رژیم پهلوی

سردار شمخانی

سردار شمخانی: ارتش جمهوری اسلامی در زمره قدرت‌های برتر جهان است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار «سهراب‌علی شمخانی» معاون حقوقی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در همایش رونمایی از «دادخواست مردم ایران برای مطالبه اموال غارت‌شده توسط خاندان پهلوی و دولت تروریست آمریکا» که در اردوگاه فرهنگی تربیتی الزهرا برگزار شد، با بیان اینکه آمریکا با کودتای ۲۸ مرداد، کشورمان را به مدت ۲۵ سال از روند توسعه محروم کرد، اظهار داشت: اگر دولت قانونی مصدق و نخبگان کشور بر سرکار بودند، قطعاً ما پیشرفت‌های بیشتری را در ایران، شاهد بودیم.

سردار شمخانی با اشاره به فرار محمدرضا شاه از کشور در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۵۷ گفت: با فرار شاه، بخشی از دارایی‌های کشورمان به صورت مستقیم و بخشی به شکل غیرمستقیم توسط خاندان پهلوی از ایران خارج و به آمریکا و کشور‌های اروپایی منتقل شد. 

معاون حقوقی سپاه با بیان اینکه بر اثر هدایت‌های امام خمینی (ره) و خروش مردم، شاه از کشور فرار کرد، افزود: حقوق ۳۵ هزار مستشار آمریکایی در ایران سه برابر حقوق ارتشی‌ها در آن زمان بود؛ همچنین آمریکا به جای یک وابسته نظامی در کشورمان بیش از ۵۴ هزار وابسته نظامی در کشورمان داشت و تلاش می‌کرد که انقلابی در ایران صورت نگیرد.

وی با بیان اینکه آمریکایی‌ها در آن دوران، خواسته‌های خود را به ایران دیکته می‌کردند، عنوان کرد: در آن زمان روزی شش میلیون نفت در کشورمان تولید می‌شد؛ اما متأسفانه منابع آن در کشورمان هزینه نمی‌شد و بخش زیادی از روستا‌های ما در آن دوران برق نداشتند و آب هم در روز فقط چند ساعت وصل بود.

سردار شمخانی با تأکید بر اینکه در آن زمان، ۱۴ هزار پزشک در کشورمان فعالیت می‌کردند که اکثر آن‌ها هندی و اهل دیگر کشور‌ها بودند، اظهار داشت: این در حالی است که امروز بیش از ۶۰ هزار پزشک زن داریم و این یکی از بزرگترین افتخارات ما است. 

معاون حقوقی سپاه با تأکید بر اینکه بیش از یک میلیون دلار از درآمد کشورمان توسط خاندان پهلوی در راه فحشا هزینه شد، گفت: بر اساس اسنادی که منتشر شده و اعترافات سران رژیم طاغوت، بخشی از درآمد فروش نفت که دو میلیون دلار بود به حساب محمدرضا شاه واریز می‌شد.

وی با مقایسه وضعیت ارتش شاهنشاهی و ارتش جمهوری اسلامی تصریح کرد: امروز ارتش ما جزو چند قدرت اول جهان و یک ارتشی حزب‌اللهی و مکتبی است.

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سردار شمخانی: ارتش جمهوری اسلامی در زمره قدرت‌های برتر جهان است بیشتر بخوانید »

نفت و نابرابری در رژیم پهلوی؛ ثروتی که به عدالت نرسید


گروه سیاسی دفاع‌پرس: رهبر انقلاب اسلامی اسلامی در سخنرانی اخیر خود، به موضوع صادرات شش میلیون بشکه نفت توسط رژیم پهلوی در مقابل جمعیت ۳۵ میلیونی کشور اشاره کردند. معظم له این مسئله را نمادی از اوج شکاف طبقاتی و بی‌عدالتی در دوران پهلوی دانستند. این نکته مهم، فرصتی هست برای بررسی تاریخی نحوه مدیریت درآمد‌های نفتی و تاثیر آن بر ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران پیش از انقلاب.

