معرفی شهدا

بدانید آنچه که تا حالا ما را پیروز نموده است معنویت و خلوص و دعا و صداقت بوده است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از اردبیل،«مختار نظیرزاده» یکم بهمــن ماه ۱۳۴۳، در شهرستان اردبیل دیده به جهان گشود. پدرش ولی‌اله، کارمند بود و مادرش منیژه نام داشت. دانش‌آموز سوم متوسطه بود. به‌عنوان بســیجی در جبهه (دفاع مقدس) حضور یافت. هفتم اســفندماه ۱۳۶۲، با سمت بی‌ســیم‌‌چی در منطقه جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و بیست‌و‌هفتم دی ماه ۱۳۷۴، پس از تفحص در گلزار شهدای غریبان شهر اردبیل به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت نامه شهید مختار نظر زاده:

بدانید آنچه که تا حالا ما را پیروز نموده هست معنویت و خلوص و دعا و صداقت بوده هست.

 نه آمریکا و نه شوروی و نه دیگران نمی‌توانند ما را شکست دهند.

 قدر مردم را هم بدانید این ملت رهروان راستین پیغمبر (ع) و ائمه اطهار هستند.

 بار خدایا این قطره خون ناچیز و جان ناقابل مرا در راه گـسترش اسـلام از جان‌ودل بپـذیر و اگر ما آن ارزش را داشته باشیم که آن قطره خون ناقابـل مـا [را] در راه مکتـب ریختـه شـود و اسلام و اهداف انقلاب اسلامی در سراسر جهان پیش رود خدایا هزارها بار به ما جان بده تا در راه تو مبارزه کنیم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

بدانید آنچه که تا حالا ما را پیروز نموده است معنویت و خلوص و دعا و صداقت بوده است بیشتر بخوانید »

روایت طلبه شهید «علی اصغر لطیفی»

نگاهی کوتاه به زندگی طلبه شهید «علی‌اصغر لطیفی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گرگان، طلبه ‌«علی‌اصغر لطیفی» در 30 شهریور سال 1345 در شهرستان گنبدکاووس در استان گلستان به دنیا آمد. پدرش غلامرضا و مادرش سکینه نام داشت.

وی پس از گذراندن تحصیلات مقطع راهنمایی، با پیشنهاد پدر، راهی مدرسه علمیه «گنبد» شد. مدتی کوتاه در حوزةه علمیه «گرگان» اقامت و در سال 1362 به شهر مقدس قم هجرت کرد و در مدرسه علمیه امام محمدباقر (ع) قم، به تحصیلات خود ادامه داد.

هلطیفی در این دوران، علاوه بر تحصیل علم، در جبهه نیز حضور می‌یافت و به عنوان نیروی رزمی تبلیغی چندین نوبت به جبهه اعزام شد.

سرانجام در تاریخ 4 اردیبهشت 1365 در جزیره مجنون براثر اصابت ترکش خمپاره‌ در سن 20 سالگی به فیض شهادت نائل آمد و به قافلة شهدا پیوست. مزار این شهید در گلزار شهدای امامزاده یحیی بن زید گنبدکاووس است.

بخشی از وصیت نامه شهید

‌با درود بر امام عصر، منجی عالم بشریت، امام زمان ‌عجل الله تعالی فرجه و با درود بر نائب بر حق آن حضرت و سلام بر شهیدان اسلام از صدر تا کنون که ما به حق هر چه داریم از آنها داریم، از فداکاری و ایثار کردن خونشان داریم، آنهایی که برای احیاء و بقاء اسلام حقیقی جنگیدند و جان خود را که از بهترین چیزها بود در طبق اخلاص نهادند.

‌خدا‌یا! ما را از آن کسانی که در شعار «یا لیتنی کنت معکم» گفتند ولی در هنگام عمل جا خالی دادند، قرار مده.

ای آیت حق! یا صاحب الزمان! به جبهه و شهرهای مقاوم ما بنگر که چگونه این امت فداکار به ندای رهبرشان‌ که ندای اسلام است‌ لبیک می‌گویند.

