ریدلی اسکات

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟



شخصیت کاملا تقلیدی لوسیوس برای خلق یک ماکسیموس تازه در نسخه باسازی شده یک تهدید در سری دوزی های مرسوم هالیوود است و از این منظر کل فیلم را به کمدی‌ ناخواسته تبدیل می‌کند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق – فیلم «گلادیاتور» در واپسین روزهای سال ۱۹۹۹، در دهه جهش دوباره سینما ساخته شد. این اثر موفق ریدلی اسکات، تکمله‌ای بصری بر میراث سینمای حماسی دهه شصت و هفتاد میلادی بود.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟

این فیلم به دلیل نگاه وفادارانه به خصایص آثار حماسی، به جرگه شاهکارهای کلاسیک سینما پیوست، با تصاویری نمادین و دیالوگ‌هایی که تا سال‌ها به یاد می‌مانند، برنده پنج جایزه اسکار، از جمله اسکار بهترین فیلم شد.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟

چرا قسمت دوم گلادیاتور تصنعی است؟

«گلادیاتور ۲ » در مقایسه با نسخه اصلی این فیلم، یک اثر جاودانه با احتمال دریافت جوایز مهم سینمایی نیست و فیلم علی‌رغم اینکه تلاش می‌کند خاطره نسخه کلاسیک شده اول را تداعی کند، تماشاگر با ۱۵۰ دقیقه حماسه مصنوعی با عناصری تکراری شبیه به نسخه اول مواجه است.

این فیلم را می‌توان در لیست‌ دنباله‌های سینمایی ناامیدکننده، همچون متریکس، آواتار، پسران بد، انتقامجویان، جیغ، ونوم، ترنسفورمرز، بیگانه، طالع نحس و… قرار داد.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟
کاراکالا و گتا (فرد هچینجر و جوزف کوئین)

بیست سال پس از مرگ ماکسیموس(راسل کرو) در نسخه اصلی فیلم اول (۲۰۰۰)، رویای “رم جدید” توسط کاراکالا و گتا (فرد هچینجر و جوزف کوئین) امپراطورهای دوقلوی دمدمی‌مزاج به قهقرا رفته است.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟
ژنرال مارکوس آکاسیوس (پدرو پاسکال)

به دلیل جنون و عطش قدرت دو امپراطور، آنان ژنرال مارکوس آکاسیوس (پدرو پاسکال) و نیروهایش را به قاره‌های مختلف می‌فرستند تا سرزمین‌های خارجی را به نام «امپراطوری» فتح کند.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟
ماکسیموس دسیموس مریدیوس (راسل کرو)

در نیمه فیلم مشخص می‌شود که از ماکسیموس دسیموس مریدیوس (راسل کرو) فرزندی نامشروع به جای مانده است. او همان «لوسیوس وریوس اورلیوس» (پل مسکال) است، پسر لوسیلا (کانی نیلسن)، نوه مارکوس اورلیوس(ریچارد هریس) که برای محافظت از تصمیمات خشن کامودوس (خواکین فینیکس)، توسط مادرش به آفریقا فرستاده شد و در همانجا ماند، بزرگ شد و ازدواج کرد.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟
مارکوس اورلیوس(ریچارد هریس) امپراطور روم در قسمت اول فیلم

روایت فیلم از جایی آغاز می‌شود که ارتش امپراتوری روم وارد سرزمینی می‌شود که لوسیوس در آن زندگی می‌کند. ارتش روم به رهبری ژنرال آکاسیوس (پدرو پاسکال) شهر محل زندگی لوسیوس را محاصره می‌کند و آنان در این نبرد شکست می‌خورند و ارتش متخاصم “روم” پیروز می‌شود.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟
کامودوس (خواکین فینیکس) پسر و جانشین مارکوس اورلیوس در فیلم اول

