۲۲ بهمن صدای ملت را شنیدید؟!



انتشار این مطلب را با اصلاحاتی عمداً به بعداز برگزاری راهپیمایی پرشکوه و خیره‌کننده ملت ایران در ۲۲ بهمن موکول کردیم تا این راهپیمایی با این عظمت سندی محکم باشد بر آن!

به گزارش مجاهدت از مشرق، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- این سخن حکیمانه رهبر معظم انقلاب که نقشه‌های دشمن را «جامع و مهندسی خوب» اما محاسبات شان از ملت ایران را «غلط» توصیف کردند، باردیگر نمود عینی پیدا کرد. اولا آمریکایی‌ها و پادوهای داخلی آنها غلط بودن محاسباتشان از مردم را در یوم الله ۲۲ بهمن دیدند و ثانیا ملت ایران مهندسی جامع و خوبِ آمریکایی‌ها در بیانیه‌های فریبکارانه دیکته شده به دو تن از سران فتنه را به خوبی نظاره‌گر بودند.

هدف آنی و اصلی این مهندسی آمریکایی‌ها در آستانه یوم‌الله ۲۲ بهمن تاثیرگذاری بر حضور مردم در راهپیمایی این روز بزرگ در تاریخ ملت ایران بود. اما برخلاف محاسباتشان ۲۲ بهمن امسال همان «میثاقی تازه» و «همه پرسی آزاد»ی شد که «تمام اقوام با هر گرایش سیاسی» در یک «اتحاد ملی» بنام «ملت ایران» بار دیگر بر «قانون اساسی» برآمده از خون هزاران شهید مهر تایید زدند و پاسخی کوبنده به ادعاهای «عبور از قانون اساسی» دادند.

لذا همان‌گونه که برخی سلبریتی‌ها اکانتهای خود را فروختند تا دیده شوند، برخی افراد که روزی جزو خواص بودند از جمله سران فتنه نیز با فروش بیانیه‌ها و مواضع خود تلاش دارند تا شاید هنوز دیده شوند، اما به‌سان بیماران آلزایمری که نسبت به پیرامون خود و از فضای کشور و حال و هوای مردم درک درستی ندارند، نمی‌دانند که از نظر مردم جرم وطن فروشی نابخشودنی است.

البته نتیجه این چنین بیانیه‌هایی منزجر کردن بیشتر مردم است. حکایت خودنمایی‌های وقت و بی‌وقت سران فتنه و ادعای دلسوزی برای جمهوریت نظام نیز حکایت کسی است که بچه‌گریان و ترسیده از قیافه خودش را، می‌خواهد آرام کند!، بگذریم!

۲- تکلیف سران فتنه که کشور را تا لبه پرتگاه بردند و کسانی که در مقابل ادعای عبور از قانون اساسی و فضاسازی‌های صهیونیستها و آمریکایی‌ها علیه قانون اساسی سکوت و به این میثاق ملی ایرانیان ظلم کردند، کاملا روشن است!، اما اینکه چرا اصلاح‌طلبان در ماموریت محوله به آنها، ابایی ندارند در پادویی آمریکا خود را مضحکه افکارعمومی عام و خاص کنند، و چرا بقای خود را در بی‌آبرویی در افکارعمومی می‌بینند و اینکه آمریکایی‌ها چه اسناد خیانتی از آنها دارند که از نگرانی این‌گونه در جهت سیاست‌های ضدایرانیِ آمریکا، سر و دست می‌شکنند و از هم سبقت می‌گیرند، سؤالاتی است که نیاز به موشکافی و جریان شناسی دقیق دارد، ولی تحقیقا پاسخ آنها را باید در این فراز از سخنان رهبرمعظم انقلاب جست‌وجو کرد که در تبیین حوادث ماههای گذشته نکته مهمی فرمودند که از دید خیلی از رسانه‌ها -یکی به تعمد و دیگری به تغافل- مغفول ماند.

ایشان تصریح داشتند «ماموریت و راهبرد برخی اشخاص و گروهها و جریانات داخلی بزک کردن آمریکا و انکار نقش و برنامه‌ریزی و دخالت آشکار آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها در حوادث و اغتشاشات کشور، برای ساقط کردن دولت است»! رهبری همچنین در جمع تولیدکنندگان فرمودند «در دهه ۹۰ به دلایل مختلف یک عقب‌ماندگی و به‌ اصطلاح تعطیل نسبی مسائل اقتصادی داشتیم، نمی‌شود همه را منسوب کرد به ضعف مدیریّتها!» حال سؤال اصلی مورد بحث این است که چه کسانی و چه جریاناتی موجب عقب‌ماندگی و تعطیلی مسائل اقتصادی شدند تا نهایتا زمینه را برای به زمین زدن دولت با دخالت آشکار دشمن فراهم کنند؟!

۳- این جماعتی که بین تعطیلی اقتصاد کشور و ساقط کردن دولت جمهوری اسلامی (چه دولت مخالفشان با آشوب، و چه دولتی که خود در راس آن بودند و به گفته ظریف و روحانی قصد استعفا داشتند)، با هدف براندازی نظام همواره در زمین دشمن به خوبی پشتک وارو می‌زنند تا حلقه وسطی این پروژه (شرطی کردن اقتصاد) را وصل کنند، حالا با شکست پروژه اغشتاشات، آنچنان رسواتر و دستشان خالی شده که در تناقضی آشکار مجبورند از یک طرف ادعای عبور از قانون اساسی کنند و از سوی دیگر با تحریف سخنان رهبری برای خود دستاویزی دست و پا کنند! بعداز فرمایشات رهبری در جمع تولیدکنندگان، دستگاه تبلیغاتی اصلاح‌طلبان در رسانه‌ها و فضای مجازی و با تعجب در رسانه‌های خارجی به خصوص فارسی زبان به کار افتاد تا به استناد یک جمله تقطیع شده از سخنان رهبری (نمی‌شود همه عقب‌ماندگی‌ها را منسوب کرد به ضعف مدیریت‌ها)، مدیریت فاجعه بار سه هشت سالِ دولت‌های سازندگی و اصلاحات و به‌ویژه تدبیر را با تحریف، تطهیر کنند.

جریان اصلاحات در ادامه فضاسازی‌های آمریکایی‌ها، بدون توجه به خنثی‌سازی بخش اعظم تحریم‌ها بدون برجام و اف‌ای‌تی‌اف و با سیاست نگاه به همسایگان و کشورهای دوست، باردیگر تحریم‌ها و مسئله هسته‌ای را به عنوان عامل اصلی مشکلات اقتصادی برجسته ‌سازی و حتی خبیثانه باز ادعای نخ نمای خطر حمله نظامی احتمالی را پیش کشیدند و همچنان ادعا کردند که برای حل مشکلات، نظام باید هسته‌ای را به آمریکایی‌ها بدهد و اف‌ای‌تی‌اف را تصویب کنید تا تحریم‌ها را بردارند!

این درحالی‌است که رهبری اولا فرمودند«نمی‌شود همه(عقب‌ماندگی‌ها) را منسوب کرد به ضعف مدیریّت‌ها»، نفرمودند«به سوء‌مدیریت‌ها»! ثانیا ایشان «مسئله‌ تحریم‌ها»، «مسئله کاهش ارزش نفت» و «مسئله تمرکز بر روی مسئله هسته‌ای» را از جمله عوامل موثر در عقب‌ماندگی اقتصادی کشور برشمردند و بلافاصله تصریح کردند«که اقتصاد را شرطی کردند»! اکنون پس از دوره خسارت بار دولت روحانی برای همگان روشن و امری بدیهی شده که این شرطی کردن اقتصاد ناشی از «سوء مدیریت‌ها» نه «ضعف مدیریت‌ها» بوده و بین این دو تفاوت وجود دارد.

چراکه با آن همه تذکرات و هشدارهای رهبری و استدلالهای منطقی می‌توان «ضعف مدیریتها» را برطرف و از عقب‌ماندگی و تعطیلی اقتصاد کشور جلوگیری کرد، اما آنچه رقم زدند ناشی از سوء مدیریت برای شرطی کردن اقتصاد کشور با اجرای سیاست‌های سوء صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی است و «برجام» حلقه واسط «سوء مدیریت‌ها و سیاست‌های سوء» بود.

