محسن هاشمی

محسن هاشمی هم تحریمی شد!/ ضرورت‌های "هجرت" روحانیون، استادان و پزشکان

محسن هاشمی هم تحریمی شد!/ ضرورت‌های "هجرت" روحانیون، استادان و پزشکان



مسئله هجرت برای حفظ دین و پیشرفت جامعه فقط مختص به روحانیون نیست و بلکه استادان دانشگاه، پزشکان و برخی دیگر از “مراجع اجتماعی” هم وظایفی در این زمینه بر عهده دارند.

سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

محسن هاشمی هم تحریمی شد!

محسن هاشمی هم تحریمی شد!/ ضرورت‌های "هجرت" روحانیون، استادان و پزشکان

محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای شهر سابق تهران، اخیراً طی یادداشتی پیرامون انتخابات‌های 98 و 1400 از مفهومی به نام “چالش بین منتخب مطلوب و انتخابات پرشور” حرف می‌زند و می‌نویسد: در سال 1400 به نوعی از این چالش عبور شد و در انتخاباتی کمتر رقابتی و با کمترین نصاب شور و شرکت‌کننده در تاریخ انقلاب، کاندیدای مطلوب بالاخره انتخاب شد. اتفاقی که منتظر است موجب یک جهش کارآمدی و حل مشکلات اقتصادی و مدیریتی کشور شود که البته تاکنون وعده‌ها تنها به گوش‌های جامعه رسیده و چشم‌ها همچنان در انتظار تحقق آن است.

به گزارش مجاهدت از جماران، هاشمی می‌افزاید:

“اکنون این پرسش مطرح است که آیا انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 که در مقیاس کوچک‌تری در انتخابات مجلس یازدهم هم در سال 1398 تجربه شده بود، یک انتخاب راهبردی، درازمدت و پایدار از سوی نظام است یا آنکه موضوعی تاکتیکی و اتفاقی بود که کاملا احزاب سیاسی دور خورده و نتوانسته نقش خود را ایفا کنند و متاسفانه به توصیه رهبرمعظم انقلاب در مورد جبران جفای انجام شده در تایید صلاحیت‌ها عمل نشد. اگر این انتخاب، راهبردی و درازمدت باشد باید در انتخابات مجلس آینده 1402 و ریاست‌جمهوری1404  نیز در انتظار پیروزی کاندیدای مطلوب در رقابتی آرام و درون‌جناحی با کاندیداهای مطلوب بود و البته عملا تکرار این موضوع، جامعه را نسبت به صندوق رای بی‌میل و بی‌تفاوت می‌کند و تنها اقلیتی که از سرتکلیف و نه برای تعیین سرنوشت خود رای می‌دهند، در صندوق‌ها حاضر شده و به کاندیدای اصلح توصیه‌شده رای خواهند داد. اما اگر بنای نظام بر عمل به دیدگاه راهبردی رهبر انقلاب، مبنی بر مشارکت حداکثری و انتخابات پرشور و مردمسالاری دینی باشد، طبیعتا نباید انتخابات قابل پیش‌بینی باشد و باید تنوع واقعی رای‌ها را در انتخابات مشاهده کرد، در این صورت نقش احزاب و گروه‌های سیاسی در ایجاد رقابت واقعی تعیین‌کننده خواهد بود.“[1]

*محسن هاشمی به جای اینکه روایتگر رفتار شریرانه اصلاح‌طلبان در تحریم انتخابات‌های 98 و 1400 باشد اما انگار تبدیل به رفوگر این رفتار شده است.

جالب آنکه شخص محسن هاشمی و رجال حزب متبوع او (کارگزاران)‌ از منتقدان تحریم انتخابات بودند و حتی در نقد آن صراحتا نیز صحبت کردند و مطلب نوشتند.

این محسن هاشمی بود که زمانی در نقد تحریم انتخابات مجلس یازدهم در سال 98 از سوی اصلاح‌طلبان نوشته بود: اشکالات عملکرد اصلاح‌طلبان در قدرت موجب رویگردانی مردم از صندوق‌های رأی می‌شود.

او همچنین تصریح می‌کرد: “در مجموع می‌توان گفت که تصمیم اصلاح‌طلبان برای عدم مشارکت در انتخابات -98- نوعی رفتار سیاسی با هدف آبروداری بوده است تا با عدم مشارکت، فقدان عملگرایی و نتیجه‌گیری را در دولت، مجلس و مدیریت شهری پوشش بدهند…این جریان (اصلاحات) علاوه بر فرصت‌سوزی در دولت اصلاحات، قدر فرصت گرانبهای دیگری را نیز برای خدمت آنطور که انتظار می‌رفت، ندانست.”[2]

دقیقا اکنون چه شده که آقای هاشمی حرف‌های همان تحریم‌گران که خود زمانی منتقد آنها بود را بر زبان می‌راند؟

آیا کشتیبان را سیاستی دیگر آمده؟!

آیا محسن هاشمی فراموش کرده است که تحریم انتخابات و زمزمه کردن در گوش کسانی از مردم برای رأی ندادن؛ می‌تواند میزانی از مشارکت در انتخابات را بکاهد و این مسئله هیچ ربطی هم به حاکمیت کشور ندارد؟!

