محسن هاشمی

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"



نگاهی به فعالیت‌های حجاریان و تاجزاده نشان می‌دهد که این دو نفر یک دوئت‌نوازی را برای “انزوای عقلانیت” آغاز کرده‌اند. یکی به عبارت عقلانی ناتوی فرهنگی طعنه می‌زند و دیگری از اصلاحات ساختاری می‌گوید!

سرویس سیاست مشرق«وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

وقتی سعید به مصطفی می‌گوید: نه!

دوئت‌نوازی حجاریان و تاجزاده برای “انزوای عقل”

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

سعید حجاریان، اخیراً در بخشی از یک نامه سرگشاده که با محتوای دستگیری مصطفی تاجزاده،‌ خطاب به دبیر شورایعالی امنیت ملی نگاشته، آورده است:

“حتماً با اصطلاح «ناتوی فرهنگی» نیز آشنایی دارید و قطعاً واقف هستید «ناتو» یک پیمان نظامی میان امریکا و شماری دیگر از کشورهاست که در برابر بلوک شرق برقرار شد. لفظ «ناتو» متأسفانه از مقطعی به حوزه فرهنگ راه یافت و اصطلاح نادرست «ناتوی فرهنگی» به قصد قطبی‌سازی این فضا وضع شد. در حالی‌که نه خبری از «ناتوی فرهنگی» بود و نه «ورشوی فرهنگی»!“[1]

*ناراحتی حجاریان از دستگیری رفیق گرمابه و گلستانش کاملا قابل درک است.

بماند که حجاریان خود بهتر از همه می‌داند که تاجزاده تا آنجا تند بود که حتی سعید هم با برخی تئوری‌های مصطفی همراهی نمی‌کرد. (مثل ماجرای مخالفت با تز تاجزاده مبنی بر اصلاحات ساختاری!)

مفهوم عقلانی و فلسفی “ناتوی فرهنگی” را رهبر معظم انقلاب اسلامی در دهه 80 و در تشریح تهاجمات و شبیخون فرهنگی غرب مورد اشاره قرار داده‌اند.

یک معنای کاملا فلسفی در اشاره به صف‌آرایی رسانه‌ای و فرهنگی جهان سلطه علیه ملت‌های آزاد و در صدر آنها علیه ایران و انقلاب اسلامی که مثل یک اژدهای هفت سر، ابزارآلات مختلف رسانه‌ای و غیر رسانه‌ای را برای تأثیرگذاری در باورهای هویتی مردم به کار می‌گیرد.

روشن نیست کدام بخش از این توصیف عقلانی و اصولی که هرچه می‌گذرد بر اتقان آن نیز بیشتر افزوده می‌شود؛ مورد طعن و کینه آقای حجاریان واقع شده و اساسا حجاریان در کدام بخش این مفهوم منطقی و عبارت پیشانی آن توانسته به کشف یک نقض نائل آید؟

هرچه هست  چیزی خارج از گپ و گفت‌های طنزآمیز توییتری نیست! همان طنزهایی که می‌گویند دوئت تاجزاده و حجاریان مایلند هرچه می‌بینند و می‌شنوند را با الصاق یک نقص مواجه کنند و سپس به مقصرتراشی از رهبری مظلوم نظام بپردازند.

گفتنیست، مقام معظم رهبری طی یک سخنرانی در سال 85 پیرامون مفهوم ناتوی فرهنگی فرمودند:

“سررشته‌ی همین تحولات منفی در سطح بین المللی، در دست کسانی باشد که آنها به وسیله ی این تحولات می خواهند اهداف خودشان را – که یا زر است یا زور – تأمین کنند و برای آنها چیزی به نام هویت ملتها اصلاً ارزش ندارد؛ که متأسفانه این در صد سال، صد و پنجاه سال اخیر، در دنیا اتفاق افتاده است؛ یعنی تحولات کشورهای آسیایی و آفریقایی و امریکای لاتین در دام طراحی باندهای قدرت بین المللی افتاده است و طراح اینها صهیونیست و سرمایه داران بین المللی بوده اند. برای اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانیها، سرمایه های عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء می کرده است که اخلاق جنسی ملتها را خراب کنند، راحت می کردند؛ مصرف گرایی را در بین آنها ترویج کنند، به راحتی این کار را انجام می دادند؛ بی اعتنایی به هویتهای ملی و مبانیِ فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را می کردند. اینها، اهداف کلان آنها بوده است که تصویر می کردند. آن وقت همیشه لشگری هم از امکانات فرهنگی و رسانه ای و روزنامه های فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است، که اینها امروز یواش یواش دارد پخش می شود و من پریروز در روزنامه – البته سه، چهار ماه قبل از این، من مقاله اش را دیده بودم – گزارشی از تشکیلِ «ناتوی فرهنگی» را خواندم. یعنی در مقابل پیمان ناتو که امریکاییها در اروپا به عنوان مقابله ی با شوروی سابق یک مجموعه ی مقتدر نظامی به وجود آوردند؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاور میانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند، حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آورده اند. این، بسیار چیز خطرناکی است. البته حالا هم نیست؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است. مجموعه ی زنجیره ی به هم پیوسته ی رسانه های گوناگون – که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهواره ها و تلویزیونها و رادیوها – در جهت مشخصی حرکت می کنند تا سررشته ی تحولات جوامع را به عهده بگیرند؛ حالا که دیگر خیلی هم آسان و رو راست شده است.”[2]

*دوئت اصطلاحی موسیقایی به معنی هم‌نوازی دو نوازنده است.