لذا این جماعت نه به دقت نظر رهبری در بیان منظورشان توجه کردند و نه جمله بعدی ایشان یعنی «که اقتصاد را شرطی کردند»، را منتشر و تیتر رسانه‌های‌شان کردند، در حالی که به «سوء مدیریت‌های» سه دولتی که نقش اساسی و البته مخرب در شرطی کردن اقتصاد کشور و گرا دادن به آمریکایی‌ها برای تحریم ملت ایران و حتی التماس برای حمله به ایران و نهایتا به پروپاگاندای خود برای امضا و تحمیل برجام بر کشور هم اشاره‌ای نمی‌کنند.

لذا از این سخن رهبری که فرمودند «نمی‌شود همه را منسوب کرد به ضعف مدیریّت‌ها» این‌گونه فهم می‌شود که عقب‌ماندگی‌های اقتصادی به «سوء مدیریت‌ها» برمی‌گردد که «نیت و اهداف سوء» پشت «سیاست‌های سوء» دیکته شده از سوی صندوق بین‌المللی پول به خصوص در دهه ۹۰ که دولت حسن روحانی یک مدیریت فاجعه بار اجرایی را در تاریخ ثبت کرد، نه تنها اجازه نمی‌دهد که جلوی تعطیلی اقتصاد کشور گرفته شود بلکه خود عامداً در مسیر رشد و توسعه اقتصادی مانع ایجاد می‌کنند تا با کوچک کردن سفره مردم، آنها را علیه نظام وارد میدان کنند، اما غافل از اینکه محاسباتشان از اول غلط بود و ملت ایران دست پشت پرده آمریکایی‌ها در صحنه گردانی عروسک‌های غربگرای داخلی را به‌خوبی می‌بیند!

۴- حالا پس از فتنه اخیر، از یک سو رونمایی از پایگاه زیرزمینی عقاب ۴۴، موشک کروز عاصف، ماهواره‌های طلوع ۳ و ناهید ۲ و ظفر (در آستانه پرتاب)… و پروژه‌های عظیم صد در صد ایرانی فاز ۱۴ پارس جنوبی، پل استراتژیک خلیج‌فارس و ایجاد هلدینگ فضایی به نام «کیهان» به منظور طراحی منظومه‌های ماهواره‌ای و… و تجارت ۱۰۰ میلیارد دلاری و صادرات غیرنفتی ۵۲ میلیارد دلاری در سال جاری و استقبال گرم رئیس‌جمهور چین از رئیس‌جمهور ایران و امضای قراردادهای مهم اقتصادی فی مابین به خصوص در حوزه پولی و بانکی برای خنثی‌سازی تحریم‌ها را بگذارید در کنار فرمان عفو پدرانه رهبری و راهپیمایی ۲۲ بهمن، و از سوی دیگر التماس‌های بایدن برای مذاکره با جمهوری اسلامی و استقرار سفرای کویت و امارات در تهران و التماس ولیعهد سعودی به نخست‌وزیر عراق برای ترتیب دادن دیدار وزیرخارجه اش با وزیرخارجه ایران و تقدیم استوارنامه سفیر جدید فرانسه به رئیس‌جمهور ایران در حالی‌که از یک‌طرف فریبکارانه ادعای فراخواندن سفرای خود از ایران را داشتند و از طرف دیگر اکنون اعتراض‌های گسترده سراسری در خود فرانسه، دولت مکرون را با خطر سقوط روبه‌رو کرده و…. را بگذارید در کنار سخنان آن دخترکی که علی‌رغم غلتیدن در بغل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و دیگر اربابانش گفته‌اند انقلابتان تمام شد و…!

۵- حال اکنون جا ندارد هزاران بار این فراز از سخنان رهبری را بازنشر داد؟ که فرمودند «باز هم آنها اشتباه کردند. خیال می‌کردند ملت ایران با آنها همراهی خواهد کرد، در حالی که اشتباه کردند و کسی به آنها اعتنایی نکرد»!، و آیا جا ندارد سران فتنه هم با دیدن مردم همیشه در صحنه یوم الله ۲۲ بهمن، دست از فریبکاری و نفاق بردارند، و برخی خواص سیاسی – رسانه‌ای نیز البته اگر صدای ملت را شنیدند، شکر نظام و رهبری را کنند؟!، درغیر این‌صورت باید منتظر عذاب شدیدی باشند، چراکه این وعده و هشدار خداوند است که«لَئِن شَکَرتُم لَاَزِیدَنکُم و لَئِن کَفَرتُم انَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ»!.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

در ۲۲ بهمن صدای ملت را شنیدید؟! بیشتر بخوانید »

انتقام سختی که هر روز سخت‌تر می‌شود!

انتقام سختی که هر روز سخت‌تر می‌شود!



پایان انتقام سخت این سخن رهبرمعظم انقلاب است که فرمودند «دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلخ‌تر خواهد کرد».

به گزارش مجاهدت از مشرق، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- در سالروز شهادت شهید سلیمانی در پاسخ به این سؤال مهم که تعهد رهبر معظم انقلاب اسلامی به «انتقام سخت» از خون حاج قاسم چگونه و کی محقق خواهد شد، باید گفت انتقام سخت در حال محقق شدن است، ولی همراه با «هزینه سنگین» مطرح شده که باید بپردازند و این لزوماً نه به معنای یک عملیات دفعی با نتایج زودگذر است‌، که می‌تواند یک پروژه بطئی و مستمر با نتایج پایدار، و سختی آن نیز نه برای یک لحظه و یک روز و یک ماه و یک سال دشمن را به درد آورد، بلکه قرن‌ها برای او دردآور باشد!

زمانی که از انتقام سخت سخن گفته شد، همه تحلیلگران سیاسی و امنیتی و نظامی و رسانه‌ای جهان در پی این بودند که دریابند چه کسی قربانی آن خواهد بود و در سه سال گذشته نیز همواره سایه آن بر سر آمریکایی‌ها از خود ترامپ و پمپئو گرفته تا فرماندهان نظامی و دیگران و حتی صهیونیست‌ها بدجوری سنگینی و خاطره زندگی و سرنوشت سلمان رشدی مرتد را در اذهان زنده کرده است‌، با این تفاوت که «حکم انتقام سخت» را باید خیلی فراتر از «حکم سلمان رشدی» دانست.

هرچند هر دو از یک جنس هستند، ولی آنچه که موجب گستردگی و عمق حکم انتقام سخت شده‌، تفاوت در شرایط کنونی با زمان صدور حکم سلمان رشدی است‌، چراکه ایران مستقلِ امروز با عمق نفوذ گسترده‌تر و نافذ بودن حکمش قوی‌تر شده است. اما آنچه که تحلیلگران نظامی و سیاسی و… انتظارش را می‌کشند«مصداقی و گذرا» است که البته همین هم برایشان از خود انتقام سخت‌تر و درناک‌تر است‌، درحالی که آنچه که جمهوری اسلامی در پی آن است، «ماهوی و پایدار» است.

در حقیقت جنس انتقام سخت‌، از جنس صدور انقلاب اسلامی می‌باشد که اکنون تمام دنیای استکبار را مستاصل نموده است. از نظر جمهوری اسلامی همان گونه که شهادت شهید سلیمانی منطقه و جهان را تحت تاثیر قرار داد، انتقام سخت او نیز جهان را باید به‌طور پایدار تحت تاثیر قرار دهد.

انتقام سختِ شهادت شهید سلیمانی نه یک استراتژی ملی بلکه جهانی و خواست ملت‌ها در برابر نظام سلطه است که اکنون نه فقط خروج آمریکایی‌ها از منطقه، بلکه فراتر از آن «چالش، ضعف و افول هژمونی آمریکاست» که به اعتراف خود غربی‌ها اکنون هر روز سرعت آن شتاب بیشتری می‌گیرد و شاهد ده‌ها نشانه و پیامدها و تبعات آن هستیم. در یک کلام انتقام سخت در حال تغییر هندسه قدرت بین‌المللی با سرعت دادن به افول آمریکا و غرب توسط یک اقدام فراملی است و همان‌گونه که شهید سلیمانی در حیات خود توانسته بود نقشه‌های آمریکا در غرب آسیا را به هم بزند و خنثی کند، انتقام سختِ شهادت او نیز بعداز او در حال به‌هم زدن تمام توطئه‌ها و نقشه‌های آمریکایی‌ها نه تنها در این منطقه‌، که در هرکجای جهان است.

