سواد رسانه

جنگ در کف خیابان و جنگ در ذهن!

جنگ در کف خیابان و جنگ در ذهن!



کارشناسان سواد رسانه می‌گویند، اگر خبری منتشر شد که احساسات شما را فورا درگیر و مثلا شما را بلافاصله عصبانی کرد، و از همه مهم‌تر شما را به «واکنش بدون فکر و فوری» واداشت، به آن خبر شک کنید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

تحولاتی که این روزها در کف خیابان‌های تهران و برخی شهرها به شکل پراکنده و کوچک و در فضای رسانه‌ای به شکل گسترده و بزرگ شاهد بودیم، برای افرادی که با «رسانه» سر و کار دارند، به‌اندازه ۳ واحد درس «سواد رسانه» اهمیت داشت. به این سؤال‌ها نگاه کنید:

تحولاتی که پس از فوت مهسا امینی رخ داد، آیا متناسب بود؟ چه نسبتی هست بین، فوت یک دختر دارای بیماری زمینه‌ای با این همه آشوب و کشت و کشتار؟ چرا خبر جنایتِ (نه فوتِ) ناجوانمردانه علیه یک دختر دیگر که در همین ایام و در یکی از کلینیک‌های عمل زیبایی البرز رخ داد، و بخشی از کادر درمان پس از سکته این دختر معصوم حینِ عمل جراحی، جسد او را در بیابان‌های اطراف به آتش کشیدند، اصلا دیده نشد اما فوت مهسا این طور، گل درشت دیده شد و خبرش رسید به دورترین نقطه جهان؟! پاسخ همه این سؤال‌ها در «رسانه» است.

با یک مقدمه نسبتا مفصل-که آوردنش را در این‌جا ضروری می‌دانیم-

به بررسی این سؤال‌ها می‌پردازیم. بخوانید:

در مبحث «علم و تکنولوژی» نیز، مثل خیلی از مباحث دیگر علوم اجتماعی، دو موضوع بسیار مهم وجود دارد که اساتید این حوزه همواره روی آن تاکید می‌کنند:

اول) فواید و مضرات تکنولوژی و دوم) پیامدهای پیش‌بینی نشده. مبحث اول واضح است. هرگونه علم و تکنولوژی درکنار فواید بسیاری که دارد، می‌تواند، مضراتی هم داشته باشد. این مضرات گاهی آن‌قدر زیاد می‌شوند که باعث ظهور جنبش‌های مخالف علم (Anti-science Movement) می‌شود.

یک مثال خیلی ساده که همیشه برای درک راحت‌تر این موضوع زده می‌شود، علم فیزیک و ساخت بمب اتم است. عده‌ای هستند که با توجه به خسارت‌های جبران‌ناپذیری که انفجار یک بمب اتم می‌تواند داشته باشد، به جای آنکه ساخت بمب اتم را نفی کنند، به این نتیجه می‌رسند که اصلا علم نباشد بهتر است! (این مبحث را بیش از این کِش نمی‌دهیم) «پیامدهای پیش‌بینی نشده» و «کارکردهای پنهان» نیز موضوعات مهم بعدی در مباحث علوم اجتماعی هستند که نمی‌خواهیم زیاد و تخصصی وارد آنها شویم و صرفا به این جمله ساده اکتفا می‌کنیم که، «به پیامدهایی گفته می‌شوند که در بدو آغاز یک مثلا اختراع، انتخاب یک شغل، یا روش رخ می‌دهند و اصلا جزو پیش‌بینی‌های ما نبوده‌اند.»

رسانه، یک تکنولوژی است و مثل خیلی از تکنولوژی‌های دیگر، دارای فواید، مضرات و پیامدهای پیش‌بینی نشده است.

البته این نکته را هم باید یادآوری کرد که گاهی، این مضرات و پیامدها آن‌قدر جدی، زیاد و پر رنگ می‌شوند که، برخی را به این نتیجه می‌رسانند، «نکند هدف از تولید این علم و تکنولوژی، استفاده از همین مضرات و پیامدهای به اصطلاح پیش‌بینی نشده بوده است؟!» بازگردیم به مبحث خودمان. تحولات و آشوب‌هایی که طی روزهای گذشته در تهران و برخی شهرهای دیگر کشور به صورت پراکنده رخ داد، چرا گل درشت به نظر رسید در حالی که طبق گزارش‌های مستند، دقیق و متعدد و مشاهدات میدانی بسیاری از جمله حقیر، این قدر بزرگ نبود؟!

