ساده زیستی

ساده‌زیستی آیت‌الله رئیسی مایه مباهات و افتخار برای همه ما است

ساده‌زیستی آیت‌الله رئیسی مایه مباهات و افتخار برای همه ما است


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از خوزستان، حجت‌الاسلام والمسلمین «سید ابوالحسن حسن زاده» امام جمعه موقت اهواز با بیان اینکه شهید رئیسی تمام تلاش خود را برای خدمت به مردم کرد، اظهار داشت: ساده‌زیستی این مرد بزرگ و سید جلیل‌القدر یک افتخار و مایه مباهات ما است و این بزرگوار الگو و حجت برای تمام مسئولان است. 

وی در خطبه‌های نماز جمعه  امروز اهواز با تسلیت شهادت شهید رئیسی، با تاکید بر رعایت تقوای الهی گفت: رحلت شهادت‌گونه رئیس جمهور محبوب، مردمی را تسلیت می‌گوییم. انقلاب در وجود این مرد بزرگ متجلی شده بود. اخلاق‌مداری، متواضع بودن، صبر و استقامت، خستگی ناپذیر بودن، تلاش و مجاهدت برخی از ویژگی‌های این رئیس جمهور فقید بود. 

خظیب جمعه اهواز افزود: اخلاق باید در تمام عرصه‌ها اعم از کار، سیاست، جنگ و مجامع علمی رعایت شود. اخلاق‌مداری شهید رئیسی را در مناظره‌های انتخاباتی دیدیم، وی بعد از رئیس جمهور شدن هم کینه‌ای از مخالفان در دل نداشت و انتقام نگرفت. همچنین در برابر مردم شأنی برای خود قائل نبود و غروری نداشت. 

حجت‌الاسلام حسن‌زاده یادآور شد: قرآن به پیامبر می‌فرماید صبر کن بر آنچه می‌گویند. شهید رئیسی در برابر حرف دیگران و ناملایمات مقاوم بود و صبر کرد. در میدان‌ها و مباحث مختلف صبور بود. در مقابل صهیونیست‌ها و منافقان صبر کرد و شیطانی بر این مرد بزرگ تسلطی پیدا نکرد و نتوانست او را از عبودیت خداوند خارج کند.

وی بیان داشت: این گونه نبود که رأیی از مردم گرفته باشد و در ساعت اداری بیاید  و برود. شهید رئیسی تمام تلاش خود را برای خدمت به مردم کرد. تلاش از او چهره مجاهد فی سبیل الله درست کرد. او وقتی که از روسیه برگشت بلافاصله به کرج رفت و استراحتی نداشت. 

امام جمعه موقت اهواز گفت: آنچه جمهوری اسلامی نیاز دارد و رزمندگان و شهدای ما در هشت سال دفاع مقدس برای ما باقی گذاشتند، همین مجاهدت و خستگی ناپذیری است. 

وی افزود: ساده‌زیستی این مرد بزرگ و سید جلیل‌القدر یک افتخار و مایه مباهات ما است و این بزرگوار الگو و حجت برای تمام مسئولان است. مردم ما باید با داشتن چنین رئیس جمهوری سربلند باشند.

نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری متذکر شد: شهید رئیسی مسئولیت‌های زیادی داشت اما خانه‌ای که مادرش در آن زندگی می‌کرد بسیار ساده بود. آن‌هایی که جمهوری اسلامی را متهم می‌کنند باید در برابر زندگی رئیس جمهور و خانه ساده مادری‌اش شرمنده باشند. شهید رئیسی نه با کلام بلکه با رفتار برای ما افتخار ایجاد کرد. 

امام جمعه موقت اهواز گفت: شهید رئیسی خادم مردم بود و بسیاری از ویژگی‌هایی که امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر می‌فرمود در رئیس جمهور ما هم بود. وی در قضایای مختلف، اهل عفو و گذشت بود.

وی ادامه داد: شهید رئیسی مسئولیت‌های زیادی داشت و خادم الرضا(ع) بود و تمام بهره‌اش از دنیا این بود که در کنار مرقد ثامن الحجج(ع) به خاک سپرده شد. دشمنان از عروج ملکوتی و رفتن شهید رئیسی خوشحال شدند اما حضور میلیونی مردم در تشییع پیکرهای پاک این شهدا آن‌ها را از این خوشحالی پشیمان کرد و این رمز ماندگاری انقلاب است. حضور آگاهانه مردم و حتی کسانی که به شهید رییسی رای ندادند یا احیانا مخالف برنامه‌های وی بودند، دشمن را از خوشحالی پشیمان کرد.

