وصیت نامه

راه شهادت، راه حق و حقیقت است که نصیب هر کس نمی‌شود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ارومیه، «سیف الله رحمت اللهی چوپلوچه» یکم تیر ۱۳۳۹، در روستای آجرلو تابعه شهرستان میاندواب به ددنیا آمد و دوازدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در دزفول بر اثر اصابت ترکش دشمن به شهادت رسید.

وصیت نامه شهید «سیف الله رحمت اللهی چوپلوچه»

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت‌نامه سرباز وظیفه سیف الله رحمت اللهی (گردان ۱۴۵ – گروهان دوم)

«إنا لله و إنا الیه راجعون»

با یاد خداوند تبارک و تعالى شروع می‌کنم سخن را امیدوارم که خداوند وجود ناقابل من را بپذیرد؛ و با سلام به رهبر کبیر جهان مستضعفان خمینى کبیر. امیدوارم که ملت مسلمان و قهرمان پرور کشور اسلامی مان هرگز اجازه توطئه را بر دشمنان ندهند و از صحنه کنار نروند و امام را تنها نگذارند و از خداوند توفیق براى این ملت آرزو می‌کنم. خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض می‌کنم. امیدوارم که افتخار کنید براى شهادت من، هیچ موقع ناراحت نشوید که دشمنان اسلام سوء استفاده کنند. من راه شهادت را آگاهانه انتخاب کرد. این راه حقیقت هست که نصیب هر کس نمی‌شود. پدر جان و مادر، امیدوارم که موقعیت را درک کنید. اسلامى که براى نجات جهان بشریت آمده امروز در خطر هست و ما باید خون بدهیم تا درختى که امام حسین (ع) با خون خود آبیاریش کرده خشک نشود.

از برادرم على می‌خواهم که فعالانه در راه سرخ انقلاب خدمت بکند و در مبارزه کوتاهى نکند و من امیدوارم که بعد از من براى از بین بردن امپریالیسم کثیف امریکا کوشش بکنید.

از برادر کوچک قهرمانم غلامرضا می‌خواهم که او نیز، چون من از این دریاى بى کران این ملت سلاح را به دست بگیرد و مبارزه را بر علیه دشمنان انقلاب و اسلام بکند. خداوند توفیق بدهد برای شما خواهر و برادران عزیزم.‌ای مادر عزیزتر از جانم، نماز بخوانید و شکر کن که در روز قیامت در کنار پیامبر بزرگ اسلام (ص) رویت سفید هست. چرا، چون پسرت را هدیه اسلام می‌کنى. پسرت که عاشق و شیفته شهادت هست، امروز با عقیده راسخ به میدان می‌رود که بر دنیا ثابت کند تابع ظلم و زور نیست. تو اى مادر بدان که روز قیامت و همیشه را کنارت هستم.
از شما مى خواهم که مرا در باغ رضوان ارومیه دفن کنید.

همه شما‌ها را به خدا مى سپارم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

راه شهادت، راه حق و حقیقت است که نصیب هر کس نمی‌شود بیشتر بخوانید »

وصیت‌نامه شهدا در جامعه ترویج و بازگو شود


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس بوشهر، سرهنگ پاسدار« علی غضنفری» معاون هماهنگ کننده سپاه استان بوشهر،درمراسم گرامیداشت شهید «محمود مظفری» و رونمایی از کتاب روایت بی‌قراری در شهر کاکی دشتی با گرامیداشت یاد و خاطره شهدا اظهار داشت: شهدا افتخارات همچون امنیت، آرامش، اقتدار و عظمت ایران را به هدیه کردند و نباید این دستاوردهای ارزشمند را فراموش کنیم.

وی با تاکید بر این نکته که رزمندگان با ایثار و فداکاری اقتدار به ایران هدیه کردند گفت: باید از ایثار خودگذشتگی شهدا در مقابله با دشمنان درس گرفته شود و یکی از آنها استفاده از وصیتنامه شهدا هست.

معاون هماهنگ کننده سپاه امام صادق (ع) استان بوشهر حماسه شهدا را سند افتخار ایران اسلامی در برابر دشمنان دانست و تصریح کرد: شهدا با جانفشانی امنیت پایدار برای ایران اسلامی به ارمغان آوردند.