***

از 9 دی تا جشن 10 کیلومتری؛ باطل‌السحر مردم علیه دشمن

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

جشن 10 کیلومتری تهرانی‌ها در روز عید غدیر با حضور و استقبال چندین میلیونی مواجه شد.

رخدادی که تقریبا هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد که چنین جمعیت بی‌نظیری از همه قشرها به خیابان بیایند و عید ولایت را جشن بگیرند.

طبق گزارش رسمی پلیس کشور بیش از 3 میلیون نفر در این جشن مردمی شرکت کرده‌اند.[3]

رخدادهای این جشن اعم از حضور چشمگیر مردم، نقش تشکل‌های مردمی، حضور قشرهای مختلف و مهمتر از همه “حال خوب” غیر قابل انکاری که در نزد حضّار دیده می‌شد؛ تحلیل‌های فراوانی را برانگیخته است.

*اگرچه عده‌ای در تلاش هستند با بهانه کردن مقولاتی مثل وقوع ترافیک؛ به زعم خود از عظمت این اتفاق بکاهند اما حقیقت این است که جامعه ایرانی نشان داد بسی فهیم‌تر و بصیرتر از چند اکانت توییتری و اینستاگرامی عمل می‌کند و فراتر از سیاه‌نمایی‌ها طعم زندگی را می‌چشد.

در کنار این مسئله همچنین باید دانست که اگرچه جشن 10 کیلومتری تهران از این حیث که یک تجمع عمومی فراگیر پس از کاهش موج بیماری کرونا بود، توانست جمعیت زیادی را به خود جلب کند اما اهمیت مسئله اینجاست که شاهد یک جشن میلیونی با مضمون ولایت و رهبری جامعه اسلامی بودیم که این خود غنی‌بخش اتفاق رخ‌نمون شده است.

چنین تجمعی با مضمون دینی در خیابان‌های ام‌القرای جهان اسلام تنها در یکی از نتایج خود باطل‌السحری خواهد بود برای تمام آنها که جامعه ایرانی را خشن، ناامید، ناشاد و بریده از انقلاب اسلامی معرفی می‌کنند.

باطل‌السحری که همچون “یوم‌ا… 9 دی” البته نه توسط رجال سیاسی و پژوهشگران و محافل تحلیلی که در دست مردمان ساده‌ی کوچه و خیابان به ایران اسلامی و آرمان‌های نظام تقدیم شد.

چهره بین‌المللی این جشن بزرگ را نیز به فضل الهی در گردهمایی پیاده‌روی اربعین به تماشا خواهیم نشست…

***

آنچه مردم باید درباره نقش رهبری در تصمیمات دولت‌ها بدانند

ناجوانمردی محسن هاشمی درباره “ولایت فقیه”

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

محسن هاشمی‌رفسنجانی، فرزند ارشد مرحوم هاشمی طی یادداشتی در شماره سه‌شنبه گذشته روزنامه اعتماد در واکنش به مفهوم مورد اقتراح “بانیان وضع موجود” نوشته است:

“استفاده‌کنندگان این اصطلاح تخریبی، متوجه نیستند که در نظام ولایت فقیه اکثر راهبردهای کلان و کلیدی در امور مختلف از جمله روابط خارجی، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد، امنیت و… در دست دولت نیست. عبور کنیم و به سبک دیگری به مساله نگاه کنیم. نمی‌توان وضع موجود را که حاصل 44 سال جمهوری اسلامی و نظام حکومت دینی است از ولایت فقیه جدا دانست و طبیعتا در ساختاری که در راس آن ولی فقیه قرار دارد، بیشترین تاثیرگذاری را در راهبردهای حاکمیت و عملکرد مسوولان مربوط به مقام رهبری است.”[4]

*ما برادرانه به آقای هاشمی عرض می‌کنیم که سفیدسازی یا حمایت سیاسی یا تلاش برای بلاگردانی از رفقا هرگز ارزش ناجوانمردی را ندارد.

خاصّه ناجوانمردی از طرف کسی یا کسانی که قاتق نانشان را در ساحت نظام اسلامی خورده‌اند و اصول و فروع و ساختارهای آنرا بهتر از هر کس دیگری می‌شناسند.

“مقصرتراشی از رهبری نظام” یک پروژه دیرینه است که هر بار و به هر بهانه‌ای از سوی “قبیله ناکارآمدان” مورد احتجاج قرار می‌گیرد و البته به یمن بصیرت مردم هم راه به جایی نمی‌برد!

آقای هاشمی باید به مردم می‌گفت که بیش از 90 درصد بودجه و اجرائیات کشور صراحتا در اختیار رئیس جمهور و در ید قدرت اوست.

او باید به مردم می‌گفت که مسئولیت ولی فقیه به جز در 2 حوزه امنیت و دین؛ در سایر حوزه‌ها غیر مستقیم است و رهبری صرفا مکلف به “مهندسی سازه نظام” است نه دست بردن در انتخاب مردم!

هاشمی باید به مردم می‌گفت که اگر قرار است تصمیم‌ها با رهبری باشد پس چه حاجت به انتخابات؟

و اگر رهبری همه کاره کشور است پس اینهمه تفاوت در مانیفست و اجرائیات و کارنامه در دولت‌های هاشمی و احمدی‌نژاد و خاتمی و روحانی و رئیسی از چه نشأت می‌گیرد؟

و این یک ناجوانمردی آشکار است که هاشمی از این حقایق با مردم محاکات نکرده است.

