مهسا امینی

تنها مسیر پیش روی آمریکا پس از مذاکرات عمان/ دشمنان رسمی مردم ایران در همین نزدیکی!

تنها مسیر پیش روی آمریکا پس از مذاکرات عمان/ دشمنان رسمی مردم ایران در همین نزدیکی!



مهدی خزعلی ضمن انتقاد تند از اغتشاشگران سال ۱۴۰۱ معتقد است که اصلاح طلبان در قبال رفتارهای ضد دینی این اغتشاشگران هیچ کاری نکردند.

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

دشمنان رسمی مردم ایران در همین نزدیکی!

تنها مسیر پیش روی آمریکا پس از مذاکرات عمان/ دشمنان رسمی مردم ایران در همین نزدیکی!

روزنامه شرق به تازگی در گزارشی که با عنوان “در نبرد با فقر و ناامیدی” منتشر کرد، با اشاره به مشکلات اقتصادی روزمره در ایران؛ معترض گزارش وزیر گردشگری از افزایش میزان سفرهای نوروزی در ایران شد و به نقل از فردی که او را جامعه شناس اقتصادی معرفی کرد نوشت: به نظر می‌رسد با تغییر الگوی سفر در ایران مواجه هستیم، یعنی سفرها محتاطانه‌تر شده است و همان اندک سفرهای خارجی نیز به سمت سفرهای داخلی تغییر الگو داده‌اند. مصرف بودجه‌محور، محتاطانه و مقرون‌به‌صرفه در سفر هم مد نظر قرار گرفته است؛ یعنی اگرچه افراد به سفر می‌روند، اما در رستوران‌ها کمتر حاضر می‌شوند یا مدل‌های اقامتی متفاوتی را انتخاب می‌کنند.

فرد مذکور تصریح کرده است: نمی‌شود سفررفتن را تعبیر به مطلوب‌بودن شرایط مردم تعبیر کرد. درواقع این موارد تنها نشان‌دهنده آن هستند که یک جامعه در تلاش است که به لحاظ فرهنگی تاب بیاورد. در واقع سفر را باید به ‌عنوان مدلی از تاب‌آوری و مصرف‌های جبرانی تحلیل کرد. مصارف جبرانی، مصارفی برای رسیدن به رضایت در اوج نارضایتی است. وضعیت رفاه جامعه بسیار پایین است و جامعه درگیر بی‌ثباتی و رکود تورمی است. افراد در چنین وضعیتی دست به تصمیم‌گیری‌های کوتاه‌مدت می‌زنند که سفر یکی از این تصمیم‌گیری‌ها و برای تاب‌آوردن در این شرایط است. از طرف دیگر سفر یا طبیعت‌گردی در فرهنگ ایران جایگاه خاصی دارد.

شرق در گزارش خود همچنین به نقل از فرد دیگری که او را جامعه شناس سیاسی معرفی کرده مدعی شده است که شرایط فعلی کشور مشابه روزهای نزدیک به جنگ ایران و عراق است!

این فرد نیز درباره افزایش سفرهای نوروزی در ایران گفته است: در همه روزهای سال مردم به دنبال معیشت هستند، اما وقتی در دو هفته نوروز شاهدیم که مردم به دنبال تفرج و سفر هستند، ممکن است به سمت دیگری کشیده شده و گمان کنیم این سفرها نشان از حال خوب جامعه ایرانی دارد؛ درحالی‌که واقعا چنین نیست. [۱]

*حتی اگر گزاره های بدبینانه را هم در قبال این گزارش کنار بگذاریم لکن باید تصریح کرد که این میزان سیاه نمایی و سیاه دیدن امیدها و پیشرفت یک ملت نیاز به تمرین روزانه و ساعتی دارد و یک فرد نرمال هرگز دارای این سطح از انکار واقعیت ها و بیماری سیاه نمایی نیست!

کسی باید جواب بدهد که مردم و حاکمیت ایران دقیقا باید چه کار کنند که افراد قبیله سیاه نمایی اذعان کنند که ایرانی ها هم اهل تفریح، لبخند و امید هستند؟

یعنی حتی وقتی در ایران نرخ تورم کاهش یافته است و یا مردم رکورد سفر را هم می شکنند؛ باز هم عده ای پیدا می شوند همین نشانه های واقعی پیشرفت را هم انکار می کنند و آنها را نشانی از فقر و نومیدی برمی شمارند.

طبعا توقع زیادی است اگر انتظار داشته باشیم متوجه باشند که مشکلات اقتصادی در تمام کشورهای جهان وجود دارد لکن پیشرفت و عقلانیت یک حاکمیت و یک ملت آنجاست که علیرغم مشکلات اقتصادی خود بتواند رفتارهای شادکامانه از قبیل سفر را افزایش دهد، از نرخ تورم خود بکاهد، شاهد مالیات کمتری باشد و امنیت خود را هم تضمین کند.

دقت شود که چاره این انکارها و سیاه نمایی ها از دست حکومت هم خارج است و مردم و جوانان و نوجوانان اگر در مقابل این حماقت ها و سیاه نمایی ها قد علم نکنند و به مبارزه برنخیزند؛ حوادث بدی امکان وقوع خواهند یافت. حوادث بدی که یکی از نخستین و اصلی ترین آنها از دست رفتن مثبتات کشور و امکانات پیرامون است.

***

روایت خزعلی از کاری که اصلاح‌طلبان در اغتشاشات مهسا نکردند!

تنها مسیر پیش روی آمریکا پس از مذاکرات عمان/ دشمنان رسمی مردم ایران در همین نزدیکی!