لذا پایان انتقام سخت این سخن رهبرمعظم انقلاب است که فرمودند «دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلخ‌تر خواهد کرد».

۲- یکی از قرائن عینی انتقام سخت‌، نگرانی آمریکا از پیشرفت ایران و ناکارآمد شدن تحریم‌ها، نه فقط علیه ملت ایران بلکه علیه هر کشوری و هراس از تبدیل شدن جهان تک‌قطبی به جهان چندجانبه گرایی با گردش به شرق به‌عنوان یک واقعیت غیرقابل انکار است.

کاهش قدرت آمریکا در تصمیمات منطقه و جهان و آماده شدن کشورهای اقتصادی بزرگ و در حال توسعه برای قراردادهای تبادل ارزی و جایگزینی دلار، از منطقه غرب آسیا تا آمریکای لاتین و همچنین استفاده از ارزهای دیجیتال فقط بخشی از شواهد عینی می‌باشد، تاجایی که بعد از استقبال سرد منطقه از بایدن‌، اعراب منطقه استقبال گرمی از رقیب قدرتمند نظامی‌، سیاسی و اقتصادی آمریکا کردند و حتی عربستان شیرده هم بعد از دراز کردن دست خود برای مذاکره با جمهوری اسلامی‌، اعلام کرده در فروش نفت به چین دلار را کنار می‌گذارد.

اکنون رسانه‌های آمریکایی مجبورند بی‌پرده سخن بگویند به طوری که نشریه آمریکایی فارن‌افرز هفته گذشته از «پایان عصر تحریم‌ها» خبر داده و هشدار می‌دهد «استفاده از تحریم‌های یک‌جانبه توسط آمریکا، به رونق توسعه تبادلات تجاری با ارزهای غیردلاری در جهان منجر شده و روزهای طلایی تحریم‌های آمریکا به سر آمده است»!

۳- گذاشتن داغ شکست بر پیشانی آمریکا برای منزوی کردن ملت ایران‌، میدان دیگری از انتقام سخت است‌، از اذعان مکرون به نفوذ جمهوری اسلامی و اظهار عجز فرمانده سنتکام در مقابله با پهپادها و اقتدار موشکی ایران تا کشیده شدن خط بطلان بر غربگرایی از آسیا تا آمریکای لاتین و فضای به‌شدت ضدآمریکایی منطقه و گسترش دامنه جبهه مقاومت و… و از بهبود شاخص‌های اقتصادی بعد از ممانعت‌های یک مجموعه غربگرا علی‌رغم فتنه‌انگیزی و ایجاد آشوب و تشدید تحریم‌ها… تا اذعان وزارت انرژی آمریکا به توانایی جمهوری اسلامی برای صادرات و فروش نفت به چند برابر روزهای خوش‌خوشان برخی‌ها با آمریکایی‌ها و اذعان چند روز گذشته صندوق بین‌المللی پول به رشد ده شاخص کلان اقتصاد ایران از جمله بزرگ‌تر شدن ۹۱ میلیارد دلاری آن و رسیدن به مرز یک هزار و ۷۰۰ میلیارد دلار برای اولین بار در تاریخ ایران‌، در کنار اذعان به کاهش تورم همزمان با گسترش روابط با همسایگان و اعلان امضای توافق تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا در ماه‌های آینده بعداز امضای اسناد همکاری راهبردی با روسیه و چین و…. و پیوست ایران به شانگهای و بریکس و…. همگی فقط نمونه‌ای از خروار است که می‌تواند یک انسان منصف را متقاعد کند که طرح آمریکا برای انزوای ایران شکست خورده و آمریکایی‌ها باید خود را برای «انتقام سخت‌تر» آماده کنند!

۴- با وجود هزینه صدها میلیارد دلاری و توطئه‌های گوناگون برای به فراموش سپردن آرمان و نماد مقاومت‌، اما حضور پررنگ پرچم فلسطین و چفیه فلسطینی در متن و حاشیه جام ۲۰۲۲ که به درون زمین و روی دوش بازیکنان تیم‌ها و حتی به نیمه نهایی نیز کشیده شد و تماشاگران و گردشگران از آن به‌عنوان بازوبند استفاده کردند، در کنار تنفر و هجمه‌ها علیه خبرنگاران رژیم صهیونیستی‌، تحقق انتقام سخت را به خوبی تفسیر کرد که در قطر برای آمریکایی‌ها غیرقابل تصور بود و به وسعت یک جهان رسانه‌ای شد و این نشان می‌دهد که هرچه نماد فلسطین رسانه‌ای‌تر شود، انتقام هم سخت‌تر و ماندگارتر می‌شود و این ترجمان همان آیه شریفی است که در شروع جام‌ جهانی برای اولین بار در تاریخ قرائت شد: «والشمس و القمر بحسبان… و خورشید و ماه روی حساب منظمی می‌چرخند»!.

۵- اما شاهد عینی‌تر انتقام سخت که خود آمریکایی‌ها درد آن را به خوبی احساس می‌کنند، همین است که نمی‌توانند و نتوانستند امنیت ملت ایران را که مرهون تلاش‌های شهید سلیمانی است‌، بگیرند و یا به هم بزنند.

ابهت و گستردگی و فشردگی حجم جمعیت تشییع‌کننده شهدای مدافع امنیت و همچنین شهدای گمنام در روزهای اخیر که زنده‌کننده خاطره تشییع شهید سلیمانی در اذهان جهانیان بود و ترند شدن تصاویر تشییع شهدا در برخی روستاها ازجمله رومشکان لرستان و پردنجان چهارمحال و بختیاری و… با آن عظمت که نشان می‌دهد تمام یک منطقه روستایی برای تشییع یک شهید گمنام چگونه به پا خاسته و قیام کرده بودند، با هیچ تحلیل و قدرت فهمی قابل درک نیست مگر با قدرت تحلیل انتقام سخت که «ما ملت امام حسینیم»!

۶- صرف‌نظر از حجم پروپاگاندای رسانه‌ای و تحریف‌هایی که صورت می‌گیرد، به نمونه‌هایی از تیتر رسانه‌های منطقه و جهان که هر روزه مخابره می‌شود، توجه کنید: «تحریم‌ها علیه ایران بی‌اثر و نمادین است»،

«ایران در حال پیشرفت است»، «ایران به راهبرد واکنش سریع رسیده»، «۷۵۰ پایگاه نظامی آمریکا در منطقه و دنیا به‌عنوان پاشنه آشیل در تیررس پهپادها و موشک‌های ایرانی است»، «آمریکا قدرت برتری هوایی را در مقابل قدرت نیروی هوایی جمهوری اسلامی در منطقه از دست داده»،

«قدرت ایران از این پس قادر است در مواجهه با هر تهدیدی و در هر مقیاسی و در هر نقطه‌ای واکنش سریع و قاطعانه نشان دهد»، «انتشار عکس‌های ناو هواپیمابر در حال ساخت ایرانی نشان می‌دهد که در آینده پهپادهای ایرانی از عرشه این ناو به پرواز در خواهند آمد»، «در صورت آغاز هرگونه درگیری، اسرائیل تنها در یک روز هدف هزاران موشک قرار خواهد گرفت!»،

«فقط از مرزهای شمالی روزانه حدود ۲ هزار و ۵۰۰ موشک نقطه‌زن می‌تواند به عمق خاک اسرائیل(فلسطین اشغالی) در مناطق مسکونی شلیک شود» و… صدها خبر دیگر که شاید در پروپاگاندای امپراطوری رسانه‌ای صهیونیستی کمتر دیده شود. آمریکایی‌ها به خوبی از عمق وجودشان پیام انتقام سخت را از این تیترها درک می‌کنند و هر روز مستاصل‌تر از روز قبل شاهد سخت‌تر شدن انتقام خون شهید سلیمانی و یارانش هستند. لذا راهبرد انتقام سخت توانسته با تغییر معادلات و توازن قدرت‌، هم در میدان و هم در صحنه دیپلماسی معادله قدرت را تثبیت کند، به گونه‌ای که با سخت‌تر شدن تبعات و پیامدهای آن برای دشمن‌، از یک‌سو جرأت اقدامی در میدان ندارد و از سوی دیگر به شدت نیازمند میز مذاکره است!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انتقام سختی که هر روز سخت‌تر می‌شود! بیشتر بخوانید »

مذاکره برای احیای برجام بعد از پرداخت هزینه حمایت از آشوب‌ها

مذاکره برای احیای برجام بعد از پرداخت هزینه حمایت از آشوب‌ها



برجام هم در صورتی احیا می‌شود که آمریکا و چند کشور اروپایی «ایران مستقل و قوی» را به رسمیت بشناسند، نه به‌دنبال ایران ضعیف و وابسته باشند که این یک توهّم و نشدنی است!

