شعر مقاومت

عاشورا؛ شعار سیاسی تشیّع/ شعر عاشورایی با مسائل روز پیوند خورده است

عاشورا؛ شعار سیاسی تشیّع/ شعر عاشورایی با مسائل روز پیوند خورده است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، موضوع دفاع مقدس و مقاومت مردم ایران، از جمله موضوعاتی است که در چند دهه گذشته مورد توجه شاعران بسیاری واقع شده و چهره‌های زیادی در این زمینه قلم‌فرسایی کرده‌اند. در این میان، بهره‌گیری از مضامین مذهبی به‌ویژه واقعه عاشورا وجه مشترک تمام این آثار است. در این راستا، خبرنگار دفاع‌پرس در تبریز، در گفت‌وگویی با «رضا شیبانی اصل» از شاعران آئینی استان آذربایجان شرقی، به بررسی پیوند میان ادبیات عاشورایی و ادبیات دفاع مقدس و مقاومت در ساحت شعر پرداخته است.

وی معتقد است که در تاریخ ایران پس از اسلام، ملی‌گرایی ایرانی مساوی با تشیّع است؛ یعنی تشیّع دست به ملی‌گرایی ایرانی می‌زند و شعار سیاسی تشیّع هم عاشوراست.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، ماحصل این گفت‌وگو است:

دفاع‌پرس: چه ارتباطی میان ادبیات عاشورایی با ادبیات دفاع مقدس و پایداری وجود دارد و این پیوند از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

این ارتباط بسیار پررنگ و غیرقابل انکار و حتی فراتر از یک ارتباط عادی است. نه‌تنها در اشعار مربوط به دفاع مقدس، بلکه در جنگ‌های قبلی تاریخ ایران موضوع ارتباط با مضامین عاشورایی به وضوح دیده می‌شود؛ برای مثال در جنگ‌های ایران و روس شاعران بسیاری لباس رزم پوشیدند و در میدان جنگ به شهادت رسیدند. همین‌طور در جنگ‌های دوران صفوی به ویژه نبرد چالدران، ادبیات عاشورایی و اشارات به واقعه عاشورا مطرح بوده است. این‌ها ناگفته‌های تاریخ کشور ماست؛ لذا برای فهم این پیوند، باید از برهه کنونی فراتر برویم و به تاریخ رجوع کنیم؛ گرچه در دوران دفاع مقدس به‌خاطر اینکه در رأس امور حضرت امام خمینی (ره) به‌عنوان ولی‌فقیه و نائب امام زمان (عج) حضور داشتند، این ارتباط بسیار پررنگ‌تر بود؛ اما در تاریخ ایران پس از اسلام، ملی‌گرایی ایرانی مساوی با تشیّع است؛ یعنی تشیّع دست به ملی‌گرایی ایرانی می‌زند و شعار سیاسی تشیّع هم عاشوراست. حتی هنگامی که آل‌بویه اولین عزاداری را در بغداد برپا می‌کنند، مکتب ملی‌گرایی ایرانی را همراه با اشعار حماسی عاشورایی مطرح می‌کنند و عزاداری به یک حرکت سیاسی تبدیل می‌شود.

استاد «جلال خالقی مطلق» مصحح شاهنامه در این‌باره می‌گوید: «شما نمی‌توانید ملی‌گرایی ایرانی پس از اسلام را جدا از جنبش تشیّع فرض کنید»؛ ایران یک کشور بر مبنای تشیّع است و شعار تشیّع هم عاشوراست؛ در نتیجه شعرش هم با عاشورا آمیخته است.

دفاع‌پرس: آیا بهره‌گیری از مضامین عاشورایی، کارکردی حماسی و شورانگیز دارد یا یک وجه شبه واقعی میان واقعه عاشورا با دفاع مقدس وجود دارد؟

ملت ایران، ملت شیعه است؛ همان‌گونه که شهید «قاسم سلیمانی» هم فرموده است «ما ملت امام حسینیم». تمام جنگ‌های ما هم مبتنی بر حق بوده و هزار سال است که به هیچ کشوری حمله نکرده‌ایم و این همان منطق عاشورایی است.

یک کشور ظالم اشغالگر به ما حمله کرده و ما از موضع حق، برای دفاع از هستی خودمان به دفاع برخاستیم. این روحیه باعث شده است که مسئله عاشورا، صرفا یک شعار حماسی نباشد؛ بلکه یک مکتب شعر معرفتی باشد که شاعرانش با درک وضعیت موجود، به این نتیجه برسند که موجودیت کشور امام زمان (عج) مورد تهاجم قرار گرفته است؛ لذا این ارتباط کاملا واقعی است و مارش یا طبل توخالی نیست.