همان‌طورکه گفتیم پاسخ این سؤال، در تکنولوژی «رسانه» است. شاید انگیزه و هدف اولیه از راه‌اندازی رسانه، «اطلاع‌رسانی»، «گردش آزاد اطلاعات» و به قول «هابر ماس» کمک به «دموکراسی» و «تشکیل حکومت مشروع» بوده باشد اما به جرات می‌توان گفت، «اطلاع‌رسانی» و «گردش آزاد اطلاعات» امروز تبدیل به یکی از اهدافِ آن هم فرعی و کم اهمیت این تکنولوژی شده است.

همین‌طور کمک به دموکراسی، تشکیل حکومت مشروع و….این مسئله می‌تواند همان «پیامدهای پیش‌بینی نشده» باشد. درست مثل کارکرد موبایل و تلفن همراه.

فلسفه اولیه و هدف از ساخت گوشی تلفن همراه، طبیعتا دسترسی راحت و همه جاییِ دارندگان آن به یکدیگر و برقراری تماس صوتی و پیامکی بوده است. اما امروز چنان امکانات متنوع و حیرت‌انگیزی روی این دستگاه اضافه شده که، برقراری تماس صوتی شاید، یکی از کارکردهای پیش پا افتاده آن تلقی می‌شود.

در بازار، هم گوشی‌های تلفن ۳۰۰ هزار تومانی داریم و هم گوشی‌های ۵۰میلیون تومانی و هر دوی این گوشی‌ها، کارکرد «تماس صوتی» را دارند! علت این همه اختلاف قیمت آیا چیزی جز اختلاف در امکانات و تغییر در آن فلسفه وجودیِ ابتدایی آنهاست؟!

می‌خواهیم بگوییم، اگر فلسفه وجودی تکنولوژیِ «رسانه» در بدو ابداع، مثلا کمک به دموکراسی و تشکیل حکومت مشروع و گردش آزاد اطلاعات و….بوده، امروز نه تنها از این اهداف کاملا دور شده بلکه گاهی حتی برعکس، به ضد این اهداف هم تبدیل شده است.

امروزه با بمباران اطلاعاتِ درست و غلطِ اذهان و افکار مردم با این «رسانه»، نه تنها کمکی به دموکراسی نمی‌شود بلکه علیه دموکراسی و برای نابودی آن وارد می‌شوند. (رجوع شود به گزارش مجاهدت از مهم مجله نیوزویک ۱۶ ژوئن۲۰۱۷ با عنوان ? HOW BIG DATA IS CORRUPTING DEMOCRACYیعنی چگونه انبوه داده و اطلاعات، دموکراسی را فاسد می‌کند؟) این‌جا می‌توان گفت با یکی از عجیب‌ترین «پیامدهای پیش‌بینی نشده» و «مضرات تکنولوژی» مواجهیم!

همین‌طور رجوع شود به مبحث مهم آستروتورفینگ (Astroturfing) که این هم با ابزار رسانه صورت می‌گیرد.(البته بیشتر با اهداف تجاری) به زبان ساده، آستروتورفینگ یعنی ایجاد کمپین یا موجی از اِبراز نظر و احساساتِ در ظاهر مردمی اما در واقع ساختگی، برای هدایت اذهان مردم به سمتی که می‌خواهند.

در این‌جا نیز با بمباران اطلاعاتی اذهان مردم، کار را پیش می‌برند طوری که این‌طور به آنها القاء بشود که، موج بزرگی علیه یک تفکر، یک تصمیم قانونی یا پدیده یا یک حکومت شکل گرفته و همه علیه آن یا با آن شده‌اند.

این روش تکیه زیادی روی ترکیب «دروغ» و «درگیر کردن احساسات» دارد. همه چیز در ذهن رخ می‌دهد. راه‌اندازی نوعی جنگ در اذهان در حالی که خبری خارج از این ذهن نیست و هرچه هست در همین چارچوب ذهنی است. یا اگر خبری هم بیرون از این ذهن هست، آن‌قدری که آستروتورفینگ آن را بزرگ و گل‌درشت نشان می‌دهد، بزرگ نیست. برخی شرکت‌ها و جریان‌هایی که در آمریکا به پول و تجارت وصلند، در ماجرای کرونا از این حربه بهره‌های زیادی بردند. با ایجاد تردید در مرگبار بودن ویروس کرونا، یا ایجاد شبهه درباره روش‌های جلوگیری از ابتلا و روش‌های درمان، عواطف و احساسات زیادی را برانگیخته و کمپین‌های خیابانی به راه می‌انداختند و بعضا حتی به موفقیت‌هایی هم دست می‌یافتند.