غضنفری با بیان اینکه نباید وصیتنامه شهدا را فراموش کنیم، ادامه داد: مطالعه وصیتنامه شهدا باعث ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و بازگو کردن وصیتنامه شهدا در جامعه یک ضرورت هست.

وی با اشاره به ایثار و از خودگذشتگی شهید «حاج قاسم سلیمانی» در برابر دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی تصریح کرد: شهید سلیمانی با تدبیر و همراهی جبهه مقاومت حماسه‌های بی‌نظیری ثبت کرد و قهرمان بزرگ عرصه مقابله با تروریست بود و اکنون در جهان الگو هست.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

وصیت‌نامه شهدا در جامعه ترویج و بازگو شود بیشتر بخوانید »

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید


گروه ساجد دفاع‌پرس: وصیت‌نامه‌های شهدا، هرکدام توصیه‌هایی برای ما دارند که این توصیه‌ها چراغ راهی برای ادامه دادن مسیر حرکت انقلاب اسلامی به سمت قله‌های سعادت هستند؛ وصیت‌نامه‌هایی که هرکدام الگویی برای زندگی کردن به سبک شهدایی و عاقبت به‌خیری همچون مردان خدایی هستند.

وصیت‌نامه شهید «محمدرضا نورمحمدی» نیز همچون دیگر شهدا توصیه‌ها و درس‌عبرت‌هایی را برای ما به‌همراه داشته و نشان‌دهنده اوج ایثارگری این شهید والامقام هست؛ این شهید والامقام در وصیت‌نامه خود، خطاب به پدر و مادرش نوشته هست: اگرچه به‌یاد ندارم نمازی یا روزه‌ای از من فوت شده باشد؛ لکن از شما می‌خواهم که یک‌سال نماز و یک‌ماه روزه برای من بدهید؛ و همچنین از شما می‌خواهم زمینی که برای «جای خانه» قرار بود به من بدهید، بفروشید و برای جبهه بدهید.

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»

با درود و سلام بر رهبر بزرگ و بسیار عزیز انقلاب اسلامی و با درود و سلام بر روح پرفتوح شهدای صدر اسلام تا شهدای انقلاب اسلامی و با سلام بر تو‌ای پدر و مادر و همچنین خواهران و برادران! و، اما بعد، از شما می‌خواهم که این بنده حقیر را ببخشید و اگر عملی یا حرفی از من سر زده که شما را ناراحت کرده، خاضعانه می‌خواهم که مرا ببخشید. به‌خصوص از شما‌ای پدر عزیز که اگرچه سواد خواندن و نوشتن نداشتید؛ اما برای من معلم بزرگی بودید.

آری‌ای پدر عزیز! مرا ببخش، ببخش مرا اگر بر غم‌هایت غمی می‌افزودم. اگر به‌جای این‌که غبار اندوه و خستگی کار روزانه را از چهره‌ات بر‌دارم، بر آن افزودم. مرا ببخش‌ای پدر عزیز، از شما التماس دعا دارم و از شما می‌خواهم که برای من طلب آمرزش کنید؛ چراکه‌ای پدر، با کوله‌باری از گناه می‌روم و می‌ترسم با شهیدان بروم؛ ولی با آنها نباشم. از خدا بخواه که مرا هم جزو شهدا قرار بدهد؛ و همچنین شما‌ای مادر عزیزم، ببخش مرا اگر نبودم فرزند خوبی برای شما. ببخش مرا اگر شدی دلتنگ از ما. ببخش مرا‌ای مادرم اگر من نبردم فرمان ز تو، ببخش مادرم با تمام وجودت‌ای مادر عزیز گرامی و همچنین از شما‌ای مادم التماس دعا و همچنین از شما می‌خواهم برای من از خدا طلب آمرزش کنید.‌ای مادرم بر سر نماز دعا کن این فرزند نافرمان و عاصی و همچنین از شما خواهران و برادران طلب بخشش دارم و همچنین التماس دعا و طلب آمرزش.

