شهید محسن گلستانی

روایت‌هایی از دلدادگی شهدا به امام رضا (ع)

روایت‌هایی از دلدادگی شهدا به امام رضا (ع)


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) در دوران هشت سال دفاع مقدس، مبدأ معبری بود که رزمندگان را به عرش الهی می‌رساند و بسیاری از شهدای والامقام از همین آستان نورانی که کانون نور، یقین و معرفت هست، خودسازی و معرفت را به حد اعلی می‌رساندند و با روحیه‌ای سرشار از معنویت، سوی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل رهسپار شده و به جایگاهی که لیافت‌شان را داشتند، یعنی شهادت، دست می‌یافتند.

شهدای بسیاری بودند که در حرم مطهر امام مهربانی‌ها خودسازی کرده و با کسب معرفت، حاجت شهادت می‌گرفتند و یا ارادت خاصی به امام رضا (ع) داشته‌اند تا جایی که در این میان نام برخی از آن‌ها با امام مهربانی‌ها عجین شده هست. آن‌چه در ادامه می‌خوانید چند روایت از دلدادگی شهدا به امام رضا (ع) هست.

حاج قاسم سلیمانی؛ خادم واقعی حضرت رضا (ع)

شهید آیت‌الله «سید ابراهیم رئیسی» گفته هست: یک بار که حاج قاسم به بارگاه حضرت رضا (ع) مشرف شد، همزمان با غبارروبی بود. همیشه فقط علما می‌توانستند داخل ضریح مطهر حضور پیدا کنند. روزی که حاج قاسم آمده بود، بعد از اینکه مراسم این غبارروبی تمام شد، حال ارتباط با حضرت رضا (ع) پیدا کرد و اشک می‌ریخت.

غبارروبی که تمام شد، به ذهنم آمد آقایی که این‌جا ایستاده هست و برای امام رضا اشک می‌ریزد، به حرم اهل بیت (ع) عالی خدمت کرده هست. نه فقط در مشهد؛ بلکه در منطقه. حاج قاسم سلیمانی خادم واقعی حضرت رضا (ع) هست.

چند روایت از دلدادگی شهدا به امام رضا (ع)

در آن زمان به ذهنم رسید برای اولین‌بار این رسم را که همیشه علما داخل ضریح می‌آیند، با حجت و فلسفه نقض کنم. به دوستان گفتم به حاج قاسم بگویید داخل ضریح مطهر بیاید. حال معنوی عجیبی داشت. از جاهایی که ایشان از حضرت رضا (ع) طلب و آرزوی شهادت کرد، همان جا بود.

دیگر نمی‌توانم بمانم!

«مصطفی مولوی» همرزم شهید «مهدی باکری» روایت کرده هست: بعد از عملیات خیبر، فرماندهان را بردند زیارت امام رضا (ع). وقتی مهدی باکری برگشت برایم سوغاتی جانماز و دو حبه قند و نمک تبرکی آورده بود. نمکش را همان روز زدیم به آبگوشت ناهارمان.

مهدی حال همیشگی را نداشت. گفتم: «تو از ضامن آهو چه خواسته‌ای که این چنین شده‌ای؟ نابودی کفار؟ پیروزی رزمندگان؟ سلامتی امام؟». چیزی نمی‌گفت. به جان امام (ره) که قسمش دادم، گفت: «فقط یک چیز…»، گفتم: «چه؟»، گفت: «دیگر نمی‌توانم بمانم. باور کن. همین را به امام رضا (ع) گفتم. گفتم واسطه شو این عملیات، آخرین عملیات مهدی باشد».

چند روایت از دلدادگی شهدا به امام رضا (ع)

عجیب بود. قبلا هر وقت حرف از شهادت می‌شد، می‌گفت که برای چه شهید شویم؟ شهادت خوب هست؛ اما دعا کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنی چه؟ اما دیگر انقطاعی شده بود. امام رضا (ع) هم خیلی معطلش نکرد و بدر شد آخرین عملیاتش.

