سید محمد خاتمی

بی‌بی‌سی باز هم عبدالحمید را پسندید!/ چرا مجمع روحانیون عبور از خط امام(ره) را علنی نمی‌کند؟

بی‌بی‌سی باز هم عبدالحمید را پسندید!/ چرا مجمع روحانیون عبور از خط امام(ره) را علنی نمی‌کند؟



شبکه انگلیس این روزها دست‌وپای عجیبی می‌زند تا از «عبدالحمید» یک صدای جهانی درست کند، برای همین برخلاف روال قبل از آشوب حالا حتی یک تسلیت‌گفتن عبدالحمید را برای زلزله‌زدگان ترکیه را تیتر یک می‌کند.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم. در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*******

روزنامه‌های امروز چهارشنبه ۱۹ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که رونمایی از دستاوردهای جدید نیروی هوایی ارتش، واکنش‌ها به زلزله مهیب ترکیه و سوریه با هزاران جانباخته و مجروح، فاصله خط امام و مجمع روحانیون مبارز و در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

شهرزیرزمینی جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش با نام «عقاب ۴۴» در حالی رونمایی شد که طی چند سال گذشته، نمونه‌های متنوع و جذابی از شهرهای زیرزمینی نیروهای مسلح حاوی پهپاد، موشک و قایق تندرو، معرفی شده بود. این دستاورد جدید ارتش مورد توجه بسیاری از روزنامه‌ها قرار گرفته است.

روزنامه رسالت در گزارشی با عنوان «شگفتانه عقاب از دل زمین» نوشته است:

پایگاه هوایی راهکنشی عقاب ۴۴ ارتش قابلیت پذیرش و عملیاتی کردن انواع جنگنده‌های شکاری و بمب‌افکن و همچنین پرنده‌های بدون سرنشین نیروی هوایی ارتش را دارد. این پایگاه با در اختیار داشتن اماکنی چون آلرت، پست فرماندهی، آشیانه‌های نگهداری جنگنده، مراکز تعمیر و نگهداری هواپیما، تجهیزات ناوبری و فرودگاهی، مخازن سوخت و … این قابلیت را دارد تا انواع جنگنده‌های نیروی هوایی را برای انجام مأموریت‌های محوله پذیرا باشد. این پایگاه بزرگ زیرزمینی، قابلیت پذیرش و به‌کارگیری عملیاتی انواع جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش را نیز خواهد داشت. گفتنی است عقاب ۴۴ یکی از چندین پایگاه هوایی راهکنشی زیرزمینی نیروی هوایی ارتش است که طی سال‌های گذشته متناسب با نیاز عملیاتی این نیرو و با در نظر گرفتن اصول پدافند غیرعامل در مناطق مختلف کشور احداث‌شده است.

در ادامه این گزارش آمده است:

احداث این پایگاه‌ها در نقاط مختلف متناسب با نیازها و با ضریب ایمنی بالا با توجه به طراحی و استقرار در زیر کوه‌ها قابلیت اجرای عملیات غافلگیرانه هوایی را از مکان و زمان دور از انتظار دشمنان فراهم می‌کند. این پایگاه‌ها با نگهداری جنگنده‌ها در مکان‌های امن و تجهیز آن‌ها به سامانه‌های جنگ الکترونیک، بمب‌ها و موشک‌ها ازجمله یاسین، قائم و آصف امکان عملیات دورایستا و افزایش برد راهبردی برای اهداف دوردست را فراهم کرده است.

بی‌بی‌سی باز هم عبدالحمید را پسندید!/ چرا مجمع روحانیون عبور از خط امام(ره) را علنی نمی‌کند؟

روزنامه خراسان نیز با تیتر «غرش عقاب ها از دل کوه» به استقابل رونمایی ارتش رفته و می‌نویسد:

رانجام پس از چند روز گمانه زنی خبرنگاران حوزه دفاعی درباره رونمایی از یکی از بزرگ ترین دستاوردهای دفاعی کشور در نیروی هوایی ارتش، روز گذشته و در آستانه ۱۹ بهمن ماه روز نیروی هوایی، نخستین پایگاه «زیرزمینی» نیروی هوایی ارتش با نام «عقاب ۴۴» با حضور رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و فرمانده کل ارتش رونمایی شد. در حالی که گفته می شود از این نوع پایگاه زیرزمینی در نقاط دیگر کشور نیز در حال ساخت است، اما این نخستین پایگاه هوایی «زیرزمینی» ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که رسانه‌ای شد و به لحاظ طبقه بندی فوق سری آن هیچ اطلاعاتی درباره مکان یا جزئیاتی دقیق تر اعلام نشده است.

بی‌بی‌سی باز هم عبدالحمید را پسندید!/ چرا مجمع روحانیون عبور از خط امام(ره) را علنی نمی‌کند؟

روزنامه فرهیختگان نیز رونمایی از پایگاه زیرزمینی نیروی هوایی ارتش یعنی ایجاد حریم امن برای تیزپروازهایی با برد موشک ۳۰۰۰ کیلومتر را خانه نامرئی کابوس اسرائیل خوانده و نوشته است:

ایران به‌دنبال بازدارندگی تک‌وجهی نیست، بلکه قصد دارد زنجیره‌ای از بازدارندگی را ایجاد کند. تاسیسات هسته‌ای مانند فردو در عمق کوه ساخته شده‌اند، شهرهای موشکی و پهپادی نیز همین‌گونه‌اند. زیرزمینی‌سازی پایگاه‌های هوایی که آنها نیز برای عملیات‌های تهاجمی طراحی شده‌اند، نشان‌دهنده تلاش برای توسعه ابعاد بازدارندگی از هرسو است. ایران در حوزه فرانظامی، «بازدارندگی علمی-‌ ملی» را پیگیری می‌کند که با نهادیه ساختن علوم و تکثر و تعدد بخشیدن به قاعده دانشمندان در جامعه مانع از برانداختن و نابودی یک کشور، حتی درصورت شکست می‌شود.

در ادامه این گزارش آمده است:

وضعیت آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم که به اشغال درآمدند و حتی وضعیت از هم پاشیده روس‌ها پس از فروپاشی شوروی، نمونه‌ای از این بازدارندگی است. این کشورها و ملت‌ها با وجود وضعیت دشوار نه‌تنها از بین نرفتند، بلکه به‌سرعت خود را بازیابی کردند. وضعیت آلمان و ژاپن پس از اشغال در جنگ جهانی دوم حتی از وضعیت بسیاری از متحدان آمریکای در جنگ که با این دو کشور از لحاظ جمعیت و وسعت قابل مقایسه بودند، بهتر بود. تهران به‌زعم کارشناسان بین‌المللی «بازدارندگی هسته‌ای» را در سطح کسب «توانایی» ساخت -‌نه تولید محصول نهایی- پیگیری می‌کند.

بی‌بی‌سی باز هم عبدالحمید را پسندید!/ چرا مجمع روحانیون عبور از خط امام(ره) را علنی نمی‌کند؟

دست بالا در دیپلماسی

با فروکشیدن شعله اغتشاشات محله محور حالا همه نگاه‌ها به سوی دیپلماسی است، مدیر کل آژانس اخیرا تنها مسیر میان ایران و غرب را برجام خوانده است.

روزنامه آرمان ملی در سرمقاله خود درباره روابط ایران با غرب نوشته است:

اینکه طرف ایرانی از زیاده خواهی آژانس می‌گوید به این برمی‌گردد که پاسخ‌ها را داده اما طرف آژانس این پاسخ‌ها را قانع کننده ندیده است. به هرشکل همه چیز منوط به سفر آقای گروسی به تهران است. شاید توافقی با آژانس انجام شود. هرچند بعید به نظر می‌رسد که ایران فورا در همان نشست با آقای گروسی به سوالات پاسخ دهد اما دو طرف می‌توانند به راهکاری برسند که به تدریج یا براساس یک برنامه زمان‌بندی مشخصی به سوالات پاسخ دهند.

درست مانند مدلیته‌ای که قبلا آقای لاریجانی با آقای البرادعی در سال ۸۶ توافق کردند. چنانچه سوالات آژانس پاسخ داده شود به نظر می‌رسد در روند مذاکرات برجام گشایشی حاصل خواهد شد و دور جدید مذاکرات شکل خواهد گرفت. آمریکا منتظر نتیجه اعتراضات و ناآرامی‌ها در ایران بود که به کجا می‌انجامد و چون دیدند به جایی نرسید الان بیشتر راغب شدند گفت‌وگوها را از سر بگیرند منتها آن سه سوال همچنان مساله است.