حجت‌الااسلام حسن زاده با اشاره به سوم خرداد ماه سالروز آزادسازی خرمشهر و چهارم خردادماه روز مقاومت دزفول افزود: در سال ۶۱ خرمشهر بعد از چندین ماه در عملیات ارزشمند و تاریخی به آغوش مردم ما برگشت، این روز را گرامی می‌داریم. چهارم خرادماه هم روز مقاومت دزفول است، دزفول یکی از شهرهای مقاوم است که ماه‌ها مورد اصابت بعثی‌ها قرار گرفته بود. این موشک‌باران‌ها نه تنها در عزم مردم دزفول خللی ایجاد نکرد بلکه مردم سایر شهرهای خوزستان هم مقاومت تاریخی از خود نشان دادند. در تاریخ ما باید این استقامت و پایداری ثابت بماند. 

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ساده‌زیستی آیت‌الله رئیسی مایه مباهات و افتخار برای همه ما است بیشتر بخوانید »

روایتی از رزمندگانی که حقوق‌شان خرج جبهه‌ها می‌شد

روایتی از رزمندگانی که حقوق‌شان خرج جبهه‌ها می‌شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، وجود روحیه قناعت و ساده‌زیستی مبتنی بر توصیه دین مبین اسلام، از جمله ویژگی‌های اخلاقی برجسته و ارزشمند رزمندگان کشورمان در سال‌های دفاع مقدس بود که در خاطرات بسیاری از آنان انعکاس یافته است.

زنده‌یاد «بیوک آسایش جاوید» رزمنده و مداح نامدار سال‌های دفاع مقدس در کتاب «پا به پای یاران» اثر «رضا قلی‌زاده علیار» خاطره‌ای در همین باب از دوران فعالیت خود در امور مالی سپاه آذربایجان شرقی روایت کرده که آن را در ادامه می‌خوانید:

روزهایی که در امور مالی بودم، از بهترین ایام زندگی‌ام هستند و حالا هم به آن دوران و به کسانی که با آن‌ها هم‌نشین بودم، افتخار می‌کنم. لیست حقوق را واحد امور پاسداران تنظیم می‌کرد که مسئولیتش با برادر «علیرضا نوین» بود. ما هم از روی همان لیست حقوق پرداخت می‌کردیم. مجردها ماهانه ۲۰۰۰ تومان می‌گرفتند و متاهل‌ها ۲۷۰۰ تومان. به ازای هر فرزند هم ۵۰۰ تومان به افراد متاهل پرداخت می‌شد. همه یکسان حقوق می‌گرفتند، فرمانده و نیرو نداشتیم. تعدادی هم به صورت نیمه‌وقت با سپاه همکاری می‌کردند. بیش‌تر این‌ها دانش‌آموز بودند؛ روزها سرکلاس می‌رفتند و شب‌ها به سپاه می‌آمدند. به این‌ها هم بسته به نوع همکاریشان از ۵۰۰ تومان تا ۱۰۰۰ تومان می‌دادیم.

البته پرداخت حقوق پاسداران به این آسانی که گفتم، نبود. واقعیت این است که نیروهای سپاه خجالت می‌کشیدند بیایند حقوق بگیرند. یک به یک دعوتشان می‌کردیم از امور مالی پولشان را می‌گرفتند و یک امضا می‌زدند. بعضی‌ها بیش از حد خجالتی بودند و دور و بر امور مالی نمی‌آمدند. حقوق دو سه ماهشان می‌ماند و برای کشاندن پای این‌ها به امور مالی مجبور می‌شدیم کلک سوار کنیم؛ مثلا موقع نماز جماعت در گوشی می‌گفتم با شما کار واجبی دارم بعد از نماز یک تک پا بیا اتاق ما. یک خورده نگران می‌شد. وقتی به اتاق ما می‌آمدند لیست را می‌گذاشتیم جلویش که بنده خدا دو ماه است حقوق نگرفتی! به زور حقوقش را می‌دادیم. تعدادی از بچه‌ها وقتی وارد اتاق امور مالی می‌شدند مواظب بودند کسی آن‌ها را نبیند. وقتی هم با التماس و خواهش حقوقشان را می‌دادیم می‌گفتند: «این همه پول را می‌خواهم چه کار؟!»

می‌گفتم: «این که چیزی نیست حقوق دو ماه است شده ۴۰۰۰ تومان.» می‌گفتند: «نه برادر آسایش، ۵۰۰ تومان برای من کافیست بقیه را بریزید به حساب جنگ‌زده‌ها!»