ای امت حزب‌الله! اگر در آن روز عاشورا حسین (ع) با یک عده معدودی ‌علیه اشرار مبارزه می‌کرد و اگر آن خونخواران می‌خواستند اسلام را به باد فراموشی بسپارند، امروز نیز می‌بینیم قابیل، نمرود، فرعون، ابرهه، ابوجهل، ابولهب و یزید در قالب دو قطب استکباری شرق و غرب، با همکاری صهیونیزم در صدد از بین بردن اسلام هستند. پس باید همیشه در صحنه بوده و از فرمان‌های امام اطاعت کنیم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگاهی کوتاه به زندگی طلبه شهید «علی‌اصغر لطیفی» بیشتر بخوانید »

روایت روحانی شهید «محمدابراهیم تازیک»

باید از خون و نفس خود گذشت تا اسلام رشد کند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گرگان، روحانی شهید «محمد ابراهیم تازیک» فرزند علی‌ ۲۰ آذر سال ۱۳۴۴ در خانواده‌ای مذهبی در «سرخنکلاته» گرگان به دنیا آمد و قبل از رسیدن به سن هفت سالگی در مکتب خانه روخوانی قرآن را فرا گرفت. در سن ۷ سالگی وارد دبستان شد، بعد از سپری کردن دورۀ ابتدایی، دورۀ راهنمایی را در شهر گرگان آغاز کرد که مصادف با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی بود.

با پیروزی انقلاب اسلامی به زادگاهش بازگشت و ضمن ادامه تحصیل با موفقیّت مقطع راهنمایی را نیز به اتمام رساند.

پس از آن به جهت علاقه به تحصیل دروس دینی، وارد مدرسه علمیة امام خمینی (ره) به مدیریت آیت الله نور مفیدی شد.

«محمد ابراهیم تازیک» بار‌ها به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و همزمان سنگر علم آموزی را هم رها نکرد و هنگام فراغت در میان سنگر‌ها از نوار‌های درسی استفاده می‌کرد.

وی ۶ بار به میدان‌های نبرد اعزام شد و آخرین بار همراه برادر خود در قالب سپاهیان المهدی (عج) به جبهه اعزام شد و در شامگاه پنج‌شنبه مورخ یکم اردیبهشت ۱۳۶۶ در جبهه غرب و عملیات «کربلای ۱۰» بر اثر ترکش خمپاره در سن ۲۲ سالگی به شهادت رسید. مزار مطهر شهید در گلزار شهدای سرخنکلاته واقع است.

بخشی از وصیت نامه شهید تازیک:

برادران و خواهران گرامی! توجه داشته باشند که کشته شدن من نه یک کشته شدن و از میان رفتن بود، بلکه، چون اسلام احتیاج به خون داشت و دارد، می‌بایست که خون داد، باید که از خون و نفس خود گذشت تا اسلام رشد کند و به درجه اعلا برسد.

برادران و خواهران! توجه داشته باشند که اکنون زمان، زمان متناسب با زمان امام حسین (ع) و زمان متناسب با زمان مولی الموحّدین امام علی (ع) در هنگام مقابله با قاسطین و مارقین و ناکثین است و وظیفه مسلمانان است که در سایه اطاعت از رهبری و مراجع با این ملحدین در هر جا (چه در جبهه و چه در پشت جبهه) مقابله کرده و زمین را از لوث آنان خالی و مبرا سازد.

باید برای اسلام کوشید؛ برای حفظ اسلام از همه چیز گذشت. چرا که «إنّ الدین عند الله الإسلام».

برادران و خواهران حزب الله! بدانید که دیروز‌ها گذشت، هرکاری که انجام شد را پشت سر گذاشتید. الان امروز است و با دیروز و دیروز‌ها فرق دارد. باید به فکر امروز و امروزه بود. از این فرصت‌ها استفاده کنید. برای امت اسلامی کار کنید. برای اسلام عزیز که از صدر اسلام تا حال، خون‌ها برای آن ریخته شده است. به فکر اسلام باشید. در امور الهی، امور شخصی و رضایت شخصی را زیرپا بگذارید و به فکر جامعه اسلامی باشید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

باید از خون و نفس خود گذشت تا اسلام رشد کند بیشتر بخوانید »

خدایا، توفيق عطا بفرما، تا خودخواهي‌های من، لطمه ای به راه پرسعادت شهادت نزند

خدایا، توفیق عطا بفرما، تا خودخواهی‌های من، لطمه‌ای به راه پرسعادت شهادت نزند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گرگان، «علی‌اصغر مهدان» در روستان سالیکنده از توابع شهرستان کردکوی متولد شد و یازدهم آبان ۱۳۶۱ در منطقه «موسیان» به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

فراز‌هایی از وصیت‌نامه شهید:

با شنیدن فرمایشات امام، باید هجرت کرد و به ندای حسین زمان، این روح خدا، لبیک گفت همچون حسین خروشید و (همچون) اصغر شش ماهه به حرکت درآمد.