به گزارش مجاهدت از مشرق، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: رهبر معظم انقلاب در فرازی از سخنان‌شان با اشاره به حوادث اخیر خطاب به دهه هشتادی‌ها فرمودند «مسئله اصلی، مسئله چند نفر ضدّانقلاب در داخل کشور و چهار نفر اغتشاشگرِ داخلِ خیابان نیست، میدان خیلی وسیع‌تر و عمیق‌تر از اینها است، درگیری اصلی با استکبار جهانی است».

حال یکی از میدان‌های اصلی آمریکا و نظام استکباری غرب در مصاف با جمهوری اسلامی جلوگیری از پیشرفت صنعت هسته‌ای کشور است که نیاز امروز و آینده مردم ایران است، نه اینکه به دست کوته‌فکران و فریبکارانِ ارتزاق‌کننده از دیگ‌های پلوی سفارتخانه‌های اجنبی تعطیل شود. این که رئیس‌جمهور آمریکا در تازه‌ترین افاضاتش ادعا کرده «توافق هسته‌ای با ایران مرده»!، اما همزمان فریبکارانه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را فرستاده تا به گفته بورل به ضرورت! با وزیر خارجه ایران دیدار و خواستار احیای برجام شود و بلافاصله وزیر خارجه عربستان به دیدار امیرعبداللهیان می‌شتابد و مکرون در حاشیه نشست بغداد اندکی از قالب نقش پلیس بد بیرون می‌آید و با امیرعبداللهیان هم سخن می‌شود و همتای اسپانیایی وزیرخارجه کشورمان با وی تلفنی گفت‌وگو می‌کند و دبیرکل آژانس اتمی از سفر آتی خود به تهران سخن می‌گوید، صرف‌نظر از اینکه در شرایط کنونی ضرورت دیدار با بورل از سوی دولت چقدر بوده و با اما و اگرهایی روبه‌روست، ولی این اظهارات و دیدارها و تماس‌ها از نگاه دیگر در حقیقت اذعان به چند واقعیت است که اولا؛ بایدن درک کرده که در حوزه ژئوپلیتیک سرعت تحولات منطقه به ضرر نظام تک‌قطبی آمریکا و شخص او و نظام چندجانبه‌گرایی با محوریت مثلث ایران، روسیه و چین در حال قدرت گرفتن و این یک واقعیت عینی است، حتی اگر متحدی شیرده مثل عربستان داشته باشد.

ثانیا؛ بعد از حمایت از این همه جنایت و شرارت در چند ماه اخیر، در حقیقت ادعای مرده بودن برجام نشان می‌دهد بایدن این را هم درک کرده که هیچ‌کدام از باج‌خواهی‌هایش محقق نخواهد شد و به نوعی به شکست تلاش‌هایشان برای باج‌خواهی از طریق اغتشاشات اخیر اذعان کرده و با اظهارات رابرت مالی و آنتونی بلینکن مشخص می‌شود که دولت بایدن تلاش دارد روش فریبکارانه دیگری برای ورود به مذاکرات هسته‌ای در پیش گیرد.

لذا علی‌رغم این که اصلاح‌طلبان برای رسیدن فریبکارانه به منافع جناحی خود با ترساندن مردم در داخل القا می‌کنند که قرائن و شواهد از حرکت به سمت مذاکرات برجام دیده نمی‌شود، برعکس تمام قرائن و شواهد نشان می‌دهد که آمریکا و اروپایی‌ها به شدت به سمت مذاکرات متمایلند و حوادث چند ماه اخیر هم نشان داد که آنها با انداختن چند دلقک در وسط صحنه‌، قصد داشتند در پای میز مذاکره باج‌خواهی کنند. چنان که قبلا هم آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها، به‌خصوص شخص بورل با یادداشت ملتمسانه و البته فریبکارانه‌اش در فایننشال‌تایمز، اذعان کرده بودند «از توافق با ایران دست نمی‌کِشیم» و اکنون نیز بعداز دیدار با امیرعبداللهیان توئیت کرده که «هیچ جایگزینی برای برجام نداریم و هرکس جور دیگری فکر می‌کند فقط خودش را فریب می‌دهد»! رابرت مالی هم در واکنش به ادعای مرده بودن برجام از سوی بایدن، این‌گونه هدف بایدن از ورود به مذاکرات با روش دیگری را آشکار کرد که گفت «کار من نوشتن آگهی ترحیم نیست بلکه معتقدم برجام بهترین اطمینان برای ماست»!

ثالثا؛ در حالی که وزیر خارجه آمریکا و مقامات اروپایی در بحبوحه اغتشاشات ادعا کرده بودند «هیچ چشم‌اندازی برای احیای برجام نمی‌بینیم و چشم‌مان به تظاهرات در ایران دوخته شده تا جمهوری اسلامی از خواسته‌هایش دست بردارد»، حال بعد از اتمام دلقک‌بازی‌های چند سلبریتی رسانه‌ای تغییر موضع داده‌اند و ادعا می‌کنند که «بهترین راه احیای برجام‌، دیپلماسی است»، در حقیقت تلاش دارند میوه اغتشاشات را سر میز مذاکره با باج‌خواهی از ایران بچینند.

حوادث داخلی ایران و همچنین همکاری‌های دفاعی-نظامی تهران- مسکو دو زیاده‌خواهی جدید آنها در مذاکرات آینده خواهد بود.اما این تیم مذاکره‌کننده ایرانی است که باید بدون شتاب قبل از تصمیم‌گیری هوشیارانه برای از سرگیری مذاکرات هسته‌ای، اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها را به خاطر دخالت‌ها و حمایت‌های همه‌جانبه‌شان از اغتشاشات اخیر پاسخگو و جبران این همه خسارت و خون‌های به ناحق ریخته‌شده را از آنها مطالبه کند و قبل از هرگونه سخنی درخصوص احیای برجام‌، این مطالبات را به‌عنوان برگ جدید روی میز مذاکرات بگذارد و تا تکلیف دخالت‌ها و حمایت‌های همه‌جانبه آنها از بی‌ثبات‌سازی و براندازی در ایران روشن نشده، تن به هیچ‌گونه مذاکره‌ای که اکنون آنها به شدت نیازمند آن هستند، ندهد و این نیازمند یک دیپلماسی تهاجمی به جای تدافعی است و تا زمانی که وارد فاز تهاجمی نشوند؛ نمی‌توانند حقوق ملت ایران را نقد کنند.

از مردم کوچه و بازار به کرات و فراوان می‌توان این سؤال را شنید که «با کسانی که تا یک هفته قبل این همه برای آشوب و کشتار در ایران توطئه طراحی و عملیاتی کردند، و تجزیه‌طلبان و ایران‌ستیزان و وطن‌فروشان داخلی را اینچنین در آغوش می‌گیرند، چگونه می‌توان سر میز مذاکره نشست؟» لذا ادعای احیای برجام در عین اقدامات و ادعاها و اظهارات و تحریم‌های ضدایرانی غربی‌ها چگونه قابل فهم و هضم است که در این شرایط نیاز به تن دادن به مذاکرات آن وجود داشته باشد؟

وزارت امورخارجه باید در شرایط کنونی پلن (طرح) خود را برای برخورد با حمایت‌های غربی‌ها از اغتشاشات و تحریم‌های جدید به بهانه‌های حقوق بشری و همکاری با دیگر کشورها، برای گذاشتن روی میز مذاکره آماده کند، نه ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای از نقطه توقف در وین، که تکلیف آن مشخص است: «حذف همه تحریم‌ها در مقابل برگشت به برجام»! این پلن جدید وزارت امور خارجه به‌عنوان پیش‌شرط مذاکرات هسته‌ای باعث خواهد شد تا غربی‌ها و آمریکایی‌ها بدانند اکنون زمان حسابرسی از عملکرد مداخله‌جویانه و خبیثانه‌شان در امور داخلی ایران قوی و مستقل است و باید هزینه اقدامات و اظهارات ضدایرانی خود را بپردازند و نه زمان باج‌خواهی و انحراف افکار عمومی و به فراموشی سپردن جنایات خود و تبرئه از عملکردشان.