در یک جمع‌بندی می‌توان تحولات این روزهای برخی خیابان‌های تهران و شهرهای دیگر طی روزهای اخیر را، با همین مبحث به خوبی تبیین کرد. امروز ایران عزیز با تکنیک‌های ترکیبی که هیچ حد و مرز و چارچوب اخلاقی را نمی‌شناسد، مورد هجمه قرار گرفته است.

در اذهان مسئله بزرگ است اما در کف خیابان کوچک. راز تلاش اوباش اجاره‌ای برای همراه کردن مردم در اعتراضات آن هم با تهدید و ارعاب، به همین نکته باز می‌گردد. آنها باید مسئله‌ای که در ذهن، درشت شده را در عین هم درشت کنند تا جدی بودن قضیه برای فرد «جا» بیفتد.

اگر دقت کنید، ایام و مکان‌هایی را برای تجمع انتخاب می‌کنند که، همیشه و به طور طبیعی شلوغ و پر جمعیت‌اند. یکی از این مکان‌ها «بازار» تهران بود. این مکان همیشه و به طور طبیعی شلوغ است. کافی است یک تصادف ساده در یکی از خیابان‌های اصلی یا فرعی بازار رخ دهد تا با ترافیک عظیمی مواجه شویم.

حمله به خودروها برای وادار کردن رانندگانشان به بوق زدن، هُل دادن سطل‌های زباله و گلدان‌های سیمانی و نیمکت‌های وسط خیابان‌های شلوغ و پر رفت و آمد بازار، با این هدف صورت می‌گیرد که، آنچه با تکنیک‌های شیطانی رسانه‌ای در اذهان ایجاد شده، بیرون از ذهن هم ایجاد شود!

اما راه‌حل چیست؟ کارشناسان سواد رسانه می‌گویند، اگر خبری منتشر شد که احساسات شما را فورا درگیر و مثلا شما را بلافاصله عصبانی کرد، و از همه مهم‌تر شما را به «واکنش بدون فکر و فوری» واداشت، به آن خبر شک کنید.

در بسیاری از مواقع درگیر کردن شدید احساسات یعنی، تعطیل کردن فکر. نباید فراموش کرد که انسان به طور فطری جذب اخبار و مسائلی می‌شود که، احساسات را درگیر کند.

اما این فقط مردم نیستند که باید راه‌حل‌ها را بیاموزند. گاهی باید مشکل را از ریشه حل کرد. لحظه‌ای بدون توجه به گرایش‌های سیاسی‌تان به این جملات فکر کنید. بستر رسانه و فضای مجازی در کشور ما در اختیار خودمان است یا دشمن؟ کدام کشور را در دنیا سراغ دارید که کنترل افکار عمومی‌اش را به دشمن سپرده باشد؟

یک مورد، فقط یک مورد نشان دهید، کشوری در دنیا زیرساخت‌های اطلاع‌رسانی و کسب و کار مردمانش را در اختیار نه یک کشور دیگر که، در اختیار دشمنش گذاشته باشد.

این فضا «باید» سر و سامان یابد و مخاطب این باید کسی نیست جز دولت محترم که باید بیشترین بودجه و بهترین متخصصین را برای بهبود پیام‌رسان‌های بومی و پلتفرم‌ها اختصاص داده و استخدم نماید. این جنگ، دیگر جنگ با موشک نیست، جنگ در ذهن است!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جنگ در کف خیابان و جنگ در ذهن! بیشتر بخوانید »

وزیر ارشاد خواستار ارائه نظرات اهالی فرهنگ، هنر و رسانه شد

وزیر ارشاد خواستار ارائه نظرات اهالی فرهنگ، هنر و رسانه شد


وزیر ارشاد خواستار ارائه نظرات اهالی فرهنگ، هنر و رسانه شد


وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تأکید بر بخشی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه «در مسئله فرهنگ ساختار فرهنگی کشور نیاز به یک بازسازی انقلابی دارد» خواستار ارائه نظرات اندیشمندان، اهالی فرهنگ، ادب، هنر و رسانه و مدیران باتجربه عرصه فرهنگ شد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازخبرگزاری فارس، محمدمهدی اسماعیلی از اهالی فرهنگ، هنر و رسانه درخواست کرد نظرات راهبردی و ایده‌های کاربردی خود را در موضوعات نقد وضع موجود و بیان مبانی تحول در ساختار فرهنگی، اصول موازین و محدوده‌های تحول، الزامات و اولویت‌های تحول و بازسازی انقلابی در ساختارها، خروج از وضعیت رهاشدگی و انفعال در حوزه فرهنگ، متناسب‌سازی ساختارهای فرهنگی با پیشران‌های فناوری‌های نرم و ظرفیت‌های جدید فرهنگی، رسانه‌ای و اجتماعی، تسهیل فعالیت‌های فرهنگی و زمینه‌سازی برای حضور و مشارکت حداکثری عناصر و تشکل‌های مردمی و جهادی در عرصه‌های فرهنگی ارائه دهند.
 