قربون کبوترهای حرمت…

حاج سعید حدادیان در شعر معروف «یاد امام و شهدا» یکی از رفقای شهید خود را نام می‌برد و می‌گوید: «این رفیقم غلامعلی روضه‌خونه، نوحه‌خونه، وقتی دل بابات می‌گیره شعر‌های اونو می‌خونه؛ آخرش حاجتمو من می‌گیرم، یک روز از عشق تو مولا می‌میرم…».

«غلامعلی» که حاج سعید حدادیان در این شعر معروف خود، از او نام می‌برد، کسی نیست جز شهید «غلامعلی (جندقی) رجبی» شاعر شعر معروف «قربون کبوترهای حرمت، قربون این همه لطف و کرمت»؛ شهیدی که خود مداح اهل‌بیت (ع) بود و بسیاری از مداحان و سخنرانانی که امروز ما آن‌ها را می‌شناسیم نیز عشق و علاقه وافر او به حضرت امام رضا (ع) را درک کرده و درباره آن روایت‌های گوناگونی نقل کرده‌اند؛ از جمله حاج سعید حدادیان، حاج منصور ارضی، حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان، شیخ حسین انصاریان و… این شهید والامقام از جمله همان رزمندگانی بود که حاجت شهادت خود را در حرم امام رضا (ع) گرفت.

چند روایت از دلدادگی شهدا به امام رضا (ع)

حاج «علی انسانی» شاعر و مداح اهل‌بیت (ع) دراین‌باره گفته هست: «خاطرم هست که سال ۱۳۶۷ در حرم امام رضا (ع) بودم که یکی از دوستان گفت غلامعلی رجبی به مشهد آمده و در هیئت دیوانگان هست. به هیئت رفتم، اما دیدم او در حال و هوای خاصی هست. در گوشه‌ای نشسته تنها به حرم نگاه می‌کند. احساس کردم که شهید رجبی در آن زمان، حال خاصی دارد و اصلاً متوجه اطرافش نیست. به دوستان گفتم: با او کاری نداشته باشید، او از خدا حاجت خاصی می‌خواهد و در فضای این دنیا نیست. دو روز پس از آن دیدار، ایشان به شهادت رسید. به‌نظرم او در همان زمان که تنها توجهش به حرم بود، از خدا شهادت می‌خواست و این جواز را امام رضا (ع) به ایشان داد».

شهیدی که امام رضا برای او مجلس عزاداری برگزار کرد

مادر شهید «علیرضا ربانی» گفته هست: شهید «علیرضا ربانی» پس از بازگشت از جنوب، به جهت تکمیل دوره به پادگان بازگشت و پس از آن به کردستان اعزام شد و به مدت شش‌ماه در سرمای طاقت‌فرسای آن دیار با گروهک‌ها و منافقین و ایادی شرق و غرب به مبارزه پرداخت. از جمله در جاده کردستان به آن‌ها کمین زدند و دوستان او موفق به فرار شدند؛ ولی علیرضا به خاطر موقعیتی که داشت، موفق به فرار نشد و خود را چندین ساعت در آب رودخانه‌ای با سرمای شدید مخفی کرد. 

بعد از بازگشت از کردستان در امتحانات کلاس سوم راهنمایی شرکت کرد و با نمرات خوب قبول شد و پس از آن با خانواده به زیارت حضرت امام رضا (ع) مشرف گشت. پس از بازگشت از مشهد برای سومین بار عازم جبهه شد و در عملیات «والفجر ۲» به شهادت رسید و پیکرش بعد از ۱۰ سال به دست خانواده اش رسید. 

چند روایت از دلدادگی شهدا به امام رضا (ع)

شهید «علیرضا ربانی» – نفر سمت چپ

قبل از این‌که خبر شهادت علیرضا را بیاورند مادرش در خواب دید که حضرت زهرا (س) در جمعی هستند و به مادران شهدا گل می‌دهند، حضرت فاطمه (س) به مادر این شهید ارجمند هم گل داده بودند و این‌گونه او متوجه شد که پسرش به شهادت رسیده هست. 