اکنون از یک‌سو نشستن بر سر هر میز مذاکره‌ای بدون پرداختن به این مسائل گفته‌شده، رسمیت بخشیدن به عملکرد جنایت‌بار طرف مقابل خواهد بود و از سوی دیگر هم خود غربی‌ها و هم تیم ایرانی باید با این نگاه که در بخشی از گزارش آذرماه اداره اطلاعات انرژی آمریکا عنوان شده، پای هر میز مذاکره‌ای برای احیای برجام بنشینند که اذعان کرده «افزایش درآمدهای ایران حکایت از بی‌اثر و خنثی شدن تحریم‌ها دارد»!

رابعا؛ حکایت حرکت شتابان آمریکا و غربی‌ها به سمت مذاکرات هسته‌ای در حقیقت تلاشی است که براساس آنچه وزیر اطلاعات در آذربایجان‌غربی گفته، می‌خواهند «با عنوان کردن مطالبی درخصوص احیای برجام، نقش خود در اغتشاشات را تبرئه کنند». اکنون به علت عملکرد هزارمین‌بار غلطِ غربی‌ها، جوّ کشور و فضای ذهنی ملت ایران به شدت ضدآمریکایی‌تر از هر زمان دیگری است. لذا تلاش دارند تصویر واقعی از ذات خود را که در اذهان مردم نقش بسته، پاک کنند.

خامسا؛ بایدن بعداز اینکه ادعا کرد «برجام مرده»، اذعان هم کرد که «نمی‌توانیم مرگش را اعلام کنیم چون داستانش طولانی است»! این سخن نیز نشان می‌دهد که در مقابل ایران قوی و مستقل آن قدر مستاصل شده‌اند که به مرده برجام هم نیاز دارند و نمی‌توانند از مرده آن بگذرند.

حکایت طولانی بودن داستانش هم این است که به‌شدت نه‌تنها نگران «زمستان سرد» امسال، که نگران‌تر برای «زمستان سرد سال آینده» هستند! چراکه با صفر کردن صادرات انرژی روسیه به اروپا و افزایش تقاضای چین در آینده، بحران انرژی اروپا تازه در آغاز راه است و با اتمام ذخایر اروپا آزمایش واقعی زمستان سال آینده خواهد بود و علاوه‌بر زمستان سرد، رکود اقتصادی و سایر تبعات افزایش قیمت انرژی، آن‌گونه که بلومبرگ اعلام کرده سال‌ها دامن غرب را رها نخواهد کرد و رویترز هم گفته برخلاف روند نزولی تورم سالانه ایران و روسیه، تورم آمریکا و اروپا صعودی خواهد بود!

لذا دیدار بورل با امیرعبداللهیان، و آمریکایی‌ها با آشکار کردن میل شتابان خود به مذاکرات با ایران نشان داد که ترس آنها از زمستان و زمستان‌های سرد چقدر زیاد است، هرچند باید کاملا درک کنند که راه کاهش سردی زمستان‌هایشان لغو همه تحریم‌ها ایران است نه تشدید آنها و باج‌خواهی با طرح‌های براندازانه! و برجام هم در صورتی احیا می‌شود که آمریکا و چند کشور اروپایی «ایران مستقل و قوی» را به رسمیت بشناسند، نه به‌دنبال ایران ضعیف و وابسته باشند که این یک توهّم و نشدنی است!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مذاکره برای احیای برجام بعد از پرداخت هزینه حمایت از آشوب‌ها بیشتر بخوانید »

نقش مدعیان اصلاحات در آشوب‌ها!

نقش مدعیان اصلاحات در آشوب‌ها!



ای‌کاش دوستان رئیس دولت اصلاحات که خود نقش اصلی در ایجاد مشکلات واقعی مردم دارند و در فتنه ۸۸ کشور را تا لبه پرتگاه بردند، اکنون این سخن لیدر خود را جدی می‌گرفتند و «راه رفته را باز نروند»!

به گزارش مجاهدت از مشرق، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

در سال‌های اخیر و به‌ویژه در یک سال گذشته به عیان شاهد حجم عظیمی از پروپاگاندا و سیاه‌نمایی‌های خبیثانه و دروغگویی‌های رسانه‌های آمریکایی- صهیونیستی به‌خصوص فارسی‌زبان و همچنین از سوی برخی از خواص و سیاسیون و رسانه‌های مدعی اصلاح‌طلبی در داخل و به تعبیر رهبری «دنباله‌روهای داخلی دشمنان حقیر» بودیم و بر پایه همین «دروغ و دروغ‌پردازی‌ها» بسترساز این همه شرارت و جنایت در کوچه و خیابان و تهدید و تعطیلی کسب و کار مردم شدند و مانع حل مشکلات کشور می‌شوند.

فقط یک‌صدم از این حجم از تحریف‌ها و دروغگویی‌ها و فضاسازی‌های رسانه‌ای و سیاسی کافی است یک نظام و دولت را ساقط کند. کما اینکه شاهد چنین اتفاقی در کشورهای منطقه و جهان بودیم؛ اما به‌دلیل شاخص‌های ملت ایران در پناه اسلام، آنچه که در دیگر کشورها شد، در ایران نمی‌شود که بشود! در چند ماه گذشته هم تلاش داشتند با تشدید و دامن زدن به «امیدسوزی» و «ایران‌ستیزی» میوه گندیده این خباثت‌های خود را بچینند.

حال که نتوانستند «ایران قوی و مستقل» را تضعیف کنند و شرارتها با درایت جمع شد، بر بستر تنفر و خشونتی که خود به پا کردند، نظام را متهم و القا می‌کنند باید در برجام به آمریکا باج بدهید و برجام دو و سه را بپذیرید تا آشوب‌ها جمع شود و اسم آن را هم می‌گذارند«شنیدن صدای مردم»!

در این خصوص چند نکته مهم:

۱- این سخن که «با آمریکا کنار بیایید تا آشوب‌ها جمع شود»، نشان می‌دهد که این جماعت خود لیدر سیاسی آشوب‌ها، و پشت‌پرده با آمریکایی‌ها هماهنگ بودند و کلید آشوب‌ها در داخل دست آنها بود و خود بخشی از پازل و برنامه‌ریزی آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها در آشوبها هستند تا اول آشوب به پا و بعد در سایه فشار آشوب‌ها از نظام باج‌خواهی کنند! در غیر این صورت از کجا می‌دانند که اگر به آمریکا باج بدهیم، آشوب‌ها جمع می‌شود؟

کمااینکه خود این جماعت صدها بار از قرارداد الجزایر گرفته تا برجام صدها باج به آمریکا دادند اما مشکلات اقتصادی که حل نشد، هم تحریم‌ها بیشتر شد، هم آشوب‌ها به لیدری خودشان ادامه داشت!

۲- ادعای شنیدن صدای مردم ادعای نخ‌نمایی است که در دوران حاکمیت خود بر مقدرات اجرایی کشور تا توانستند با عملیات‌های فریب و شوک بر عصبانیت و خشم مردم افزودند تا صدای واقعی مردم برای حل مشکلات اقتصادی را خفه کنند. چون می‌خواستند با باج دادن به آمریکایی‌ها «مشکلات خودشان» را حل کنند و «مشکلات اقتصادی مردم» با باج دادن حل نمی‌شد!

