شهدای مکتب الصادق

از جناح‌بندی‌ها در مساجد جلوگیری کنید!

از جناح‌بندی‌ها در مساجد جلوگیری کنید!



شهید نادر چوپانیان - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید نادر (حسین) چوپانیان از دانش آموزان دبیرستان سپاه تهران (مکتب الصادق(ع)) بود که در ۱۰ اسفندماه سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید. وصیت‌نامه این شهید بزرگوار به این شرح است:

با سلام خدمت پیامبر اکرم و ائمه اطهار و امام زمان ( عج ) چند جمله ای را بعنوان وصیت برایتان می نویسم؛

ابتدا سخنی با پدر و مادر عزیزم:
من در قبال زحمات شما برایتان کاری نکردم مگر نامهربانی و اذیت، از شما می‌خواهم که برایم دعا کنید و بدانید که حقیر برای خدا به جبهه رفته و شهید گردیدم و شما نیز برای خدا برای من گریه نکنید و غم بخود راه ندهید اگر دلتان شکست برای مظلومیت آقا امام حسین علیه السلام، فرزندان و اصحاب ایشان گریه نمائید.

بابا جان! شما پنج فرزند داشتید که از پنج تن میبایست یکی را بعنوان خمس میدادید و خمس فرزندانتان من بودم چرا که شما همیشه می‌گفتید من خمس مالهایم را میدهم، اما حالا هم شما خمس فرزندانتان را داده اید.

از جناح‌بندی‌ها در مساجد جلوگیری کنید!

دوستان و برادران عزیزم، حقیر نسبت به شما کار شایان تقدیری انجام نداده ام، در طول دوستی مان سعی کردم با همه یک طور و یک برخورد داشته باشم. با اینحال اگر کسی از من دلگیر است مرا حلال کرده و از او معذرت میخواهم، سعی کردم با شما اکثرا صیغه اخوت را بخوانم چرا که پیامبر (صلوات الله علیه و آله) آن را به عنوان سنت رایج کرده بودند؛
انشاءالله که با هم در آن جهان محشور و دوست نیز باشیم. به شما هم توصیه میکنم حب و بغض را فقط در راه خدا بکار گیرید تا دوستی ها بی هدف نشوند.نسبت به هم بدیده معلم نگاه کنید تا بین تان محبت بیشتر شود.

 ارتباط تان را با خدا و ائمه اطهار سلام الله علیهم زیاد گردانید.
با بعضی از شما به مجالس رفته و به آنها آدرس آنجا را داده ام سعی کنید در آن مجالس شرکت نمایید.
در مساجد باهم جلسه داشته باشید.
به یاد بچه هایی که از بین شما رفته اند و شمارا تنها گذاشته اند، به یاد شاملوها، باروح ها، میرزایی ها، به یاد همه شهدا و مفقود الاثر ها باشید، بچه هایی که هر وقت شما را می دیدند شما را تحویل میگرفتند، اما شما فکر می کردید واقعا کی هستین ؟!

زندگی آنها برای همه باید پند و درس باشد، شهدای محله ما واقعا مظلوم بودن و مظلوم رفتند.

آنها با هم عشق و صفا داشته، آنها واقعا میدانستند زندگی هیچ است و فقط برای خدا کار میکردند.

از جناح بندی ها در مساجد جلوگیری نمایید، از مسائلی همچون ریا و خود نمایی بدور بوده و خدا را با خود غریبه ندانید بلکه همیشه از او حوائج خود را بخواهید.
از همه استادان و معلمین محترم در قبال زحمات آنها تشکر و در قبال اذیت های خود معذرت میخواهم، به برادران دانش آموز مکتب امام صادق (علیه السلام) نیز توصیه مینمایم همانطور که امام فرمودند، سپاه را به عنوان شغل انتخاب نکنید و همیشه در تلاش برای خدمت به خلق برای خدا باشید.

