وصیت نامه شهدا

وصیت‌نامه شهید: لطفا حیوان نباشید!

وصیت‌نامه شهید: لطفا حیوان نباشید!



شهید عباس حسین جانی - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید عباس حسینجانی از دانش آموزان دبیرستان سپاه تهران (مکتب الصادق(ع)) بود که در سوم یهمن ماه سال ۶۵ به شهادت رسید. وصیت‌نامه این شهید بزرگوار به این شرح است:

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَیٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ (۱)

السّلام علیک یا رسول اللٓه
السّلام علیک یا امیرالمومنین
السّلام علیک یا فاطمة الزهراء
السّلام علیک یا حسن ابن علی
السّلام علیک یا ثاراللّٓه یا اباعبداللّه

با سلام بر امام زمان سلام اللّه علیه و سلام  بر ارواح طیبه شهیدان وصیّت نامه خود را آغاز می کنم؛

در آغاز لازم است بگویم که شهادت می دهم که خداوند خالق ما است و ۱۲۴ هزار پیامبر فرستاده تا مردم را هدایت کند که خاتم آنان حضرت محمّد(صلوات الله علیه و آله) و ۱۲ امام معصوم علیهم السلام که عترت پیامبر هستند و آخر آنان حضرت ولیعصر (عجل الله فرجه) می باشد.

حال که از این دنیا می روم و عروج می نمایم، از خداوند عروج خونین را مسئلت دارم و دوست دارم چون مولایم حسین باشم تا در مقابل رسول اللّه و دو برادر شهیدم (۲)خجل نباشم.

شما ای عزیزان که در مساجد نماز می گذارید، بدانید و آگاه باشید که اجری عظیم دارید چون امام گفته است مسجد سنگر است.
آن کسانی هم که در مسجد کمک های جبهه را آماده می کنند، اجری عظیم دارند.
عاشقان بسیج که به حقّ عاشقان لقاءاللّه هستند نیز، اجری عظیم دارند.

ای مردم عزیز سعی کنید، حداقل نمازتان را در مسجد بخوانید و به هر نحوی که می توانید در این جنگ شریک باشید و مبادا در هر زمان و مکانی بگویید مثلاً من آنقدر برای جنگ دادم و دیگر حقّی بر گردن من نیست!

 آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ ، آه از کمبود توشه

ای مردم مگر نمی دانید هر لحظه از عمرتان حساب دارد پس بیایید هر لحظه از آنرا به حساب بکشید و بگویید که باید برای خدا کار کنم که الآن برای خدا کار کردن همان برای جبهه
و در خط امام کار کردن است.
البته غیر از نیّت که حساب آن جدا است.

ای مردم امام حسین(علیه السلام) گفت: “هل من ناصر ینصرنی؟” ولی کسی به یاریش نشتافت! مبادا روزی امام بگوید هل من ناصر ینصرنی و از این ملّت یاوری برای ایشان نباشد.

اینجا صحنه عمل است پس هر که دنبال خیر و راه حقّ است بشتابد، بیاید تا رستگار شود!  بیایید به دامن اسلام پناهنده شوید که اسلام همیشه پذیرا می باشد!
هر قدر گناه کردی، نا فرمانی خدا کردی، دوستی دشمنان اهل حقّ را کردی توبه کن و باز گرد.
همین گونه به میدان برو و قلبت را خالی از باطل کن و حبّ اهل بیت علیهم السلام را در قلب خود جای ده.

ای مردانی که خود را به شکل زنان می کنید! مگر نمی دانید که اگر چنین باشید، دشمن امام زمان هستید؟! فرمان امام امت را زیر پا گذاشتید و کاری کردید که قلب امام امّت را به درد آوردید!

خوب این سخنانی بود که گفتم تا شاید باعث هدایت عده ای شوم، تذکر دیگری را لازم می دانم و آن اینکه:
اوّلا تمام نیّت های خود را جدی داشته باشید و این را در نظر بگیرید که اگر برای عملی در اسلام اجری باشد، برای نیّت آن می دهند که الاعمال بالنیّات.

دوّما کسانی از شما نباشند که بگویند: کرم و رحمت خداوند زیاد است و ما را می بخشد!
آیا یقین دارید که حتما می بخشد یا خیر؟!