شما اگر نگاهی به اشعار استاد «محمدحسین شهریار» درباره دفاع مقدس بیاندازید، به این نتیجه می‌رسید که این کشور، کشور امام حسین (ع) و این اردوگاه متعلق به امام حسین (ع) است.

دفاع‌پرس: وضعیت فعلی گرایش شاعران جوان استان به این موضوع و همچنین آثار سروده شده را چطور ارزیابی می‌کنید؟

من شخصاً ۵-۶ سال جلساتی برای پرورش شاعران جوان داشتم و احساس می‌کنم شاعران خوبی در این سال‌ها تربیت شده‌اند؛ اساتید بزرگی وقت گذاشته‌اند و استعداد‌های خوبی را پرورش داده‌اند و شاعران ۲۰ تا ۲۵ ساله فوق‌العاده‌ای در ۲ زبان ترکی و فارسی داریم که دیدگاه مذهبی و هویتی دارند؛ یعنی بی‌هویت نیستند. من فضا را خیلی مثبت می‌بینم گرچه از سمت دشمن هم فعالیت‌هایی شده و شاعران قوم‌گرا یا لیبرال هم به صحنه آمده‌اند؛ اما تصورم این است هیچ‌گاه به اندازه امروز شاعران پراستعداد عاشورایی در آذربایجان وجود نداشته است.

قبلا کسانی که شعر عاشورایی می‌گفتند موضوعات‌شان به نوحه و مرثیه و ذکر مصیبت محدود می‌شد؛ ولی امروز شعر عاشورایی با مسائل روز و نو پیوند خورده و ادبیات جدیدی درحال ایجاد است.

دفاع‌پرس: شخصاً آثار کدام یک از شاعران این عرصه را می‌پسندید؟

اگر از استاد «شهریار» که نیازی به تعریف ندارند بگذریم، استاد «جلال محمدی»، «علی شهودی» و مرحوم استاد «عابد» اشعار زیبایی دارند؛ از نسل شعرای جوان خانم «حسین‌نیا»، «حاج‌محمدی»، «امیرعلی رستمی»، «فرشید باغشمال»، «امیرحسین دوست‌زاده»، خواهران «باقریان» و چهره‌های بسیار دیگری وجود دارند که آثار جالبی در سال‌های اخیر پدید آورده‌اند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عاشورا؛ شعار سیاسی تشیّع/ شعر عاشورایی با مسائل روز پیوند خورده است بیشتر بخوانید »

سال‌ها بعد جنگ بود و خطر

سال‌ها بعد جنگ بود و خطر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «مهدی شهابی» از شاعران انقلابی و آیینی استان آذربایجان شرقی آخرین سروده خود را به‌مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری حضرت سیدالشهدا (ع) منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید.

دهه‌ی اول محرم بود

یک نفر باز هم به در می‌زد

باز هم طبق عادتی مألوف

دل به شوق حسین پر می‌زد

 

پرچم یاحسین در دستش

بر بلندای شانه‌ی پدری

پسری با فرشتگی‌هایش

آسمان را به طاق در می‌زد

 

باد در یاحسین می‌پیچید

کوچه‌ها بوی نینوا می‌داد

پدر از شوق کربلا لبریز

بوسه بر گونه‌ی پسر می‌زد

 

پسر کوچکی که سال به سال

در بلوغی زلال می‌فهمید

راز آن بوسه‌های گرمی را

که به حلقوم او پدر می‌زد

 

سال‌ها بعد جنگ بود و خطر

و پسر تازه مرد پر شوری

که پر از اشتیاق رفتن بود

رفتنش داغ بر جگر می‌زد

 

رفت و در آخرین نگاه، پدر

بر گلوی دریده‌ی پسرش جای بوسه … نه… جای زخمی دید

که به لب‌هاش نیشتر می‌زد

سال‌ها بعد … صحنه تکراری‌ست

دهه‌ی اول محرم شد

«باز هم مثل سال‌های قدیم

دل به شوق حسین پر می‌زد»

 

سال‌ها خانه‌اش حسینیه بود

یادگار پسر به عشق حسین

مرد با شوق کفشداری

عشق بوسه بر پای رهگذر می‌زد

 

وقت آن بود تا به رسم قدیم

روی در پرچم عزا بزند

ولی انگار دست تنها بود

ناله‌ی وا پسر … پسر می‌زد

 

