هشت سال دفاع مقدس

خوشحالم که جانم را نثار اسلام می‌کنم

خوشحالم که جانم را نثار اسلام می‌کنم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از سمنان، دوران دفاع مقدس تنها بخشی از تاریخ نیست بلکه برگ های زرینی از رشادت هایی است که با همت رزمندگان و شهدا رقم خورد که ایثار،شهادت و رشادت های شهدا مایه بقای انقلاب اسلامی است.

«اسماعیل برهانی» یکی از ۳ هزار شهید استان سمنان است که در ادامه فرازی از وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

«اسماعیل برهانی» فرزند «یوسفعلی» پنجم تیر ۱۳۳۷ در شهرستان سمنان به دنیا آمد و ۷ بهمن ۱۳۶۶ در ارتفاعات گوجار عراق بر اثر اصابت گلوله شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای امامزاده اشرف زادگاهش به خاک سپردند.

فراز‌هایی از وصیت‌نامه «اسماعیل برهانی»

برادران عزیز! شما را به تقوی سفارش می‌کنم. خوشحالم که جانم را نثار اسلام و مکتب حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) می‌کنم. افتخارم این است مسلمانم؛ زیرا اسلام به من فهماند که چگونه بیندیشم و چگونه راهم را انتخاب کنم. این دفاع موقعیتی بود که عاشورای حسینی، بار دیگر در این سرزمین زنده شود و نشان داد که هنوز هم حسینی‌ها هستند که حکومت الله را در سراسر جهان برقرار سازند.

من با کمال میل به جبهه آمدم؛ زیرا ما فقط به خودمان تعلق نداریم، یعنی خلق نشدیم که راحت طلب باشیم و فقط درپی آسایش دنیوی، بلکه برای آزمایش آفریده شدیم تا با سربلند بیرون آمدن از این آزمون به زندگی جاوید آن جهان دست یابیم. جوانان عزیز! درخت انقلاب احتیاج به خون دارد تا سیراب بماند. اکنون که صدای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان به گوش می‌رسد، بر همه ملت مسلمان واجب است که لبیک بگوییم. امروز در راه عقیده‌ای جهاد می‌کنیم که به حقانیت آن کاملاً آگاهیم و غیر از این برای ما راهی نیست، یا پیروز می‌شویم و یا با شهادتمان اسلحه‌ای مرگبار بر فرق دشمنان اسلام فرود می‌آوریم. «و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین را خداوند به بندگان صالح خود وعده داده است.»

راه و حرکت ما تازه آغاز نشده، بلکه از تاریخ هابیل و قابیل شروع شده است. ما با نثار خون خود، زمینه حکومت حضرت مهدی (عج) را فراهم می‌کنیم. عزیزان! نمی‌توانیم در این دنیایی که هر لحظه، خون بی‌گناهی به دست اربابان مزدوری چون کارتر، صدام و دیگر جنایتکاران به زمین می‌ریزد، ساکت باشیم و حرفی نزنیم. باید در صف حق قرار گیریم، چه بهتر که در این راه شهادت نصیب ما بشود. رمز جاودانگی در خون شهید نهفته است و بانگ تکبیر از قطره‌قطره خون او بلند است. راه ولایت فقیه استمرار راه انبیاست.

خدایا! تو خودت به من جان دادی و خودت هم جانم را خواهی گرفت، پس مرا در صراطی قرار بده که در لحظه جان دادن حسرت نخورم. بارالها! آن‌قدر گناه کردم و از فرمانت سرپیچی نمودم، که شرمنده‌ام و از تو می‌خواهم مرا از آمرزیدگان درگاهت قرار بدهی و شهادت در راهت را نصیبم کنی. پروردگارا! اسلام و مسلمین را یاری ده و پیروزی را هر چه زودتر برای مسلمین نایل گردان. خدایا! از تو می‌خواهم در ظهور امام زمان تعجیل کنی و بر سلامتی نایبش بیفزایی و عمرش را افزون گردانی.