هرکه از تن بگذرد جانش دهند
هر که جان درباخت جانانش دهند
هر که نفس بت صفت را بشکند
در دل آتش گلستانش دهند
هرکه بی سامان شود در راه دوست
در دیار دوست سامانش دهند

والسلام علیکم و علی من التبع الهدی

هشتم محرم مطابق با ۲۱ شهریور ۱۳۶۵

ولادت: ۱۳ خرداد ۱۳۴۸
شهادت: دهم اسفند ۱۳۶۵
عملیات : کربلای ۵ – شلمچه

مزار : گلزار شهدای روستای کامو از توابع کاشان



منبع خبر

از جناح‌بندی‌ها در مساجد جلوگیری کنید! بیشتر بخوانید »

شاید این وصیت‌ها بتواند دلهایی را بسوی الله سوق دهد

شاید این وصیت‌ها بتواند دلهایی را بسوی الله سوق دهد



شهید محمدرضا قاسمی - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید محمدرضا قاسمی از دانش آموزان دبیرستان سپاه تهران (مکتب الصادق(ع)) بود که در ۱۰ اسفندماه سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید. وصیت‌نامه این شهید بزرگوار به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ‌(۱)

این وصیت نامه را در روز تولدم نوشتم تا همه بدانند که شهادت، تولدی دیگر است.

شاید این وصیت‌ها بتواند دلهایی را بسوی الله سوق دهد

با سلام به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر امام زمان عجل الله فرجه الشریف یگانه منجی عالم بشریت و با سلام و درود به یگانه ناب برحقش امام امت و با آرزوی پیروزی هر چه سریعتر، برای رزمندگان اسلام، این زاهدان شب و شیران روز، وصیت نامه ام را با سخنی از امام سجاد علیه السلام آغاز می کنم :

الهی! فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی (۲)

پروردگارا! اگر عمر من میخواهد چراگاه و مرتع شیطان باشد پس جانم را بگیر!

آری عمری که حاصل آن گناه و معصیت و زیانکاری باشد چه عمری است؟

عمری که سرتاسر دوری از خدا و تمایل به عوامل و مادیات دنیوی باشد، نبودنش بهتر است تا زیستن اش!

أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ
أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰهِ
أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولی‌َّالله

این بنده گناهکار خداوند “محمدرضا قاسمی ” به یگانگی خداوند متعال شهادت میدهم و به اینکه محمد (صلوات الله علیه و آله) رسول و فرستاده اوست و علی (علیه السلام) جانشین وی می باشد، یقین کامل دارم!

دلم میخواست که اگر به این فوز عظیم نائل شدم اثری از خود به جای بگذارم و این وصیت هم اگر برگردنم تکلیف نبود، نمی نوشتم!

ولی به قول امام عزیزمان شاید که این وصیت ها بتواند دلهائی را بسوی الله سوق دهد!

 روی سخن ام را اول با امت اسلامی مان دارم، این ملتی که در راه اسلام گلهای سرخی را تقدیم کرد تا بتواند آئین رسول الله صلوات الله علیه و آله را که در جهان در حال از بین رفتن بود، زنده نماید؛

در اول بگویم که من لایق سخن گفتن با شماها نیستم و همان حرفهای شهدای قبلی را یادآوری و ذکر می‌کنم.

اول: اینکه هیچگاه از امام تان جدا نشوید و همیشه گوش بفرمان وی باشید، زیرا دستورات وی فرامین امام زمان عجل الله تعالی فرجه است .

دوم: سعی کنید همیشه نمازها را در اول وقت و به جماعت بخوانید، مسجدها را خالی نگذارید، نماز جمعه را هر هفته هرچه با شکوهتر برگزار کنید، زیرا که علی علیه السلام فرمودند: “ترک کردن نماز جمعه، بدون عذر شرعی، جایز نیست!”

سوم: در کارهایتان نظم و انضباط داشته باشید و با رعایت انضباط و نظافت، دهان یک عده که میگویند افراد حزب الهی را باید از لباس کثیف و ژولیده شناخت، ببندید و نشان دهید که ما پیروی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و مولای متقیان علیه السلام می کنیم که خود اسوه انضباط بودند.