بی‌بی‌سی باز هم عبدالحمید را پسندید!/ چرا مجمع روحانیون عبور از خط امام(ره) را علنی نمی‌کند؟

روزنامه ایران نیز از دست بالای تهران در دیپلماسی در معادلات آتی خبر داده و می‌نویسد:

سخنان رئیس‌جمهور در مراسم دریافت استوارنامه سفیر جدید فرانسه را می‌توان به سرزنش غرب و اروپا، آن هم در تهران تعبیر کرد. این سرزنش، نه تنها در گفتار، بلکه در عمل و کردار رئیس‌جمهور هم دیده شد، آنجا که برخلاف دریافت استوارنامه سفرای دیگر کشورها، آیت‌الله رئیسی صرفاً با یک دست، استوارنامه سفیر جدید فرانسه را دریافت کرد. به این ترتیب زبان بدن، به عنوان مکمل گفتار یا مذاکرات این ملاقات، از موضع برتر ایران در مقابل غرب و اروپا حکایت کرد. اما این شیوه برگزیده شده از سوی آیت‌الله رئیسی در این مراسم، در واقع عکس‌العملی نسبت به کنش‌های غیرواقع‌بینانه و هیجان‌زده کشورهای اروپایی در ماه‌های اخیر بوده است. کشورهای اروپایی که نتوانسته بودند در میز مذاکرات هسته‌ای، خواست‌های خود را به طرف ایرانی تحمیل کنند، از اغتشاش و آشوب در شهرهای ایران، به عنوان فرصتی برای تلافی شکست و ابزاری برای اعمال فشار بر دولت و ملت ایران استفاده کردند. این فشارها، چندوجهی بود و از تصویب قطعنامه‌های سیاسی علیه نهادهای انقلابی و وضع تحریم‌های گوناگون به بهانه‌های حقوق بشری تا دیدار و ملاقات با عناصر بدسابقه ضدانقلاب را شامل شد.

در ادامه این گزارش جالب توجه آمده است:

وقتی همه این اقدامات ایذایی دستاورد دیپلماتیک و سیاسی برای کشورهای اروپایی به همراه نداشت، داستان فراخوان سفیر هم در دستور کار قرار گرفت. هرچند فراخواندن سفیر، در نهایت فقط از سوی یک کشور، یعنی انگلیس و به بهانه اعدام جاسوس این کشور صورت گرفت، اما در نهایت سفیر این کشور هم، بدون آنکه از این اقدام طرفی بسته باشد، به تهران بازگشت. به این ترتیب، طرح برخی کشورهای اروپایی، برای بازطراحی و بازتکرار داستان فراخواندن سفرا پس از ماجرای میکونوس، پیش از اجرا، شکست خورد. براساس این پیشینه، تقدیم استوارنامه سفیر جدید فرانسه به آیت‌الله رئیسی، به این معنی است که آن همه هیاهو در سه چهارماهه گذشته، هیچ دستاوردی برای اروپا نداشته است. از این رو، آیین دیروز، به معنای شکست همه پروپاگاندای اروپا است، که زبان بدن و گفتار آیت‌الله رئیسی را می‌توان تکمیل‌کننده پازل این شکست دانست. هرچند این شکست، پیش‌تر از سوی مقام‌های سیاسی عالی اروپایی هم بیان شده بود، آنجا که برخی عناصر ضدایرانی ملاقات کننده با امانوئل مکرون، از قول رئیس‌جمهور فرانسه، به شکست پروژه آشوب و اغتشاش اعتراف کرده و حتی با لحنی تحقیرآمیز با این عناصر برخورد کردند که حاصل انقلاب ادعایی‌تان چه شد؟

بی‌بی‌سی باز هم عبدالحمید را پسندید!/ چرا مجمع روحانیون عبور از خط امام(ره) را علنی نمی‌کند؟

بی‌بی‌سی «عبدالحمید» را پسندید!

روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه خود درباره آخرین وضعیت عبدالحمید اسماعیل‌زهی نوشته است:

خصومت علی‌الدوام بی‌بی‌سی فارسی انگلیس علیه نظام اسلامی هیچ تردیدی باقی نگذاشته است که این شبکه وابسته به وزارت خارجه روباه پیر، از هر بهانه‌ای برای تعمیق این خصومت بهره می‌جوید. گویی استانداردی برای تحریریه این شبکه تعریف شده که هر کسی با هر میزان از مرزبندی موضعی علیه نظام جمهوری اسلامی اتخاذ کند، برای آنان موضوعیت پیدا می‌کند و سوژه آن‌ها خواهد شد. خواه این فرد یک سلبریتی ورزشی، هنری یا حتی یک روحانی مذهبی باشد. معیار انتخاب بی‌بی‌سی، مرزبندی و مخالفت با جمهوری اسلامی است.

جوان در ادامه می‌نویسد:

برای نمونه این شبکه انگلیس خبیث این روزها دست‌وپای عجیبی می‌زند تا از «عبدالحمید» یک صدای جهانی درست کند و در همین جهت برخلاف روال قبل از آشوب حالا حتی یک تسلیت‌گفتن عبدالحمید را برای زلزله‌زدگان ترکیه و سوریه، تبدیل به یک خبر اول می‌کند. از آنجایی که سابقه خصومت و خباثت انگلیس با ملت ایران بسیار روشن و مورد اتفاق همگان است، باید در این گزینش جدید بی‌بی‌سی که به عبدالحمید و حامیان او در خارج از ایران پوشش ویژه می‌دهد، با تأمل نگریست.
در نگاه ویژه بی‌بی‌سی به عبدالحمید همین بس که در جریان زلزله دردناک ترکیه و سوریه بسیاری از شخصیت‌های سیاسی مذهبی و دولتی پیام تسلیت فرستادند، اما چرا فقط عبدالحمید در کانون این توجه قرار می‌گیرد. پاسخ آن همانی است که در سطور پیشین اشاره شد؛ مرزبندی با جمهوری اسلامی.

بی‌بی‌سی باز هم عبدالحمید را پسندید!/ چرا مجمع روحانیون عبور از خط امام(ره) را علنی نمی‌کند؟

اولین انشعاب منحرف از خط امام و انقلاب

اعضای مجمع روحانیون مبارز شامگاه دوشنبه با حضور در حرم امام خمینی (س) با آرمان‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تجدید میثاق کردند.

روزنامه اعتماد در گزارشی خبری درباره این حضور اعضای این حزب در مرقد امام(ره) نوشته است:

مجمع روحانیون مبارز در حقیقت با تایید فکری و معنوی حضرت امام و به خصوص با عنایت یادگار گرانقدر ایشان، مرحوم حاج سید احمد آقا تشکیل شد و رسالت این مجمع پاسداری از اهداف بلند انقلاب اسلامی و آرمان‌های حضرت امام بوده و در طول این مدت طولانی تشکیل، بحمدالله این توفیق را داشته که در فراز و فرودهای تاریخ انقلاب و حوادث بعد از رحلت حضرت امام، به‌رغم همه محدودیت‌ها و مسائلی که بوده، در حد مقدور سعی کند در اعلام مواضع و حضور سیاسی – و گاهی هم که مشکلات حضور رسمی بوده، با سکوت توام با تشکیل جلسات غیر رسمی و غیرعلنی- به حیات سیاسی خودش ادامه بدهد و در تاریخ سیاسی کشور اثرگذار باشد. افتخار مجمع در طول این مدت حرکت در صراط مستقیم حضرت امام و پافشاری بر آرمان‌ها و ارزش‌های والایی بوده که امام و مردم ایران در انقلاب اسلامی دنبال آن بودند؛ هرچند با مسائل و مشکلاتی هم مواجه بود.

بی‌بی‌سی باز هم عبدالحمید را پسندید!/ چرا مجمع روحانیون عبور از خط امام(ره) را علنی نمی‌کند؟

روزنامه هم‌میهن نیز با اشاره به اظهارات سران مجمع روحانیون مبارز در مراسم تجدیدمیثاق با آرمان‌های بنیان‌گذار جمهوری اسلامی نوشته است:

سیدمحمد خاتمی طی سخنانی در این مراسم با تأکید بر اینکه «در عظمت امام تردیدی نیست»، گفت: «من عظمت امام را از این جهت که بنیان‌گذار جمهوری اسلامی است، می‌دانم؛ «جمهوری» به همان معنا که در دنیا هست و «اسلامی» هم به شکلی که در آستانه انقلاب معرفی و بر اساس آن از مردم رأی گرفته شد. اما امروز نمی‌دانیم آیا باید به‌خاطر پیروزی انقلاب جشن بگیریم و خوشحال باشیم یا آنکه به‌خاطر انحرافی که در مسیر آن ایجادشده عزادار باشیم!؟ این مسئله بسیار مهم است و باید مشخص کنیم که امروز از چه چیزی دفاع می‌کنیم». او ادامه داد: «البته معتقدم برخی انحرافات در زمان امام هم بود، ولی امام به‌حمدالله در اواخر عمرشان گفتند، «ان‌شاءاللّه‌ تصمیم دارم در تمام زمینه‌ها وضع به‌صورتی درآید که همه طبق قانون اساسی حرکت کنیم. آنچه در این سال‌ها انجام گرفته است در ارتباط با جنگ بوده است. مصلحت نظام و اسلام اقتضا می‌کرد تا گره‌های کور قانونی سریعاً به نفع مردم و اسلام بازگردد». ولی در آنچه عملاً واقع شد، ما چندان آثاری از تحقق این سخن ایشان را نمی‌بینیم. یعنی اگر امروز می‌خواهیم از امام دفاع کنیم، باید بگوییم ایشان چه می‌خواستند و اگر آن اهداف تحقق پیدا می‌کرد، چه می‌شد؟ سپس بگوییم عملاً چه چیزی تحقق پیدا کرد و باید چه‌کار کنیم که به معیارهایی که معرفی شد، برگردیم؟».