همچنین ستاد اصلاحات تا اینجای کار، تصمیم خود را برای تحریم انتخابات سال آینده نیز گرفته است و لذا بهتر است رجال حزب کارگزاران از هم‌اکنون تصمیم خود را برای آینده بگیرند؟ که قصد همراهی با نمایش مضحک تحریم را دارند یا می‌خواهند رفتار معقول خود در انتخابات‌های قبلی مبنی بر نقد تحریم‌گران و تأکید بر حضور در انتخابات را تکرار کنند؟

زیرا همرنگ جماعت شدن به هر قیمتی؛ شیوه عقلانی سیاست‌ورزی نیست…

***

مردم باید از خدمات “مراجع اجتماعی” بهره‌مند باشند

ضرورت‌های “هجرت” روحانیون، استادان و پزشکان

محسن هاشمی هم تحریمی شد!/ ضرورت‌های "هجرت" روحانیون، استادان و پزشکان

آیت‌الله مصطفی اشرفی شاهرودی،‌ از استادان حوزه علمیه مشهد در دیدار با حجت الاسلام سیدعلی میرمطلبی نماینده مدیر حوزه های علمیه؛ اصل کار حوزه را تهذیب و تربیت (در جامعه) دانسته و گفته است: باید در دروس و مدارس، تربیت را اصل قرار بدهند و از ابتدا و در ایام تحصیل برای طلاب انگیزه‌سازی و هدف از طلبگی برای آنان تبیین شود و بدانند که درس خواندن مقدمه تبلیغ و ترویج دین است.

به گزارش مجاهدت از شفقنا، وی بر هجرت طلاب و روحانیون تاکید کرد و افزود: ترویج دین فقط درس خواندن و متمرکز شدن در یکجا نیست…باید به مقتضای سنت و سیره پیامبر(ص)، امامان معصوم(ع) و علمای سلف عمل و برای ترویج دین به روستاها و شهرها و مناطق مورد نیاز هجرت کرد تا دین مردم حفظ شود.

آیت‌ا… اشرفی شاهرودی همچنین با تأکید بر اینکه هجرت باید با زمینه‌سازی‌های درست انجام شود، تصریح کرد: وقتی در روستاها و شهرها مردم و نسل جوان در معرض انحراف قرار دارند، حوزه باید کاری بکند و هجرت روحانیون الزام آور شود.[3]

*مسئله هجرت و الزام آن برای طلاب هرگز نباید دستکم گرفته شود. چه اینکه دین مردم، ترویج اسلام و اعتبار انقلاب اسلامی ایران در گرو همین هجرت‌ها و مجاهدت‌هاست.

در این راستا البته خوانش تجربیات هجرت و بیان کارنامه‌های هجرت برای مردم، مسئولان و خاصّه طلاب عزیز حوزه نیز از ضروریات است.

ذکر این نکته نیز ضروریست که مسئله هجرت برای حفظ دین و پیشرفت جامعه البته می‌تواند فقط مختص به روحانیون نباشد و بلکه استادان دانشگاه، پزشکان و برخی دیگر از “مراجع اجتماعی” هم وظایفی در این زمینه بر عهده دارند.

بحث فلسفی، قانون‌گذاری و تبیین در مسئله “هجرت مراجع اجتماعی به میان مردم”، از ضروریات زمانه ما و ایضا از ضروریات حکمرانی مطلوب است.

***

1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1567033

2_ mshrgh.ir/1052469

3_ https://fa.shafaqna.com/?p=1444712

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

محسن هاشمی هم تحریمی شد!/ ضرورت‌های "هجرت" روحانیون، استادان و پزشکان

محسن هاشمی هم تحریمی شد!/ ضرورت‌های "هجرت" روحانیون، استادان و پزشکان بیشتر بخوانید »

توضیح زاکانی درباره انتصابات جدید در شهرداری تهران

توضیح زاکانی درباره انتصابات جدید در شهرداری تهران



شهردار تهران گفت: احکام مدیران شهری یکساله صادر شده بود و برهمین اساس تعدادی از آنها تغییر کردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، علیرضا زاکانی شهردار تهران در مراسم آغاز بهره برداری از پروژه یادگار امام و در جمع خبرنگاران با بیان اینکه کل پروژه از ادامه یادگار امام آغاز می‌شود گفت: انتهای این پروژه تا بزرگراه شهید بروجردی می‌رسد.

وی ادامه داد: ۴ کیلومتر این پروژه در بستر پروژه شهید بروجردی ادامه میابد و ادامه آن تا بلوار فتح در مدت ۲۴ ماه انجام می‌شود.

شهردار تهران با اشاره به ادامه قسمت جنوبی این پروژه بیان کرد: همزمان برای بال جنوبی یادگار امام و رسیدگی به املاک ریز دانه و تملک آنها نیز برنامه‌ریزی هایی صورت می‌گیرد تا یادگار را به پل شهید کاظمی متصل کنیم.

زاکانی تصریح کرد: پروژه یادگار امام برای غرب تهران گشایش بار ترافیکی به همراه دارد کاری کاملاً منطقی و دقیق در حال انجام است تا در شرق، غرب و مرکز تهران گشایشات ترافیکی ایجاد شود.

وی با تاکید بر اینکه امیدواریم شهری داشته باشیم که برمدار پیاده راه و حمل و نقل عمومی پیش رود اظهار کرد: توسعه بزرگراه به عنوان نیاز اولیه به شمار می‌رود و همزمان برنامه‌ریزی اصلی خود را در مترو انجام می‌دهیم و می‌خواهیم ۲ هزار اتوبوس را به ۵ هزار عدد برسانیم.

شهردار تهران درباره انتصابات جدید در شهرداری گفت: با همه دوستان خود عهد و پیمان بستیم تا بصورت جهادی و شبانه روزی و فارغ از هرگونه هیاهو سیاسی گمانه زنی کاری جدی انجام دهیم و که بخشی از ماجرا نیروی انسانی مدیریت کار است.

