وصیت نامه شهدا

شهید عاصی‌تهرانی: دنباله‌رو راه شهیدان از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی ایران باشید


گروه ساجد دفاع‌پرس: وصیت‌نامه‌های شهدا چراغ راهی هست که این روز‌ها پس از گذشت حدود ۳۵ سال از پایان جنگ تحمیلی، همچنان راه را برای کسانی که می‌خواهند پای خود را جای پای شهدا بگذارند، مشخص می‌کند. در این راستا، یکی از شهدایی که در وصیت‌نامه او نکات ارزنده‌ای می‌یابیم، سردار شهید «مهدی عاصی تهرانی» از سنگرسازان بی‌سنگر جهاد سازندگی هست که دهم تیر سال ۱۳۶۵ درحالی که مسئولیت فرماندهی پشتیبانی رزمی جهاد سازندگی استان تهران را برعهده داشت، در عملیات «کربلای یک» به شهادت رسید.

وصیت‌نامه شهید مهدی عاصی تهرانی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا تو خود می‌دانی که دلم می‌خواست که در راه رضای تو قدم بردارم که در قالب اوقات برنداشتم، به خاطر

این‌که نمی‌دانستم و باز عمل می‌کردم، به این دلیل بود که تو را نشناختم و نمی‌دیدم… خدایا هنوز هم نمی‌دانم این خودم هستم که این جریده را می‌نویسم یا نفس سرکش و جاه طلب من هست.‌ ای عزیز!‌ ای ستار!‌ ای غفار، با این عقل و چشم ناقصم ذره‌ای از کرم و لطف و ستاریت تو را حداقل در خودم می‌بینم که من چه بوده‌ام و تو مرا چگونه نشان دادی، من چه کردم و تو پنهان کردی، من چه راهی را می‌رفتم و تو نگذاشتی و بخشیدی و هدایت کردی… پس از شکر خداوند که این سعادت را نصیب من کرد که در این راه که همانا راه انبیاء و اولیاء خاص خداوند هست، قدم برداشته و رهبر آن‌ها باشم؛ و با تشکر از خانواده‌ام که طوری عمل کردند که من بتوانم در مسیر زندگی چنین راهی را انتخاب کنم.

فرزندانم را خوب تربیت کنید و خود نیز دنباله رو راه شهیدان از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی ایران باشید و امام را فراموش نکنید. به حرف یاوه گویان توجهی نکنید و با توکل به خدا بر دهان یاوه‌گویان بکوبید. به امید زیارت کربلا و قدس عزیز. خداوند انشاء الله مرا در زمره شهدای انقلاب اسلامی قرار دهد.

والسلام علیکم و رحمه الله برکاته

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شهید عاصی‌تهرانی: دنباله‌رو راه شهیدان از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی ایران باشید بیشتر بخوانید »

شهید هدایت: راه حزب جمهوری اسلامی و بهشتی را رها نکنید+ دستخط


گروه ساجد دفاع‌پرس: وصیت‌نامه‌های شهدا چراغ راهی هست که این روز‌ها پس از گذشت حدود ۳۵ سال از پایان جنگ تحمیلی، همچنان راه را برای کسانی که می‌خواهند پای خود را جای پای شهدا بگذارند، مشخص می‌کند. در این راستا، یکی از شهدایی که در وصیت‌نامه او نکات ارزنده‌ای می‌یابیم، بسیجی شهید «محمدحسن هدایت» هست که او فروردین سال ۱۳۴۳ متولد شد و ۲۲ فروردین سال ۱۳۶۲ در فکه به شهادت رسید.

 

شهید هدایت: راه حزب جمهوری اسلامی و بهشتی را رها نکنید+ دستخط

وصیت‌نامه شهید «محمدحسن هدایت»

«امام را دعا کنید» 

بسم رب الشهداء و الصالحین

إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ
خدا آن مومنان را که در صف جهاد با کافران مانند سد آهنین همدست و پایدارند، بسیار دوست می‌دارد…

با سلام به مهدی موعود امام زمان و سلام به امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی‌مان و سلام به پدر و مادر گرامیم و سلام به همه دوستانم و آشنایانم.

امروز که دارم وصیت‌نامه می‌نویسم، عازم به سوی دیدار با معبودم می‌باشم؛ چون تشخیص داده‌ام که فعلاً تنها جای دیدار با معبود آنجا هست، من می‌روم تا این‌که شاید سهمی داشته باشم در ریشه‌کن کردن ضدانقلاب؛ و بیرون کردن متجاوزین از کشورمان، می‌روم تا شاید سهمی داشته باشم در احیاء کردن اسلام، می‌روم تا شاید کمکی کرده باشم به انقلاب.

