وصیت نامه شهید

شهید فریورجو: خطی را در زندگی انتخاب کنید که آخر آن صراط مستقیم باشد/ سد راه نفوذ منافقان شوید

شهید فریورجو: خطی را انتخاب کنید که آخر آن صراط مستقیم باشد/ سد راه نفوذ منافقان شوید+ دست‌خط


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، شهید «خسرو فریورجو» دوران طفولیت خود را به‌دور از نعمت پدر و مادر گذراند؛ هرچند نام پدرش علی ذکر شده است؛ اما از نام واقعی والدین او اطلاعاتی در دسترس نیست و تا زمان عزیمت به جبهه جنگ، در بهزیستی زندگی کرد؛ غریبانه و گمنام زیست و گمنام به شهادت رسید و پیکر مطهرش تا مدت‌ها مفقود بود تا بالاخره ۱۳۷۵/۱۲/۰۷ استخوان‌هایش تفحص و در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) در غربت کامل به خاک سپرده شد.

این شهید والامقام پیش از شهادت خود، وصیت‌نامه‌ای نگاشته و در آن به همه کسانی که در راه او قرار دارند، توصیه کرده است: همیشه باید در زندگی خطی را انتخاب کنید که آخرش به صراط المستقیم باشد. این گفته را باید همیشه درنظر داشته باشید.

متن کامل وصیت‌نامه شهید «خسرو فریورجو»

بسم الله الرحمن الرحیم

وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ

و دشمنان را سر در هوا مانده و چشم و گوش و از پس و پیش ایشان را بستیم که هیچ راه خیر را نبیند و کور و کر شوند.

با درود بر امام امت و امت شهیدپرور و درود بر امام زمان و برادران جانباز در راهش.

سلام علیکم.

اینجانب برادر «خسرو فریورجو» دارای شماره شناسنامه ۲۱۷ صادره از تهران، متولد سال ۱۳۴۰ شمسی در تهران به‌دنیا آمده‌ام و در این مدت طولانی مشقت‌های زیادی کشیده‌ام که دیگر لازم به گفتن آن نیست؛ ولی این را باید به تمام برادران در راهم بگویید که همیشه باید در زندگی خطی را انتخاب کنید که آخرش به صراط المستقیم باشد. این گفته را باید همیشه درنظر داشته باشید.

من نمی‌خواهم که این وصیت‌نامه خیلی طولانی باشد؛ زیرا همین‌قدر کافیست؛ ولی در این مدت زندگی، کسانی در زندگی من نقش مهمی داشتند که مرا به این مرحله رسانیدند، که توانستند مرا از راه‌های گوناگون به راه درست بکشانند. کسانی که مرا راهنمایی کردند از این قرار هستند، اسامی آن‌ها را بدین‌خاطر می‌برم که از آن‌ها قدردانی شود: ۱- برادر مقدس ۲- و مریم ربیعی و خواهر معارفوند و خواهر روزبه و بقیه که ان‌شاءالله در زندگی موفق باشند و به تمام دوستانم می‌گویم که همیشه در خط اسلام باشید و از کار‌های زشت دست بردارید و در خط امام باشید.

برادر رسول و بهرام و یوسف من الآن که در جبهه هستم، خدا می‌داند که چقدر به یاد شما هستم و از این‌جا برای شما دعا می‌کنم، شما هم مرا دعا کنید که خدا مرا ببخشد؛ در ضمن از خواهر معارفوند می‌خواهم که مبلغ پولی را که دارم، اگر به فیض شهادت نائل گشتم، پولم را به برادری که نامش را بعداً می‌برم، بدهید تا ایشان می‌داند که چکار کند پول را، این برادر نامش مهدی قزل‌باش است؛ و در ضمن مراسم سوگواری را در آن‌جا که بودم تشکیل دهید؛ یعنی همان سرای بهمن تشکیل دهید و اگر ممکن است هر پنج‌شنبه در سر قبر در بهشت‌زهرا در مزار شهدا حاضر شوید؛ زیرا من را خوشحال می‌کنید و اگر مقدور نبود، بیایید حداقل فاتحه بخوانید برای تمام شهدا و بعد من. خلاصه امام را زیاد دعا کنید، پشت جبهه را کاملاً پر کنید و نگذارید منافقین این کوردلان نفوذ کنند سد راه آن‌ها شوید. در خاتمه سلام مرا به دوستانم بهرام و رسول و یوسف و مجید، ولی الله و منوچهر خان و محمد آقا و کل بچه‌ها و کارمندان برسانید.