زاکانی ادامه داد: سال گذشته کار را شروع کردیم تمامی احکام را یکساله صادر کردیم و تدبیر داشتیم که در مدت یکسال برآوردها را انجام دهیم و ما به ازای مجموعه‌ای که از طریق شایسته سالاری انتخاب شدند افراد مورد ارزیابی قرار گیرند که اکثریت دوستان ما آزمون را خوب پس دادند و خدماتی که امروز ارائه می‌دهیم و شنبه‌های امید و افتخار محصول کار همین عزیزان است.

وی گفت: اما نقش مدیریتی را مورد بازبینی قرار داده ایم و تعداد کمی از دوستان نیز ممکن است تغییر کنند.

شهردار تهران با اشاره به برخی از صحبت‌ها مبنی بر اینکه مدیریت شهری پایانه اکباتان را به نام خود تمام کرد گفت: این پروژه متعلق به ۱۴ سال پیش است و سال‌ها تعطیل بود عقل سلیم حکم می‌کند کارهای مانده را تکمیل و در جهت ایجاد کار جدید حرکت کنیم.

زاکانی گفت: در بستر سرمایه گذاری جدی که صورت گرفت و پایانه اکباتان تکمیل شد ما ۹۰ درصد پایانه اکباتان را تحویل گرفتیم اما اگر قرار بود مثل خودشان کار پیش ببریم ۴۰ سال دیگر طول می‌کشید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توضیح زاکانی درباره انتصابات جدید در شهرداری تهران

توضیح زاکانی درباره انتصابات جدید در شهرداری تهران بیشتر بخوانید »

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"



نگاهی به فعالیت‌های حجاریان و تاجزاده نشان می‌دهد که این دو نفر یک دوئت‌نوازی را برای “انزوای عقلانیت” آغاز کرده‌اند. یکی به عبارت عقلانی ناتوی فرهنگی طعنه می‌زند و دیگری از اصلاحات ساختاری می‌گوید!

سرویس سیاست مشرق«وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

وقتی سعید به مصطفی می‌گوید: نه!

دوئت‌نوازی حجاریان و تاجزاده برای “انزوای عقل”

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

سعید حجاریان، اخیراً در بخشی از یک نامه سرگشاده که با محتوای دستگیری مصطفی تاجزاده،‌ خطاب به دبیر شورایعالی امنیت ملی نگاشته، آورده است:

“حتماً با اصطلاح «ناتوی فرهنگی» نیز آشنایی دارید و قطعاً واقف هستید «ناتو» یک پیمان نظامی میان امریکا و شماری دیگر از کشورهاست که در برابر بلوک شرق برقرار شد. لفظ «ناتو» متأسفانه از مقطعی به حوزه فرهنگ راه یافت و اصطلاح نادرست «ناتوی فرهنگی» به قصد قطبی‌سازی این فضا وضع شد. در حالی‌که نه خبری از «ناتوی فرهنگی» بود و نه «ورشوی فرهنگی»!“[1]

*ناراحتی حجاریان از دستگیری رفیق گرمابه و گلستانش کاملا قابل درک است.

بماند که حجاریان خود بهتر از همه می‌داند که تاجزاده تا آنجا تند بود که حتی سعید هم با برخی تئوری‌های مصطفی همراهی نمی‌کرد. (مثل ماجرای مخالفت با تز تاجزاده مبنی بر اصلاحات ساختاری!)

مفهوم عقلانی و فلسفی “ناتوی فرهنگی” را رهبر معظم انقلاب اسلامی در دهه 80 و در تشریح تهاجمات و شبیخون فرهنگی غرب مورد اشاره قرار داده‌اند.

یک معنای کاملا فلسفی در اشاره به صف‌آرایی رسانه‌ای و فرهنگی جهان سلطه علیه ملت‌های آزاد و در صدر آنها علیه ایران و انقلاب اسلامی که مثل یک اژدهای هفت سر، ابزارآلات مختلف رسانه‌ای و غیر رسانه‌ای را برای تأثیرگذاری در باورهای هویتی مردم به کار می‌گیرد.

روشن نیست کدام بخش از این توصیف عقلانی و اصولی که هرچه می‌گذرد بر اتقان آن نیز بیشتر افزوده می‌شود؛ مورد طعن و کینه آقای حجاریان واقع شده و اساسا حجاریان در کدام بخش این مفهوم منطقی و عبارت پیشانی آن توانسته به کشف یک نقض نائل آید؟

هرچه هست  چیزی خارج از گپ و گفت‌های طنزآمیز توییتری نیست! همان طنزهایی که می‌گویند دوئت تاجزاده و حجاریان مایلند هرچه می‌بینند و می‌شنوند را با الصاق یک نقص مواجه کنند و سپس به مقصرتراشی از رهبری مظلوم نظام بپردازند.

گفتنیست، مقام معظم رهبری طی یک سخنرانی در سال 85 پیرامون مفهوم ناتوی فرهنگی فرمودند:

“سررشته‌ی همین تحولات منفی در سطح بین المللی، در دست کسانی باشد که آنها به وسیله ی این تحولات می خواهند اهداف خودشان را – که یا زر است یا زور – تأمین کنند و برای آنها چیزی به نام هویت ملتها اصلاً ارزش ندارد؛ که متأسفانه این در صد سال، صد و پنجاه سال اخیر، در دنیا اتفاق افتاده است؛ یعنی تحولات کشورهای آسیایی و آفریقایی و امریکای لاتین در دام طراحی باندهای قدرت بین المللی افتاده است و طراح اینها صهیونیست و سرمایه داران بین المللی بوده اند. برای اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانیها، سرمایه های عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء می کرده است که اخلاق جنسی ملتها را خراب کنند، راحت می کردند؛ مصرف گرایی را در بین آنها ترویج کنند، به راحتی این کار را انجام می دادند؛ بی اعتنایی به هویتهای ملی و مبانیِ فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را می کردند. اینها، اهداف کلان آنها بوده است که تصویر می کردند. آن وقت همیشه لشگری هم از امکانات فرهنگی و رسانه ای و روزنامه های فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است، که اینها امروز یواش یواش دارد پخش می شود و من پریروز در روزنامه – البته سه، چهار ماه قبل از این، من مقاله اش را دیده بودم – گزارشی از تشکیلِ «ناتوی فرهنگی» را خواندم. یعنی در مقابل پیمان ناتو که امریکاییها در اروپا به عنوان مقابله ی با شوروی سابق یک مجموعه ی مقتدر نظامی به وجود آوردند؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاور میانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند، حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آورده اند. این، بسیار چیز خطرناکی است. البته حالا هم نیست؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است. مجموعه ی زنجیره ی به هم پیوسته ی رسانه های گوناگون – که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهواره ها و تلویزیونها و رادیوها – در جهت مشخصی حرکت می کنند تا سررشته ی تحولات جوامع را به عهده بگیرند؛ حالا که دیگر خیلی هم آسان و رو راست شده است.”[2]

*دوئت اصطلاحی موسیقایی به معنی هم‌نوازی دو نوازنده است.

***

از 9 دی تا جشن 10 کیلومتری؛ باطل‌السحر مردم علیه دشمن

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

جشن 10 کیلومتری تهرانی‌ها در روز عید غدیر با حضور و استقبال چندین میلیونی مواجه شد.

رخدادی که تقریبا هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد که چنین جمعیت بی‌نظیری از همه قشرها به خیابان بیایند و عید ولایت را جشن بگیرند.

طبق گزارش رسمی پلیس کشور بیش از 3 میلیون نفر در این جشن مردمی شرکت کرده‌اند.[3]

رخدادهای این جشن اعم از حضور چشمگیر مردم، نقش تشکل‌های مردمی، حضور قشرهای مختلف و مهمتر از همه “حال خوب” غیر قابل انکاری که در نزد حضّار دیده می‌شد؛ تحلیل‌های فراوانی را برانگیخته است.

*اگرچه عده‌ای در تلاش هستند با بهانه کردن مقولاتی مثل وقوع ترافیک؛ به زعم خود از عظمت این اتفاق بکاهند اما حقیقت این است که جامعه ایرانی نشان داد بسی فهیم‌تر و بصیرتر از چند اکانت توییتری و اینستاگرامی عمل می‌کند و فراتر از سیاه‌نمایی‌ها طعم زندگی را می‌چشد.

در کنار این مسئله همچنین باید دانست که اگرچه جشن 10 کیلومتری تهران از این حیث که یک تجمع عمومی فراگیر پس از کاهش موج بیماری کرونا بود، توانست جمعیت زیادی را به خود جلب کند اما اهمیت مسئله اینجاست که شاهد یک جشن میلیونی با مضمون ولایت و رهبری جامعه اسلامی بودیم که این خود غنی‌بخش اتفاق رخ‌نمون شده است.

چنین تجمعی با مضمون دینی در خیابان‌های ام‌القرای جهان اسلام تنها در یکی از نتایج خود باطل‌السحری خواهد بود برای تمام آنها که جامعه ایرانی را خشن، ناامید، ناشاد و بریده از انقلاب اسلامی معرفی می‌کنند.

باطل‌السحری که همچون “یوم‌ا… 9 دی” البته نه توسط رجال سیاسی و پژوهشگران و محافل تحلیلی که در دست مردمان ساده‌ی کوچه و خیابان به ایران اسلامی و آرمان‌های نظام تقدیم شد.

چهره بین‌المللی این جشن بزرگ را نیز به فضل الهی در گردهمایی پیاده‌روی اربعین به تماشا خواهیم نشست…

***

آنچه مردم باید درباره نقش رهبری در تصمیمات دولت‌ها بدانند

ناجوانمردی محسن هاشمی درباره “ولایت فقیه”

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

محسن هاشمی‌رفسنجانی، فرزند ارشد مرحوم هاشمی طی یادداشتی در شماره سه‌شنبه گذشته روزنامه اعتماد در واکنش به مفهوم مورد اقتراح “بانیان وضع موجود” نوشته است:

“استفاده‌کنندگان این اصطلاح تخریبی، متوجه نیستند که در نظام ولایت فقیه اکثر راهبردهای کلان و کلیدی در امور مختلف از جمله روابط خارجی، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد، امنیت و… در دست دولت نیست. عبور کنیم و به سبک دیگری به مساله نگاه کنیم. نمی‌توان وضع موجود را که حاصل 44 سال جمهوری اسلامی و نظام حکومت دینی است از ولایت فقیه جدا دانست و طبیعتا در ساختاری که در راس آن ولی فقیه قرار دارد، بیشترین تاثیرگذاری را در راهبردهای حاکمیت و عملکرد مسوولان مربوط به مقام رهبری است.”[4]

*ما برادرانه به آقای هاشمی عرض می‌کنیم که سفیدسازی یا حمایت سیاسی یا تلاش برای بلاگردانی از رفقا هرگز ارزش ناجوانمردی را ندارد.

خاصّه ناجوانمردی از طرف کسی یا کسانی که قاتق نانشان را در ساحت نظام اسلامی خورده‌اند و اصول و فروع و ساختارهای آنرا بهتر از هر کس دیگری می‌شناسند.