ناگهان دید یک نفر خندید

نوه‌اش بود یادگار پسر

مات در چشم‌های مغمومش

آن طرف دست بر کمر می‌زد

 

صحنه‌ی ناب شاعرانه‌ی مرد

رسم شد با دو دست کوچک او

ماه روبان «یا حسين»‌اش را

روی پیشانی‌اش سحر می‌زد

 

«پسرم! یاعلی بگو و بیا

رسم ما را دوباره زنده بکن»

چشم‌هایش پر از ستاره شد و

 دست بر کار تازه‌تر می‌زد

 

پرچم یا حسین را برداشت

روی دوش پدر بزرگش رفت

«بچه بود و فرشتگی با او

آسمان را به طاق در می‌زد»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سال‌ها بعد جنگ بود و خطر بیشتر بخوانید »

باز هم دغدغه‌ی راه شهیدان دارد

باز هم دغدغه‌ی راه شهیدان دارد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «رقیه محمودی» از شاعران انقلابی و آیینی استان آذربایجان شرقی آخرین سروده خود درباره جانبازان را منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید.

سایه‌ای خسته‌تر از روح بیابان دارد

چند سالی‌ست که دلشوره‌ی باران دارد

جسم کوهی‌ست پر از وسوسه‌ی پاشیدن

روح رودی ست که انگیزه‌ی طغیان دارد

گرچه خردل زده بر روشنی چشمانش

صورتی ماه‌تر از یوسف کنعان دارد

این تن ریخته با زخم چه جامی زده است؟!

این سر سوخته با عشق چه پیمان دارد؟!

امشب ای عشق در این شعر شهیدی زنده است

که به اعجاز نفس‌های تو ایمان دارد

نیست سروی به سرافرازی او در این باغ

گرچه چندیست دلی سر به گریبان دارد

لحظه‌ای فرصت پرواز برایش کافیست

فرصتی نیست، بگو عشق چه فرمان دارد؟!

شرممان باد که او با همه‌ی جانبازی

باز هم دغدغه‌ی راه شهیدان دارد

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

باز هم دغدغه‌ی راه شهیدان دارد بیشتر بخوانید »

سرنوشت ما سراسر پای حق سر دادن است

سرنوشت ما سراسر پای حق سر دادن است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «احسان قاسمی» از شاعران انقلابی استان آذربایجان شرقی، سروده‌ای از خود با عنوان «سرنوشت» را منتشر کرد که در ادامه آن را می‌خوانید.

سرنوشت ما سراسر پای حق سر دادن است

قطعاً این کامل‌ترین شکل دفاع از میهن است

از ازل از عاشقی هرکس به شکلی دم زده

گر چه در توصیف عشق ما زبان‌ها الکن است

خاک وقتی خون‌بهایش خاک باشد، قیمتی است

شوق جان دادن در آغوش وطن در این تن است

دشمنم پنداشته از باورم سر می‌بُرد

حال آن‌که با شهادت جان ایمان، ایمن است

زیر پتک ظلم باید ایستاد و خم نشد

ور نه آنی می‌شوی که باب میل دشمن است

هر کجا مظلوم آهی می‌کشد، حس می‌کنم

چون درون سینه داغی هشت‌ساله با من است

هر شهیدی سینه‌اش گرم مدالی سرخ شد

دِین سنگینی که با ما تا ابد بر گردن است

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سرنوشت ما سراسر پای حق سر دادن است بیشتر بخوانید »

لذت زخم شهادت نه تو دانی و نه من

لذت زخم شهادت نه تو دانی و نه من


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «جلال محمدی» از شاعران انقلابی و آئینی استان آذربایجان شرقی، سروده‌ای از خود درباره شهدا را منتشر کرد که در ادامه آن را می‌خوانید:

آن‌که در حادثه با پیر سحر همدوش است
عشق‌بازیست که از جام فلق می نوش است

همچو ققنوس ز خاکستر خود می‌روید
سرو سبزی که در این معرکه آتش پوش است

بر سر نعش تو غوغای قیامت برپاست
در چنین واقعه‌ای سنگ مگر خاموش است

هرگز از پا ننشینیم که در قامت ما
خون بیدار شهیدان خدا در جوش است

لذت زخم شهادت نه تو دانی و نه من
داند آن کس که ز صهبای جنون مدهوش است

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

لذت زخم شهادت نه تو دانی و نه من بیشتر بخوانید »