بی‌بی‌سی باز هم عبدالحمید را پسندید!/ چرا مجمع روحانیون عبور از خط امام(ره) را علنی نمی‌کند؟

اعضای مجمع روحانیون مبارز در حرم امام(ره) از اسلامی سیاسی بریده و به تشکیک کرده‌اند، موسوی خوئینی‌ها، خاتمی و دیگر اعضای محترم برای یک بار هم شده کارنامه سیاسی مجمع را پس از انشعاب از جامعه روحانیت مبارز صورت گرفت بازخوانی کنند ببینید سرنوشت دبیرکل اول آنها چه شد؟ انشعاب او از مجمع در انتخابات سال ۸۴ به کجا کشید؟ و انشعاب چندباره حزب او پس از فتنه ۸۸ به کجا کشید؟ با این ریخت کارکرد سیاسی و کارنامه سیاست‌ورزی در سپهر سیاست ایران و همراهی با منافقین و سلطنت‌طلب‌ها و سرویس‌های موساد و سیا در سه فتنه ۷۸ و ۸۸ و ۹۸ و جنگ نرم دشمن چگونه رویتان می‌شود که بی‌پروا همه دستاوردهای روشن انقلاب اسلامی و زحمات ملت و خون دل خوردن‌های امامین انقلاب در صیانت از اسلام، انقلاب وکشور را نادیده بگیرید و یک تصویر تاریک و به قول خودتان هولناک و وحشتناک از وضعیت انقلاب آن‌هم بدون این‌که یک سند و مدرک بیاورید ارائه دهید!؟

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بی‌بی‌سی باز هم عبدالحمید را پسندید!/ چرا مجمع روحانیون عبور از خط امام(ره) را علنی نمی‌کند؟ بیشتر بخوانید »

ما و آن سوی جنگ اوکراین

آقای خاتمی! با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی؟!



جناب خاتمی! آیا می‌توانید ارتباط خود با تصمیم مشترک آمریکا و اسرائیل برای انتخابات ۸۸ را انکار کنید و آیا پیروی شما و میرحسین موسوی از دیکته‌ای که دشمنان برایتان نوشته بودند وطن‌فروشی و خیانت نیست؟!

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

یادداشت پیش‌روی اشاره‌ای گذرا و مستند به هویت آقای خاتمی است که به بهانه بیانیه اخیر ایشان نوشته شده است. بخوانید و خودتان قضاوت کنید؛

۱- آقای خاتمی! جنابعالی دوبار در آمریکا با جورج سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست و از دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب اسلامی، ملاقات داشته‌اید که شرح آن مثنوی هفتاد من کاغذ است و در این مختصر فقط به دو سند غیرقابل انکار از انجام این ملاقات اشاره می‌کنیم و باقی اسناد را به فرصتی دیگر و ترجیحاً به جلسه علنی دادگاه موکول می‌کنیم.

البته اگر مثل چند سال اخیر از حضور در دادگاه طفره نروید! و افراد بی‌هویت و دم‌دستی را برای دروغ جا زدن این ملاقات اجیر نکنید!

الف: آقای کیان تاجبخش نماینده رسمی بنیاد سوروس در ایران و در دوران ریاست جمهوری جنابعالی که به جرم جاسوسی در جریان فتنه ۸۸ بازداشت شده بود، در چهارمین جلسه رسیدگی به اتهاماتش که از سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز پخش شد، می‌گوید «‌بعد از تشکیل دولت اصلاحات در سال ۱۳۷۶ قرار شد تغییراتی در شیوه براندازی به‌وجود آید» و در ادامه توضیح می‌دهد «‌اگر ما یکی از اولین نمونه‌های براندازی را در ارتباط با ملاقات عطریانفر با سوروس بدانیم که در سال ۱۳۷۶ به همراه کاملیا انتخابی‌فر و ارغنده‌پور و برخی از اعضای انجمن صنفی روزنامه‌نگاران در آمریکا صورت گرفت، می‌توانیم نهایت آن را در ملاقات مستقیم خاتمی همراه با محمدجواد ظریف با جورج سوروس ببینیم که در سال ۱۳۸۶ در نیویورک صورت گرفت و یک ارتباط مستمر بود»‌.

آقای خاتمی! جنابعالی که اگر بخشدار یک منطقه دورافتاده کشور سخنی علیه شما بر زبان آورد، تمام صفحات روزنامه‌های زنجیره‌ای را از پاسخ به او پُر می‌کنید! چرا این اعتراف صریح آنهم از سوی نماینده رسمی بنیاد سوروس در ایران را هرگز تکذیب نکردید؟!

ب: «‌کنت تیمرمن‌» رئیس ‌میز امور خاورمیانه و مسئول میز ایران در پنتاگون، رئیس میز ایران در سازمان جاسوسی «سیا»، نویسنده کتاب معروف «‌معمای ایران‌»، مدیر اجرایی بنیاد دموکراسی برای ایران، نظریه‌پرداز موسسات «‌امریکن اینترپرایز» و «‌قرن جدید آمریکا» و همکار مایکل لدین و… یک روز پس از ملاقات شما با جورج سوروس در یادداشتی برای نشریه نیوزمکس (NEWSMAX) از انجام این ملاقات خبر می‌دهد. او درباره یک معامله بزرگ! که قرار است از طریق خاتمی با ایران انجام بپذیرد خبر می‌دهد و می‌نویسد ؛‌سوروس در همین هفته و در یک مراسم خصوصی صرف شام در بوستون درباره این «‌معامله بزرگ‌» با محمد خاتمی رئیس‌جمهور سابق ایران گفت‌وگو کرد. یک ایرانی که در آن مراسم شام حضور داشت اظهار داشت «‌خاتمی به ما گفت که آمریکا باید مذاکره با ایران را آغاز کند».

تیمرمن می‌نویسد: «‌استیون کلمنز مدیر برنامه راهبرد آمریکا در «‌بنیاد آمریکای نوین‌» هم در مراسم شام خاتمی با سوروس شرکت داشت و سخنان مقام ایرانی را تصدیق کرد. هومن مجد، روزنامه‌نگار آزاد هم که در طول اقامت خاتمی در آمریکا، مشاور و مترجم او بود، گفت سفر خاتمی به آمریکا از چند ماه قبل برنامه‌ریزی شده بود».

خُب جناب خاتمی فعلاً همین چند سند کافی است و فقط برای یادآوری جنابعالی عرض می‌کنیم اگر خاطرتان باشد -که حتماً هست- بعد از دومین ملاقات با جورج سوروس با نگرانی به همراه خود گفتید: «‌مثل این که کار خوبی نکردیم‌»! به یاد می‌آورید؟!

۲- شما به عنوان یکی از سران فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ بعد از انتخابات ادعا کردید در انتخابات تقلب شده است! و هشت ماه کشور را به آشوب و کشتن افراد بی‌گناه کشیدید! اما بعدها که تیر فتنه به سنگ خورد، به صراحت اعلام کردید که تقلب در انتخابات ایران امکان‌پذیر نیست و در انتخابات بعدی به وادان در منطقه دماوند رفتید و رای خود را به صندوق ‌انداختید. به بیان دیگر از ابتدا می‌دانستید که ادعای تقلب یک ادعای دروغ است! آیا این اقدام شما خیانت به ملت و حمله به جمهوریت نبوده است؟! چرا این ادعای دروغ را مطرح کردید؟! ما می‌دانیم، بخوانید!

۳- روز ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ (۱۱ ژوئن ۲۰۰۹) یعنی دقیقاً روز قبل از انتخابات، جورج سوروس در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سی.ان. ان (CNN‌) آمریکا می‌گوید: فردا در ایران یک انتخابات نیست! یک انقلاب رنگی است. شبیه آنچه در اوکراین و گرجستان انجام دادیم. فردا ایران و بعد، نوبت سوریه است!

بنابراین، با توجه به ملاقات‌های خود با جورج سوروس، می‌دانستید که قرار است در ایران به بهانه انتخابات، یک کودتای رنگی کلید بخورد و ادعای دروغ تقلب در انتخابات که جنابعالی مطرح کردید لازمه آن بود! به بیان روشن‌تر شما و میرحسین (و نه کروبی که

از میانه راه فریب شما را خورد) دستورالعمل آمریکا و اسرائیل را که از طریق جورج سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست به شما دیکته شده بود، به اجرا درآوردید و می‌دانستید که خیانت می‌کنید. آیا غیر از این است؟! آیا تمامی اسناد یاد شده که فقط ‌اندکی از بسیارهاست، ساختگی و یا اتفاقات مستندی که به آن اشاره شد، تصادفی بوده است؟!

۴- «‌جان کین‌» نظریه‌پرداز کودتاهای مخملی در اروپای شرقی و مدیر مرکز مطالعات دموکراسی در دانشگاه وست مینستر انگلستان و مشاور ارشد MI6 (بخش اطلاعات و امنیت خارجی سازمان جاسوسی انگلیس-اینتلجنس سرویس) است. او قبل از انتخابات ۸۸ دو بار در پوشش‌های آکادمیک به ایران آمده و با تعدادی از اصلاح‌طلبان که بعدها در فتنه ۸۸ نقش داشتند ملاقات‌های چند ساعته داشته است. جان کین تاکید می‌کند که انقلاب‌های رنگی «‌انتخابات محور» هستند و… یعنی همان دستورالعملی که جنابعالی در فتنه ۸۸ به کار بستید!

