محسن مهدیان

بارها و بارها اعتراف این جلادها را ببینید+ فیلم

کدام صفت شهیدجمهور؟



شهیدجمهور را به کدام صفت می‌شناسید؟ ثمره «جامع‌الاطراف»‌بودن هم می‌شود «مظهر شعارهای انقلاب» و اظهار ارادت مردم به این مظهریت، یعنی نمایش پرقدرت پیام جمهوری اسلامی.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:

شهیدجمهور را به کدام صفت می‌شناسید؟ وقتی نام رئیس‌جمهور فقید می‌آید، دل و ذهن‌تان به سمت کدام صفت بارزشان می‌رود؟

این روزها هرکس از نگاه خودش درباره رئیسی می‌نویسد. زیبایی نیز در همین است؛ از آن کارگر زحمتکش که با احیای کارخانه به‌کار بازگشته بود تا آن مخالفی که آمده بود پای تابوت عذرخواهی کند و همه آنهایی که به پهنای صورت اشک می‌ریختند… فضای واقعی و مجازی، مشحون از نام رئیسی است به صفات مختلف.

اما کدام صفت بارز بر شهیدجمهور عزیزمان خوش‌تر است؟

اجازه دهید سراغ تعابیر و صفاتی برویم که رهبر معظم انقلاب برای ایشان به‌کار بستند… رجوع کنیم به پیام تسلیت ایشان… بیان این صفات در پیام رهبر معظم انقلاب چشمگیر است: «عالم، مجاهد، مردمی، باکفایت، پرتلاش، خادم‌الرضا، فداکار، بزرگوار و صمیمی».

در دیدار با رئیس‌جمهور عراق هم از صفت «کارآمد» استفاده کردند. پیش‌تر در حکم ریاست قوه‌قضاییه برای رئیسی فرمودند: «مصداق حرکت جهادی». بعدها در حکم تنفیذ نیز از این تعابیر استفاده کردند: «فرزانه، خستگی‌ناپذیر، کارآزموده و مردمی». در دیدار با خانواده شهید نیز فرمودند: «ایشان «مظهر شعارهای انقلاب» بودند» و در ادامه تأکید کردند که رئیسی بعد از حیاتش هم خدمات ارزنده‌ای به کشور کرد.

کدام خدمت؟

فرمودند: «اظهار ارادت مردم به ایشان، پیام جمهوری اسلامی را به دنیا مخابره کرد.»

اما این خدمت چه نسبتی با صفت برجسته شهیدجمهور دارد؟ صدور پیام جمهوری اسلامی به دنیا روی دیگر همان تعبیری است که فرمودند: «رئیسی «مظهر شعارهای انقلاب» است.»

«مظهر شعارهای انقلاب» یعنی چه صفتی؟ توضیح کوتاه این عبارت را رهبر معظم انقلاب در دیدار با امیر قطر فرمودند: «آقای رئیسی «جامع‌الاطراف» بود.»

رئیسی واجد همه آن صفاتی است که در ابتدای متن بدان اشاره شد. هرکس به‌زعم خود صفتی را می‌بیند؛ اما به‌واقع او جامع آنها بود. ثمره «جامع‌الاطراف»‌بودن هم می‌شود «مظهر شعارهای انقلاب» و اظهار ارادت مردم به این مظهریت، یعنی نمایش پرقدرت پیام جمهوری اسلامی.

راز محبوبیت رئیسی نیز در همین جامعیت است. واقعیت این است که هرکس به انقلاب رسید و دستش در دست امام بود، به «جامع‌الاطراف»ی رسید و الحق که امام قله جامعیت بود؛ جمال و جلال؛ عاطفه و حماسه؛ عدالت و معنویت؛ دنیا و آخرت؛ وحدت و کثرت و…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کدام صفت شهیدجمهور؟ بیشتر بخوانید »

۷ماه متفاوت برای تهران

مرز دیپلماسی التماسی با نرمش قهرمانانه



راز نرمش قهرمانانه همینست؛ انعطاف در مسیر برای رسیدن به هدف اصلی نه رها کردن آن. راز نرمش قهرمانانه در مصلحت از سر خردورزی و عقلانیت است برای رسیدن به عزت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان مدیرعامل همشهری طی یادداشتی نوشت:

رهبرانقلاب در دیدار با مسوولات وزارت خارجه به شاخص های سیاست خارجی موفق اشاره کردند و بر سه واژه تاکید داشتند: “عزت”، “حکمت”، “مصلحت”

“عزت” را فرمودند نفی “دیپلماسی التماسی”. “حکمت” را به “عقلانیت” ارجاع دادند و “مصلحت” نیز “انعطاف برای عبور از موانع”.