به‌عنوان نمونه؛ جماعت مدعی شنیدن صدای مردم کسانی هستند که بدون توجه به ناله و فغان مردم از گرانی‌های کمرشکن‌، در یک برنامه‌ریزی رسانه‌ای- امنیتی «صبح جمعه سیاه آبان ۹۸» را رقم زدند و بعد هم به جای شنیدن صدای مردم‌، به آنها «خندیدند» و گفتند «ما هم صبح جمعه از خواب بیدار شدیم و دیدیم بنزین گران شده است»!

لذا عصبانی کردن مردم و کشاندن آنها به خیابان‌ها از فتنه ۷۸ و ۸۸ تا قضایای آبان ۹۸ و آشوب‌های دوماهه اخیر که مدعیان اصلاح‌طلبی متخصص امنیتی- رسانه‌ای اجرای آنها بودند و هستند، برای نشنیدن صدای مردم است که خواستار حل مشکلات اقتصادی‌شان هستند، نه برای شنیدن صدای مردم!

آنچه که این روزها در رسانه‌های اصلاح‌طلبی و فضای مجازی و کف خیابان‌ها از سیاه‌نمایی‌ها تا آشوب‌ها شاهد آن هستیم‌، نمود عینی جلوگیری از شنیدن صدای مردم برای حل مشکلات اقتصادی است که دولت سیزدهم کمر همت به حل آنها بسته است.

کسانی مدعی شنیدن صدای مردم شدند که هرجا توانستند برای خوش‌رقصی مقابل آمریکایی‌ها صدای مردم را خفه کردند و وقیحانه نیز از یک طرف ادعا کردند «اگر عده‌ای از مردم زیر چرخ توسعه (تحمیلی صندوق بین‌المللی پول) هم له شوند، اشکالی ندارد!» و از طرف دیگر اذعان کردند «ما کارمندان پروپاگاندای آمریکا و انگلیس و سعودی‌ها هستیم و وظیفه داریم کاری که تحریم‌ها نتوانست با ملت ایران و اقتصاد کشور بکند، با وحشت‌افکنی و کشاندن مردم به خشونت اجتماعی بکنیم» و از دیگر سو پیش مقامات آمریکایی‌ها گدایی تحریم و حمله نظامی به ایران را می‌کنند!

۳- کسانی که بعداز آتش‌بیاری معرکه و فراهم کردن زمینه این همه تخریب و جنایت و شرارت اکنون فریبکارانه ادعا و القا می‌کنند که این حوادث رهبر و لیدر نداشت و خودجوش بود، در حقیقت بعداز این که از هدایت آشوب‌ها چیزی کاسب نشدند، می‌خواهند پس از شکست توطئه خبیثانه‌شان‌، خود را تبرئه و زمینه فرار از پاسخگویی در پیشگاه ملت و افکارعمومی و حضور در پای میز قانون را فراهم کنند.

اما با این وجود نتوانستند اهداف و نیات شوم و نقش رهبری و لیدری خود در این آشوب‌ها را کتمان کنند و «آفتاب آمد دلیل آفتاب»! در حالی‌که تاکنون با شعار «زن، زندگی، آزادی» دست به این همه شرارت زدند و صدها خون نا به حق را بر زمین ریختند و این همه خسارت مادی و معنوی به مردم و کشور وارد کردند، حال رئیس دولت اصلاحات به مناسبت روز دانشجو مزورانه با اذعان تلویحی به نقش خود در این آشوب‌ها ادعا می‌کند «شعار زیبای زن، زندگی، آزادی آینده بهتر را نشان می‌دهد»!

شما که دو ماه با این شعار می‌خواستید با تهدید و زور مردم را همراه خود کنید و نتوانستید، و با به آتش کشیدن کشور انتقام خود را از مردم گرفتید، حال اگر حکومت و نظام به دست شما بیفتد چه می‌کنید؟! بعد ادعای شنیدن صدای مردم و گفت‌وگو هم دارند!

بقول مولانا «بیش از این فتنه و آشوب و خون‌ریزی مجوی!» برخلاف این ادعاها همین که به همراه لشکر اراذل و اوباش رسانه‌ای‌شان اکنون خواستار آزادی بی‌قید و شرط قاتلان مردم هستند و خطاب به حاکمیت و دولت ادعا دارند صدای اعتراض‌ها (البته اغتشاشات) را بشنود، نشان می‌دهد که خود آنها لیدر و رهبر اراذل و اوباش کف خیابان‌ها هستند.

۴- نمی‌توان باور کرد کسانی که در قامت رئیس‌جمهور و وزیر و وکیل و… در این نظام مسئول بودند، ناآگاهانه و بدون تحقیق موضع‌گیری‌هایی کنند که زمینه‌ساز ریخته شدن نابحق این همه خون بی‌گناهان شوند.

این که چنین افرادی هم در ابتدا با مواضع خود به خاطر دستمالی، قیصریه را به آتش کشیدند و برای فوت طبیعی یک دختر کُرد اشک تمساح ریختند و مثل فتنه ۸۸ به‌دنبال کشته‌سازی و موج‌سواری بودند و هم حالا برای قاتلان مردم کوچه و خیابان که بر بستر مواضع منافقانه آنها دست به چنین جنایات و شرارتی زدند، اشک تمساح می‌ریزند، شکی باقی نمی‌گذارد که این جماعت بدون تحقیق و از سر دلسوزی چنین مواضع شاذ و دشمن شادکنی نگرفتند و برعکس خود رهبران و لیدرهای داخلی آشوب‌ها بودند!

البته این جماعت که می‌دانستند و آنهایی هم که نمی‌دانستند، دانستند که عرصه سیمرغ نه جولانگه آنهاست، اما جنایتکاران کف خیابان را به جان مردم انداختند تا به فکر خام و در توهم خود حداقل در خارج در حوزه دفاعی و منطقه‌ای و حقوق بشری و در داخل با ادعای گفت‌وگوی ملی و برای زنده کردن جریان منزوی شده خود از حاکمیت «باج» بگیرند، اما غافل از این که نه ملت با غیرت ایران به نظام جمهوری اسلامی چنین اجازه‌ای را داده و نه حاکمیت در رهبری حکیم چنین ملت با عظمتی چنین باجی را می‌دهد. و اصولا فلسفه وجودی رهبری در نظام مقدس جمهوری اسلامی همین است که اگر عده‌ای شهوت قدرت و ثروت پیدا و طغیان کردند و مست فریب‌های دشمن شدند، اجازه ندهد که با «باج دادن» به دشمنان، آن‌گونه که در دولت‌های سازندگی و اصلاحات و تدبیر و امید و به‌خصوص در برجام قرار بود رخ دهد، استقلال و امنیت و آزادی کشور را به باد بدهند و به یغما ببرند.

۵- اما «براندازی نه ممکن است و نه مطلوب»! این سخن کسی است که مسیر براندازی را با دوستان سیاسی اش و با تمام توان و با حمایت کامل بیگانگان در فتنه ۸۸ تجربه کرده است! حالا این روزها دوستان رئیس دولت اصلاحات با نشخوار کردن تئوری‌های سیاسی اجتماعی دهه ۶۰ میلادی غربی‌ها و آسمان و ریسمان بافتن‌های تئوریک می‌خواهند فریبکارانه اثبات کنند که آنچه این روزها در کشور با شعارهای تجزیه‌طلبی و براندازانه رخ داده نتیجه انسداد سیاسی و نشنیدن صدای مردم است!

اما از قدیم گفته‌اند «تجربه فوق علم است»!‌ ای‌کاش دوستان رئیس دولت اصلاحات که خود نقش اصلی در ایجاد مشکلات واقعی مردم دارند و در فتنه ۸۸ کشور را تا لبه پرتگاه بردند، اکنون این سخن لیدر خود را جدی می‌گرفتند و «راه رفته را باز نروند»! و اگر رئیس دولت اصلاحات از روی صدق و اعتقاد به این نتیجه رسیده، با زدن مهر «مهره سوخته» بر پیشانی‌اش، به سادگی از او عبور نکنند!