و اما سخنی با مردم…

همه باید بدانند که پروژه نرمالیزاسیون در دولتین هاشمی رفسنجانی خواسته شخص هاشمی بود نه خواسته رهبری. کما اینکه اسناد مخالفت رهبری با اشرافی گری، با ریاضت اقتصادی و… موجود است.

  پروژه‌های دولت اصلاحات اعم از جامعه مدنی، مردمسالاری و آزادی صراحتا با تأکیدات رهبری بر مدینة‌النبی، هشدار برای شبیخون فرهنگی و مردمسالاری اسلامی مغایر بود.

  آنچه احمدی‌نژاد تحت عنوان اعتقاد به امام زمان و کار جهادی و مذاکره با آمریکا می‌خواست دقیقا بر خلاف چیزی بود که رهبری نظام برای مردم و ساحت عقلانیت تعریف کردند.

و برجام خواسته و اصرار شخص روحانی و اذناب او بود نه خواسته رهبری نظام. همانطور که اقدام نابجای مذاکره مستقیم با آمریکا و رها کردن امر مهم نظارت بر بازار و خفیف کردن قدرت نظامی کشور از سوی ظریف؛ هیچیک با تأکیدات و راهبردهای رهبر معظم انقلاب همسو و هم‌خوان نبودند.

مع‌الوصف تجربه 30 ساله از این خاصّه‌خوانی نشان می‌دهد که تقریبا همه این رؤسای جمهور با عنایت به رأی مردم و بسط ید وسیعی که داشته‌اند؛ امورات خود را دقیقا طبق خواسته‌ها و اصرارهای خود به پیش برده‌اند و رهبر معظم انقلاب نیز جز معدود مواردی که پای حفظ کیان و سازه نظام در میان بوده؛ اغلب ورود مستقیمی به این خواسته‌ها نداشته‌اند، برخی را با سخنرانی و موعظه در نزد مردم روشن‌سازی کرده‌اند و بخشی را نیز به دلیل ماهیت مسئولیت‌های رهبری و مسئولیت‌های رئیس‌جمهور به اختیار عمل دولت گذاشته‌اند.

اینکه محسن هاشمی علیرغم اینکه در تجربه زیسته 30 سال اخیر یک حضور اجرایی داشته و از نزدیک شاهد حقایق پیش گفته بوده اما امروز مثل یک فرد بی‌اطلاع و عوام درباره حقایق سیاسی ایران نظر می‌دهد جای تأسف دارد و از شوربختی‌های جامعه ماست.

که به قول سعدی علیه‌الرحمه:

“از دشمنان برند شکایت به دوستان

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم”؟!

***

1_ http://www.ensafnews.com/358628

2_ https://khl.ink/f/3362

3_ mehrnews.com/xY6Z3

4_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/187870

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه" بیشتر بخوانید »

فرزندان هاشمی را چه کسی مدیریت می‌کند؟

فرزندان هاشمی را چه کسی مدیریت می‌کند؟



اخیراً و در پی اظهارات فرزند ارشد هاشمی رفسنجانی، موجی از گمانه‌زنی در فضای مجازی و رسانه‌ای به وجود آمد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اظهارات اخیر محسن هاشمی رئیس سابق شورای سابق شهر تهران و فرزند مرحوم هاشمی درباره نحوه فوت پدر که تنها خوراکی را برای رسانه‌های معاند و ضدانقلاب فراهم کرده است، این سئوال را در اذهان ایجاد می‌کند که خانواده هاشمی دقیقاً به دنبال چه هدفی هستند و چرا کسی در بین آشنایان نمی‌تواند این خانواده را مدیریت کند؟

سابقاً در افواه مطرح می‌شد که محسن هاشمی به‌عنوان فرزند ارشد، نقشی در مدیریت خانواده بر عهده دارد که با اتفاقاتی که در این چند سال پیش آمد، مشخص شد که محسن نیز به‌مانند پدر، توانایی مدیریت فرزندان و اهالی خانواده را ندارد و گاهی اوقات به دنبال تحرکات و اظهارات عجیب خانواده، به‌جای مدیریت فضا، خود  به‌ عنوان یکی از اهرم‌های منفی در پازل خانواده، اقدام می‌کند.

شاهد مثال برای این واقعیت که خانواده هاشمی نه به اظهارات پدری که در قید حیات بود وقعی می‌نهاد و نه به برادری که بعد از پدر، قرار بود نقش بزرگ خانواده را بر عهده بگیرد، توجه می‌کند، اظهارات فائزه هاشمی است.

توهین فائزه به هاشمی رفسنجانی در زمانی که پدر در قید حیات بود

سال ۹۵ بود که در پی انتشار خبر دیدار فائزه هاشمی با چند نفر از عناصر فرقه ضاله بهاییت، موجی از اعتراض علیه وی و هاشمی رفسنجانی در محافل سیاسی و مذهبی به راه افتاد تا جایی که روزنامه جمهوری اسلامی در گفتگویی با هاشمی رفسنجانی نظر وی را در این زمینه پرسید.

هاشمی رفسنجانی مجبور شد بگوید که “فائزه اشتباه بدی کرده و باید آن را تصحیح و جبران کند.”

