وصیت نامه شهدا

فیلم/ وصیت‌نامه شهید قدرت اله احمد بیگی

فیلم/ وصیت‌نامه شهید قدرت اله احمد بیگی

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ وصیت‌نامه شهید قدرت اله احمد بیگی بیشتر بخوانید »

انگیزه جبهه رفتن در وصیتنامه‌های شهدای بوشهر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از بوشهر، دفاع از کشور و آب و خاک مسئله‌ای هست که هم در ذات انسان‌ها ریشه دارد و از منظر اسلام کسی که در راه دفاع از اهل و خانواده و حتی صیانت از اموال خود کشته شود، اجر شهید را دارد.

بر همین اساس در طول تاریخ شاهد آن بوده‌ایم که هر زمانی بخشی از کشور ما مورد تهاجم بیگانه قرار می‌گرفت، مردم بر اساس وظیفه دینی و شرعی خود به دفاع می‌پرداختند.

وصیت‌نامه‌های بر جای مانده از شهدا دارای مضامینی هست و در متن آن‌ها مطالبی وجود دارد که به خوبی گویای نقش انگیزه‌های دینی آنان از عزیمت به جبهه‌ها هست. برای نمونه، در ادامه انگیزه جبهه رفتن شهدای شهر بوشهر را در وصیت‌نامه‌های آن‌ها می‌خوانیم:

شهید هادی ابرار

به همه بگویید اجباری نیست و با آگاهی کامل و هدفی مشخص پای در میدان آزمایش می‌نهیم و آن‌قدر می‌جنگیم تا جان‌مان را فدای اسلام کنیم تا خدا از ما راضی شود، با تصمیمی راسخ و اراده‌ای آهنین و امید وافر و تابعیت از الگوهایی، چون حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) و فرزند برومندش امام حسین (ع) مشتاقانه به دیدار معشوق می‌روم.

شهید ماشاءالله دشتی

خداوند به من عنایت کرد تا به عنوان یاری کوچک در کنار امام، این فریادگر زمان و رسواکننده ستمگران باشم و به ندای او که ندای امام حسین (ع) هست پاسخ دهم و با نبرد با کفار صدامی و جهانی کمر همت بربندم و در نبرد حق علیه باطل شرکت کنم و خون ناقابل خود را در این راه نثار کنم.

شهید حسن لک

اینجانب «حسن لک» بر خود واجب می‌دانستم که در این جنگ که آمریکای جنایت‌کار بر ایران اسلامی تحمیل کرده هست، شرکت کنم و بجنگم و هیچ کس مرا در این کار مجبور نکرده، فقط ایمان به خدا بود که توانست قلب مرا روشن نماید تا در این راه گام بردارم.

شهید غلامرضا جمهوری

آری اینک که انقلاب اسلامی به مرحله حساسی وارد شده هست؛ ولایت فقیه از هر سو مورد حمله دشمنان خدا قرار گرفته. من هم به عنوان فرد مسلمان و یک نفر ایرانی برای دفاع از اسلام و حریم کشور اسلامی به جبهه رهسپار گردیدم.

شهید علی محمودی

اینجانب «علی محمودی» با شناخت و آگاهی کامل و با عشق و علاقه‌ای که به سرور آزادگان عالم امام حسین (ع) و فرزند شایسته‌اش امام خمینی دارم داوطلبانه عازم جبهه‌های نبرد شده‌ام.

شهید عبدالرضا جمهوری

من احساس مسئولیت مکتبی کردم و به جبهه‌های جنگ راهی شدم. راهی شدن من فقط در این جمله خلاصه می‌شود «ِدینم را به اسلام ادا کنم و لبیک به ندای امام خمینی کبیر بگویم».

شهید سید حسن جعفری

به یاری خداوند توانا عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل کربلای خونین ایران می‌شوم و می‌روم تا بتوانم به فرمان حق عمل کنم تا شاید فیض شهادت نصیب من هم گردد.

شهید علیرضا بحرینی

من هم وظیفه خود دانستم که به جبهه‌های حق علیه باطل بروم تا خاک میهن اسلامی را از وجود مزدوران بعثی پاک کنم و صدام جنایت‌کار را نیست و نابود کنم.

شهید فریبرز گیتی‌زاده

مادر جان! بدان که من این راه را با آگاهی کامل انتخاب کرده‌ام و باید همچون مولا و سرورم امام حسین (ع) در این راه به شهادت برسم.

شهید مظفر خضری

من خود داوطلبانه به جبهه‌های نبرد آمدم با اینکه در روستا‌ها هم یک جهادگر بودم در جبهه‌ها هم این چنین هستم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

انگیزه جبهه رفتن در وصیتنامه‌های شهدای بوشهر بیشتر بخوانید »

ما مردم ايران از مرگ نمی‌هراسيم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید «عبدالرحیم احمدی» یکم خرداد ۱۳۵۰ در روســتای بیبرا از توابع شهرستان دشتستان به دنیا آمد. پدرش خداکرم، پاسدار بود و مادرش نرگس نام داشت، وی دانش آموز دوم راهنمایی و بسیجی بود که در روز سی ام دی ۱۳۶۶ در پادگان قدس برازجان بر اثر اصابت سهوی گلوله به شهادت رسید.

