وحید اشتری

برخی انتظار دارند به اسم افشاگری هر کاری انجام دهند و قانون در برابر آنها بی‌اعتبار باشد/ طرح ادعای کذب در مورد بارداری یکی از محکومان

برخی انتظار دارند به اسم افشاگری هر کاری انجام دهند و قانون در برابر آنها بی‌اعتبار باشد/ طرح ادعای کذب در مورد بارداری یکی از محکومان



قوه قضاییه اعلام کرد: اخیراً در مورد ۳ فعال توییتری به نام‌های صبا آذرپیک، یاشار سلطانی و وحید اشتری حکم قطعی آنها اجرا شده است، نامه‌ای خطاب به رئیس قوه قضاییه نوشته شده است که موارد مطرح شده در آن درست نیست.

به گزارش مجاهدت از مشرق، قوه قضائیه اعلام کرد: اخیراً اعضای تشکلی موسوم به «عدالتخواهان» به بهانه اِعمال قانون و مجازات در قبال سه فعال توییتری به نام‌های «وحید اشتری»، «صبا آذرپیک» و «یاشار سلطانی» مرقومه‌ای را خطاب به رئیس قوه قضاییه تنظیم و منتشر کرده‌اند که مصداقِ «کلمة حق یُرادُ بها باطل» است.

این گوهر تابناک عدالت علوی است که مردم در برابر حکمرانان، لکنت زبان نگیرند و با صراحت لهجه، دغدغه‌ها و مطالبات خود را طرح کنند؛ «فَلا تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ، وَ لاتَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ، وَ لاتُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَةِ»؛ فلذا سخن از چراییِ تقریر و تعریضِ عده‌ای خطاب به رئیس عدلیه نیست و اتفاقا این موضوع مورد تقدیر و موجبات تشکر از نگارندگان است، اما بحث همان اراده باطلی است که از کلمه حق می‌شود.

برخی انتظار دارند به اسم افشاگری هر کاری انجام دهند و قانون در برابر آنها بی‌اعتبار باشد

متأسفانه برخی افراد انتظار دارند، به اسم افشاگری، ده‌ها عمل مجرمانه و متخلفانه و مَلاهی و مَناهی رخ دهد و حریم‌های خصوصی دریده شود و گزاره‌های کذب و جعلی به خورد افکار عمومی داده شود و موجبات بدبینی شهروندان به نظام اسلامی فراهم آید، اما گردی بر پیشانی هم‌قطارانشان ننشیند و قانون در برابر آنان، ناچیز و بی‌اعتبار باشد.

قوه قضاییه از افشاگری فساد با سازوکار قانونی حمایت می‌کند

البته قطعاً قوه قضاییه از افشاگری فساد حمایت می‌کند و حتی سازوکارهای مربوط به آن را نیز تعبیه کرده است؛ اما باید توجه داشت که افشاگری با دروغ‌پراکنی و اتهام‌زنیِ بدون سند و مدرکِ مُتقن و اثبات شده و هتک حرمت و حیثیت افراد، تفاوت دارد.

محکومان دارای حکم قطعی هستند و از ارفاقات قانونی بهره‌مند شدند

محکومانی که در نامه اخیر عدالتخواهان خطاب به رئیس قوه قضاییه مورد اشاره قرار گرفته‌اند، افرادی هستند که چند بار پس از طی همه فرایندهای دادرسی و استفاده از همه ارفاقات و تاسیسات قانونی حکم محکومیت قطعی قانونی دارند. این افراد در عین حال مستمراً مورد تذکر قرار گرفتند، اما بر روش مجرمانه و متخلفانه پیشین خود اصرار ورزیدند.

طرح ادعای کذب در مورد بارداری یکی از محکومان

همچنین نامه مذکور، آغشته به گزاره‌های غلط نیز می‌باشد؛ فی‌المثل در آن ادعا شده که یکی از بانوان توییتریِ اِعمال قانون‌شده، بواسطه نحوه دستگیری، با سقط جنین مواجه شده است! حال آنکه به گواه مدارک پزشکی قانونی و حتی مدارک صادره از پزشکِ خارج از قوه قضاییه، این ادعا کذب محض است و مشارالی‌ها به لحاظ وضعیت جسمی اصلاً نمی‌توانسته باردار باشد.