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از اهالی فرهنگ، هنر و رسانه خواست تا نظرات و ایده‌های کاربردی خود را به درگاه css@namafar.ir و یا به نشانی تهران، میدان بهارستان، خیابان کمال الملک، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، طبقه دوم، مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی ارسال کنند.

انتهای پیام/




منبع

وزیر ارشاد خواستار ارائه نظرات اهالی فرهنگ، هنر و رسانه شد بیشتر بخوانید »

بایکوت سخنان امام‌ جمعه مشهد بعد از مانور گسترده روی یک کلیپ/ رسانه‌ها چطور به ادراک شما جهت می‌دهند؟

بایکوت سخنان امام‌ جمعه مشهد بعد از مانور گسترده روی یک کلیپ/ رسانه‌ها چطور به ادراک شما جهت می‌دهند؟


گروه سواد رسانه خبرگزاری فارس؛ «دیوارهای حرم متبرک است اما اگر خون روی آن بریزد نجس نمی‌شود؟ چرا نجس می‌شود. بنابراین، اگر کسی هم که ناقل این ویروس است درب حرم را ببوسد، درب حرم را آلوده کرده است. حرف افراد خرافه‌پرور را باور نکنید، آستان قدس رضوی بیش از ۲ میلیارد تومان ماسک خریده است»؛ این بخشی از اظهارات آیت‌الله علم‌الهدی در خطبه‌های نمازجمعه مشهد در واکنش به کلیپی است که در آن یک مدیر کاروان زیارتی، به زائران توصیه می‌کند که از رعایت پروتکل‌های بهداشتی در حرم مطهر خودداری کنند. این سخنان در نمازجمعه بزرگترین شهر مذهبی ایران، در رسانه‌های مختلف تا چه اندازه بازتاب پیدا کرد؟ آن کلیپ مربوط به یک سفر زیارتی مربوط به یک گوشه کشور چطور؟ بر خلاف مانور گسترده‌ای که توسط رسانه‌های مختلف روی آن کلیپ داده شد و حتی کانال رسمی وزیر ارتباطات آن را در تلگرام بازنشر کرد، این سخنان صریح آیت‌الله علم‌الهدی سانسور شد. بدیهی است هر موضوعی که بیشتر مورد تمرکز قرار بگیرد، درذهن عموم مردم عمیق‌تر نهادینه می‌شود و به همین سادگی، رسانه‌ها ادراک جمعی نسبت به یک موضوع را جهت‌دهی می‌کنند.

 

کدام رسانه‌های کلیپ سفر زیارتی را در سطح گسترده بازنشر دادند؟

 ماجرای کلیپ از این قرار بود که فردی که ظاهرا روحانی کاروان است، به زائران امام‌رضا(ع) توصیه می‌کند که از رعایت پروتکل‌های بهداشتی در حرم مطهر خودداری کنند. او از زائران می‌خواهد ماسک نزنند و در و دیوار حرم را ببوسند، زیرا معتقد است ویروس کرونا در حرم امام هشتم راه ندارد. این اظهارات با واکنش‌های زیاد و گوناگونی رو‌به‌رو شد.  از همان ابتدا، شبکه‌های ضد ایرانی فارسی زبان از جمله «بی‌بی‌سی»، «من‌و‌تو» و «ایران‌اینترنشنال» و چهره‌های مشخصی مثل مسیح علی‌نژاد به پوشش رسانه‌ای این فیلم پرداختند. اما از آن عجیب‌تر، بازنشر آن توسط کانال رسمی وزیر ارتباطات کشور بود که باعث انتشار گسترده‌تر آن در فضای کانال‌های تلگرامی شد.

 

انتشار گسترده و هماهنگ کلیپ جنجالی توسط ضدانقلاب

 

 

 


آذری جهرمی با انتشار این کلیپ، باعث بیشتر دیده شدن آن شد.