در وصیت نامه این شهید بزرگوار آمده هست:

با سلام و درود به يگانه منجي عالم بشريت حضرت امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام امت و با سلام بر شهيدان صدر اسلام از كربلاي حسيني تا كربلاي خميني (ره) وصيت‌نامه خود را شروع مي‌كنم.

«هرگز گمان مبريد آنانكه كه در راه خدا كشته مي شوند مرده اند بلكه آنان زنده اند و نزد خداوند روزي مي‌خورند»

اين وصيت نامه هايي كه اين عزيزان مي‌نويسند. مطالعه كنيد پنجاه سال عبادت كرده ايد. امام خميني (ره)

اكنون كه صدام جنايتكار و امريكاي خونخوار و ديگر ايادي شياطين در دنيا سعي در نابود كردن كشور جمهوري اسلامي ايران را دارند وظيفه ما دانش آموزان ايراني هست كه از اسلام و از هدف و آرمان‌هاي مقدس اسلامي دفاع كنيم. يا پيروزي شويم و به خانه برمي‌گرديم يا به فيض بالاتري كه همان شهادت هست مي‌رسيم.

تمام جهانيان فهميده‌اند كه ما مردم ايران از مرگ نمي‌هراسيم همانطور كه مولايمان اميرالمومنين(ع) فرمود اگر عرب و عجم به جنگ من بيايند من پشت به جنگ نمی‌كنم  تا تمام دشمنان دين را از پاي در آورم و دشمنان انقلاب و منافقين كور دل بدانند كه ما هم مثل مولايمان علی‌(ع) هستيم و بر ما واجب هست كه در اين نبرد شركت كنيم. اينک وصيت نامه خود را براي برادرانم و  خواهرانم و پدر و مادر عزيزم و براي تمام دوستان و خلاصه مردم ايران آغاز مي كنم.

وصيتم به برادران اين هست كه درسشان را بخوانند ، چون اسلام به علم سفارش بسياري نموده هست و راه مرا ادامه دهند وصيتم به خواهرانم اين هست كه حجاب خود را رعايت نمايند كه حجاب تو اي خواهر از خون من رنگين تر هست. از مادرم كه رنج بسياري در بزرگ كردن من كشيده هست مي خواهم كه مرا حلال كند. چون بعضي مواقع او را ناراحت كرده‌ام.

از تمام دوستان و همكلاسيهايم مي خواهم كه مرا حلال كنند و راهم را كه همان درس خواندن هست ادامه دهند.
از تمام اقوام و دوستان مي خواهم كه مرا حلال كنند از پدر و مادرم مي خواهم كه اگر شهيد شدم برايم گريه نكنند. و اگر مي خواهند گريه كنند براي علي اكبر امام حسين و قاسم بن حسن در صحراي دشت كربلا گريه كنند.

در پايان از تمام برادران مي خواهم كه امام را تنها نگذارند و به دستور امام بسيج را خالي نكنند نماز خود را هميشه در مساجد بخوانند چون امام فرمود: «مسجد سنگر هست و سنگرها را حفظ كنيد»

انتهای پیام/

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ما مردم ايران از مرگ نمی‌هراسيم بیشتر بخوانید »

انتشار بخشی از زندگی شهید «حسن آبشناس جامی» به‌مناسبت سالروز شهادتش


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گلستان، شهید «حسن آبشناس جامی» یکم مرداد ۱۳۴۸ در روستای گوگل از توابع شهرستان مینودشت دیده به جهان گشود. پدرش محمد، باغبان شهرداری بود و مادرش شاه پری نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته برق بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سی و یکم فروردین ۱۳۶۶ در سردشت توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر او در گلزار شهدای امامزاده یحیی بن زید شهرستان گنبدکاووس به خاک سپرده شد.

وصیتنامه:
خدایا اگر لیاقت شهادت دارم مرا آن گونه شربت شهادت بنوشان که رضای کامل تو را جلب نمایم.
اسلام امروز مظلوم واقع شده هست و احتیاج به نصرت دارد.
در مراسم پر شکوه نماز جمعه که سبب وحدت مسلمین هست شرکت کنید.
تقوی را پیشه خود نمایید، زیرا تنها سپری هست که انسان را در مقابل معاصی و گناهان محفوظ می‌دارد.
تا آخرین قطره خون خود دست از حمایت امام خمینی برندارید.