حتماً می‌دانید که بعد از حماسه ۹ دی که بساط فتنه آمریکایی-اسرائیلی شما را بر باد داد، «ریچاردهاوس‌» رئیس شورای روابط خارجی آمریکا به شعار «‌انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است‌»! اشاره کرده و با تاسف گفت؛ دوستان ما در ایران (یعنی شما و سایر فتنه‌گران‌) خیلی زود به سراغ نقطه پایان رفته و هدف نهایی را آشکار ساختند!

۵- آقای خاتمی جنابعالی اولین کاندیدای جبهه اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ بودید و بعد از اعلام نامزدی خود تمامی گروه‌های مدعی اصلاحات رسماً و با صدور بیانیه‌های جداگانه از نامزدی شما حمایت کردند ولی ناگهان جای خود را به میرحسین موسوی دادید! نمی‌فرمایید چرا؟! خُب ما علت را می‌گوییم.

الف- بعد از اعلام نامزدی شما، نگارنده در یادداشتی که تعجب همگان را برانگیخته بود اعلام کردم که شما نامزد اصلی جبهه اصلاحات نیستید! چرا که مدتی قبل از آن در دانشگاه استنفورد آمریکا نشستی با عنوان آینده ایران برپا شده بود و خانم «‌گیل لاپیداس‌» پشت تریبون قرار گرفته و به شرکت‌کنندگان گفته بود؛ می‌دانم از حضور من تعجب می‌کنید، زیرا تخصص من درباره سال‌های منجر به فروپاشی شوروی سابق است. ما به این نتیجه رسیده‌ایم که در انتخابات آینده ایران نیز به «یلتسین» نیاز داریم و نه «‌گورباچف‌».

خاتمی گورباچف است و باید جای خود را به یلتسین بدهد. نگارنده از آنجا که به هویت شما پی‌برده بود و می‌دانست که از نظر دیکته شده آمریکا سرپیچی نمی‌کنید و دقیقاً به همین علت بود که می‌دانستیم شما نامزد اصلی نیستید و همان نیز اتفاق افتاد و جنابعالی جای خود را به میرحسین موسوی دادید! و فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ کلید خورد. بعدها خبرنگار روزنامه نیویورکر به کیهان آمد و با تعجب پرسید: شما از کجا می‌دانستید که خاتمی نامزد اصلی جبهه اصلاحات نیست؟! و ماجرای یاد شده را برایش بازگو کردم. او می‌گفت مأموریت من پاسخ این پرسش از شما بود!

ب- جناب خاتمی! آیا می‌توانید ارتباط خود با تصمیم مشترک آمریکا و اسرائیل برای انتخابات ۸۸ را انکار کنید و آیا پیروی شما و میرحسین موسوی از دیکته‌ای که دشمنان برایتان نوشته بودند وطن‌فروشی و خیانت نیست؟! آیا آشوب هشت‌ماهه در کشور و خون‌هایی که ریخته شد و خسارات فراوانی که به مردم و نظام وارد شد بر گردن شما و دوستانتان نیست؟! شما با اطلاع از این که -به‌قول خودتان- در انتخابات ایران امکان تقلب وجود ندارد، اتهام تقلب را مطرح کرده و جمهوریت نظام را زیر پای آمریکا و اسرائیل قربانی کردید و حالا از جمهوریت دَم می‌زنید؟

۶- آقای خاتمی! در جریان فتنه ۸۸ نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «‌اصلاح‌طلبان بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند» و شیمون پرز رئیس‌جمهور رژیم منحوس اسرائیل (که به جهنم رفته است‌) گفت «اصلاح‌طلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران می‌جنگند». چرا شما و دوستانتان تاکنون حاضر نشده‌اید (و به بیان دقیق‌تر) جرأت نکرده‌اید اظهارات آنها را تکذیب کنید؟! آنها چه سند رسوا و یا چه «گزَک‌» شرم‌آوری از شما دارند که از تکذیب اظهاراتشان وحشت دارید؟! البته ما همه اصلاح‌طلبان را مشمول اظهارات نتانیاهو و شیمون‌پرز به حساب نمی‌آوریم ولی شما و میرحسین موسوی و برخی دیگر از افراد شاخص جبهه اصلاحات با توجه به کارنامه سیاهتان (که فقط به برخی از آنها اشاره شد) نمی‌توانید این رسوایی بزرگ را انکار کنید!…

۷- جناب خاتمی! کاش به این سؤال که بارها مطرح شده و بی‌جواب مانده است پاسخ می‌دادید. پرسش این است که کدامیک از مواضع جنابعالی و دوستانتان با مواضع اسرائیل و آمریکا متفاوت است؟! اگر به این پرسش پاسخ ندهید، ما به ده‌ها نمونه مستند از همسویی مواضع شما با آمریکا و اسرائیل اشاره خواهیم کرد! تا «‌معلوم شود که در چه کارند همه‌»!

جناب خاتمی! با این سوابق و کارنامه‌ای که دارید، گویی خواجه شیراز خطاب به شما و دوستانتان فرموده است:

در خلوت مغانم، دوش آن صنم چه خوش گفت

با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی؟!

۸ – جناب خاتمی حالا یک‌بار دیگر بیانیه اخیری که نوشته‌اید (برایتان دیکته کرده‌اند) را بخوانید! عرق شرم بر پیشانی شما نمی‌نشیند که با آن سابقه سیاه در حمله به جمهوریت و اسلامیت، برای جمهوریت نظام تظاهر به نگرانی می‌کنید؟! متن بیانیه را با آنچه این روزها مقامات آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی، آل‌سعود و رژیم صهیونیستی درباره اغتشاشات شکست‌خورده اخیر بر زبان و قلم آورده‌اند مقایسه کنید. اگر نام خودتان را از زیر بیانیه حذف کنید و امضای نتانیاهو را بگذارید چه تفاوتی پدید می‌آید!

شما و میرحسین موسوی به‌گونه‌ای سخن می‌گویید که انگار از انقلاب طلبکارید! بفرمایید کدام سابقه انقلابی را در کارنامه خود دارید؟! حضرت امام(ره) خطاب به افرادی نظیر شما می‌فرمودند «‌آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمی‌کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمیخوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‏‌اند».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آقای خاتمی! با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی؟! بیشتر بخوانید »

نایاک بی‌مصرف‌تر از ساواک

نایاک بی‌مصرف‌تر از ساواک



نایاک در جریان آشوب‌های اخیر به وزارت خارجه امریکا پیشنهاد داده بود برای روشن نگه‌داشتن شراره‌های آتش در چند محله به اغتشاشات پول تزریق کند!

به گزارش مجاهدت از مشرق، مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:

تابستان سال ۱۳۹۳ دستگیری یک جاسوس امریکایی در تهران توجه بسیاری را به خود جلب کرد. جیسون رضاییان طی عملیات پیچیده ده‌ساله توانسته بود در پوشش خبرنگار به برخی مقامات دولتی نزدیک شود و با طرح دوستی با آنها به اطلاعاتی خاص دست یابد، پس از ضربه به شبکه جاسوسی رضاییان، نام یک سازمان سیاسی مرموز مستقر در واشنگتن بیش از دیگر دستگاه‌های جاسوسی امریکایی به گوش می‌رسید.

آن روزها ارتباطات جیسون رضاییان با نایاک (شورای ملی ایرانیان امریکا) برملا و مشخص شد بخشی از اطلاعات جاسوس – خبرنگار امریکایی به‌صورت رمزگذاری شده در اختیار این سازمان به اصطلاح سیاسی قرارگرفته تا آنها پس از بررسی، دسته‌بندی و راستی آزمایی، این اطلاعات خام را جهت‌دهی و برای میز ایران در وزارت خارجه امریکا و سازمان سیا ارسال کنند. رضاییان آن‌چنان در کار خود از شگردهای عجیبی استفاده می‌کرد که در لابی امنیتی نایاک به «حاجی جیسون‌» معروف شده بود! نفوذ جیسون رضاییان تا حدی بود که ادعا می‌کرد مزه آدامس حسن روحانی رئیس‌جمهور وقت را نیز می‌داند، این جمله اگرچه لاف سیاسی محسوب‌ می‌شد اما تا حدی عمق نفوذ شبکه جاسوسی نایاکی‌ها در تهران را نشان می‌داد.

البته این بار اول نبود که نایاکی‌ها دست به طراحی یک پروژه نفوذ می‌زدند، پاییز سال ۱۳۸۲ و هم‌زمان با توسعه NGO‌ها توسط دولت خاتمی، یکی از مدیران ارشد نایاک به بهانه انجام تحقیقات مستقل درباره سازمان‌های غیردولتی ایران، به تهران سفر و با یکی از مسئولان وزارت امور خارجه در امور فعالیت‌های زیست‌محیطی، دیدار می‌کند. عامل امریکایی در این دیدار رایزنی‌هایی برای اعمال فشار اجتماعی بر ایران به ‌بهانه مسائل و مشکلات زیست ‌محیطی انجام می‌دهد، در آن جلسه آن مقام دولتی سرپل نفوذ در ایران را به نایاکی‌ها معرفی می‌کند و به او پیشنهاد می‌دهد که به ‌جای اجرای پروژه مستقیم در ایران از طریق رابط عمل کند. این ماجرا باعث شد تا با همکاری دولت اصلاحات، باقر نمازی رئیس مؤسسه همیاران به نایاکی‌ها سرویس دهد.