واقعیت اینست که فاصله “دیپلماسی التماسی” و “انعطاف اصولی” یک مرز باریک است که اگر مراقبت نشود، “خطای برداشت” حاصل می شود. چرا؟ چون ممکن است هردو در ظاهر و برداشت اولیه یکسان به نظر برسند. به همین دلیل فرمودند که سالها پیش به نرمش قهرمانانه اشاره کردم اما برخی در داخل و خارج دچار خطا شدند.

اما این برداشت خطا چیست؟

دو برداشت خطا در نسبت ایندو مفهوم ممکن است شکل بگیرد که اتفاقا در تاریخ سیاسی کشور دارای مصادیق فراوان هستند.

گروه اول کسانی هستند که با ایستادن بر عزت از هرگونه انعطاف پرهیز می کنند و با یک آرمانگرایی توهمی تصور می کنند مصلحت صرفا عافیت اندیشی و محافظه کاری است. این گروه چون توان واقع بینی ندارند، قدرت حل مساله پیدا نمی کنند و قهرا بعد از مدتی یا دچار یاس وافسردگی می شوند و یا گرفتار انحراف و از اساس منکر آرمان می شوند.

اما گروه دوم واقع گراهائی هستند که آرمان را رها می کنند و حل مساله را صرفا در عبور از هویت و شخصیت ایرانی- اسلامی شان می بینند. این جریان نیز گرفتار انحراف و به سرعت به انهدام هویتی میرسند.

اما جمع ایندو چگونه است؟

فرض کنید دو پدر با خطای فرزند نوجوان شان مواجه شوند. پدر اول دغدغه تربیت ندارد و از کنار آن به سادگی می گذرد. اما پدر دوم که نگران فرزند است تصمیم می گیرد به روش غیرمستقیم فرزند را متوجه خطا کند. ظاهر هر دو اینست که مقابل خطای فرزند سکوت کردند اما میان ایندو کاملا تفاوت است. رفتار پدر اول از سر تسامح وتساهل و کنار آمدن با خطای فرزند است و رفتار پدر دوم از سر مدارا و مراعات برای اصلاح فرزند.

راز نرمش قهرمانانه همینست؛ انعطاف در مسیر برای رسیدن به هدف اصلی نه رها کردن آن. راز نرمش قهرمانانه در مصلحت از سر خردورزی و عقلانیت است برای رسیدن به عزت.

با این توضیح مرز نرمش قهرمانانه و دیپلماسی التماسی در خروجی ایندو است. اگر ثمره نرمش قهرمانانه عزت و هویت حقیقی بود، مصلحت حکیمانه است و اگرنه ذلت است و دون عقلانیت.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مرز دیپلماسی التماسی با نرمش قهرمانانه بیشتر بخوانید »

مقصر ماجرای مهسا امینی کیست؟

سخن کیلویی



سخن کیلویی شنیدید؟ غرض خدای ناکرده طعنه و حرف گوشه دار نیست. کلام کیلوئی یک پرده زشت تر از کلام بی حساب و دیمی است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی با عنوان “سخن کیلویی” در روزنامه همشهری نوشت:

یکم. فکر کنید؛ در شرایطی که داد مردم از بیداد قیمت خودرو بلند است، خبر برسد دولت به مجلس خودروی شاسی بلند داده است تا در ازای این رشوه از خطای دولت چشم پوشی کند.

حالا خشم اجتماعی را تخمین بزنید.

فرض کنید بلافاصله هم خبر تکذیب شود؛ آیا فایده دارد؟ اساسا تکذیب دیده می شود؟

دوم. سخن کیلویی شنیدید؟ غرض خدای ناکرده طعنه و حرف گوشه دار نیست. کلام کیلوئی یک پرده زشت تر از کلام بی حساب و دیمی است.

سخن دیمی و بی حساب چیست؟ سخنی که مبنا ندارد و بدون سند است. اما کیلویی سخن گفتن، همان سخن بی حسابی است که گوینده به عواقب آن نیز بی اعتناست. نگاه نمی کند این حرف چه عوارضی دارد و چطور می شود آنرا جبران کرد.

سوم. این روزها حرف بی حساب و کیلویی در شبکه های اجتماعی فراوان است و وبالی است دامنگیر. چپ و راست هم نمی شناسد. اشتباه نشود؛ منظور رسانه های شیطانی نیست؛ آنها که کذاب اند و با دروغ جیره می گیرند. غرض آدم هایی اند که صفت کذاب بر آنها صدق نمی کند اما حرف بی حساب می زنند و کیلویی سخن می گویند.

هرچه می شنوند و می بینند، بی درنگ توزیع می کنند. مثل آب خوردن آبرو می برند و ندیده و نشنیده قضاوت می کنند. چه بسیار روایت های بی حساب و کیلویی که در چرخه توزیع هیجانی، تبدیل به ابرروایتی ماندگار شده است.