مهدی خزعلی، فعال اصلاح طلب و از بازداشتی های فتنه ۸۸ در بخشی از یک مصاحبه با انصاف‌نیوز ضمن دفاع از گفتمان دینی؛ درباره اغتشاشات سال ۱۴۰۱ و پروژه مهسا امینی گفته است: در شورش مهسا در برابر چشمانم در میدان توحید پرچم -منقش به اسم مقدس- را باز کردند و آتش زدند و همه هم کف زدند و یک نفر مخالفت نکرد. حرف من این بود که اگر می‌گویید این افراد نفوذی هستند این کار را محکوم کنید. به انجمن خودمان و اصلاح‌طلبان گفتم که شما حداقل اهانت به دین را محکوم کنید و بگویید از ما نیستند. این کار را هم نکردند.

او تصریح می کند: معتقدم که حرکت مهسا یک شورش است زیرا نه سندیکایی پشت آن بوده و نه رهبری داشت. یک التهاب عجیب جامعه را گرفته بود و دنبال یک جرقه بود و جرقه را آن طرف آب زدند و هیچ کس را هم در جایگاه رهبری این حرکت قرار ندادند. رکوردهای اینترنتی را شکاندند و ترند شد و تنها می‌خواستند کشور را به هم بریزند.

خزعلی همچنین در پاسخ به خبرنگاران انصاف نیوز که فرض تغییر را درباره شخصیت او مطرح کرده اند، گفته است: آنجایی که می‌گویید من عوض شدم جایی بود که پرچم امام حسین را آتش زدند. در «جنبش مهسا» که من به آن «شورش» می‌گویم و تعارفی هم ندارم و به آن می‌گویم «شورش برهنگان دین‌ستیز»؛ پرچم حسین(ع) را آتش زدند، در برابر چشم من پرچم رسول‌ا…(ع) را در میدان توحید آتش زدند، یک کلام دینی نداشت و یک «الله اکبر» نداشت بلکه شعار ضد دینی داشت. هتاکی داشت، ما با هتاکی مخالفیم.

او می افزاید: در دانشگاه شریف ما الفاظ رکیک ناموسی بیان شد. آیا شما می‌خواهید که ما در همه حال همراه باشیم!؟ اگر خواستند شعار «باقالی پلو با ماهی» بدهند هم همراه هستیم!؟ نه نیستیم. یا درباره‌ی کشف حجاب. من ممکن است بگویم که با تحمیل حجاب و حجاب اجباری مخالفم اما نمی‌توانم در جبهه‌ی کشف حجاب باشم. [۲]

*اگرچه آقای خزعلی دیدگاه های خاص خود را دارد و هنوز هم بر تعدادی از تحلیل های سیاسی ناصحیحش استوار است لکن این دفاع او از ساحت دین و روایت دست اول او به عنوان یک عنصر ستادی اصلاح طلب از رفتار چپ ها در قبال اغتشاشات مهسا امینی؛ مغتنم و قابل تأمل است.

برخی چپ های ستادی اگرچه تقلا می کنند خود را در چارچوب نظام و سیاست های قانونی نشان دهند اما در وادی ایما و اشاره از هیچ رفتاری که معارض با نظام اسلامی و مبانی دینی باشد اِبا و امتناعی ندارند.

این قضیه و شهادتی که خزعلی بر آن الصاق کرده است باید مد نظر همه کسانی باشد که قصد پژوهش تاریخی و یا کار سیاسی دارند.

شناخت دقیق جریانات سیاسی و تصمیمات آنها در بزنگاه ها یکی از رهیافت های اصلی در مسیر “بصیرت نافذ” است.

***

تنها مسیر پیش روی آمریکا پس از مذاکرات عمان

تنها مسیر پیش روی آمریکا پس از مذاکرات عمان/ دشمنان رسمی مردم ایران در همین نزدیکی!

حمیدرضا آصفی، سخنگوی پیشین وزارت خارجه کشورمان و از چهره های دیپلماتیک ایران در بخشی از یک مصاحبه با جماران پیرامون مذاکره اخیر ایران و آمریکا گفته است:

“بین ما و آمریکا بی‌اعتمادی‌های زیادی وجود دارد و مقصر هم آمریکاست، زیرا به وعده‌هایی که می‌دهد پایبند نیست. حتی در مورد برجام هم درست است که ترامپ از آن خارج شد، اما در دو سالی که اوباما داخل برجام بود هم هیچ همکاری خاصی با ایران نکرد. اکنون ترامپ می‌گوید من تنها می‌خواهم ایران سلاح هسته‌ای نداشته باشم. خب! این که همین حالا هم محقق‌شده است و از طریق مراجع رسمی و بین‌المللی هم کاملا قابل ارزیابی است. باید ببینیم آیا آمریکایی‌ها پایبند به این گفته خود می‌مانند یا در طول مذاکرات، صحبت‌های دیگری را مطرح می‌کنند. “

او با بیان اینکه اظهارات بسیار خوش‌بینانه و اظهارات بسیار بدبینانه در داخل، دو آفت برای مذاکرات هستند، تصریح می کند: هر دوی این مدل اظهارات، تأثیر منفی روی تیم مذاکره‌کننده ایران می‌گذارد. باید اجازه دهیم این تیم که نماینده نظام است، کار خود را به پیش ببرد. بهتر است تنها کسانی در مورد مذاکرات اظهارنظر کنند که هم در عرصه دیپلماسی سابقه داشته باشند، هم دارای تجربه مذاکره باشند و هم ایران و دنیا را بشناسند. متأسفانه برخی از اظهارات به قدری ناپخته است که آدم تعجب می‌کند.

