شهدای دانش آموز

در سنگر مدرسه، امانتدار خون شهیدان باشید

در سنگر مدرسه، امانتدار خون شهیدان باشید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمان، «آقاجان اعظمی ساردویی» 8 مرداد 1342 در روستای پلپیرن ساردوئیه از توابع شهرستان جیرفت به دنیا آمد. دانش آموز سال چهارم متوسطه بود. وی به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و سرانجام 2 فروردین 1361 بر اثر اصابت گلوله شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای جیرفت واقع است.

وصیت نامه شهید «آقاجان اعظمی ساردویی»:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
 
آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شدند صبوری پیشه کنند و می گویند به فرمان خدا آمده و به سوی او رجوع خواهیم کرد. و حال بدنهای ما که برای مردن آفریده شده است پس چه بهتر که در راه خدا باشد و الگوی شهادت سیدالشهدا.
 
پدر و مادر و برادر عزیزم امیدوارم که شما از مرگ من غمگین و ناراحت نشوید و همچنان در مسیر الی الله و خط امام پیشرو باشید و این را بدانید که من در این راه کامروا و سعادتمند هستم زیرا این راه حق است و حتی خداوند در قرآن کریم فرمود: مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلًا برخی از مومنان هستند که به عهد و پیمانی که با خدا خواسته اند کاملا وفا کرده اند پس برخی به آن عهد ایستادگی کرده و هیج عهد خود را تغییر نمی دهند. 
 
پیامی که برای برادران دانش آموز دارم این است ای برادران عزیز اگر ما در سنگر جبهه جنگیده و می جنگیم شما هم در سنگر مدرسه این امانت خون شهیدان و در سنگر کلاس با خواندن درس و جهاد در راه خدا بپردازید.
 
با منافقان مبارزه کنید و با این کار خود که درس خواندن است با جیره خواران غرب و شرق و ایادی داخلیشان بستیزید زیرا به گفته اماممان تعلیم و تعلم عبادت است و همچنین پیامی که برای شما برادران هنرجوی هنرستان صنعتی دارم این است: ما که رفتیم و شما جای ما را خالی نگذارید و ادامه دهنده راهمان باشید و حافظ خونمان باشید و آن فقط با وحدت و یکپارچگی و خواندن درس و مبارزه علیه امپریالیسم می توانید ادامه دهنده راهمان باشید که انشاالله چنین عمل کنید.
 
در پایان به تمام خواهران و برادران مسئول و متعهد این را توصیه می کنم که با حمایت بی دریغ از امام و دفاع از اسلام و مسلمین جهان و نجات دادن آنها از یوغ ستمگران جهان پاسدار و ادامه دهنده راهمان باشید.
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

در سنگر مدرسه، امانتدار خون شهیدان باشید بیشتر بخوانید »

تصاویر/ یادواره ۴۵۰ شهید دانش‌آموز و فرهنگی خراسان جنوبی

تصاویر/ یادواره ۴۵۰ شهید دانش‌آموز و فرهنگی خراسان جنوبی


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ یادواره ۴۵۰ شهید دانش‌آموز و فرهنگی خراسان جنوبی بیشتر بخوانید »

مردم «دزفول» رزمنده‌ها را مانند بچه‌هایشان می‌دانند

مردم «دزفول» رزمنده‌ها را مانند بچه‌هایشان می‌دانند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «ابراهیم عمله‌زاده» دلاور مردی از تبار عاشوراییان است که از دوران نوجوانی مجذوب نهضت بزرگ حضرت امام خمینی (ره) شد و سرانجام جان شریف خود را در راه حراست از این مکتب الهی فدا کرد.

وی چهارم اردیبهشت 1345 در شهرستان اهر متولد شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای دفاع از نظام نوپای انقلابی به عضویت بسیج درآمد. در همین دوران، به دلیل علاقه‌مندی به انجام فعالیت‌های هنری و فرهنگی ضمن سرودن شعر، خبرنگار افتخاری مجله «امید انقلاب» شد و مقالات خود درباره دفاع مقدس را در آن منتشر کرد. «ابراهیم» در سال 1364 برای نخستین بار عازم جبهه‌های حق علیه باطل شد و پس از چند نوبت حضور، در تاریخ 5 بهمن 1365 در شلمچه به شهادت رسید.

این شهید والامقام، خاطرات خود از حضور در جبهه را در قالب روزنوشت‌هایی مکتوب ساخته که حاوی نکات جالبی از حال و هوای مناطق عملیاتی از دید یک رزمنده نوجوان است؛ گزیده‌ای از این خاطرات از کتاب «فهمیده‌های آذربایجان» اثر «جلال شمع سوزان» منتشر می‌شود.