شکل این همکاری نیز جالب توجه بود! نمازی اطلاعات کسب کرده از داخل را به یکی از مسئولان ارشد در نمایندگی وقت ایران در سازمان ملل متحد رسانده و از طریق این واسطه اطلاعات دست اول به نایاک می‌رسید، بعدها این شبکه به باند نیویورکی‌ها معروف شد. سطح نفوذ این باند دیپلماتیک و نفوذی در جریان امضای برجام در هتل کوبورگ به حدی بود که توانست بخش‌های مهمی از سند راهبردی و امنیتی گروه بین‌المللی بحران (مؤسسه تحلیل و ارزیابی متعلق به وزارت خارجه امریکا) در متن توافق بگنجاند.

اسناد موجود نشان می‌دهد نایاکی‌ها برای نفوذ در داخل از سه مؤسسه بزرگ امریکایی پول دریافت کرده‌اند. بنیاد «اعانه ملی برای دموکراسی»، بنیاد «جامعه بازسورس‌» و بنیاد «اوراسیا» از جمله نهادهای ضد ایرانی هستند که به ‌صورت مستقیم از شبکه جاسوسی نایاک حمایت مالی کرده‌اند. البته این حمایت مالی بی دلیل نبوده است. در سال‌های ۸۳ و ۸۴ درست در زمانی که نایاک یک بزرگراه جاسوسی در داخل ایران باز کرده بود، بنیاد اوراسیا در دو فاکتور جدا از یکدیگر ۲۰۰ هزار دلار به نایاک کمک مالی می‌کند؛ بخشی از پول با هدف تأسیس‌ سایتی به‌ نام مرکز آنلاین آموزش NGO‌ها و تکمیل سایت فارسی نایاک مورد استفاده قرار گرفته است؛ در ازای این بخشش مالی نایاک متعهد می‌شود از طریق شبکه نفوذی خود در ایران یک مؤسسه اقتصادی در اتریش تأسیس‌ کند، نایاک با کمک پری نمازی (برادرزاده باقر نمازی) و همسرش بیژن خواجه‌پور بنیاد سیمرغ را در وین راه می‌اندازد، بنیاد سیمرغ در اصل همان شرکت بد نام آتیه بهار بود که به دلالی‌های اقتصادی‌اش معروف بود!

نایاک در ایران تجربه‌ای عجیب از یک شبکه چند سو، دونبشی و نفوذی است که با پاک کردن رد پای خود موفق شده بود بخشی از پروژه نرمال‌سازی وزارت خارجه امریکا را اجرایی کند؛ اما پس از خروج ترامپ از برجام نایاک کارایی اولیه خود را از دست ‌داده و تعدد رقبای دیگر باعث شده بود این گروه جاسوسی از بورس خارج شود. این سطح ازناکارآمدی به حدی بود که اسفندیارباتمانقلیج عامل نایاک در سرمقاله یک روزنامه اصلاح‌طلب نوشت که اگر دولت رئیسی با امریکایی‌ها کنار نیامده و تسلیم نشود، امریکا سیاست نرمال‌سازی بانفوذ به داخل را کنار گذاشته و به شیوه دیگر عمل خواهد کرد.

این پیش‌بینی از سوی این مدرس جنگ نرم خیلی زودتر از تصورات ممکن محقق شد. نایاکی‌ها که سال‌ها مروج تئوری تغییر حکومت در ایران (رژیم چنج از درون به بیرون) بودند به‌یک‌باره نقاب از صورت برداشته و در یک بیانیه اینترنتی اعلام کرده که خواهان تغییر نظام است!

این تضاد رفتاری نشان از تغییر نقش نایاک دارد. تا پیش‌ازاین نایاک با بازی در نقش خاکستری سرپل نفوذی‌ها بود، اما شکست پروژه‌هایی چون برجام یک و دو، شبکه جاسوسان محیط زیستی، ایران بریج، تداند کیش، سفارت مجازی امریکا در ایران، پروژه تک و آواتک و عملیات کفشدوزک که هرکدام با تلاش سربازان گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات کشف و منهدم شدند، باعث شد تا نایاک با بازنگری در سیاستگذاری‌های خود را به‌صورت علنی دشمنی خود با مردم ایران اعلام کند. نایاک به‌عنوان مشاور در آخرین عملیات سازمان سیا در ایران (عملیات ققنوس) نیز حاضر بوده است!

جمال عبدی، مغر متفکر و رئیس نایاک در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی اعتراف می‌کند که هدف نایاک آن بود که از طریق اغتشاشات در داخل براندازی کند، این مهره جاسوسی می‌گوید که نایاک پس از ماه اکتبر دیگر حاضر نیست عامل ضد جاسوسی امریکایی‌ها در ایران بوده و می‌خواهد نقش خود را عوض کند. عبدی در بخشی از این گفت‌وگو پرده از یک سِرمگو نیز برداشته و گفته است که ارتباط با اصلاح‌طلبان برای نایاک نه اجرای دیپلماسی پنهان بلکه ابزاری برای براندازی بوده است. تفسیر این راز بزرگ نشان از آن دارد که باند نیویورکی‌های نیاوران ابزاری در خدمت امریکایی‌ها در جهت تضعیف جمهوری اسلامی ایران در دوران پسابرجام بوده است.

آگاهان به عملکرد شبکه‌های جاسوسی اعتقاد دارند که عدم اثرگذاری و نیز رقابت سخت میان لابیست‌ها در کنگره امریکا باعث شده است تا نایاک از کارکرد جاسوسی به یک شبکه براندازی سخت تغییر فاز دهد. نایاک در جریان آشوب‌های اخیر به وزارت خارجه امریکا پیشنهاد داده بود برای روشن نگه‌داشتن شراره‌های آتش در چند محله به اغتشاشات پول تزریق کند! پیشنهاد  عجیب نایاک با چراغ سبز باراک اوباما و بیان اشتباهاتش در شیوه برخورد با فتنه سال ۸۸ روبه‌رو شد، این شبکه قبل از اقدام با ضربه یک‌نهاد امنیتی منهدم شد. بعدازاین باخت سنگین امنیتی یکی از رقبای نایاک در یادداشتی به کنایه نوشت که نایاک به‌اندازه ساواک برای امریکا بدون مصرف‌ شده است!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نایاک بی‌مصرف‌تر از ساواک بیشتر بخوانید »

ماجرای بازی دو نبش آلمان با علی کریمی و ایران/ چرا عقوبت سران فتنه با ترامپ یکسان شده است؟

ماجرای بازی دو نبش آلمان با علی کریمی و ایران/ چرا عقوبت سران فتنه با ترامپ یکسان شده است؟



آلمانی‌ها در جریان وقایع سه ماه اخیر ایران، برای براندازان در ظاهر سنگ تمام گذاشتند، با این حال آلمانی‌ها آن‌قدر از سیاست می‌دانند که همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد براندازان نچینند.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم. در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*******

روزنامه‌های امروز سوم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تجلیل رهبر انقلاب از فعالیت‌های قبل و بعد از انقلاب دکتر شیبانی، دلار ۴۰ هزار تومانی، سرنوشت سازان دستمزد کارگران و تحلیل‌هایی درباره برجام و تصمیمات طالبان در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

سفر رئیس‌جمهور اوکراین به آمریکا مورد توجه برخی روزنامه‌ها قرار گرفته است؛ روزنامه دنیای اقتصاد در گزارش اول خود نوشته است:

سفر ولادیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین به واشنگتن با وعده‌های میلیاردها دلار دیگر برای حمایت آمریکا از اوکراین به پایان رسید، اما او چیزی بیشتر می‌خواست: «تانک‌های جنگی، جت‌های جنگنده و موشک‌های دقیق دوربرد.» به نوشته روزنامه نیویورک‌تایمز، ایالات متحده بارها گفته است که سلاح‌هایی وجود دارد که برای نبرد با نیروهای روسیه به اوکراین ارسال نخواهد کرد. اما همان‌طور که ۱۰ماه گذشته جنگ نشان داده، به‌رغم محدودیت‌های حمایت ایالات متحده جنگ به نفع اوکراین تغییر کرده و زلنسکی ممکن است به آنچه می‌خواهد برسد.

این روزنامه در ادامه نوشته است:

آمریکا فعلا حاضر به ارائه قابلیت‌های اضافی دیگر نشده است و می‌گوید که این بحث نیاز به بررسی بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر دارد.» با این حال کربی گفت: «مطمئن باشید که قابلیت‌های بیشتری به اوکراین وارد خواهد شد. اما آنها چه هستند و چه مقدار، هنوز مشخص نشده است.» سفر زلنسکی نمایش واضحی از استراتژی او برای جلب متحدان و فشار بر آنها بود. او قدردانی از کمک‌های ارائه‌شده توسط ایالات متحده را با تقاضاهای فزاینده برای دریافت تسلیحات بیشتر ترکیب کرد.