در این لحظه خون در رگهایم می‌جوشد و عجیب می‌ترسیم و نمی‌توانم درست خبر بنویسم، مسئولیت بر دوشم سنگینی می‌کند. شاید بتوانم کمی از مسئولت سنگینی که بر دوشم هست، ادا کنم؛ هرچند که می‌دانم لیاقت شهادت را ندارم؛ امید دارم خدا لیاقت شهادت را به من عطا کند.

خدایا چه کنم که این جور که باید و شاید بود بندگی طاعتت را نکردم. تو‌ ای پوشاننده گناهان، ببخش گناهانم را. خدایا قلب‌های ما را پاک کن که تمام کار‌های ما برای تو و رسیدن به رشد و کمال باشد. 

خدایا بعد از این‌که مقدمات جبهه رفتن را برایم فراهم کردی، چیز دیگری که از تو درخواست می‌کنم شهادت هست، خدایا من عاشق شهادتم، هر چند می‌دانم که لیاقتش را ندارم.

وصیتنامه شهید محمدحسن هدایت
 
 

«خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار»

شهادت یک انتخاب هست. مرگ نیست، حیات هست 

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌ا… اموتا بل احیا… 

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ 

و شهید شاهد هست و سمبل هست و به انسان‌های دیگر درس می‌دهد که راه شهید را انتخاب کنند و راه او را ادامه دهند تا به سعادت برسند. پس از شهادت لقاءالله هست. رویت هست و دیدار او. 

دوستان، برادران از شما می‌خواهم که قلب پاک امام‌مان را ناراحت نکنید، قلب او را نیازارید، این امام امت یک موهبتی الهی هست که خدا بر ما منت نهاده هست و او را به ما داده و حال ما هستیم که باید از او مواظبت کنیم؛ بر این صورت که حرف‌ها و سخنان او را الگویی در کارهای‌مان بر خود قرار دهیم.

دوستان در کاری و راهی که پیش گرفته‌اید، متوقف نشوید و ادامه دهید کارتان را. در آخرین توان خود در انجمن اسلامی کار کنید، فعالیت نمایید که اگر نکردید، به خدا قسم مسئولید. حزب جمهوری اسلامی را و راه و خط او را تا هنگامی که در خط امام هست، رها نکنید که راه حزب یعنی راه بهشتی‌ها و اگر حزب را رها کردید، یعنی راه بهشتی را رها کرده‌اید. خداوند به همه شما توفیق دهد تا بتوانید هر چه بیشتر برای اسلام کار کنید. از پدر و مادر عزیزم که برای بزرگ کردنم رنج‌ها کشیدند، بسیار متشکرم و می‌دانم که خدا اجرشان را خواهد داد و با رفتن من خدای نخواسته ناشکری نکنند و فقط بگویند خدایا ما راضی هستیم به رضای تو. 

حرف بخصوص دیگری ندارم. خداوند همه ما را بیامرزد و مورد رحمتش قرار دهد.

خدایا، کاری کن که به فکر عمل کنیم و عقب‌گرد نداشته باشیم. الهی آمین

محمدحسن هدایت

۲۰/٤/۶۱

وصیتنامه شهید محمدحسن هدایت
 
 

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شهید هدایت: راه حزب جمهوری اسلامی و بهشتی را رها نکنید+ دستخط بیشتر بخوانید »

وصیت‌نامه‌ای که بوی سیدالشهدا می‌داد


 به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «محمدحسین سیاوشی»، از پاسداران حاضر در منطقه، از ذهن کربلایی رزمندگان سخت‌کوش دوران دفاع مقدس می‌گوید که به مناسبت ایام شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفایش منتشر می‌شود:

آشپزی بود در سر پل ذهاب. جوانکی بود که خدا رحمتش کند، شهید شد. ایشان مهارت در آشپزی داشت. گویا از بچه‌های اطراف قزوین بود.

در یک اکیپی با دوستانش آمده بودند به جبهه. ایشان هم آمده بود به‌عنوان آشپز. وقتی به او می‌گفتند «آشپز»، ناراحت می‌شد، می‌گفت: من آشپز نیستم. رزمنده هستم، آمده‌ام بجنگم!

وقتی مسئله‌ای پیش می‌آمد، آتش می‌شد و یا بچه‌ها می‌خواستند تک بزنند، ایشان سریع اسلحه را برمی‌داشت و می‌رفت خط.

بعد‌ها که عملیات شد، ایشان رفته بود خط و در یک درگیری به شهادت رسید و جنازه ایشان در خط ماند.

بعد از قضایای عقب‌نشینی، جنازه ایشان را پیدا کردند. تیر‌ها به سینه ایشان خورده بود و مثل لاله‌های سرخ وحشی، سینه‌اش شکافته شده بود. انگار ایشان هزار سال هست به خواب‌رفته هست.

