سلام_بر_ابراهیم

‌. داشتم از کنار خیابان آیت الله سعیدی رد می شدم که یک ماشین لندور برایم بوق زد برگشتم دید…


‌.
داشتم از کنار خیابان آیت الله سعیدی رد می شدم
که یک ماشین لندور برایم بوق زد برگشتم
دیدم یکی از رفقا پشت ماشین نشسته و گفت: میای ملاقات آقا ابراهیم؟ گفتم: بله و پریدم بالا؛ همین که به عقب نگاه کردم خیلی خجالت کشیدم با ادب سلام کردم علامه محمدتقی جعفری پشت سرم نشسته بود…
‌.
وقتی به منزل ابراهیم رفتیم بعد از تعارفات معمول ابراهیم شروع به صحبت کرد و گفت: استاد ما توی جبهه به خیلی از مسائل یقین پیدا می کنیم بعد دستش را شبیه یک دایره کرد و گفت: اگر این دنیا مثل این کره باشد امام زمان (عجل الله) مانند این دستهای من به دنیا احاطه دارد و خداوند نیز بر تمام دنیا شاهد و ناظر است علامه در سکوت به این تعابیر عرفانی ابراهیم فکر می‌کرد بعد هم ابراهیم شروع به بیان خاطراتی از معجزات و امدادهای غیبی کرد…
‌.
.
شادی روح شهدا مخصوصا داش ابرام صلوات بفرستید
.

.
.

.



منبع

reza.fallahzadehh@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

‌. داشتم از کنار خیابان آیت الله سعیدی رد می شدم که یک ماشین لندور برایم بوق زد برگشتم دید… بیشتر بخوانید »

سلام . دوستای گلم امشب میخوام درمورد توسل به شهیدابراهیم هادی بگم براتون . میدونید که طبق …


سلام?
.
دوستای گلم امشب میخوام درمورد توسل به شهیدابراهیم هادی بگم براتون?
.
?میدونید که طبق ایه ی قران شهدا زنده اند :وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.(ال عمران۱۶۹)
.
.
من خودم سه سال پیش باشهیدهادی اشنا شدم و واسطه ی اشناییمون دیدن یه کامنت تواینستا بود?که حالا بعداداستانشو براتون میگم.
.
?از اون موقع خیلی به شهیدهادی توسل کردم،خیلی ازشون معجزه دیدم،هم خودم هم تمام کسانی که بهشون گفتم ومتوسل شدن به ایشون.و باخودم عهدکردم که تاجایی که میتونم این شهیدبزرگوار رو به همه معرفی کنم تا ان شاالله قدم کوچیکی برای رضایت خدا وشهدا برداشته باشم.
.
?برای توسل به شهیدهادی،لازم نیست خیلی کارسخت وپیچیده ای انجام بدید:
.
?،میتونید زیارت عاشورا بخونید وهدیه کنید بهشون(مثلا چهل روز)،
.
?یامیتونید هرروز سوره یاسین بخونید،
.
?یا میتونید به نیت ایشون کارخیر انجام بدید وثوابشو هدیه کنید بهشون،
.
?یامیتونید از کتابهای زندگیشون نذر وقف در گردش کنید.
.
?یا میتونید صلوات هدیه کنید(هرتعدادی که دوست دارید)
.
?خلاصه هرنذر و دعا یا سوره ای که خودتون دوست دارید میتونید انجام بدید.
.
?سعی کنید کم کم باهاش رفیق بشید،به قول یکی از دوستام آدم اگه یه رفیق شهید داشته باشه به آسمون وصله?باهاش درد ودل کنید،ازش بخواید واسطه بشه بین شما وخدای مهربون.غیر ممکنه جوابتون رو‌نده.
.
?توهمین پیج خودمون تاالان هزاران بار حاجت روایی داشتیم باتوسل به شهید هادی.
.
?راستی برای شناخت بهتر شهیدهادی میتونید کتاب سلام برابراهیم یک و دو و کتاب خدای خوب ابراهیم روهم بخونید.تا بیشتر وبهتر بشناسیدشون و ببینید تو زندگیشون چطور ادمی بودن که الان که سی وچندسال ازشهادتشون میگذره انقدر پیش مردم عزیزن و اسم ورسمشون همه جاهست.
.
?شهیدابراهیم هادی گمنام هستن ومزار یادبودشون بهشت زهرای تهران قطعه۲۶هست.
.
?هدیه به روح پاک شهید هادی یه صلوات بفرستید?
.
من مطمئنم شهدا به حال ودل هممون اگاه هستن ،اگه بخوای یه جمله به شهیدهادی بگی چی میگی؟کامنت بزار ،ان شاالله که شهیدهادی مثل همیشه به پیجمون عنایت ویژه دارن??
.
?عکسارو ورق بزنید چندتانکته هم درمورد حاجت روایی باشهیدهادی توعکسا هست حتما بخونید.
.

