تیزر/ برگزاری همایش بینالمللی «نهضت ترجمه» در ملایر
تیزر/ برگزاری همایش بینالمللی «نهضت ترجمه» در ملایر بیشتر بخوانید »
اداره کل اطلاعات استان همدان از بازداشت قاتل پاسدار ملایری در استان مرکزی خبر داد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، اداره اطلاعات استان همدان اعلام کرد، به دنبال شهادت یکی از پاسداران سپاه شهرستان ملایر که در ساعت ۱۹:۳۰ در اغتشاشات و در حین عملیات تعقیب و گریز روی داد بلافاصله عملیات شناسایی متهمان آغاز شد.
براساس این گزارش، در یک اقدام مشترک اطلاعاتی و عملیاتی بین جامعه اطلاعاتی استان همدان و ایجاد تیمهای مشترک نیروهای امنیتی، ۵ متهم اصلی این درگیری شناسایی و بازداشت شدند و قاتل اصلی در کمتر از ۱۲ ساعت در استان مرکزی دستگیر شد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
قاتل پاسدار ملایری دستگیر شد بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از همدان، «حسین رضا عباسی» سوم مهر سال ۱۳۴۵ در روستای «عشاق» از توابع شهرستان ملایر در استان همدان و در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. در سالهای انقلاب همراه با دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی شهرستان ملایر در فعالیتهای مبارزاتی شرکت کرد و در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران گام برداشت. پس از پیروزی انقلاب به نهاد نوپای بسیج مستضعفین پیوست و مشغول خدمت به خانواده محرومان و مستضعفان جامعه شد.
سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. در سالهای دفاع مقدس بنا بر وظیفه شرعی و قانونی به عنوان سرباز به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران پیوست و مشتاقانه راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل شد تا از مرزهای ایران در برابر تهاجم وحشیانه رژیم بعث عراق دفاع نماید.
در مناطق مختلف عملیاتی حضور یافت و همراه با دیگر همرزمان و همسنگران خود حماسهها آفرید. سرانجام پس از ماهها مجاهدت در راه خدا در دوازدهم دی ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی سردشت بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. آرامگاه وی در گلزار شهدای زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.
بخشی از وصیتنامه شهید عباسی:
بسمه تعالى
باسلام و درود بى پایان بر منجى عالم بشریت و نایب بر حقش آیتالله العظمى امام خمینى و با درود و سلام بر یارانش، یاران واقعى آن پیر پرچمدار و شهیدان آزادهاى كه راهشان را شناختن و بیدار از خواب غفلت، جان خود را نثار رهبر و خونشان را فرش راهش نمودند.
كلمهاى بود كه وقتی بچه بودم همواره فكر و خاطر مرا فرا گرفته بود. معنى و مفهوم این كلمات چه بود. شبهاى محرم كه مىدیدم مردم براى امام حسین (ع) عزادارى مىنمایند و همه صحبتها پیرامون شهادت بود از دین مبین اسلام و شهید شدن در راه خدا. همه اینها برایم مثال یك معما شده بود. به مرور زمان كه بزرگتر شدم و خود را در موقعیتى دیدم كه كم كم معنى این صحبتهاى آشنا را مىفهم.
هر چند كودكى بیش نبودم لیکن خودم را مسئول مى دیدم. با خود مى گفتم، چقدر كودكانى بودن بى گناه فقط به جرم این كه شعار داده بودند «مرگ بر شاه» شهید شده بودن و باخون خود رودخانه اى كه كم كم رو به خشك شدن نهاده بود دوباره خروشان كردن و درخت تنومند آزادى و سرفرازى اسلام را با خون پاكشان سیراب و آبیارى كردند.
وقتى از فداكاری هاى امام حسین(ع) و یارانش مىشنیدم كه هرگز خم به آبروهاى مباركشان نیاورند دیگر روزها و شبهای من با رویاى شهادت پر شده بود و شهید شدن را در راه محبوب خود آرزو مى كردم تا اینكه روزى بتوانم دینم را ادعا كنم.
وقتی نگاهم در نگاههاى پر شوق پدر و مادرم مىپیوست دلم به حالشان مى سوخت ولى بلافاصله فكر مىكردم اگر روزى خدا چنین لطفى را به من عطا فرماید پدر و مادرم و خواهرم خوشحال شده و بر خود افتخار خواهند کرد كه چنین فرزندى تربیت كردند كه بى باك، جان خویش را در راه خدا و امام حسین (ع) فدا نمود. هرچند جان من در برابر خدا و امام حسین (ع) خیلى بى ارزش است.
همیشه روز و شب در این رویا بودم ولى هنوز قسمت نبوده. روزى براى اینكه به آرزوى چندین ساله خویش برسم قصد كردم به جبهههاى حق علیه باطل بروم و یك بسیجی باشم و با خوشحالى و سر مستى از پدر و مادرم خداحافظى نمودم و در عملیات شكوهمند خیبر شركت كردم.
سراپاى وجودم را عشق به شهید شدن و شهادت در راه محبوب خویش گرفته بود. ولى این لطف شامل حال من نگردید. بعد از مراجعات دوباره به دامن خانواده كسى را شریك زندگیم نموده و به قول معروف خواستند من را پایبند خانه نمایند. یكسال قبل از خدمت مقدس سربازى برایم عروسى گرفتند.
در اولین روزهاى مقدس خدمت سربازى بود كه خداوند دخترى به من عطا فرمود. تولدش همزمان با ماه مبارك محرم بود و شب شام غریبان. به همین دلیل اسم زینب را برایش انتخاب كردم وخواستم كه مانند زینب دختر حضرت على(ع) باشد و فداكار و شجاع و به مثال زینب امام حسین (ع) باشد.