در آخرین فتح روم، همسر هانو معروف به لوسیوس کشته می‌شود و او را اسیر می‌کنند. پس از انتقال اسرا به روم، لوسیوس به عنوان جنگجویی سرسخت در بازار روم به ماکرینوس (دنیل واشنگتن) فروخته می‌شود تا به گروه ماهر گلادیاتورها بپیوندد. ماکرینوس ارباب جاه‌طلبی است که قصد ایجاد هرج و مرج در امپراتوری روم را دارد.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟
لوسیلا (کانی نیلسن) دختر مارکوس اورلیوس و مادر «لوسیوس وریوس اورلیوس» (پل مسکال)

لوسیوس نمایش‌های چشمگیری در چند مبارزه نخست ارائه می‌دهد، ماکرینوس به لوسیوس پیشنهاد می‌کند، آرزوهایش را در مقابل حماسی جنگیدن برآورده می‌کند، اما لوسیوس فقط به دنبال انتقام از آکاسیوس است.

در نیمه فیلم حقیقت آشکار می‌شود. لوسیوس متوجه می‌شود، فرزند دختر امپراتور سابق و ماکسیموس است که به دلیل ترس از قتل توسط دایی‌اش، به شمال آفریقا فرستاده شده است.

سنا از خون‌ریزی دو امپراطور روم خسته شده و تلاش‌هایی برای کودتاها در حال شکل‌گیری است که می‌تواند سرنوشت روم را تغییر دهد. لوسیوس تصمیم می‌گیرد در سرنوشت روم به عنوان نوه امپراتور «مارکوس اورلیوس» (امپراطوری که در نسخه اول فیلم کشته می‌شود) تاثیر داشته باشد.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟
ژنرال مارکوس آکاسیوس (پدرو پاسکال)

چرا «لوسیوس» ماکسیموس نشد

در گلادیاتور «لوسیوس» شخصیت قوی و مرموز است، یک جنگجوی شاعر، یک قهرمان عبوس. او گونه‌ای از گلادیاتورهای میدان نبرد را نمایندگی می‌کند که با ماکسیموسِ (راسل کرو) قسمت اول تفاوت چندانی ندارد.

ماکسیموس در آن فیلم یک سرباز حرفه‌ای بود که طی فرآیندی دراماتیک به ژنرال مورد اعتماد امپراطوری روم تبدیل شد. در اثر یک توطئه از ساحت فرمانده به برده‌ای تبدیل شد و از مقام یک برده تبدیل به گلادیاتور شد و در این مقام، جانشین امپراتور را به چالش کشید.

اما لوسیوس، پسر بزرگ‌شده ماکسیموس و لوسیلا (با بازی کانی نیلسن) طبق معمول دنباله‌های سینمایی، سفری مشابه با پدر نامشروع خود را طی می‌کند.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟

لوسیوس به عنوان یک سرباز آغاز می‌کند، سپس به بردگی گرفته شده و مجبور می‌شود برای سرگرمی توده‌ها بجنگد. در نهایت او از جایگاه خود به عنوان گلادیاتور استفاده می‌کند تا رهبر فاسد و افراطی امپراتوری روم را سرنگون کند.

از دیگر وجوه اشتراک در تصمیم شخصیت مرکزی فیلم این است که به مثابه نسخه اول، با مردی مواجه هستیم که صرفا به دنبال انتقام قتل همسرش است. یعنی نویسنده و کارگردان هیچ تلاشی برای تغییر پیرنگ نسبت به نسخه اول نداشته‌اند.

این دنباله سازی بدون عدم توجه به تغییر پیرنگ همان استاندارد معروف هالیوودی است که سیر روایی فیلم‌های بعدی از نسخه اصلی کپی شوند، منتهی عظمت فیلم با CGI بزرگ‌تر و پرهزینه‌تر می‌شود. تنها تفاوت قهرمان نسخه اول با قسمت دوم این است که اولی یک امپراطور را و دومی دو امپراتور به زیر می‌کشد.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟
کولوسئوم (ورزشگاه نبرد در روم)، تخمین زده می‌شود که بین ۵۰۰۰۰ تا ۸۰۰۰۰ تماشاگر در مقاطع مختلف تاریخ خود داشته باشد. که میانگین تماشاگران آن حدود ۶۵۰۰۰ نفر است. از آن برای مسابقات گلادیاتورها و نمایش‌های عمومی از جمله شکار حیوانات، اعدام‌ها، و دوباره استفاده می‌شود. اجرای نبردها و درام‌های معروف بر اساس اساطیر رومی و به‌طور خلاصه نبردهای دریایی ساختگی استفاده می‌شد. در اوایل قرون وسطی از این ساختمان برای سرگرمی استفاده نمی‌شد. بعداً برای مقاصدی مانند مسکن، کارگاه، محله‌های مذهبی، قلعه، معدن و زیارتگاه مسیحیان مورد استفاده مجدد قرار گرفت