آصفی می افزاید: -این مذاکرات- برای ما یک ارزیابی از طرف مقابل است که ببینیم چه قدر صداقت و علاقه برای رسیدن به نتیجه دارد. کما اینکه آمریکا نیز می‌خواهد امروز به همین ارزیابی برسد. البته که ما پیش‌تر هم به کرات اعلام کرده‌ایم که در مذاکره جدی و خواهان حصول نتیجه هستیم. امام(ره) پس از پذیرش قطعنامه گفتند ما همان طور که در جنگ جدی بودیم، در صلح هم جدی هستیم. امروز نیز باید گفت ما همان طور که در مورد اصول خود جدی هستیم، برای رسیدن به یک تفاهم نیز جدیت داریم. امیدواریم آمریکایی‌ها این را درک و طوری عمل کنند که از شدت بدبینی ما کاسته شود.

او با اشاره به احتمال همکاری اقتصادی در صورت حصول توافق گفت: این یک زمینه خوبی برای همکاری است، اما ارقامی مانند هزار میلیارد دلار که مطرح شده، خیلی عجیب و غریب و نجومی است. پس از امضای توافق، آمریکا نیز مانند سایر کشورها می‌تواند در ایران سرمایه‌گذاری کند، اما باید در ارائه ارقام دقت داشته باشیم و با منطق ریاضی حرف بزنیم. [۳]

*نتیجه معقول و ریاضی سخنان آقای آصفی آنست که توپ مذاکرات کاملا در زمین آمریکاست و اکنون باید دید آمریکا چقدر در رفتارها و مذاکرات خود صادق است؟

البته انتظار صداقت از آمریکا تا حد زیادی ساده لوحانه است و عبرت هایی مثل برجام نیز سند این مدعا هستند. لکن تحلیل و تفرّس (پیش بینی مدقانه آینده) هرگز به معنی تن ندادن به عقلانیت مذاکره نیست. خاصه وقتی که ترامپ چندین مرتبه از ایران تقاضای مذاکره کرده است.

در بحث سرمایه گذاری های احتمالی آمریکا نیز اگرچه مشخص نیست که منبع دقیق این خبر و میزان سندیت آن چقدر است لکن در این زمینه باز هم باید به تجربه برجام توجه کرد که چگونه مشتی هیئت خارجی حتی از کشورهای ورشکسته اروپایی به ایران آمدند اما هیچ سرمایه گذاری خاصی در ایران شکل نگرفت!

جالب آنکه عده ای از ملتمسان مذاکره و توافق به هر قیمتی مدعی هستند که بی خاصیتی سفر هیئات مذکور به دلیل رفتار سیاسی برخی گروه ها در داخل ایران و رخدادهایی مثل حمله خودسرها به سفارت عربستان بود!

این حرف نه به لحاظ تاریخی و نه به لحاظ منطق دیپلماسی و اقتصاد صحیح نیست. زیرا آن هیئت‌ها در واقع از ابتدا هم به فرموده آمریکا عزمی برای سرمایه گذاری در ایران نداشتند. چه اینکه ما با تجربه قتل سفیر آمریکا و چند دیپلمات این کشور در لیبی هم مواجهیم که آمریکا در پی آن هرگز از لیبی خارج نشد و بلکه در این کشور ماند چون به نفت لیبی چشم داشت.

از طرفی مقامات و اقتصادیون خارجی هم کودک نیستند که با چند رفتار سیاسی و مثلا فلان مقاله یک روزنامه؛ از منافعی که در دیپلماسی و اقتصاد می جویند دست بردارند.

طرفه آنکه در بحث آورده های اقتصادی مذاکرات برای ایران باید منتظر ماند و میزان عزم آمریکا برای کاهش تحریم ها را عینا ملاحظه کرد.

البته مجددا تأکید می شود که تصور هرگونه رخداد مثبت از مذاکره با آمریکا نهایت خوشبینی است. خاصّه اینکه باید بدانیم دانلد ترامپ در دوره جدید دولتش در آمریکا به دنبال برندسازی از خود و نمایش هایی است که نام خود را در سطح جهان فراگیر کند. ورود ترامپ به پرونده هایی مثل اوکراین، پاناما، کانادا و البته ایران؛ نشانی از همین تحلیل است.

به نظر می رسد بهترین جمله را در قبال مذاکرات عمان؛ آقای آصفی مطرح کرده است: اینکه آیا آمریکا طوری عمل خواهد کرد تا از شدت بدبینی ایران کاسته شود یا خیر!؟

این تنها راه معقول آمریکا پس از مذاکرات عمان است.

***

۱_https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-۹۹۱۶۳۹

۲_https://ensafnews.com/۵۸۲۲۶۲

۳_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-۱۶۶۴۸۳۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تنها مسیر پیش روی آمریکا پس از مذاکرات عمان/ دشمنان رسمی مردم ایران در همین نزدیکی! بیشتر بخوانید »

جزئیات جلسه مجازی کمیته ویژه با هیأت ادعایی حقیقت‌یاب درباره ناآرامی‌های ۱۴۰۱

جزئیات جلسه مجازی کمیته ویژه با هیأت ادعایی حقیقت‌یاب درباره ناآرامی‌های ۱۴۰۱



جلسه مجازی کمیته ویژه منتخب رئیس جمهور با هیأت به اصطلاح حقیقت‌یاب شورای حقوق بشر در ارتباط با ناآرامی‌های سال ۱۴۰۱، برگزار شد.

  • راحتیران - استیکی سایت

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از دبیرخانه کمیته ویژه منتخب رئیس جمهور درباره ناآرامی‌های ۱۴۰۱، در راستای تبیین اقدامات و فعالیت‌های گسترده صورت گرفته از سوی کمیته ویژه بررسی ناآرامی‌های ۱۴۰۱، اعضای کمیته در روز دوشنبه مورخ ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ جلسه‌ای مجازی با اعضای هیأت به اصطلاح حقیقت یاب بین‌المللی برگزار کردند.