از دهه ۱۳۴۰، درآمد‌های نفتی ایران به‌واسطه افزایش تولید و صادرات نفت به شدت رشد کرد. این روند در دهه ۱۳۵۰ با شوک نفتی ۱۹۷۳ به اوج رسید و درآمد‌های نفتی به چندین برابر افزایش یافت. براساس گزارش‌های موجود، رژیم پهلوی در این دوره حدود ۶ میلیون بشکه نفت در روز صادر می‌کرد و درآمد‌های ناشی از آن به خزانه دولت سرازیر می‌شد. اما سوال کلیدی اینجاست که این ثروت عظیم چگونه مدیریت شد و چه تاثیری بر جامعه ایران داشت؟

مطالعات تاریخی نشان می‌دهند که بخش عمده‌ای از این درآمد‌ها به‌جای سرمایه‌گذاری در توسعه متوازن و رفع محرومیت‌ها، به پروژه‌های لوکس و هزینه‌های غیرضروری اختصاص یافت. جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، ساخت کاخ‌های متعدد و خرید تسلیحات پیشرفته از غرب تنها نمونه‌هایی از این هزینه‌ها بودند. علاوه بر این، بخش زیادی از ثروت نفتی به جیب خاندان پهلوی و نزدیکان آنها می‌رفت. اسناد تاریخی، از جمله گزارشات حسین فردوست و آرشیو‌های مطبوعاتی، نشان می‌دهند که فساد گسترده در میان نخبگان حاکم، مانع از توزیع عادلانه این ثروت شد.

در حالی که شهر‌های بزرگی مانند تهران و اصفهان شاهد رشد سریع اقتصادی و صنعتی بودند، مناطق روستایی و محروم از امکانات اولیه‌ای مانند بهداشت و آموزش بی‌بهره ماندند. تمرکز ثروت در دست گروه‌های خاص و بی‌توجهی به توسعه متوازن، به ایجاد شکاف عمیق بین شهر و روستا انجامید. طبق آمار‌های آن زمان، در حالی که طبقه اشراف و نخبگان نزدیک به حکومت در رفاه کامل زندگی می‌کردند، بسیاری از مردم عادی برای تامین نیاز‌های اولیه خود با مشکلات جدی مواجه بودند.

این نابرابری، حتی در شهر‌های بزرگ نیز مشهود بود. رشد نامتوازن اقتصادی، طبقه متوسط را به حاشیه رانده و فاصله طبقاتی را بیش از پیش تشدید کرد. در نتیجه، جامعه ایران به دو بخش کاملاً جداگانه تقسیم شد: اقلیتی ثروتمند و مرفه که از امکانات لوکس بهره‌مند بودند و اکثریتی محروم که در فقر به سر می‌بردند. فقری که در مناطق روستایی و حاشیه شهر‌ها وجود داشت، در تقابل با زندگی اشرافی طبقه حاکم، خشم اجتماعی را شعله‌ور کرد.  نابرابری در توزیع ثروت و خدمات، باعث مهاجرت گسترده روستاییان به شهر‌ها شد. این مهاجرت‌ها منجر به گسترش سکونت‌گاه‌های غیررسمی و مشکلات اجتماعی در شهر‌های بزرگ شد.  نابرابری اقتصادی و اجتماعی، یکی از عوامل اصلی اعتراضات مردمی در دهه ۱۳۵۰ بود که نهایتاً به انقلاب اسلامی منجر شد.

تمرکز ثروت و فساد گسترده در رژیم پهلوی، علاوه بر مشکلات اقتصادی، نارضایتی‌های اجتماعی را نیز افزایش داد. در دهه ۱۳۵۰، اعتراضات و شورش‌های مردمی به‌ویژه در مناطق محروم شدت گرفت. فقر و نابرابری، به همراه نبود آزادی‌های سیاسی، بستری مناسب برای رشد نارضایتی‌های عمومی و شکل‌گیری انقلاب اسلامی فراهم کرد. بسیاری از مورخان معتقدند که یکی از دلایل اصلی سقوط رژیم پهلوی، ناتوانی در مدیریت عادلانه ثروت ملی و بی‌توجهی به عدالت اجتماعی بود.

