وصیت نامه شهید

شهید آسیابان‌نژاد: باید خود را شکست و در مقابل خدا هیچ شد

شهید آسیابان‌نژاد: باید خود را شکست و در مقابل خدا هیچ شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، شهید «بیوک آسیابان‌نژاد» یکی از گل‌های معطر گلستان جهاد و شهادت است که در لباس مقدس پاسداری در جبهه حضور یافت و شربت شهادت نوشید.

«بیوک آسیابان‌نژاد» سال ۱۳۳۷ در محله «عباسی» تبریز متولد شد و تحصیلات خود را تا اخد مدرک دیپلم در این شهر ادامه داد. سپس به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و مسئولیت بخش عقیدتی سیاسی را برعهده گرفت.

وی در جریان جنگ تحمیلی برای حفاظت از میهن اسلامی عازم جبهه‌ها شد و ۷ اسفند سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر هنگامی که فرزندش ۲۰ روزه بود، به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش پس از ۱۸ سال مفقودی، کشف و در تبریز به خاک سپرده شد.

این شهید والامقام در فرازی از وصیت‌نامه خود که اندکی پیش از شهادتش به تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۶۲ نگاشته، چنین آورده است:

باید خود را شکست و در مقابل خدا هیچ شد که هستی از اوست. نباید به این زندگی مادی راضی شویم که خداوند راضی نیست. می‌فرماید: «ارضیتم بالحیاه الدنیا؟ آیا به این زندگی دنیایی راضی شدید؟»

باید جهاد کرد؛ هم جهاد اصغر و هم جهاد اکبر. از تمامی تعلقات دنیوی باید دست شست که در ابتدا مشکل، ولی بعد آسان است؛ مثل کودکی که هنوز از رحم مادر متولد نشده است و تولدش با مشکل همراه است. اگر چنین شدیم، دیگر دنیا برای ما جز زندانی بیش نیست و رضایت ما در آخرت است.

خدایا! شاکرم که ما را به این جبهه‌ حق علیه باطل کشاندی. باید آماده شد برای سفر. اما چه سفری؟ سفر الى الله، سفری که مقصد و منتهی معشوق است. سفری که مطلب و منظور و مذهب و مشرب و مأمن است. سفر، ملاقات با خداست. اما چگونه؟ آن طور که خداوند می‌خواهد. خدایا! من چمدان سفر را بستم و از تو‌ ای مهربان تمنا دارم بپذیری. خدایا! جز تو کسی را ندارم؛ خودت فرمودی که بیایم:

باز آ، باز آ هر آن چه هستی باز آ / گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ

این درگه ما درگه نومیدی نیست / صد بار اگر توبه شکستی باز آ

خدایا! اگر شهید نشوم، آیا رو سیاه و رسوا نخواهم بود؟ بار الهی! تو را به حق مقربین درگاهت ما را در روز قیامت روسفید بفرما. خدایا! تا آخرین نفس، یک آن ما را به خودمان واگذار مکن. خدایا! در آخرین لحظات ما را با نور ایمان، قرآن، پیامبر و امامان بمیران. قلوب مؤمنین را پاک و مطهر بفرما. ما را از رذایل اخلاقی برکنار بگردان.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید آسیابان‌نژاد: باید خود را شکست و در مقابل خدا هیچ شد بیشتر بخوانید »

شهادت تنها راه سعادت و خوشبختی است

شهادت تنها راه سعادت و خوشبختی است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، شهید «محمدرضا آقاسی جاوید» یکی دیگر از گل‌های معطر گلستان جهاد و شهادت است که در لباس مقدس پاسداری در جبهه حضور یافت و شربت شهادت نوشید. وی که در سال 1342 در تبریز دیده به جهان گشود، در 24 آبان 1359 در سوسنگرد به مقام رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در گلزار شهدای اهواز به خاک سپرده شد.

این شهید والامقام در وصیت‌نامه خود که اندکی قبل از شهادتش به تاریخ 3 آبان 1359 نگاشته شده، چنین آورده است:

بسم الله الرحمن الرحيم

بعد از عرض سلام، سلامتی شما را از خداوند متعال خواهانم و امیدوارم زیر سایه‌ی اسلام با خوشی و شادمانی زندگی کنید. به چند کلمه‌ای که می‌خواهم خدمت شما عرض کنم، گوش فرا دهید.