در این جلسه رئیس کمیته ویژه، مظفر ضمن گلایه از گزارش نادرست و اتهام‌آمیز هیأت که در اسفند سال گذشته، درخصوص وقایع ۱۴۰۱ به شورای حقوق بشر ارائه کردند، بی‌اعتمادی خود را نسبت به سازمان‌های بین‌المللی و حقوق بشری بخاطر برخورد دوگانه آنها با کشورها در تنظیم محتوای گزارش‌های خود و نوع موضع‌گیری‌های له و علیه آنها در مورد کشورهایی که با او دوستی و همراهی دارند و کشورهایی که با او مخالفند اعلام و اظهار امیدواری کردند این هیأت از این اتهامات به دور باشد و در تنظیم گزارش جدید خود منصفانه و بر اساس عدالت، انصاف و حقیقت اقدام نماید.

در ادامه مظفر با ذکر دلایل و مصادیقی نسبت به عملکرد هیأت مذکور اعتراض کرد و اقدامات هیأت را جانبدارانه، یکسویه و خارج از انصاف دانست.

رئیس کمیته ویژه در ادامه صحبت‌های خود ورود هیأت را به موارد و موضوعاتی که خارج از صلاحیت و مأموریت آنها بوده و همچنین اظهار نظر و قضاوت‌هایی که هیأت خارج از وظایف خود داشته و اتهاماتی را که علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح نموده، زیر سئوال برد و آنها را خارج از وظایف و حیطه صلاحیت هیأت دانست.

مظفر در بخش دیگری از صحبت‌های خود به پنهان‌کاری هیأت و عدم درج حقایق در انعکاس آسیب‌هایی که توسط اغتشاشگران مسلح به جان و مال مردم و اموال خصوصی و عمومی وارد کردند و اقدامات تخریبی و تروریستی که انجام دادند و منجر به شهادت حدود ۸۰ نفر از مجریان قانون و مجروحیت صدها نفر از نیروهای حافظ امنیت و آسیب‌های فراوان جانی و مالی که به شهروندان و رهگذران وارد شد اشاره نمود و به عدم درج اینگونه خشونت‌ها و آسیب‌ها در گزارش هیأت اعتراض کردند.

رئیس کمیته ویژه با توضیحات مبسوطی درباره اقدامات صیانتی نظام و مسئولان عالیرتبه آن که بخاطر مسئولیت‌پذیری خود نسبت به شهروندان خود برای کاهش آسیب‌های وارده به مردم و شهروندان صورت گرفته، مانند: دستورهای صادره از سوی سران قوا برای پیگیری حقوق آسیب‌دیدگان، بخشنامه‌های صادره از سوی فرماندهان نظامی و انتظامی برای عدم توسل به خشونت در مواجه با معترضان، دستورهای ابلاغی از سوی دستگاه قضایی و دادستانی کل کشور و وزیر کشور در انجام تدابیر لازم و رعایت رأفت اسلامی بویژه در مورد زنان و در مورد اقدام رهبری معظم در عفو بازداشتی‌ها و حتی عفو برای برخی متهمان و محکومان که در گزارش قبلی هم به آنها اشاره شده بود، را مورد توجه قرار داد و گفت که هیأت حقیقت‌یاب متهم به پنهان‌کاری و سوگیری مغرضانه در عدم درج اینگونه اقدامات صیانتی و حمایتی از سوی مسئولان عالیرتبه نظام در گزارش و مواضع خود می‌باشد.

مظفر همچنین گزارشی از اقدامات صورت گرفته توسط کمیته ویژه و دیدارهای اعضای آن با خانواده‌های آسیب‌دیده در استان‌های مختلف، با متهمان در برخی زندان‌ها، رسیدگی به ۸۸۶ مورد شکایت واصله از سوی مردم و پرداخت حدود ۷۵۰ میلیارد تومان خسارت جانی و جسمی به بیش از ۲۰۰۰ خانواده آسیب‌دیده ارائه کرد و بی‌توجهی هیأت به این اقدامات و عدم درج این خدمات نظام به آسیب‌دیدگان در گزارش را اقدامی سیاسی و غیرحرفه‌ای و خارج از مأموریت آنان، دانست.

رئیس کمیته ویژه در ادامه نسبت به پنهان‌کاری و سیاسی‌کاری هیأت در عدم درج عواملی که منجر به تشدید خشونت و درگیری در ناآرامی‌ها شدند، مانند مداخله دولت‌های بیگانه، معاند و مشارکت سفارتخانه‌های آنان در ترویج و تشویق به خشونت، تخریب، براندازی و حمایت‌های مالی آنان از اقدامات تروریستی، همچنین به‌کارگیری و بسیج ده‌ها شبکه ارتباطی و مجازی فارسی‌زبان در آموزش نظامی و تشویق به شورش، تحریک، تخریب و حمایت‌های مالی و تجهیزاتی از گروهک‌های ترویستی، برانداز، معاند و سلطنت‌طلب و حتی به‌کارگیری اوباش در تخریب و آسیب‌رسانی به شهروندان، اموال عمومی و عدم انعکاس خبر کشف بیش از ۸۰۰۰ قبضه سلاح جنگی از آشوبگران در گزارش هیأت اعتراض کرد.

رئیس کمیته همچنین به عملکرد هیأت اعتراض کرد که چرا و با چه منطقی از افرادی که مسلحانه اقدام به قتل و آدم‌کشی کرده‌اند، و برای نمونه در جریان حوادث ایذه ۷ نفر را به قتل رسانده و ۱۲ نفر را مجروح کردند و یا افرادی که گلوی مأمور پلیس را بریده و او را کشته‌اند، یا اغتشاشگرانی که آرمان علی‌وردی و عجمیان و ده‌ها نفر دیگر را به طرز فجیعی به شهادت رسانده‌اند، حمایت می‌کنند.