نمایش‌های کولوسئوم (ورزشگاه نبرد در روم) بزرگ‌تر و پرزرق‌وبرق‌ترشده و شخصیت‌های فیلم، نقش‌های اغراق‌آمیزتری ارائه می‌دهند. حماسه شمشیر و صندل با کارگردانی بسیار معمولی ریدلی اسکات ارائه می‌شود.

دیوید اسکارپا، نویسنده آثار اخیر اسکات در فیلم‌های «همه پول‌های جهان» (۲۰۱۷) و «ناپلئون» (۲۰۲۳)، داستانی خلق کرده که علاقه‌مندان به نسخه اول را کلافه می‌کندو نسخه دوم علی رغم پروپاگاندای رسانه‌ای به صورت ناخوشایندی روند روایی فیلم اول را تکرار می‌کند.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟

گلادیاتور اول، با صحنه‌ای به پایان رسید که ماکسیموس، کومودوس (خواکین فینیکس)، پسر فریبکار مارکوس اورلیوس را می‌کشد کسی که رویای «روم» را به سوی استبداد هدایت می‌کرد.

آکاسیوس با لوسیلا ازدواج کرده و ذیل همان الگوی شخصیتی ماکسیموس نعریف شده است و مثل او هم آرزوی یک تعطیلات طولانی مدت در سر دارد. اما امپراتوران “گتا و کاراکالا” (جوزف کوین، فرد هچینگر) ” از او می‌خواهند که ایران و هند را فتح کند. پیروزی ماکسیموس به نظر نمی‌رسد که گامی در جهت تحقق “رؤیای روم” باشد.

اما در گلادیاتور ۲، اسکارپا (فیلمنامه‌نویس) بدون هیچ توضیح کافی، فیلم را با گم شدن این رویا آغاز می‌کند و شکوه حماسه فیلم اول در ذهن مخاطب سرکوب می‌شود.

فیلمنامه اسکارپا، موقعیت‌های نمایشی را بدون توجه به عمق شخصیت‌ها طراحی کرده است. لوسیوس همان سرباز احساساتی شبیه پدر خویش است که مسیر دراماتیک او را طی می‌کند.

آکاسیوس با لوسیلا ازدواج کرده و ذیل همان الگوی شخصیتی ماکسیموس ارائه می‌شود. او هم آرزوی یک تعطیلات طولانی مدت را در سر دارد. اما امپراتوران “گتا و کاراکالا” (جوزف کوین، فرد هچینگر) ” از او می‌خواهند که ایران و هند را فتح کند.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟
ریدلی اسکات سر صحنه فیلمبرداری قسمت دوم گلادیاتور

امپراتورهای دوقلو شبیه گابلین‌هایی (موجودات افسانه ای در فرهنگ غربی است که اغلب جثه ای کوچک و چهره ای زشت دارند) با پوست رنگ‌پریده، موهای قرمز و چشمانی خسته از جنون و افراط‌ در آدمخواری هستند.

آن‌ها در مقابل شخصیت پیچیده و روان‌شناختی کومودوس، ضعیف‌تر به نظر می‌رسند. بسیاری از شخصیت‌های اسکارپا به‌خوبی پرداخته نشده‌اند، همین سطحی‌نگری ظاهری، وجوه جذاب روایت و شخصیت‌های قابل تامل را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟

ماکرینوس، تاجر گلادیاتورها زمانی برده‌ای رومی بوده و برای از هم پاشیدن امپراطوری و کنترل هسته سخت مرکزی تلاش می‌کند. او از خشم و عطش انتقام لوسیوس برای سوءاستفاده از سیاستمداران روم بهره می‌برد.