چهارم: پشتییان دولت باشید؛ در کمبودها و مشکلات کمک بکنید نکند بار دیگر ابرقدرتها بر ما چیره شوند و همیشه درصدد حل و فصل مشکلات باشید نه اینکه مشکل ساز باشید!

پنجم: اینکه جبهه های نبرد حق علیه باطل را گرم نگه دارید، به فرمان امام عزیزمان، مجال کوچکترین حرکتی به دشمن ندهید زیرا که بعد از آزادی کربلا و نجف نوبت به آزادی بیت المقدس میرسد.

و شما ای مادر عزیزم! از اینکه مرا در آغوش خود بزرگ نمودی و به من محبت کردی تا توانستی از من جوانی بسازی تا در راه اسلام فدا شود، سپاسگزارم.

 سعی کن بعد از رفتن من خود را تسلی دهی زیرا که من به ملاقات خداوند و اولیاءاش میروم و شما همچنان خود را با فرامین مذهبی آماده ساز که در روز قیامت بتوانم انشاءالله شما را درکنار دیگر صحابه حضرت زهرا (سلام الله علیها) ببینم!

از اینکه تنها پسر بزرگت را به اسلام تقدیم نمودی افتخار کن!
 
افتخار کن که بالاخره توانستی به مانند فاطمه زهرا (سلام الله علیها) عزیزی را در راه خدا تقدیم کنی!

از تو میخواهم صبر داشته باشی و برایم کمتر گریه کنی که من به تنها چیزی که میخواستم، رسیدم .

شما ای پدرعزیزم ؛ از اینکه برای من زحمات بسیاری کشیدی و هرچه خواستم برایم فراهم نمودی خیلی متشکرم، از اینکه نتوانستم برای شما مفید واقع شوم معذرت میخواهم، شما هم از اینکه فرزندی را در راه خدا داده اید بخود ببالید و احساس سربلندی کنید؛

و از شما درخواست میکنم که چون گذشته مو به مو فرامین اسلامی را انجام دهید و همانطور که همیشه در صحنه، مرد عمل بودید، پیوسته همینطور بمانید و درخواست میکنم که پشتیبان و یار و یاور امام باشید.

از تمام بدیهائی که در حق تان کردم حلالیت می طلبم و شما ای برادرانم، سعی کنید در آینده طوری درس بخوانید که احتیاجات اسلام را فراهم کنید اگر محمدرضاها رفتند، شما باید ادامه دهنده راهشان باشید؛ اگر تا بحال در فرامین مذهبی و اسلامی کوتاهی کردید، سعی کنید از این به بعد در صدد خشنود ساختن خداوند و پدر و مادر باشید .

سخنی هم با همرزمان و برادران دبیرستانی ام دارم؛

ای برادران من کوچکتر از آنم که لایق صحبت کردن با شما مومنین و مصلحین و بندگان شایسته باشم، شما امید و آینده اسلام و مسلمین هستید، شماها سالکان کوی حق و حقیقت اید که باید تا سرحد جان برای اسلام بکوشید.

برادران عزیزم بدانید که آخرین منزل شما باید شهادت در راه خدا باشد، مرگی سرخ و عروجی خونین به سوی الله!

 سعی کنید در رفتار و اعمالتان طوری باشید که دیدن شما باعث یاد خدا شود، طوری درس بخوانید که در آینده بتوانید نیازهای مملکت و این امت اسلامی که این انقلاب را با خون خریدند، برطرف سازید و تا آخرین لحظات این انقلاب را یاری کنید تا دشمن نتواند توطئه کند؛

و در آخر هم از تمام مسئولین و دست اندرکاران دبیرستان سپاه پاسداران ( مکتب امام صادق علیه السلام) طلب حلالیت می کنم از تمام دوستان وآشنایانم نیز طلب حلالیت میکنم بخصوص همکلاسیهام که همیشه با آنها بودم؛

ضمناً  “ده روز” روزه قضا و کمی هم نماز قضا دارم که انشاءالله به نیابت از من انجام دهید .

اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ

 والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بنده حقیر و ذلیل خداوند
محمد رضا قاسمی

(۱) سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۴۷
ترجمه : پروردگارا، از گناه و ستمی که ما درباره خود کرده‌ایم درگذر و ما را ثابت قدم بدار و بر (محو) گروه کافران مظفّر و منصور گردان.

(۲) فرازی از دعای مکارم اخلاق امام سجاد علیه السلام

 ولادت :  ۲۱  تیر  ۱۳۴۸
شهادت : ۱۰ اسفند ۱۳۶۵

عملیات : کربلای ۵ – شلمچه

مزار : قطعه ۲۹ ردیف  ۷۵  شماره ۷



منبع خبر

شاید این وصیت‌ها بتواند دلهایی را بسوی الله سوق دهد بیشتر بخوانید »

خواهرانم! حجابتان را نگه‌دارید

خواهرانم! حجابتان را نگه‌دارید



شهید علی سوری- دبیرستان سپاه - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید علی سوری از دانش آموزان دبیرستان سپاه تهران (مکتب الصادق(ع)) بود که در ۸ اسفندماه سال ۱۳۶۴ به شهادت رسید. وصیت‌نامه این شهید بزرگوار به این شرح است:

ملت ما شهادت را فوز عظیم میداند! (امام خمینی)

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا بَل اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یرزَقون(۱)

کسانی را که در راه خدا کشته میشوند، مرده مپندارید؛ بلکه آنان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی میخورند!

خواهرانم! حجابتان را نگه‌دارید

با سلام و درود به امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی و با درود و سلام به روان پاک شهیدان از صدر اسلام تا کنون و با درود و سلام به امت امام.

خدمت پدر و مادرم
سلام علیکم
پدر و مادرم به شما افتخار می‌کنم که توانستید مرا در راه چنین مکتبی هدایت کنید و از اینکه من را در راه چنین مکتبی هدایت کردید، بسیار سپاس گزارم!

و از اینکه من در کنارتان نیستم مبادا احساس ناراحتی کنید، چون من امانتی در دست شما بودم و خواه ناخواه انسان باید این دنیا را ترک گوید پس چه بهتر که با مرگ با عزت یعنی شهادت که بالاترین درجات است به سوی پروردگارش بشتابد.

و ای پدر و مادرم
در روز قیامت در جلوی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) رو سفید هستید و اگر موقعی دلتان شکست و خواستید گریه کنید برای مظلومیت امام حسین و فاطمه زهرا و حضرت زینب سلام الله علیهم گریه کنید و امیدوارم که مرا حلال کنید.

خدمت خواهر و برادرم:
امیدوارم که برای من ناراحت نباشید؛ من برادر خوبی برای شما نبودم و من را حلالم کنید و درس هایتان را به خوبی بخوانید و قدر همدیگر را مانند همیشه بدانید.

خدمت امت حزب الله:
امت حزب الله من کوچک تر از آن هستم که بخواهم به شما پیامی بدهم پیام این حقیر به شما این است که امام را تنها نگذارید و به حرف های امام گوش فرا دهید.

و ای خواهرانم حجابتان را نگه دارید و رزمندگان اسلام را دعا کنید!

و ای برادران و خواهرم درس هایتان را خوب بخوانید که آینده به کسانی چون شما احتیاج دارد.

و در آخر از تمام دوستان و آشنایان میخواهم که مرا حلال کنند!
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزای!

علی سوری
۲۲ بهمن ۱۳۶۴

پنج روز، روزه قضا دارم و نمازم یک سال قضایش را بخوانید.