اما این که آیا رئیس دولت اصلاحات صادقانه این سخن را گفته و نمی‌خواهد روغن ریخته را نذر امامزاده کند برای اعتماد کردن مردم نیازمند سه شرط است. اول بگوید چرا در ابتدای این آشوب‌ها بدون هیچ‌گونه تحقیقی به همراه دوستانش از جمله روحانی و ظریف و جهانگیری و… نظام و نیروهای خدوم فراجا را متهم و مرگ طبیعی یک هموطن را «خلاف قانون و شرع و منطق»، «فاجعه‌ای ناگوار»، «درد استخوان‌سوز» و ناشی از «تنگناهای معیشتی و انواع فسادهای ویرانگر و ناکارآمدی نظام» عنوان کردند! و چرا در همان ابتدا که شعار تجزیه ایران و براندازی نظام سر داده شد، نگفت «براندازی نه ممکن است و نه مطلوب»!؟ و چرا بعد از تذکر رهبری مبنی بر اصلاح مواضع خواصی که بدون تحقیق موضع گرفتند، موضع خود را اصلاح نکردند؟!

۶- کسانی از این جماعت که اکنون ادعا می‌کنند «شعارهای براندازان را قبول نداریم» و راه نجات را گفت‌وگو، آن هم از نوع ملی‌اش تجویز می‌کنند، چرا همان ابتدای کار این موضع را نگرفتند و برعکس هیزم‌بیار معرکه شدند و تا توانستند در فضای حقیقی و مجازی در آتش خشم و نفرت دمیدند؟

و چرا حالا پس از این همه شرارت و خسارت و پس از شکست سناریوشان، برای فرار از پاسخگویی به افکارعمومی و قانون، از براندازان اعلام برائت می‌کنند؟! این که برخی رسانه‌ها ادعا کردند «نام‌آشناهای سیاسی اصلاح‌طلب (از فلان‌کس تا فلان‌کس) امروز تحت فشار براندازان قرار دارند»!

در حقیقت «خط انحراف افکارعمومی از واقعیت» را دنبال می‌کنند، اما قبل از دنبال کردن این خط انحرافی باید پاسخ دهند آیا اگر مواضع این نام‌های آشنا نبود، براندازان و آشوبگران جرأت عرض‌اندام داشتند و یا برعکس اراذل و اوباش رسانه‌ای و خیابانی به پشتگرمی اینها وارد صحنه شدند؟!

پاسخ این خط خبری انحرافی دقیقا این فراز از سخنان امام حسن(ع) در آن جلسه کذایی خطاب به معاویه است که فرمودند «تو و اصحابت زمینه فتنه‌ها را فراهم کردید، حالا ادعای شفاف‌سازی (به تعبیر امروز شنیدن صدای مردم) را دارید؟ تمام پیامدها به حساب خود شماهاست. زیرا اگر تو اجازه نمی‌دادی یا راضی نبودی، کسی جرأت نمی‌کرد پدرم علی را دشنام گوید»!

۷- جمع شدن آشوب‌ها بدون شلیک حتی یک گلوله از سوی نیروهای انتظامی و امنیتی کشور به خوبی عمق نگاه راهبردی رهبری را نشان داد که «دهه شصتی و هشتادی و نودی ندارد و این حرف‌های انقطاع نسلی‌، حرف‌های روشنفکریِ داخل گعده‌های روشنفکرانه است و واقعیّت‌ها غیر از این هست».

اما اکنون که قاضی‌القضات کشور صدای مردم را به خوبی شنیده و دستور داده «چنان‌که فردی با سوءنیت حرف دروغی یا ادعای بدون سندی را منتشر کرد، در کوتاه‌ترین زمان ممکن او را احضار کنند و مستندات ادعایش را بخواهند و برای او به سرعت کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به دادگاه ارسال شود»، مردم امید دارند با قاطعیت دستگاه قضایی اولین کسانی که احضار می‌شوند خواص و سیاسیونی باشند که با مواضع و دروغ‌پراکنی‌های خود بسترساز این همه آشوب و شرارت و خسارت و به زمین ریختن خون‌های پاک جوانان کشور توسط «یک مشت اغتشاشگر غافل یا جاهل و یا مزدور» شدند و اگر این بسترسازی‌ها نبود، هیچ‌گاه شاهد آنچه که بودیم‌، نبودیم!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نقش مدعیان اصلاحات در آشوب‌ها! بیشتر بخوانید »

آمریکا در پیچ تاریخی؛ بایدن در بن‌بست چندطرفه!

آمریکا در پیچ تاریخی؛ بایدن در بن‌بست چندطرفه!



اکنون به‌جای اقتصاد ایران‌، اقتصاد آمریکا و همچنین کشورهای اروپایی به‌دلیل بحران افزایش قیمت‌ها به سرنوشت برجام گره خورده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

١- شرایط و فضای سیاسی- اقتصادی و رسانه‌ای- امنیتی در جهان و منطقه و به‌خصوص در ایران نشان می‌دهد جمهوری اسلامی با تثبیت اقتدار خود در این حوزه‌ها، مغلوب جریان امپراطوری رسانه‌ای صهیونیست جهانی نشده و از پیچ تاریخی عبور کرده و اکنون این آمریکاست که با گرفتار شدن در سلطه امپراطوری رسانه‌ای صهیونیستی و ضعیف‌تر شدن هر روزه در یک پیچ تاریخی پیچیده‌تر قرار گرفته و بایدن با توجه به انتخابات ریاست جمهوری دور بعد گرفتار یک بحران ناتوانی و حیثیتی سیاسی و بن‌بست عجیبی شده است.

در این خصوص اولا بایدن برای پیروزی در انتخابات آتی از یک‌سو به رای صهیونیست‌ها و لابی داخلی آمریکا که مقابله با ایران پیش‌شرط آن است‌، نیاز دارد و از سوی دیگر براساس وعده‌های انتخاباتی خود به برجام نیاز دارد که با سیاست‌های منطقی و اقتدار روز افزون جمهوری اسلامی‌، پیش شرط آن پذیرش مطالبات ایران می‌باشد.

لذا نمی‌داند در این بن‌بست چه باید بکند؟! ثانیا بایدن و همفکرانش از رای‌دهندگان به تحریم‌های ایران در کنگره و سنا بوده‌اند و خود در دولت اوباما دستورات تحریمی بیشتری علیه ایران تصویب و اعمال کردند و به‌دلیل نیاز به دوسوم رای نمایندگان، اکنون اگر هم بخواهند نه توان لغو تحریم‌ها را دارند و نه فضای سیاسی داخلی آمریکا به آنها اجازه چنین اقدامی را می‌دهد، چرا که تمام حیثیت سیاسی و عملکرد گذشته‌شان زیر سؤال می‌رود.

لذا این تناقض و چالش نیز بن‌بست بایدن را سخت‌تر کرده است.

ثالثا اکنون به‌جای اقتصاد ایران‌، اقتصاد آمریکا و همچنین کشورهای اروپایی به‌دلیل بحران افزایش قیمت‌ها به سرنوشت برجام گره خورده است.

بایدن و دنباله‌روهای اروپایی‌اش که دچار بحران بی‌سابقه غذایی و انرژی به‌خصوص بعد از جنگ اوکراین شده‌اند، از یک‌سو نیازمند نفت ایران و غلات روسیه هستند که پیش‌شرط آن لغو تحریم‌ها می‌باشد و از سوی دیگر نتیجه اصرار بر ادامه تحریم‌ها و سیاست تقابلی با جمهوری اسلامی و دیگر کشورها ادامه افزایش قیمت نفت و انرژی و اعتراضات داخلی است.

٢- بایدن با توجه به این بن‌بست‌ها و تناقض‌های حیثیتی نیازمند حفظ ‌پرستیژ سیاسی ظاهری خود است و تنها راه باقی مانده برای او بازی با افکار عمومی می‌باشد که نه‌تنها برایش دستاوردی ندارد بلکه بر دامنه تناقضات او نیز می‌افزاید و بن‌بست‌های بیشتری در پی دارد.