 

سخنان مهم و صریحی که در بیشتر رسانه‌ها وزن چندانی پیدا نکرد

آیت‌الله علم‌الهدی، امام جمعه مشهد در نیز در رابطه با اظهاراتی مانند آنچه در این کلیپ جنجالی بیان شده بود، اینگونه واکنش نشان داد: «امام‌رضا(ع) ولایت مطلقه الهی دارد اما کرامت حضرت به یک جریان غیر معقول تعلق نمی‌گیرد. اینکه کسی بگوید در حرم اگر خودم را از ارتفاع بیندازم صدمه نمی‌بینم، اتفاقا می‌میرد. با امام‌رضا(ع) لج نکنید، امام‌رضا(ع) می‌تواند شما را حفظ کند اما معجزه غیرمعقول نمی‌کند.» نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی در ادامه گفت: «دیوارهای حرم متبرک است اما اگر خون روی آن بریزد نجس نمی‌شود؟ چرا نجس می‌شود. بنابراین، اگر کسی هم که ناقل این ویروس است درب حرم را ببوسد، درب حرم را آلوده کرده است» وی افزود: «نجاست را باید از حرم پاک کرد؛ کسی که آلوده است و حرم را بوسید، آن را آلوده کرده و نفر دوم که ببوسد مبتلا می‌شود. حرف افراد خرافه‌پرور را باور نکنید، آستان قدس رضوی بیش از ۲ میلیارد تومان ماسک خریده است.»

اما همان طور که قابل پیش‌بینی بود، رسانه‌های ضدانقلاب، حتی کوچکترین اشاره‌ای به این بیانات آقای علم‌الهدی نداشتند. بیشتر رسانه‌های اصلاح‌طلب نیز، ترجیح دادند این سخنان را در حاشیه دیگر مطالب و نهایتا به صورتی کم‌ رمق بازتاب دهند. این در حالی است که همین رسانه‌ها، بارها امام جمعه مشهد را مورد هجمه قرار داده‌اند؛ هجمه‌هایی که با تقطیع جملات آقای علم‌الهدی به دفعات تکرار شده است و هر مطلبی که این تصویرسازی را مخدوش کند، در فضای رسانه‌ای سانسور می‌شود.

این نمونه باز هم نشان می‌دهد رسانه‌ها می‌توانند با وزن‌دهی به موضوعات  تعیین می‌کنند چه چیز را «باید» بشنویم و چه چیز را نه؛ چه چیز را باید ببینیم و حق دیدن چه چیزی را نداریم. و در آخر، چه چیزی را باید دغدغه خود تلقی کنیم و چه چیزی را بی‌اهمیت بدانیم. همه این‌ها یعنی باید در مورد ادراکات خودمان از وقایع پیرامونی، بیشتر تأمل کنیم.

انتهای پیام/





منبع خبر

بایکوت سخنان امام‌ جمعه مشهد بعد از مانور گسترده روی یک کلیپ/ رسانه‌ها چطور به ادراک شما جهت می‌دهند؟ بیشتر بخوانید »

کلیپ غیراخلاقی و ۹پیشنهاد مادرانه برای سواد رسانه‌ای

کلیپ غیراخلاقی و ۹پیشنهاد مادرانه برای سواد رسانه‌ای


گروه سوادرسانه فارس- مسوولین کم کاری می کنند؟ شبکه اجتماعی هم مصیبت شده است؟ مکتب خانه‌های کرونا زده نیز باعث شده دسترسی به اینترنت بیشتر شود؟ فیلترینگ بدون برنامه جایگزین باعث شده فیلترشکن ها بیشتر توزیع شود؟ هزاران هزار دلار خرج می شود تا فرزندتان را از خودش و از شما بگیرند؟  
همه اینها درست. اما نقش مادر کلیدی است. قاعدتا شما می خواهید به فرزندتان کمک کنید. در روزگاری که همه خوابند هیچ کس مثل مادر نمی تواند زنده باشد و موثر.
این متن از جهت سواد رسانه ای به نقش شما می پردازد؛ فقط سواد رسانه ای و نه بیشتر. سواد رسانه ای مادر کارگشا است. پس فرض کنید سردبیر یک رسانه اید و او مخاطب. حالا باید چه کرد؟
تغییر در مخاطب از طریق فرآیند «اقناع» انجام می شود. رسانه با اقناع، «بینش» و «گرایش» و «رفتار» مخاطب را تغییر می دهد. به زبان ساده تر هم فکر مخاطب را تغییر می دهد یعنی شناخت او، هم احساساتش را تحریک می کند یعنی ادراک او و هم رفتارش را یعنی عمل او.
با این مقدمه باید چه کرد؟

یکم؛ نگران باشید نه مضطرب 
گام اول خودتان اید. شما رسانه اید. اما رسانه عصبانی هیچ وقت نمی تواند موثر باشد. پس بر خود مسلط باشد. حل این مسیر یکباره اتفاق نمی افتد. اتفاق بدی در راه است؛ قبول اما صبور باشید و همه چیز را تمام شده نپندارید. این کلیپ هم چند صباحی به قبلی ها اضافه می‌شود و بعدش هم تمام. شمایید که قبل و حین و بعد از این کلیپ، در کنار فرزندتان هستید. پس کاری کنید که از هر کلیپی موثرتر باشید.