ولى باز هم لحظهاى از فكر شهادت غافل نبودم. هر وقت اسمم را صدا مىكردند شرمسار بودم كه نمىتوانم یك جان بى ارزش در راهش نثار نمایم . حالا كه به این آرزوی چندین و چندان ساله خویش مى رسم به شما اى پدر و اى مادر غم پرورم تبریك عرض مىنمایم و از شما خواهش دارم كه زینب من را همچون زینب پرورش دهید.
و اى همسر مهربانم از تو خواهش دارم كه در همه حال احترام پدر و مادر مرا داشته باشى و به شما اى برادران و خواهران دل سوخته ام سفارش دارم كه در همه حال و همیشه خدا را در نظر داشته باشید و لحظهاى از فریب شیطان غافل نباشد.
همیشه براى اقامه نماز كوشا باشید.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
شب و روز من با رویای شهادت پر شده بود بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از همدان، «احمد جوکار» در سال ۱۳۴۰ در ملایر متولد شد و آموزش ابتدایی تا دبیرستان را در آن شهر فراگرفت. محیط دبیرستانی، مملو بود از مظاهر فساد و افکار منحرفکننده بود و او که روحیهای مذهبی و اسلامی داشت، عزم را جزم و دوستانی را جمع کرد تا با تأسی از دیانت و سیاست امام خمینی (ره) که در تبعید به سرمی بردند، فرهنگ دینی را تبلیغ کنند و دانش آموزان و معلمان را از ماهیت فاسد رژیم پهلوی آگاه کنند.
تفکرات و حرکاتش موجب ارتباط او با طلاب جوان حوزه علمیه شد. وقتی کتابخانه «حضرت ولیعصر (عج)» تأسیس شد، آن را مرکزی برای فعالیتهای خود قرار داد و از جمله خدمات ارزنده او در کتابخانه این بود که به اتفاق همفکرانش مقالات و کتاب های ضدرژیم و ممنوع الطبع را تلخیص و پخش می کردند.
در سال های ۵۷-۵۶ که اعتراضات علنی و تظاهرات مردمی علیه رژیم پهلوی پدیدار شد، او از کلاس و درس اعراض کرد و خدمات اجتماعی و انقلابی خوبی از خود به جای نهاده است. با پیروزی انقلاب اسلامی او از زادگاهش به شهر تهران رفت و به مدت یک سال در مدرسه عالی شهید مطهری مشغول فراگیری علوم دینی بود و به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و به فعالیت صادقانه اش ادامه داد.
این روحانی مبارز، پس از مدتی با سپاه پاسداران همکاری کرد و در قسمت تبلیغات سپاه کوششی بسزا از خود به جا نهاد. این شهید بزرگوار، بر طبق وظیفه دینی و انسانیاش رفتن را برماندن ترجیح داد و به رزمندگان اسلام در جبههها پیوست. سرانجام در عملیات «والفجر یک» پس از ماهها پیکار در سنگرها، مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت و بدین سان جان شیرین را از قفس تن رهانید و در دارالقرار جان، آرامش ابدی یافت.
بخشی از وصیتنامه شهید جوکار:
خدایا از تو می خواهم که مرگم را شهادت در راه خودت زیر پرچم اسلام و اولیاء خودت قرار دهی. خدایا آن چیزی که به روحانیت و طلبه بودن اصالت میبخشد همان روحانیت و معنویت این راه است که انسان را دائماً در حین ذکر نگه میدارد و سراسر وجودش را ندای «لا اله الا الله» سیراب میسازد و آنقدر این روح قوی میشود که تن را به زیر رگبار گلولهها و تانکها قرار می دهد و ارزش واقعی را به این جریان حیاتی بدن یعنی خون میبخشد و آن را مایه رشد و حرکت و تکامل جامعه قرار میدهد.
و شما برادران طلبه خود را مجهز به سلاح ایمان و علم سازید و لحظهای غافل نباشید که حساسترین مسئولیتها اکنون بر دوش شماست، شما رهبران فکری و معنوی این امت هستید، نخست باید خود مجهز به اینها باشید. بیانات امام امت را با گوش دل بشنوید و با تمام وجود در انجام فرامینش کوشا باشید. شما برادارن مسئول از سستی، تهمت، غیبت و حب دنیا و … برحذر باشید و مراقبه و محاسبه نفس را فراموش نکنید.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
طلاب خود را مجهز به سلاح ایمان و علم سازند بیشتر بخوانید »
دراغتشاشات دیشب ملایر ۶۹ نفر بازداشت شدند و از تعدادی از آنها انواع سلاح گرم و سرد، فشنگ و مواد انفجاری کشف شد.
به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از روابط عمومی فرمانداری ملایر، دیشب عدهای اغتشاشگر قصد داشتند شهرستان ملایر را ناامن و به صورت مردم چنگ زنند اما با حضور فداکارانه نیروهای مقتدر انتظامی و امنیتی و هوشمندی مردم اوضاع مدیریت و نقشه بدخواهان نقش برآب شد.
در اتفاقات دیشب ۶۹ نفر بازداشت شدند و از تعدادی از آنها انواع سلاح گرم و سرد، فشنگ و مواد انفجاری کشف شد و تاکنون سابقه و ارتباط تشکیلاتی بعضی از آنها با سازمان تروریستی منافقین و ضدانقلاب خارجی محرز شده است.
بنابر اطلاعات موجود برنامه دشمنان در ملایر پروژه کشتهسازی بود که بحمدالله ناکام ماند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
کشف انواع سلاح گرم و مواد انفجاری از اراذل و اوباش بیشتر بخوانید »