معرفی شهدا

مادرجان باید زینب‌وار وارد صحنه شوی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از اردبیل،«حسین نریمانفر» ســوم فروردین ۱۳۵۱ در روستای فخرآباد از توابع شهرستان مشگین‌شهر به دنیا آمد و در ۱۵ سالگی عازم جبهه شد و دوم بهمــن ۱۳۶۶ در ماووت عــراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شــهادت رسید. پیکر وی در زادگاهش به خاک سپرده شد.
 
در فرازی از وصیت‌نامه شهید«حسین نریمانفر» آمده هست:
 
مادرجان باید زینب‌وار وارد صحنه شوی و قیام کنی و آنچه از دستت برمی‌آید، تلاش نمایی.
 
خواهرانم برای من گریه نکنید و زمانی که مرا به خاطر بیاورید و به یاد علی اکبر (ع) که لب تشنه شهید شده گریه کنید.
 
برادر عزیزم هر قدر از دستت بر می‌آید به اسلام عزیز کمک کن.
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مادرجان باید زینب‌وار وارد صحنه شوی بیشتر بخوانید »

معرفی کتاب/ کلنجار‌های خانم معلم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از استان کهگیلویه و بویراحمد، کتاب کلنجار‌های خانم معلم به نویسندگی «زینب عاطفی» هست و با حمایت اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و مقاومت استان کهگیلویه و بویراحمد به چاپ رسیده هست.
 
 
کتاب کلنجار‌های خانم معلم در سال ۱۴۰۳ در شمارگان ۳۰۰ توسط انتشارات عصر جوان به بازار نشر عرضه شده هست.
 
بخشی از کتاب: 
 
از مدرسه اومدیم. بیرون آخر نجف آباد دیدیم به دودی به هوا بلند شده رفتیم سمت. دود مردم هم داشتن به سمت دود میرفتن وقتی رسیدیم روستای جلال، آباد دیدیم به هواپیمای جنگنده بمب افکن بهش میگفتن توپولف اومده بود بمبارون کنه ضدهوایی زده بودش و کنار روستا سقوط کرده بود لاشه هواپیما تیکه پاره شده بود و دود زیادی بلند شده بود بدن دو تا خلبان هم آتش گرفته و مرده بودن یه تابی دور هواپیما. خوردیم محمد:گفت اصغر «بله»، خب درس خوندن دیگه فایده نداره گفتم: «چرا؟» گفت: «ما بشینیم هواپیما بیاد سقف رو سر مارا خراب کنه.
 
فردا صبح رفتیم، بسیج آخه واسه جبهه ثبت نام‌ می‌کردن. یه آقایی پشت میز نشسته بود رفتیم. پیشش گفتیم: «سلام» گفت: «سلام» گفتیم: «ما میخوایم بریم جبهه» گفت: چند سال تونه؟ محمد گفت: چند ساله میبرین؟ گفت متولدین سال هزار و سیصد و چهل و سه به پایین، چهل و دو، چهل و یک. ما متولد سال هزار و سیصد و چهل و شش بودیم، سه سال کوچیک بودیم. محمد گفت: تو چی میخوای؟ شناسنامه میخوای؟ عکس میخوای؟ رضایت والدین؟ گفت:آره. گفتیم: باشه.
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

معرفی کتاب/ کلنجار‌های خانم معلم بیشتر بخوانید »

درخت انقلاب با خون شهدا آبیاری می‌شود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از اردبیل، «بهرام عظیم‌پور»، دوم مردادماه ۱۳۴۳، در روســتای نیار از توابع شهرستان اردبیل به دنیا آمد. پدرش حاج‌موسی، خواربارفروش بود و مادرش خانم‌گل (فوت ۱۳۵۵) نام داشــت. تا اول متوسطه درس خواند.

به‌عنوان بسیجی درجبهه (دفاع مقدس) حضور یافت. بیست‌وششــم اردیبهشــت ماه ۱۳۶۱، با ســمت کمک آرپی‌جی‌زن در عملیات بیت‌المقدس و در منطقه شلمچه به شهادت رسید.