“وی افزود: فرقه ضاله بهاییت یک فرقه استعمار ساخته و منحرف است که همیشه با همین انحراف شناخته شده و ما همیشه از این فرقه تبری جسته و می‌جوییم.”[۱]

بلافاصله بعدازاین اظهارنظر هاشمی، دختر خانواده واکنش نشان می‌دهد و بدون هیچ احترامی به نظر پدر در گفتگو با یورونیوز گفت:

“موضع من نسبت به بهایی‌ها، موضع حقوق بشری است. اینکه ما به‌عنوان دین این‌گونه تبعیض قائل شویم و این‌گونه ظلم به بهایی‌ها و سایر گروه‌ها مثل اصلاح‌طلبان کنیم، درست نیست. شما ببینید چقدر بچه‌های اصلاح‌طلب داریم که از دانشگاه‌ها اخراج شده‌اند و زندان رفته‌اند به این دلیل که از حکومت انتقاد کرده‌اند. این‌ها ظلم است در مورد بهایی‌ها هم همین است. نگاه من، نگاه حقوق بشری است.”

فائزه هاشمی در این گفت وگو مدعی شد که نگاه او به بهاییان در ایران حقوق بشری است و معتقد است که« ما در ایران داریم ظلم می‌کنیم نه‌تنها به این‌ها که به خیلی‌ها. منتهی میزان این‌ها از همه بالاتر است؛ و نباید این اتفاق بیفتد و ما باید رفتارهایمان را اصلاح کنیم.»

دختر هاشمی گفت: من کار خطایی نکرده‌ام و عادت هم به مخفی‌کاری ندارم خانواده ما اصلاً این‌طوری هستند و خیلی‌ها معتقد هستند چوب‌هایی که ما می‌خوریم و هزینه‌هایی که می‌دهیم به خاطر صداقت و سادگی‌مان است که نمی‌توانیم دروغ‌گو باشیم و تظاهر کنیم. الآن هم پشیمان نیستم.[۲]

بعدازاین اظهارات دختر هاشمی مقابل پدر، هیچ‌یک از فرزندان، سخنان فائزه را محکوم نکردند و حوادث از بحران‌های بزرگ‌تری در این خانواده حکایت می‌کرد؛ بحران هویت و تربیت

تو دهنی فائزه هاشمی به برادر بزرگترش

مصداق دیگر درباره بی‌توجهی فائزه هاشمی به اظهارات برادر بزرگ‌تر بعد از فوت پدر، ماجرای حمایت دختر خانواده از بازگشت ترامپ به قدرت و تحریم بیشتر مردم ایران بود.

فرزندان هاشمی را چه کسی مدیریت می‌کند؟

دختر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با وب‌سایت انصاف نیوز گفت:

“برای ایران دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود، ولی اگر یک آمریکایی بودم به آقای ترامپ رأی نمی‌دادم. به خاطر همین فشارهایی که می‌آورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد.”

فائزه هاشمی همچنین با توهین به شهید سلیمانی درباره حضور ایشان در محور مقاومت و مقابله با داعش گفت: « آقای قاسم سلیمانی قبل از رفتن به سوریه با پدرم مشورت کرد و ایشان به وی گفت نرو…، این‌همه از سیاست مقاومت و اقدامات ایران در منطقه دفاع می‌شود، درحالی‌که هر چیزی که نتیجه آن به توسعه ایران منجر نشود، نمی‌تواند کار مثبتی باشد… در ایام سالگرد ترور آقای سلیمانی، از یک نفر نمی‌شنویم که بگوید او چه‌کار کرد. پدرم درایت و آینده‌نگری قوی داشته که توصیه کرده به سوریه نروید و درست هم گفته است… نتیجه عملکرد آقای سلیمانی و یا نتیجه عملکرد ما به‌عنوان سیاست مقاومت چه بوده است؟ چه گرهی از مشکلات کشور ما بازکرده و چه مسیری برای توسعه ایران گشوده است؟»[۳]

در پی این اظهارات، محسن هاشمی در نامه ای به فائزه با منت گذاشتن بر سر نظام اسلامی آن هم به نفع خواهر خود، تلویحاً گفت که تو حق‌داری عصبانی باشی ولی این بار عذرخواهی کن…!

محسن در این نامه مدعی شد: « می‌دانم که در سال‌های اخیر برخوردهای نادرستی با تو، خانواده و فرزندت شده است که شاید باعث کشاندن تو به تندروی و خارج شدن از مشی میانه‌روی پدر گردیده، ولی این دلیل نمی‌شود که به رئیس‌جمهور کشور بیگانه امید ببندی و دم از استقلال بزنی! لذا از تو صمیمانه تقاضا دارم صحبت‌های خود را اصلاح و از این موضع عذرخواهی کنی و مانع تخریب پدر از طرف تجدیدنظرطلبان خارجی و افراطیون داخلی شوی.»

محسن هاشمی در قسمت دیگری از نامه به خواهرش نوشت: «چهارمین سالگرد رحلت پدر، سپری نشده بود که انتشار مصاحبه‌ای از تو موجب ناراحتی علاقه‌مندان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و البته اعضای خانواده را فراهم کرد و بهانه‌ای مناسب به افراطیون و تخریب گران پدر داد و برگ دیگری بر مظلومیتش اضافه شد.»[۴]

فائزه هاشمی باز هم به‌مانند سابق، پاسخ برادر به بدترین شکل ممکن داد و درباره محسن گفت: از نامه محسن خوشحال شدم، سبب راحتی هم او و هم من گردید. چنین چیزی را بارها خواسته بودم و این اقدام اول او نبود. به او حق می‌دهم چون برای خودش آینده‌ای ترسیم کرده و دنبال حذف موانع است.»[۵]

قبلاً فائزه هاشمی در گفت‌وگویی با خبر آنلاین گفته بود: محسن در بین ما از همه محافظه‌کارتر یا به قول خودش عاقل‌تر است. خیلی دلش می‌خواهد ما را کنترل کند.