ماجرای بازی دو نبش آلمان با علی کریمی و ایران/ چرا عقوبت سران فتنه با ترامپ یکسان شده است؟

ایـن یـخ آب می‌شـود؟

روزنامه اصلاح‌طلب هم‌میهن به بررسی آخرین وضعیت برجام پس از سیگنال‌های آمریکایی پرداخته و نوشته است:

واقعیت این است که برجام، هم برای ایران و هم برای اروپا و آمریکا تنها گزینه باقی مانده است. این سخن، صرفا یک ادعا نیست. این سخنی است که هم از سوی مقامات ایرانی و هم از سوی مقامات آمریکا و اروپایی مطرح می‌شود. جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برجام را تنها گزینه باقی‌مانده در خصوص برنامه هسته‌ای ایران دانسته است. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا نیز روز گذشته اعلام کرده که آمریکا مسیر دیپلماتیک در خصوص ایران را ترجیح می‌دهد. رفتار و کنش‌های اخیر مسئولان دستگاه سیاست خارجی نیز نشان می‌دهد ایران هم برجام را تنها گزینه و آخرین بهانه برای بهبود روابط با غرب می‌داند.

در ادامه این گزارش آمده است:

وقتی که روابط میان دو طرف در مسیری قرار می‌گیرد که به‌شدت به سمت تنش پیش می‌رود و طرفین شدیدترین مواضع را علیه یکدیگر اتخاذ می‌کنند، مسلما برای بازگشت از مسیر رفته و پشت سر گذاشتن خصومت‌ها نیاز به بهانه‌ای برای گفت‌وگو دارند. این بهانه در حال حاضر، برجام است؛ بهانه‌ای که هیچ‌کدام از طرفین تمایلی به صرف‌نظر کردن از آن را ندارند. جو بایدن در ویدئویی که اخیرا منتشرشده به‌رغم اینکه گفته «برجام مرده است»، اما تاکید کرد که آمریکا نمی‌تواند رسما مرگ برجام را اعلام کند. کشورهای اروپایی نیز هیچ‌کدام حاضر به اعلام رسمی مرگ برجام نیستند. چه اینکه به محض اعلام مرگ برجام، مجبور خواهند شد که گزینه جایگزین آن را نیز اعلام کنند. اما به قول بسیاری از تحلیلگران، گزینه جایگزینی برای برجام وجود ندارد و هیچ‌یک از دولت‌های امضاکننده برجام تمایلی ندارند در شرایط فعلی به آن فکر کنند.

ماجرای بازی دو نبش آلمان با علی کریمی و ایران/ چرا عقوبت سران فتنه با ترامپ یکسان شده است؟

روزنامه آرمان ملی اما خواهان اعلام مرگ برجام شده است، این روزنامه که پیش از این هوادار تئوری «برجام مرد، زنده باد برجام» بود؛ حالا نوشته است:

مسائلی که به تازگی در سازمان ملل متحد علیه ایران صورت گرفته و یا موضوعاتی که در دستور کار کشورهای اروپایی قرار گرفته نشان می‌دهد که موج جدیدی از اقدامات علیه جمهوری اسلامی در حال شکل‌گیری است که در آینده چشم‌انداز روشنی را پیش‌روی ما قرار نمی‌دهد. کشورهای غربی در حال فشار به ایران هستند تا در نهایت به نقطه‌ای که به دنبال آن هستند دست پیدا کنند. اقداماتی که آمریکا و کشورهای اروپایی طراحی کرده‌اند در آینده نیز ادامه خواهد داشت. با این وجود ما هرگز به احیای برجام باز نخواهیم گشت و باید مرگ برجام را اعلام کنیم.

ماجرای بازی دو نبش آلمان با علی کریمی و ایران/ چرا عقوبت سران فتنه با ترامپ یکسان شده است؟

روزنامه ایران اما روایتی دیگر از سرنوشت برجام داشته و خبر از بازگشت آمریکا به ریل دیپلماسی داده است؛ در این گزارش آمده است:

مواضع بلینکن و بورل نشان می‌دهد امریکا و اروپا در عین حال که تلاش دارند مسأله مذاکرات و عقب نشاندن ایران از پیشرفت‌های هسته‌ای مطابق با برجام را به نتیجه برسانند با دستاویز قرار دادن دو مسأله واهی و البته جدید دیگر یعنی اغتشاشات و مسأله ادعایی همکاری نظامی تهران و مسکو در جنگ اوکراین درصدند به بهانه‌جویی‌های خود ادامه دهند. غربی‌ها تا چند روز قبل با اعلام صریح آنکه مذاکرات در اولویت آنها نیست و به مسأله آشوب‌ها در ایران امیدوار هستند به دنبال ایجاد ناامنی و تضعیف کشور از درون برآمدند.

ایران در ادامه نوشته است:

با فروکش کردن آشوب‌ها و شکست این پروژه، یک‌بار دیگر به تغییر لحن مجدد روی آوردند. این کشورها گرچه متوجه این مهم شده‌اند که این سناریو کارآمدی لازم را ندارد و عملاً به شکست انجامیده است، اما تلاش دارند با بهانه‌سازی‌های حقوق بشری و تکرار واژه «سرکوب اعتراضات» اهرم فشار جدیدی را خلق کنند و شبح تحریم را همواره بالای سر ایران نگه دارند، هرچند تیم مذاکره‌کننده ایرانی اعلام کرده است که تنها توافقی را خواهد پذیرفت که با رفع مؤثر تحریم‌ها و دریافت تضامین لازم مانع از بازگشت تحریم‌های جدی به بهانه‌های دیگر شود.

ماجرای بازی دو نبش آلمان با علی کریمی و ایران/ چرا عقوبت سران فتنه با ترامپ یکسان شده است؟

روزنامه جام‌جم نیز خبر داده است که همزمان با فروکش کردن اعتراضات، کشورهای عربی و اروپایی به ایران پیام داده‌اند، این روزنامه نوشته است:

بعد از سه ماه اعتراضات به‌صورت ملموسی فروکش کرده، به نظر می‌رسد گرگ‌ها و کشورهای اروپایی و عربی که به‌صورت شبانه‌روزی مشغول عملیات سیاسی رسانه‌ای علیه کشورمان بودند، کاملا توجیه شده‌اند آنچه می‌گذرد نه انقلاب که یک اعتراضی است که در همه کشورها اتفاق می‌افتد و در این وضعیت که آرامش نسبی بازگشته و بساط ناآرامی هم از خیابان جمع شده، گرگ‌ها برای مسامحه پیش آمده‌اند. فقط کافی است به تیتر اخبار این روزها هدفمند و منسجم نگاه کنید، مثلا این تیترها که برای دیروز و امروز است را ببینید: آمادگی فرانسه برای صدور ویزای تجار ایرانی، بلینکن: دیپلماسی مسیر ترجیحی در قبال ایران است، اهتمام هلند بر ادامه گفت‌وگوهای سیاسی و کنسولی با ایران، منابع اروپایی، گروسی ماه ژانویه به تهران سفر می‌کند و به همه اینها اضافه کنید که یکی از مقامات ارشد فرانسوی هم با امیرعبداللهیان در حاشیه نشست اردن دیدار داشته است.

ماجرای بازی دو نبش آلمان با علی کریمی و ایران/ چرا عقوبت سران فتنه با ترامپ یکسان شده است؟

بازی دو نبش آلمان با علی کریمی و ایران

روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه خود درباره دیدار یکی از لیدرهای اغتشاشات با رئیس‌جمهور آلمان نوشته است:

دیدار علی کریمی، یکی از لیدرهای مجازی اغتشاشات اخیر ایران با رئیس‌جمهور آلمان خبری بود که اواخر هفته گذشته منتشر شد. علی کریمی پس از نقش‌آفرینی مجازی در آشوب‌های اخیر کشور، توانست همراه با خانواده‌اش ویزای امریکا را دریافت کند و قرار است به زودی از آلمان به امریکا برود.
آلمانی‌ها در جریان وقایع سه ماه اخیر ایران، برای براندازان در ظاهر سنگ تمام گذاشتند، از حمایت در موضع‌گیری‌ها تا اعمال فشار به دولت ایران تا اداهایی همچون برعهده گرفتن کفالت سیاسی متهمان امنیتی ایران تا شرکت در صدور قطعنامه ضد ایرانی تا میزبانی تجمعات ضدایرانی در این کشور و…

در ادامه این خبر آمده است:

با این حال آلمانی‌ها آن‌قدر از سیاست می‌دانند که همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد براندازان نچینند. از جمله، وب سایت «nziv» در گزارشی از وضعیت روابط تجاری میان ایران و آلمان در ماه‌های اخیر و از جمله در زمان اغتشاشات داخلی در ایران نوشت: با وجود سرکوب خشونت آمیز دولت ایران علیه معترضان، معاملات تجاری بین آلمان و ایران در حال رونق است. آمارهای منتشر شده اخیر از اداره آمار فدرال آلمان نشان می‌دهد که آلمان از ژانویه تا پایان اکتبر ۲۰۲۲، ۲/۱ میلیارد یورو کالا به ایران صادر کرده است. همچنین آلمان حدود ۲۶۰ میلیون یورو کالا از ایران وارد کرده است. اتاق صنعت و بازرگانی آلمان و ایران در وب سایت خود به این مسئله مباهات کرده‌اند که آلمان همچنان بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران در اروپا است.