شهید ربانی علاقه زیادی به امام رضا (ع) داشت. قبل از آوردن پیکر شهید، همسایه در خواب دیده بود که مجلس ترحیمی در حرم امام رضا (ع) برگزار شده و حرم سیاه‌پوش شده؟ علتش را می‌پرسد و جواب می‌شنود که جوانی به نام «علیرضا ربانی» شهید شده هست و امام رضا (ع) برای او مجلس سوگواری برپا داشته هست. وقتی پیش‌تر می‌رود شهید مظلوم دکتر بهشتی را می‌بیند که مشغول پذیرایی از مردم هست. زمانی که همسایه از جلو حجله شهید رد می‌شود و نام شهید را می‌خواند، وارد مجلس شده و خواب را برای خانواده شهید ربانی تعریف میکند.

امام رضا (ع) را بار دیگر زیارت کرد

برادر شهید «علی عباس حسین‌پور» گفته هست: در عملیات والفجر ۸ لازم بود که رزمندگان از اروندرود عبور کنند و با توجه به اینکه جذر و مد آب در شب شدید هست و موج‌های سه متری به وجود می‌آورد، نیرو‌های غواص باید قبل از عملیات وارد عمل شده و منطقه را شناسایی می‌کردند؛ لذا شهید به همراه دیگر غواصان در شب نخست عملیات، مصادف با ۲۱ بهمن سال ۱۳۶۴ بعد از اینکه به‌سختی از آب گذشتند، از موانع دیگری نظیر گل‌ولای، سیم‌خاردار و مین‌ها عبور کرده و کمین‌های دشمن را از بین برده بودند، به‌این‌ترتیب نخستین شب عملیات به‌خوبی انجام شد.

روز دوم عملیات یعنی ۲۳ بهمن، هواپیمای دشمن منطقه را شیمیایی کرد و علی عباس در حال وضو گرفتن مورد اصابت ترکش قرار گرفته و تا انتقال وی به بیمارستان به شهادت می‌رسد. بعد از انتقال جنازه شهید به مشهد و طواف حرم امام رضا (ع)، متوجه می‌شوند که شهید اهل مشهد نیست و با خرم‌آباد تماس می‌گیرند؛ چراکه ایشان از مشهد به جبهه اعزام شد و به همین دلیل به‌اشتباه پیکرش بعد از شهادت به مشهد منتقل و به‌عنوان نخستین شهید دانشگاه علوم اسلامی رضوی توسط هم‌دانشگاهیانش در حرم امام رضا (ع) طواف داده شد.

چند روایت از دلدادگی شهدا به امام رضا (ع)

شهید «علی عباس حسین‌پور» – نفر وسط

یکی از دست‌نوشته‌های شهید قبل از اعزام به جبهه و شهادتش دقیقاً این بود «ای‌کاش امام رضا (ع) را بار دیگر زیارت کنم» این یادداشت یا وصیت، ارادت ایشان به امام رضا (ع) را ثابت می‌کند. یکی از دوستانش نیز بعد‌ها تعریف کرد که در زمان دانشجویی اتاق شهید رو به روی گنبد امام رضا (ع) بود و هر شب رو به گنبد با امام صحبت می‌کردند.

طواف در حرم امام مهربانی‌ها

برادر شهید «شعبان فلاحی» روایت کرده هست: شهید فلاحی قبل از رفتن به جبهه در وصیت‌نامه خویش خطاب به امام رضا (ع) این چنین نوشته بود: «آمدم‌ای شاه پناهم بده، خط امانی ز گناهم بده،‌ای حرمت ملجأ درماندگان، دور مران از دَر و راهم بده، لایق وصل تو که من نیستم، إذن به یک لحظه نگاهم بده، لشکر شیطان به کمین من هست، بی‌کسم‌ای شاه پناهم بده، در شب اول که به قبرم نهند، نور بدان شام سیاهم بده،‌ای که عطابخش همه عالمی، جمله حاجات مرا هم بده».