پدر و مادر گرامی! در شهادتم بی‌تابی نکنید؛ زیرا خداوند شما را امتحان کرده و فرزند، امانت خدا در نزد پدر و مادرش است. مادرم! درود بر تو که بر احساس مادرانه‌ات غلبه کردی و فرزندت را روانه میدان نبرد با کفار نمود‌ه‌ای، من به داشتن چنین مادری افتخار می‌کنم. مادر! می‌دانم زحمت زیادی برایم کشیدی، ان‌شاءالله حلالم کنی. خواهرم! زینب زمان باش و با ناملایمات، دست و پنجه نرم کن، در برابر سختی‌ها و دشواری‌ها استوار باش و حجاب و پاکدامنی را سرلوحه زندگی‌ات قرار بده. برادران عزیزم! امیدوارم اسلحه به زمین افتاده‌ام را به دست گیرید. همسرم! صبر و استقامت کن و در سوگ هجرتم اشک نریز، فرزندانم را طوری تربیت کن که ادامه دهنده راهم باشند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خوشحالم که جانم را نثار اسلام می‌کنم بیشتر بخوانید »

خواهرانم را به مرام فاطمی و برادرانم را به خط امام رهنمون کنید

خواهرانم را به مرام فاطمی و برادرانم را به خط امام رهنمون کنید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، شهید «خسرو شقاقی آزاد» ۲۴ تیر سال ۱۳۴۶ در تهران چشم به جهان گشود. وی تا دوم راهنمایی درس خواند و با شروع جنگ تحمیلی، به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. تا این‌که سرانجام دوم خرداد سال ۱۳۶۷، در دهلران بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

این شهید والامقام نامه‌ای خطاب به خانواده خود نوشته است که در ادامه متن آن را می‌خوانید:

با عرض سلام خدمت پدر و مادر و خانواده عزیزم:

شاید هنگامی که این نامه به دست شما برسد من در کنار شما نباشم و اگر لیاقت داشته باشم در راه خدا و اهداف انقلاب و آرمان‌های امام خمینی و دفاع از میهن و خاک مقدس این مرز و بوم به درجه شهادت نائل شوم و دوباره در کنار همرزمانم قرار گیرم.

پدر و مادر عزیزم، دوست دارم اگر فرزندتان به درجه شهادت دست یافت با افتخار سخن بگویید و بدانید که هرکسی به این مهم دست نمی‌یابد. از این پیش آمد ناراحت نباشید؛ چون فرزندتان به عرش رسیده است. مادرم تو خودت می‌دانی که با هر اشک تو دشمنان خشنود و خوشحال می‌شوند دوست دارم به خواهرانم دلداری بدهی و مانند همیشه آن‌ها را به ساده زیستی و حجاب و مرام فاطمی رهنمون کنی.

پدرم از شما تقاضا دارم برادرانم را به خط امام و اهداف شهدای خط امام همچون گذشته رهنمون کنی. پدرم و برادران عزیزم شما می‌دانید که از این به بعد وظیفه ما نسبت به این جامعه دو چندان می‌شود و باید بدانیم که هدف از دفاع و انقلاب پرشکوه اسلامی چیست؟ مطمئن هستم همگی واقف هستید شما می‌دانید این انقلاب به سادگی به پیروزی نرسیده و ما باید از جان گذشتگی دشمنان را از این خاک بیرون بیندازیم.

برادران و خواهرانم مراقب همدیگر و پدر و مادر باشید. دیگر عرضی ندارم امیدوارم خداوند یاور شما باشد. ما را از دعای خود محروم نفرمایید.