“مقصرتراشی از رهبری نظام” یک پروژه دیرینه است که هر بار و به هر بهانه‌ای از سوی “قبیله ناکارآمدان” مورد احتجاج قرار می‌گیرد و البته به یمن بصیرت مردم هم راه به جایی نمی‌برد!

آقای هاشمی باید به مردم می‌گفت که بیش از 90 درصد بودجه و اجرائیات کشور صراحتا در اختیار رئیس جمهور و در ید قدرت اوست.

او باید به مردم می‌گفت که مسئولیت ولی فقیه به جز در 2 حوزه امنیت و دین؛ در سایر حوزه‌ها غیر مستقیم است و رهبری صرفا مکلف به “مهندسی سازه نظام” است نه دست بردن در انتخاب مردم!

هاشمی باید به مردم می‌گفت که اگر قرار است تصمیم‌ها با رهبری باشد پس چه حاجت به انتخابات؟

و اگر رهبری همه کاره کشور است پس اینهمه تفاوت در مانیفست و اجرائیات و کارنامه در دولت‌های هاشمی و احمدی‌نژاد و خاتمی و روحانی و رئیسی از چه نشأت می‌گیرد؟

و این یک ناجوانمردی آشکار است که هاشمی از این حقایق با مردم محاکات نکرده است.

و اما سخنی با مردم…

همه باید بدانند که پروژه نرمالیزاسیون در دولتین هاشمی رفسنجانی خواسته شخص هاشمی بود نه خواسته رهبری. کما اینکه اسناد مخالفت رهبری با اشرافی گری، با ریاضت اقتصادی و… موجود است.

  پروژه‌های دولت اصلاحات اعم از جامعه مدنی، مردمسالاری و آزادی صراحتا با تأکیدات رهبری بر مدینة‌النبی، هشدار برای شبیخون فرهنگی و مردمسالاری اسلامی مغایر بود.

  آنچه احمدی‌نژاد تحت عنوان اعتقاد به امام زمان و کار جهادی و مذاکره با آمریکا می‌خواست دقیقا بر خلاف چیزی بود که رهبری نظام برای مردم و ساحت عقلانیت تعریف کردند.

و برجام خواسته و اصرار شخص روحانی و اذناب او بود نه خواسته رهبری نظام. همانطور که اقدام نابجای مذاکره مستقیم با آمریکا و رها کردن امر مهم نظارت بر بازار و خفیف کردن قدرت نظامی کشور از سوی ظریف؛ هیچیک با تأکیدات و راهبردهای رهبر معظم انقلاب همسو و هم‌خوان نبودند.

مع‌الوصف تجربه 30 ساله از این خاصّه‌خوانی نشان می‌دهد که تقریبا همه این رؤسای جمهور با عنایت به رأی مردم و بسط ید وسیعی که داشته‌اند؛ امورات خود را دقیقا طبق خواسته‌ها و اصرارهای خود به پیش برده‌اند و رهبر معظم انقلاب نیز جز معدود مواردی که پای حفظ کیان و سازه نظام در میان بوده؛ اغلب ورود مستقیمی به این خواسته‌ها نداشته‌اند، برخی را با سخنرانی و موعظه در نزد مردم روشن‌سازی کرده‌اند و بخشی را نیز به دلیل ماهیت مسئولیت‌های رهبری و مسئولیت‌های رئیس‌جمهور به اختیار عمل دولت گذاشته‌اند.

اینکه محسن هاشمی علیرغم اینکه در تجربه زیسته 30 سال اخیر یک حضور اجرایی داشته و از نزدیک شاهد حقایق پیش گفته بوده اما امروز مثل یک فرد بی‌اطلاع و عوام درباره حقایق سیاسی ایران نظر می‌دهد جای تأسف دارد و از شوربختی‌های جامعه ماست.

که به قول سعدی علیه‌الرحمه:

“از دشمنان برند شکایت به دوستان

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم”؟!

***

1_ http://www.ensafnews.com/358628

2_ https://khl.ink/f/3362

3_ mehrnews.com/xY6Z3

4_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/187870

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه" بیشتر بخوانید »

فرزندان هاشمی را چه کسی مدیریت می‌کند؟

فرزندان هاشمی را چه کسی مدیریت می‌کند؟



اخیراً و در پی اظهارات فرزند ارشد هاشمی رفسنجانی، موجی از گمانه‌زنی در فضای مجازی و رسانه‌ای به وجود آمد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اظهارات اخیر محسن هاشمی رئیس سابق شورای سابق شهر تهران و فرزند مرحوم هاشمی درباره نحوه فوت پدر که تنها خوراکی را برای رسانه‌های معاند و ضدانقلاب فراهم کرده است، این سئوال را در اذهان ایجاد می‌کند که خانواده هاشمی دقیقاً به دنبال چه هدفی هستند و چرا کسی در بین آشنایان نمی‌تواند این خانواده را مدیریت کند؟

سابقاً در افواه مطرح می‌شد که محسن هاشمی به‌عنوان فرزند ارشد، نقشی در مدیریت خانواده بر عهده دارد که با اتفاقاتی که در این چند سال پیش آمد، مشخص شد که محسن نیز به‌مانند پدر، توانایی مدیریت فرزندان و اهالی خانواده را ندارد و گاهی اوقات به دنبال تحرکات و اظهارات عجیب خانواده، به‌جای مدیریت فضا، خود  به‌ عنوان یکی از اهرم‌های منفی در پازل خانواده، اقدام می‌کند.