مسیر و پیام فیلم به صورت آزاردهنده‌ای به نسخه اصلی شباهت دارد. «گلادیاتور۱» نیز یک دیکتاتور حاکم بر روم را به تصویر می‌کشید. کومودوس، با بازی خواکین فینیکس، مصمم بود که محبوب توده‌ها باشد تا نفس شکننده‌اش را ارضا کند، حتی اگر تصمیمات او منجر به نابودی امپراتوری روم می‌شد در مقابل، امپراتوری دوقلوها در «گلادیاتور ۲»، که بر اساس شخصیت‌های واقعی شکل گرفته‌اند، بیشتر کارتونی و کاریکاتور هستند.

«دیویداسکارپا» (فیلمنامه‌نویس) طرح داستانی خود را بر اساس الزامات یک دنباله سینمایی پیش برده و این مسئله بر ابعاد روانی شخصیت‌ها سایه افکنده است. هرچند لوسیوس شاید حساس‌تر به نظر برسد، اما همچنان مانند پدرش خاک را بو می‌کند، سرها را قطع می‌کند و سخنرانی‌های پرشور ایراد می‌کند.

او حتی پدرش را در لحظات کمرنگی از فیلم اصلی به یاد می‌آورد و تعداد زیاد صحنه‌هایی که به نسخه اصلی ارجاع داده می‌شود.

این شخصیت کاملا تقلیدی لوسیوس برای خلق یک ماکسیموس تازه در نسخه باسازی شده و که در سری دوزی های هالیوودی مرسوم است و از این منظر کل فیلم را به کمدی‌ ناخواسته تبدیل می‌کند.

زیرا جاه‌طلبی‌های خودخواهانه لوسیوس در نهایت برجسته نیستند. او صرفاً به دنبال انتقام است و در ابتدا اهمیتی به ساختار سیاسی روم نمی‌داد و ناگهان تبدیل به کنش‌گری سیاسی شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یک دنباله‌سازی بی‌روح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سری‌دوزی ضعیف هالیوود افتاد؟ بیشتر بخوانید »

«کورمک مک‌کارتی» درگذشت


کورمک مک کارتی

کورمک مک‌کارتی» نویسنده آمریکایی که نگارش رمان‌هایی چون «جایی برای پیرمردها نیست»، «جاده» و «نصف‌النهار خون» را در کارنامه داشت در سن ۸۹ سالگی درگذشت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «کورمک مک‌کارتی» نویسنده آمریکایی که نگارش رمان‌هایی چون «جایی برای پیرمردها نیست»، «جاده» و «نصف‌النهار خون» را در کارنامه داشت در سن ۸۹ سالگی درگذشت.

«کورمک مک‌کارتی» یکی از بزرگترین رمان‌نویسان آمریکا محسوب می‌شد که با رمان «جاده» موفق به کسب جایزه معتبر پولیتزر شد و رمان مهیجش با عنوان «جایی برای پیرمردها نیست» دستمایه ساخت فیلمی سینمایی با همین نام از برادران کوئن در سال ۲۰۰۷ بود که برنده اسکار بهترین فیلم، بازیگر نقش مکمل مرد، کارگردانی و فیلمنامه اقتباسی شد.

ناشر آثار این نویسنده اعلام کرد که او به دلایل طبیعی در خانه‌اش در سانتافه نیومکزیکو از دنیا رفته است. «مک‌کارتی» به‌خاطر نثر واضح، نگاهی آینده‌نگر به انسانیت و رویکرد سازش‌ناپذیر به مرگ و خشونت، به‌عنوان یکی از نویسندگان برجسته آمریکایی در زمان خود شناخته می‌شد.

«مک‌کارتی» همچنین برای خلق سه‌گانه «مرز» شامل رمان‌های «همه اسب‌های زیبا» در سال ۱۹۹۲، «گذرگاه» در سال ۱۹۹۴ و «شهرهای دشت» در سال ۱۹۹۸ و تراژدی پساآخرالزمانی‌اش «جاده» که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد، شهرت داشت.

