مشرق

سرتیپ ۳۶ ساله با جراحت شیمیایی شهید شد + عکس

سرتیپ ۳۶ ساله با جراحت شیمیایی شهید شد + عکس



شهید سرتیپ محمدجعفر نصر اصفهانی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ۱۹ آبان ۱۳۹۹ هجری شمسی برابر با ۲۳ ربیع الاول ۱۴۴۲ هجری قمری و ۹ نوامبر ۲۰۲۰ میلادی است. مروری می کنیم بر حوادت مهم دفاع مقدس در این روز.

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (۱۹ آبان)

• ولادت شهیده طیبه سادات زمانی موسوی گودینی (استان کرمانشاه، شهرستان کنگاور، روستای گودین) (۱۳۳۴ ه.ش)

• شهادت شهید علی جناب زاده (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۵۷ ه.ش)

• شهادت شهید منصور سلمانیان (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۵۷ ه.ش)

• شهادت شهید منوچهر شریفی فرمانده ناحیه ژاندارمری کردستان (استان کرمانشاه، شهرستان کرمانشاه) (۱۳۵۸ ه.ش)

• شهادت شهید قربانعلی حسن شاهی (استان اصفهان، شهرستان نجف آباد) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید مجید محمدی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید حسن شهری (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید مجید محمدروشنی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید خلبان ابراهیم بازرگان (استان فارس، شهرستان شیراز) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید جهان گیر متاجی نیمور (استان مازندران، شهرستان نوشهر) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید یحیی صالحی زاده (استان خراسان شمالی، شهرستان بجنورد) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید محمدرضا منتظری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید علی رضا قنبرپور سراجی (استان مازندران، شهرستان جویبار) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید محسن مظفری (استان خوزستان، شهرستان اندیمشک) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید رحمت‌الله مجیدی (استان مازندران، شهرستان نوشهر) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت امیر شهید محمدجعفر نصراصفهانی (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۷۵ ه.ش)

شهید نصر اصفهانی سال ۱۳۷۴ بعنوان فرمانده تیپ ۱ لشگر ۷۷ پیاده ثامن الائمه(ع) منصوب شد و به منطقه عملیاتی جنوب رفت.

او در این مسولیت با اینکه در شرایط جسمانی خوبی نبود و چند ماه قبل از آن مورد عمل جراحی از ناحیه معده قرار گرفته بود خدمت نمود.

در سال ۱۳۷۵ حال عمومی وی به واسطه مجروحیت وآلودگی شیمیایی از گذشته مجدداَ به وخامت گذاشت و بعد ازمدتی بستری شدن در بیمارستان و منزل و تحمل درد و رنج فراوان در روز ۱۹ آبان ماه سال ۱۳۷۵ روح ملکوتی اش به لقاءالله و به خیل عظیم شهدا و مجاهدان راه اسلام پیوست.

• شهادت شهید میلاد ولی پور (استان کرمان، شهرستان بافت، دهستان خبر) (۱۳۹۶ ه.ش)

• شهادت شهید محمدمهدی رضوان (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۹۸ ه.ش)

• شهادت جانباز شهید سیدمحمد سیدالموسوی اشگذری (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۹۸ ه.ش)

• روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه

رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری قمری (۲۳ ربیع الاول)

• ورود حضرت معصومه (س) به شهر مقدس قم (۲۰۱ ه.ق)



منبع خبر

سرتیپ ۳۶ ساله با جراحت شیمیایی شهید شد + عکس بیشتر بخوانید »

فرزندانم را طوری تربیت کنید که پیرو رهبر باشند

فرزندانم را طوری تربیت کنید که پیرو رهبر باشند



فرزندانم را طوری تربيت كنيد كه پيرو رهبر باشند

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شهید علیمردان آزادبخت در وصیت‌نامه خود آورده است: بسم الله الرحمن الرحیم. گواهی می‌دهم که خداوند یکی است و محمد (ص) پیامبر اوست و قرآن کتاب خدا و معجزه پیامبر (ص) است. وصیت من وصیت‌نامه تمامی شهدا است که هر کدام به نحوی برای پیروزی دین خدا و اسلام به شهادت رسیده‌اند.

مطلبی با زوار کربلا دارم. ان‌شاء الله که راه کربلا باز می‌شود و همه به زیارت کربلا برویم و اما اگر راه کربلا باز شد و به کربلا رفتید و ما در میان جمع‌تان نبودیم، به جای رزمندگان شهید صدا بزنید که ای حسین (ع) شهید، شهدای ما به عشق آزادی کربلایت آمدند.