شاهد مثال برای این واقعیت که خانواده هاشمی نه به اظهارات پدری که در قید حیات بود وقعی می‌نهاد و نه به برادری که بعد از پدر، قرار بود نقش بزرگ خانواده را بر عهده بگیرد، توجه می‌کند، اظهارات فائزه هاشمی است.

توهین فائزه به هاشمی رفسنجانی در زمانی که پدر در قید حیات بود

سال ۹۵ بود که در پی انتشار خبر دیدار فائزه هاشمی با چند نفر از عناصر فرقه ضاله بهاییت، موجی از اعتراض علیه وی و هاشمی رفسنجانی در محافل سیاسی و مذهبی به راه افتاد تا جایی که روزنامه جمهوری اسلامی در گفتگویی با هاشمی رفسنجانی نظر وی را در این زمینه پرسید.

هاشمی رفسنجانی مجبور شد بگوید که “فائزه اشتباه بدی کرده و باید آن را تصحیح و جبران کند.”

“وی افزود: فرقه ضاله بهاییت یک فرقه استعمار ساخته و منحرف است که همیشه با همین انحراف شناخته شده و ما همیشه از این فرقه تبری جسته و می‌جوییم.”[۱]

بلافاصله بعدازاین اظهارنظر هاشمی، دختر خانواده واکنش نشان می‌دهد و بدون هیچ احترامی به نظر پدر در گفتگو با یورونیوز گفت:

“موضع من نسبت به بهایی‌ها، موضع حقوق بشری است. اینکه ما به‌عنوان دین این‌گونه تبعیض قائل شویم و این‌گونه ظلم به بهایی‌ها و سایر گروه‌ها مثل اصلاح‌طلبان کنیم، درست نیست. شما ببینید چقدر بچه‌های اصلاح‌طلب داریم که از دانشگاه‌ها اخراج شده‌اند و زندان رفته‌اند به این دلیل که از حکومت انتقاد کرده‌اند. این‌ها ظلم است در مورد بهایی‌ها هم همین است. نگاه من، نگاه حقوق بشری است.”

فائزه هاشمی در این گفت وگو مدعی شد که نگاه او به بهاییان در ایران حقوق بشری است و معتقد است که« ما در ایران داریم ظلم می‌کنیم نه‌تنها به این‌ها که به خیلی‌ها. منتهی میزان این‌ها از همه بالاتر است؛ و نباید این اتفاق بیفتد و ما باید رفتارهایمان را اصلاح کنیم.»

دختر هاشمی گفت: من کار خطایی نکرده‌ام و عادت هم به مخفی‌کاری ندارم خانواده ما اصلاً این‌طوری هستند و خیلی‌ها معتقد هستند چوب‌هایی که ما می‌خوریم و هزینه‌هایی که می‌دهیم به خاطر صداقت و سادگی‌مان است که نمی‌توانیم دروغ‌گو باشیم و تظاهر کنیم. الآن هم پشیمان نیستم.[۲]

بعدازاین اظهارات دختر هاشمی مقابل پدر، هیچ‌یک از فرزندان، سخنان فائزه را محکوم نکردند و حوادث از بحران‌های بزرگ‌تری در این خانواده حکایت می‌کرد؛ بحران هویت و تربیت

تو دهنی فائزه هاشمی به برادر بزرگترش

مصداق دیگر درباره بی‌توجهی فائزه هاشمی به اظهارات برادر بزرگ‌تر بعد از فوت پدر، ماجرای حمایت دختر خانواده از بازگشت ترامپ به قدرت و تحریم بیشتر مردم ایران بود.

فرزندان هاشمی را چه کسی مدیریت می‌کند؟

دختر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با وب‌سایت انصاف نیوز گفت:

“برای ایران دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود، ولی اگر یک آمریکایی بودم به آقای ترامپ رأی نمی‌دادم. به خاطر همین فشارهایی که می‌آورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد.”

فائزه هاشمی همچنین با توهین به شهید سلیمانی درباره حضور ایشان در محور مقاومت و مقابله با داعش گفت: « آقای قاسم سلیمانی قبل از رفتن به سوریه با پدرم مشورت کرد و ایشان به وی گفت نرو…، این‌همه از سیاست مقاومت و اقدامات ایران در منطقه دفاع می‌شود، درحالی‌که هر چیزی که نتیجه آن به توسعه ایران منجر نشود، نمی‌تواند کار مثبتی باشد… در ایام سالگرد ترور آقای سلیمانی، از یک نفر نمی‌شنویم که بگوید او چه‌کار کرد. پدرم درایت و آینده‌نگری قوی داشته که توصیه کرده به سوریه نروید و درست هم گفته است… نتیجه عملکرد آقای سلیمانی و یا نتیجه عملکرد ما به‌عنوان سیاست مقاومت چه بوده است؟ چه گرهی از مشکلات کشور ما بازکرده و چه مسیری برای توسعه ایران گشوده است؟»[۳]

در پی این اظهارات، محسن هاشمی در نامه ای به فائزه با منت گذاشتن بر سر نظام اسلامی آن هم به نفع خواهر خود، تلویحاً گفت که تو حق‌داری عصبانی باشی ولی این بار عذرخواهی کن…!

محسن در این نامه مدعی شد: « می‌دانم که در سال‌های اخیر برخوردهای نادرستی با تو، خانواده و فرزندت شده است که شاید باعث کشاندن تو به تندروی و خارج شدن از مشی میانه‌روی پدر گردیده، ولی این دلیل نمی‌شود که به رئیس‌جمهور کشور بیگانه امید ببندی و دم از استقلال بزنی! لذا از تو صمیمانه تقاضا دارم صحبت‌های خود را اصلاح و از این موضع عذرخواهی کنی و مانع تخریب پدر از طرف تجدیدنظرطلبان خارجی و افراطیون داخلی شوی.»