رمان «همه اسب‌های زیبا» در سال ۲۰۰۰ در فیلمی به کارگردانی «بیلی باب تورنتون» و با بازی «مت دیمون» و «پنه لوپه کروز» اقتباس شد و فیلم اقتباسی «جاده» هم در سال ۲۰۰۹ با بازی «ویگو مورتنسن» به نمایش درآمد. سومین رمان او با نام «فرزند خدا» که در سال ۱۹۷۳ نوشته بود نیز در سال ۲۰۱۳ توسط «جیمز فرانکو» و با بازی «تیم بلیک نلسون» مورد اقتباس سینمایی قرار گرفت.

«کورمک مک‌کارتی» درگذشت

فیلم سینمایی «مشاور» (۲۰۱۳)، به کارگردانی «ریدلی اسکات و با بازی «پنه‌لوپه کروز»، «مایکل فاسبندر»، «خاویر باردم» و «کامرون دیاز»، اولین فیلمنامه اصلی مک‌کارتی را برای پرده بزرگ نمایش رقم زد. او همچنین نمایشنامه خود را با نام «غروب محدود» برای یک تله فیلم شبکه HBO در سال ۲۰۱۱ با بازی «تامی لی جونز» و «ساموئل ال جکسون» اقتباس کرد.

او در سال ۲۰۰۷ جایزه پولیتزر ادبیات داستانی را برای رمان «جاده» دریافت کرد، کتابی پر از هیجان درباره سفر یک پدر و پسر در دنیایی متروک.

این نویسنده در شش دهه نخست زندگی‌اش چندان شناخته‌شده نبود اما تحلیل‌هایی که در بررسی داستانی از او با عنوان «همه اسب‌های زیبا» (نخستین داستان از سه‌گانه مرز) در سال ۱۹۹۲ نوشته شد، به‌کل سرنوشت آثار او را تغییر داد و بعدها کتاب‌های «جایی برای پیرمردها نیست» و «جاده» او نیز همین سرنوشت را پیدا کردند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«کورمک مک‌کارتی» درگذشت بیشتر بخوانید »

طواف سینمای هالیوود بر اشعار حافظ

طواف سینمای هالیوود بر اشعار حافظ


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ اکبر صفرزاده: «آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست، عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی» شعری است از حضرت حافظ. اگر از زاویه‌ای متفاوت به سینمای هالیوود نگاه کنیم خواهیم دید که این سینما حدودا سی سال است که بر گرد این شعر طواف می کند و هر چه می‌سازد پیرامون این شعر و محتوی آن است. این شعر آن قدر پرمعنا و پرمفهوم است که سینمای هالیوود می‌تواند بیست سال دیگر نیز برگرد آن طواف کند.

در طول سی سال گذشته اکثر فیلم‌های مهم و پرهزینه سینمای هالیوود با محوریت هوش مصنوعی تولید شده‌اند؛ ابر انسانهایی که برخی از آنها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم توسط انسان یا تکنولوژی ساخته شده‌اند و برخی دیگر بر اثر برخورد با موجودات فرا زمینی یا موجودات عجیب و برخی بر اثر تصادف یا برخورد با محصولات تکنولوژی.

مرد عنکبوتی در اثر تماس با یک عنکبوت عجیب به قدرتی فرا انسانی دست می‌یابد و بتمن با تکیه بر تکنولوژی. برخی ابر انسانها بر اثر برق گرفتگی به قدرتی فرا انسانی دست یافتند و برخی براثر تماس با موجودات بیگانه یا سیاره های دیگر.

در ترمیناتور اثر جیمز کامرون که در سال 1984 تولید شد انسان منجی از آینده ای می‌آید که تکنولوژی بیانگذار آن است و مبارزه‌ای که فیلم بر مبنای آن شکل می‌گیرد تماما یک مبارزه علمی و متکی بر دانش است. انسان منجی در فیلم متریکس متکی بر دانش کامپیوتر است.