ای کسانی که به فکر دنیا و جمع اموال هستید، بیایید برای خدا در خط امام حرکت کنید و اعمال، رفتار، فکر و کوشش خود را برای اسلام بگذارید.
اگر می خواهید برای دنیا کار کنید، بکنید، ولی بدانید که نباید مثل حیوان باشید، ظاهرش انسان است که خدا خلق کرده امّا اصل شخصیت هر کسی در آن دنیا به وقت حشر مشخص می شود.

پیامم به جوانهای بسیجی و جوانهایی که توان جنگ دارند و در شهر خود را مشغول دنیا کرده اند و یا به هر صورتی دل به دنیا دارند و هنوز یقین پیدا نکرده اند که باید کوله بار را جمع کرد و از این دیار رفت این است که اسلام خون می خواهد.
 
ای عاشقان فرصت را غنیمت شمارید بشتابید و به ندای هل من ناصر ینصرنی امام لبیک بگویید، مگر فضلیتی بالاتر از این است که امام ما که نماینده امام زمان است بگوید:
من از دور بر بازوی قدرتمند شما بوسه می زنم و بر این بوسه افتخار می کنم!

دیگر هرچه توانستم بگویم و آنچه را که در این دنیای فانی تجربه کرده بودم گفتم، از همه برادران که مرا می شناسند طلب حلالیت می کنم، در مراسم ختمم بگویید که اگر کسی طلبی دارد، بیاید و بگیرد و اگر نمیگیرد، حلال کند! انشاءاللّه که حقّی باقی نمی ماند.

دیگر سخنی ندارم جز اینکه به سوی حقّ بشتابید!

وَالسّلام علیٰ من التّبع الهدیٰ

از همه شما می خواهم دعا کنید که با اباعبداللّه الحسین علیه السلام محشور شوم.                                    

پیام به خون امضاء شده تان را دیدم! امضای سرخ و پیکر های پاک در خون تپیده تان را با چشم جان نظاره کردم.
اینک ما مانده ایم و تنها راه در پیش، آن هم ادامه راه شما تا فراغ جان از تن مان یا تا سقوط تکلیف از گردنمان!

عباس_حسینجانی

(۱) سوره توبه آیه ۱۱۱
(۲) قبلا دو برادرشان محمدرضا و مجتبی به شهادت رسیدند.

مزار سه برادر شهید در قطعه ۲۷ بهشت زهرا سلام الله علیها ردیف ۱۰۶ شماره ۶ و در جوار هم قرار دارد.

یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد!

ولادت : ۲۴ فروردین ۱۳۴۷
شهادت : ۳    بهمن    ۱۳۶۵

عملیات : کربلای ۵ شلمچه



منبع خبر

وصیت‌نامه شهید: لطفا حیوان نباشید! بیشتر بخوانید »

شهید تورج: ملت ایران! حامی روحانیت مبارز باشید

شهید تورج: ملت ایران! حامی روحانیت مبارز باشید



1061/شهید تورج جلالوند: ای ملت ایران! حامی روحانیت مبارز و متعهد باشید

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.

می‌خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره‌ها،‌ شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».

تبرک لحظاتمان با شهید تورج جلالوند:

بسم الله الرحمن الرحیم

پروردگارا من برای رضای تو وامام زمانم و نایب بر حقش، امام خمینی قدم به صحنه جهاد علیه کفر می‌گذارم  بدان امید که یا مرا به فیض شهادت برسانی و یا مرا بیامرزی و توبه‌ام را بپذیری که در هر حال به تو نیازمندم.

ای خدای بزرگ این مخلوق درمانده و ضعیف حال که به سوی تو آمده او را از درگاهت مران گناهانش را بیامرز و از درگاهت ناامید مگردان؛ من بسیار تلاش ب کرده‌ام که در راه تو باشم و  بنده‌ای مخلص باشم.

 خدایا این قطره خون ناچیز و جان ناقابل مرا برای گسترش اسلام بپذیر، مرا یاری کن تا در راهت گام بردارم،‌قدرت صبر و طاقت بر من عنایت کن.

مادر عزیزم مرا ببخش و از من راضی باش تا خدا از من خشنود شود؛‌ صبور باش و افتخار کن که فرزندت فدای اسلام و خاک پای اسلام شود. بعد از شهادت من گریه نکن مانند امام عزیزمان که در شهادت پسرش گریه نکرد.