به امید زیارت کربلای حسینی ان‌شاءالله. امام را زیاد دعا کنید. والسلام.

شهید فریورجو: خطی را در زندگی انتخاب کنید که آخر آن صراط مستقیم باشد/ سد راه نفوذ منافقان شوید

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید فریورجو: خطی را انتخاب کنید که آخر آن صراط مستقیم باشد/ سد راه نفوذ منافقان شوید+ دست‌خط بیشتر بخوانید »

شهید مجید زردانیار: هرچه می‌توانید در راه این انقلاب قدم بردارید

شهید مجید زردانیار: هرچه می‌توانید در راه این انقلاب قدم بردارید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، شهدا ستارگانی درخشانی هستند که راه را به همه نشان می‌دهند؛ بنابراین توصیه‌های شهدا که در قالب وصیت‌نامه، دست‌نوشته و… برای ما به یادگار مانده، گنج عظیمی است که بایستی هم امروز از آن‌ها بهره برد و هم این‌که این گنج عظیم را به نسل‌های بعدی منتقل کرد تا آن‌ها نیز راه حقیقی اسلام ناب محمدی را گم نکنند.

وصیت‌نامه شهید «مجید زردانیار (رهنما مهر)» گنجینه ارزشمندی از دوران دفاع مقدس است که این‌روزها برای ما به یادگان مانده است؛ گنجینه‌ای که وی در آن توصیه کرده است: «امیدوارم که هرچه بیشتر بتوانید در راه این انقلاب بیشتر قدم بردارید و راه شهدای عزیزمان را ادامه دهید».

متن کامل وصیت‌نامه شهید «مجید زردانیار (رهنما مهر)»

بسم الله الرحمن الرحیم

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ

با سلام به حضرت ولی‌عصر (عج) و نایب بر حقش امام خمینی، امید مستضعفان جهان، رهبر عظیم‌الشأن انقلاب اسلامی و با سلام به شهدای از صدر اسلام تا کربلای ایران و با سلام به رزمندگان کفرستیز اسلام که لحظه خود را فدای این انقلاب و خاک وطن خود می‌کنند. و با سلام به مفقودین جنگ تحمیلی و با درود و سلام به مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی. و در آخر سلام به پدر و مادرم و با سلام به تمام دوستان آشنایانم. امیدوارم که هرچه بیشتر بتوانید در راه این انقلاب بیشتر قدم بردارید و راه شهدای عزیزمان را ادامه دهید.

پدر و مادر عزیزم! من قصد نداشتم وصیت‌نامه بنویسم؛ چون چیزی ندارم بگویم و فقط می‌خواهم بگویم که ناراحت نباشید؛ چون من شهید شده‌ام؛ چون اجر عظیم خودتان را از بین می‌برید و از خدای متعال بخواهید که‌ای کاش ما چند فرزند داشتیم و در راه این انقلاب می‌دادیم؛ و ناراحت نباشید از نبود من؛ لیکن من نه، بلکه تمام شهیدان زنده‌اند؛ بلکه این شما هستید که مرده‌اید و ما زنده‌ایم. خودتان که بهتر می‌دانید! پس ناراحت نباشید؛ چون این سعادت تمام بچه‌ها و رزمندگان است و همه دوست دارند که این سعادت نصیب‌شان شود و پس من خیلی اخطار می‌کنم که ناراحت نباشید؛ همان‌طوری که در قرآن کریم نوشته: «الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ» آیه ۲۰ توبه. حتی در قرآن آمده است که؛ کسانی که هجرت می‌کنند در راه خدا [و]جهاد می‌کنند در راه خدا با مال خود و با نفس خود (جهاد اکبر)، درجه آن‌ها عظیم است در پیشگاه پروردگارشان. آن‌ها فائز و رستگار هستند. بله پدر و مادر! حتی آیه برای جهادکنندگان آمده. امیدوارام من هم از آن دسته باشم و به‌خاطر چیز دیگری نرفته باشم؛ ان‌شاءالله. پس شما هم می‌توانید با استفاده از این آیه، با مال خود جهاد کنید و انفاق کنید و به جهاد در راه خدا کمک کنید و یا تشویق کسانی‌که به جبهه نمی‌آیند، [برای این‌که به جبهه] بیایند، بکنید و در جهاد آن‌ها سهیم باشید.