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

خسرو شقاقی آزاد

فرزند شما و سرباز امام و وطن

۶۷/۱/۲۵

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خواهرانم را به مرام فاطمی و برادرانم را به خط امام رهنمون کنید بیشتر بخوانید »

عفت، اخلاق و حجاب اسلامی را رعایت کنید/ قلب خانواده شهدا را به درد نیاورید

عفت، اخلاق و حجاب اسلامی را رعایت کنید/ قلب خانواده شهدا را به درد نیاورید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، «علیرضا نانگیر» سال ۱۳۴۵ و در یک روز سرد زمستانی، از میان خانواده‌ای متدین و مذهبی در یکی از محلات تهران چشم به جهان گشود. وی ۱۲ سال بیشتر نداشت که حرکت رهایی‌بخش امت به‌پاخاسته ایران به اوج خود رسید و او که در محیطی مذهبی رشد یافته بود، همراه با خانواده‌اش در راهپیمایی‌ها و تظاهرات‌هایی که علیه نظام جبار و ستمگر ستم‌شاهی برگزار می‌شد، شرکت می‌کرد. هنگامی‌که رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) به خاک گل‌گون وطن بازگشتند نیز وی برای دیدار با ایشان و بستن بیعت، همراه با پدرش به مدرسه علوی رفت.

علیرضا  ۱۴ ساله بود که به بسیج پیوست و در بسیج مسجد جامع فاطمیه مشغول خدمت به انقلاب و اسلام گشت. وی پس از هجوم ارتش بعث عراق به‌خاک میهن اسلامی ایران و هنگامی‌که به سن قانونی رسید، برای پیوستن به رزمندگان پرتوان سپاه اسلام نام‌نویسی کرده و پس از گذراندن دوره آموزشی به جبهه غرب کشور اعزام شد؛ پس از این اعزام بود که پایش به جبهه باز شد و هر سال پس از این که شور و حال اعزام به جبهه زیادتر می‌شد، بلافاصله برای این امر مهم پیش‌قدم می‌شد.

حضور در جمع پیکارگران صحنه‌های حق علیه باطل و به تعبیری شیران روز و زاهدان شب، باعث گشت تا «علیرضا نانگیر» بیش از پیش به مسائل عرفانی توجه کند و به تهذیب نفس بپردازد و از آن‌جابی که برای همرزمان شهیدش ارزش فوق‌العاده‌ای قائل بود، سعی می‌کرد تا به خانواده شهدا سرکشی و از آن‌ها دلجویی نماید و از روحیه والایشان کسب فیض کند.

وی به انجام فرائض شرعی سخت پایبند بود و نماز را به جماعت و در مسجد محل به جای می‌آورد. او در عطیات دندان‌شکن «کربلای یک» در تیر سال ۱۳۶۵ شرکت و به علوان بی‌سیم‌چی انجام وظیفه کرد. وی در این عملیات، همراه با خط‌شکنان در صف مقدم پیکار حضور داشت.

آری! سرانجام این کبوتر سبکبال عاشق در حالی که در دل هوای کوی یار داشت و برای زیارت حرم مطهر سیدالشهداء (ع) بی‌تابی می‌کرد و بر زبان ندای توحیدیان را زمزمه می‌کرد، قفس تن را شکست و در تاریخ ۱۳۶۵/۰۴/۰۹ در عملیات فوق شربت شهادت را نوشید و به سوی معبود حقیقی پرواز کرد.

وصیت‌نامه شهید علیرضا نانگیر

بسم الله الرحمن الرحیم

گمان می‌کنید بدون امتحان داخل بهشت خواهید شد؟ آنان‌که در راه دین جهاد و درسختی‌ها صبر و مقاومت کنند، خداوند مقام‌شان را بر عالمی معلوم گرداند. (آل عمران ١٤٢)