 برادران و خواهرانم شما را سفارش به درک بینش توحیدی در تمام ابعاد زندگیتان می‌کنم که سرچشمه تقوا است؛ برادران من از شمامی خواهم که نگذارید سلاح من به زمین بیفتد زیرا منافقین شاد می شوند اکنون زمان امتحان است در جبهه حق علیه باطل.

ای ملت ایران هرگز فریب منافقین و روشنفکران غرب و شرق زده را نخورید  و روحانیت مبارز را حامی باشید و راه شهدا را ادامه دهید.



منبع خبر

شهید تورج: ملت ایران! حامی روحانیت مبارز باشید بیشتر بخوانید »

ما در قبال اسلام مسئولیت سختی داریم

ما در قبال اسلام مسئولیت سختی داریم



ما در قبال اسلام مسئولیتی بس سخت داریم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شهید «علیرضا جهانی انور» در ششم آذرماه ۱۳۴۵ در تبریز چشم به جهان گشود. وی پس از سپری کردن دوران کودکی و نوجوانی راه طلبگی را در پیش گرفت و پس از انقلاب شکوهمند اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و پس از مدتی مجاهدت در راه اسلام، سرانجام در ۲۵ خردادماه ۱۳۶۳ در اشنویه به آرزوی خود که همانا شهادت در راه اسلام بود رسید و به جمع همرزمان شهیدش پیوست.

فرازی از وصیت‌نامه شهید:

ما در قبال اسلام مسئولیتی بس سخت داریم که باید به این مسئولیت عمل نمائیم و در این راه باید ائمه اطهار را الگوی خود قرار دهیم، پس همیشه در خط حزب‌الله بوده، جبهه‌ها را فراموش نکنید.

دشمن آخرین حربه‌های خود را علیه لشکر اسلام به کار می‌برد و با این کار می‌خواهد در دل حزب‌الله خوف ایجاد کند در حالی که با هر شهید چنان روحیه‌ای در رزمندگان ایجاد می‌شود و چنان شوری به وجود می‌آید که گویی شیران هستند که قلب دشمن را بدرند.



منبع خبر

ما در قبال اسلام مسئولیت سختی داریم بیشتر بخوانید »

شهیدی که «حاج قاسم» برایش صدقه کنار می‌گذاشت + عکس

شهیدی که «حاج قاسم» برایش صدقه کنار می‌گذاشت + عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شهید محمدحسین محمدخانی، فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا(ع) در سوریه و یکی از فرماندهان توانمند ایرانی در جبهه دفاع از حرم بود. متولد نهم تیرماه ۱۳۶۴ و از فعالان بسیج دانشجویی و ستاد تدفین شهدای گمنام بود.


حاج عمار!

یکی از این فرماندهان که در سوریه حضور مستشاری دارد و مدتی با شهید محمدخانی ارتباط داشته است، در گفتگویی به آشنایی خود با شهید محمدخانی و اولین دیدارش با او در سوریه اشاره می کند و می گوید: «با پدر محمدحسین سال۶۴ در منطقه عملیاتی والفجر۸ آشنا شدم. مدت ها آن جا با هم بودیم. آن موقع محمدحسین شیرخواره بود. سال ها از این آشنایی گذشت و محمدحسین در خانواده مذهبی و ولایی اش رشد کرد.

جوان بسیار مودب و با اخلاقی بود. شنیده بودم که در سپاه مشغول شده، اما نمی دانستم کجا. تا اینکه برای اولین بار در حلب، ایشان را در قرارگاه عملیاتی دیدم. تصور کردم محمدحسین آن جا مسئول دفتر قرارگاه است، اما در اولین جلسه ای که در قرارگاه تشکیل شد و در آن شرکت کردم متوجه شدم محمدحسین در ردیف مسئولین و فرماندهان قرارگاه نشسته و در مورد مسائلی که درباره منطقه عملیاتی عنوان می شود، صحبت هایی می کند. برایم خیلی جالب بود. مانده بودم چرا و چطور محمدحسین توی این قضیه ورود کرده. از نفر بغل دستی ام پرسیدم: «ایشان این جا چه کاره هستند؟!»