یک نمونه می‌گویم؛ «مصطفی عبدلی» که از نیروهای موثر سپاه بود پس از چهار ماه – بهمن ماه ۵۹ – از ماموریت برگشت. چهار ماه حقوق نگرفته بود صدایش کردیم که بیاید حقوقش را بگیرد. ۸۰۰۰ هزارتومان حقوق چهار ماهش می‌شد و ۸۰۰ تومان هم پاداش ماموریت. پنج تا لیست را امضا کرد و ۸۸۰۰ تومان را گرفت، پول‌ها را شمرد و از آن پول‌ها فقط ۳۰۰ تومان برای خودش برداشت و بقیه را برگرداند به حساب جبهه. گفتم: «آقا مصطفی ۳۰۰ تومان خیلی کم است لازمت می‌شود.» گفت: «این ماه را با این ۳۰۰ تومان سر می‌کنم اسفندماه هم که حقوق می‌دهید، نمی دهید؟» گفتم: «چرا؟ اما …» دیگر نگذاشت چیزی بگویم.

بیش‌تر بچه‌ها این‌گونه بودند. به برادر «رحمان دادمان» گفتیم با این پول‌هایی که بچه‌ها برمی‌گردانند چه‌کار کنیم؟ گفت: «در دفتری نامشان را بنویسید با مبلغ اهدایی.» ما هم می‌نوشتیم و ماه به ماه پول‌های جمع شده را تحویل فرماندهی می‌دادیم و آن‌ها هم به حساب جبهه واریز می‌کردند.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از رزمندگانی که حقوق‌شان خرج جبهه‌ها می‌شد بیشتر بخوانید »

ویژگی‌های خاصی که در شهید «قاسم سلیمانی» تبلور یافتند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار عبدالغفور ایران‌نژاد در مطلبی پیرامون وظیفه ما درقبال شهید «قاسم سلیمانی» در هفته‌نامه «صبح صادق» نوشت: سردار شهید حاج قاسم سلیمانی سرشار از ویژگی‌های ارزشمند الهی، معنوی و انسانی بود. ویژگی‌هایی، همچون ولایتمداری، ساده‌زیستی، بصیرت انقلابی و … که کم و بیش در این ایام به آن‌ها توجه شده است، اما در این پژوهش ویژگی‌ای بررسی می‌شود که کمتر به آن توجه می‌شود.

اولین ویژگی خاص سردار سلیمانی این بود که به انسان نه به مثابه یک ابزار، بلکه به منزله موجودی مکلف نگاه می‌کرد. انسان‌ها را دارای ارزش‌های ذاتی می‌دانست و به آن‌ها می‌نگریست. توجه به ابعاد الهی و وجودی انسان‌ها از ویژگی‌های بازر شخصیت حاج قاسم بود. بی‌شک، همین ویژگی او بود که به قول خودش جوانی روستایی از زابل به جبهه می‌آمد و «حسین عالی» یا «حسین یوسف اللهی» می‌شد؛ از این قبیل، افراد بسیاری در مجموعه‌های مدیریتی و فرماندهی او به‌صورت خارق‌العاد‌ه‌ای متحول و متعالی برخوردار شدند. از سویی دیگر توجه به کرامت و شأن و منزلت انسان‌ها برای او آنچنان اهمیتی داشت که بسیاری از مواقع اندک مسامحه و کاهلی در رسیدگی به بسیجیان و همرزمانش او را به شدت متاثر می‌کرد؛ که خاطرات ناگفته بسیاری در این زمینه وجود دارد.

دومین ویژگی خاص او این بود که جبهه را حرم می‌دانست و معتقد بود، همان‌گونه که شما همیشه سعی می‌کنید تا بهترین استفاده را در محیط حرم اولیاءالله یا حرم امن الهی داشته باشید، در حرم‌های مطهر زیارت می‌خوانید و دقت می‌کنید تا خطایی از شما سر نزند و دائم به یاد خدا باشید؛ بنابراین با همین نگاه او برای رزمندگان و فرماندهان آنچنان فضایی را ترسیم می‌کرد که افراد احساس کنند عمرشان به شدت گذراست و باید از لحظه لحظه وقتشان در این حرم استفاده کنند. در این میان، خودش نیز پرچمدار و الگوی عملی استفاده حداکثری از دقایق و لحظات عمر در جهت رضایت حضرت حق‌تعالی بود. رفتار عملی او سبب شده بود سایر همرزمان و همراهان او نیز با غنیمت شمردن همه لحظات عمر خود با لذت و شوق هرچه تمام در این مسیر گام بردارند. نتیجه این نگاه ایجاد فضایی صمیمی، نورانی و یارانی وفادار بر گرد ایشان بود.

