زندگینامه شهدا

تخفیف ویژه انتشارات 27 بعثت به مناسبت هفته دفاع مقدس

تخفیف ویژه انتشارات 27 بعثت به مناسبت هفته دفاع مقدس


به گزارش خبرنگار نویدشاهد، به مناسبت هفته دفاع مقدس و به مدت یک هفته برروی تمامی آثارش، تخفیف 25درصدی تعلق گرفته است. علاقه‌مندان به کتاب‌هایی با موضوع زندگی‌نامه شهدا و رزمندگان می‌توانند با تخفیفی ویژه اقدام به خرید کتاب کنند.

تخفیف ویژه انتشارات 27 بعثت به مناسبت هفته دفاع مقدس

 

 



منبع خبر

تخفیف ویژه انتشارات 27 بعثت به مناسبت هفته دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

فیلم/ مروری به زندگینامه شهید «سید علی نورآدینه»

فیلم/ مروری به زندگینامه شهید «سید علی نورآدینه»

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ مروری به زندگینامه شهید «سید علی نورآدینه» بیشتر بخوانید »

مروری بر زندگینامه جهادگر شهید «محسن صدقی بجنوردی»

مروری بر زندگینامه جهادگر شهید «محسن صدقی بجنوردی»


به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از خراسان شمالی، جهادگر شهید «محسن صدقی بجنوردی» در یازدهم بهمن ماه سال ۱۳۳۶ در شهر بجنورد چشم به جهان گشود. خانواده‌ی مؤمن و مذهبی صدقی، به امید آنکه فرزندشان از همان ابتدا، وجودش با نیکی سرشته شود، نام محسن را بر او نهادند تا نیک نامی، معنای اسمش گردد. پدر و مادر محسن، از همان ابتدای کودکی با توسل به ائمه معصومین او را با آموزه‌های دینی تربیت کردند و محسن به عنوان یک کودک مهربان با آموختن اخلاق و ادب از محضر پدر و مادری نیکوکار، همواره مورد حب دوستان و آشنایان قرار گرفت.

یکی از نشانه‌های بارز تربیت اسلامی محسن آن بود که از همان ابتدای کودکی سعی می‌کرد نماز را در اول وقت بجای آورد و برای این کار همیشه پیش قدم و پیش تاز دیگران بود. او با این عمل خود می‌خواست خود را بیشتر از دیگران به خدا نزدیک کند و طعم شیرین  عبادت را به دیگران بچشاند. او علاقه‌ی بسیاری به کسب علم داشت. اما فکر کار و تلاش هم در ذهن او نقش می‌بست و در کنار کسب علم، به کار و زحمت نیز می‌پرداخت.

محسن به عنوان یک دانش‌آموخته‌ی روشنفکر، به خوبی مسئله انقلاب را درک کرده بود و با هیبت یک جوان مصمم و انقلابی، با شور و حرارتی بسیار، در راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردم انقلابی بجنورد شرکت می‌کرد. آن روز‌ها و در هوای سرد زمستان سال ۱۳۵۷ مردم با کمبود سوخت و خوار و بار روبه رو بودند. اما جوانان ایثارگر و نیکوکاری همچون محسن، تمام تلاش خود را به کار می‌گرفتند تا روز‌های پر التهاب انقلاب، روز‌های سختی برای مردم نباشد. محسن پس از پیروزی انقلاب، با هدف خدمت به مردم محروم روستایی، جهادسازندگی را به عنوان نهاد فعالیت‌های خود برگزید و در شهرستان بجنورد جزء اولین نفراتی بود که گام در این نهاد انقلابی گذاشت.

در روز‌های آغازین جنگ تحمیلی سال ۱۳۵۹، محسن با اشتیاق تمام روانه جبهه‌های نبرد شد. او بی خبر از آشنایان، با عزمی آهنین به جبهه اعزام شد و در منطقه سوسنگرد به عنوان فردی جهادگر علاوه بر فعالیت‌های سازندگی، اسلحه در دست گرفت و در لباس رزمنده‌ای شجاع به دفاع از خاک وطن پرداخت.

در روز‌های آغازین جنگ خیانت‌های بنی صدر، رئیس جمهور وقت ایران، ضربات سنگینی بر میهن عزیزمان وارد کرد و سوسنگرد نیز به واسطه همین خیانت‌ها در محاصره دشمن بعثی افتاد. در جریان درگیری‌های سوسنگرد، محسن و دیگر همرزمان شجاعش با تمام غیرت در مقابل دشمن ایستادگی کردند و با مقاومت و شهادت خویش به همه جوانان نسل‌های بعد از خود پیام دادند که آزادی وطن، حاصل قطره قطره‌ی خون و لحظه لحظه‌ی حیات جوان‌های نسل اوست.