در طول ده سال گذشته مضمونی که به صورت پیاپی و مکرر در فیلم‌های هالیوود تکرار شده نجات بشریت توسط ربات‌های انسان نما است. در فیلم بیگانه به کارگردانی ریدلی اسکات سفینه حامل دی ان ای انسان و حیوانات مختلف که از کره زمین به سمت کهکشانی دیگر در حرکت است توسط ربات‌های انسان نما هدایت می‌شود.

هالیوود تا کنون بارها و بارها توسط فیلم‌های مختلف این موضوع علمی را مطرح کرده که انسان در آینده‌ای نه چندان دور کره زمین را ترک خواهد کرد و این سفر با هدایت و نظارت رباتهای انسان نما با هوش مصنوعی بالا انجام خواهد شد.

در فیلم «بیگانه» آنچه از کره زمین به کهکشان های دیگر مهاجرت می کند دی ان ای انسانهای مختلف است نه خود آنها. برخی اندیشمندان معتقدند زندگی اولیه انسان در روی کره زمین نیزبه همین شکل بوده است و ما نیزدر ابتدا دی ان ای هایی بوده ایم که از سیاره ای دیگر یا کهکشانی دیگر به کره زمین آمده ایم.

هالیوود در طول سی سال گذشته تا جایی که توانسته تلاش کرده تا عالمی دیگر بسازد وزنو آدمی. ابر انسانهایی که طی سه دهه گذشته توسط هالیوود خلق شده اند انسانهایی هستند متفاوت با آنچه که ما در واقعیت زندگی روزمره با آن مواجه هستیم.

این طور به نظر می رسد که تکنولوژی با تمامی شاخه و برگهایش و با تمامی امکاناتش با سرعتی فراتر از سرعت نور به سمت تبیین شعر حافظ پیش می رود تا آن را محقق کند.

تفاوت جهان بینی فیلم های هالیوود با واقعیت روزمره زندگی فقط در انسان‌ها و قهرمان های آن خلاصه نمی شود بلکه میزانسن های این فیلم ها نیز با آنچه ما در واقعیت روزمره می می بینیم کاملا متفاوت است. ما در اینگونه فیلم‌ها با خیابان‌هایی مواجه هستیم که هزاران حادثه مختلف در آن روی می دهد یا با سفینه هایی که از کهکشان راه شیری بیرون رفته و به سمت کهکشان دیگری در حرکت هستند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

طواف سینمای هالیوود بر اشعار حافظ بیشتر بخوانید »

پرواز خفاش بدون بال در هالیوود

پرواز خفاش بدون بال در هالیوود



برخی از منتقدان و تماشاگران سینما انتظار داشتند قسمت اول سه‌گانه «بتمن» مت ریوز چیزی در حد و اندازه‌های تریلوژی بتمنی کریستوفر نولان باشد.

 به گزارش مجاهدت از مشرق، شاید آنها بعد از دیدن بتمن ریوز کمی سرخورده شده باشند اما واقعیت این است که سری جدید این اکشن ابرقهرمانانه قرار بود داستان مرد خفاشی را وارد مرحله تازه‌ای کرده و حال‌وهوایی تقریبا متفاوت به کل این مجموعه کمیک‌استریپی بدهد. البته اولین قسمت سه‌گانه ریوز هم مثل بقیه اکشن‌های ابرقهرمانانه چند سال اخیر سینما که از فانتزی فاصله گرفته و داستان‌هایشان را به زبانی تلخ تعریف می‌کنند، همین راه را دنبال کرده و شخصیت بتمنی ارائه می‌دهد که دل گرفته و غمگین است و پرسش‌های زیادی در سر دارد و در پی یافتن پاسخ‌هایی مناسب برای آنهاست.