ما در راه خدا مبارزه میکنیم و مبارزه ما شکست ندارد (شهید همت)

کربلا رفتن خون میخواهد (شهید همت)

تاریخ فداکاری این جوانان غیور و فداکار را فراموش نمیکند (امام خمینی)

شهادت در راه خداوند زندگی افتخار آمیز ابدی و چراغ هدایت ملت هاست (امام خمینی)

(۱) سوره مبارکه بقره آیه ۱۵۴

ولادت :  ۱۰  فروردین ۱۳۴۸
شهادت :  ۸   اسفند  ۱۳۶۴
عملیات : والفجر ۸  – فاو
مزار قطعه ۵۳ ردیف ۱۱۴ شماره ۹



منبع خبر

خواهرانم! حجابتان را نگه‌دارید بیشتر بخوانید »

امیرحسین:‌ اصلا قصد ترک تحصیل ندارم!

امیرحسین:‌ اصلا قصد ترک تحصیل ندارم!



شهید امیرحسین ذاکری - دبیرستان سپاه - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید امیرحسین ذاکری از دانش آموزان دبیرستان سپاه تهران (مکتب الصادق(ع)) بود که ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۶۴ به شهادت رسید. انچه در ادامه می‌خوانید، نامه‌ای از این شهید است:‌

بسم الله الرحمن الرحیم

با نام خدا و سلام بر امام زمان (عج) و نائب بزرگوارش امام امت و با سلام بر شهدای اسلام.

امیرحسین:‌ اصلا قصد ترک تحصیل ندارم!

بر شما پدر و مادر و خانواده ی عزیزم سلام عرض میکنم و امیدوارم که حالتان خوب و روزتان پیروز و قلبتان پر نور و ایمانتان بر جا باشد.

در اینجا می‌خواستم که علت تمدید ماموریتم را عرض کنم کلا در اینجا لشکر محمد رسول الله (ص) احتیاج شدیدی به نیروهای رزمنده دارد و این حرف اشتباهی است که بگوییم جبهه رفتن برای ما بس است و کسان دیگری هم هستند که به جای ما به جبهه بیایند ولی اینجا ما احتیاج به نیرو داریم درست است که درس خواندن چیز مهمی است ولی اگر مملکت جنگ زده ما در امن و امان باشد ما راحت تر میتوانیم به درس بپردازیم و برای این کار فرصت زیاد است.

بگویم که من اصلا قصد ترک تحصیل ندارم من در اینجا بنابر اصرار مسئولین ماموریتم را تمدید کردم و این امید را به شما میدهم که تا آینده ای نزدیک عملیاتی انجام خواهد شد چون امام خمینی اگر یادتان باشد این سال یعنی سال ۶۴ را سال پیروزی معرفی کردند و فرمودند که در این سال پیروزی حتمی است و من در اینجا از شما انتظار دارم که برای من و تمام همرزمانم دعا کنید و پیروزی اسلام را خواستار باشید از شما پدر گرامی و زحمت‌کش خودم معذرت می‌خواهم که شما را همچنین نگران کرده ام ولی شما اصلا ابراز ناراحتی نکنید و خود را با روحیه ی صبر و استقامت سازگار سازید و می‌دانید که قرآن کریم می‌فرماید از بهترین چیزهایی که دوست دارید انفاق کنید حال این که من فرزند حقیر و مزاحمی برای شما بودم و از این بابت شرمسار و متاثرم پدرم شما مرا به اسلام هدیه کن و من هم جانم را برای اسلام فدا میکنم و انشاالله که هیچکدام از ایثار جان و مال و عزیز خود ابایی نداشته باشیم (انشاالله)

و به مادر عزیزم توصیه میکنم که راه زینب کبری (س) در پیش گیرد و به خواهران و برادرم توصیه ی درس و فقط درس را میکنم از قول من ملیحه و مهدیه را ببوسید و به مادر جان و آقا جان و دایی حسن و خاله هایم و عمو هایم و تمام فامیل و دوستان و آشنایان سلام برسانید

و من الله التوفیق و علیه التکلان

والسلام

دوستدار شما
امیر حسین ذاکری ظفرقندی
۳ آذر ۱۳۶۴

جواب نامه یادتان نرود
 خدایا خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