سومین ویژگی حاج قاسم مدیریت صحنه‌های سخت بود. برای نمونه، در عملیات کربلای ۵ در دوران دفاع مقدس بسیاری از فرماندهان لشکر ۴۱ ثارالله (ع) اعم از جانشین لشکر، فرماندهان گردان‌ها، جانشین گردان‌ها و حتی تا فرماندهان گروهان‌ها و دسته‌ها به شهادت رسیده بودند. در عین حال، با تدبیر و مدیریت استثنائی این بزرگمرد آسمانی، لشکر ثارالله نه تنها به اهداف خودش دست یافت؛ بلکه بلافاصله با بازسازی خود و تعیین جایگزین برای فرماندهان شهید از بین نیرو‌های موجود، به کردستان شتافت و در عملیات‌های نصر ۴ و کربلای ۱۰ حضور مقتدرانه یافت. از این قبیل صحنه‌ها در زندگی حاج قاسم به وفور یافت می‌شود؛ صحنه‌هایی که هر یک گر‌های را از مشکلات جبهه و جنگ، نظام اسلامی ایران و جبهه مقاومت اسلامی گشوده است.

چهارمین ویژگی ایشان جدیت در اجرای دقیق تکالیف و وظایف فرماندهان بود. سردار سلیمانی بزرگوار درباره اشتباهات فرماندهان کوتاه نمی‌آمد و برخورد می‌کرد؛ زیرا معتقد بود اشتباه در جنگ همیشه خسارتبار و خونین است. از دیدگاه ایشان، هیچ کس حق نداشت اشتباه کند، به همین دلیل در آموزش‌ها بسیار سختگیر بود و برای حفظ جان و سلامت رزمندگان و بسیجیان هیچ توجیهی را نمی‌پذیرفت.

«اقدام به‌موقع و انقلابی» پنجمین ویژگی سپهبد شهید سلیمانی بود. این ویژگی عمیق را در لحظه‌های ناب دوران دفاع مقدس، مبارزه با اشرار و اخلالگران امنیت و آرامش مردم مظلوم و محروم در جنوب شرق کشور و حتی در بیرون از مرز‌های ایران اسلامی در سراسر جبهه مقاومت به عینه شاهد بوده‌ایم. راه‌اندازی سریع جریان‌های مردمی مبارزان در سوریه و عراق و سایر مناطق جبهه مقاومت برای مبارزه با غده سرطانی داعش، نماد بارز تحقق این ویژگی شخصیتی این بزرگوار بود.

اما آنچه مهم است، اینکه امروز و در شرایط خاص جامعه باید از خود بپرسیم اگر امروز حاج قاسم در بین ما بود، در مقابل هر یک از اتفاقات و رخداد‌های مسیر و موانع چه واکنشی نشان می‌داد و خود را موظف بدانیم در مقابل هر یک از اتفاقات، رفتار عملی حاج قاسم را ملاک عمل خود قرار دهیم؛ و اینگونه است که مکتب سلیمانی در جامعه و تاریخ جاری و ساری می‌شود.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

ویژگی‌های خاصی که در شهید «قاسم سلیمانی» تبلور یافتند بیشتر بخوانید »

«بسیج»؛ اقیانوس بی‌کران احساس وظیفه برای خدمت به مردم


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ مرضیه کیان؛ برای زنده ماندن، شاید یک هفته نان خشک در آب می‌زدند تا زنده بمانند. خاکی بودن و سادگی‌شان از همان سال ۱۳۵۸ که «نیروی مقاومت بسیج» به فرمان حضرت امام خمینی (ره) تشکیل شد و در دی ماه ۱۳۵۹ به طور قانونی رسمیت یافت، خودنمایی می‌کرد.

از همان موقع که سازمان بسیج به عنوان یکی از سازمان‌های نظامی و زیرمجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و یکی از مهم‌ترین بازو‌های قدرت جمهوری اسلامی ایران شناخته شد، بسیاری از مردم عادی برای حفاظت از خاک وطنشان خودجوش و پرشور به جبهه‌های دفاع مقدس پا گذاشتند؛ نه درخواست مادی داشتند و نه دنیوی.. آن‌ها طرف حسابشان خدا بود و با او معامله کرده بودند.