الله اکبر – اشهد ان لا اله الا الله – اشهد ان محمداً رسول الله – و اشهد ان على ولى الله.‌ای خدای که مرا از آب مرده‌ای زنده کردی و به من جان داده‌ای و من را خلیفه خود در کتاب خود نامیدی و من را به فضل خود مسلمان کردی و به آبروی ائمه آبرو دادی و از نظر نعمت‌های خود بی‌بهره نگذاشتی و من را برای خودت خلق کردی و گفتی قلب تو باید مقر مخصوص من باشد و من غیر تو را در آن راه دادم و من در کمال ضعف و ناتوانی به عنایت تو با تو رابطه برقرار کردم و تو دستم را گرفتی و از ظلمت‌کده جهنم غیر خودت خارج کردی و من در مقابل یک لحظه عنایت تو هیچ‌گونه قادر نیستم که شکر کنم و اگر به من از شام تا به سحر عنایت کنی و بیدارم دارى یک کلام بیش نگویم و آن هم اینکه چقدر مهربان هستی. تو آن خدایی هستی که در ظلمت دستم را گرفتی و سر پیچ‌های خطرناک در زندگی کمک کردی و باب عنایت خاصه خود که محبت اهل بیت است به رویم باز کردی و من در عوض به‌جای شکرگذاری از نعمت‌های تو گناهان و از نور به‌طرف ظلمات گام برداشتم و روح و نفس سپید خود آلوده شهوات و نفسانیات خود کردم. ولی چون از کوچکی به خانه و حرم اباعبدالله الحسین که جان ناقابلم فدای او باد برده شده بودم و شیر با اشک به من داده شده بود، من را، چون کبوتری که جلب خانه‌ای شده است و مدتی از آن جا دور افتاده باشد دوباره به خانه اولیه برگشتم و دست گرم و پر مهر و نوازش صاحبم من را منقلب ساخت و من را شرمنده ساخت تا آنجا که برای توبه از درگاه منان او و با عنایت او وارد آن مدرسه عشق شدم بسیجی که شاید با دوستان او که شهدا باشند رابطه برقرار کنم که به آبروی آن‌ها من را نیز ببخشد و آبرو بدهد و با شهادت تک تک سرورانم من هم به لطف او تغییر کردم و او درب با برکت جهاد را به روی من باز کرد و من را به دانشگاه انسان‌سازی بزرگ خود راه داد و من را با دوستان و عاشقان خود آشنا کرد و من کم کم در زیر سایه آن‌ها رشد کردم و آبروی از دست رفته خود را باز پس گرفتم و با دوستان صیغه برادری خواندم که امیدوارم در روز قیامت دست من را نیز بگیرند و بسوی آقایم اباعبد الله الحسین ببرند که شاید آقا بخاطر آن‌ها عنایت نماید و شافع من در پیشگاه خداوند شود که شفاعت مولایم در هر زمان واجب به قبولی است. حسین جان میدانی که فقط برای عشق به تو در این بیابان‌ها و در آن روستا‌ها رفتم و در سرما و گرما زمزمه عشق را سرداده ام و میدانم جوابم را خواهی داد و من که نمی‌توانم خود را عاشق دلباخته تو معرفی کنم، چون عاشق معاصی را به کنار

میگذارد و سر تا به پا مجنون‌وار به دور تو می‌گردد؛ ولی من با این صوت و صدای غیر الهی و گنه‌کار که تو خیلی آن را دوست داری، تو را ندا می‌دهم که خداوندا به عصمت کبریای خود و به پهلوی شکسته فاطمه‌ات و به جان حسینت در آن روز که مجرمون با سیمای خود معرفی می‌شوند، من را ببخشی و سیمای واقعی من را رو نکنی درست است که عاشقت نیستم؛ ولی بنده‌ای هستم که قلبم سیاه و نامه اعمالم پوشیده از گناهان مختلف است. تو را به ستاریست و به غفاریتت ندا می‌دهم که آبروی مرا در آن دنیا نریز.