توجه به دو عبارت از اظهارات فائزه مهم است:

محسن محافظه‌کار و عاقل است

محسن برای خودش آینده سیاسی ترسیم کرده است

حال به گوشه‌ای از اظهارات اخیر محسن هاشمی درباره دلایل فوت هاشمی رفسنجانی و حوادثی که در مجمع تشخیص مصلحت اتفاق افتاده می‌پردازیم؛ فرزند ارشد خانواده بعد از ۵ سال آن هم در زمانی که مردم به‌واسطه حمایت قاطع هاشمی از روحانی و دولت مطبوع وی، میراثی از شرایط سخت و تلخ اقتصادی به دوش می‌کشند، به این نتیجه می‌رسد که برای جلوگیری از گسترش فراموشی یاد و خاطره هاشمی، می‌بایست اقدامی انجام داد، لذا اظهاراتی را بر زبان جاری می‌کند که نه مشکل مردم است، نه ذره‌ای به بهبود شرایط اقتصادی مردم کمکی می‌کند و نه برای مردم ابهامی درباره آن وجود دارد…

به‌عنوان‌مثال، محسن هاشمی در قسمتی از مصاحبه‌اش با برنامه پاراگراف به ورود شخص ناشناسی به داخل مجمع تشخیص مصلحت اشاره می‌کند که علی‌الظاهر مشکلاتی هم ایجاد کرده است و پرونده این ورود مشکوک توسط نهادهای امنیتی بررسی‌شده است…

معلوم نیست فردی که به گفته خواهرش ادعا می‌کند عاقل است، چرا باید موضوعاتی که هیچ ارتباطی با افکار عمومی ندارد و مسئله اصلی که هیچ، مسئله فرعی و دست چندم مردم هم نیست را به عرصه رسانه‌ای بکشاند؟

محسن هاشمی بعد از ابراز این مطالب، به شبهاتی درباره فوت پدر اشاره می‌کند که ماحصل آن یک سؤال است و آن اینکه چرا در مجموعه‌ای که هاشمی در حال شنا کردن بوده، آمبولانس وجود نداشته و چرا تیم محافظ در این مسئله کوتاهی کرده است.

فرزند ارشد خانواده هاشمی همچنین بیان می‌کند که بعد از مطرح‌شدن شایعه رادیواکتیو در بدن پدر، با آزمایش‌های دیگر به این نتیجه رسیدیم که این ابهام محلی از اعراب ندارد و نباید به آن توجه شود، همچنین محسن هاشمی روی این موضوع تأکید دارد که شمخانی به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی به‌صورت جدی روی پرونده فوت نظارت داشته و نتیجه طبیعی بررسی‌ها، طبیعی بودن فوت پدر است، ولی در جای دیگر مدعی می‌شود:

ما در تمام رسیدگی‌هایی که انجام‌شده هنوز نمی‌توانیم بگوییم که نه دلیلی بر کشته شدن ایشان داریم و نه دلیلی بر عدم کشته شدن ایشان داریم؛ یعنی خودمان هم در وسط هوا و زمین قرار داریم. لذا نمی‌توانیم با استدلال قوی بگوییم که ایشان توسط یک گروهی کشته شدند یا توسط گروهی کشته نشدند.[۶]

محسن هاشمی که به گفته خواهرش برای آینده سیاسی‌اش مسیر خاصی را ترسیم کرده است، در نامه‌ای که به‌واسطه جنجال‌های پیش‌آمده بعد از مصاحبه با برنامه پاراگراف ایجاد شده است، پایش را از ابهامات قبلی فراتر گذاشته و می‌گوید: « فرضیه مرگ طبیعی ایشان تنها با پاسخ به سؤالات خانواده و ابهامات مورد نظر رئیس‌جمهور وقت، نسبت به کاستی‌های گزارش رسمی، اطمینان را در جامعه به وجود می‌آورد.»

در فرضیه مرگ غیرطبیعی یکی از گزینه‌های جدی، احتمال ترور ایشان از سوی بیگانگان یا عوامل خودسر با ترور توسط معاندین است؛ کما اینکه در نظر گرفتن بالاترین سطح حفاظتی برای ایشان در زمان حیات، به دلیل خطر جدی ترور ایشان توسط معاندین نظام یا بیگانگان بوده است.  پس چرا در این حالت، با سرکوب سؤالات به جنایتکاران معاند نظام خدمت کنیم؟![۷]

معلوم نیست که واقعاً بر چه اساسی خانواده هاشمی به این نتیجه رسیده است که باوجود تیم حفاظتی سطح یک، تلاش بالاترین عضو دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، تلاش نهادهای امنیتی دولتی و غیره و اذعان به این واقعیت دلیل فوت هاشمی، طبیعی بوده است، چرا باید در کنار طبیعی بودن فوت هاشمی، دلیل دیگری همچون کشته شدن هاشمی را در ذهن خود تحلیل کنیم؟ آن هم با ابهاماتی پیش‌پاافتاده‌ای همچون نبود آمبولانس در محل یا نبود آب در ریه‌ها… و چرا تصور می‌کنند که طبیعی بودن فوت هاشمی، موضوع جامعه و مردم است که هرسال بخواهند به آن بپردازند.