نفت و نابرابری در دوران پهلوی، یک نمونه تاریخی از اهمیت مدیریت صحیح منابع ملی هست. رژیمی که به‌جای توزیع عادلانه ثروت، آن را به منافع اقلیت محدود کرد، نه تنها مشروعیت خود را از دست داد، بلکه زمینه‌های فروپاشی خود را نیز فراهم کرد. عدالت اجتماعی و توسعه متوازن، نه تنها یک آرمان اخلاقی، بلکه ضرورتی برای حفظ ثبات و پیشرفت هر جامعه‌ای هست.

برای بررسی بیشتر این موضوع، می‌توان به منابعی مانند «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» اثر حسین فردوست و گزارش‌های بانک جهانی درباره وضعیت اقتصادی ایران در دهه ۱۹۷۰ مراجعه کرد. اسناد تاریخی و آرشیو مطبوعاتی نیز تصویر دقیقی از نابرابری‌های این دوره ارائه می‌دهند. با این حال به طور کلی رژیم پهلوی با درآمد‌های نفتی عظیم خود می‌توانست پایه‌های یک توسعه پایدار و عدالت اجتماعی را بنیان‌گذاری کند. اما تمرکز بر پروژه‌های لوکس، فساد گسترده و نادیده گرفتن نیاز‌های اکثریت مردم، باعث شد این فرصت بی‌نظیر تاریخی از دست برود. این رویکرد، نارضایتی عمومی را افزایش داد و زمینه‌های انقلاب اسلامی را فراهم کرد. اقتصاد نفتی ایران در دوران پهلوی، نمونه‌ای بارز از مدیریت ناکارآمد منابع طبیعی هست که به جای کاهش نابرابری، به تشدید آن منجر شد.

انتهای پیام/۳۸۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نفت و نابرابری در رژیم پهلوی؛ ثروتی که به عدالت نرسید بیشتر بخوانید »

از وابستگی تا استقلال در سیاست خارجی


گروه سیاسی دفاع‌پرس: یکی از مسائل کلیدی ایران پیش از انقلاب اسلامی که در سخنرانی اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم قم برجسته شد، وضعیت سیاست خارجی ایران پیش از انقلاب و مقایسه آن با شرایط کنونی بود. معظم‌له تأکید کردند که ایران در دوران پهلوی مطیع محض آمریکا بود و هیچ اراده مستقلی در عرصه سیاست خارجی نداشت. این سخنان بیانگر تاریخ سیاست خارجی ایران و تحولات عمیق آن پس از انقلاب اسلامی هست.

سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی دوم، به‌ویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به شدت به ایالات متحده آمریکا وابسته شد. این کودتا که با همکاری سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) و سرویس اطلاعاتی بریتانیا (MI۶) به اجرا درآمد، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران به شمار می‌رود. با سرنگونی دولت ملی مصدق و بازگشت شاه به قدرت، مسیر سیاست خارجی ایران به‌طور کامل در راستای منافع آمریکا تنظیم شده و سیاست خارجی کشور کاملا به آمریکا وابسته شد.

کودتای ۲۸ مرداد به عنوان یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ معاصر ایران، نه تنها نظام سیاسی کشور را به دیکتاتوری شاهنشاهی بازگرداند، بلکه پایه‌های وابستگی ایران به آمریکا را مستحکم کرد. پس از این کودتا، محمدرضا شاه برای حفظ قدرت خود، به حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا متکی شد. این وابستگی در سیاست خارجی ایران به‌وضوح نمایان بود و تصمیم‌گیری‌های کلیدی کشور، از جمله روابط با کشور‌های منطقه و قدرت‌های جهانی، تحت تأثیر خواسته‌های ایالات متحده قرار گرفت.

یکی از نتایج مستقیم کودتا، انعقاد قرارداد کنسرسیوم نفتی در سال ۱۹۵۴ بود. بر اساس این قرارداد، شرکت‌های نفتی غربی، به‌ویژه آمریکایی و بریتانیایی، کنترل کامل بر منابع نفتی ایران به دست آوردند. این قرارداد سهم بسیار ناچیزی از درآمد‌های نفتی را به ایران اختصاص می‌داد و کشور را از استفاده از منابع استراتژیک خود برای توسعه اقتصادی محروم می‌کرد. این قرارداد به نمادی از سلطه اقتصادی غرب بر ایران تبدیل شد و نشان داد که سیاست خارجی پهلوی دوم، نه در راستای منافع ملی، بلکه در جهت تأمین منافع قدرت‌های غربی تنظیم شده بود.