پدر بزرگوارم و مادر محنت کشم! سلام. می‌دانم که فرزند بدی برای شما بودم. همانطور که عبد ناصالحی برای خدا بودم؛ ولی از شما تشکر می‌کنم که با لقمه حلال و شیر پاک و عزاداری روح و جانم را پروراندید و راه درست زندگانی را به من آموختید که به قول اباعبدالله الحسین مرگ سرخ به از زندگی ننگین است. پدر و مادر ارجمندم و عزیزتر از جانم! اگرچه فراغ و دوری من برای شما بسیار سخت است، ولی بدانید که وقتی ابراهیم، اسماعیل خود را به قربانگاه برد و اسماعیل را خداوند به‌عنوان قربانی قبول نکرد، ناراحت نشد و گفت‌ای کاش قبول می‌کردی و من هم جزو مصیبت‌دیدگان عالم قرار می‌گرفتم. اگر دادگر منان مرا از شما گرفت، ولی بدانید مقامی به شما داد که ملائله و انبیاء و اوصیاء حصرت این مقام را می‌خورند، چونکه گلی را در گلزار اباعبدالله الحسین نهاده‌اید که باغبان آن گل‌ها فاطمه زهرا (س) است و مگر از اول برنامه کربلا بدین صورت نبوده که باید کالای گران‌قیمت داده شود تا به زیارت کربلا رفت حال این کالا جان شیرین است و چه خوش است اگر قرار است که جان داد بهتر است که در ره کرب و بلا جان داد که کربلا رفتن خون می‌خواهد که همه جان‌های عالمیان فدای یک لحظه دیدار رخ نیلگون اباعبدالله الحسین، مادر و پدر جانم ناراحت نباشید ان‌شاءالله وعده بعدی ما در روز قیامت کنار آقا اباعبدالله و هروقت من از دانشگاه عشق برگشتم برایم قربانی می‌کردی دوست دارم این بار قربانی خودم باشم و شما دست بسوی آسمان بلند کنید و بگوئید خداوندا این قربانی را دره کرب و بلا بپذیر و گریه برای اباعبد الله الحسین کنید و مجلس را فزونی بخشید که صاحب عزای آن فاطمه پهلو شکسته است و بدانید من به نیت زیارت کربلا از خانه خارج شده ام که اکنون به کربلا رسیده‌ام و بجای کربلا، خود اباعبد الله الحسین را در اینجا دیده‌ام و بدانید که اگر آقا به شما نظری نداشت من را از شما نمی‌گرفت که گویند (اگر با دیگرانش بود میلی چرا جام مرا بشکست لیلی) بدانید اباعبد الله الحسین به شما نظر داشته است و برای شما همین را بس.

برادران و خواهرانم عفت و اخلاق اسلامی و حجاب اسلامی را رعایت کنید و در جامعه طوری حرکت کنید که قلب خانواده معظم شهدا با دیدن شما به درد نیاید و خدای نکرده صحبتی نشود که قلب آن‌ها به درد آید که به‌درد آوردن قلب آن‌ها، به درد آوردن قلب أباعبدالله‌الحسین (ع) است و تکرار همان صحنه است که وقتی علی اکبر را از پدر جدا کردند و شهیدش کردند، به امام مظلوم خندیدند. مواظب زبان خود باشید و آن‌را کنترل کنید و به خانواده شهدا سرکشی کنید می‌دانید که چه میگویم همان حرف‌های تکراری سابق است، ولی تذکر بد نیست برادرانن ان‌شاءالله همانطور که من به بسیج رفتم، شما هم بروید و دوستان خداوند را پیدا کنید که آن‌ها مقربان درگاه خدایند و انگیزه ورود به بسیج را همچون من، شاد کردن یاران خدا باشد که ان‌شاءالله آن‌ها نیز شفاعت کنند و دست ما را نیز بگیرند و نزد ابا عبد الله الحسین ببرند. درستان را بخوانید که درس برای من خیلی اهمیت داشت؛ ولی چه کنم که عشق این حرف‌ها را نمی‌فهمد کار انسان عاشق به دیوانگی می‌کشد و شما درس را ادامه دهید و حب اهل بیت را در قلب‌تان فزونی بخشید و کتب من رابه نحو کمال استفاده کنید؛ و‌ای برادران بسیج! من اگرچه خاک زیرپای شما هم نمی‌شوم اگر شما را ناراحت کردم من را ببخشید و‌ای شهدایی که زنده هستید و در آینده نزدیک پر می‌کشید و می‌آیید، ما را نیز یادتان نرود و قدر یکدیگر را بدانید و به خانواده شهدا سرکشی کنید؛ همانطور که در حیاتم متذکر این مطلب بوده‌ام حال هم هستم و با اعمال و رفتار خود کاری نکنید که به این لباس با قداست ضربه وارد شود که خداوند اصلا نمی‌بخشد و اگر من به این فیض عظیم نائل آمدم که شهید شوم از خداوند خواستارم که مانند اباعبدالله‌الحسین (ع) سینه‌ام سوراخ و مانند مولایم علی ابن ابیطالب فرقم را بشکافد؛ چون شیعه آن‌ها هستم و دوست دارم مانند آن‌ها شهید شوم و از خداوند خواسته‌ام با لباس بسیج اجازه دهد روز قیامت حاضر شوم و روی همه شما را می‌بوسم و از تک تک شما خصوصاً خانواده طلب حلالیت میکنم و از شما میخواهم که مرا ببخشید و ما را نیز دعا کنید.