دوم؛ اینکه مقتدرانه عمل کنید نه مستبدانه
از هر آنچه که از نظر فرزند تان استبداد است پرهیز کنید. تصمیم تحکمی نگیرید و برخورد متصلبانه نکنید. البته فرهنگ خانواده ها متفاوت است. اما اصل همانست. 
با این حال مقتدر باشد. مقتدر، رسانه ای است که قدرتش از اعتبارش است. هم قدرت دارد و هم مشروعیت. مادر به خودی خود اعتبار دارد. این اقتدار را نگه دارید که بسیار از آن کار بر می‌آید. اولین اصل برای اقناع، اعتبار منبع است که مادر در اوج آن قرار دارد. 
مادر بالاترین و معتبرترین منبع نزد فرزند است. حتا اگر در ظاهر اینطور نباشد؛  اما بازهم هر فرزندی در دلش می داند که دلسوز تر از مادر کسی برای او نیست. 
پس اصل دوم این است که نشان دهید رفیق هستید و مواجهه‌تان از سر رفاقت و صمیمت و همدلی و دلسوزی است. 

سوم؛ اهل مدارا باشید نه مسامحه 
فرق ظریفی این دو دارند. با فرزندتان متناسب با شرایطی که دارد مدارا کنید. اما مسامحه نکنید؛ یعنی بی خیال نباشید. آدمی که مدارا می کند تلاش می کند متناسب با شناخت و ظرفیت فرزند، او را گام به گام به مقصد هدایت کند. اما آدم اهل مسامحه فرزندش را رها می کند. این دو شاید در ظاهر مختصری شبیه به هم باشند اما از اساس متفاوت اند. 
پس بدون اینکه از کوره در بروید و احساس کنید همه چیز تمام شده، در هر مرحله ای که فرزند قرار دارد با او مدارا کنید تا یک گام پیش روید. دقت کنید حتا دیدن یک فیلم مستهجن به معنی از دست دادن همه چیز نیست.

چهارم؛ نظارت کنید نه مچ‌گیری
نرم افزارهای مختلفی برای نظارت بر فرزند وجود دارد؛ از آنها استفاده کنید. برای نظارت وقت بگذارید  اما هر اطلاعی کسب کردید جار نزنید. مچ نگیرید تا حریم ها حفظ شود و فرزندتان احساس نکند راه بازگشت وجود ندارد. فقط اطلاع کسب کنید تا متناسب با آگاهی تصمیم بگیرید. 

پنجم؛ فعال باشید نه منفعل
در فرآیند اقناع گام اول شکستن مقاومت است. اینجا شکستن تابو است. ماجرا را عادی کنید تا حس کنجکاوی بر دیگر هیجان ها اضافه نشود. خیلی صادقانه و تا دیر نشده موضوعی که نگرانش هستید را با او در میان بگذارید. مثلا اگر کاملا اطمینان دارید که فرزندتان در معرض مواجهه با کلیپی غیراخلاقی است خودتان زودتر او را مطلع کنید و برایش توضیح دهید.
وقتی مادر خودش با فرزند همراهی می کند و توضیح می دهد که ماجرا چیست حس کنجکاوی را تعدیل می کند. بگذارید از شما بشنود تا دیگری.

ششم؛ تذکر دهید نه تعلیم
گام دوم بعد از شکستن مقاومت، ایجاد تردید است. برای ایجاد تردید استدلال کافی نیست. از عواطف استفاده کنید؛ ابزارهایی که می تواند یک تلنگر برای فرزندتان محسوب شود. لازم نیست در این مرحله حرف جدیدی بزنید. آنچه فرزندتان می داند را در این مرحله تذکر دهید. مثلا توجه دادن به خودش؛ به بزرگیش و هویتش. یا تذکر دادن به عقوبت های دنیایی و غیردنیایی. یا حتا اینکه هر آدم استانداردی در هر جای دنیا نسبت به این موضوع نوعی نفرت دارد. 
خلاصه، تذکر همراه با تحریک عاطفه گام دوم برای ایجاد دودلی است. دقت کنیم که بین تعلیم و تذکر فرق است؛ بین حکمت و موعظه. در تذکر، برخلاف تعلیم، شخصیت تذکردهنده و اعتبار منبع بسیار مهم است. مادر و مادری ازین جهت خیلی موثر است.