پیکرش مدتی در منطقه برجا ماند و سوم فروردین ماه ۱۳۶۶، پس از تفحص در گلزار شهدای روستای نیار به خاک سپرده شد. برادرانش نظرعلی، پرویز و یاور نیز به شهادت رسیده‌اند.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «بهرام عظیم‌پور» می‌خوانیم:

اگر من زنده ماندم که هیچ و اگر شهید شدم برای من گریه نکنید و برای من غمگین نباشید می‌دانید که اسلام به ما و به رزمندگان احتیاج دارد که خون خود را بریزند تا درخت این انقلاب و درخت جمهوری اسلامی را آبیاری کنند و شما بعد از شهادت ما افتخار کنید برای چنین فرزندانی که داشتید و فدا کردید در راه جمهوری اسلامی ایران و ناراحت نباشید از این که ما شهید شدیم.

بالاخره گریه و غمگینی طبیعی هست ولی خودتان را هر چه می‌توانید خوشحال نشان دهید برای کسانی که می‌خواهند تیشه به ریشه این انقلاب بزنند و پس از مرگ من راه اسلام و راه این انقلاب در سایه رهبری این انقلاب ادامه بدهی، چون راه مقدسی هست.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

درخت انقلاب با خون شهدا آبیاری می‌شود بیشتر بخوانید »

درس شهادت را از مولایم امام حسین(ع) یاد گرفته‌ام


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع پرس از اردبیل،«صاحبعلی محمدی اصل اجیلو»، دوازدهم تیر ۱۳۵۰، در روستای ایران آباد از توابع شهرستان پارس آباد به دنیا آمد. پدرش غلامعلی، دامدار بود و مادرش زرین تاج نام داشت. سال ۱۳۶۹ ازدواج کرد. سرباز نیروی انتظامی بود. هشتم اسفند ۱۳۷۰، در کرمانشاه بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. پیکر او در گلزار شهدای وادی رحمت شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.

در فرازی از وصیت نامه شهید محمدی اصل می‌خوانیم.
من باور قلبی دارم که شهیدان زنده هستند و من شکل و قیافه همسنگرانم را که شهید شده‌اند می‌بینم. پدر و مادرم از طرف بنده نگران نباشید و اگر شهید شدم برای من گریه نکنید. چون شهادت شروع زندگی جاودانی هست. من درس شهادت را از مولایم امام حسین (ع) یاد گرفته‌ام. اگر زنده ماندم تا آخر عمرم در خدمت شما خواهم بود. تا موقع بازگشت من این وصیت نامه را نگه دارید. همیشه به یاد شما هستم.
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

درس شهادت را از مولایم امام حسین(ع) یاد گرفته‌ام بیشتر بخوانید »

خون شهدای انقلاب ایران را پایمال نکنید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از اردبیل، «ترحم اصبرزاده» دوازدهم شهریور ۱۳۳۹ در روستای «درویش گورنمز» از توابع شهرستان گرمی به دنیا آمد وی در پانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در اطراف خرمشهر با اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار این شهید در زادگاهش هست.
 
 در فرازی از وصیت‌نامه شهید «ترحم اصبرزاده»می‌خوانیم:
 
 درود بر جانبازان انقلاب درود بر شاهدان همیشه زنده تاریخ از صدر اسلام تاکنون. درود بر انقلابیون جهان که بر علیه استکبار جهانی می‌جنگند.
 
 از ملت شریف مسلمان ایران تقاضا دارم خون شهدای انقلاب ایران را پایمال نکنند.
 
 اطاعت از رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی (ره) بر همۀ ما واجب هست.
 
 تا آخرین قطره خون نه تنها خوزستان بلکه در تمام جهان بر علیه استکبار جهانی مبارزه خواهیم کرد.
 
 این را بدانید تا یک نفر از ایرانیان زنده باشند، بر علیه تمام تجاوزگران مبارزه خواهیم کرد.
 
 شهیدان مظلوم به ما قدرت خواهد بخشید و بر علیه شما کوردلان خواهیم جنگید.
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خون شهدای انقلاب ایران را پایمال نکنید بیشتر بخوانید »