چند روایت از دلدادگی شهدا به امام رضا (ع)

شهید فلاح در جبهه روی تانک و در مقابل لشکر بعث عراق فعالیت می‌کرد و در سال ۱۳۶۲ در حال یاری رساندن به همرزمانش طی انجام عملیات در تپه کله قندی بر اثر اصابت خمپاره به تانک از ناحیه دو دست دچار مجروحیت شدید و قطع هر دو دست شده و به درجه رفیع شهادت نائل گشت.

خانواده شهید بیش از چهار ماه در جبهه‌های جنوب و غرب در جست‌وجوی خبری از وی بودند که سرانجام مادر شهید در خواب مشاهده می‌کند که فرزندش به او می‌گوید که به زیارت امام رضا (ع) مشرف شده هست؛ لذا خانواده شهید تصمیم به عزیمت به مشهد مقدس گرفته و مطلع می‌شوند که تعدادی شهید گمنام را می‌خواهند در مشهد به خاک بسپارند که با هماهنگی‌های انجام شده و شناسایی خانواده شهید، هشتمین شهید در بین شهدای گمنام، «شهید شعبان فلاحی» شناسایی می‌شود.

شهادت پس از یک‌ماه از زیارت

همرزم شهید «محسن گلستانی» گفته هست: با محسن رفته بوددیم زیارت امام رضا (ع). محسن محو تماشای امام رضا (ع) بود و من غرق در آینه کاری‌های حرم. به او گفتم: «ببین چقدر کار کردند». نگاهی کرد و گفت: «آره! قشنگه. اما زیبایی‌اش برای این هست که کسی نمی‌تواند خودش را توی این آئینه‌های شکسته ببیند. زائر اگر بخواهد سیمش به امام رضا (ع) وصل شود، باید دل شکسته باشد». بعد ادامه داد: من از امام رضا (ع) چیزی خواسته‌ام که ان‌شاءالله به زودی برآورده می‌کنند. از زیارت که برگشتیم، یک ماه نشد که خواسته‌اش برآورده شد. میل شهادت داشت.

چند روایت از دلدادگی شهدا به امام رضا (ع)

شهیدی که امام رضا (ع) خودش او را برد

حاج مهدی سلحشور همرزم شهید «حمید محمودی» روایت کرده هست: نوجوان ۱۶ ساله بود از محله‌های پایین شهر تهران، چون بابا نداشت، خیلی بد تربیت شده بود، خودش می‌گفت: گناهی نشد که من انجام ندم تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) زیر و رویش کرد و بلند شد آمد جبهه. 

یک روز به فرمانده‌مان گفت: من از بچگی حرم امام رضا (ع) نرفتم، می‌ترسم شهید بشم و حرم آقا را نبینم؛ یک ۴۸ ساعته به من مرخصی بدهید بروم حرم امام رضا (ع) زیارت کنم و برگردم. اجازه گرفت و رفت مشهد. ۲ ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه. در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: «در راه برگشت از حرم امام رضا (ع)، توی ماشین خواب حضرت را دیدم و آقا بهم فرمودند: حمید! اگر همین‌طور ادامه بدهی، خودم میام می‌برمت…»

یک قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود و نیمه شب‌ها تا سحر می‌خوابید داخل قبر و گریه می‌کرد و می‌گفت: یا امام رضا (ع) منتظر وعده‌ام… آقا جان چشم به راهم نگذار… در وصیت‌نامه‌اش ساعت و روز و مکان شهادتش را نوشته بود و می‌گفت امام رضا (ع) بهم گفته کی و کجا شهید می‌شوم! حتی مکانی هم که امام رضا (ع) فرموده بود شهید می‌شوی تا حالا ندیده بود.