هفتم؛ تعلیم دهید نه تخدیر
حالا نوبت شناخت است. فرزندتان را در مرحله دودلی رها نکنید؛ فرصت تعلیم است. تحمیق یا تخدیر یعنی بی اعتنایی به آگاهی بخشی و رها کردن فرزند در جهل. چنین کاری خطای بزرگی است ولو اینکه او در این مرحله دچار خطا نشود. از اینجا به بعد قدرت برهان و استدلال مهم است. با زبان همدلی و متکی به نقاط مشترک با فرزند برای او استدلال کنید. استدلال درباره چی؟ سه چیز. اولا صاحب اثر کیست و چه ویژگی هایی دارد. دوم درباره خود اثر. اینکه چه مشخصاتی  دارد. خود اثر را تحلیل کنید. موسیقی و شعر و بازیگران و…. مرحله سوم نیز اینکه این کلیپ در شرایط امروز جامعه چه کارکردی دارد. چه راهبرد تخریبی دارد؟ کجا را می خواهد بزند؟ چه چیز را در مخاطب هدف گرفته است. چرا برایش تخریب این وجه در مخاطب اهمیت دارد؟ پاسخ به این  سوالات برای هر فرزندی فرق دارد. وارد جزئیات محتوایی نمی شویم تا هرکس متناسب با آنچه فکر می کند عمل کند. مهم این است که نفرت از این دست محتواها تقریبا در تمام دنیا مشترک است؛ حالا هرکس با داشته های علمی و معنوی خودش رفتار کند. 

هشتم؛ تشویق کنید نه تادیب
مرحله نهایی در اقناع، ترغیب است؛ یعنی ایجاد رفتار، یعنی حرکت. این مرحله را با تشویق امتحان کنید تا تادیب. یادتان باشد شما دارید نقش یک سردبیر را بازی می‌کنید. مثلا تشویقش کنید همین مسیری که شما رفتید را روی دوستانش پیاده کند. از او بخواهید برای کمک به دیگران هم اقدام کند. تلاش کنید تا ایامی که احساس می کند در معرض خطر است بیشتر سمت کارهای دلپسند و دوست داشتنی برای خودش و خانواده برود. بیشتر سمت معنویت برود و کمتر در تنهایی و خلوتی شبکه های اجتماعی باشد.

نهم؛ پیروزید نه شکست خورده
توجه کنید که در هر شرایطی پیروزید. علت هم روشن است. زیبایی نزد فرزند شماست به امانت. بخواهد یا نخواهد درونش خوبی ها را فریاد می کند. هم از درون به فضائل کشش دارد و هم از بیرون. هر کاری از دستتان ساخته است انجام دهید اما توجه کنید که هدایت اصلی دست من و شما نیست. دست اوست که حاضر است و ناظر است و باقی است. اوست که هادی است. به اسم «رب» ظاهر است چون تربیت با اوست، چون مربی است. پس اول تلاش و بعد هم با حسن ظن و ایمان به پیروزی دعا کنید.

انتهای پیام/





منبع خبر

کلیپ غیراخلاقی و ۹پیشنهاد مادرانه برای سواد رسانه‌ای بیشتر بخوانید »

تحلیل سوادرسانه ای جامعه از قطعی برق/90 درصد اشتباه کردند

تحلیل سوادرسانه ای جامعه از قطعی برق/90 درصد اشتباه کردند


گروه سواد رسانه؛ خبرگزاری فارس در خروجی شبکه اجتماعی خود روزگذشته یک نظرسنجی درباره علت قطعی برق میزان اطلاعات و دلیل قطعی برق را از مخاطبان خود جویا شد. نتایج نظرسنجی قابل اعتناست.
از حدود ۲۳ هزار و ۶۵۰نفری که در کانال تلگرامی فارس در این نظرسنجی شرکت کردند، ۳۵درصد علت قطعی برق را مصرف برق ناشی از بیت کوین های چینی دانستند که بالاترین گمانه بود. در مرتبه دوم ۲۹ درصد علت قطعی برق را برنامه ریزی شده و برای فشار به مردم و ایجاد مقدمه برای مذاکره با آمریکا دانستند. ۲۴ درصد نیز علت قطعی برق را اجرای معاهده پاریس توسط دولت قلمداد کردند. در نهایت ۱۲ درصد نیز علت قطعی برق را کمبود گاز مصرفی نیروگاه ها ذکر کردند و البته همین گزینه درست بود.