حال که ملاک و میزان، بر این شد که باید هجرت کرد و مبارزه کرد و جنگید. تصمیم گرفتم به عنوان یک خدمتگزار کوچک مکتب اسلام، در این جهاد اصغر به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شوم.

خداوندا، توفیق به من عطا بفرما، تا خودخواهی‌ها و خود بزرگ‌بینی‌های من، لطمه به این راه پر سعادت نزند. خداوندا، ایمانی به من عطا بفرما که تا آن رسالتی که نسبت به مردم محروم کردستان بر دوش خود دارم، انجام برسانم. خداوندا توفیق اطاعت و بندگی به من عطا بفرما. زمانی که معشوقم، مرا خواست باید به سراغش بشتابم. چون جز او و (الله) کسی را نداریم.‌ای عزیزان، امیدوارم که بعد از شهادتم، اسلحه‌ام را بر زمین نگذارید و به جای من سنگرم را پر کنید.

تا آخرین قطره خونمان در جبهه میجنگیم و میخروشیم و تا آخرین نفس به پیش میرویم، چون ما آمدیم با خون‌مان درخت انقلاب را پربارتر کنیم.‌ای عزیزان من و‌ای پدر و مادر مهربانم، گریه بر من نکنید. چون من مال کسی نیستم. از آن خدایم و امانتی در دست شما و هر موقع خواست به سوی او خواهم شتافت.

امت حزب الله ایران،‌ای مردم قهرمان ایران که با افتخار، انقلاب را به پیروزی رساندید و با وحدت خود، سعی کنید از دست‌آورد‌های انقلاب با تمام امکان حراست کنید، چون این انقلاب ودیعه‌ای الهی است.

خدایا، مرا ایمانی عنایت فرما که بی صبرانه منتظر باشم تا عروس پاک شهادت را در ایام جوانی در آغوش بگیرم و لباس پاک زیبای دامادی، یعنی کفن سرخ را، بر تن نمایم. اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک.

خواه ناخواه زندگی جنگ و کوشش است. اما آن‌هایی که به یک هدف عالی ایمانی آشنا هستند. آن‌ها در راه خدا و برای از بین بردن کفر میجنگند. فقط برای رضای خدا در اینجا (جبهه) مانده‌ام.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خدایا، توفیق عطا بفرما، تا خودخواهی‌های من، لطمه‌ای به راه پرسعادت شهادت نزند بیشتر بخوانید »

روایت طلبه شهید «احمد خدادوست»

روایتی از زندگی طلبه شهید «احمد خدادوست»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گرگان، طلبه شهید «احمد خدادوست» فرزند علیرضا (بالا اغلان) در اول شهریور 1346 در شهر بندرگز متولد شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در همان شهر سپری کرد. دوره متوسطه را تا پایان سال اول دبیرستان در رشته اقتصاد دبیرستان امیرلطیفی بندرگز گذراند و پس از آن در سال 1364 وارد مدرسه علمیه «امام محمدباقر (ع)» بندرگز شد و در مقطع مقدمات مشغول تحصیل شد.

شهید خدادوست در دو مقطع به جبهه اعزام شد. بار اول در تیر ماه 1363 به کردستان اعزام شد و مدت شش ماه در مریوان حضور داشت. اعزام بعدی – که دو ماه به طول انجامید- در دی 1364 بود که شهید خدادوست از طریق لشکر 25 کربلا به جبهه جنوب اعزام شد و در عملیات والفجر 8 شرکت کرد.

سرانجام شهید خدادوست 22 بهمن 1364 در سن 18 سالگی در عملیات غرور آفرین والفجر 8 در فاو بر اثر اصابت ترکش شهد شیرین شهادت را نوشید. پیکر مطهرش در 24 بهمن 1364 در بندرگز تشییع و در گلزار شهدای امامزاده حبیب الله شهر نوکنده به خاک سپرده شد.

روایت طلبه شهید «احمد خدادوست»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از زندگی طلبه شهید «احمد خدادوست» بیشتر بخوانید »