چند روایت از دلدادگی شهدا به امام رضا (ع)

روز موعود خبر رسید ضدانقلاب در یک منطقه هست و باید برویم سراغ‌شان؛ فرمانده گفت: چند تا نیرو بیشتر نمی‌خواهیم. همه بچه‌ها شروع کردند التماس کردن که آقا ما را ببرید. دیدم حمید یک گوشه نشسته و نگاه می‌کنه. از او سوال کردند: «مگه تو دوست نداری بری به این عملیات؟»، حمید خندید و گفت: «شما برا اومدن التماس‌هاتون رو بکنید، اونی که باید منو ببره، خودش می‌بره»، خود فرمانده اومد و گفت: «حمید تو هم بلند شو بریم…»

بچه‌ها می‌گویند وقتی وارد روستایی که ضدانقلاب بودند، شدیم، حمید دستاش را به سمت ما بلند کرد و گفت: «خداحافظ». کسی آن لحظه نفهمید حمید چی میگوید! اما وقتی شهید شد و وصیت‌نامه‌اش را باز کردیم، دیدیم دقیقا در همان روز، ساعت و مکانی شهید شده هست که در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

روایت‌هایی از دلدادگی شهدا به امام رضا (ع) بیشتر بخوانید »

خواندن دعای توسلی که ۱۴ نفر را شهید کرد

دعای توسلی که برات شهادت ۱۴ رزمنده شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «جذابیت محسن نه در چهره و زیبایی ظاهری‌اش بود نه در تیپ و لباس‌هایش، اما همه او را دوست داشتند، این دوست داشتنی شدنش در جبهه نمود بیشتری پیدا کرد. هنوز هم که از بچه‌های قدیمی گردان عمار لشکر ۲۷ محمدرسول الله درباره محسن گلستانی بپرسیم بر این ادعا صحه می‌گذراند که محسن عزیز همه بچه‌ها بود، همین باعث شد محسن فکر کند این دوست داشتن بچه‌ها حجابی بین او و خدا شود، برای همین از گردان عمار به گردان حمزه رفت، اما آنجا هم اتفاقی که در گردان عمار افتاد تکرار شد.»

این‌ها را برادر شهید محسن گلستانی از شهدای قرآنی کشور در رابطه با برادری می‌گوید که گل سرسبد پنج فرزند خانواده بود. اخلاق و رفتار خاصش، ممتاز بودنش و اراده‌اش برای انجام کار‌ها ماحصل گفت‌وگوی جامعه قرآنی در دیدار با خانواده شهید شد. دیداری که چند سالیست با شناسایی خانواده شهدای قرآنی برای عرض ارادت و شنیدن از سبک زندگی و معرفی شهدا به عنوان الگو برنامه هر هفته به صورت منظم انجام می‌شود.

جمعی از اعضای جامعه قرآنی اینبار مهمان خانه تنها خواهر شهید هستند، خواهری که به قول خودش همه اطلاعات برادر را از بر است، برای روز‌هایی که مثل امروزی مهمانی برای شنیدن از محسن در خانه‌شان را می‌زند. او حرفش را از ماجرای سل گرفتن محسن در کودکی شروع می‌کند: «یک سال و نیمش بود که سل گرفت و رفت بیمارستان، ماه‌ها در بیمارستان بستری بود، انقدر که وقتی برگشت نه عمه و خاله را می‌شناخت نه بلد بود کنار سفره بنشیند، حتی از غذا‌های خانه خوشش نمی‌آمد، چون به غذای بیمارستان عادت کرده بود. با این حال از همان موقع این خوشرویی و مهربانی و مظلومیت درونش وجود داشت و ما محسن را با همین ویژگی‌ها می‌شناختیم.»

خواهر شهید از فعالیت‌های محسن می‌گوید و از اینکه در هر کاری که می‌رفت نفر اول بود «بچه بسیار هنرمندی بود، صدای خوب و استعداد خوبی هم داشت آنقدر که تا تلویزیون نوحه می‌خواند اولین کلمه نوحه را می‌نوشت و باقی را در ذهنش حفظ می‌کرد. فوتبالیست خوبی هم بود و، چون گل‌های خوبی می‎‌زد از سه راه آذری تا رباط کریم دعوتش می‌کردند تا در تیمشان بازی کند. شالگرد اول شدنش در مدرسه و منطقه باعث شد دکتر پارسا وزیر آموزش و پرورش آن زمان تقدیرنامه‌ای داد و گفت شما باید به درس خواندتان ادامه دهید که برای آینده ایران فرد مفیدی باشید. در هر مدرسه‌ای درس خواند رتبه اول شد، این ممتاز بودنش در قرآن هم نمود پیدا کرد. ما اصلا ندیدیم در خانه درس بخواند، دس خواندنش در همان کلاس و مدرسه بود. قدیم که کیف نبود بچه‌ها کتاب هایشان را در پلاستیک می‌گذاشت، محسن وقتی به خانه می‌آمد اگر در بسته بود پلاستیکش را گره می‌زد و کتاب و دفترش را پرت می‌کرد داخل حیاط خانه و می‌رفت برای فوتبال بازی کردن.