.



منبع

doahaye_man2@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

سلام . دوستای گلم امشب میخوام درمورد توسل به شهیدابراهیم هادی بگم براتون . میدونید که طبق … بیشتر بخوانید »

. نگاه می‌کنم منم و یه سنگ مزار شهید . . . ‌ ….


.
نگاه می‌کنم منم و یه سنگ مزار شهید ?❤️
.
@masoud.pirayesh
.

.

.

 



منبع

reza.fallahzadehh@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. نگاه می‌کنم منم و یه سنگ مزار شهید . . . ‌ …. بیشتر بخوانید »

. روایت مادر شهید: . یک چیزی که برایم عجیب بود این بود که ایمان خودش بود، باور داشت که شهی…


.
روایت مادر شهید:
.
یک چیزی که برایم عجیب بود این بود که ایمان خودش بود، باور داشت که شهید می شود و در راه ایمانش هم از همه چیزهایی که علاقه داشت گذشت، محمدرضا به موتورش علاقه خاصی داشت، روزی که می رفت به من گفت که دو روز دیگر دوستم می آید و موتور را می برد، موتورم را به او بخشیدم. به موهایش خیلی علاقه داشت، وقتی می خواست برود موهایش را از ته زد و کچل کرد. وقتی بعد از شهادتش وسایلش را جمع کردیم بیشتر از یک ساک کوچک نبود حتی لباس و کفش نویی را که قبل از رفتنش برایش خریده بودم هم بخشیده و رفته بود. خیلی راحت از اموال شخصی اش گذشت ، فکر می کنم باید به یک درجه از ایمان و عرفان رسیده باشد که راحت از تمایلات و خواسته هایش بتواند بگذرد…
.
.
.
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
.
.

.
.
.

.



منبع

reza.fallahzadehh@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. روایت مادر شهید: . یک چیزی که برایم عجیب بود این بود که ایمان خودش بود، باور داشت که شهی… بیشتر بخوانید »

. یه روز که خیلی حال خرابی داشتم با دوستم به گلزار شهدا رفتیم روی صندلی که پایین مزار شهید…


.
یه روز که خیلی حال خرابی داشتم
با دوستم به گلزار شهدا رفتیم
روی صندلی که پایین مزار شهید مسلمی و شهید زهره وند هست نشستم
یک گره خیلی بدی تو زندگیم بود
همینطوری داشتم درد دل میکردم با شهید
بهش گفتم میشه از حضرت زهرا (س) بخوای مشکلم حل بشه ، نمی‌دونم دقیقا چند دقیقه گذشت تلفنم زنگ خورد و خبر از حل مشکلی که داشتم دادن
بعد از اون جریان دوباره رفتیم گلزار بارون شدیدی می‌آمد رفتیم مزار شهدای گمنام به اصرار دوستم رفتیم سر مزار شهید یه دوستی مشترکی داشتیم که اون هم اونجا بود قبلا قول داده بود که یه هدیه بهم بده دیدم توی دستش عکس شهید مسلمی تو یه قاب خوشگل هست اون عکس رو بهم هدیه داد
پیش خودم فکر میکردم که این شهید بزرگوار چقدر دوست داشتی و بزرگ هست و چقدر بهشون مدیون هستیم که اگر نبودن معلوم نبود چه اتفاقاتی قرار بود رقم بخوره
.
این عکس رو از سقاخانه کنار شهدای گمنام گرفتم
.
شادی روح شهداء صلوات بفرستید
.
.

.
.

.



منبع

reza.fallahzadehh@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. یه روز که خیلی حال خرابی داشتم با دوستم به گلزار شهدا رفتیم روی صندلی که پایین مزار شهید… بیشتر بخوانید »