او هم گفت: «عمار را می گویی؟» آن موقع نمی دانستم که او بین بچه ها به عمار معروف است، بهش اشاره کردم و گفتم: «نمی دونم. این آقای جوان را می گویم.» گفت: «ایشان عمار، فرمانده تیپ سیدالشهدا(ع) هستند.» یک لحظه جا خوردم! مانده بودم چطور این جوان با این سن و سال کم به این جایگاه رسیده! اصلا با وجود رابطه نزدیک من و پدرش، چطور او از سوریه رفتن محمدحسین و فعالیتش در این زمینه چیزی به من نگفته؟! سابقه آشنایی خانوادگی که با هم داشتیم، دلیل خوبی برای باز کردن سر صحبت با او بود. تمام مدت جلسه منتظر فرصتی بودم تا با هم گپ بزنیم.

تقریبا یک ساعت بعد این فرصت فراهم شد. محمدحسین به من گفت که حدود سه سال است به سوریه و مناطق مختلف درگیری اش رفت و آمد دارد. این سال آخر هم توی تیپ سیدالشهدا(ع) خدمت می کرده و مسئولیت عملیات تیپ بر عهده اش است. محمدحسین خیلی باحوصله از عملیاتی که در لازقیه انجام داده بود، برایم حرف زد. به لطف خدا، آن جا پیروزی های درخشانی هم به دست آورده بود.

در نهایت در عملیات محرم، در تاریخ ۱۶ آبان ۹۴ به درجه والای شهادت نائل شد و پس از تشییع در تهران در قطعه ۵۳ گلزار شهدای  تهران، در جوار مزار عموی شهیدش، ولی الله محمدخانی به خاک سپرده شد.

پس از شهادتش، حاج قاسم سلیمانی با کلماتی مقتدرانه او را این‎گونه توصیف کرد: رشادت‌ها و شجاعت‌های شهید عمار مانند همت بود، عمار مثل پسرم بود، همیشه برایش صدقه می‌گذاشتم و میگفتم مراقب خودتان باشید.


رفاقت با حسین(ع) تا پایان راه

یکی از دوستان هیئتی شهید محمدخانی رفاقت او با امام حسین(ع) و شهدا را یادآور می شود و می‎گوید: «محمدحسین محمدخانی دو تا رفاقت خیلی جدی داشت. یکی رفاقت با شهدا و یکی رفاقت با امام حسین(ع) و همه زندگی اش را پای این دو رفاقت گذاشت. گاهی پیش می آمد که هیئت مشکل مالی داشت و پول در جیب بچه ها نبود. می گفت هر کس هر چه دارد بدهد برای هیئت. یا روش او برای جذب کمک برای هیئت این بود که بعد از مراسم میکروفن به دست می گرفت و می گفت: دستگاه امام حسین(ع) به پول من و تو نیاز ندارد، ولی این جا فرصتی است تا به مال خودمان برکت بدهیم. با هر چه که داری و در توانت هست به هیئت کمک کن.»

امین قانعی با بیان اینکه تمام زندگی شهید محمدخانی امام حسین(ع) بود، به ذکر خاطره ای از او می پردازد و می گوید: «بعد از عروسی محمدحسین با برادرم و یکی دیگر از دوستان به صورت خانوادگی به منزلش در تهران رفتیم. اولین کاری که در این دیدار به خواست شهید محمدخانی کردیم این بود که روضه خواندیم و سینه زدیم. چهار نفر هم بیشتر نبودیم. بعد هم برای ما پیتزا خرید و شام روضه را خوردیم! یک شعری بود که محمدحسین همیشه می خواند. می گفت: داریم با حسین حسین پیر می شویم؛ خوشحال از این جوانی از دست رفته ایم. به واقع هم همین طور بود.»

وصیت نامه شهید محمدحسین محمد خانی
سلام بر شما (ائمه معصومین) که بندگان خاص خدایند و از هر چه که داشتید د ر راه خداوند و معبود و معشوق خویش گذشتید.

سلام بر شما که متقیان راه اﷲ هستید.

با الها!  از این که به بنده ی حقیرت توفیق دادی که در راهت گام بردارد. تو را سپاس می گویم و از این که توفیقم دادی که در جبهه در کنار خالصان و مخلصان راهت قدم بر دارم،  تو را شکر و سپاس می گویم.

در این راه، دیدار خودت را هم نصیبم گردان!