خدا حافظ شما باشد

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار.

ساعت ٦ و اتمام ساعت ۷ بعد از ظهر هنگام غروب و اذان مغرب ۳/۳ و پاکنویس روز ۱۱/۳ شب قدر. علی رضا نانگیر

١٣٦٥/٣/١۱

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عفت، اخلاق و حجاب اسلامی را رعایت کنید/ قلب خانواده شهدا را به درد نیاورید بیشتر بخوانید »

تصاویر/ شهید حجت‌الاسلام «مصطفی ردانی‌پور» (۶)

تصاویر/ شهید حجت‌الاسلام «مصطفی ردانی‌پور» (۶)


تصاویر شهید حجت‌الاسلام «مصطفی ردانی‌پور»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ شهید حجت‌الاسلام «مصطفی ردانی‌پور» (۶) بیشتر بخوانید »

آزادی ادیان و مذاهب در قانون اساسی ایران تضمین شده است

نبویان: آزادی ادیان و مذاهب در قانون اساسی ایران تضمین شده است


به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام «سیدمحمود نبویان» نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با حضور در کنفرانس گفتگوی بین الادیان اتحادیه بین المجالس جهانی (IPU) که از ۲۳ تا ۲۵ خرداد در مراکش در حال برگزاری است، در میزگرد صلح و فراگیری با موضوع ترویج صلح منطقه‌ای و جهانی از طریق گفتگوی درون مذهبی، گفت: جهان پر از آشوب فعلی برای تحقق صلح و امنیت، اخلاق و معنویت دینی بیش از هر زمان دیگر به تلاش و مساعدت رهبران دینی نیازمند است.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بر همین اساس تصریح کرد: به باور پیروان ادیان الهی، عمل به آموزه‌های این ادیان، تامین کننده آزادی، سعادت، حقوق واقعی انسان‌ها و زندگی مسالمت‌آمیز در کنار یکدیگر با آرامش است.

وی در ادامه جنگ‌های اول و دوم جهانی با کشتار میلیون‌ها انسان، اشغال کشور‌های مختلف توسط کشور‌های استکباری و قتل و جنایت گسترده در آن کشورها، ایجاد و تجهیز گروه‌های تروریستی و اشغال و آواره کردن یک ملت و ایجاد یک ملیّت جعلی دیگر به جای آن و کشتار روزانه صاحبان اصلی آن کشور را حاکی از دوری گزیدن و نادیده گرفتن آموزه‌های ادیان الهی دانست و افزود: در نظر ادیان الهی، جان یک انسان آنقدر اهمیت دارد که برای نمونه قرآن کریم می‌فرماید: کشتن یک انسان برابر با کشتن همه انسان‌ها است. «من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعاً» (مائده / ۳۲)

نبویان در ادامه با اشاره به آیات دیگری از قرآن کریم در این خصوص عنوان کرد: در این میان، تعالیم اسلامی پیروان همه ادیان الهی را به صلح و آزادی دعوت می‌کند: قُل یا أَهلَ الکِتابِ تَعالَوا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِکَ بِهِ شَیئًا وَلا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا (آل عمران/۶۴) همچنین همگان را به مدارا و تحمل یکدیگر دعوت می‌کند.