اگر آن زمان در کربلا نبودند که به یاریت بیایند، اکنون با اندک زمانی فاصله به سوی تو آمدند تا قیام و انقلاب تو را تداوم بخشند و تجلی‌گر قیام تو باشند، اما آفتاب عمرشان بین راه غروب کرد و غروب‌ها را خون فشاندند و اینک سحرگاهان فرا رسیده و ما آمده‌ایم تا لاله خون را بچینیم.

کوله‌پشتی حمید سوری پیش من است و او هم وصیت کرده که اگر ما به کربلا رسیدیم، کوله او را به کربلا برسانیم و بگوییم ای حسین (ع) حمید رزمنده‌ای بود که برای رسیدن به کربلایت از جان خود دریغ ننمود.

در این راه خستگی‌ناپذیر بود، اما قاتلان علی اکبرت خنجر خصمانه زمان را بر قلب او فرو بردند. اینک این کوله آن شهید. اگر بنده نیز در بین راه کربلا به شهادت رسیدم، کوله‌ام را جفت کوله ‌حمید به کربلا ببرید و همین مطالب را نیز از طرف من آنجا کنار مرقد مطهر امام حسین (ع) بخوانید.

اما پدر و مادرم، شما برای رشد و شکوفایی نهال من دریغ نکرده‌اید، زندگی‌تان را در پای این نهال گذاشتید و مرا به اینجا رساندید، ولی من نتوانستم آن چنان که شاید و باید، جوابگوی زحمات شما ‌باشم، اما خدا را شاهد می‌گیرم من هم آن زحمات شما را به یاد داشته و هم ضرورت وجود در جبهه را طبق دستورات ائمه(ع) اولویت دادم و در نظر داشتم زحمات شما را. از این که نتوانستم خدمتگزاریتان نمایم، ببخشید و شهادت مرا لیاقت و نعمتی از طرف خدا بدانید که به شما دست داده است.

توفیق در صف حسینیان را برای من طالب باشید و اگر جنازه‌ام به دستتان رسید،‌ در بهشت زهرا زیر پای محمود و کنار حمید دفنم کنید و اگر جنازه‌ام به دستتان نرسید، بدانید که من در صحرای جنوب و غرب کشور،‌ در بیابان‌ها همرزم دارم و در پیش آنها هستم. در غرب پیش جهانشاه‌ها هستم و در جنوب پیش دهقان و اسدها هستم.

اما همسر عزیزم امید است که حالت خوب باشد و هیچ گونه ناراحتی نداشته باشید. از تو نیز می‌خواهم که مقاوم و استوار در برابر مشکلات ایستادگی کنی و ناراحتی به خود راه ندهی، چون من که راضی به رضای خدا هستم و تو نیز اگر مرا می‌خواهی، تو نیز راضی به رضای خدا باش و بسیار ذکر کن و ذکر فاطمه (س) را زیاد کن (34 مرتبه الله اکبر و 33 مرتبه الحمد لله و 33 مرتبه سبحان الله.) در برابر گرفتاری‌ها به خدا پناه ببر و صبور باش که قرآن کریم فرمود: ان الله مع الصابرین. بیش از هر چیز توکل بر خدا کن

فاتحه زیاد برایم بخوانید که من عاصی بودم و قرآن نیز زیاد بخوانید، تا روحم تازه شود. برادرانم را درس قرآن یاد بدهید تا برایم بخوانند و از آنها می‌خواهم که از خط امام واسلام جدا نشوید و محکم و پوینده راه امام و شهدا باشید. در ضمن مرا با لباس فرم سپاه دفن کنید که حق به گردن من دارد، ببخشید و مرا حلال کنید و من نیز اگر حقی پیش کسی دارم، حلال می‌کنم.

ای حسین، شهدای ما به عشق کربلا آمدند، اگرچه نتوانستند مرقد مطهر تو را زیارت کنند،‌ ولی اکنون در محضر تو هستند. شهدا آمدند تا قیام انقلاب تو را تداوم بخشند و تجلی‌گر قیام و حماسه حسینی باشند. اما آفتاب عمرشان در بین راه غروب کرد. تو خود یاریگر دیگر رزمندگان باش تا به آرزوی شهدا جامه عمل بپوشانند. بعد از شهادتم فرزندانم را طوری تربیت کنید که پیرو رهبر باشند. دخترم را فاطمه‌گونه و پسرم را حسین‌وار تحویل جامعه بدهید تا در مسیر اسلام حرکت کنند. در پایان از خدا می‌خواهم ما را از یاران حسین بن علی قرار دهد و مرگی نصیبم کند که رضایت خدا در آن باشد