در دوران پهلوی دوم، ایران به بخشی از استراتژی جهانی آمریکا برای مقابله با نفوذ شوروی تبدیل شد. در همین راستا، شاه به پیمان‌های نظامی نظیر پیمان بغداد (بعد‌ها سنتو) پیوست که هدف اصلی آن جلوگیری از گسترش کمونیسم در خاورمیانه بود. این پیمان، که تحت حمایت مستقیم آمریکا شکل گرفت، ایران را به یک متحد منطقه‌ای آمریکا در جنگ سرد تبدیل کرد. حضور ایران در سنتو نه تنها استقلال سیاسی کشور را به چالش کشید، بلکه این پیام را به ملت‌های منطقه منتقل کرد که ایران در راستای اهداف قدرت‌های بزرگ عمل می‌کند.

حضور مستشاران نظامی و امنیتی آمریکایی در ایران، یکی دیگر از جلوه‌های وابستگی بود. تا پیش از انقلاب اسلامی، هزاران مستشار نظامی آمریکایی در ایران حضور داشتند و نه تنها در آموزش و تجهیز نیرو‌های مسلح ایران نقش داشتند، بلکه در فرآیند تصمیم‌گیری‌های کلیدی نیز دخالت می‌کردند. این نفوذ به حدی بود که برخی از تصمیمات مهم نظامی و امنیتی کشور، بدون تأیید مستشاران آمریکایی اجرایی نمی‌شد. علاوه بر این، مستشاران در سازمان‌هایی مانند ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) نقش کلیدی داشتند و برنامه‌های سرکوب مخالفان شاه را هدایت می‌کردند.

یکی از جنبه‌های بحث‌برانگیز سیاست خارجی پهلوی دوم، روابط نزدیک با رژیم صهیونیستی بود. ایران در این دوران به یکی از متحدان اصلی اسرائیل در منطقه تبدیل شد و همکاری‌های گسترده‌ای در حوزه‌های نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی با این رژیم داشت. این روابط، که در چارچوب سیاست‌های آمریکا تعریف می‌شد، نه تنها با منافع ملت ایران سازگار نبود، بلکه ایران را در میان ملت‌های مسلمان منطقه منزوی کرد.

مجموعه این عوامل نشان می‌دهد که سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی دوم، به‌ویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد، به شدت به منافع آمریکا و قدرت‌های غربی وابسته بود. این وابستگی، استقلال سیاسی ایران را از بین برده و تصمیم‌گیری‌های کلیدی کشور را به قدرت‌های خارجی سپرده بود. در این دوران، ایران نه تنها در عرصه سیاست خارجی بلکه در حوزه‌های اقتصادی و امنیتی نیز نقش یک کشور تابع را ایفا می‌کرد.

رهبر معظم انقلاب همواره به وابستگی ایران در دوران پهلوی انتقاد کرده‌اند. ایشان در سخنرانی اخیر خود فرمودند: «ایران در آن دوران نه‌تنها در سیاست خارجی مطیع محض آمریکا بود، بلکه منافع ملی خود را نیز فدای خواسته‌های آنان می‌کرد.» ایشان بار‌ها از این دوران به عنوان «دوران تحقیر ملی» یاد کرده و تأکید کرده‌اند که انقلاب اسلامی این تحقیر را به عزت تبدیل کرده هست.

با بررسی این پیشینه تاریخی، می‌توان اهمیت تحولات بنیادینی را که پس از انقلاب اسلامی در سیاست خارجی ایران رخ داد، بهتر درک کرد. انقلاب اسلامی ایران، با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، تلاش کرد تا این وابستگی را از میان بردارد و سیاست خارجی کشور را بر اساس منافع ملی و اصول اسلامی بازتعریف کند.

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، سیاست خارجی ایران دچار تحولی بنیادین شد. انقلاب اسلامی با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» تلاش کرد تا ایران را از وابستگی به هر قدرت خارجی آزاد کند. این تحول را می‌توان در اقداماتی نظیر قطع روابط با رژیم صهیونیستی، خروج از پیمان‌های نظامی وابسته به بلوک غرب، و تصرف سفارت آمریکا مشاهده کرد.