مطلب فوق‌الذکر و مطالبی از این دست، در زمره حریم خصوصی افراد و شهروندان است که دستگاه قضایی، برای انتشار آن‌ها جهت تنویر افکار عمومی با محذوریت‌های اخلاقی مواجه است.

علاوه بر موارد فوق‌الذکر باید به مصوبات شورای‌عالی امنیت ملی (شعام) و شورای امنیت کشور (شاک) ناظر بر ضرورت برخورد با برهم زنندگان امنیت روانی جامعه نیز اشاره کرد. بدون تردید، عناصری که به اسم افشاگری، هر مطلبی را بدون راستی‌آزمایی و بررسی صحت و سقم آن، منتشر می‌کنند، فارغ از اینکه هدف و نیت‌شان التهاب‌آفرینی اجتماعی می‌باشد یا خیر، از مصادیق مخدوش‌کنندگان امنیت روانی مردم هستند.

به هر ترتیب، اَلـحَقُّ ثَقیلٌ مُرٌّ؛ حق، سنگین و تلخ است؛ اجرای قانون نیز عده‌ای را خوش نمی‌آید؛ مهم عمل به تکلیف است؛ دستگاه قضایی در قبال محکومین فوق‌الذکر، کلیه تدابیر ناصحانه و مشفقانه را در پیش گرفت، اما آنان بر ارتکاب اعمال مجرمانه و متخلفانه اصرار ورزیدند و نهایتاً پس از بررسی و اِمعان‌نظر در باب ابعاد مختلف پرونده آنها، توسط چند مرجع قضایی و قاضی زبده، محکومیت آنان قطعیت یافت و منطبق با اصول قانونی برای تحمل کیفر به زندان هدایت شدند.

در پایان لازم به ذکر است قطعاً عبرت‌گیری از گذشتگان، سفارش مداوم ائمه هدی خطاب به شیعیان و پیروان راستین است و بر همگان لازم است که خطبه ۱۹۲ نهج‌البلاغه معروف به خطبه «قاصعه» را مستمراً مرور کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برخی انتظار دارند به اسم افشاگری هر کاری انجام دهند و قانون در برابر آنها بی‌اعتبار باشد/ طرح ادعای کذب در مورد بارداری یکی از محکومان بیشتر بخوانید »

حکم قطعی یکی از پرونده‌های وحید اشتری اجرا شد

حکم قطعی یکی از پرونده‌های وحید اشتری اجرا شد



حکم قطعی یکی از پرونده‌های وحید اشتری ماهینی در محاکم قضایی اجرا و وی به زندان معرفی شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، دادگاه تجدیدنظر استان تهران پس از رسیدگی به پرونده مطروحه وحید اشتری ماهینی، رای قطعی و لازم‌الاجرای خود را صادر و وی را به حبس محکوم کرد.

رسیدگی قضایی به پرونده‌های وحید اشتری که مربوط به سال‌های ۹۹، ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ می‌شده است، به دقت در مراحل مختلف دادسرا، دادگاه بدوی، دیوان عالی کشور، معاونت قضایی و دادگاه تجدیدنظر استان تهران مورد بررسی قرار گرفته و رای قطعی یک از پرونده‌های وی صادر و پرونده برای اجرای احکام به دادسرا ارجاع و رای اجرا و اشتری به زندان معرفی شد.

پرونده‌ای که حکم قطعی آن به مرحله اجرا درآمد پس از طی مراحل قانونی در دادسرا، دادگاه بدوی، دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور مجدد در آذر ماه ۱۴۰۲ و در پی دستور تجویز اعاده دادرسی دیوانعالی کشور به شعبه هم عرض رسیدگی کننده در دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع شده بود. پس از دستور تجویز اعاده دادرسی این مهم از سوی قاضی و مستشار شعبه تجدیدنظر هم عرض در مسیر رسیدگی قرار گرفت و قضات شعبه هم عرض ضمن رد اعاده دادرسی دادنامه صادره از دادگاه تجدیدنظر استان تهران را تایید و حکم به مرحله اجرا درآمد.