به هر جهت این اظهارات در کنار ضربه زدن به‌نظام و حاکمیت، یک دلیل دیگر می‌تواند داشته باشد و آن اینکه خانواده هاشمی به دنبال پروژه شبیه‌سازی قتل امیرکبیر با فوت هاشمی هستند و محسن هاشمی هم به این سناریو اشاره می‌کند و می‌گوید: “اینکه درگذشت ایشان (هاشمی رفسنجانی) به‌عنوان یک ابهام باقی بماند نیز زیبنده نظام نیست؛ وجود ابهام، فضا را برای قضاوت‌های بی‌اساس و ناروا مهیا می‌کند. بالاخره تاریخ در مورد حقایق قضاوت خواهد کرد، کما اینکه علت درگذشت امیرکبیر نیز پس از گذشت سیزده سال و نخستین بار در تاریخ ناصری، فاش شد؛ پس چه‌بهتر که ما خود با شفاف‌سازی، ابهامات را برطرف کنیم”.[۸]

آنچه در انتها باید به آن اشاره شود، سوءاستفاده فرزندان هاشمی رفسنجانی از فوت پدر است و این مسئله که این خانواده به‌درستی تربیت‌نشده و هاشمی خودش هم به عدم تربیت فرزندانش معترف است و در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد:

“من مایلم نوشته‌هایی را که به چاپ نرسیده مخصوصاً فیش‌های کلید قرآن توسط افراد صالحی آماده چاپ و نشر گردد. اگر دوستانم این آرزوی من را برآورند ممنونم و ان‌شاءالله در اجر آن شریک خواهند بود. لابد دوستانم در تربیت فرزندانم _ که مسئولیت تربیت آن‌ها را به خاطر کارهای عمومی نتوانسته‌ام به‌خوبی انجام دهم _ توجه مبذول خواهند نمود.”[۹]

به هرجهت خانواده هاشمی می‌بایست موضع خود را به طور شفاف نسبت به مردم و کشور مشخص کند و محسن هاشمی نیز در ترسیم آینده سیاسی‌اش، می‌بایست عقلانیت سیاسی را جایگزین رفتارهای زیگزالی و منفی خانواده بکند و در روایت تاریخ، به جای مظلوم نمایی برای پدر، به واقعیت‌های تاریخی اشاره کند و به مردم پاسخ دهد که میراث هاشمی که دولت روحانی بود، چه مشکلاتی برای کشور ایجاد کرده است…

[۱] -entekhab.ir/۰۰۱۷xc

[۲] – http://akhr.ir/۲۶۷۸۷۰۵

[۳] – http://www.ensafnews.com/۲۷۶۶۸۴

[۴] – https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-۳۷۳۰۰۹۲

[۵] – http://www.ensafnews.com/۲۷۷۴۹۰

[۶] -https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-۳۸۳۴۲۴۷

[۷] -khabaronline.ir/news/۱۵۹۴۳۹۶

[۸] – khabaronline.ir/news/۱۵۹۴۳۹۶

[۹] – خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال ۱۳۶۲، آرامش و چالش، صفحه ۳۶۹

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرزندان هاشمی را چه کسی مدیریت می‌کند؟ بیشتر بخوانید »

منفی بودن اثر تعطیلات ۶ روزه در پایتخت

منفی بودن اثر تعطیلات ۶ روزه در پایتخت


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محسن هاشمی در جلسه صبح امروز شورای شهر و در سخنان ابتدایی خود، ضمن تاکید بر لزوم رعایت پروتکل‌های بهداشتی گفت: متأسفانه رعایت پروتکل‌ها به شدت کاهش یافته و تعداد فوتی‌های ناشی از کرونا در تهران، از مرز ۱۵۰ نفر هم عبور کرده است.

بیشتر بخوانید:

اعتراف حریرچی به مضر بودن تعطیلی تهران

وی افزود: به نظر می‌رسد که تعطیلات ۶ روزه در پایتخت نه تنها اثر بخش نبوده بلکه اثر منفی نیز داشته است.

رئیس شورای شهر عنوان کرد: لذا باید ستاد کرونا برای شهر تهران جلسه ویژه تشکیل دهد و شهرداری تهران نیز برای حفظ سلامت مردم هر کاری انجام خواهد داد.

منبع: مهر

رئیس شورای اسلامی شهر تهران با اعلام افزایش فوتی‌های کرونایی در پایتخت گفت: ه نظر می‌رسد که تعطیلات ۶ روزه در پایتخت نه تنها اثر بخش نبوده بلکه اثر منفی نیز داشته است.



منبع خبر

منفی بودن اثر تعطیلات ۶ روزه در پایتخت بیشتر بخوانید »

انشعاب حزب کارگزاران پس از میلیتاریزه شدن جبهه اصلاحات/ تهران به این آرامش قبرستانی نیازی ندارد مهندس!

انشعاب حزب کارگزاران پس از میلیتاریزه شدن جبهه اصلاحات/ تهران به این آرامش قبرستانی نیازی ندارد مهندس!


سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

کسی مراقب فعال شدن ژن مجاهدینی چپ‌های ستادی هست؟

“ناسا” در راه میلیتاریزه کردن اصلاحات

جبهه اصلاحات یا همان تشکیلات ناسا (نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان) که دست به تحریم خاموش انتخابات ۱۴۰۰ زد و در اعتراض به نظام و قانون کشور از معرفی نامزد خودداری ورزید اخیراً در یک بیانیه جدید پیرامون نتایج انتخابات ۱۴۰۰ تأکید کرد که بر سر راه اصلاحات خشونت‌پرهیز مانع ایجاد شده است!