این نماینده مردم در مجلس یازدهم در ادامه نمونه کامل این همزیستی را در زندگی مسالمت‌آمیز یهودیان و مسیحیان مدینه در کنار مسلمانان در عصر پیامبرگرامی اسلام (ص) عنوان و خاطرنشان کرد: پیامبر اسلام (ص) در دفاع از پیروان ادیان الهی دیگر تاکید می‌کند هر کس پیروان دین دیگر که در جامعه اسلامی زندگی می‌کنند را بی جهت بیازارد، من دشمن او در قیامت خواهم بود. خلیفه او علی بن ابی طالب (ع) نیز وقتی خلخالی از پای یک زن یهودی توسط شورشیان و متجاوزان بیرون کشیده می‌شود، فریاد بر می‌آورد و می‌فرماید: اگر مسلمانی از غصه این درد و رنج بمیرد، روا است.

وی در ادامه با بیان اینکه ایران نیز از سابقه‌ای چندین هزار ساله در همزیستی مسالمت‌آمیز و تفاهم با ادیان و مذاهب مختلف برخوردار است، اظهار داشت: بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، آزادی ادیان الهی و مذاهب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تضمین شده است.

نبویان همچنین با اشاره به اینکه مطابق اصل ۱۳ قانون اساسی زرتشتی‌ها، کلیمی‌ها و مسیحی‌ها در پیروی از دین خودآزاد هستند، گفت: طبق اصل دوازدهم قانون اساسی نیز تمامی مذاهب اسلامی دارای احترام کامل می‌باشند و در انجام مراسم مذهبی و تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه آزاد هستند و در هر منطقه‌ای که پیروان هر یک از مذاهب اکثریت داشته باشند، حتی مقررات محلی در حدود و اختیارات شورا‌ها بر طبق آن مذهب خواهد بود. به همین جهت است که همه مذاهب اسلامی و اقلیت‌های دینی از جمله زرتشتی‌ها، کلیمیان و مسیحیان دارای نماینده در پارلمان جمهوری اسلامی ایران هستند.

این عضو هیأت پارلمانی ایران ادامه داد: همه ما می‌دانیم جهان فعلی پر از آشوب و ناامنی است و اجتماع ما در این مکان و بیان کلمات زیبا بدون عمل ارزش چندانی ندارد. صلح و آرامش وقتی محقق می‌شود که با کشور‌ها و سیاست‌هایی که گروه تروریستی داعش را به اسم دین پدید آورده و موجب کشتار صد‌ها هزار انسان بی گناه شده اند، مبارزه عملی کرد و با کسانی که قهرمان مبارزه با داعش یعنی سردار حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساندند، مبارزه کرد؛ با کشور‌هایی که در طول عمر خود ۲۲۷ جنگ و کودتا را بر ملت‌های مختلف تحمیل کرده و میلیون‌ها انسان را در افغانستان و عراق به قتل رسانده اند مبارزه کرد.

نایب رئیس کمیسیون اصل نودم قانون اساسی مجلس شورای اسلامی در پایان با بیان اینکه بنده نماینده بیش از ۸۰ میلیون ایرانی هستم که بیش از ۴۰ سال است به خاطر مسلمان بودن با دخالت برخی از کشورها، درگیر کودتا، جنگ ۸ ساله و گرفتار تحریم‌های ظالمانه در تاریخ حتی تحریم دارو و مواد اولیه پزشکی و غذایی هستند، خاطرنشان کرد: صلح و امنیت و آرامش وقتی تامین می‌شود که با چنین سیاست‌هایی مبارزه عملی صورت گیرد.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نبویان: آزادی ادیان و مذاهب در قانون اساسی ایران تضمین شده است بیشتر بخوانید »