نکته دیگر اینکه در جریان رسیدگی به پرونده اشتری مجازات نامبرده در دادگاه تجدیدنظر از ۲۴ ماه به ۱۴ ماه حبس تقلیل یافته بود.

بنابر پیگیری‌های صورت گرفته وحید اشتری ماهینی یک پرونده قطعی و لازم الاجرای دیگر هم دارد که رسیدگی به آن در حال طی تشریفات قانونی است و رای تجمیعی آن با پرونده اجرای شده امروز پس از طی مراحل قانونی صادر خواهد شد.

گفتنی است حکمی که امروز در مورد وحید اشتری به اجرا درآمد چندین شاکی دارد.

یک نمونه از محکومیت‌هایی که پس از طی فرایند و تشریفات قانونی امروز به مرحله اجرا رسیده است حاکی از این است که وحید اشتری به دروغ اعلام کرده بود در ماجرای سیلی خوردن سرباز راهور علیه او کیفرخواست صادر شده که این موضوع صحت نداشته و این فرد در مرجع قضایی دفاعی در رد اتهام انتسابی (مبنی بر اعلام خبر دروغ) به عمل نیاورده، مع‌الوصف درخواست اعاده دادرسی وی وارد نبوده است.

منبع: میزان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حکم قطعی یکی از پرونده‌های وحید اشتری اجرا شد بیشتر بخوانید »

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟



اینکه برخی از جوانان درباره مواضع امام یا قانون اساسی سؤالاتی داشته باشند جای خوشوقتی است اما اینکه برخی رجال اصلاح‌طلب در طمع به این سؤالات به دنبال عوامزدگی و پوپولیسم هستند موجب تأسف است.

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

درباره الزامات قانون اساسی و تغییرات نسلی

چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟

محمد سروش‌محلاتی که برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب از وی با عنوان آیت‌الله نیز یاد می‌کنند و همان فردی که معتقد است نظام جمهوری اسلامی ایران “مشکل عقل” دارد(!) اخیرا طی اظهاراتی در نشست حزب اصلاح‌طلب مجمع ایثارگران با طرح این سوال که “آیا ضرورتی برای اصلاح قانون اساسی وجود دارد یا نه؟ ” گفته است: -این مورد- وقتی است که اعتبار حقوقی قانون اساسی آسیب دیده باشد و اصلاح قانون اساسی در زمینه ترمیم اعتبار حقوقی صورت گیرد. این نیز مربوط به شرایطی است که از زمان تدوین قانون یک دوره طولانی گذشته باشد و نسل های جدید تمایلی به تمکین از آن نداشته باشند!

به گزارش مجاهدت از جماران، او می‌افزاید: “از سال ۶۸ که قانون اساسی فعلی را تغییر دادند، ۳۳ سال می گذرد و نسل ۲۰ و ۳۰ ساله می گوید ما دخالتی در آن نداشته ایم. حتی کسانی که در حدود سن ۵۰ سالگی هستند همین حرف را می زنند. هرچند ممکن است این نسل ها همان قانون را بپذیرند و شاید هم استدلالی داشته باشند. همانطور که امام رضوان الله نیز صحبتی در این زمینه در بهشت زهرا داشتند که پدران ما حق نداشتند برای ما قانون تعیین کنند. پس هر انسانی نسبت به خودش تصمیم گیری می کند نه آیندگان خودش. “[1]

*این فرد در وهله اول متوجه نیست که عقلانیت فی‌ذاته معتبر است و اصالت خود را از زمان و مکان نمی‌گیرد.

قانون اساسی و یا انقلاب عقلانی یک کشور هم الزاما نیازی به تغییر ندارد (مگر در شرایطی که عقل درباره یک رخداد غیر وحیانی اقتضای جدیدی داشته باشد و تغییر در قانون را الزام بداند)

پس اینکه عده‌ای “هژمونی ایران” و دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصه‌های مختلف را نمی‌بینند و از بام تا شام از لزوم رفراندوم و اصلاح قانون حرف می‌زنند در واقع یک نمایش روحوضی و یک سیاه‌بازی است.