ای مادر و پدر و ای خواهر و برادران من! من از راه خیلی دور با شما صحبت می‌کنم؛ راهی که از غرب تا به جنوب کشیده می‌شود. من از شهر سوسنگرد با شما صحبت می‌کنم؛ از شهری که هر روز شاهد شهیدان کوچک و بزرگی است که بر اثر خمسه خمسه‌های دشمن به شهادت می‌رسند، شهری که از در و دیوار آن ناله‌ی بچه‌های یتیم و مادرانی که فرزندان خود را از دست داده‌اند به گوش می‌رسد. من از شهری با شما صحبت می‌کنم که همه جای آن را ویرانی در بر گرفته است، شهری که در آن تنها شهادت نصیب انسان می‌شود. سوسنگرد در حال جهاد است، جهاد علیه دشمن.

ای مادر! این جا به منزله‌ی بهشت وسیعی است که کم‌کم در آن به جلو حرکت می‌کنیم. ای مادر و ای پدر و ای خواهر و ای برادر من! این راهی است که هابيل و حسین‌ها رفته‌اند، راهی که تنها راه سعادت و خوشبختی در آن است. پس بیایید در این راه حسینی که رهبرش خمینی است، قدم بگذاریم. ای مادر! تو وظیفه‌ای بزرگ تر از این داری. تو باید به راهی بروی که زینب (س) پیمود. باید همچون زینب (س) استوار باشی و تا حد توان فرزندانت را به این جهاد بزرگ دعوت کنی. ای مادر! هیچ گونه ناراحتی نداشته باش. چون تو نیمی از وظیفه‌ات را که بر عهده داشتی، انجام دادی و حال زمان آن است که کاری زینبی بکنی.

ای پدرا وظیفه‌ی شماست که سنگر برادران و فرزندان خود باشی و هر چه بیش‌تر فرزندانت را به اسلام واقعی دعوت کنی. به آنان یاد بده چگونه جنگ کردن را، به آنان یاد بده چگونه نماز خواندن را، به آن‌ها یاد بده چگونه زیستن را و به آن‌ها یاد بده جهاد کردن را. خود نیز مثل ابوذر محکم بوده و در مقابل تمامی مشکلات زندگی صبور و شکیبا باش. از زحماتی که برای من متحمل شدی، بسیار تشکر می‌کنم و از شما می‌خواهم دعا کنید تا من به آرزویی که میلیون‌ها مسلمان دارند، برسم و آن آرزوی «شهادت» می‌باشد.

ای خواهر! ای خواهری که وظیفه‌ای هم چون وظیفه‌ی فاطمه (س) داری! شما هم به نیرویتان بیفزایید و راهی را که فاطمه (س) پیموده است، بپیمایید و برای جامعه مادرانی باشید هم‌چون مادری که خمینی را پرورش داد؛ هم‌چون مادری که حسین (ع) را بزرگ کرد. من از خداوند متعال خوشبختی و سعادت شما خواهران جانباز و انقلابی را خواهانم.

ای برادران! چشم خود را از مادیات بردارید و به روز آخرت فکر کنید. بر مادرمان مهربان باشید و هر چه بیش‌تر در راه اسلام خدمت کنید و نگذارید کسانی به عنوان دوست، شما را فریب بدهند. بر تمامی دشمنان غلبه کنید و خود را در صف مسلمین قرار دهید. اعضای خانواده‌ی عزیزم! از شما خواهش می‌کنم با یکدیگر مهربان باشید و تنها تقاضایم این است که اصلا نگران من نباشید. همواره دعا کنید تا من و امثال من که هم‌اکنون در جبهه‌ها در حال جنگند، به آرزوی دیرینه‌ی خود که شهادت است برسیم. اگر این توفیق نصیبم نشد، حتما به آغوش پر مهر شما باز خواهم گشت.

و السلام علیکم و رحمة الله و بركاته.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهادت تنها راه سعادت و خوشبختی است بیشتر بخوانید »

ما اهل کوفه نیستیم که امام خود را تنها بگذاریم

ما اهل کوفه نیستیم که امام خود را تنها بگذاریم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، شهید «بهزاد آریانا» یکی از دلاورمردان لشکر ۳۱ عاشوراست که جان شریف خود را در راه میهن و نظام اسلامی فدا کرد.

وی سال ۱۳۴۶ در شهرستان «اهر» دیده به جهان گشود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از اولین کسانی بود که فعالیت خود را در پایگاه مقاومت بسیج «شهید مدنی» مسجد امام خمینی (ره) آغاز کرد و پس از آغاز جنگ تحمیلی، با وجود کمی سن و سال، با تلاش زیاد عازم جبهه شد.

«بهزاد آریانا» با حضور در عملیات «والفجر چهار» در منطقه عمومی «پنجوین»، بر اثر اصابت ترکش از ناحیه سر مجروح و با سر و صورت خونین به دیدار معبود شتافت.