چهارم. حرف بی حساب را می شود تکذیب و اصلاح کرد اما کیلویی سخن گفتن، الزاما با تکذیبیه جبران نمی شود. ضرر کیلوئی سخن گفتن تنها در نادرستی سخن نیست، در عوارض جبران ناپذیر آنست. یک وقت حرف غلط و بی سند می زنیم اما یک وقت با این حرف غلط آبرو می بریم. تکذیبیه مگر جبران بی آبرویی می کند؟

با این توضیح حرف بی حساب از هیچ کس پذیرفته نیست اما خدا نکند آن هیچ کس، مسوول باشد. چرا؟ چون حرف بی حساب مسوول برخلاف افراد عادی، مصداق کیلوئی سخن گفتن است.

پنجم. حرف بی حساب را باید متناسب با “نادرستی سخن” برخورد کرد اما سخن کیلوئی را باید متناسب با “آثار نادرستی سخن” برخورد کنند. آثار کلام مهمتر از خود کلامست. اتهام گوینده اولی خبر غلط است و اتهام گوینده دوم تشویش اذهان عمومی و بهم زدن امنیت روانی. این مردم چه گناهی کردند که در دعوای سیاسی آقایان اینطور با روح و روان شان بازی شود؟ با این توضیح تکذیب ادعای نماینده مجلس در خصوص رشوه دولت کافی نیست، باید ذیل اتهام تشویش اذهان عمومی قهریه ورود کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سخن کیلویی بیشتر بخوانید »

روایت یک فعال رسانه ای از Me too وطنی

تغییر دینداری



مردم امروز برای دینداری هزینه می دهند.هزینه مقاومت.مردم برای نگه داشتن دینشان مقابل خناسان و شیادان داخلی و خارجی ایستادگی می کنند.سالهاست تحت طوفان و بمباران هجمه های ترکیبی اند و البته تاب می آورند

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: گفتم تصاویر شب های احیا را دیدی؟ گفت بله. مردم ما دیندارند. ولی دوران طاغوت هم همین بودند. گفتم درست است اما دینداری داریم تا دینداری. مردم ما مومن اند اما ایمان شان هم تغییر کرده است. گفت چطور؟ گفتم:

یکم اینکه دینداری مردم جمعی شده است. ماجرا تنها شب احیا نیست. تهران از ابتدای شب های رمضان دیدنی است. هرکوچه و خیابان یک هیات. تا نیمه سحر و آنهم مملو از جوان ها و نوجوان هاست. بقیه کشور هم همین است. باقی سال نیز. از اعتکاف ها تا مجالس روضه هفتگی.

اما دینداری فراتر از این تغییر کرده است.

دوم اینکه دینداری ها به غیر جمعی، اجتماعی شده است. دینی که تنها سرسجاده بود امروز به منصه بروز و ظهور اجتماعی رسیده است. اهل دینداری اهل دستگیری اند و مواسات. اهل ایثار و فداکاری؛ آنهم با گرایش ها و ظواهر مختلف.

اما باز هم فراتر است.

سوم اینکه دینداری امروز عمق یافته است. یک مثال روشن همین راه پیمایی روز قدس است.

ظلم ستیزی در فطرت مردم ماست. قبل انقلاب هم مردم ظلم ستیز بودند. اما سطح ظلم ستیزی چه بود؟ مقابله با اوباش محله. برای همین قصه ها داریم از لوتی های شهر که مقابل لات ها و مزاحمین نوامیس مردم می ایستادند. اما با انقلاب مقابله با ظلم عمق یافته است. امروز ایستادگی نه تنها مقابل اوباش محله که مقابل اوباش عالم است. یک نمونه اش روز قدس.

و چهارم اینکه باز هم تغییرات فراتر است. امروز دینداری جهت یافته است. اصل و اساس دینداری در حب و بغض نسبت به حق است و امروز سمت و سوی دینداری ها مبارزه با دشمن حق است. یک نمونه اش حجاب.

گذشت روزگاری که حجاب تنها مصونیت بود. تنها نشانه حجب و حیا بود. امروز بسیار فراتر است؛ حجاب ابزار مبارزه و نماد تقابل با دشمنی هاست. امروز حجاب نماد وطن پرستی و دفاع از کشور است. جالب نیست؟

همه اینها به کنار. اما پنجم مهمترست. مردم امروز برای دینداری هزینه می دهند. هزینه مقاومت. مردم برای نگه داشتن دینشان مقابل خناسان و شیادان داخلی و خارجی ایستادگی می کنند. سالهاست تحت طوفان و بمباران هجمه های ترکیبی اند و البته تاب می آورند. طبیعی است که ایمانی که در دل مقاومت بدست بیاید قابل مقایسه با ایمان از سر عافیت نیست.