انتهای پیام /

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

انتشار بخشی از زندگی شهید «حسن آبشناس جامی» به‌مناسبت سالروز شهادتش بیشتر بخوانید »

شهید یونسعلی رنجبرپور؛ معلمی که مسیر جهاد و شهادت را با عشق پیمود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از البرز؛ «شهید یونسعلی رنجبرپور» فرزند حبیب در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۳۰ در یکی از روستا‌های منطقه ساوجبلاغ چشم به جهان گشود. وی در خانواده‌ای نسبتاً پرجمعیت بزرگ شد و تحصیلات ابتدایی خود را در همان روستا آغاز کرد. در سن ۱۲ سالگی، مادرش را از دست داد و این واقعه موجب شد نظم زندگی خانوادگی بر هم بخورد. شهید برای کمک به پدر و اداره امور خانه، مشغول کار در کارخانه‌ای در شهر نظرآباد شد و همزمان، تحصیل خود را در مدرسه شبانه ادامه داد.

با وجود شرایط سخت زندگی، موفق به دریافت مدرک دیپلم شد. در ادامه ازدواج کرد و صاحب یک فرزند شد. پس از آن، به خدمت نظام وظیفه رفت و پس از پایان سربازی، مجدداً در کارخانه مشغول به کار شد. عشق به تحصیل باعث شد در دانشسرای تربیت معلم شهر قزوین پذیرفته شود و با وجود فاصله ۹۰ کیلومتری بین محل کار و تحصیل، شب‌ها تا ساعت ۱۲ خود را به کلاس‌های دانشسرا می‌رساند.

پس از دریافت مدرک فوق دیپلم، وارد حرفه شریف آموزگاری شد. هم‌زمان با پیروزی انقلاب اسلامی، در هدایت دانش‌آموزان و مردم به راهپیمایی‌ها نقش فعالی ایفا کرد و در تظاهرات‌های سرنوشت‌ساز ۱۸ و ۲۲ بهمن ۵۷ در تهران حضور داشت. وی از نخستین اعضای آموزش‌دیده بسیج در محل زندگی خود بود و در پاسداری از امنیت و اموال مردم به‌صورت بسیجی مشارکت می‌کرد. در جریان مقابله با منافقین و عناصر ضدانقلاب، بار‌ها مجروح شد و مدتی در بیمارستان بستری و حتی زندانی قزلحصار شد که با پیگیری شهید بنی‌جمالی آزاد گردید.

با وجود داشتن چهار فرزند، راهی جبهه‌های نبرد شد. ابتدا سه ماه در جبهه حضور داشت و پس از خلع بنی‌صدر خائن، مجدداً عازم جبهه شد و در عملیات آزادسازی بستان شرکت کرد. پس از بازگشت، به کلاس درس بازگشت، اما عطش جهاد و دفاع از میهن او را به عملیات بیت‌المقدس کشاند. در این عملیات در قالب تیپ محمد رسول‌الله (ص) حضور یافت و به فیض عظیم شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضای نظرآباد به خاک سپرده شد و زیارتگاه یاران و شاگردانش شد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید یونسعلی رنجبرپور:

بسم الله الرحمن الرحیم

امام را دعا کنید.

سلام بر خمینی بت‌شکن، سلام بر یگانه مردی که در این زمان اسلام راستین را بر دنیا معرفی کرده.‌ای مردم قدر این مرد دنیا را بدانید که خداوند متعال نعمتی هست که بر ما لطف فرموده.

در ضمن من خیلی آرزو داشتم که امام عزیز را زیارت کنم ولی، چون که این سعادت نصیب من نشده و حالا که در جبهه هستم، اگر کسی از شما‌ها توانستید، به این دیدار برسید، سلام پر از مهر و محبت مرا به ایشان برسانید.

شهادت کار هر کس نیست، ممکن هست من هم از آنهایی باشم که افتخار شهادت را نداشته باشم.

اگر خدا نصیب کرد و من شهید شدم، فرزندانم طوری تربیت شوند که برای مکتب اسلام افتخارآفرین باشند. مبادا بچه‌های مرا کوچک بشمارید.

امیدوارم که بچه‌های من راه مرا و تمام شهیدان را ادامه دهند و هیچ‌وقت زیر بار ظلم نروند.

اگر من به افتخار شهادت نائل آمدم، در صورت امکان، اگر جنازه‌ام به دست‌تان رسید، لباس‌های خونی مرا نگاه دارید تا هر وقت چشم بچه‌هایم به آنها می‌افتد، خشم‌شان نسبت به کافران و دشمنان اسلام افزون شود؛ و تو‌ای منافق بدان که هدف من به خاطر مادیات نبوده بلکه بهترین زندگانی را در این دنیا داشته‌ام و تنها سعادت در آخرت بود که مرا به این راه کشاند و این را می‌دانم که گفته قرآن حق هست که می‌فرماید:

«صم بکم عمی فهم لا یرجعون»

آنان کر و گنگ و کورند و از ضلالت خود بر نمی‌گردند.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار.

مرگ بر آمریکا و دشمنان اسلام.

نابود باد کفر جهانی.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شهید یونسعلی رنجبرپور؛ معلمی که مسیر جهاد و شهادت را با عشق پیمود بیشتر بخوانید »