منتقدان سینمایی همیشه روی تفاوت‌های ابرقهرمانان داستان‌های شرکت دی‌سی کامیکز با شرکت رقیب یعنی مارول تاکید داشته‌اند. برخلاف ابرقهرمانان مارول که موجوداتی استثنایی و بزن‌بهادر هستند، ابرقهرمانانه دی‌سی کامیکز بیشتر اهل تفکر هستند و کمتر اکشن‌کاری انجام می‌دهند. در یک دهه گذشته و بعد از شروع همکاری کریستوفر نولان با کمپانی برادران وارنر در تولید سه‌گانه بتمن، او رنگ و بوی تازه‌ای به داستان‌های ابرقهرمانانه زد و آن را از شکل و شمایل فانتزی و نوجوان‌پسندانه دور و به عالم واقعیت نزدیک‌تر کرد. این کار با استقبال بسیار بالای منتقدان روبه‌رو شد و تماشاگران سینما هم با بلاک‌باستر کردن آنها نشان دادند از این تغییر اساسی و جدی، راضی هستند.

 در حال و هوای تغییرات

بتمن ریوز هم در حال‌وهوای تغییراتی که نولان در این مجموعه فیلم ایجاد کرد سیر می‌کند. این بتمن پیش درآمدی بر بتمن‌های قبلی نیست و با این وجود، داستان مرد خفاشی را به دورانی قبل از شروع داستان تریلوژی نولان می‌برد. ریوز و مدیران دی‌سی کامیکز از آن به‌عنوان نسخه احیا شده بتمن اسم می‌برند. بروس وین/ بتمن فیلم که توسط رابرت پاتینسون بازی می‌شود، بسیار جوان‌تر از بتمن نولان است و طبق داده‌های فیلم که می‌گوید داستانش ۲۰سال بعد از قتل پدر و مادر بروس اتفاق می‌افتد، مرد خفاشی ماجرا باید ۲۵سال سن داشته باشد.

پرواز خفاش بدون بال در هالیوود

بتمن که مدت کوتاهی است هویت خود را عنوان کرده و با مظاهر خشونت و قتل و غارت در گاتام‌سیتی مبارزه می‌کند، هنوز به چشم بسیاری، موجودی ناشناخته و غیرقابل اطمینان است. جیمز گوردون (جفری رایت) از معدود افسران پلیس سالم اداره پلیس گاتام‌سیتی است که به بتمن اعتماد دارد و در جریان مبارزه با فساد در بین سیاستمداران و ماموران فاسد به او کمک می‌کند. زمانی که سروکله طراح معما/ ادوارد نشتون (پل دانو) پیدا می‌شود که یک‌سری قتل‌های پی‌درپی را سازمان می‌دهد، بتمن و گوردون جست‌وجو برای پیدا کردن این موجود خطرناک را آغاز می‌کنند.

هدف طراح معما، کشتن چهره‌های فاسد بانفوذ در بین ماموران پلیس و سیاستمداران است و به‌زودی خود بتمن طعمه اصلی او می‌شود. مرد خفاشی در کنار تلاش برای پیدا کردن طراح معما و خنثی کردن توطئه برای نابودی گاتام‌سیتی توسط او، باید دلیل ضدیت این روانی آدمکش با خودش و خانواده‌اش را نیز دریابد.

طرح تولید سری جدید بتمن در سال ۲۰۱۳ و بعد از آن‌که بن افلک برای بازی در نقش بتمن انتخاب شد، شکل جدی به خودش گرفت. افلک در کنار بازی در نقش این ابرقهرمان قرار بود یکی از تهیه‌کنندگان و همچنین کارگردان و نویسنده فیلمنامه آن باشد. اختلاف او با تهیه‌کنندگان بر سر نوع نمایش شخصیت بتمن باعث اخراجش از پروژه شد. ریوز وارد کار شد و دست به نگارش دوباره فیلمنامه زد. او تصمیم گرفت داستان را به عقب بکشد و جنبه‌های کارآگاهانه شخصیت بتمن را قوی کند. این نکته در بتمن‌های قبلی سینما چندان مورد توجه قرار نگرفته بود. تلاش ریوز، نزدیک کردن ماجراجویی‌های بتمن به مجموعه فیلم‌های دلهره‌آور و تعلیقی آلفرد هیچکاک و فضای جدید هالیوود بود. با انتخاب پاتینسون در سال ۲۰۱۹‌، مشخص شد تماشاگران قرار است با بتمنی جوان‌تر از بتمن‌های قبلی سروکار داشته باشند.