مظفر اطلاعات و آمار هیأت حقیقت‌یاب را غلط و نادرست دانست و در نتیجه ابتناء تنظیم گزارش بر اساس داده‌های غلط را عامل بی‌اعتباری آن دانست و اظهار داشت: وقتی در آمار هیأت، فوت افرادی که زنده و در قید حیات هستند، افرادی که در تصادف کشته شده‌اند، افرادی که با قرص یا سقوط از ارتفاع خودکشی کرده‌اند، افردی که در اثر مسمومیت و مصرف بی‌رویه مواد مخدر فوت کرده‌اند، به عنوان جان باختگان ناآرامی‌های ۱۴۰۱ نسبت داده‌اند، چه اعتباری می‌توان برای گزارش قائل شد و ارائه این اطلاعات غلط و بی‌پایه بی طرفی و حرفه‌ای گری هیأت را زیر سؤال می‌برد.

در ادامه جلسه پاد نوع برخورد و عملکرد هیأت را غیر حقوقی و غیرمتعارف دانست و با اشاره به ۱۵ سفر استانی خود، دیدار و ملاقات‌هایی که با خانواده‌های آسیب‌دیده در استان‌ها و بازدیدهایی که در زندان با متهمان داشته، پرداخت و گفت: من درخواست‌های آنها را پیگیری کردم که منجر به آزادی آنها شد. من به عدم اعتنا به این اقدامات و متهم کردن نظام به بی‌مسئولیتی توسط هیأت اعتراض دارم و آن را به دور از انصاف و رعایت استقلال می‌دانم.

الهیان، عضو دیگر کمیته ویژه نیز در مورد احساس مسئولیت مسئولان نظام در مسأله فوت خانم مهسا امینی و تشکیل چهار کمیسیون در مجلس شورای اسلامی برای پیگیری و ریشه‌یابی علت فوت و مطالعه گزارش‌های پزشکی و مدارک سازمان پزشکی قانونی اشاره کرد و گفت: هیأت حقیقت‌یاب را از اظهار نظرهای غیر کارشناسی و غیر تخصصی در مواردی که مدارک صریح و روشن ندارد برحذر می‌کنم.

نامبرده به اقداماتی که در نظام اسلامی در مورد اشتغال، تحصیل و فعالیت و مشارکت زنان در عرصه-های مختلف و پیشتازی زنان ایرانی از مردان در برخی موارد اشاره کردند و متهم کردن ایران را به نقض حقوق زنان را غیرمنصفانه و سوگیرانه دانستند و مدارکی را برای اثبات فعالیت شبکه‌های معاند در تحریک و تشویق به قتل و تخریب به هیأت نشان دادند.

رئیس کمیته ویژه در آخر ضمن اعتراض به محتوای گزارشی که از هیأت سال قبل علیه ایران ارائه کردند به هیأت حقیقت‌یاب توصیه نمود: شما هم‌اکنون در یک میدان آزمایش قرار گرفته‌اید که عملکرد شما در بیان حقایق یا پنهان‌کاری می‌تواند شما را یک هیأت حقیقت‌یاب و مستقل معرفی کند و یا اینکه شما را وابسته و بی‌اراده نشان دهد که با فشار نظام سلطه و بدون توجه به حقایقی که در ایران اتفاق افتاده گزارش دیکته شده‌ای را علیه نظام اسلامی و مسئولان آن ارائه می‌نمائید و از هیأت خواستند با شنیدن این اقدامات در اصلاح گزارش خود اقدام نمایند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جزئیات جلسه مجازی کمیته ویژه با هیأت ادعایی حقیقت‌یاب درباره ناآرامی‌های ۱۴۰۱ بیشتر بخوانید »

شکست راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال ۱۴۰۱

شکست راهبرد «کشته‌سازی»


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس- سید محمدجواد میرخانی؛ سال گذشته بود که انتشار خبری مبنی بر درگذشت یک دختر جوان در مرکز پلیس امنیت اخلاقی انتظامی تهران بزرگ، موجب تحریک افکار عمومی و این اتفاق، جرقه‌ای برای شکل‌گیری اغتشاشات خیابانی و ناامنی در کشور شد که چندین ماه به‌طول انجامید و خسارت‌های زیادی را برای کشور به‌همراه داشت؛ اگرچه به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در همان روز‌های آغازین این اغتشاشات، دشمن برای ایجاد فتنه در جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های شهریور و مهر ۱۴۰۱ برنامه‌ریزی کرده و فوت این دختر جوان، تنها بهانه‌ای برای آغاز اجرای توطئه‌های دشمن بود و اگر این ماجرا اتفاق نمی‌افتاد، دشمن بهانه دیگری را برای کلید خوردن توطئه‌های خود پیدا می‌کرد.

دشمنان در جریان توطئه‌های خود در سال گذشته، از همه توان خود برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران بهره بردند تا جایی که حوادث سال ۱۴۰۱ را یک «جنگ ترکیبی» تمام‌عیار علیه جمهوری اسلامی ایران می‌دانند؛ هرچند این جنگ ترکیبی با هوشیاری رهبر معظم انقلاب اسلامی، مجاهدت‌های مدافعان امنیت و بصیرت ملت ایران که جلوه‌ای از آن را در ماجرای حضور میلیونی آن‌ها در راهپیمایی ۲۲ بهمن همان سال شاهد بودیم، شکست خورد و در تابستان امسال نیز همزمان با سالگرد آغاز این فتنه، باز هم همین عوامل، از جمله آمادگی کامل نیرو‌های امنیتی، موجب شد تا دشمنان نتوانند دوباره آتش فتنه را در کشورمان به‌پا کنند.