ولادت :  ۱۴ فروردین ۱۳۴۷
شهادت : ۲۵   بهمن   ۱۳۶۴

عملیات : والفجر ۸ – فاو
مزار : قطعه ۵۳  ردیف ۳۲  شماره ۱



منبع خبر

امیرحسین:‌ اصلا قصد ترک تحصیل ندارم! بیشتر بخوانید »

دوست دارم هر دو دستم جدا شود

دوست دارم هر دو دستم جدا شود



شهید محسن بهرامی - دبیرستان سپاه - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید محسن بهرامی از دانش آموزان دبیرستان سپاه تهران (مکتب الصادق(ع)) بود که در ۲۴ بهمن‌ماه سال ۱۳۶۴ به شهادت رسید. وصیت‌نامه این شهید بزرگوار به این شرح است:

بسمه تعالی

ای خدا نظاره کن جنود تو با عشق و شور به سوی حرم امام حسین علیه السلام به راه افتاده اند و به رویت میبینم که آقا امام حسین علیه السلام به پیشوازشان آمده، عاشقان به پایش بوسه میزنند.

از پدر و مادرم کمال تشکر را دارم که فرزندی بزرگ کرده اند و در راه آرمان مقدس اسلام تقدیم خدا کردند.

مادرم گریه کن ولی نه به خاطر نبودن فرزندت بلکه برای مظلومیت سرور شهیدان  به خاطر بی بی فاطمه سلام الله علیها که در بین در و دیوار قرارش دادند!

مگر دختر رسول اکرم صلوات الله علیه و آله نبود؟

مگر ام المومنین نبود؟

مگر همسر علی علیه السلام نبود؟

مگر مادر حسن و حسین علیهما السلام نبود؟

دوست دارم هر دو دستم جدا شود

پس گریه کن! گریه کن بر احوال آنانی که زنده اند و هر روز معصیت خدا را می کنند تا شاید راهی به سوی نور برایشان ایجاد شود!

می گویند خداوند دعای پدر و مادر را در حق فرزندان مستجاب میکند، وقتی که می بیند که بنده اش، موی سرش سپید شده و به درگاهش گریه میکند و دعا میکند، دیگر رویش نمیشود که او را ردش کند!

پس مادر جان دعا کن که خدا از سر گناهانمان بگذرد! دعا کن که شاید راه بسته شده کربلا باز شود و عمر امام ما تا ظهور آقا امام زمان عجل الله فرجه و حتی در کنار آن حضرت باقی باشد!

 پدرم صبر کن! زیرا در قرآن آمده و ما برخی از شما را نسبت به برخی دیگر سبب آزمایش قرار دادیم! آیا صبر میکنید؟ و پروردگارت نسبت به تمام کار های بندگانش آگاه است! (سوره مبارکه فرقان آیه ۲۰)

به نام الله بها دهنده به خون شهدا با سلام و درود خدمت منجی عالم بشریت این حاکم دلها، هادی راه ها، حجت ابن الحسن عسگری عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حقش مرد تقوا، اسوه زندگی، الگوی جهانیان که خداوند عمرش را به بلندای خورشید بگرداند!

الهی بار ها گفته ام بنده ای گنهکارم و هوای نفس بر من غالب! کمکم کن تا خود را رها کنم! ولی آنقدر مغرور به اعمالم بودم که با آیه صریح قرآن مقابله میکردم!

لیس الا انسان الا سع.. عربی

وای بر ما که اینگونه ایم در حالی که اولیای خدا با خضوع کامل در مقابل خدا ایستاده و عاجزانه از او میخواهند:

مولای یا مولا ! انت مالک و انا مملوک و هل یرحم المملوک الا مالک؟

 
ای آقا! تو صاحب من هستی، آیا کسی به جز صاحب به مملوک رحم میکند؟

 مولای یا مولا! انت مولا و انا عبد و هل یرحم العبد الا المولا؟

تو مولای من هستی و من بنده تو! پس به من رحم کن!

مولای یا مولا! انت العزیز و انا الذلیل و هل یرحم الذلیل الا العزیز؟

آقای من من بدنم ضعیف و ظریف است چگونه میتوانم در آتش دوزخت صبر کنم؟

پس به این بنده ذلیل و خار رحم کن که ما خیلی به تو امیدواریم!