ماجرای بازی دو نبش آلمان با علی کریمی و ایران/ چرا عقوبت سران فتنه با ترامپ یکسان شده است؟

عقوبت‌شورش‌علیه انتخابات

روزنامه اعتماد خبر داده است که کمیته ۶ ژانویه خواستار منع دونالد ترامپ از تصدی مناصب دولتی شده است! این روزنامه نوشته است:

کمیته تحقیق کنگره امریکا درخصوص شورش ۶ ژانویه ۲۰۲۱، عصر روز پنجشنبه به وقت محلی گزارش نهایی تحقیقات خود را پس از یک سال و نیم منتشر کرد. این گزارش ۸۴۵ صفحه‌ای که پس از مصاحبه با بیش از ۱۰۰۰ فرد و بررسی بیش از یک میلیون سند مرتبط با حوادث روز ۶ ژانویه ۲۰۲۱ منتشر شده است، به صورت دقیق حوادث آن روز و نقش دونالد ترامپ، رییس‌جمهور پیشین امریکا در این حوادث را تشریح می‌کند و پیشنهادهایی برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه مطرح می‌کند. ازجمله جنجالی‌ترین پیشنهادهای این گزارش، منع دونالد ترامپ از دراختیار گرفتن پست‌های دولتی است. دونالد ترامپ که در انتخابات ۲۰۲۰ از جو بایدن، رییس‌جمهور کنونی امریکا شکست خورد، آبان ماه امسال از قصد خود برای نامزدی از سوی حزب جمهوری‌خواه برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ ایالات‌متحده امریکا خبر داد.

در ادامه این گزارش آمده است:

کمیته تحقیق کنگره امریکا درخصوص حوادث ۶ ژانویه سه روز قبل از انتشار گزارش نهایی، اسناد و مدارکی را به قوه قضاییه ایالات‌متحده امریکا برای تعقیب قضایی دونالد ترامپ و تعدادی دیگر از مظنونان این واقعه ارایه کرده ‌بود. این نخستین‌بار در تاریخ امریکا است که کنگره از قوه قضاییه خواهان تعقیب قضایی یک رییس‌جمهور پیشین می‌شود.

ماجرای بازی دو نبش آلمان با علی کریمی و ایران/ چرا عقوبت سران فتنه با ترامپ یکسان شده است؟

روزنامه وطن امروز نیز در تحلیل این خبر می‌نویسد:

کمیته حوزه صلاحیت کنگره باید تحت بخش سوم متمم چهاردهم ایجاد یک مکانیسم رسمی را در زمینه اینکه آیا افرادی که نام‌شان در این گزارش آمده است می‌توانند مناصب و پست‌های دولتی و فدرال را در اختیار بگیرند یا نه، مورد بررسی قرار دهد. این کمیته معتقد است آنهایی که برای محافظت از قانون اساسی سوگند یاد کرده بودند و سپس در ۶ ژانویه درگیر این شورش شدند، می‌توانند به طور مناسب رد صلاحیت شوند و از تصدی پست‌ها اعم از دولتی و فدرال، نظامی یا غیرنظامی منع شوند.

ماجرای بازی دو نبش آلمان با علی کریمی و ایران/ چرا عقوبت سران فتنه با ترامپ یکسان شده است؟

فتنه ترامپ و حامیانش، فقط چند روز شدت گرفت و پس از آن سرکوب شد. او هنوز رئیس جمهور بود اما تمام صفحات مجازی اش را بستند و حالا با سنگین‌ترین مجازات سیاسی روبرو شده است اما در ایران موسوی، خاتمی و کروبی ۸ ماه به بهانه تقلب در انتخابات کشور را به آشوب کشیده و همچنان بدون محاکمه با انتشار بیانیه، قلدرمآبی و طلبکاری دست به بیانیه هستند، و برای نظام خط و نشان می‌کشند! تراپ و سران فتنه هر دو عقوبتی یکسان دارند؛ با این تفاوت که یکی برای اعمال خود مجازات شده و دیگری بدون محاکمه همچنان پشت ماشین تولید خشونت نشسته است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای بازی دو نبش آلمان با علی کریمی و ایران/ چرا عقوبت سران فتنه با ترامپ یکسان شده است؟ بیشتر بخوانید »

مذاکره چه زمانی باید در دستور کار قرار بگیرد؟ +فیلم

«اغتشاشات» فرصت دیپلماسی را کمرنگ کرد



اعلام موضع ایالات متحده مبنی بر تمرکز بر حمایت از اغتشاشات در ایران به جای پیگیری روند مذاکرات وین، نشان داده است که دولتمردان امریکا همچنان در خیال خام فروپاشی نظام جمهوری اسلامی دست و پا می‌زنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اعلام موضع ایالات متحده مبنی بر تمرکز بر حمایت از اغتشاشات در ایران به جای پیگیری روند مذاکرات وین، نشان داده است که دولتمردان امریکا همچنان در خیال خام فروپاشی نظام جمهوری اسلامی دست و پا می‌زنند؛ سودایی که برای رسیدن به آن از یک سو دست به تحریم شده و از سوی دیگر به مهندسی اغتشاشاتی روی آورده‌اند که آتش آن از سوی جریان‌های معاند و اقلیت اپوزیسیون ایرانی روشن شده است. فؤاد ایزدی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «ایران» به بررسی ابعاد و پیامدهای این تحولات و دیگر موضوعات مرتبط پرداخته است

***

«جو بایدن»، رئیس جمهور امریکا به رغم وعده‌هایی که در جریان رقابت‌های انتخاباتی مطرح کرد، تاکنون گام اثرگذاری در زمینه مذاکرات وین برنداشته است و به نظر می‌رسد در شرایط کنونی هم اراده‌ای برای تصمیم‌گیری در این رابطه ندارد. دلیل این تعلل چیست؟

در فضای سیاست داخلی امریکا سال‌هاست که درباره نحوه مواجهه با ایران اختلاف و منازعه وجود دارد. در این رابطه دو جریان فکری موافق و مخالف درباره پاسخ به این پرسش با یکدیگر تقابل دارند که آیا می‌توان ایران را با تحریم سرنگون کرد؟ گروهی که معتقدند امکان این امر وجود دارد، مخالف مذاکره و توافق هسته‌ای هستند؛ زیرا به اعتقاد آنها برجام می‌تواند یک گشایش ولو اندک را برای ایران به دنبال داشته باشد و دادن هرگونه امتیازی به ایران مغایر با هدف فروپاشی نظام جمهوری اسلامی است. در نقطه مقابل این جریان، کسانی هستند که می‌گویند اگر می‌شد ایران را با تحریم سرنگون کرد، در چهل و چند سال اخیر که ایران تحت تحریم قرار داشت، این اتفاق رخ می‌داد اما نه تنها این اتفاق نیفتاد که ایران در عرصه هسته‌ای توانمندتر شده است و بنابراین باید آنها را از طریق مذاکره ابتدا تضعیف و سپس سرنگون کرد. به اعتقاد دسته دوم اگر امریکا می‌خواهد توانمندی هسته‌ای ایران را بگیرد باید به دادن امتیاز هرچند اندک به آن کشور هم اقدام کند. به این ترتیب این دو گروه درباره هدف فروپاشی اختلاف نظر ندارند بلکه در روش رسیدن به این هدف، متفاوت می‌اندیشند.

به نظر می‌رسید در آغاز روی کار آمدن دولت «بایدن» تحلیل آن گروهی که اشاره کردید معترف به شکست فشار حداکثری هستند، بر دیدگاه سایر جریان‌های فکری و سیاسی امریکا غلبه پیدا کرده است. به همین دلیل دولت امریکا به سمت مذاکره با هدف بازگشت به توافق روی آورد. چرا با وجود برتری عددی معتقدان به مذاکره در دولت، هنوز اقدام مؤثری از طرف ایالات متحده در زمین مذاکرات انجام نشده است؟

زیرا در شرایط کنونی اختلاف در فضای داخلی امریکا به بالاترین سطح رسیده است. عاملی هم که به این اختلاف و پیچیدگی دامن زده، مخالفت شماری از دموکرات‌ها با مذاکره و توافق است. در آغاز دولت «بایدن»، سخنگوی وزارت خارجه امریکا و دیگر مقامات امریکایی اعتراف کردند که سیاست فشار حداکثری شکست مفتضحانه خورده است اما با وجود این، همچنان حتی در داخل دولت «بایدن» درباره احیای توافق اختلاف نظر وجود دارد. مخالفان توافق فقط شامل جمهوری‌خواهان نمی‌شود بلکه اکثریت نمایندگان کنگره از جمله دموکرات‌ها نیز مخالف توافق ۲۰۱۵ هستند. «باب منندز» رئیس دموکرات کمیته روابط خارجی سنای امریکا هم مخالف این توافق است. چنین اختلافاتی باعث شده که رئیس جمهور امریکا نتواند براحتی تصمیم‌گیری کند. در غیر این صورت «بایدن» با وجود اذعان مقام‌های دولتش به شکست سیاست فشار حداکثری می‌توانست همان روز نخست به توافق برگردد، چنانکه درباره توافق آب و هوایی پاریس این کار را کرد. اما این کار را نکرد، زیرا فضای سیاسی داخل امریکا در این زمینه یکدست نبود.