این شهید والامقام در وصیت‌نامه خود چنین آورده است:

با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی و شهدای گلگون‌کفن اسلام. اینجانب به خاطر فرمان امام احساس مسئولیت کرده و به جبهه‌های حق علیه باطل می‌شتابم تا به ندای امام امت، خمینی بت‌شکن لبیک گفته و سنگر شهیدانی را که در این راه کشته شده‌اند، پر کنم.‌

ای حسین،‌ ای سرور آزادگان! اگر در آن دشت گرم و خونین کربلا کسی به ندای «هل من ناصر ینصرنی» تو پاسخ نداد، ما امروز به ندای امام امت، خمینی بت‌شکن لبیک می‌گوییم و به جبهه‌ها می‌شتابیم تا با کسانی که به میهن اسلامی ما تجاوز کرده‌اند، بستیزیم و به آن‌ها نشان دهیم که اسلام همیشه زنده و پایدار است و هیچ قدرتی نمی‌تواند با قدرت اسلام به ستیز برخیزد و با قدرت ایمان بجنگد. ما هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهیم که کشور ما زیر چکمه‌های امپریالیسم قرار گیرد. ما با شهیدان میثاق بسته‌ایم که راه آن‌ها را ادامه دهیم و این کار را نیز به اتمام خواهیم رساند و تا به هدف و مقصود خود که شهادت است، نرسیم، از پای نخواهیم نشست. هیچ‌گاه ترس و وحشتی به خود راه نمی‌دهیم و از توپ و تانک و مسلسل‌های آمریکایی نمی‌هراسیم؛ زیرا ایمان داریم که اگر در این راه کشته شویم، به سعادت رسیده‌ایم و اگر هم زنده بمانیم، باز به هدف خود رسیده‌ایم.

ما اهل کوفه نیستیم که امام خود را تنها بگذاریم؛ همیشه و هر لحظه پشت امام خود ایستاده‌ایم و حاضر هستیم در این راه، با مال و جان خود به جهاد برخیزیم. اگر من نیز در این راه شهید شدم، از خانواده و آشنایان تمنا دارم که برای من هیچ‌گاه نگریند؛ زیرا این کار باعث سوءاستفاده‌ دشمنان و منافقان می‌شود.

از شما تمنا دارم که از دوستان و آشنایان برایم حلالیت بگیرید و به آن‌ها بگویید که اگر از من بدی دیده‌اند، ببخشند؛ از تمام هم‌سالانم و از یکایک اهل خانواده مخصوصاً پدرم حلالیت می‌خواهم. در خاتمه از تمام هم‌سنگرانم تقاضا دارم که همیشه امام را دعا کنند و همواره پشتیبان ولایت فقیه باشند و از فعالیت خود دست برنداشته و دشمنان اسلام را سرکوب کنند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ما اهل کوفه نیستیم که امام خود را تنها بگذاریم بیشتر بخوانید »

«صدام» نمی‌دانست که ایران «روح‌الله» و «حزب‌الله» دارد

«صدام» نمی‌دانست که ایران «روح‌الله» و «حزب‌الله» دارد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «عبدالله آزادی» یکی از گل‌های معطر گلستان جهاد و شهادت است که جان شریف خود را تقدیم ارزش‌های اسلام و انقلاب کرد.

وی سال ۱۳۴۳ در محله «مارالان» تبریز دیده به جهان گشود و در ۲۳ خرداد سال ۱۳۶۱، هنگامی که فرماندهی گروهان «شهید نوری» را برعهده داشت، در «مهاباد» به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

این شهید والامقام در فرازی از وصیت‌نامه خود چنین آورده است:

«برادرانم! از خدا می‌خواهم که شما را در راه این انقلاب پابرجا و استوار سازد. می‌دانم که همگی مفهوم شهادت را می‌دانید و به خوبی آگاه هستید که این انقلاب به این خاطر بود که ملت ایران دیگر زیر بار زور نرود؛ اما شیطان بزرگ آمریکا، وقتی دید ملت ایران می‌خواهد روی پای خود بایستد، به صدام کافر دستور داد تا به ایران حمله کند؛ صدام بی‌فکر هم چنین خیال می‌کرد که قدرت ارتش ایران از بین رفته است و می‌تواند ایران را سی روزه بگیرد؛ ولی نمی‌دانست ایرانی که قصد تصرف آن را دارد، «روح‌الله» و «حزب‌الله» دارد و اکنون به فکر عقب‌نشینی است.

شما خواهرانم! باید صبر داشته باشید. می‌دانم که برای خواهر مشکل است که مرگ برادرش را تحمل کند. مادر و خواهرانم! بعد از شهادت من گریه نکنید؛ چون با گریه‌ خود دشمنان اسلام و امام را شاد می‌کنید. شما باید صبر زینبی و صبری دشمن شکن داشته باشید.