و کسانی که در این جهاد مقدس شرکت نمی‌کنند و یا کمکی از هر نظر نمی‌کنند و از آب و خاک و وطن خودشان [دفاع] نمی‌کنند، پا روی خون تمام شهیدان گذاشته‌اند. کسانی که این وصیت من را می‌شنوند، بدانند امام ما رفتن به جبهه را یک تکلیف شرعی دانسته و همه باید در این جهاد شرکت داشته باشند. بالآخره سرانجام انسان مرگ است؛ چه الآن، چه دیگر موقع‌ها. بالآخره این عمر عزیز انسان به پایان می‌رسد و کسی یقین ندارد که عمر چقدر است.

پدر و مادر عزیزم! من آرزو دارم که در بستر نمیرم؛ بلکه دوست دارم که جنازه من طوری باشد به‌صورت تکه تکه شده باشم. و دوست دارم که مثل سرورمان حسین (ع)، در جهاد کشته شوم. پدر و مادر عزیز! وقتی می‌خواهید برای من گریه کنید، جلوی خود را بگیرید و گریه نکنید و برای طفل بی‌گناه حسین گریه کنید که نیر به گلویش خورده، آن بچه ۶ ماهه و برای امام حسین (ع) گریه کنید که تمام اموالش را داد در راه خدا و تمام بچه‌هایش و هیچ‌کس هم در آخر نداشت. پدر و مادر عزیزم! مرا حلال کنید و راضی باشید از من به‌خاطر خدا و از این‌که شما را اذیت کردم.

برادرانم سلام علیکم. برادر عزیزم امیدوارم که قدم‌های شما در راه این انقلاب محکم باشد و هرچه بیشتر بتوانید در راه این انقلاب برای رضای خدا کار کنید. برادر عزیزم! از طرف من، از تمام دوستان [و] فامیل‌ها رضایت برایم بگیر و بگویید در این نوشته، نوشته است که همه از من راضی باشید؛ چون انسان جایزالخطاء است؛ یک‌موقع غیبتی و تهمتی به کسی زدم، راضی باشد و اگر یک موقع غلطی کردیم یا غیبت و تهمت، راضی باشید. خداحافظ همگی

و در ضمن خواهرانم و شوهران‌شان نیز ما را حلال کنند و از ما راضی باشند و همچنین همه که در نامه نام نبرده‌ام. ببخشید بدخط شد؛ چون تند تند نوشتم و کار داشتم.

در ضمن اگر حق‌الناسی بر گردن من است، بدهید از پول‌هایم. در ضمن به سعید بگویید ۷۰ تومان روستائیان را بدهد، چون بدهکارم، چون هیچ‌چیز بدتر از حق‌الناس نیست. لازم تذکر نیست خودتان می‌دانید پول‌هایم هم برای پدر و مادرم و قدری هم کمک به جبهه کنید.

وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ

مپندارید آنان که [در راه خدا] کشته شده‌اند، مرده‌اند؛ بلکه زنده‌اند و در نزد خدا روزی می‌خورند.

به تمام دوستان و آشنایان و فامیل‌های دور بگویید از ما راضی باشند اگر غیبتی و یا تهمتی زدم، بگویید راضی باشند.

 

شهید مجید زردانیار: هرچه می‌توانید در راه این انقلاب قدم بردارید

شهید مجید زردانیار: هرچه می‌توانید در راه این انقلاب قدم بردارید

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید مجید زردانیار: هرچه می‌توانید در راه این انقلاب قدم بردارید بیشتر بخوانید »

شهید بهاءالدینی: حاضرم تا آخرین قطره خونم برای احیاء اسلام جان‌فشانی کنم

شهید بهاءالدینی: حاضرم تا آخرین قطره خونم برای احیاء اسلام جان‌فشانی کنم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، وصیت‌نامه‌های شهدا چراغ راهی است که این روز‌ها پس از گذشت سال‌ها از پایان جنگ تحمیلی، همچنان راه را برای کسانی که می‌خواهند پای خود را جای پای شهدا بگذارند، مشخص می‌کند. در این راستا، یکی از شهدایی که در وصیت‌نامه او نکات ارزنده‌ای می‌یابیم، شهید «مرتضی بهاءالدینی» است.