منبع خبر

فرزندانم را طوری تربیت کنید که پیرو رهبر باشند بیشتر بخوانید »

جزییات تشییع جانباز ۷۰درصدی که رییس‌جمهور برایش پیام داد

جزییات تشییع جانباز ۷۰درصدی که رییس‌جمهور برایش پیام داد



شهید «رمضانعلى صحرایی»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،‌ مراسم وداع با پیکر شهید «رمضانعلی صحرایی» امشب ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۹ بعد از نماز مغرب و عشاء در تکیه امام رستمکلای شهرستان بهشهر با رعایت کلیه پروتکل‌های بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی برگزار می شود.

همچنین مراسم تشییع پیکر مطهر این جانباز سرافراز ساعت ۹ صبح امروز دوشنبه ۱۹ آبان ماه ۱۳۹۹ بصورت خودرویی از روبروی بیمارستان امام تا پارک ملت بهشهر تشییع می شود و در گلزار شهدای تکیه امام رستمکلا در کنار دیگر همرزمان شهیدش به خاک سپرده می شود.

یادآور می شود، جانباز ۷۰ درصد مازندرانی سردار “رمضانعلی صحرایی رستمی” متولد ۱۳۳۰ در شهرستان بهشهر می باشد. وی در سال ۱۳۶۵ در جبهه موسیان و شلمچه بعلت شیمیایی و ترکش از نواحی سر و کمر مجروح و به درجه جانبازی نایل آمدند. وی پس از سالها درد و رنج ناشی از جراحات دوران جنگ و جانبازی، در سن ۶۹ سالگی صبح روز شنبه ۱۷ آبان ماه ۱۳۹۹ دعوت حق را لبیک گفت و به یاران و همرزمان شهیدش پیوست.



منبع خبر

جزییات تشییع جانباز ۷۰درصدی که رییس‌جمهور برایش پیام داد بیشتر بخوانید »

حال و هوای خانه شهید امنیت در سالگرد شهادتش + عکس

راز جشن تولد خاص «محمدمهدی» + عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «شهادت دُر گرانی است که به هرکس ندهندش»، برای همین است که «محمدمهدی» به مادرش می‌گفت که «شهادت خیلی زیباتر از داماد شدن است»؛ چراکه «محمدمهدی رضوان» دلش دیگر در این دنیا نبود و این دُرّ گران‌بها را به همه زرق و برق دنیا ترجیح داده بود و می‌خواست در «رضوان» خدا، در کنار دیگر شهدا «عند ربهم یرزقون» باشد.

«محمدمهدی رضوان» یک بسیجی ۱۹ ساله بود که آبان سال گذشته در محله «هرندی» تهران، وقتی در حال گشت عملیاتی برای تأمین امنیت آن منطقه بود، توسط اراذل و اوباش به‌طور ناجوانمردانه‌ای به شهادت رسید. آن‌گونه که می‌گویند، ظاهراً جسم سختی بر سر او زدند و «محمدمهدی» از روی موتور سیکلت بر زمین افتاد؛ چقدر نحوه شهادتش آشناست؛ نمی‌دانم، شاید خودش هم آن موقع که داشت بر زمین می‌خورد، «یااباالفضل (ع)» گفت.

«محمدمهدی» با عطر و بوی امام زمان (عج) پرکشید؛ چراکه ساعاتی قبل از شهادتش، زائر مسجد مقدس جمکران بود؛ نمی‌دانم که آن‌روز از امام زمان خود چه خواسته بود؟ به‌هرحال دل تو دلش نبود و می‌خواست زودتر به تهران برسد و وقتی به تهران رسید، حتی با پدرش نیز خداحافظی نکرد و لباس شهادت بر تن کرد و رفت.

این‌روزها سالگرد تولد «محمدمهدی» است؛ تولد ۲۰ سالگی‌اش، آن‌هم با یک جشن تولد خاص! خودش خواسته بود تا جشن تولد ۲۰ سالگی‌اش خاص باشد و همین‌گونه هم شد؛ جشن تولدی خاص که رنگ و بوی شهدایی گرفت. وقتی عصر پنج‌شنبه (۲۶ تیر) خانواده و دوستان «محمدمهدی» در گلزار شهدای تهران برای او جشن تولد خاص گرفتند، مادرش دلیل «خاص» بودن جشن تولد ۲۰ سالگی فرزند شهید خود را این‌گونه تشریح کرد:

«سال گذشته، «محمدمهدی» در تولد ۱۹ سالگی‌اش به من گفت که «مادر! سال دیگه تولد ۲۰ سالگی منه، یک تولد خاص! شما باید برای من یک تولد خاص بگیرید»؛ اما من حرف فرزند خود را نفهمیدم!. گفت «سال دیگه تولد من یک تولد خیلی قشنگی می‌شه؛ می‌خوام همه را دعوت کنم»، من فکر کردم که می‌خواهد همه رفقای خود را دعوت کند؛ گفتم «باشه مادر جان! سال دیگه برایت جشن تولد می‌گیرم و همه رفقایت را دعوت کن»، آن‌موقع نفهمیدم که منظور فرزندم چه بود؛ اما وقتی امسال مشغول تدارک جشن تولد او شدم، دیدم که جشن تولد ۲۰ سالگی محمدمهدی خیلی خاص بود!».

مادر «محمدمهدی» لحظه‌ای از مسیری که فرزندش رفته است، پشیمان نیست؛ اگرچه که دلتنگی مادرانه بی‌شک وجود دارد؛ اما مادر در مراسم جشن تولد فرزند شهیدش که برسر مزارش برگزار شده بود، چنین گفت:

«من یک مادرم؛ خیلی از مادرهای شهدا امروز در این‌جا حضور دارند، من خاک پای همه مادرهای شهدا هستم. آرزوی هر مادری است که دامادی پسرش را ببیند؛ اما «محمدمهدی» من می‌گفت: «شهادت خیلی زیباتر از داماد شدن است»؛ دلتنگی مادرانه جای خودش؛ هیچ مادری نیست که دلتنگ فرزند خود نباشد؛ اما اگر دشمنان یک لحظه فکر کنند که مادر شهیدی وجود دارد که به‌خاطر رفتن فرزندش در مسیر شهادت، یک‌لحظه شک به دل خود راه می‌دهد، کور خوانده‌اند».

شهید «سید مرتضی آوینی» چه زیبا گفت که «اگر شهید نشوی، می‌میری»؛ آری! «محمدمهدی» هم نگران همین بود؛ برای همین ۱۰ روز قبل از شهادتش، به مادرش این‌گونه گفته بود که «دوست داری زنگ خانه ما را بزنند و بگویند که پسرت تصادف کرد و مُرد! یا این قشنگ‌تر است که بیایند و بگویند که پسرت شهید شد؛ پس برای من دعای شهادت کن و من را با دعاهای خود بیمه نکن!»؛ و مادرش چه زیبا اسماعیل خود را در نفس خود قربانی کرد و دیگر با دعاهای نکردن‌های خود، او را بیمه نکرد! چراکه می‌دانست باید امانتی که ۱۹ سال قبل از خدا گرفته است را به صاحبش برگرداند.

مادر شهید در مراسم جشن تولد خاصی که در گلزار شهدای تهران برای «محمدمهدی» گرفته بود، لحظات آخری که فرزندش داشت در مسیر شهادت قدم می‌نهاد را این‌گونه روایت کرد:

«دیگر فرزندم را با دعاهای خود بیمه نکردم و دیگر نگفتم که مراقب خودت باش! لحظه‌ای که داشت از در خانه می‌رفت بیرون، از چشم‌هایش خواندم که دیگر نمی‌خواهد که چیزی از من بشنود که نکند پایش سست شود! وقتی در را بست و رفت، برای اولین‌بار بود که قبل از مأموریت رفتن پسرم دلشوره نداشتم؛ چون می‌دانستم که دیگر برگشتی در کارش نیست و دیگر باید امانتی که ۱۹ سال در دست من بوده است را تحویل صاحبش بدهم.

من مادری بودم که همیشه فرزندم را با وجود همه نگرانی‌های مادرانه خود، به این راه تشویق می‌کردم و امروز خدا را شکر می‌کنم که جشن تولد او یک جشن تولد خاص شد و فرزندم را به علی‌اکبر امام حسین (ع) هدیه می‌کنم. «محمدمهدی» را ۱۹ سال به من امانت دادند و امروز خدا را شکر می‌کنم که بعد از ۱۹ سال، این امانت را جوری به او برگرداندم که سرم را بالا می‌گیرم و می‌گویم «خدایا شکرت که فرزندم لحظه‌ای قدم خود را کج برنداشت. خدایا شکرت که جوری او را خریدی که من حسرت خریداری او را می‌خورم!»».