 

دلیل خاموشی ها مهم است؛ اما مهمتر اینکه چطور می شود در این ابعاد دچار خطای تشخیص شویم. 

مرورکنیم:
گزینه اول بیت کوین چینی؛ ماجرا چیست؟ 
کل حجم مصرف برق بیت کوین در ایران حدود «۲۰۰ مگاوات» است. برای اینکه ابعاد مصرف روشن شود تنها مصرف برق یک روز چهارشنبه ۲۳ دی، «۴۲ هزار و۲۸۲» مگاوات بوده است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از دانشگاه کمبریج در آذر ماه ۹۹ میزان مصرف برق شبکه استخراج بیت کوین در ایران به خاطر سخت‌گیری قانونی حدود ۵ درصد کاهش یافته است.
ازین میزان مصرف برق برای استخراج بیت کوین، ۷۰ درصد قانونی و مربوط به ۲۴ شرکت است و ۳۰ درصد نیز تخلف و خارج از چرخه نظارت هستند. حالا ابعاد ماجرا را مقایسه کنید.
و اما اسم چین از کجا آمد؟ یک شرکت ایرانی چینی استخراج بیت کوین در رفسنجان، به صورت قانونی ۰.۴ درصد از حجم کل را مصرف می کرده است که آنهم این روزها تعطیل شده است. 
این از «ماجرا چیه» ی ماجرا.
اما چرا باور کردیم؟ 
چون بیشترین سهم تبلیغاتی من وتو و ایران اینترنشنال و بی بی سی مربوط به این گزینه بود. خواستند وانمود کنند مقصر خاموشی خانه تان همان چینی است که فکر می کنید از آمریکا بهتر است. 
بامزه است. ولی باور کردیم.

گزینه دوم فشار به افکار عمومی برای مذاکره
این گزینه برخلاف گزینه اول فیک خبری نبود بلکه فیک تحلیلی است. روایت ما از خاموشی اینست که مقصر دولت است. چرا؟ چون ابرروایتی در ذهن داریم که دولت برای مذاکره با آمریکا دست به هر اقدامی می زند، هرچند هیچ مستندی هم برای این خرده تصویر نداشته باشیم. 
اینطور تحلیل کردن و استدلال کردن درست است؟ 
تعمیم خطا خودش خطای تعمیم است.

گزینه سوم معاهده پاریس
معاهده پاریس هنوز اجرا نشده است، پس چطور علت خاموشی است؟ این نیز مثل گزینه قبل ناشی از ابرروایت پنهان کاری دولت در اجرای خاموش یک تصمیم است. 
اینکه قدرت سیاسی در ساخت ابرروایت های انحرافی سهم دارند حرف درستی است. اما خطای دولت، حجتی برای خطای شناختی ماست؟ 
ریشه این خطای ما دقیقا کجاست؟ 
ریشه خطا در انتخاب نکردن گزینه چهارم است. یعنی چی؟ 
نمی خواهیم گزینه چهارم رو انتخاب کنیم. چون متهم ایم.
توضیح می دهم.

گزینه چهارم گزینه صحیح است
نیروگاه های سوخت لازم را برای تولید برق ندارند. چرا؟ یک دلیل ساده اش اینست که مصرف گاز ما ۶ برابر متوسط در دنیاست. 
ضمنا ساخت نیروگاه ها در چندسال اخیر متوقف شده است که علتش نیز غیراقتصادی بودن تولید برق با توجه به قیمت پائین آنست. 
بله. زیرساخت ها باید اصلاح شود؛ اما نقش خودمان را ببینیم.

حالا چرا امسال؟4 دلیل:کاهش ذخایر گازی پارس جنوبی/ توسعه شبکه گازی به روستاها/تثبیت قیمت و رشد مصرف/بدهی بالای دولت به بخش خصوصی تولید کننده برق

نکته سواد رسانه ای ماجرا اینجاست که خیلی وقت ها برای اینکه متهم نشویم مشکل را به دیگران حواله می دهیم. حتا اگر این پاس کاری مشکلات در زمین بازی خناسان باشد و خروجی یک پروژه طراحی شده از فیک نیوزهای ایدئولوژیک. مراقبت کنیم.

انتهای پیام/





منبع خبر

تحلیل سوادرسانه ای جامعه از قطعی برق/90 درصد اشتباه کردند بیشتر بخوانید »