محسن هاشمی در قسمت دیگری از نامه به خواهرش نوشت: «چهارمین سالگرد رحلت پدر، سپری نشده بود که انتشار مصاحبه‌ای از تو موجب ناراحتی علاقه‌مندان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و البته اعضای خانواده را فراهم کرد و بهانه‌ای مناسب به افراطیون و تخریب گران پدر داد و برگ دیگری بر مظلومیتش اضافه شد.»[۴]

فائزه هاشمی باز هم به‌مانند سابق، پاسخ برادر به بدترین شکل ممکن داد و درباره محسن گفت: از نامه محسن خوشحال شدم، سبب راحتی هم او و هم من گردید. چنین چیزی را بارها خواسته بودم و این اقدام اول او نبود. به او حق می‌دهم چون برای خودش آینده‌ای ترسیم کرده و دنبال حذف موانع است.»[۵]

قبلاً فائزه هاشمی در گفت‌وگویی با خبر آنلاین گفته بود: محسن در بین ما از همه محافظه‌کارتر یا به قول خودش عاقل‌تر است. خیلی دلش می‌خواهد ما را کنترل کند.

توجه به دو عبارت از اظهارات فائزه مهم است:

محسن محافظه‌کار و عاقل است

محسن برای خودش آینده سیاسی ترسیم کرده است

حال به گوشه‌ای از اظهارات اخیر محسن هاشمی درباره دلایل فوت هاشمی رفسنجانی و حوادثی که در مجمع تشخیص مصلحت اتفاق افتاده می‌پردازیم؛ فرزند ارشد خانواده بعد از ۵ سال آن هم در زمانی که مردم به‌واسطه حمایت قاطع هاشمی از روحانی و دولت مطبوع وی، میراثی از شرایط سخت و تلخ اقتصادی به دوش می‌کشند، به این نتیجه می‌رسد که برای جلوگیری از گسترش فراموشی یاد و خاطره هاشمی، می‌بایست اقدامی انجام داد، لذا اظهاراتی را بر زبان جاری می‌کند که نه مشکل مردم است، نه ذره‌ای به بهبود شرایط اقتصادی مردم کمکی می‌کند و نه برای مردم ابهامی درباره آن وجود دارد…

به‌عنوان‌مثال، محسن هاشمی در قسمتی از مصاحبه‌اش با برنامه پاراگراف به ورود شخص ناشناسی به داخل مجمع تشخیص مصلحت اشاره می‌کند که علی‌الظاهر مشکلاتی هم ایجاد کرده است و پرونده این ورود مشکوک توسط نهادهای امنیتی بررسی‌شده است…

معلوم نیست فردی که به گفته خواهرش ادعا می‌کند عاقل است، چرا باید موضوعاتی که هیچ ارتباطی با افکار عمومی ندارد و مسئله اصلی که هیچ، مسئله فرعی و دست چندم مردم هم نیست را به عرصه رسانه‌ای بکشاند؟

محسن هاشمی بعد از ابراز این مطالب، به شبهاتی درباره فوت پدر اشاره می‌کند که ماحصل آن یک سؤال است و آن اینکه چرا در مجموعه‌ای که هاشمی در حال شنا کردن بوده، آمبولانس وجود نداشته و چرا تیم محافظ در این مسئله کوتاهی کرده است.

فرزند ارشد خانواده هاشمی همچنین بیان می‌کند که بعد از مطرح‌شدن شایعه رادیواکتیو در بدن پدر، با آزمایش‌های دیگر به این نتیجه رسیدیم که این ابهام محلی از اعراب ندارد و نباید به آن توجه شود، همچنین محسن هاشمی روی این موضوع تأکید دارد که شمخانی به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی به‌صورت جدی روی پرونده فوت نظارت داشته و نتیجه طبیعی بررسی‌ها، طبیعی بودن فوت پدر است، ولی در جای دیگر مدعی می‌شود:

ما در تمام رسیدگی‌هایی که انجام‌شده هنوز نمی‌توانیم بگوییم که نه دلیلی بر کشته شدن ایشان داریم و نه دلیلی بر عدم کشته شدن ایشان داریم؛ یعنی خودمان هم در وسط هوا و زمین قرار داریم. لذا نمی‌توانیم با استدلال قوی بگوییم که ایشان توسط یک گروهی کشته شدند یا توسط گروهی کشته نشدند.[۶]

محسن هاشمی که به گفته خواهرش برای آینده سیاسی‌اش مسیر خاصی را ترسیم کرده است، در نامه‌ای که به‌واسطه جنجال‌های پیش‌آمده بعد از مصاحبه با برنامه پاراگراف ایجاد شده است، پایش را از ابهامات قبلی فراتر گذاشته و می‌گوید: « فرضیه مرگ طبیعی ایشان تنها با پاسخ به سؤالات خانواده و ابهامات مورد نظر رئیس‌جمهور وقت، نسبت به کاستی‌های گزارش رسمی، اطمینان را در جامعه به وجود می‌آورد.»