جالب است که این فرد حتی ابتنا و افتخار رجال و سران دیگر ممالک را به قوانین و انقلابات خود که در روز اول ایجاد یک حکومت وضع شده‌اند را نیز نمی‌بیند و علت را هم جویا نمی‌شود!

و اما شبهه “قبول نداشتن قانون و انقلاب توسط نسل‌های جدید” و آنچه که امام راحل گفت!

آنچه امام راحل فرموده‌اند حاوی پیوست عقلانی است چه اینکه امام راحل خود مفسّر قرآن و یک فیلسوف بزرگ بود و هرگز حرف عوامانه نمی‌زد.

منظور امام راحل از این جمله راهگشا این بود که اگر پدران ما اقدامی غیر منطقی داشته‌اند یا حکومتی را قبول کرده‌اند که غیر عقلانی است؛ هیچ دلیلی ندارد که ما بعنوان نسل‌های بعدی نیز بر سبیل بی‌عقلی مستدام بمانیم و همانطور که در قرآن کریم نیز آمده است؛ بر بلاهت نسلی خود افتخار کنیم و با انعزال از عقل؛ بر همان سیاق بمانیم!

چه اینکه اتفاقا شجاعت و عقلانیت اینست که اگر انحرافی در آغاز یا مسیر پدران و گذشتگان دیدیم از آن برائت بجوییم و به صراط مستقیم درآییم.

دقیقا همان کاری که امام خمینی در انقلاب اسلامی سال 57 کرد.

از طرفی آیا می‌توان اینطور تصور کرد که امام راحل بعنوان یک فیلسوف و یک تاریخدان بزرگ؛ موافق و مروّج رفتار غیر عقلانی “پشت پا زدن نسل‌های نو به آرمان‌ها و مجاهدت‌های انقلابیون نسل اول” باشد!؟

چه اینکه تزِ عوامانه‌ “نسل‌های جدید می‌گویند ما آنروز نبودیم پس قبول نداریم” یعنی نادیده انگاشتن و پشت پا زدن به مجاهدت‌ها و دردهای سیدعلی خامنه‌ای، شهید اندرزگو، عزت مطهری، مرضیه حدیدچی، ‌ شهدای قیام 15 خرداد، شهدای مسجد گوهرشاد، شهدای جنبش دانشجویی و هزاران تن دیگری که در راه ایجاد قانون اساسی و حکومت اسلامی زحمت کشیدند و مبارزه کردند…

امام(ره) که خود در سرآمد این رنج‌کشیدگان بود و سال‌ها محنت و رنج تبعید و تنهایی و حکومت جور را تحمل کرد چگونه ممکن است سخنی بگوید مبنی بر اینکه این رنج‌ها و مجاهدت‌ها قابل حذف و هدم است!؟

پس از دو منظر درمیابیم که منظور امام راحل از بیان اینکه پدران ما نمی‌توانستند برای ما تعیین تکلیف کنند دقیقا چه بود و آقایان چگونه از این بیان منطقی و لازم؛ نتیجه‌ای سخیف و پوپولیستی می‌گیرند!

ضمن اینکه تبلور استحکام و عقلانیت قانونی اساسی جمهوری اسلامی ایران را می‌تواند در تبدیل شدن ایران به “هژمونی ایران”، برگزاری انتخابات‌های قانونی سالیانه، عبور از توطئه‌های امنیتی، عبور پیروزمندانه از فتنه‌های داخلی و پیشرفت‌های مختلف نظام در عرصه‌های مختلف به نظاره نشست.