خواندن دعای توسلی که ۱۴ نفر را شهید کرد

خواهر شهید ادامه داد: «تلاوت قرآن را با یادگیری جزء ۳۰ از مدرسه شروع کرد. خودش خودجوش قران را کار کرد تا سال ۶۱ که برای یادگیری تجوید به کلاس‌های حاج آقا اربابیان رفت تا بتواند با صوت بخواند. خودش هم معلم قرآن بود و با سبک خودش درس می‌داد. پدرم سواد قرآنی داشت و درس مکتب قرآن می‌داد، این موضوع در قرآن خواندن محسن بی تاثیر نبود.»

خواهر شهید گلستانی در خاطره از شهید تعریف کرد: «در چهاردانگه ۲ طایفه بودند که از قدیم دسته داشتند و هر سال دهه محرم برنامه ریزی مفصلی برای راه انداختن دسته داشتند. یک سال محسن اصرار کرد که امسال می‌خواهم دسته به امامزاده ببرم. پدرم گفت محسن تو هیچی نداری، چندتا جوان چطور می‌خواهید دسته راه بیندازید. گفت من کاری به این چیز‌ها ندارم، امام حسین (ع) که به زیاد و کمش توجه نمی‌کند به کیفیتش کار دارد. یک فرغون برداشت رویش موتور برق گذاشت و یک بلندگوی کوچک هم پیدا کرد، برادر‌های دیگرم هم بودند و محسن نوحه می‌خواند. روز عاشورا از خانه تا امامزاده خیلی دسته راه افتاد که راه زیادی هم بود. پدرم زودتر رفته بود امامزاده که وقتی دسته‌ها می‌آیند از آنان استقبال کند. آن روز همه دسته‌های محل با عظمت وارد امامزاده شدند و نوحه معروف شاه سلام علیک آقا سلام را خواندند. دسته محسن که رسید خودش شروع به خواندن نوحه دیگری کرد، داخل امامزاده شدند، جایگاهی وجود داشت که معمولا شهدا را روی آن می‌گذاشتند، محسن روی آن ایستاد و مصیبت خوانی مفصلی کرد طوری که هیئت‌های دیگر نشستند و خوب گوش دادند و گریه کردند. بعد آن در محله پیچید که چند جوان در امامزاده روضه خوانی کردند. محسن بعدا به پدرم گفت دیدید حرف من درست بود و اصل کیفیت است؟!»

وی به نحوه شهادت برادر اشاره کرد و افزود: «محسن سال ۵۹ رفت سربازی، مدتی در جبهه غرب بود و سال ۶۱ به جبهه جنوب رفت، تا سال ۶۴ مدام در جبهه بود، هر چهار و شش ماه یکبار به خانه می‌آمد یک هفته‌ای میماند و بعد برمی‌گشت. بیشتر وقتی هم که در تهران بود به زیارت می‌رفت، همیشه می‌گفت وقت طلاست، باید از وقت استفاده کرد. بار آخری هم که می‌خواست به جبهه برود برای زیارت رفت مشهد، مادرم که گفت نرو، گفت حرف‌های درگوشی به امام رضا (ع) باید بزنم. عملیات والفجر ۸ او و ۲ برادر دیگرم در عملیات بودند که محسن در جاده فاو ام القصر شهید شد.» 