در فرضیه مرگ غیرطبیعی یکی از گزینه‌های جدی، احتمال ترور ایشان از سوی بیگانگان یا عوامل خودسر با ترور توسط معاندین است؛ کما اینکه در نظر گرفتن بالاترین سطح حفاظتی برای ایشان در زمان حیات، به دلیل خطر جدی ترور ایشان توسط معاندین نظام یا بیگانگان بوده است.  پس چرا در این حالت، با سرکوب سؤالات به جنایتکاران معاند نظام خدمت کنیم؟![۷]

معلوم نیست که واقعاً بر چه اساسی خانواده هاشمی به این نتیجه رسیده است که باوجود تیم حفاظتی سطح یک، تلاش بالاترین عضو دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، تلاش نهادهای امنیتی دولتی و غیره و اذعان به این واقعیت دلیل فوت هاشمی، طبیعی بوده است، چرا باید در کنار طبیعی بودن فوت هاشمی، دلیل دیگری همچون کشته شدن هاشمی را در ذهن خود تحلیل کنیم؟ آن هم با ابهاماتی پیش‌پاافتاده‌ای همچون نبود آمبولانس در محل یا نبود آب در ریه‌ها… و چرا تصور می‌کنند که طبیعی بودن فوت هاشمی، موضوع جامعه و مردم است که هرسال بخواهند به آن بپردازند.

به هر جهت این اظهارات در کنار ضربه زدن به‌نظام و حاکمیت، یک دلیل دیگر می‌تواند داشته باشد و آن اینکه خانواده هاشمی به دنبال پروژه شبیه‌سازی قتل امیرکبیر با فوت هاشمی هستند و محسن هاشمی هم به این سناریو اشاره می‌کند و می‌گوید: “اینکه درگذشت ایشان (هاشمی رفسنجانی) به‌عنوان یک ابهام باقی بماند نیز زیبنده نظام نیست؛ وجود ابهام، فضا را برای قضاوت‌های بی‌اساس و ناروا مهیا می‌کند. بالاخره تاریخ در مورد حقایق قضاوت خواهد کرد، کما اینکه علت درگذشت امیرکبیر نیز پس از گذشت سیزده سال و نخستین بار در تاریخ ناصری، فاش شد؛ پس چه‌بهتر که ما خود با شفاف‌سازی، ابهامات را برطرف کنیم”.[۸]

آنچه در انتها باید به آن اشاره شود، سوءاستفاده فرزندان هاشمی رفسنجانی از فوت پدر است و این مسئله که این خانواده به‌درستی تربیت‌نشده و هاشمی خودش هم به عدم تربیت فرزندانش معترف است و در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد:

“من مایلم نوشته‌هایی را که به چاپ نرسیده مخصوصاً فیش‌های کلید قرآن توسط افراد صالحی آماده چاپ و نشر گردد. اگر دوستانم این آرزوی من را برآورند ممنونم و ان‌شاءالله در اجر آن شریک خواهند بود. لابد دوستانم در تربیت فرزندانم _ که مسئولیت تربیت آن‌ها را به خاطر کارهای عمومی نتوانسته‌ام به‌خوبی انجام دهم _ توجه مبذول خواهند نمود.”[۹]

به هرجهت خانواده هاشمی می‌بایست موضع خود را به طور شفاف نسبت به مردم و کشور مشخص کند و محسن هاشمی نیز در ترسیم آینده سیاسی‌اش، می‌بایست عقلانیت سیاسی را جایگزین رفتارهای زیگزالی و منفی خانواده بکند و در روایت تاریخ، به جای مظلوم نمایی برای پدر، به واقعیت‌های تاریخی اشاره کند و به مردم پاسخ دهد که میراث هاشمی که دولت روحانی بود، چه مشکلاتی برای کشور ایجاد کرده است…

[۱] -entekhab.ir/۰۰۱۷xc

[۲] – http://akhr.ir/۲۶۷۸۷۰۵

[۳] – http://www.ensafnews.com/۲۷۶۶۸۴

[۴] – https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-۳۷۳۰۰۹۲

[۵] – http://www.ensafnews.com/۲۷۷۴۹۰

[۶] -https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-۳۸۳۴۲۴۷

[۷] -khabaronline.ir/news/۱۵۹۴۳۹۶

[۸] – khabaronline.ir/news/۱۵۹۴۳۹۶

[۹] – خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال ۱۳۶۲، آرامش و چالش، صفحه ۳۶۹

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرزندان هاشمی را چه کسی مدیریت می‌کند؟

فرزندان هاشمی را چه کسی مدیریت می‌کند؟ بیشتر بخوانید »

منفی بودن اثر تعطیلات ۶ روزه در پایتخت

منفی بودن اثر تعطیلات ۶ روزه در پایتخت


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محسن هاشمی در جلسه صبح امروز شورای شهر و در سخنان ابتدایی خود، ضمن تاکید بر لزوم رعایت پروتکل‌های بهداشتی گفت: متأسفانه رعایت پروتکل‌ها به شدت کاهش یافته و تعداد فوتی‌های ناشی از کرونا در تهران، از مرز ۱۵۰ نفر هم عبور کرده است.

بیشتر بخوانید:

اعتراف حریرچی به مضر بودن تعطیلی تهران

وی افزود: به نظر می‌رسد که تعطیلات ۶ روزه در پایتخت نه تنها اثر بخش نبوده بلکه اثر منفی نیز داشته است.

رئیس شورای شهر عنوان کرد: لذا باید ستاد کرونا برای شهر تهران جلسه ویژه تشکیل دهد و شهرداری تهران نیز برای حفظ سلامت مردم هر کاری انجام خواهد داد.

منبع: مهر

رئیس شورای اسلامی شهر تهران با اعلام افزایش فوتی‌های کرونایی در پایتخت گفت: ه نظر می‌رسد که تعطیلات ۶ روزه در پایتخت نه تنها اثر بخش نبوده بلکه اثر منفی نیز داشته است.

منفی بودن اثر تعطیلات ۶ روزه در پایتخت

منبع خبر

منفی بودن اثر تعطیلات ۶ روزه در پایتخت بیشتر بخوانید »