الان نظرسنجی‌ها درباره انتخابات پیش رو چه می‌گویند؟

مجلس نمایندگان به سمت جمهوری‌خواهان می‌رود، اما وضعیت سنا هنوز معلوم نیست.

آیا کنگره و سنا سازکاری در اختیار دارند که اگر جمهوری‌خواهان اکثریت را در دست بگیرند، اثر مستقیمی بر روند مذاکرات برجام داشته باشد؟

بله، می‌توانند روند مذاکرات را مخدوش کرده و دولت را با چالش جدی روبه‌رو کنند. الان حتی اکثریت قابل توجهی از دموکرات‌ها مخالف مذاکرات هستند که خود مانع جدی است. اگر فقط ۱۰ نماینده دموکرات در سنا باشند که مخالف برجام باشند و مجلس نمایندگان هم دست جمهوری‌خواهان بیفتد، چنانچه دولت هر توافقی کند ممکن است با قانونی روبه‌رو شود که سنا و مجلس نمایندگان به تصویب رسانده‌اند. برای همین است که باید دید ایران چه می‌خواهد بگیرد و چیزی که می‌خواهد بگیرد برای چه مدت در اختیار خواهد داشت.

به موازات تعلل امریکا در موضوع برجام، این کشور می‌کوشد با همراهی شرکای بین‌المللی خود ایران را به یکی از طرف‌های درگیر در جنگ اوکراین تبدیل کند. هدف از پیگیری این سناریو چیست؟ تحت فشار قرار دادن ایران برای تحقق اهداف واشنگتن در زمینه مذاکرات وین یا ممانعت از افزوده شدن شرکای روسیه در این جنگ؟

برای پاسخ به این پرسش باید چند نکته را مورد توجه قرار داد؛ نکته اول اینکه آیا فروش پهپاد به روسیه خلاف قوانین بین‌الملل است؟ خیر در قواعد بین‌الملل قانونی که مانع انجام این معامله تسلیحاتی باشد، وجود ندارد. اگر ایران که عضو «ان‌پی‌تی» است، بمب هسته‌ای داشت و می‌خواست آن را به دیگر کشورها بفروشد، این امر خلاف قوانین بین‌المللی بود اما درباره پهپاد چنین مقررات محدودکننده‌ای وجود ندارد. در این زمینه برخی به اشتباه ادعا کردند این اقدام ایران مغایر قطعنامه ۲۲۳۱ است. مبنای این ادعا هم بندی از این قطعنامه درباره ممنوعیت ۵ ساله خرید و فروش تسلیحات بود که تاریخ آن در سال ۲۰۲۰ تمام شد. آن بندی هم که معاملات تسلیحاتی را به مدت ۸ سال ممنوع کرده، مربوط به فروش تجهیزات موشکی به ایران است که کشورمان از اول هم آن را قبول نداشت اما اگر این بند را قبول هم می‌کرد، اولاً مربوط به تجهیزات موشکی و دوماً مربوط به فروش تجهیزات به ایران است. از این جهت نیز مقامات ایران مطابق منافع ملی و سیاست فروش تسلیحات عمل می‌کنند، نه ادعاهای بی‌اساس طرف‌های مقابل. با وجود این، طرف مقابل برای اعمال فشار بر ایران به دنبال بهانه می‌گردد. فرقی نمی‌کند مسأله پهپاد باشد یا اغتشاشات یا ایجاد موضوع جدید.

به موضوع حمایت غرب از اغتشاشات اشاره کردید. به نظر می‌رسد با بروز ناآرامی‌هایی، امریکایی‌ها تصمیم گرفته‌اند یک تجربه شکست‌خورده را دوباره به آزمون بگذارند و به جای حل دیپلماتیک موضوع توافق، اغتشاشات ایران را به فرصتی برای تحقق اهداف خود از جمله فروپاشی یا قرار دادن ایران در تنگنا تبدیل کنند. آیا ایالات‌متحده الان همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد حمایت از اغتشاشات برای تحقق زیاده‌طلبی‌های خود گذاشته است؟

رویکردی که امریکا در کنار دیگر شرکای اروپایی‌اش درباره حمایت از آشوب‌های داخلی در ایران در پیش گرفته، نشان‌دهنده ماهیت واقعی کشورهای غربی در تعامل با ایران در سال‌های اخیر بوده است؛ یعنی اگر فرصتی هم نباشد، این کشورها برای ایجاد فشار و انجام عملیات روانی فرصت‌سازی می‌کنند. نکته دیگر اینکه فارغ از آنکه برجام احیا شود یا نه، موضوع هسته‌ای قابلیت خود را از دست داده است، زیرا ایران اکنون نفت خود را می‌فروشد و دیگر با فشارهایی که قبلاً تجربه می‌کرد، روبه‌رو نیست. بنابراین امریکایی‌ها برای ادامه فشار بر ایران به بهانه‌های دیگری نیاز داشتند.

به این مفهوم که آنها اگر درباره برجام با ایران به توافق می‌رسیدند، قصد داشتند فشار را ادامه دهند و بهانه‌های حقوق بشری را دنبال کنند، اما بروز اغتشاشات اخیر باعث شد تاریخ اجرای این سیاست از سوی آنها کمی جابه‌جا شود؛ یعنی هنوز در حالی که توافق نشده، فرصتی برای آنها به وجود آمده که دارند از آن نهایت بهره‌برداری را می‌کنند. از این رو اگر برجامی حاصل شود و ذیل برجام تحریمی تعلیق شود، آن تحریم را به بهانه موضوع دیگری اعمال خواهند کرد. نکته سوم آنکه امریکایی‌ها چنانکه در سال ۸۸ هم تجربه کردند، اگر احساس کنند داخل ایران نابسامانی و اغتشاش به وجود آمده، آن را فرصتی برای خود می‌بینند؛ یعنی اگر هم در ماه‌های اخیر می‌خواستند به توافقی با ایران برسند، با بروز اغتشاشات اخیر در ایران احساس کردند می‌توانند با ابزارهای دیگری حکومت ایران را تحت فشار بگذارند. این تجربه را سال ۸۸ هم داشتند و همین فکر را می‌کردند؛ بنابراین همین رویکرد باعث می‌شود بروز رویدادهایی مانند اغتشاشات در ایران در واقع فرصت تفاهم و پیگیری دیپلماسی را کمرنگ کند.

در چنین شرایطی به نظر می‌رسد مناسبات بین‌المللی مبتنی بر منطق زور و یکجانبه‌گرایی امریکا است. سرنوشت مذاکرات را چگونه می‌بینید؟

همه دولت‌های پس از انقلاب در جمهوری اسلامی در مسیر کاهش تنش گام برداشته‌اند. به همین دلیل است که مرحوم آقای‌ هاشمی در دوره مسئولیت خود پروژه‌ای تعریف کرد مبنی بر دعوت از شرکت‌های نفت و گاز امریکایی برای ورود به بازار ایران. آقای خاتمی درباره موضوع افغانستان با امریکا همکاری کرد. آقای احمدی‌نژاد هم که خیز جدی برای حل مسأله با امریکا برداشت و حتی شخصاً تلاش می‌کرد بحران میان دو کشور را بکاهد. مذاکرات عمان هم از دوره ایشان شروع شد. آقای روحانی نیز که کل دوره خود را معطوف برجام کرد. آقای رئیسی هم که در روند مذاکرات با هدف حل منازعه وارد عمل شد.

از این جهت می‌توان این‌طور نتیجه‌گیری کرد که همه دولت‌های جمهوری اسلامی به دنبال کاهش تنش بوده‌اند اما دلیل اینکه تاکنون این اتفاق نیفتاده این است که فضای فکری حاکم بر امریکا با ابتنا بر دشمنی، خصومت و رویکرد زورمدارانه تعریف شده است و تا زمانی که این کشور از این منظر به تعامل با دیگر بازیگران بین‌المللی می‌پردازد، نمی‌توان امیدوار بود با وجود نشان دادن بیشترین انعطاف از سوی ایران، نتیجه‌ای حاصل شود. بنابراین اگر تاکنون چالش ایران با امریکا حل نشده، به دلیل قصور امریکا است.

با وجود این، پیش‌بینی شما درباره چشم‌انداز مذاکرات هسته‌ای چیست؟

به نظر می‌رسد  امریکایی‌ها موضوع مذاکرات را به بعد از انتخابات کنگره موکول کرده‌اند؛ رویدادهای اخیر هم دستیابی به توافق را سخت‌تر کرده اما هنوز احیای برجام منتفی نشده است.

منبع: روزنامه ایران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«اغتشاشات» فرصت دیپلماسی را کمرنگ کرد بیشتر بخوانید »