دشمنان در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ از یک راهبرد مهم برای تحریک احساسات مردم و افکار عمومی بهره بردند و آن راهبرد مهم، چیزی نبود جز «کشته‌سازی»؛ راهبردی که آن را در فتنه سال ۱۳۸۸ و فتنه سال ۱۳۹۸ هم در پیش گرفتند اما شکست خوردند. بر این اساس، در روز‌هایی که مدافعان امنیت در کف خیابان‌ها با اغتشاشگران مقابله می‌کردند و برخی از آن‌ها مانند «آرمان علی‌وردی» و «روح‌الله عجمیان» در این راه به‌طرز وحشیانه و ناجوانمردانه‌ای شکنجه و شهید شدند، رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه و عوامل دشمنان در فضای مجازی، تمامی توان خود را بر اجرای راهبرد «کشته‌سازی» گذاشته بودند و در این راه، حتی کسانی که به‌دلایل مختلف از جمله خودکشی و یا بیماری فوت کرده بودند را هم جزو کشته‌شدگان اغتشاشات عنوان کردند؛ دشمنان حتی در برخی از موارد نام افراد زنده را هم در لیست کشته‌شدگان اغتشاشات قرار داده بودند!

سیاستی که در راستای مقابله با راهبرد «کشته‌سازی» دشمنان در دستور نهاد‌های امنیتی قرار گرفت، موجب شد که مدافعان امنیت در بسیج و سپاه، از داشتن سلاح گرم در مقابله با اغتشاشگران منع شوند تا دشمنان نتوانند آن‌ها را به کشتن اغتشاشگران متهم کرده و راهبرد خود را دنبال کنند؛ این درحالی است که با وجود این نیز دشمنان دروغ‌گو، چشم خود را به‌روی حقیقت بسته و بسیج و سپاه را به کشته‌سازی متهم می‌کنند؛ درحالی که مدافعان امنیت در اغتشاشات سال گذشته، برای خنثی‌سازی راهبرد «کشته‌سازی» دشمنان، مظلومانه چاقو خوردند، شکنجه شدند، با سلاح گرم هدف گرفته شده و سرانجام جانباز و شهید شدند؛ اما بهانه‌ای به دست دشمن ندادند.

دشمنان در راستای اجرای راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال گذشته، علاوه‌بر این‌که فوت‌شدگان و حتی زنده‌ها را به‌نفع خود مصادره کردند، قاتلان اعدامی مانند کسی که ۲ بسیجی را در مشهد به شهادت رسانده بودند را هم در این لیست جای دادند و افرادی هم که در اغتشاشات توسط معاندان و اغتشاشگران در راستای همین راهبرد، با سلاح گرم کشته شده بودند را به لیست خود اضافه کردند؛ اما هدف آن‌ها تنها به این لیست ختم نمی‌شد و در حقیقت می‌خواستند نام افراد این لیست را حتی تا ۳۰۰ نفر نیز افزایش دهند، تا از این طریق احساسات مردم، خصوصاً مردم پایتخت را تحریک کرده و آن‌ها را به خیابان‌ها بکشانند و در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دهند.

به‌نظر می‌رسد که دشمنان با اجرای راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال گذشته، می‌خواستند دوباره تاریخ نه‌چندان دور این کشور را تکرار کنند و از این طریق به نظام جمهوری اسلامی ایران ضربه نهایی را بزنند؛ آن‌ها با الگوگیری از ماجرای جنایت رژیم پهلوی در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ که در آن جنایت، صد‌ها نفر از هموطنان‌مان به شهادت رسیدند و این کشتار وسیع تیر خلاص را بر پیکر رژیم پهلوی زد، می‌خواستند با لیست کشته‌شدگان خود، چیزی شبیه این جنایت را به جمهوری اسلامی ایران نسبت دهند و از این طریق نظام را در نظر مردم، به‌ عنوان حکومتی عنوان کنند که جان مردمش برایش اهمیت ندارد و سرانجام تیر خلاص را به نظام جمهوری اسلامی ایران بزنند؛ اما این راهبرد آن‌ها با تدبیر مسئولان و مجاهدت‌های مدافعان امنیت خنثی شد.

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکست راهبرد «کشته‌سازی» بیشتر بخوانید »

شکست راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال ۱۴۰۱

شکست راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال ۱۴۰۱


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس- سید محمدجواد میرخانی؛ سال گذشته بود که انتشار خبری مبنی بر درگذشت یک دختر جوان در مرکز پلیس امنیت اخلاقی انتظامی تهران بزرگ، موجب تحریک افکار عمومی و این اتفاق، جرقه‌ای برای شکل‌گیری اغتشاشات خیابانی و ناامنی در کشور شد که چندین ماه به‌طول انجامید و خسارت‌های زیادی را برای کشور به‌همراه داشت؛ اگرچه به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در همان روز‌های آغازین این اغتشاشات، دشمن برای ایجاد فتنه در جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های شهریور و مهر ۱۴۰۱ برنامه‌ریزی کرده و فوت این دختر جوان، تنها بهانه‌ای برای آغاز اجرای توطئه‌های دشمن بود و اگر این ماجرا اتفاق نمی‌افتاد، دشمن بهانه دیگری را برای کلید خوردن توطئه‌های خود پیدا می‌کرد.

دشمنان در جریان توطئه‌های خود در سال گذشته، از همه توان خود برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران بهره بردند تا جایی که حوادث سال ۱۴۰۱ را یک «جنگ ترکیبی» تمام‌عیار علیه جمهوری اسلامی ایران می‌دانند؛ هرچند این جنگ ترکیبی با هوشیاری رهبر معظم انقلاب اسلامی، مجاهدت‌های مدافعان امنیت و بصیرت ملت ایران که جلوه‌ای از آن را در ماجرای حضور میلیونی آن‌ها در راهپیمایی ۲۲ بهمن همان سال شاهد بودیم، شکست خورد و در تابستان امسال نیز همزمان با سالگرد آغاز این فتنه، باز هم همین عوامل، از جمله آمادگی کامل نیرو‌های امنیتی، موجب شد تا دشمنان نتوانند دوباره آتش فتنه را در کشورمان به‌پا کنند.