این نکته نیز محرز است که بهانه حلقوم‌هایی که با طعنه از لزوم تغییر در قانون حرف می‌زنند و یک استناد عوامانه به حرف امام خمینی(ره) دارند؛ بر مشکلات است. لکن مشکلات اولا در همه حاکمیت‌ها و حتی در حکومت امام معصوم نیز وجود دارد و ثانیا یک قانون هنگامی متصلب و بی‌نتیجه است که راه رفع این مشکلات یعنی عقلانیت حکومتی و صندوق رأی را سد کند.

چیزی که در نظام جمهوری اسلامی شاهد آن نیستیم و در نتیجه این چشم‌انداز وجود دارد که می‌توان با رأی خوب مردم و کارآمدی مسئولان بر هر مشکلی فائق آمد و همچنان در راستای قانون اساسی بر سبیل رشاد قرار داشت.

***

مطالبه “آزادی یک مجرم بدون توبه” از قاضی‌القضات!

“بازگشت فرقان” در پوستین عدالتخواهی

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟

وحید اشتری، فعال مدعی عدالتخواهی بود که چندی قبل سرانجام به دلیل ارتکاب به جرائم مختلف با رأی قوه قضائیه به زندان محکوم شد.

در همین راستا اخیراً عده‌ای که خود را “شخصیت‌های فرهنگی – سیاسی جبهه انقلاب” نامیده‌اند و اغلب فعال توییتری هستند؛ نامه‌ای سرگشاده را خطاب به ریاست قوه قضائیه منتشر کرده و خواستار آزادی اشتری شده‌اند.

به گزارش مجاهدت از نسیم‌آنلاین، در متن این نامه آمده است:

“یک روز پس از سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، وحید اشتری، فعال عدالت‌خواه، برای اجرای حکم حبس به شعبه‌ی اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب تهران فراخوانده شد. تقارن عفو چند ده‌ هزار نفری محکومان با احضار آقای اشتری جهت اجرای احکامی که در روند صدور آن‌ها نیز ابهاماتی وجود دارد، تلخ و دلسردکننده است.

برخی امضاکنندگان این نامه، چه بسا با بخش زیادی از مواضع و کنش‌های سیاسی آقای اشتری همراه نباشند، اما همگی چنین برخوردی با یک فعال اجتماعی را به دور از مصالح جامعه دانسته و با آن مخالف هستند. چنین برخوردی ممکن است با دلسرد و بدبین کردن بخش‌هایی از جوانان و دانشجویان علاقه‌مند به انقلاب، جایگاه رفیع دستگاه عدلیه را در نظر آنان مخدوش کند.

بنابراین امضاکنندگان درخواست دارند که اجرای احکام وحید اشتری از طریق درخواست عفو یا تجویز اعاده‌ی دادرسی توسط جناب‌عالی متوقف شود. “[2]

*قبل از هرچیز باید دانست که عدالتخواهی رکن تداوم یک حرکت اسلامی و انقلابی است اما این مفهوم با “عدالتخواهی تندروانه” متفاوت است.

چه اینکه عدالتخواهی تندروانه حتی علی(ع) را هم بعنوان ضلع فساد در جامعه شناسایی می‌کند و فرمان به ترور او می‌دهد.

همانطور که همین فهم مضیق از عدالتخواهی بود که “استاد مرتضی مطهری” را نیز مظهر زیست اشرافی معرفی می‌کرد و دست آخر هم در تعارض با زیست مطهری، دست به ترور او زد. (اشاره به تفکرات گروه فرقان که مدعی عدالتخواهی بود)

عدالتخواهی تندروانه همچنین از فهم این معنا نیز عاجز است که تقویت عملکردهای عقلانی قوه قضائیه و یا ایضا مجازات مجرمین نیز خود بخشی از عدالتخواهی اصولی است.

لذا هرگز بعید نبود که ببینیم صدایی از همین جریان تندرو به گوش خواهد رسید که خواستار لغو مجازات و اجرا نشدن قانون و عدالت درباره مجرمی است که از بام تا شام مشغول تهمت‌پراکنی علیه این و آن بود.

جالب است که در فهرست اسامی امضاکنندگان این نامه کسی را می‌بینیم که خود به جرم توهین و ناسزاگویی توسط دستگاه قضایی محکوم شده است و یا فرد دیگری که صراحتا می‌گفت: من عاشق احمدی‌نژاد هستم! اما امروز خود را در زمره “شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی جبهه انقلاب” معرفی می‌کند.