برادر شهید نیز در ادامه صحبت‌های خواهر با بیان ویژگی‌هایی از محسن گلستانی گفت: «محسن خیلی اهل تعقیبات نماز به ویژه نماز ظهر و عصر بود. بچه‌های گردان در حسینیه حاج همت با محسن به سجده می‌رفتند یک دوستی داشتیم مسوول یکی از یگان‌ها بود و می‌گفت من فقط برای تعقیبات نماز محسن از مقرمان که ۱۵ کیلومتر با دوکوهه فاصله دارد به اینجا می‌آیم.

شب قبل از عملیات والفجر ۸ در دوکوهه دعای توسل خواندیم، فراز اولش را محسن و باقی فراز‌ها را بچه‌های هم گردانی محسن خواندند، همه ۱۴ نفری که آن شب دعای توسل خواندند در عملیات شهید شدند.»

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دعای توسلی که برات شهادت ۱۴ رزمنده شد بیشتر بخوانید »

نحوه امر به معروف از زبان یک شهید+ عکس

توصیه شهید گلستانی به مداح معروف تهرانی + عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مداح شهید «محسن گلستانی» در سال ۱۳۴۰ در محله‌ای به نام شهرستانک در ۲۶ کیلومتری جاده ساوه متولد شد و به‌عنوان رزمنده گردان حضرت حمزه سیدالشهدا در لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) بود که در تاریخ ۲۴ بهمن سال ۱۳۶۴ در جریان عملیات والفجر ۸ در فاو به شهادت رسید.

نحوه امر به معروف از زبان یک شهید+ عکس

حاج محمدرضا طاهری درباره این شهید گفته بود: «آخرین حرفى که از وی در قلبم ماند، شب عملیات والفجر ٨ بود، من از گردان مالک رفتم در گردان حمزه و محسن را پیدا کردم، گفتم یک چیزى به من بگو تا برایم یادگارى بماند، گفت محمد این همه حسین حسین گفتى یادت باشد امام حسین (ع) امشب آن طرف تانک‌ها منتظر است، اشاره به این داشت کسى که دم از امام حسین علیه السلام می‌زند وقتی تانک‌هاى دشمن را دید، فرار نمی‌کند.»

او در یکی از دست‌نوشته‌های نوشته بود:

«به نام خدا

پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: اگر از برادر مؤمن خود می‌خواهی انتقاد کنی باید همانند آینه عمل کنی. بدینگونه که آینه بدون سر و صدا و راه انداختن ساز و دهل عیوب را می‌گوید. تنها عیوب را نشان نمی‌دهد بلکه زیبایی‌ها را هم نشان می‌دهد. آینه عیوب را چند برابر نمی‌کند و زمانی می‌تواند عیوب را نشان دهد که خود کثیف و آلوده نباشد. آینه عیوب را از روی پاکی و صفای دل می‌گوید. غرض و مرضی ندارد و در گفتن عیوب مراعات پست و مقام را نمی‌کند … آینه در عیب‌گویی توقع و انتظاری ندارد، پس نباید او را شکست (دوستی را که عیب تو را می‌گوید نباید آزرد). آینه در حال شکستگی هم دست از کارش برنمی‌دارد و ناگفتنی‌ها را می‌گوید، اما عیوب را در خود نگه نمی‌دارد.

آینه عیب ظاهر را می‌گوید و تجسس نمی‌کند و هر چه بیشتر عیوب را بگوید ارزشش بیشتر است و آینه عیوب را روبرو می‌گوید و به دیگری نشان نمی‌دهد.

امر به معروف و نهی از منکر را آینه‌گونه نسبت به دوستانمان انجام دهیم.
آینه شو سپس چهره پری‌طلعتان طلب
اول بروب خانه سپس میهمان طلب

عصر روز دوشنبه ۲۳ مهر سال ۱۳۶۴»

نحوه امر به معروف از زبان یک شهید+ عکس

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

توصیه شهید گلستانی به مداح معروف تهرانی + عکس بیشتر بخوانید »

روزشمار دفاع مقدس (۲۴ بهمن)


روزشمار دفاع مقدس (۲۴ بهمن)رویداد‌های مهم این روز در تقویم خورشیدی (۲۴ بهمن)