دشمنان در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ از یک راهبرد مهم برای تحریک احساسات مردم و افکار عمومی بهره بردند و آن راهبرد مهم، چیزی نبود جز «کشته‌سازی»؛ راهبردی که آن را در فتنه سال ۱۳۸۸ و فتنه سال ۱۳۹۸ هم در پیش گرفتند اما شکست خوردند. بر این اساس، در روز‌هایی که مدافعان امنیت در کف خیابان‌ها با اغتشاشگران مقابله می‌کردند و برخی از آن‌ها مانند «آرمان علی‌وردی» و «روح‌الله عجمیان» در این راه به‌طرز وحشیانه و ناجوانمردانه‌ای شکنجه و شهید شدند، رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه و عوامل دشمنان در فضای مجازی، تمامی توان خود را بر اجرای راهبرد «کشته‌سازی» گذاشته بودند و در این راه، حتی کسانی که به‌دلایل مختلف از جمله خودکشی و یا بیماری فوت کرده بودند را هم جزو کشته‌شدگان اغتشاشات عنوان کردند؛ دشمنان حتی در برخی از موارد نام افراد زنده را هم در لیست کشته‌شدگان اغتشاشات قرار داده بودند!

سیاستی که در راستای مقابله با راهبرد «کشته‌سازی» دشمنان در دستور نهاد‌های امنیتی قرار گرفت، موجب شد که مدافعان امنیت در بسیج و سپاه، از داشتن سلاح گرم در مقابله با اغتشاشگران منع شوند تا دشمنان نتوانند آن‌ها را به کشتن اغتشاشگران متهم کرده و راهبرد خود را دنبال کنند؛ این درحالی است که با وجود این نیز دشمنان دروغ‌گو، چشم خود را به‌روی حقیقت بسته و بسیج و سپاه را به کشته‌سازی متهم می‌کنند؛ درحالی که مدافعان امنیت در اغتشاشات سال گذشته، برای خنثی‌سازی راهبرد «کشته‌سازی» دشمنان، مظلومانه چاقو خوردند، شکنجه شدند، با سلاح گرم هدف گرفته شده و سرانجام جانباز و شهید شدند؛ اما بهانه‌ای به دست دشمن ندادند.

دشمنان در راستای اجرای راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال گذشته، علاوه‌بر این‌که فوت‌شدگان و حتی زنده‌ها را به‌نفع خود مصادره کردند، قاتلان اعدامی مانند کسی که ۲ بسیجی را در مشهد به شهادت رسانده بودند را هم در این لیست جای دادند و افرادی هم که در اغتشاشات توسط معاندان و اغتشاشگران در راستای همین راهبرد، با سلاح گرم کشته شده بودند را به لیست خود اضافه کردند؛ اما هدف آن‌ها تنها به این لیست ختم نمی‌شد و در حقیقت می‌خواستند نام افراد این لیست را حتی تا ۳۰۰ نفر نیز افزایش دهند، تا از این طریق احساسات مردم، خصوصاً مردم پایتخت را تحریک کرده و آن‌ها را به خیابان‌ها بکشانند و در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دهند.

به‌نظر می‌رسد که دشمنان با اجرای راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال گذشته، می‌خواستند دوباره تاریخ نه‌چندان دور این کشور را تکرار کنند و از این طریق به نظام جمهوری اسلامی ایران ضربه نهایی را بزنند؛ آن‌ها با الگوگیری از ماجرای جنایت رژیم پهلوی در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ که در آن جنایت، صد‌ها نفر از هموطنان‌مان به شهادت رسیدند و این کشتار وسیع تیر خلاص را بر پیکر رژیم پهلوی زد، می‌خواستند با لیست کشته‌شدگان خود، چیزی شبیه این جنایت را به جمهوری اسلامی ایران نسبت دهند و از این طریق نظام را در نظر مردم، به‌ عنوان حکومتی عنوان کنند که جان مردمش برایش اهمیت ندارد و سرانجام تیر خلاص را به نظام جمهوری اسلامی ایران بزنند؛ اما این راهبرد آن‌ها با تدبیر مسئولان و مجاهدت‌های مدافعان امنیت خنثی شد.

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکست راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ بیشتر بخوانید »

دشمن چطور از براندازی به فروپاشی رسید؟!

دشمن چطور از براندازی به فروپاشی رسید؟!



ماجرای کشف حجاب را هم باید درست دید. احساس ناامیدی و بی‌هویتی در ایران به فروپاشی این هویت بیشتر کمک می‌کرد. یکپارچگی ایران با از بین رفتن قدرت حاکمیت و عناصر استقلال‌بخش و هویتی‌اش شدنی بود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، علی مهدیان استاد حوزه و دانشگاه طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: فروپاشی یکی از روش‌های برداشتن قدرت‌ها از پیش پای تمدن غرب است. بعد از جنگ جهانی اول فروپاشی عثمانی یکی از روش‌های ظاهرا موفق غرب در این جهت بود. عثمانی مراحلی را طی کرد و تا پیش از آن به «مرد بیمار» اروپا تبدیل شده بود. این تعبیری بود که در سال ۱۸۵۳ توسط تزار روس نیکلای اول برای توصیف امپراتوری عثمانی برای سفیر انگلیس در کشورش استفاده شد. این بیماری دو بعد و دو ضلع جدی داشت؛ یکی اقتصادی و دوم فرهنگی. بعد اقتصادی توسط تجار و شرکت‌های غربی دنبال می‌شد و بعد فرهنگی نیز با همان ابزارهای آن دوران و البته جریان روشنفکری منفعل در داخل پی گرفته می‌شد. هویت ملی عثمانی نیز البته آنچنان مستحکم نشده بود که بتواند دوام بیاورد.