مردم ما سالهاست دیندارند. اما با انقلاب دین شان جمعی و اجتماعی و عمیق و راهبردی شد و در این چهار دهه با مقاومت و ایستادگی ایمان شان آب دیده شده است و مستحکم.

و البته اینهمه از صدقه سر آن پیر روشن ضمیر است که همه را پای سفره انقلاب نشاند؛ خمینی عزیز. روحش شاد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تغییر دینداری بیشتر بخوانید »

قاتل فرزندم قهرمان است

قاتل فرزندم قهرمان است



مهدیان با بیان اینکه ببینید جنگ روایت ها با یک مادر داغدیده چه می کند، نوشت: وقتی فرزندش را کشتند، آنچنان غرق رسانه های دشمن بود که برای خونخواهی فرزندش به دامن قاتلان او پناه برد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: قاتل فرزندم قهرمان است…

وقتی از جنگ روایت ها حرف میزنیم از چه چیز سخن می گوئیم؟ شاید باورتان نشود. اما قدرت جنگ روایت ها در دگرگون سازی انسان ها فراتر از تصور است.

در جنگ سخت یک نفر کشته و حذف می شود.

در جنگ نرم یکی نفر حذف می شود و به جبهه مقابل اضافه می شود.

اما در جنگ روایت ها یک نفر بدون اینکه حذف شود و در همان جبهه داخلی برای جبهه مقابل کار می کند.

در جنگ روایت ها کار با اعتقادات شما ندارند، کار با علائق شما ندارند، تنها و تنها قرارست آنچه می بینید را نبینید و بالاعکس.

این جنگ سهمگین ترین و ویران کننده ترین است. نتیجه این جنگ یک مسخ هویتی است.

یک نمونه مادر کیان پیرفلک. ببینید جنگ روایت ها با یک مادر داغدیده چه می کند.

وقتی فرزندش را کشتند، آنچنان غرق رسانه های دشمن بود که برای خونخواهی فرزندش به دامن قاتلان او پناه برد.

و حالا که قاتل اصلی کیان را یافتند و قرارست قصاص شود، مدعی بی گناهی او شده است و هشتگ نه به اعدام یک بی گناه می زند. به واقع ببینیم چه فرآیندی درون یک نفر باید طی شود که قاتل فرزندش را مظهر شرف بداند و برای آزادی اش کمر راست کند؟ اینها ثمرات یک جنگ تمام عیار ذهنی است.

مادر کیان یک نمونه است. هرچند امیدوارم این مادر بیدار شود، اما چنین روزگار تلخی در کمین خیلی هاست.

این روزها با میدان داری رسانه های ضدانقلاب، رسانه های اجتماعی نیز مملو از متن هائی است که نشان می دهد عده ای چطور چشم وگوش بسته سر قبرهای خالی گریه می کنند. عده ای که ناباورانه کشته سازی های تصنعی را باور کردند و خود را صاحب عزا می دانند. یک نمونه آشکار آن نیکا شاکرمی که داغداران او نه اطلاعیه دستگاه قضا و بلکه گزارش پزشکی قانونی را هم باور نکردند. یا نگین عبدالملکی که به بیان پدرش مرگ او بر اثر مسمومیت بوده و اما همچنان برای عده ای کشته اغتشاشات است.

اما سخن اینجا نیست….از مصداق مادر کیان و نمونه های مشابه عبور کنیم.

اصل جنگ در تسخیر روح و روان است. ابزار نیز فراتر از رسانه است. با یک جنگ ترکیبی مواجهیم که رسانه نیز جزئی از آن است. هدف نهایی این جنگ نیز تسخیر ذهن هاست.

دشمن وقتی متوجه شد خاک و جسم این مردم را نمی تواند تصرف کند، سراغ ذهن ها رفته است. هر ذهنی به تسخیر برود گوئی جسم یک نفر به بند کشیده می شود و بخشی از خاک و سرمایه کشور به غارت می رود.

در این جنگ ترکیبی، اقتصاد هم ابزار تسخیر ذهن است؛ حجاب نیز؛ اغتشاشات نیز… همه و همه ابزار است تا مادر کیان نبیند. تا من و شما نبینم. همین.

و اما در نهایت یک پیشنهاد ساده: در جهاد تبیین کم و کسری داریم. حقیقت دست مردم نمی رسد. باید تقویت شویم. اما در کوتاه مدت چاره چیست؟ چه کنیم؟

چاره اینست: هر امری را در این روزگار با اعتنا به نقشه دشمن ببینید. او چه می کند و چه می‌خواهد و سهمش چیست؟ ماجرا متفاوت خواهد شد. امتحان کنید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قاتل فرزندم قهرمان است بیشتر بخوانید »