به این معنی که انتظار از کسانی که با ناسزاگویان و عشاق جریان انحرافی بر سر یک سفره نشسته‌اند و از عدالت می‌گویند؛ انتظاریست بیجا.

چه اینکه متن نامه اینان خطاب به قوه قضائیه نیز مشحون از کنایه به دستگاه قضایی، ‌ ادعای مبهم بودن حکم آقای اشتری و ایضا ادعای تلخ و دلسردکننده بودن فعالیت‌های عدلیه است.

البته درباره برخی جرائم اجتماعی یا سیاسی با تشخیص و صلاحدید قضات محترم می‌توان با اخذ تعهدنامه، ضمانت‌های مجازاتی و توبه علنی درخواست آزادی یک مجرم را داشت.

لکن تن دادن به درخواست نامه‌ای این چنین و نویسندگانی بعضا بدسابقه که البته مطالبه همگی ذبح شدن عدالت با آزاد شدن یک مجرم بدون توبه است؛ موجب شکستن اقتدار قوه قضائیه و حراج امنیت و آبرو در جامعه خواهد شد.

قوه قضائیه حتما بایستی متوجه زایشگاه‌های انحراف و نیز خطر بازگشت فرقان باشد.

***

1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1585334

2_ https://www.nasim.news/fa/tiny/news-2376295

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟ بیشتر بخوانید »

آبرو می برند تا شهرت بخرند/ انحراف در عدالتخواهی چگونه بوجود آمد؟

آبرو می برند تا شهرت بخرند/ انحراف در عدالتخواهی چگونه بوجود آمد؟



پدیده افشاگری‌ مختص به ایران نیست اما نوع منفعت طلبانه آن شاید بعد از مناظرات انتخاباتی چند دوره قبل رایج شد. آسیبی که بی شک از فرهنگ سودپرستانه آمریکایی وارد فضای سیاسی و اجتماعی ما شده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پدیده افشاگری‌ مختص به ایران نیست اما نوع منفعت طلبانه آن شاید بعد از مناظرات انتخاباتی چند دوره قبل رایج شد. آسیبی که بی شک از فرهنگ سودپرستانه آمریکایی وارد فضای سیاسی و اجتماعی ما شده است.

با این حال عده ای معتقدند تهمت زدن و افشاگری بدون مبنا و سند، در ایران برخلاف آمریکا چندان هزینه ای برای اتهام زنندگان ندارد و به همین دلیل برای برخی افراد به ابزاری تبدیل شده برای قهرمان بازی و کسب شهرت. 

هرچند که افشاگری مبتنی بر اصول فقهی و دینی، در برخی مواقع و تحت شرایطی و بوسیله افراد صاحب صلاحیت ممکن است ضرورت پیدا کند که موضوع این نوشتار نیست و ان شاء الله در آینده به آن خواهیم پرداخت.

در ابتدای دهه ۸۰ پس از گفتمان سازی رهبر معظم انقلاب درباره عدالت، جوانان بسیاری با توجه به فطرت آرمانگرایانه خود به این گفتمان علاقه مند شدند.

 فاصله های طبقاتی ناشی از اقتصاد لیبرالی که از دوره سازندگی در کشور حاکم شد نیز مزید برعلت شد تا ضرورت این گفتمان بیش از قبل عیان شود.

به مرور کنش های اجتماعی و دانشجویی رنگ و بوی عدالتخواهی گرفت و عدالتخواهی به سکه رایج محافل دانشجویی و تشکلهای جوانانه و فطرت های پاک تبدیل شد.

اما همزمان وجود یک مشکل در نظام تربیتی کشور پررنگ بود. جامعه شناسان انقلابی نسبت به خطر از بین رفتن مراجع فکری در جامعه هشدار می دادند. عملکرد برخی سیاسیون نیز در اعتبار زدایی از مراجع فکری مورد وثوق مردم و جوانان بی تاثیر نبود.