پس از پایان نبرد و دفع حمله دشمن، شهید «محسن صدقی بجنوردی» در تاریخ یازدهم آذرماه سال ۱۳۵۹ در سن بیست و سه سالگی به شهادت رسید. پیکر شهید در زادگاهش شهرستان بجنورد به خاک سپردند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مروری بر زندگینامه جهادگر شهید «محسن صدقی بجنوردی» بیشتر بخوانید »

مروری کوتاه بر زندگینامه شهید «عباس ابراهيمي»

مروری کوتاه بر زندگینامه شهید «عباس ابراهیمی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از خراسان شمالی، «عباس ابراهيمی» فرزند ابراهيم در سال ۱۳۴۵ در شهر بجنورد در شب ولادت حضرت عباس (ع) به دنيا آمد. تحصيلاتش را در همين شهر گذراند و مشغول تحصيل در دوره متوسطه بود كه عازم جبهه شد.

عباس از قاريان برجسته قرآن شهر بود که چندين بار در مسابقات استانی حائز کسب مقام شده بود. به مداحی ائمه (ع) علاقه زيادی داشت و بعد از كوشش و پشتکار فراوان از مداحان خوب شهر شد.

وی در دبيرستان عضو فعال انجمن اسلامی بود و به كارهای مذهبی و فرهنگی علاقه زيادی داشت و در جبهه هم با صوت زيبايش قرآن می‌خواند و با مداحی سوزناكش دل رزمندگان را به صحرای كربلا می‌برد. عباس در سن ۱۶ سالگی درحالی‌ که محصلی بيش نبود بعد از گذراندن دوره آموزشی نظامی به خط مقدم دفاع از آرمان‌ها و آب‌وخاک اين كشور رهسپار شد.

در مراسم ادعيه خصوصاً دعای كميل شركت می‌کرد و بسيار می‌گریست. بعد از هر نماز از خدا توفيق شهادت در راهش را مسئلت می‌کرد كه در اولین‌بار اعزامش به جبهه در ۲۷ شهریور سال ۱۳۶۱ در عمليات مسلم ابن عقيل به شهادت رسید.

پيكر پاكش را پس از تشيیع در گلزار شهدای بجنورد به خاک سپردند.

انتهای پیام/

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مروری کوتاه بر زندگینامه شهید «عباس ابراهیمی» بیشتر بخوانید »

مروری بر زندگینامه شهید «محمد رستم دیدگانی»

مروری بر زندگینامه شهید «محمد رستم دیدگانی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، اولین روز بهار ۱۳۳۵ در روستای «گاخس» از بخش توتکابن شهرستان رودبار فرزندی دیده به جهان گشود که خانواده به دلیل ارادت به ساحت مقدس رسول مکرم اسلام او را «محمد» نامید؛ دومین فرزند خانواده که در دامان پدری متدین و مادری ولایت‌مدار به رشد و بالندگی می‌رسید.

در سن ۷ سالگی از داشتن آنها محروم و مدتی نزد بستگان به سر برد و پس از آن به دلیل فقر مالی آنها به یکی از مراکز نگهداری افراد بی‌سرپرست شهرستان رشت سپرده شد.

وی تا سال ششم ابتدایی را در رشت به پایان رسانید؛ او که جز خداوند متعال یار و نگهداری نداشت جهت تأمین مخارج زندگی و مکانی برای خواب به کارگری پرداخت و تا سال سوم دوره متوسطه هم زمان با کار و تحصیل از شهر رشت به تهران مهاجرت نمود تا بتواند در محیطی بزرگ‌تر شغل بهتری پیدا نماید که پس از مراجعات مختلف به کارخانه‌ها و شرکت‌ها موفق نگردید به کار مناسب دست پیدا کند و به‌ناچار به کارگری پرداخت.

محمد در این ایام به ورزش بوکس می‌پرداخت و از توان بدنی بالایی نیز برخوردار بود؛ وی در سال ۱۳۵۵ در رشته مکانیک موفق به اخذ دیپلم گردید و پس از آن خود را جهت ورود به دانشگاه در رشته انرژی اتمی و مهندسی ارتش آماده نمود که پس از پذیرش و به دلیل جو حاکم بر جامعه و خفقان رژیم پهلوی از تحصیل در آن مکان خودداری نمود و در این سال‌ها با افکار دکتر شریعتی و کتاب‌های استاد شهید مرتضی مطهری آشنا گردید و با علاقه خاصی به مطالعه کتاب‌های دینی و مذهبی از جمله نهج‌البلاغه و صحیفهٔ سجادیه پرداخت.