رهبر معظم انقلاب در بیانات خود بار‌ها به این تغییر بنیادین اشاره کرده‌اند. ایشان در سخنرانی‌های مختلف تأکید کرده‌اند که ایران پس از انقلاب اسلامی توانسته هست سیاست خارجی مستقلی را پایه‌گذاری کند و الگویی برای ملت‌های تحت سلطه ارائه دهد. به عنوان نمونه، در یکی از سخنرانی‌های خود فرمودند: «ایران نشان داد که می‌توان در دنیای امروز مستقل بود و در برابر قدرت‌های جهانی ایستادگی کرد.»

این استقلال نه تنها در حوزه سیاسی بلکه در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی و نظامی نیز دنبال شد. ایران با تأکید بر خودکفایی و مقاومت، توانست در برابر فشار‌های بین‌المللی، از جمله تحریم‌های گسترده، سیاست خارجی خود را بر اساس منافع ملی تعریف کند.

تحولات سیاست خارجی ایران از وابستگی محض در دوران پهلوی به استقلال کامل در جمهوری اسلامی، یکی از مهم‌ترین دستاورد‌های انقلاب اسلامی هست. امروز، ایران به کشوری تبدیل شده هست که با حفظ استقلال سیاسی، در برابر فشار‌های قدرت‌های جهانی ایستادگی می‌کند و نقشی تأثیرگذار در منطقه و جهان ایفا می‌کند. این استقلال، همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب بیان کرده‌اند، نه تنها باعث عزت ملی شده، بلکه ایران را به الگویی برای ملت‌های آزاده تبدیل کرده هست.

انتهای پیام/۳۸۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

از وابستگی تا استقلال در سیاست خارجی بیشتر بخوانید »

فدائیان حجاب و عفاف در مازندران+ فیلم

فدائیان حجاب و عفاف در مازندران+ فیلم


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از مازندران، یکی از پلیدترین توطئه‌های دشمنان اسلام در تاریخ معاصر، توطئه کشف حجاب هست. رضاخان که با طرح کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و با حمایت و هدایت انگلیسی‌ها بر سر کار آمد در صدد اجرای تز اسلام‌زدائی و جایگزینی ارزش‌های لیبرالیستی در جامعه بود. از مهم‌ترین جلوه‌های این طرح، پدیده کشف حجاب بود. برای آماده ساختن زمینه کشف حجاب، مجلس در ششم دی‌ماه ۱۳۰۷ قانون متحدالشکل نمودن البسه را تصویب کرد که بر اساس آن، پوشیدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگی، برای مردان الزامی شد.

تلاش‌های رضاخان، باعث شد تا عده‌ای از زنان غرب‌زده، به‌ویژه زنان درباری و دولتمردان، به صورت بی‌حجاب یا بدحجاب، در مجامع و معابر عمومی ظاهر شوند و مردم نیز تحت تأثیر اختناق و ظلم رضاخانی، حساسیت لازم را از خود نشان ندادند.

گوهرشاد در خون

رضاشاه در آغاز اجرای برنامه‌های ضداسلامی خود، دستور داد درشکه چی‌های مشهد و رفتگران تهران کلاه شاپو (کلاه تمام لبه فرنگی) بر سر گذارند. اجرای این برنامه از ابتدای خرداد ۱۳۱۴، علاوه بر شایعات مربوط به کشف حجاب، در مشهد تلاطمی ایجاد کرد. سرانجام آیت الله قمی پس از مشورت با تعدادی از رجال و روحانیان، برای جلوگیری از کشف حجاب و استفاده از کلاه شاپو، در نهم تیر ۱۳۱۴ به تهران سفر کرد.

محاصره محل اقامت ایشان در شهر ری از سوی حکومت، یکی از عوامل اصلی خشم و خروش مردم مشهد شد و به کشتار بیرحمانه در مسجد گوهرشاد در ۲۱ تیرماه انجامید. آیت الله قمی مدتی پس از این کشتار، به عتبات عالیات تبعید شد و مأموران شهربانی درصدد دستگیری دوستداران ایشان از جمله شیخ محمدتقی بهلول برآمدند. شیخ محمدتقی بهلول برای پیگیری اوضاع و جویا شدن از احوال شیخ قمی به مشهد رفته بود که مأموران شهربانی، در پی مداخله زائران و خدام برای فراری دادن وی، او را در صحن کهنه زندانی کردند. ولی مردم در صحن جمع شدند و با حمله به مأموران، ایشان را آزاد کردند.