 رفته رفته کار به جایی رسید که هیچ فرد غیر معصومی نمی توانست از هجمه های بی اعتبار کننده درامان باشد. یک بار به واسطه خطای محتمل خود آن فرد و یک روز به واسطه خطای اطرافیان و بستگانش. گویی با اولین خطا، باید تمام حیثیت افراد ریخته شود و از اعتبار ساقط گردد!

در فقدان مربی گری و محافظه کاری مراجع فکری که در اثر این هجمه‌ها به احتیاط و انفعال دچار شده بودند، جوانان دغدغه مند میدان دار شدند. 

اما نیروی جوانی به تنهایی برای هدایت گری جامعه کافی نبود. فقط دغدغه و شور و هیجان جوانانه نمی‌توانست فراز و فرودهای کنش گری‌های پیچیده اجتماعی را به تنهایی و بی آسیب به سر منزل مقصود برساند.

از سوی دیگر مواجهه ناسنجیده برخی افراد با خطاهای محتمل جوانان در این مسیر، تعصب و لجبازی را نیز ضمیمه کار عده ای از این جوانان  میکرد و مانعی برای ارتباط صحیح استاد شاگردی می شد.

 البته ماجرای سوء استفاده های سیاسیون مغرض و تصفیه حساب با رقبای سیاسی به بهانه عدالتخواهی و با استفاده ابزاری از این جوانان نیز همواره تهدید جدی مسیر عدالتخواهی تاکنون بوده است که نباید از آن غافل شد.

با این حال شکافهای نسلی و سیطره تکنولوژی که نقش آفرینی تکنیکال جوانان را به نسل‌های قدیمی غلبه می‌داد رفته رفته به میدان داری «بدون معلمِ» جوانان و خود مرجع پنداری آنها انجامید و منجر به بروز انحرافاتی شد که روز به روز در ادبیات برخی از آنها بیشتر دیده می‌شود. از مخالفت با حکومت دینی تا متلک گویی های با تعریض و تصریح به علما، مراجع و بزرگان انقلاب.

شاید در ابتدا باورش سخت بود که یک دانشجوی بسیجی کارش به جایی برسد که همسو با ضد انقلاب دفاع از دستاوردهای نظام اسلامی را به «ماله کشی» تعبیر کند یا اعتراض رهبر انقلاب به لج پراکنی‌های ضد انقلاب را صریحا به سخره بگیرد.

 اما به هر صورت محصول چنین فرایند ناقصی، ظهور و بروز چنین خروجی هایی است که باید مسئولین امر به ویژه هدایت گران تشکل های دانشجویی در سالهای گذشته نسبت به آن پاسخگو باشند و برای اصلاح آن تدبیر کنند.

اگرچه قاطبه جوانان انقلابی و عدالتخواه کشور مبری از چنین ضعفهایی هستند اما مع الاسف امروز با طیفی از جوانان دیروز مواجهیم که در آبروبری از دیگران و مشروعیت زدایی از انقلاب همصدا با ضدانقلاب از هم سبقت می‌گیرند.

فرصت طلبان نیز به خوبی یکدیگر را پیدا کردند. با زیر سوال گذاشتن اصول و قواعد دینی، برای کنش اجتماعی خود تئوری‌سازی هم می‌کنند. 

از تقدم عدالت بر ولایت می‌گویند تا روشنگری‌های «ولی» مانعشان نشود. روز دیگر به سبک سکولارها به حکومت دینی می‌تازند و دین را ابزار حاکمان و ضد استقلال مردم معرفی می‌کنند تا قوانین اسلامی دست و پا گیرشان نباشد. به عارضه جریان انحرافی دچار می‌شوند و فقدان «سواد دینی و معرفت اسلامی» معجونی را تولید می‌کند که امروز بوی مشمئز کننده آن به مشام می‌رسد.

با اینکه خیلی‌ها در میانه راه با شناختی که از این افراد پیدا کردهاند راهشان را جدا نمودند اما رفته رفته همنوعانی از جنس خودشان پیدا می‌کنند. دیگر فقط آن دانشجویان مذهبی و دغدغه‌مند نیستند.