در بیانیه ناسا می‌خوانیم: نتیجهٔ انتخابات نشان داد که بخش بزرگی از جامعهٔ ایران امیدش را به اثربخشی راهبردهای اصلاح‌طلبانهٔ حداقلی از دست داده است. تحریم‌های شدید اقتصادی و پاره‌ای از سوء حکمرانی‌ها که منجر به نارضایتی گستردهٔ شهروندان ایران شده است و موانعی که مخالفان اصلاحات در برابر اصلاحات خشونت‌پرهیز و قانونی و حاکمیت ارادهٔ ملت ایجاد کرده‌اند، سهم بزرگی در ایجاد این ناامیدی داشته‌است، اما  پاره‌ای از ضعف‌ها و اشتباهات در میان نیروها و نهادهای اصلاح‌طلبان هم از عوامل این کاهش و ریزش پایگاه اجتماعی بوده است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از جماران، در این بیانیه همچنین آمده است:  «جبههٔ اصلاحات ایران» وظیفهٔ خود می‌داند ضمن نقد رفتارهای اقتدارگرایانهٔ بخشی از حکمرانان، بازاندیشی و زمینه‌سازی برای اصلاحات ریشه‌ای تشکیلاتی و گفتمانی در جبههٔ اصلاح‌طلبان را در دستور کار خود قرار دهد. ما نارضایتی بخشی از شهروندان از عملکرد اصلاح‌طلبان را درک می‌کنیم و برای آسیب‌شناسی و بازسازی و نوسازی اندیشه و ساختار جریان اصلاحات خود را آماده‌ خواهیم کرد و نتایج بررسی‌ها و جمع‌بندی خود را به اطلاع شهروندان ایران خواهیم رساند. همچنین ‌امیدواریم مجموعهٔ نهادهای حکمرانی هم صدای این میزان عظیم نارضایتی از شرایط عمومی کشور را بشنوند و برای کاهش آن، اصلاحات رویکردی، سیاستی، ساختاری و نهادی ضروری را در اولویت قرار دهند.[۱]

***

*اینکه یک جبهه سیاسی بیانیه رسمی بدهد و بگوید “اصلاحات خشونت‌پرهیز با مانع مواجه شده”! به این معنیست که یک جبهه معارض مسلح علیه نظام و مردم و امنیت کشور شمشیر را به کمر بسته است.

و این مسئله حتما نیازمند تدقیق و روشنگری خواص کشور و البته تأملات امنیتی است.

پیش از این سعید حجاریان نیز در یک توییت “مرگ اصلاحات صندوق‌محور” را اعلام کرده بود. [۲]

یعنی ما و مردم در حال مشاهده این رخداد هستیم که جبهه اصلاحات در بیانیه‌های خود همانند یک خادم بی‌چون و چرا مشغول تکرار مواضع حجاریان اعم از تأکید بر تحریم خاموش انتخابات و یا میلیتاریزه کردن اصلاحات است و کأنه هیچ عقل خردمداری در جبهه اصلاحات نیست که متوجه مقصد ناکجای این تئوری‌های آنارشیستی باشد!

***

تهران به این آرامش قبرستانی نیازی ندارد مهندس!

انشعاب حزب کارگزاران پس از میلیتاریزه شدن جبهه اصلاحات/ تهران به این آرامش قبرستانی نیازی ندارد مهندس!

محسن هاشمی، فعال اصلاح‌طلب و رئیس شورای شهر پنجم تهران اخیراً در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا با اشاره به روی کار آمدن مجدد اصولگرایان در شورای شهر تهران گفته است: یکی از نقاط قوت فعلی مدیریت شهری، آرامشی است که در شهر ایجاد شده است و همچنین کاهش هزینه‌ها و بارمالی اداره شهر و تعداد پرسنل شهرداری از دیگر موارد است، این دستاورد با کاهش هزینه‌های غیرضروری وتشریفاتی، چابک‌سازی بدنه و کاهش پرسنل بدست آمده است.

او همچنین تأکید می‌کند: طبیعی است که تشخیص شرایط و معیارهای انتخاب شهردار آینده تهران به عهده اعضای شورای ششم است و ما باید به این تشخیص احترام بگذاریم، اما از نگاه کارشناسی می‌توان گفت که مدیریت شهری تهران با همه فراز و نشیب‌های خود روندی را در طول ۵ دوره گذشته طی کرده است که باید در دوره ششم نقاط قوت آن تثبیت گردد و نقاط ضعف آن کمرنگ شود.[۳]

*آرامش ادعا شده توسط محسن هاشمی در تهران اصطلاحا یک “آرامش قبرستانی” است که در اثر جمود و ناکارآمدی اجرایی، خواه‌ناخواه پدیدار می‌شود!

و این اصلا پسندیده نیست که فردی بخواهد به چنین نادستاورد تلخی افتخار کند و خواستار ادامه آن هم باشد.

پر واضح است که مردم تهران با رأی جمعی به اصولگرایان و کارنامه کارآمد آنها در کنار رأی ندادن به حتی یک اصلاح‌طلب برای حضور در شورای شهر تهران نشان دادند که از اینهمه ناکارآمدی  و گذراندن وقت آقایان شورای شهر به تهمت پراکنی علیه این و آن جان‌به‌لب شده‌اند و خواستار این هستند که آرامش قبرستانی مورد اشاره هاشمی هرچه زودتر تمام شود.