آری! شاید درک این موضوع برای دیگران راحت باشد که یک جوان ۱۹ ساله رفت و شهید شد؛ اما این‌که مادرش قاطعانه بگوید: «محمدمهدی من هدیه به علی اکبر امام حسین (ع)، حضرت رقیه، حضرت زینب، حضرت زهرا (س) و ائمه اطهار (ع)»؛ جایی بس تأمل است! اگرچه که این حرف‌ها، حرف‌های همه مادران شهداست و این راهی که «محمدمهدی» رفت، همچنان ادامه دارد…

منبع: دفاع پرس



منبع خبر

راز جشن تولد خاص «محمدمهدی» + عکس بیشتر بخوانید »

دوست دارم قبل از بازنشستگی با لباس سپاه شهید شوم!

دوست دارم قبل از بازنشستگی با لباس سپاه شهید شوم!



ویژگی اخلاقی معروف شهید «محمد زهره‌وند» پل رسیدنش به معبود شد

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شهید محمد زهره‌وند متولد سال ۱۳۶۵ و از تکاوران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. او سال ۱۳۹۰ ازواج کرد و سال ۱۳۹۳ صاحب دختری به نام «ریحانه» شد که در زمان شهادت پدر، یک سال و نیم بیشتر نداشت.

شهید زهره‌وند پیش از رفتن به سوریه در ماموریت‌های مختلفی از جمله درگیری با گروهک‌هایی همچون پژاک شرکت داشت و در سال ۱۳۸۹ نیز در درگیری با این گروهک زخمی و ۲۱ روز در بیمارستان بستری شد.

شهید زهره وند و شهید سعید مسلمی در آبان سال ۱۳۹۴ به همراه نزدیک به ۴۰ نفر از همرزمانشان برای عملیاتی در سوریه مامور می‌شوند که در محاصره تکفیری‌ها می‌افتند و از این بین محمد و سعید مسلمی به شهادت می‎رسند، اما پیکرشان در منطقه می‌ماند تا اینکه ۷۰ روز بعد، پیکرشان به کشور بازمی‌گردد.

«بیرامعلی» پدر خانواده زهره‌وند، کارگری ساده‌ بود که با سعی و تلاش نان حلال سر سفره خانواده می‌گذاشت. پدر به خاطر علاقه‌ای که به شغل نظامی داشت زمانی که فرزندش محمد به عضویت سپاه پاسداران درآمد خوشحال شده و گوسفندی قربانی کرده بود.

برادر شهید در روایتی از برادر خود گفته است: به نماز اول وقت اهمیت خاصی می‌داد به طوری که در فامیل به ادای نمازهای اول وقت و جماعت معروف بود. وقتی خانه کسی مهمان بودیم، تا اذان می‌دادند از محمد می‌خواستند جلو بایستد تا به او اقتدا کنند. برای بزرگتر از خودش خصوصاً پدر و مادرمان احترام عجیبی قائل بود. اول حرف پدرمان مقدم بود و بعد خودش. قبل از تلاش برای رفتن به سوریه گفته بود دوست دارد پیش از بازنشستگی با همان لباس سپاه به شهادت برسد، برای همین زمانی که خبردار شد به سوریه می‌رود گویی در حال پرواز کردن بود، برق شادی در چشمانش می‌درخشید.

فاطمه دربندی همسر شهید نیز در خصوص شخصیت و رفتار همسرش اینطور می‌گوید: «توکل» شرط اول و آخر زندگی محمد بود، با اینکه درآمد زیادی نداشت همیشه و همه جا توکلش به خدا بود و هیچگاه به خاطر مسائل مالی ناراحت نمی‌شد. نمونه کامل یک مرد با ایمان بود که نماز اول وقتش هرگز ترک نمی‌شد و محبت‌های بی‌دریغش به  همه می‌رسید. نصایح و اوامر به معروفش را جوانان محل و بستگان دور و نزدیک قبله راهشان می‌کردند.

وی در ادامه صحبتش یادآور شد: احترام به والدین و توصیه به حجاب از اولویت‌هایش بود؛ صیانت از حجابم در زندگی، از اولویت ‌های «محمد جان» بود، چادر زهرایی برایش چنان با ارزش بود که در آخرین سفارش‌هایش از من خواست دُردانه‌اش با حجاب زهرایی در اجتماع و محافل حضور پیدا کند. پس از آغاز جنگ سوریه محمد هم حس و حال دیگری پیدا کرد. شب تا سحر، «اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک» ذکر نماز شب و نیاز اشک‌هایش شد تا اینکه به آرزویش یعنی رفتن به جبهه و شهادت رسید.



منبع خبر

دوست دارم قبل از بازنشستگی با لباس سپاه شهید شوم! بیشتر بخوانید »