پرواز خفاش بدون بال در هالیوود

 خروج پر سود

شرکت دی‌سی کامیکز و برادران وارنر بعد از خروج افلک از پروژه بتمن، فیلمسازان قدری چون مت راس، ریدلی اسکات، جورج میلر، گاوین اوکانر و دنیس ویلنووه را نامزد جایگزینی او کرده بودند. ریوز با طرح‌ها و ابتکارات تازه خود توانست تهیه‌کنندگان فیلم را مجاب کند تا وظیفه کارگردانی سری تازه را به او بسپارند. این فیلمساز خودش از طرفداران پروپاقرص مجموعه بتمن است و تمام تلاش خود را انجام داد تا در راس فهرست نامزدهای کارگردانی قرار گیرد.

توافق بین طرفین، سال ۲۰۱۷ حاصل شد و برادران وارنر به ریوز اجازه داد دخل و تصرف‌هایش را در فیلمنامه انجام دهد. او به اطلاع تهیه‌کنندگان رساند فیلمنامه افلک آن چیزی نیست که او قصد ساختنش را دارد. دلایل ریوز مورد قبول برادران وارنر قرار گرفت و آنها شرط کارگردان برای آزادی عمل ابتکارات خلاقانه را پذیرفتند. این جمله ریوز به برادران وارنری‌ها که می‌خواهد بتمن مؤلف خود را ارائه دهد، خیلی به مذاق سرمایه‌گذاران بتمن خوش آمد. البته مدیران برادران وارنر قبل از آن با ریوز در اکشن دلهره‌آور و آینده‌نگرانه «سیاره میمون‌ها» کار کرده بودند و سبک کارش را می‌شناختند و می‌دانستند می‌توان به او اعتماد کرد.

پرواز خفاش بدون بال در هالیوود

 دردسرهای کووید – ۱۹

فیلمنامه ریوز که اواسط سال ۲۰۱۷ آماده شده بود، به‌دلیل شیوع کرونا تا مدتی جلوی دوربین نرفت. کووید ــ ۱۹ همچنین اکران عمومی فیلم را که برای زمانی زودتر تعیین شده بود تغییری چندباره داد. برخلاف بقیه فیلم‌های نمایش داده‌شده برادران وارنر در سال ۲۰۲۱ که اکران همزمان استریم داشتند، بتمن ریوز تنها در سالن‌های سینما به نمایش درآمد و پخش آن در پلتفرم‌های دیجیتالی به ۴۵ روز بعد از نمایش عمومی موکول شد. تماشاگران سینما در آمریکای شمالی نزدیک ۳۷۰میلیون دلار برای تماشای آن پول پرداخت کرده‌اند و فروش آن در بقیه کشورهای دنیا حدود ۳۹۰میلیون دلار بوده‌است.

مدیران برادران وارنر از موفقیت جهانی ۷۵۱میلیون دلاری آن (که هنوز هم ادامه دارد و این رقم بیشتر خواهد شد) راضی هستند. فیلم که تا اینجا پرفروش‌ترین محصول سینمایی سال جدید بوده، با هزینه تولید کلان حدود ۲۰۰میلیون دلار ساخته شده‌است. نقدهای مثبت منتقدان به کمک فیلم آمده و آن را به‌عنوان یکی از آثار مطرح سال معرفی کرده‌است.  بسیاری از آنها بتمن را فیلم نوآری کمیک‌استریپی لقب داده‌اند. قبل از بتمن ریوز از این فیلم به‌عنوان یک تریلوژی اسم برده شده و مشخص است دو قسمت بعدی آن هم وارد مرحله تولید خواهد شد. با این حال، هنوز تهیه‌کنندگان فیلم چیزی در این‌ باره نگفته‌اند. این در حالی است که ساخت دو اسپین‌آف تلویزیونی از فیلم با نام‌های «پنگوئن» و «آکرام» در ارتباط با شخصیت منفور پنگوئن (با بازی کالین فارل) و تیمارستان آکرام به‌عنوان یک خانه جن‌زده قطعی شده‌است.

منبع: روزنامه جام جم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پرواز خفاش بدون بال در هالیوود بیشتر بخوانید »