پدر و مادر و برادران و خواهرانم! اگر می‌خواهید خدا را از خود راضی سازید، باید همیشه به فکر مستضعفان و بیچارگان و فقیران باشید. اگر من هم شهید شدم، آن‌چه را که متعلق به من است، به مستضعفان بدهید و اگر همسرم هم شهید شد، لوازم خانه را به جنگ‌زدگان بدهید. هرکس تا به حال امام خمینی بت‌شکن را نشناخته است، از کافر هم بدتر است. به خدا قسم اگر شهادت نصیبم گردد، به آرزوی دلم رسیده‌ام».

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«صدام» نمی‌دانست که ایران «روح‌الله» و «حزب‌الله» دارد بیشتر بخوانید »

تا خداوند عاشق انسان نشود شهادت به دست نمی‌آید/سلام/ لطفا در اخبار ارسالی قواعد آیین نامه رعایت شود/ کلمات بهم چسبیده/ کلمات عربی/ اعداد فارسی و انگلیسی با هم/ عدم حذف نیم فاصله ها در تیتر و لید از جمله ایرادات متون اراسلی شماست. / خواهشمندم دقت بفرمایید

تا خداوند عاشق انسان نشود شهادت به دست نمی‌آید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمان، ‌«علی‌اکبر فریدونی» نوزدهم بهمن ۱۳۴۲ در شهرستان رفسنجان متولد شد. وی تا پایان مقطع متوسطه در رشته برق تحصیل کرد و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و سرانجام بیست و دوم فروردین ۱۳۶۲ در فکه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.

پیکر وی بر اثر ماندن در منطقه متلاشی شد و پس از تفحص سال ۱۳۷۶ در شهرستان کرمان به خاک سپرده شد.

بخشی از وصیت نامه شهید «علی‌اکبر فریدونی»‌:

به نام آن کس که هستیم از اوست، جانم از اوست، معبودم اوست و راهم برای اوست. عزیزانم چند کلمه‌ای را به عنوان سخن‌های آخرم برای شما بازگو می‌نمایم، هدف من از آمدن به جبهه این بود که دین خود را به انقلاب اسلامی و امام و امت ادا نمایم و به آن هدفی که دارم برسم.

پدرم نمی‌دانی که چقدر خوشحالم که همچون پدری دارم که پسرش را با دست خود ابراهیم وارد قربانگاه می‌برد، تو‌ای پدر بدان و آگاه باش هیچ وقت پسرت همچون اسماعیل از قربانگاه سر نخواهد پیچید. مادرم، خوشحالم که به احساس مادرانه خود پیروزی شدی و فرزندت را که مدتی زحمت کشیدی بزرگ کرده و شب و روز خواب نداشتی و آن وقت پسرت را خود روانه جبهه حق علیه باطل کردی، من به همچون مادری مثل تو افتخار می‌کنم.

بعد از نام خداوند بزرگ چند کلمه‌ای برای عزیزانی که بعد از من می‌ماند، می‌نویسم درباره آمدن من به جبهه باید بنویسم که انسان تا عاشق جبهه نشود نمی‌تواند به جبهه بیاید و اگر به جبهه بیاید تا خدا عاشق او نشود، جان او را نمی‌گیرد و او را به شهادت نمی‌رساند در طول مدت جنگ بار‌ها عزم جبهه کردم و هر دفعه برخورد به مشکلات یا برنامه‌هایی می‌کردم که باعث نرفتن من به جبهه می‌شد.

این دفعه که بزرگترین سعادت نصیب من شد و به صف رزمندگان اسلام که همانند یاران امام حسین (ع) در ظهر عاشورا شهید شدند، من هم دعوت حق را لبیک گویم و به آن‌ها بپیوندم و‌ای پدراین را بدان که من از بیکاری وبی زنی و‌… این‌ها نبود که به جبهه آمدم، بلکه برای دفاع از اسلام و مستقر شدن حکومت عدل اسلامی روی کره زمین و نابودی دشمنان اسلام و منافقان و کافران و پیروزی مسلمین بود.

امیدوارم که در درجه اول پیروز شویم و اگر به درجه شهادت نائل شدم، به بزرگترین سعادت رسیده ام و همچنین شما‌ ای مادر خوبم که می‌گفتی کسی نیست بنشیند قصه‌های دل خود را برایم تعریف کند، باید به شما بگویم که دیگر در این مورد‌ها فکر نکنید و ناراحت نشوید، چون من راضی نیستم که شما یک قطره اشک بریزید و از خداوند می‌خواهم که به شما صبر فراوان عطا فرماید که از این قربانی که در راه خدا داده‌اید خشنود باشید و هیچ ناراحتی به خود راه ندهید که باعث خشنودی دشمن و آزرده شدن من خواهد شد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تا خداوند عاشق انسان نشود شهادت به دست نمی‌آید بیشتر بخوانید »