چهارشنبه ۶۴/۴/۴

از تبریز حرکت کردیم بعد از دو روز مسافرت، امروز چهارشنبه به اهواز رسیدیم از بس خسته بودیم بدون هیچ صحبتی خوابیدیم.

پنج شنبه ۶۴/۴/۵

امروز ما را بعد از سازماندهی به گردان معرفی کردند و چادری به ما نشان دادند. چادر را تر و تمیز کردیم و بعد به سد دز رفتیم.

یکشنبه ۶۴/۴/۹

امروز کیف‌ها را تحویل دادیم و ساعت ۸/۵ اردوگاه را به سوی پادگانی در اهواز ترک کردیم تا فردا به جزیره اعزام شویم؛ وقت نمی‌کنم بیش‌تر از چند سطر آن هم موقع خواب بنویسم ولی باید حداقل این چند سطر را هم بنویسم.

دوشنبه ۶۴/۴/۱۰

دیروز به جزیره مجنون رسیدیم توپخانه عراق چند تا برای خوش آمدگویی زد. جزیره ما را یاد شهدایش میاندازد. امروز هم مثل دیروز توپخانه عراق جزیره را می‌زند ولی الحمدالله تلفاتی نداشتیم.

یکشنبه ۶۴/۴/۱۶

صبح امروز یک شهید داشتیم. «سیّد کریم» با شهید به شهر رفت و ما همه به تمیز کردن اسلحه‌هایمان پرداختیم. بعد از ظهر سیّد آمد و عکس‌ها را آورد و گفت که برای لشکر آماده‌باش داده‌اند. شب توپخانه ما خیلی خوب کار می‌کرد. توپخانه عراق هم توپ‌های فرانسوی شلیک می‌کرد.

چهارشنبه ۶۴/۴/۱۹

امروز مأموریت‌هایمان توی جزیره تمام شد. ساعت ۷/۵ سوار تویوتا شدیم و به طرف هویزه رفتیم و از آن‌جا هم به سوسنگرد و ساعت ۴/۵ توی پادگان اهواز پیاده شدیم. یک روز مانده بود که نیروهای تازه برسند. اتفاقاً وقتی ما به پادگان رسیدیم آن‌ها هم در حال اعزام به جزیره بودند.

جمعه ۶۴/۴/۲۱

امروز بعد از صبحانه برگ مرخصی شهری گرفتیم و به دزفول رفتیم و در مصلی ساندویچ صلواتی خوردیم و بعد هم نماز خواندیم. خدایا این مردم دزفول چقدر مهربان هستند! رزمنده‌ها را مثل بچه‌هایشان می‌دانند.

بعد از نماز در همان مکان ناهار خوردیم دختر کوچکی آن‌جا بود که در دستانش کاسه‌ای داشت و می‌خواست ناهار بگیرد. من و کریم و علی هر کدام غذا گرفتیم تا کاسه‌ای را که در دست دختر بود پر کنیم. دختر آن‌قدر کوچک بود که نمی‌توانست ظرف غذا را با خود ببرد من تا خانه‌شان ظرف را بردم. بعد به سبز قبا آمدیم آنجا کاروانی را دیدیم که همه‌شان سیاه‌پوش بودند. بعداً فهمیدیم که آن کاروان هیئت مذهبی شهدای گیلان است ذکر مصیبتی کردند که من خودم داشتم از حال می‌رفتم خدا به خانواده شهدا صبر عطا کند.

شنبه ۶۴/۴/۲۲

امروز بعد از ظهر داشتیم با بچه‌ها برای چادر سایه‌بان درست می‌کردیم که یکی از برادران اشتباهاً میله را زد به بینی‌ام و خون دماغ شدم. با علی به بهداری رفتیم قرار شد دوشنبه به بهداری اندیمشک معرفی‌ام کنند چون می‌ترسیدند بینی‌ام بشکند. ساعت ۱۱ شب با درد خوابیدم.

۶۴/۵/۳۱

امروز بعد از صبحگاه اسامی تعدادی از برادران را خواندند و اسم من و سید و علی هم بود. ولی چون ما امتحان داشتیم نرفتیم مثل اینکه کم‌کم به روز حمله نزدیک می‌شویم.

دوشنبه ۶۴/۶/۳

امروز صبح ساعت ۹ یک ماشین پتو بردیم تا توی دز بشوییم. من و علی و چند تای دیگر از بچه‌های تعاون تا ظهر پتوها را لگد کردیم و شستیم. گرمای خورشید خوزستان حسابی کلافه‌مان کرده بود ولی در راه معشوق باید از دل و جان گذشت فردا امتحان انگلیسی دارم باید کمی بخوانم تا مثل امتحان زیست خراب نکنم.