** مهم‌ترین مناسبت‌های ملی و مذهبی در بهمن **

۶- سالروز حماسه مردم آمل /*/ ۸- سالروز وفات حضرت ام‌البنین (س) ـ روز تکریم مادران و همسران شهدا /*/ ۱۲- بازگشت امام خمینی (ره) به میهن اسلامی و آغاز دهه مبارک فجر /*/ ۱۴- روز فناوری فضایی /*/ ۱۵- ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن ـ ولادت امام خمینی (ره) /*/ ۱۹- روز نیروی هوایی /*/ ۲۲- سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران (تعطیل) /*/ ۲۵- ولادت امام محمدباقر (ع) /*/ ۲۷-شهادت امام هادی (ع) /*/ ۲۹-قیام مردم تبریز به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای قم ـ روز اقتصاد مقاومتی و کارآفرینی

• ولادت شهید علی‌اکبر ایوزخانی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۰ ه.ش)

• ولادت شهید عبدالرسول قادریان (استان بوشهر، شهرستان بوشهر) (۱۳۴۲ ه.ش)

• شهادت شهید هادی ولائی (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۵۸ ه.ش)

• شهادت شهید سید حسن هاشمی (کنگان) (۱۳۵۷ ه.ش)

• شهادت خلبان شهید محمد بختیاری (استان همدان، شهرستان ملایر) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت خلبان شهید جمال مظفری (استان کرمانشاه، شهرستان سنقر) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید محسن تقی یاررنانی (استان اصفهان، شهرستان رهنان) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید حسن فراز (سنقر) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید یوسف گتوندی (خوزستان، رامهرمز) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید سیروس نظرزاده دناک (استان خوزستان، آبادان) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهیدمحسن تقی یاررنایی (ایلام) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید قنبرعلی فخرایی (خوزستان، پایگاه منگل) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید حسین باقری (استان اصفهان، شهرستان نجف آباد) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید محمدرضا قادری (استان اصفهان، شهرستان نجف آباد) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید قنبرعلی فخرایی (استان اصفهان، شهرستان نجف آباد) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید ناصر غلامی (استان اصفهان، شهرستان نجف آباد) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید عباسعلی عرب (استان سمنان) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید محمدرضا غلامی (استان سمنان، شهرستان شاهرود) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید علیرضا آرمیون (استان سمنان، شهرستان شاهرود) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید صفرعلی شیردلی (استان سیستان و بلوچستان، شهرستان زابل) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید سیدحسن فتاحی (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید حسن یوسف‌زاده (استان مازندران، شهرستان محمودآباد) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید شعبان میرزائیان (استان مازندران، شهرستان بابلسر) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید سیدعباس مصطفی نژاد (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید سیدمهدی خاتمی بیدگلی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید محسن گلستانی (استان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید مجتبی عظیمی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید محمود حسینی ملایری (استان تهران، شهرستان دماوند) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید محمودرضا استادآقانظری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید آرش صبوری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید علی محسنی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید حاج رضا امانی بنی (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید قربانعلی فتاحی (استان قزوین، شهرستان آبیک) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید سیدحسین فاضل‌الحسینی (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید سیدمنصور منصوری (استان گیلان، شهرستان رضوانشهر) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید مهدی کبیرزاده (استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید محمد رضا ایمنی (استان فارس، شهرستان اقلید) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید محمدحسین باقرزاده قزوینی (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت حجت الاسلام شهید علی ایرانمنش (استان کرمان) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید علی محمد تاجدینی (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید عبدالرضا غریب‌نژاد (استان سمنان، شهرستان دامغان) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید علی‌اصغر صالحی (استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید صالح میاحی راد (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید اسد خصم افکن (استان اردبیل، شهرستان پارس‌آباد) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید سیدعلی حسینی (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید محمدرضا جلالیانی (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای قلعه) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید حسین‌علی مهرزادی (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید عماد مغنیه (حزب الله لبنان) (۱۳۸۶ ه.ش)



منبع خبر

روزشمار دفاع مقدس (۲۴ بهمن) بیشتر بخوانید »