در این بازی اولا در داخل آمریکا القا می‌کند که «ایران از خواسته‌هایش عقب‌نشینی و واشنگتن شروط اصلی ایران را رد کرده…». ثانیا تلاش می‌کند در افکارعمومی داخل ایران‌، فضای گره زدن اقتصاد کشور به برجام را احیا کند که در این راستا نفوذی‌ها و رسانه‌های جریان اصلاحات آمریکایی فضاسازی می‌کنند «توافق نهایی شده اما…»، «آمریکا به درخواست‌های ایران برای برجام پاسخ داد، اما…»، «توافق برد، برد است به شرطی که….» تا با متهم کردن جمهوری اسلامی القا کنند که این ایران است که توافق را امضاء نمی‌کند!

برخی نیز به نقل از رسانه‌های آمریکایی- صهیونیستی برای امضای توافق و احیای برجام،‌ تاریخ آخر شهریور را مشخص و حتی برای تحت تاثیر قرار دادن مردم ادعا کردند «خطوط قرمز نظام رعایت و تحریم نهادهای وابسته به رهبری لغو شدند»!

ثالثا در فضای بین‌الملل هم ادعا می‌کنند «اگر این توافق را به دست‌آوریم فقط برخی از تحریم‌ها را لغو می‌کنیم‌، اما ایران باید برنامه هسته‌ای و ذخیره اورانیوم غنی‌شده ۲۰ و ۶۰ درصدی را از بین ببرد و سانتریفیوژهای پیشرفته را حذف کند».

مدیرکل آژانس بین‌المللی اتمی را هم به خدمت گرفته‌اند و او ادعا کرده «تا زمانی که ایران نگوید، تجهیزات و اورانیوم یافت شده در سایت‌های هسته‌ای را به کجا منتقل کرده، هیچ پرونده‌ای درباره ایران بسته نخواهد شد».

٣- حال براساس این تناقضات فراوان و تناقضات بیشتر در خبرهای راست و دروغی که هر روز منتشر می‌کنند، به نظر می‌رسد که اکنون از توافق و یا لغو همه تحریم‌ها خبری نباشد و احتمالا مذاکرات برجام طولانی‌تر از آنچه که القا می‌کنند، خواهد بود.

لذا براساس واقعیت موجود و برخلاف فضاسازی‌ها، میز مذاکره به یک «میز پینگ‌پنگ از راه دور» تبدیل شده که یک طرف پیشنهادی ارائه و طرف دیگر رد و پیشنهاد دیگری را ارائه می‌دهد، و نه تیم ایرانی حاضر است از حقوق ملت کوتاه بیاید و در چاله دیگری بیفتد و نه آمریکا حاضر است دست از تحریم‌های ظالمانه خود بردارد.

در نتیجه قبل از خبر پاسخ آمریکا به پیشنهاد ایران و برعکس، محتوا و نتیجه پاسخ‌ها مهم هستند!

٤- سیرک مخالفت‌های اسرائیل و فضاسازی‌های صهیونیست‌ها هم فقط برای ترساندن کشورهای عرب منطقه و امتیازگیری از آنهاست‌، چراکه لاجرم با بی‌اثری ابزارهایشان در مقابل جمهوری اسلامی، از مرحله ترساندن ملت ایران عبور کردند و همین امر باعث شد آن‌طور که تلویزیون رژیم صهیونیستی گفته، تلاش‌های تل‌آویو برای گفت‌وگوی تلفنی لاپید و بایدن درباره پرونده هسته‌ای ایران ناکام بماند!

اما براساس تحولات سریع منطقه کشورهای عربی نیز دریافته‌اند که اگر بخواهند در آینده منطقه حضور داشته باشند، راه آن همراهی با دشمنی‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران نیست.

سی‌ان‌ان هفته گذشته در برنامه‌ای با اشاره به اعلام کویت و امارات مبنی بر برگرداندن سفرای خود به تهران پس از هفت سال و تاکید بر رساندن روابط دیپلماتیک خود با جمهوری اسلامی به سطح عالی و همچنین اشاره به مذاکرات ریاض- تهران‌، تاکید کرد «کشورهای عربی در بحبوحه ابهامات در مورد مذاکرات هسته‌ای روابط خود با تهران را بهبود می‌بخشند».

لذا موضوع برقراری روابط ایران با کشورهای عربی در کنار گسترش روابط با همسایه‌ها و کشورهای دیگر جهان نیز ازدیگر بن‌بست‌های بایدن در اثربخشی تحریم‌ها و فشارهای سیاسی است.

۵- نکته مهم این است که اکنون جماعت برجامی با بی‌اعتباری خود نزد افکارعمومی‌، خود را پشت افراد دیگری پنهان کرده‌اند.

در این خصوص اولا این جماعت به‌کار گرفته‌شده در خیمه‌شب‌بازی برجامیان‌، با ادعای اینکه چون تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای هیچ خبری از مذاکرات منتشر نمی‌کند، پس نمی‌تواند برجام را احیا نماید، و یا اینکه هرگونه توافقی بدون اطلاع مردم فاقد وجاهت قانونی است‌، تلاش موذیانه‌ای را شروع کردند تا شاید تیم مذاکره‌کننده و دولت را وارد حاشیه‌ها و براساس آن بتوانند دوباره فضای کشور را دوقطبی‌، اقتصاد را شرطی و وابسته به برجام القا کنند، البته تاکنون نتوانسته‌اند و تیم مذاکره‌کننده هم با درک درست این که نتیجه مذاکرات برای مردم مهم است نه جزئیات آن‌، وارد زمین بازی اصلاحات آمریکایی نشده است.

ثانیا تلاش دولت برای لغو همه تحریم‌ها و عمل به تعهدات برجامی آمریکا و اروپایی‌ها و البته با تضمین کافی است و قرار نیست اتفاق جدیدی بیفتد، چراکه مذاکرات برای احیای قرارداد قبلی است که همگان و حتی دانش‌آموزان نیز در جریان برجام هستند و صدالبته جزئیات مذاکرات اخیر نیز به اطلاع نمایندگان مردم رسیده و موضوع محرمانه‌ای وجود ندارد که دولت و یا تیم مذاکره‌کننده آن را پنهان کرده باشند.

به‌طور منطقی با توجه به بدعهدی‌ها و فریبکاری‌های آمریکا و خروج این کشور از برجام برای دولت ایران بسیار غیرعقلایی است که بدون تامل و چشم‌بسته همچون دولت گذشته و بدون گرفتن یک ضمانت اجرایی محکم بخواهد مجددا قراردادی را بپذیرد که تبعاتی برای ملت ایران داشته و خواهد داشت.

تیم هسته‌ای در تلاش است و باید باشد تا در توافق جدید تکلیف قوانینی همچون «کاتسا»، «اینارا» و «ایسا» و… که با رای اکثریت نمایندگان و سناتورهای دموکرات و جمهوری‌خواه به تصویب کنگره رسیدند، مشخص شود.

همچنین باید «لغو کامل تحریم‌ها با تضمین کافی»، «حفظ توانمندی‌های هسته‌ای در سطح فعلی و نگهداری میزان اورانیوم‌های غنی‌شده موجود و سانتریفیوژهای نسل جدید» و «اعلام پایان نهایی ادعاهای فعالیت‌های احتمالی نظامی هسته‌ای کشور» به روشنی و ملموس محقق شود تا آمریکا نتواند از این پیچ تاریخی و بایدن از این بن‌بست‌ها بدون پرداخت مابه ازایی خارج شود.

و اما، در این میان برخی افراد که ادعاهایی از جمله اضطرار احیای برجام به هر قیمتی را مطرح می‌کنند، بیشتر برای کسب شهرت و فضاسازی جهت از رونق نیفتادن تجارت برجامی خودشان است تا بیان واقعیت میز مذاکره!

کما اینکه پس از برطرف شدن غبار فضاسازی‌ها نیز مشخص می‌شود که بسیاری از آن اظهارنظرها بدون پشتوانه عقلانی و سیاسی از منظر منافع ملی بوده است!

همان‌گونه که پیش از این نیز شماری از آنها در حالی از برجام دفاع می‌کردند که به اعتراف خودشان هرگز متن آن را نخوانده بودند!

از این روی به نظر می‌رسد، بسیاری از اظهارنظرهای آنها قبل از آنکه برخاسته از فهم موضوع باشد، حاصل دستورات حزبی است که به آنان دیکته شده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آمریکا در پیچ تاریخی؛ بایدن در بن‌بست چندطرفه! بیشتر بخوانید »