جیب‌های او را بررسی کردم. یک‌تکه کاغذ درآوردیم. گویا وصیت‌نامه‌اش بود. یک مطلبی نوشته بود روی ورقه، طوری که هنوز ورقه را باز نکرده بودند. این نوشته رویش بود که: 
«یا حسین، من علاقه‌مند بودم که بیایم در صحرای کربلا، مرقد تو را زیارت کنم و در جوار تو باشم. امیدوار بودم که با گرفتن سلاح در دست می‌آییم و ظلم و ستم را از روی زمین برمی‌داریم و ما مردم ایران، پیروزی نهایی را به دست می‌آوریم و چهار دست‌وپا از نوار مرزی ایران تا کربلای تو پیاده به پابوس تو خواهم آمد و اگر نصیبم نشد، از تو می‌خواهم حسین جان! زمانی که شهید می‌شوم، مثل یاران خودت که در روز عاشورا آنها را به دامن گرفتی، سر من را هم به دامن بگیری.»

 منبع: صیفی‌کار، محسن، آن شش ماه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان همدان، تهران ۱۴۰۲، صص ۳۲۲، ۳۲۳

انتهای پیام/ ۱۱۹

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

وصیت‌نامه‌ای که بوی سیدالشهدا می‌داد بیشتر بخوانید »

فیلم/ گفتاری از وصیت‌نامه شهید «رمضان شیرعلی‌زاده»

فیلم/ گفتاری از وصیت‌نامه شهید «رمضان شیرعلی‌زاده»

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ گفتاری از وصیت‌نامه شهید «رمضان شیرعلی‌زاده» بیشتر بخوانید »

مروری بر زندگینامه شهید «حسین قاسم پور»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گلستان، شهید «حسین قاسم‌پور» یکم فروردین ۱۳۴۵، در روستای شیرنگ علیا از توابع شهرستان علی آبادکتول به دنیا آمد. پدرش اکبر، کشاورز بود. مادرش صغرا نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه در رشته تجربی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفدهم تیر ۱۳۶۵، در قلاویزان هنگام درگیری با نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و گردن، شهید شد. مزار او را در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
 
 
فرازی از وصیت نامه شهیدحسین قاسم پور
 
به نام الله، یاری‌دهنده انقلاب اسلامی و نابود کننده دشمنان اسلام و قرآن و با سلام و درود به روان پاک شهدا و با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با درود به مردم شهید پرور ایران.
 
من براساس رسالت و مسئولیتی که در برابر انقلاب اسلامی که خون بهای هزاران شهید و مجروح هست به جنگ علیه صدامیان کافر پرداختم و گام نهادن در این مسیر خدائی را یک فریضه می‌دانم و در این راه اگر دشمن را شکست دهیم پیروزیم و اگر کشته شوم، باز هم پیروزیم، چون شهید شده‌ام و به سعادت رسیده‌ام و در نزد خدا روزی می‌خورم.
 
پدر و مادر عزیزم این حقیر با کمال اندیشه این راه را که همان راه سرخ امام حسین (ع) هست انتخاب کرده‌ام و از کشته شدن باکی ندارم و، چون خداوند کسانی را که در راه حق جهاد می‌کنند ثابت قدم میدارد.
 
پدر و مادر عزیزم بار دیگر میگویم ما امانتی از جانب خدا هستیم و چه بخواهیم و نخواهیم از این دنیا می‌رویم و در مورد آن اعمالی که انجام داده‌ایم باز خواست می‌شویم.
 
مهم حیات اخروی می‌باشد و این دنیا هیچ ارزشی ندارد و شما را به صبر و استقامت سفارش می‌کنم که سبب نزدیکی به خداست و خدا را همیشه به یاد داشته باشید و به او توکل کنید. کافی هست که او را یار و مدافع باشد.
 
در خاتمه از منتظران واقعی حضرت مهدی (عج) که در نماز جمعه و دعای کمیل شرکت می‌کنند، التماس دعا دارم تا بدین وسیله خداوند مرا بیامرزد.
 
انشاءالله به امید و یاری خداوند این انقلاب اسلامی که در راه به ثمر رساندن آن خون‌ها ریخته شده هست، به انقلاب مهدی (عج) پیوند یابد.
 
خداوندا! من که لایق پذیرش دعوت و مهمانی تو نبوده‌ام، تو مرا اجابت کرده‌ای، پس خطاهایم را ببخش و به دیگر همرزمانم پیروزی عنایت فرما و همه را برای خشنودی خانواده‌های شان سالم به آنان برگردان.
 
انتهای پیام /

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مروری بر زندگینامه شهید «حسین قاسم پور» بیشتر بخوانید »