ازمشاور رسانه‌ای شهردار محبوس اصلاح‌طلب و بازداشتی فتنه تا فردی که در همان ایام با راه اندازی یک سایت جعلی زشت ترین توهین‌ها را نثار حامیان موسوی و کروبی می‌کرد گرفته تا عضو سابق بسیج دانشجویی و هوادار جریان انحرافی همگی امروز با یک هدف متشکل شده‌اند.
 
آبرو می برند و شهرت می خرند! از دروغ و تهمت هم ابایی ندارند. حریم خصوصی و شخصی برایشان اهمیتی ندارد. به جای آنکه شکاف طبقاتی را نقد کنند و دلایل آن را به مردم بگویند ترجیح می‌دهند درباره قیمت کیف و کفش دختر فلان سفیر بنویسند و عکسهای شخصی‌اش را منتشر کنند. تعریف عدالتخواهی را به قیمت ساعت و موبایل افراد تقلیل داده و مبتذل می‌کنند. 

با افتخار عکسهای عروسی لاکچری دختر مسئولی را منتشر می‌کنند و بعدا که معلوم می‌شود دروغ گفته‌اند بدون عذرخواهی حکم قضایی محکومیتشان را هزینه عدالت خواهی فاکتور می‌کنند!

به اسم تبیین عدالتخواهی ناپدید می‌شوند و نظام را عامل ربایش خود جا می‌زنند و بعدها که عکسشان در سفر و در قلیان فروشی منتشر می‌شود حاضر نمی‌شوند از ظلمی که کرده‌اند عذرخواهی کنند.

بارها به خاطر تهمتهای دروغی که زده‌اند در دادگاه محکوم شده اما مظلوم نمایی می‌کنند و محکومیتهایشان را هزینه مبارزه با فساد معرفی می‌کنند. 

خلع لباس، حبس‌های تعلیقی و تعزیری، جزای نقدی اما هیچکدام جبران آبروی از دست رفته را نمی‌کند و چون معمولا روند قضایی زیاد طول می‌کشد، با فراموشی ماجرا، برای مردم معلوم نمیشود که بالاخره واقعیت چه بود؟ و نهایتا مخاطبانشان همه مسئولین و خدمتگزاران کشور را فاسد تلقی می‌کنند.

اما چاره کار چیست؟ در مواجهه با این افراد و کسانی که آنها را قهرمان خود می‌دانند چه باید کرد؟ آیا می شود نسبت به سرنوشت جوانانی که با دغدغه‌های درست در این مسیر قرار می‌گیرند سکوت کرد و بی تفاوت بود؟

به نظر می رسد راه درست مقابل با چنین انحرافاتی، علاوه بر روشنگری مستمر، نشان دادن الگوهای درست مقابله با فساد توسط مسئولین و رسانه هاست.

همچنین تربیت اخلاقی قشر جوان با هدایت اساتید اخلاق و عالمان عامل به ویژه در دوران دانشجویی که سرآغاز فعالیتهای جدی اجتماعی است ضروری می‌نماید.

توجه توامان به ارتقاء عقل و احساسات به عنوان دو بعد وجودی انسان حائز اهمیت است و تک بعدی دیدن آن در نظام تربیتی می‌تواند ناکارآمدی سیستم پرورشی را به دنبال داشته باشد.

روانشناسان معتقدند نیاز به تعریف هویت و میل به دیده شدن و تخلیه هیجانات از ضروریات سنین جوانی است و عدم توجه به این مقولات مانع شکل گیری ارتباط صحیح استاد شاگردی و سرآغاز بسیاری از انحرافات در آینده خواهد بود.

موضوعی که باید برنامه‌ریزان و الگوسازان و نیز خود جوانان پیشرو به آن توجه داشته و ضمن اهتمام به تربیت اخلاقی، آن را در دستور کار قرار دهند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آبرو می برند تا شهرت بخرند/ انحراف در عدالتخواهی چگونه بوجود آمد؟ بیشتر بخوانید »