اما بعد؛ اگرچه به‌یاد ندارم نمازی یا روزه‌ای از من فوت شده باشد؛ لکن از شما می‌خواهم که یک‌سال نماز و یک‌ماه روزه برای من بدهید؛ و همچنین از شما می‌خواهم زمینی که برای «جای خانه» قرار بود به من بدهید، بفروشید و برای جبهه بدهید؛ چراکه ممکن هست خدای‌ناکرده بیت‌المال را ضایع کرده باشم.

والسلام علیکم و رحمةالله وبرکاته

و همچنین اینجانب وصیت‌نامه عمومی ندارم و برای خصوصی خودتان نوشته‌ام و فقط از کسانی را که می‌بینید، از قول من بگویید که امام را تنها نگذارید، اگر حتی یک نفر از بین ما بماند، و از دوستان هم بخواهید اگر غیبت، تهمت و ناراحتی از من سر زده، می‌بخشید.

محمدرضا نورمحمدی

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید بیشتر بخوانید »

خوشبختی‌ام جهاد در راه خداست


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس  از لرستان، شهید «قاسم مدهنی» دهم خرداد ۱۳۴۱، در بخش پاپی از توابع شهرستان خرم‌آباد دیده به جهان گشود. پدرش عین‌شاه، کشاورز بود و مادرش گلشاد نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم خرداد ۱۳۶۷، با سمت فرمانده دسته در ارتفاع احمد رومی (قمیش) از توابع شهر ماووت عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و چهارم خرداد ۱۳۷۰، پس از تفحص در بهشت رضای زادگاهش به خاک سپرده شد. مزار یادبود او در آرامگاه کاکاشرف همان شهرستان قرار دارد.

 وصیت‌نامه شهید قاسم مدهنی:

من از جهاد خود دو هدف دارم: یکی جهاد در راه خدا و پیروزی اسلام بر کفر و دیگری شهادت در راه خدا که هر کدام از این دو مورد نصیب من شد خوشبختی خود را در آن می‌بینم، چون می‌دانم که جهاد دری از در‌های بهشت هست و اینکه کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده مپندارید همانا آنها زنده‌اند و در نزد خدا روزی می‌گیرند.

پروردگارا؛ از آن که مرا سعادت آن بخشیدی که در راهت قدم بردارم و برای تو، به جهد و تلاش دست زنم هزاران‌بار سپاست می‌گویم.‌ای دانای بخشنده تو مرا از لجن‌زار دنیا به بهشت ابدی که در نبرد حق علیه باطل هست، هدایت کردی.

تو مرا توفیق آن دادی که خویشتن را درک کنم پی ببرم که برای چه مرا آفریده‌ای و آنگاه سعادتم بخشیدی که از میان راه‌های موجود در زندگیم، شاهراه ایثار حسین‌گونه بودن را بپذیرم.‌ای خدا سپاست می‌گویم از آن که نور عشقت را در قلب سرد را با نور عشق فروزانت روشن گرداندی. قلب پُر تلاطم مرا با یادت آرامش بخشیدی که به درستی (الا به ذکر الله تطمئن القلوب).‌ای خدای بزرگ اکنون بنده شرمسارت، تو را به خاطر آنچه خواستم و اجابت نمودی و آنچه نخواستم ولی به واسطه لطف و کرمت عطا فرمودی سپاست می‌گویم.

پرودگارا با قلبی سرشار از عشق به تو و با قلبی دردمند از عشق تو و با وجودی آکنده از ایمان به تو به درگاهت روی آورده‌ام و می‌دانم که ناامیدم نخواهی کرد.

پرودگارا تو را به جلال و عظمت و کرمت سوگند می‌دهم که لحظه‌ای این بنده حقیر و گناهکارت را به حال خود فرو مگذار، ز آن که بی‌لطف تو تباهم.

خدایا از تار و پود وجودم از تو می‌خواهم که سعادت شهادت در راهت را به من عطا کنی. بار خدایا مرا توفیق ده تا آنچه که در دل دارم بی‌ریا بر روی کاغذ بیاورم.