تهرانی‌ها حالا انتظار دارند روزهای طراوت و پیشرفت روز به روز تهران دوباره فرا برسد و نیروهای انقلابی همچون زمان شهرداری قالیباف؛ کسی را در مسند بلدیه تهران بگذارند که برای ارزان‌سازی تهران، خدمت به مردم و اجرای مگاپروژه‌های بزرگ سر از پا نشناسد.

رأی تمام قد مردم به جریان انقلابی و عدم اجازه آنها به حتی یک اصلاح‌طلب برای ورود به شورای شهر ششم هیچ معنایی جز انتظارات ویژه و خاص مردم از کارنامه اجرایی مطلوب اصولگرایان ندارد.

انتظاری که هم باید درست فهمیده شود و هم به‌موقع! و گرنه چینی نازک اعتماد مردم ترک خواهد برداشت.

***

 

کنایه مرعشی به آنارشیست‌ها؛ چشم دوختن به اعتراضات خیابانی اصلاح‌طلبی نیست!

انشعاب حزب کارگزاران پس از میلیتاریزه شدن جبهه اصلاحات

انشعاب حزب کارگزاران پس از میلیتاریزه شدن جبهه اصلاحات/ تهران به این آرامش قبرستانی نیازی ندارد مهندس!

حسین مرعشی، فعال اصلاح‌طلب و از حامیان حضور در انتخابات ۱۴۰۰ اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که سایت اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد در کنایه به “اصلاح‌طلبان تحریمی” و جبهه اصلاحات که دست به تحریم خاموش انتخابات زده‌اند، گفته است: اصلاح طلبی منهای انتخابات که راهبردی نمی‌تواند داشته باشد. راهبرد اصلاح طلبان باید همیشه انتخابات باشد و راهی غیر از این ندارد و اگر بخواهد از این خارج شود و به اعتراضات اجتماعی کف خیابان چشم بدوزد که دیگر اصلاح طلبی نیست و معنی و مفهوم دیگری دارد.

او همچنین با بیان اینکه راه ما به جای اعتراضات مردمی، راه میانه و کم هزینه یعنی انتخابات است تصریح می‌کند: شما باید تکلیف را با خودتان روشن کنید. اصلاحات منهای صندوق رای چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ اینکه شما بگویید با مردم همراهی کنیم یعنی چه؟ یعنی اگر مردم در انتخابات نیامدند ما به عنوان سیاستمدار نباید مردم را راهنمایی کنیم؟

مرعشی در ادامه گفته است: ما در آینده در ائتلافهایی حضور خواهیم داشت که اصل سیاست مشارکت در انتخابات را پذیرفته باشند. ما با هر نوع گروه سیاسی یا سیاستمداری که مردد در استفاده از ابزار صندوق است، نخواهیم بود. سیاست راهبردی ما استفاده از ظرفیتهای صندوق –رأی- برای اصلاح امور کشور است.

این فعال حزب کارگزاران همچنین درباره توییت اخیر حجاریان درباره مرگ اصلاحات صندوق‌محور پس از انتخابات ۱۴۰۰ نیز تأکید می‌کند:‌ اصلاح‌طلبی نمی‌میرد ممکن است افراد جابه جا شوند.[۴]

*صحبت‌های مرعشی به نحو کاملا گویایی تحلیل‌های مربوط به میلیتاریزه شدن ستاد هسته سخت اصلاحات و انشعابات شکل‌گرفته پس از انتخابات در اردوگاه اصلاحات را توضیح می‌دهد.

تحرّک خطرناک هسته سخت اصلاحات مبنی بر پایان اصلاحات صندوق محور به معنی فعال شدن ژن مجاهدینی ستاد اصلاحات و ورود به فاز مسلحانه است.

چیزی که اصلاح‌طلبان نجیب و امثال حزب کارگزاران و حزب ندا و حزب اعتماد و سایر حاضران در “ائتلاف جمهور” (ائتلافی از اصلاح‌طلبان که مخالف تحریم انتخابات ۱۴۰۰ بود و نامزد خود را رسما معرفی کرد) خطر آنرا استشمام کرده‌اند و در ظاهر امر هیچ قصد و تصمیمی برای همراهی با آن ندارند.

و از همین روست که می‌بینیم مرعشی از انشعاب حزب کارگزاران و همراه نبودن با هیچ ائتلاف تحریمی سخن گفته است.

میلیتاریزه شدن هسته سخت جریان خاص و اعضای جبهه اصلاحات، رخدادی تحلیلی است که می‌رود تا با هم‌آمیختگی با تحلیل‌های مربوط به “فتنه اقتصادی” و یک تهدید ۲۰ ساله؛ خطرات بزرگی را ایجاد کند.

راه جلوگیری از این خطرات، در وهله اول رصد دقیق پروژه از سوی خواص و روشنگری آنها در کنار تأملات امنیتی است.

***

1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1514880

2_mshrgh.ir/1236543

3_https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1095414

4_https://etemadonline.com/content/499329

حسین مرعشی

“جبهه اصلاحات” در بیانیه تازه خود با اشاره به انتخابات ۱۴۰۰ تأکید می‌کند که بر سر راه اصلاحات خشونت‌پرهیز مانع ایجاد شده! این تأکید به معنی ورود هسته سخت اصلاحات به فاز میلیتاریزه شدن است.



منبع خبر

انشعاب حزب کارگزاران پس از میلیتاریزه شدن جبهه اصلاحات/ تهران به این آرامش قبرستانی نیازی ندارد مهندس! بیشتر بخوانید »