از میان آمار‌های متعددی که از تعداد شهدای دفاع مقدس اعلام شده، حدود ۸۵ هزار شهید، بسیجی بودند که حدود ۴۳ درصد از رزمنده‌ها را شامل می‌شدند.

بسیجی بودن وظیفه نیست، بلکه یک حس و شعور درونی است؛ نه لباس خاصی دارد و نه پست و سمت ویژه‌ای! بسیاری از بسیجی‌ها وارد عرصه نبرد شدند و به فرموده حضرت امام خامنه‌ای: «استعداد این‌ها بروز کرد و تبدیل شدند به سرداران بزرگی مثل شهید باقری، مثل شهید کاظمی، مثل شهید بروجردی و دیگران و دیگران و دیگران».

بسیاری هم در عرصه علم وارد شدند و شاید اسمشان در لیست بسیج وجود نداشته باشد، اما خود را بسیجی می‌دانند، که خیلی‌هایشان هم در این راه به شهادت رسیده و جاوید شدند، مثل شهدای هسته‌ای، رضایی‌نژاد، احمدی‌روشن، شهریاری، علی‌محمّدی و دیگران.

رهبر معظم انقلاب اسلامی حضور فعال نیرو‌های بسیجی را در این بیانات به خوبی نشان داده است: «بسیج در باب صدق، امتحان صداقت را داده است؛ در جنگ تحمیلی، در دفاع مقدّس که روزگار سخت کشور بود، بسیج امتحان داد؛ بعد از دوران دفاع مقدّس و قضایای بعد هم تا امروز بسیج همه‌جا امتحان صداقت خودش را داده است.»

نمونه بارز این فرمایش معظم له، آماده بودن همیشگی ساک و کوله‌پشتی نیرو‌های داوطلب بسیجی است که به محض نیاز، پشت کفششان را بالا بکشند و در عرصه‌های بحرانی حضور پیدا می‌کنند؛ از جنگ تحمیلی گرفته تا زلزله و سیل و کمک‌های مومنانه و جنگ در عرصه کرونا! اصلا انگار آرام و قرار داشتن در مرامشان نیست. نباید شک داشت که اگر حضور بسیج مستضعفین در هشت سال دفاع مقدس نبود، امروز سرنوشت کشور چیز دیگری بود.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

«بسیج»؛ اقیانوس بی‌کران احساس وظیفه برای خدمت به مردم بیشتر بخوانید »

حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»!


حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»!گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ هر ملت اصیلی برای آنکه بتواند در میان حوادث و وقایع سخت تاریخی راست‌قامت ایستاده و مقهور سختی تندباد‌های سیاسی و اجتماعی نشود، ناگزیر از چنگ زدن به ریسمان اصالت و ریشه‌های فرهنگی و تمدنی خود است. ایران امروز نیز، فارغ از آنکه اسلامی بخوانیمش یا خیر، به عنوان یک ملت اصیل و ریشه‌دار که در تاریخ دنیا جزو یکی از معدود تمدن‌های بشری بوده است، همواره در کوران‌های تاریخی به اصالت‌های خود پناه برده و چونان صدفی که از ریگ، مروارید غلتان می‌سازد، تهدید‌های بزرگ و کوچک تحمیلی به خود را به فرصتی جهت تقویت و تعالی فرهنگ و اصالت خود بدل کرده است.

آنچه که باعث شده تا دشمنان بسیاری علیه ایران و ملتش، شمشیر از رو کشیده و وجودش را تاب نیاورند، همین اصالت و بزرگی است که علی‌رغم آب رفتن مرز‌های جغرافیایی‌اش در طول تاریخ، روح آن بر منطقه ما، از نواحی‌ای از مصر گرفته تا مرز‌های چین، گسترده شده و همچنان مانند ققنوسی که از میان خاکستر سر بر می‌کند، گه‌گاهی سر برون کرده و در آسمان وجدان‌های بیدار به پرواز در می‌آید؛ پروازی که چونان شکوه عنقا در چشم زاغ و زغن، برای مستکبرین عالم دردآور است.

فرهنگ ایرانی که بن‌مایه و شاخصه اصلی اصالت ملت ایران است، همواره در طول تاریخ رو به تعالی و تمیز دادن سره از ناسره داشته است. فرهنگی که آن را از میان شکوه معماری تاریخی‌اش و آداب و رسوم رنگارنگ، اما متحدش می‌توان به نظاره نشست. ایرانیان از دیرباز شان و جایگاهی والا در میان امت‌ها داشته‌اند که این را از دل اوراق تاریخ و اقرار‌های ضمنی غرب‌شناسانی که پیش از ما پیشینه‌مان را شخم زده و بعضا از ما ربوده‌اند، می‌توان فهمید.