«قصه دلبری» خاطرات خواندنی همسر شهید محمدخانی است که نویسنده ترجیح داده روایت همسر شهید را یک تکه و بدون توقف بنویسد. او از فصل‌بندی و تقطیع خودداری کرده و با یک‌دست و روان کردن متن، به مخاطب کمک می‌کند تا یک‌نفس کتاب را به انتها برساند.

منبع: جهان



منبع خبر

شهیدی که «حاج قاسم» برایش صدقه کنار می‌گذاشت + عکس بیشتر بخوانید »

زخمش خوب نشده بود که رفت و شهید شد

زخمش خوب نشده بود که رفت و شهید شد



نگاهی به زندگی‌نامه شهید «یوسف اسماعیل‌پور»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «یوسف اسماعیل‌پور» در دوم تیرماه ۱۳۴۵ در محله امیرخیز به دنیا آمد. وی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در انجمن اسلامی فعالیت کرد و با آغاز دفاع مقدس به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و پس از حضور در چند عملیات، سرانجام در تاریخ هفتم اسفندماه ۱۳۶۲ در عملیات خیبر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

زندگی‌نامه شهید:

دوم تیرماه ۱۳۴۵ در محله امیرخیز به دنیا آمد. آخرین فرزند خانواده بود. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان شریف‌زاده گذراند و در مقطع راهنمایی مشغول تحصیل شد. این دوران مصادف بود با اوج‌گیری مبارزات مردم ایران علیه رژیم شاه. او بیش از سایر هم‌سن و سالان خود در تظاهرات شرکت داشت.

از ابتدای تشکیل انجمن اسلامی در مسجد رسول‌الله(ص)، از اعضای اصلی و فعال این انجمن بوده، فعالانه در جهت تبلیغ انقلاب تلاش می‌کرد. پس از تشکیل واحد احتیاط در مسجد حاج نوروز، در آن‌جا شروع به فعالیت نمود.

بعد از ورود به سپاه تبریز و طی دوره آموزشی، عازم جبهه شده، در عملیات والفجر ۴ شرکت نمود. اعزام بعدی‌اش، همزمان با شروع عملیات خیبر بود که در این عملیات بزرگ(جزایر مجنون) به شهادت رسید.

خصوصیات بارز شهید:

خوش‌رو، خوش‌اخلاق و خوش برخورد بود. به واجبات مخصوصا نماز جماعت و نماز جمعه اهمیت زیادی قائل بود. عشق و علاقه خاصی به ائمه اطهار(ع) داشت.

خاطرات، برادر شهید:

برای مرخصی آمده بود و از ناحیه شانه زخمی. در خانه کسی از مجروحیتش خبر نداشت. یعنی خودش راضی نمی‌شد کسی بفهمد که او زخمی شده است. یوسف می‌گفت: می‌روم دوش بگیرم.

به مادرم گفتم: برو ببین چی شده؟ مثل این که زخمی شده است.

هر کاری کرده بود، یوسف اجازه نداده بود جای زخمش را ببیند. حدود ۱۰ روز بعد از این ماجرا دوباره به جبهه برگشت که خبر آمد شهید شده است.

فرازی از وصیت‌نامه شهید:

برادران عزیز، قدر لحظه‌هایتان را بدانید، به دنیا پایبند نباشید. چنان که رسول‌خدا(ص) می‌فرمایند: دوستی انسان در دنیا سه حالت دارد، ثروت که انسان در موقع مرگ دست از همه آن‌ها برمی‌دارد. دوم دوست، اولاد و عیال انسان است و موقعی که در قبر گذاشته می‌شود، آن‌ها هم فرد را تنها می‌گذارند و از انسان دور می‌شوند اما سومین، عمل‌های خود شخص است. هرکجا برود، کنارش است در قبر و هر کجای دیگر.

امیدوارم تمامی آشنایان مخصوصا نزدیکان مرا حلال کنند. اگر بدی دیده‌اند مرا ببخشند. چون وقت نبود وصیت‌نامه‌ام را این‌طور نوشتم. به امید پیروزی رزمندگان اسلام. از امام اطاعت کنید که عصاره اسلام است. او را تنها نگذارید که نایب امامان است. به گفته‌هایش عمل کنید چون اسوه بشریت قرن است. او را دعا کنید که به ثمر رساننده انقلاب است.

انتهای پیام/



منبع خبر

زخمش خوب نشده بود که رفت و شهید شد بیشتر بخوانید »