۶۴/۶/۱۱

صبحانه را خورده بودیم که برادر گاوبانی مرا صدا زد و گفت برو امانتداری پدافند را تحویل بگیر اینجا کار زیاد است توی چادر قبلی بیکاری زیاد بود ولی اینجا هم تنها هستم. تنهایی را نمیتوانم تحمل کنم دیگری چیزی از مأموریتمان نمانده اواخر این ماه باید تسویه حساب کنیم ولی عجب روزهایی در این مدت داشتیم.

۶۴/۶/۲۴

امروز صبح ساعت ۷ بود که سید آمد بعد از سلام و علیک رفت تا کارهای تسویه را درست کند من هم مرخصی شهری داشتم رفتم تا تلفن کنم توی دزفول بودم که دیدم علی و سید با کیف من برگشتند و گفتند داریم می‌رویم. من با بچه‌ها خداحافظی نکرده بودم ولی چاره‌ای نبود. ساعت ۱۲ در هتل اقبال اندیمشک ناهار خوردیم و ساعت ۳/۴۰ اندیمشک را به سوی تهران ترک کردیم…

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مردم «دزفول» رزمنده‌ها را مانند بچه‌هایشان می‌دانند بیشتر بخوانید »

شکرگزاری خداوند در اطاعت از رهبر بزرگوارمان است

شکرگزاری خداوند در اطاعت از رهبر بزرگوارمان است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، شهید «احد امیرناصری» نوجوان دلاوری از خطه آذربایجان است که با لبیک گفتن به امام خمینی (ره) عازم جبهه‌های حق علیه باطل شد و در راه دفاع از میهن اسلامی شربت شهادت نوشید.

وی در سال 1348 در تبریز متولد شد و پس از طی تحصیلات خود تا مقطع دیپلم، به‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و پس از مجاهدت‌های فراوان در 19 اسفند 1365 در سرزمین عشق و ایثار، شلمچه، به مقام رفیع شهادت نائل آمد.

این شهید والامقام در فرازی از وصیت‌نامه خود که به تاریخ 6 بهمن 1365 نگاشته شده، آورده است:

اینجانب احد اميرناصری این راه پر ارزش را که همانا راه حسین بن علی (ع) می‌باشد، با آگاهی تمام انتخاب می‌کنم و تا زمانی که جان در بدن دارم، در این راه گام بر می‌دارم تا دین خود را به امت اسلام و میهن اسلامی ادا نمایم. ما باید درگاه خداوندی را شکرگزار باشیم که مسیر زندگانی ما را از تاریکی به نور عوض کرد تا بتوانیم به رهبری امام خمینی، درخت نوپای انقلاب اسلام را پابرجا نگه داریم و آیین امامان و پیامبران را در دنیا زنده گردانیم.

آری، می‌بایست اسلام بر این کشور حاکم باشد، چرا که به خاطر آن شهیدان گرانقدری هم‌چون آیت‌الله بهشتی، مطهری، رجایی و … را داده‌ایم. باید بدانیم که شکرگزاری خداوند جز این نیست که به فرمایشات رهبر بزرگوارمان گوش فرا دهیم.

رهبر عزیزمان هم امروز جنگ را فروع دین می‌داند و باید جنگ را تا رفع فتنه از عالم ادامه دهیم و چنان سیلی محکمی به گوش صدام و اربابانش بزنیم که مایه‌ی عبرت دیگران باشد. ای دشمنان اسلام! باید برای شما ثابت شده باشد که در این مدتی که جنگ را بر امت اسلامی تحمیل کرده‌اید با یک ملت روبرو نیستید، بلکه در مقابل قدرت لایزال الهی قرار گرفته‌اید و به زودی هلاک خواهید شد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکرگزاری خداوند در اطاعت از رهبر بزرگوارمان است بیشتر بخوانید »

برگزاری مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) به نیابت از شهدای دانش آموز استان یزد

برگزاری مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) به نیابت از شهدای دانش آموز استان یزد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به نیابت از هزار شهید دانش آموز استان یزد در شهرستان اشکذر برگزار می‌شود.
 
این مراسم معنوی با سخنرانی «سبحانیان» مسئول بنیاد صحیفه سجادیه استان یزد، مداحی «محمدی پناه»، «غفرانی»، «زارع نژاد» پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ الی شنبه ۱۲ شهریور در مسجد مهدیه اشکذر برگزار خواهد شد.
 
برگزاری همایش «جا پای رقیه»، تجمع دختران دهه نودی شهرستان اشکذر «حوزه مقاومت شهدای دانش آموز اشکذر»، همایش «جا پای قاسم»، تجمع دهه هفتادی و هشتادی‌های شهرستان اشکذر به نیابت از هزار شهید دانش آموز استان یزد از دیگر برنامه های این مراسم است.
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برگزاری مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) به نیابت از شهدای دانش آموز استان یزد بیشتر بخوانید »