«کشور ما ایران دارای فرهنگی بسیار متنوع و تاریخ کهنی است و یکی از غنی‌ترین کشور‌های جهان از حیث آثار باستانی در بیشترین دوره‌های تاریخی تمدن و فرهنگ بشر و حتی ما قبل تاریخ است… فرهنگ دیرینه کشورمان از مولفه‌ها و عناصر متعددی تشکیل شده که از جمله آن‌ها می‌توان به زبان پارسی، آداب و رسوم و اعیاد ملی، ادبیات و شخصیت‌های اسطوره‌ای، معماری ایرانی، تنوع قومی و دین اسلام و ادیان و مذهب‌های مختلف اشاره کرد. این تنوع و گوناگونی که در فرهنگ و تمدن کهن ایرانی دیده می‌شود» (۱)

«ایرانیان از دیرباز، مناسبات عمیقی با مردمان سرزمین‌های گوناگون داشته و در راستای گسترش مولفه‌های عمیق فرهنگ و تمدن ایرانی، از گذشته‌های بسیار دور به سفر‌های مخاطره‌آمیزی دست یازیده‌اند. این مهاجرت‌ها که در طول تاریخ ایران همواره با آن مواجه بوده‌ایم، نتایج درخشانی به دنبال داشته است؛ به گونه‌ای که امروزه رد پای تمدن و فرهنگ ایرانی در مناطق مختلف جهان به چشم می‌خورد.

مهاجرت تاریخی گروهی از شیرازی‌ها به سواحل و جزایر شرق آفریقا که حدود یک هزار سال پیش صورت گرفت، یکی از سازمان‌یافته‌ترین این سفر‌ها بوده است. این سفر که به سرپرستی یکی از شاهزادگان آل بویه و با هدف گسترش تجارت با مردمان این سرزمین انجام گشت، موجب استقرار دائمی گروهی از ایرانیان در منطقه‌ای وسیع در شرق و جنوب آفریقا شد. این ایرانیان پس از جای گرفتن در محیط جدید، به تدریج طی ایجاد مناسبات دوستانه با بومیان این مناطق، جلوه‌هایی از آموزه‌های فرهنگی ـ تمدنی ایران را در بخش‌هایی از کشور‌های امروزین تانزانیا، کنیا و کومور بر جای نهادند.

برخی از مولفه‌های به یادگار مانده از این شیرازی‌ها در سواحل و جزایر شرق آفریقا همچون بزرگداشت عید نوروز، سال هجری شمسی، معماری ایرانی، تاثیرپذیری زبان بومی شرق آفریقا از فارسی و برخی از آداب و رسوم ایران که امروزه در زمره بخشی جاودانه از آداب و رسوم و سنت‌های مردمان شرق و جنوب شرق آفریقا جای گرفته‌اند» (۲) از این جمله‌اند.

اما «درحالی که هویت‌های جهانی و فراملی در حال گسترش هستند و انسان‌های روی زمین روز به روز سلایق، تعلقات و ادراکات جهانی‌تری پیدا می‌کنند، هویت‌های قومی و محلی، که برآیند مقاومت در مقابل فرهنگ‌های جهانی هستند، نیز روزبه روز قدرت و ظهور بیشتری می‌یابند. حتی پیش‌بینی می‌شود فرهنگ جهانی، مجموعه بسیار متنوع و گسترده‌ای از فرهنگ‌های کوچک محلی و قومی باشد. اکنون باید دید که وضعیت فرهنگی کشور ما در عصر جهانی شدن چگونه خواهد بود و آیا قادر خواهیم بود هویت سیاسی ــ فرهنگی خودمان را براساس نیاز‌ها و درخواست‌های خود شکل دهیم؟» (۳) که این مهم رخ نخواهد داد جز اینکه با وجود جنگ سنگین روانی و رسانه‌ای که با کارنابلدی و غفلت و گاهی همدلی برخی مسئولان داخلی صورت گرفته و قوت یافته و به بمباران داشته‌ها، دانسته‌ها و ارزش‌های اصیل فرهنگی ما مبادرت ورزیده، به خود آییم و بدانیم در کجای این عرصه تاریخی قرار گرفته‌ایم، چرا که غول جنگی غرب ـ روانی و رسانه‌ای ـ با اتحاد «جنگ احزاب‌گونه» خود، همه هنرهایش را تجمیع کرده و از شش جهت به ثروت فرهنگی ما یورش آورده است.