بهلول به مسجد گوهرشاد رفت و در آنجا به مبارزه خود ادامه داد. با اینکه شهربانی چندین بار وارد عمل شد و حکم متفرق شدن مردم را داد، نتیجه‌ای نگرفت تا اینکه به درخواست استاندار، فرمانده لشکر، مأموریت را به هنگ پیاده داد و آنها اطراف مسجد و حرم را محاصره کردند و تعداد زیادی از زوار (دو هزار نفر) را به قتل رساندند.

واقعه مسجد گوهر شاد که در ۲۱ تیر ماه ۱۳۱۴ به دستور رضا شاه پهلوی، در اعتراض به آنچه قانون ممنوعیت حجاب بود و به کشف حجاب زنان و تغییر پوشش مردان ایرانی می‌انجامید، به گفته شاهدان عینی حدود ۱۷۰۰ کشته داشت.

فدائیان حجاب و عفاف در مازندرانواقعه‌ای که تعدادی هم توانستند از آن جان سالم به در برند.

در این میان دو روحانی جوان اهل روستای متکازین بخش یانه سر شهرستان بهشهر نیز حضور داشتند که توانستند پس از آن جنایت هولناک، از مسجد گوهرشاد مشهد بگریزند و از مسیر سمنان به مازندران و روستای پدری خود بازگردند.

حجت الاسلام «قاسم امینی» روحانی جوانی بود که آن واقعه را به چشم دید و بعد از بازگشت به روستای متکازین نیز، به دستور رژیم شاهنشاهی دستگیر و به خدمت سربازی اعزام شد.

دیگر روحانی این روستا نیز «میرتقی حسینی نصیری» نام داشت که او نیز به مانند «قاسم امینی» خلع لباس شد و برای ادامه تحصیل اصول فقه به نجف اشرف رفت و بعد‌ها از محضر آیت الله کوهستانی بهره برد.

حجت الاسلام «قاسم امینی» زمانی که برای مداوا به تهران رفته بود به طرز مشکوکی به قتل رسید و در نقطه‌ای نامعلوم از روستای مسگرآباد ورامین به خاک سپرده شد.

آیت الله «میرتقی حسینی نصیری» نیز در سال ۱۳۷۳ پس از سال‌ها تدریس و مجاهدت برای انقلاب اسلامی فوت کرد و در گلزار شهدای شهرستان بهشهر به خاک سپرده شد.

کد ویدیو

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فدائیان حجاب و عفاف در مازندران+ فیلم بیشتر بخوانید »

تعالی زن ایرانی در نهضت امام خمینی (ره)


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ زنان در همه جوامع، مذاهب و تمامی نحله‌های فکری عنصری مهم تلقی شده‌اند و می‌شوند. این زنان هستند که علیرغم نادیده گرفته شدن عامدانه استعداد‌ها و توانمندی‌های‌شان، در جنبش‌ها و انقلاب‌ها اثرگذار بودند. به همین دلیل هست که کشور‌ها و دولت‌های برای تضعیف و یا شکست کشور‌های دیگر، زنان مولفه‌ای مهم تلقی می‌شوند و در سیاست‌گذاری‌های براندازانه خود و استعمار و استثمار سرزمین‌ها سعی دارند تا ابتدا زنان را تحت تاثیر قرار دهند.

غربی کردن ایران اولویت سیاسی قدرت‌های آن روز دنیا بود. ورود فرهنگ غرب البته به معنای آن نبود که هنرمندان ایرانی نیز می‌توانند خود در این فرهنگ مولد باشند بلکه در بهترین حالت باید کپی کار آثار دست چندم و نازل غربی باشند و اگر اثری تولید می‌شد که مخاطب را به فکر وامی‌داشت توقیف و یا سانسور می‌شد.