شهید دیدگانی در اواخر سال ۱۳۵۶ همراه و همگام با امت حزب‌الله وارد صحنه مبارزه با رژیم پهلوی گردید و در تظاهرات و راهپیمایی‌ها حضوری مؤثر و پررنگ داشت؛ در سال‌های حماسه و خون به زادگاهش بازگشت و در انسجام و اتحاد نیرو‌های مذهبی و مؤمن به کمک دیگر برادران دینی خودپرداخت و با تشکیل گروه‌های اسلامی مدافعین توحیدی را در محل راه‌اندازی نمود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به جهت به وجود آمدن تشکل‌ها و احزاب مختلف ضدانقلابی محمد با تشکیل انجمن اسلامی و احداث کتابخانه در مسجد محل در معرفی انقلاب اسلامی به جوانان و نوجوانان نقش مهم و مؤثری را ایفا نمود؛ در این بین منافقین در برابر قاطعیت و تلاش‌های وافر او که عرصه را بر آنها تنگ نموده بود به‌پاخاسته و چند باری قصد حمله و به شهادت رساندن وی را داشتند که با عنایات خاص خداوند این امر به وقوع نپیوست.

محمد در سال ۱۳۵۸ و با توجه به علاقه‌ای که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت لباس سبز پاسداری را بر تن کرد و به‌عنوان عضو شورای فرماندهی سپاه رودبار مشغول به خدمت شد؛ وی پس از آن به تهران بازگشت و در تاریخ  مهرماه ۱۳۵۸ به‌عنوان رابط تبلیغاتی حزب جمهوری اسلامی به فعالیت پرداخت محمد به مدت ۳ ماه در افغانستان به سر برد و با اسم مستعار حمدالله و داوود در درگیری با دشمنان اسلام و کمک به مردم مظلوم افغانستان به دفاع از آنها پرداخت.

وی پس از مراجعت به ایران وارد سپاه پاسداران منطقه ۱۰ تهران شد و با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در اولین روز‌های جنگ خود را به سنگر‌های حق علیه باطل رساند و به مقابله با دشمنان کوردل انقلاب پرداخت.

شهید دیدگانی انسانی متقی و پرهیزگار بود؛ عشق به ائمه اطهار و پایبندی به مسائل اسلامی آن چنان در وجودش ریشه دوانده بود که جز خدا نمی‌دید و جز خدا نمی‌گفت او سر بار کسی نبود ولی سردار یک سردار در میدان رزم و یک رفیق واقعی بود.

وی همچون چراغ پر فروغ در مسیر حق و حقیقت گام برمی‌داشت و فروتنی در چهره‌اش هویدا بود؛ دیده با صفای شهید از زلال معرفت الهی سرشار بود و در گفتارش صداقت موج می‌زد.  

وی در پیام پربارش که در وصیت‌نامه‌اش برای همگان به ارمغان گذاشته عنوان می‌کند: مبادا بر کشته‌ای از پویندگان راه خدا حسرت بکشید و در افسوسش دل بسوزانید و بر مشیت حضرت حق خشم بگیرید که دل دشمنان اسلام را شاد خواهید کرد.

محمد در نوشته‌های زیبایی که از خود به یادگار گذاشته در طلب شهادت از خالقش چنین بیان کرده هست که بار ال‌ها خواهان تکه‌تکه‌شدن گوشت تنم هستم و می‌خواهم در معراج الهی آن گونه در برابرت حضور یابم که ذرات وجودم سوار بر باد‌ها در گستره زمین منتشر گردد و سرانجام پیکر پاک و مطهرش در تنگه کورک در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب، آن گاه که فرماندهی محور را بر عهده داشت در تاریخ یکم اسفند ۱۳۶۱ قبل از اذان ظهر وضوی خون گرفت و با اصابت ترکش خمپاره دشمن نماز سرخش را به مولا امام حسین (ع) اقتدا کرد و در سن ۲۶ سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و هم‌نشین عرشیان الهی گشت؛ پیکر پاک و مطهرش پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدا زادگاهش آرام گرفت.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مروری بر زندگینامه شهید «محمد رستم دیدگانی» بیشتر بخوانید »