از این‌رو هر چه بیشتر می‌گذرد، به سبب رشد ابزار و تجربه‌های رقیب، موجبات اغواگری و فریب‌کاری آن‌ها علیه افکار عمومی و سلایق فطری ما ایرانیان، تقابل با آن‌ها برای ما سخت‌تر می‌شود مگر آنکه خود را به سلاح تفکر و مطالعه مسلح سازیم، زیرا هر چه رسانه قوی‌تر و فراگیرتر می‌شود، به دلیل بمباران اطلاعاتی افکار عمومی (به معنای خبر، فارغ از صحت و سقمش) بیشتر از قبل بر ضعف قوای تفکر و تعقل بشر می‌افزاید و از این رهگذر گویی به مسخ آدمی پرداخته و با غمزه‌ای، جای جلاد و شهید را در وقایع و رخداد‌ها عوض می‌کند.

شاهد مثال این جنگ ویرانگر که مشخصا به دستاورد‌های فرهنگی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یورش برده و در صدد قیچی کردن این دو بال برای ممانعت از متعالی شدن فرهنگ ایرانی است، می‌پردازیم.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی که رهین کیاست و جنم رهبری مقتدر آن و ایثار و ازجان‌گذشتگی ملت ایران بود، فرهنگ نوع‌دوستی، ساده‌زیستی، برادری و برابری، چون چشمه‌ای از دل سنگ تاریخ جوشید و زمزم‌وار بیابان آرزو‌های ایرانیان را آباد می‌کرد و با وقوع جنگ تحمیلی این فرهنگ رو به فزونی نهاد تا در آینده‌ای نه چندان دور، همه ایرانیان، چون برادر و خواهر که هم‌ریشه و هم‌نفس هستند، در کنار هم با آرامش و آسایش زندگی کنند؛ اما پس از پایان جنگ تحمیلی و ناگزیر بودن حاکمیت از جبران خسارت‌های آن، فرهنگ به عنوان اولین قربانی، در میان چرخ‌دنده‌های آهنین سازندگی له شد به طوری‌که فرهنگ مذموم و قبیح اشرافیت، که می‌رفت با طلوع خورشید انقلاب اسلامی و دفاع مقدس رو به اضمحلال بگذارد، با واژگان‌سازی و فرهنگ‌سازی از سوی لیبرال‌های انقلابی‌نما بار دیگر جای پای خود را در کشور سفت کرد.

مانور تجمل این‌بار، چون دُم خروس از توبره مسئولینی بیرون زد که قرار بود در امتداد فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ضمن ساده زیستن، چون شهدای انقلاب و دفاع مقدس و مسئولان شهیدی، چون رجایی و باهنر، مقوم فرهنگ انقلاب اسلامی باشند نه اینکه مسیر کشور را به ورطه‌ای اندازند که پس از ۴۰ سال، شاهد نفوذ فساد در بدنه مدیریتی کشور بوده و از اندوه، انگشت به دهان بگزیم. اما روش و مسیر این انحراف جای تامل دارد که دقیقا همان دکترین را می‌خواهند در حوزه فرهنگ پیاده کرده و این‌بار قلب تمدن ایرانی را بزنند.

در حوزه اقتصادی برای فاصله گرفتن از ساده‌زیستی و خدمت بی‌منت که هر دو برگرفته از فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بودند، جهت نرم کردن افکار و اغواگری، از واژگانی استفاده کردند تا قبح اشرافیت و کاخ‌نشینی مسئولین را بشکنند، لذا یکی از بهانه‌ها این شد که مسئولین باید در شأن ملت ایران زندگی کنند، چرا که بیگانگان اگر مسئولین ایرانی را بدون تجمل و اشرافیت نظاره کنند، ملت ایران هم در نظر آنان خوار و خفیف جلوه خواهد کرد، در صورتی‌که ابهت ملت ایران در دید خارجی‌ها ساده‌زیستی امام امت و مسئولین شهیدی، چون رجایی بود، اما با جوسازی و ترفند‌های روانی ـ رسانه‌ای ذهنیت مردم را برای اشرافیت خود آماده کرده و با بی‌اعتنایی به نهیب‌ها و انذار‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی، مدیریتی دوسویه را در کشور جا انداختند.