در این مسیر نیز روشنفکران و هنرمندان به مثابه پیاده نظام دشمن راه ورود فرهنگ بیگانه را هموار می‎کردند که نمونه بارز آن را در واقعه کشف حجاب در ایران شاهد بودیم. با روی کار آمدن رضاخان به عنوان شاه دست نشانده غرب، ایران عملا مصرف کننده فرهنگ غربی شد. چنان که اشاره شد رهبران سیاسی آن روز همه تلاش خود را صرف این کردند تا برای استحاله فرهنگی ایران از همان ابتدا سراغ زنان بروند. به همین دلیل پروژه کشف حجاب در سال‌های آغازین سلطنت رضاخان در روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ در ایران کلید خورد.

مسئله حجاب برای زن ایرانی نه تنها از حیث مذهب بلکه از حیث ملیت و قومیت نیز اهمیت داشت، به همین دلیل کشف حجاب هدم دین و ملیت محسوب می‌شد و در صورت تحقق این امر ـ که تا حدودی به هدف رسیده بود ـ می‌توانست تمامیت ایران را مستعمره فرهنگی غرب کند. اما از آنجا که حجاب حتی اگر به عنوان مقوله دینی در نظر گرفته نشود، فرهنگی کهن و ریشه‌دار بود و این امر نمی‌توانست به سادگی در ایران رسمیت پیدا کند. 

سیاست دیکتاتورگونه رضاخان تا حدی توانست کشف حجاب را بر زنان ایرانی تحمیل کند، اما این رضاشاه بود که به کمک مراجع فرهنگی خود توانست مسئله کشف حجاب را بدون تهدید و تحمیل و تنها به اتکای رمان‌های نازل، فیلمفارسی‌ها، جراید، تلویزیون و مهمتر از آن مدارس و مهد کودک‌ها رسمیت ببخشد چنان که کارگردانان از به تصویر کشیدن زنان برهنه بر پرده سینما، ابایی نداشته باشند. 

هفدهم دی در تاریخ ایران، روز ننگینی هست چرا که در این روز زن ایرانی به واسطه سیاست مزورانه پهلوی و استعمار و استثمار دولت‌های بیگانه از هویت خود به سمت هویت تهی و بدون پشتوانه غرب تبعید شد. متاسفانه این تبعید شدن به اتکای ظواهر فریبنده‌اش اثرات خود را هر چند به طور محدود تا امروز باقی گذاشته هست. اگر نهضت بیداری بخش امام خمینی (ره) و موهبت بزرگ دفاع مقدس نبود قطعا از زن ایرانی به عنوان انسانی هویت بخش، تربیت کننده و متعالی جز شاکله آن چیزی باقی نمی‌ماند.

انقلاب اسلامی پدیده‌ای معجزه‌گون، بزرگترین خدمت را به زن ایرانی کرد. زنان در فضای این انقلاب توانستند الگوی زن مومنی را به دنیا معرفی کنند که بدیل و مانندی ندارد. به همین دلیل هست که رسانه‌های غربی سعی در تخدیر زن انقلابی ایران دارند، فتنه زن، زندگی، آزادای نیز اساسا به همین منظور شکل گرفت که البته مانند تلاش‌های قبلی خود بی‌ثمر بود. اما در همین فتنه اخیر به روشنی پیدا هست چرا دشمنان ایران اسلامی با صرف هزینه بسیار سعی دارند تا دختران نوجوان و جوان را به سمت و سوی خود بکشند؟ نسل آینده دختران که باید مادران فردای ایران باشند بزرگترین هدف برای دشمنان و بهترین سرمایه معنوی برای انقلاب اسلامی هستند.

در کنار سیاست‌گذاران و مسئولان نظام این اصحاب فرهنگ و هنر هستند که باید از اندیشه و نوع نگاه دختران ایرانی مراقبت کنند، در این میان رسالت زنان هنرمند و اهل قلم از اهمیت بالاتری برخوردار هست. دادن فضای مناسب به زنان صاحب اندیشه و قلم، هنرمند و خلاق برای حضور در میدان بزرگ جهاد تبیین بهترین فرصت برای تربیت دختران امروز هست، دخترانی که باید در آینده در کسوت همسری و مادری فرزندانی انقلابی تربیت کنند. 

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تعالی زن ایرانی در نهضت امام خمینی (ره) بیشتر بخوانید »