لحظه ای به خود بیندیشیم که تا کنون چه کرده ایم آیا برای آخرت برنامه ای ساخته ایم؟

ما از مرگ میترسیم زیرا خانه دنیا را آباد کرده ایم و خانه آخرت را در نظر نگرفته ایم!

چگونه میشود انسان از جایی که آباد است به جایی که خراب است برود؟

نمی توانم بنویسم! آنقدر در اعمال خود کور بودیم که حتی محیط مادی دور و برمان را درک نمیکردیم!

 آنقدر از خدا دور شده ایم که برای حرف زدن با ایشان مجبور می شویم فقط در دعاها راز و نیاز کنیم! آن هم آنقدر سعی میکنیم تا ارتباط را برقرار کنیم ولی باز آن هم نمیشود!

وقتی انسان پای به این سرزمین مقدس میگذارد در جایی که برای گرفتن هر قدمش خونی به زمین ریخته شده که چهره تیره خاک را به رنگ خون در آورده، در جایی که بندگانش در نیمه شبان ، صورت های خود را بر زمین میگذارند!

و خلاصه اینکه از منطقه ای که قلم از نوشتنش شرم دارد، فکر از به یاد آوردن حیران است و کاغذ گنجایش نوشتن را ندارد و زبان از گفتنش عاجز و دست از لغزاندن قلم بر آن ناتوان است، چگونه میتواند یاد خدا نباشد؟

بیایید و درک کنید که اینجا دانشگاه انسان سازی است!

اینجاست که راه خونین امام حسین علیه السلام تداوم پیدا میکند!

و در این مکان است که به نوای فرزند زهرا سلام الله علیها می توان لبیک گفت و یاری اش نمود!

ای مادران نکند که خدایی نکرده از رفتن بچه هایتان به جبهه ها جلوگیری کنید، باشد که همانند مادر وهب آنچه که در راه خدا داده اید، اصلا پس نگیرید!

سعی کنید در همچین حالت از ائمه اطهار جدا نباشید و از آنها پیروی نمایید که راه آنها راه نجات است!

دوست دارم اگر مراد بر رفتنم باشد، همچون حضرت زهرا سلام الله علیها از سینه احساس درد کنم و از صورت سوزش درد را بکشم و همانند این خانم بی مزار باشم!

دوست دارم هر دو دست از تنم جدا باشد تا در آن دنیا بیشتر شبیه باب الحوائج علیه السلام باشم و شرمگین نباشم!

دست آخر از تمام کسانی که در راه بالا بردن معلومات بنده زحمت کشیدند و حقی را نسبت به من دارند، مخصوصا مربی هایم کمال تشکر را دارم که ان شاء الله خداوند اجرشان را بدهد!

از تمام مسئولین مکتب الصادق علیه السلام (دبیرستان سپاه) که جوری زحمت کشیدند و این مکان مقدس را به وجود آوردند تا انسان های مخلص، متعهد،  متدین و متخصص به جامعه عرضه کنند، متشکرم!

 پس بیایید با ریخته شدن خون هر یک از شاگردهایتان بیندیشید که مسئولیت شما چقدر بیشتر می شود!

بیایید در هر مسئولیتی رعایت یکایک را بکنید، چرا که خدایی نکرده کسی نباشد که از شما ناراضی باشد!

والسلام
۱۲ /بهمن/۱۳۶۴
محسن بهرامی

یاران چو به راه دوست جان سپردند
رفتند و مرا ز هجر خویش آزردند
چون شمع کنون ز دیده خون میگریم
ای کاش مرا همره خود میبردند

ولادت : ۱۰ خرداد ۱۳۴۶
شهادت : ۲۴بهمن ۱۳۶۴

عملیات : والفجر۸ – فاو

مزار : قطعه  ۵۳  ردیف  ۶۵ شماره ۴



منبع خبر

دوست دارم هر دو دستم جدا شود بیشتر بخوانید »