مدیریتی که در یک سوی آن ولایت فقیه با پایبندی به فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قرار دارد که نتیجه‌اش می‌شود رشد حیرت‌انگیز قوای مسلح ایران در شرایط تحریم و تحدید و خصومت خارجی و بی‌مهری مسئولان داخلی؛ و در سوی دوم آن می‌شود اقتصاد نحیف و رنجور و از هم پاشیده امروز که از انبار آن هر روز موشی به اندازه کفتار توسط قوه قضاییه شکار می‌شود تا ثروت مردم را به تاراج نبرند.

در حوزه فرهنگ نیز همین روش در حال پیاده‌سازی است. مولفه‌های قوت فرهنگی امروز ما توسط برخی مسئولان و برخی بزرگان اندیشه کشور در حال تخریب و تاراج است و چون لبه دوم قیچی تهاجم فرهنگی، به مدد دشمنان آمده است. امروز غیرت، حلال‌خوری، انصاف، عفت و حیا و بسیاری مولفه‌های فرهنگی دیگر مورد هجمه قرار گرفته است. تضعیف جایگاه معلمان، ساخت فیلم‌های فحشای زیرپوستی و غیر مستقیم، دکترین اسلام رحمانی و حجاب اختیاری و از این دست، ابزار‌هایی هستند که چون موریانه به جان فرهنگ کشور افتاده‌اند.

امروزه روند مدیریت کشور در مواجهه با فرهنگیان که پایه اصلی ترویج و صیانت از فرهنگ کشور هستند با بهانه‌های کمبود بودجه و امثالهم باعث تضعیف جایگاه معلمان و تکسر شأن آنان در نگاه جامعه شده حال آنکه برای کار‌های به مراتب با اولویت پایین‌تر بودجه بوده و کسر گذاشته نمی‌شود یا مدیریت صندوق این قشر رو به سمتی می‌رود که به راحتی بخش بزرگی از اموال آنان به تاراج می‌رود و نهایتا هم به روشنی کسی مسئولیت نمی‌پذیرد.

در حوزه فیلم‌سازی نیز با تخریب مواردی، چون قصاص و تعبیر خشونت از آن، تقبیح صیغه و زدن برچسب هرزگی به آن و در مقابل ترویج خشونت‌های خانوادگی و ازدواج سفید، همجنس‌گرایی و حذف بی‌منطق قید و بند‌های جنسی، سعی در ترویج اباحه‌گری و لاابالی‌گری در میان نسل جوان را دارند.

این پازل وقتی کامل می‌شود که برخی معممین و روشنفکران سابقا دینی و امروز مروج بی‌دینی، با طرح مواردی، چون اسلام رحمانی و حجاب اختیاری سعی در تکمیل این نقشه شوم دارند. بی آنکه توجه داشته باشند که اساسا مواردی، چون قصاص و تعزیر از مظاهر قهر دین نیست، بلکه از مظاهر اقتدار آن است تا با تنبیه فرد خاطی آرامش و آسایش اکثریت جامعه را تامین کند و یا حجاب فارغ از نگاه دینی به آن، عاملی برای مدیریت هیجانات و فوران‌های جنسی جوانی است تا در مسیر درست قرار گیرد، اما از آنجا که انقلاب اسلامی اغلب اسیر افراط و تفریط برخی مسئولان و متفکرانش بوده، یک روز با پونز زدن به سر جوانان توسط انقلابی‌نما‌های قبل و ضدانقلاب‌های امروزی باعث اسلام‌زدگی بخشی از جامعه شده و اکنون نیز با تفریط برخی دیگر مبنی بر حذف حجاب و قصاص و امثالهم باعث ازهم‌گسیختگی فرهنگ عفت و حیا شده است.

باشد که روزی برسد تا مردم و مسئولان فارغ از حب و بغض و بر مبنای تعقل و تفکر راه و سبک زندگی خود را انتخاب کنند تا جامعه و فرهنگ کشور بیش از این آسیب نبیند.

پی‌نوشت:

(۱) نگرش‌های نو در جغرافیای انسانی (جعرافیای انسانی)، مقاله ارزیابی شاخص فرهنگ ایرانی و تاثیر آن در توسعه گردشگری

(۲) نشریه: مطالعات ملی، مقاله مولفه‌های فرهنگی- تمدنی جهان ایرانی در شرق آفریقا

(۳) نشریه زمانه شماره ۷۰، مقاله هویت و فرهنگ در عرصه فرهنگی ایران اثر حسین خزایی

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»! بیشتر بخوانید »