انتهای خبر/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خوشبختی‌ام جهاد در راه خداست بیشتر بخوانید »

غیر از خط امام که همان خط خدا و اسلام و قرآن، پیغمبر و ائمه معصومین (ع) است دنباله‌روی از دیگران نکنند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از لرستان، شهید «سیدمصطفی میرشاکی» بیستم شهریور ۱۳۳۷، در شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. پدرش سیدمجتبی و مادرش صدیقه نام داشت. تا پایان دوره کاردانی در رشته آموزش ابتدایی درس خواند. معلم بود. ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سی‌ام اردیبهشت ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گردان ابوذر در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار وی در گلزار مرکزی زادگاهش قرار دارد. او را سیدمصطفی نیز می‌نامیدند. برادرش سید جواد نیز به شهادت رسیده هست.

در وصیت نامه شهید میر شاکی آمده هست:
بسم الله الرحمن الرحیم
گفتم فرمان‌بر و تسلیم ولایت باشم که در غیر این‌صورت بزرگ‌ترین گناهم این هست. عقب‌ماندن و جلوتر از امام حرکت کردن هلاکت و نابودی را به‌دنبال خواهد داشت. به خودم گفتم اصلاً برای چه خلق شده‌ای؟ هدف از خلقت تو چه بود؟ از چه خلق شده‌ای؟ تا به حال چه کرده‌ای؟ و بعدا چه خواهی کرد؟ و آخرالامر به کجا خواهی رفت؟ مگر نه این هست که انسان برای تکامل و به کمال رسیدن خلق شده هست؟ چرا نتوانستم به این کمال برسم؟ انسان بودم و خطاکار.

به وابستگی‌ها پشت پا زده و می‌دانم که روزی باید بروم و به دیدار معشوق رفتن، به صورت مرگ خندیدن و در کام مرگ رفتن و پیکر پاره‌پاره شده، به ملاقات رفتن و رد کردن امانت.

حجابی جلوی چشمان مرا گرفته و از دیدار انوار الهی مانع می‌شود. خودم باعث بودم همه اینها، به قول حافظ: «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز» چه خوب شعار‌هایی نوشتم؟ کاش هر آنچه گفتمی، کردمی، چه سنگین هست مسئولیت انسان بودن. عاقبت درس و بحث را رها کردم و گفتم بس هست. در کودکی پستی و در جوانی مستی و در پیری سستی، پس کی خداپرستی؟

تا کی بمانم و نظاره‌گر صحنه‌ها باشم و در دنیا غرق باشم. اینک اینجا کربلاست و امروز عاشوراست و حسین هست که انسان‌ها را صدا می‌زند که انسان‌ها از خواب زمستانی بیدار شوید. برخیزید و از کیان اسلامی خود دفاع کنید. آخرالامر خودم را راضی کردم تا به جبهه بیایم. از کودکی پدرم که خدایش رحمت کند و با اجداد طاهرش محشور گرداند که قرآن و مسائل اسلامی را به من یاد داد. چنان‌که در کلاس دوم دبستان قرآن را به نحو احسن و بدون غلط می‌خواندم. سال‌ها برای من رنج و زحمت کشید و عاقبت از این جهان چشم فرو بست. مسئولیت مرا سنگین نمود اگرچه رفتن او داغی جانگداز بر دل ما گذاشت، چون من وصیت نمودم که فرزندان مرا با نماز و قرآن و ذکر اهل‌بیت عصمت و طهارت و مسائل اسلامی و تربیتی و اخلاقی بزرگ کنید.

من هم وصیت پدر مرا که همه چیزم را مدیون او هستم به مادر گرامی و عزیزم که، چون کوهی استوار در برابر ناملایمات و سختی‌ها ما را بزرگ نمود، واگذار می‌کنم و از همه طلب حلالیت و از خداوند قادر منان و غفور و رحیم، امید عفو و بخشش و رحمت دارم.

از عموم ملت مسلمان تقاضا دارم که غیر از خط امام که همان خط خدا و اسلام و قرآن، پیغمبر و ائمه معصومین (ع) هست دنباله‌روی از دیگران نکنند و هوشیارانه و گوش به‌فرمان امام عزیز مواظب توطئه خوارج و نهروانی‌ها باشند که دشمنی برای اسلام هستند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

غیر از خط امام که همان خط خدا و اسلام و قرآن، پیغمبر و ائمه معصومین (ع) است دنباله‌روی از دیگران نکنند بیشتر بخوانید »