فروپاشی دیگر در شوروی رقم خورد. غرب مادی باز با دو بازوی فشار اقتصادی و تبلیغات و کار رسانه‌ای زمینه فروپاشی شوروی را فراهم کرد. آن بخش‌هایی از شوروی که این هویت ملی درشان کمرنگ بود و به زور جریان کمونیستی به هم متصل شده بودند جدا شدند. اما بعد از نابودی و اعلام شکست، کمونیسم روسیه تبدیل به یک قدرت درجه چندم در دنیا نشد. عناصر قدرت اقتصادی و نظامی باقی ماند و البته شکل‌گیری دستگاه حاکمیت مقتدر نیز در این جهت مؤثر بود. اما هر چه بود در برهه‌ای از تاریخ، غرب احساس اقتدار کرد. گفتمان جامعه جهانی با محوریت آمریکا و سپس شکل‌گیری اتحادیه اروپا بروز و ظهور طرح انسجام‌بخشی مدرن در دنیا بود. به مرور که قدرت اسلام در خاورمیانه شکل گرفت و جریان اسلام انقلابی و بیداری اسلامی گسترش می‌یافت، تحقق جریان‌های وحدت‌شکن دینی با هویت‌های جهادی و حاکمیتی می‌توانست در شکستن قدرت در حال گسترش اسلامی مؤثر باشد.

دولت – ملت‌سازی‌ مدرن یک رشته مهم برای راهبری دنیا توسط دنیای غرب بود؛ برای آنکه فروپاشی‌ها را مدیریت کنند.

توجه به اغتشاشات ایران از این زاویه بسیار حیاتی است. کردها سال‌ها بود در غرب ایران مشغول فعالیت فرهنگی و نظامی و تشکیلاتی بودند. دروغ پدر مهسا می‌توانست مددرساننده به آنها باشد. در شرق نیز ماجرای عبدالحمید و اعوان و انصارش می‌توانست به این فرایند کمک کند. شهرهای شمالی و جنوبی نیز به شکل دیگر می‌توانستند در این جهت پیش بروند. مشکل اصلی، حکومت نبود بلکه هویت ایرانی بود؛ هویت قیام‌کرده و برخاسته که بنا داشت به‌دست خود و بدون آویزان شدن به قدرت‌ها و با فکر و نرم‌افزار سیاسی معنوی جدید به نام مردم‌سالاری دینی رشد کند. فشارهای اقتصادی از بیرون به‌علاوه تبلیغات و فشار رسانه‌ای با ابزارهای جدید در داخل و با کمک جریان منفعل غربگرای درون ایران می‌توانست ایران را از چند جهت به یک مرد بیمار تبدیل کند و سپس به سمت فروپاشی سوق دهد. به همین دلیل اغتشاشات در ایران نیازی به یک افق روشن نداشت و دلقکی مثل رضا پهلوی برایش مناسب‌تر بود. هر چه ایرانی‌ها بیشتر ناامید و منفعل می‌شدند و هر چه اقتدار حکومت مرکزی بیشتر به هم می‌خورد فروپاشی ساده‌تر بود.

ماجرای کشف حجاب را هم باید درست دید. احساس ناامیدی و بی‌هویتی در ایران به فروپاشی این هویت بیشتر کمک می‌کرد. یکپارچگی ایران با از بین رفتن قدرت حاکمیت و عناصر استقلال‌بخش و هویتی‌اش شدنی بود. اگر ایرانی‌ها دیگر عنصر هویت‌بخشی را در خود احساس نکنند با سرعت زیاد بیماری بر آنها غلبه می‌کند و نابود می‌شوند. صلوات پهلوی و «رضاشاه روحت شاد» ته دل همه ایرانی‌ها را حتی کسانی که فریادش می‌زدند خالی می‌کرد. چون ولو برای رو کم کنی خوب بود اما هویت‌کش بود.

جنگ امروز برای حفظ عناصر هویتی امروز یک جنگ جدی و بی‌بازگشت است. حفظ اقتدار مردم‌سالاری دینی، حفظ دین، حفظ هویت تاریخی تمدن‌ساز ایرانی، تقابل با زورگویان عالم و مفاهیم بنیادین بسیاری که در دست داریم اگر به هر بهانه‌ای از دست برود فروپاشی و شق عصای مومنین رخ خواهد داد. جالب است که حتی شعار وحدت‌گرایی و ولاء طرفینی و امثالهم وقتی براساس تقویت عناصر هویتی دنبال نشود یعنی با نگاهی جزئی یا سطحی و یا خیالی انتزاعی پی گرفته شود می‌تواند مدد به طرح فروپاشی دهد. راه‌حل فقط و فقط، جدی‌کردن دو عنصر «امید» و «ایمان» است؛ امید از سر ایمان و ایمان در پی امید. این دو یکی هویت را و دیگری مسیر پیشرفت را یادآوری می‌کند. این نه یک طرح اجرایی و نه حتی یک راهبرد بلکه امری عمیق‌تر و اساسی‌تر است وقتی فشار بر یک هویت توحیدی و سالک زیاد می‌شود و او در تقابل با ابتلائات ناشی از دوست و دشمن قرار می‌گیرد. گفتمان ایمان و امید که ترجمه انالله و اناالیه راجعون است باید فراگیر شود. توجه به هویت و توجه به مسیر.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دشمن چطور از براندازی به فروپاشی رسید؟! بیشتر بخوانید »