این شهید والامقام در فرازی از وصیت‌نامه خود خطاب به مقتدای خود حضرت امام خمینی (ره) نوشته است: «ای امام عزیز، می‌دانم که تو نایب امام زمان و فرزند مقدس امام حسین (ع) هستی، این را هم می‌دانم که ندای «هل من ناصر ینصرنی» برای اسلام سر دادی، و من هم به ندای آسمانی لبیک گفتم و حاضرم تا آخرین قطره خونم برای احیاء اسلام جان‌فشانی کنم».

متن کامل وصیت‌نامه شهید «مرتضی بهاءالدینی»

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی
خمینی را نگه دار

هرگز کسانی را که در راه خدا کشته می‌شوند مرده مپندارید

وصیت‌نامه برادر شهید مرتضی بهاءالدینی 

بسم رب الشهداء والصدیقین 

اللهم الزقنا الشهادت خالصا فی سبیلک تحت رایه نبیک مع اولیائک‌ای خدای بزرگ و‌ای قادر متعال و‌ای رهنمون‌کننده سبحان، ما را به اسلام حقیقی و راستین که در این زمان امام بزرگ‌مان رهبر کبیرمان خمینی بت‌شکن پرچمدار آن است، رهنمون باش. 

خدایا از تو خواستارم که اگر شهادت را نصیبم کردی، فقط به‌خاطر رضایت ذات مقدست باشد، بار خدایا شهادت در راه خدا و اسلام را نصییم کن و مرا در صف شهدای اسلام قرار بده و ما را از بندگان مخلص خودت، مؤمنین به پیامبرت حضرت محمد (ص) و از شیعیان ولیت حضرت علی (ع) و از مطیعان ولی امرت حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش خمینی عزیز قرار بده

خدایا از تو می‌خواهم در لحظه‌ای که مرگ برایم فرا می‌رسد، از تمام دوستی‌ها و عشق و محبت‌ها جز دوستی و عشق و محبت بر خودت و از تمام وابستگی‌ها جز وابستگی به خودت، آزادم سازی.

و حال ای امام عزیز، می‌دانم که تو نایب امام زمان و فرزند مقدس امام حسین (ع) هستی، این را هم می‌دانم که ندای «هل من ناصر ینصرنی» برای اسلام سر دادی، و من هم به ندای آسمانی لبیک گفتم و حاضرم تا آخرین قطره خونم برای احیاء اسلام جان‌فشانی کنم؛ از شما‌ ای امام عزیز می‌خواهم در روز قیامت شفیع من باشی و از خدای متعال برای من طلب مغفرت کنی؛ چون ما در گذشته گنه‌کار و جاهل بودیم و این تو بودی که روحی تازه از اسلام به ما دمیدی.

و حال‌ای پدر و مادر و خواهر و برادرانم و‌ای تمام دوستان و آشنایانم! امیدوارم هر بدی و رنجشی از من مشاهده کردید، مرا به بزرگواری و خوبی خودتان ببخشید و من این بنده حقیر و کوچک خدا را حلال کنید و برای آمرزش من دعا کنید و از شما پدر و مادرم خواهش می‌کنم برای من قطره‌ای هم اشک نریزید و ذره‌ای هم آه و ناله نکنید؛ چون من می‌خواهم دشمن شاد نگردد.

همگی شما را به خدای بزرگ می‌سپارم و برایتان آرزوی زندگی آرامی را می‌کنم و از خدای بزرگ می‌خواهم به شما صبر عنایت کند. از شما می‌خواهم که من را در بهشت زهرا دفن کنید. 

پولی هم ندارم و به کسی هم بدهکار یا طلبکار نیستم و وسایل درسی‌ام را به کسی که احتیاج دارد بدهید. یکسال هم برایم روزه و نماز بگیرید یا به کسی بگویید برایم بگیرد.

لا اله الا الله    محمد رسول‌الله  على ولى‌الله

والسلام علیکم و رحمت اله وبرکاته.

(وصیت‌نامه بنده حقیر خدا مرتضى بهاءالدینی)

در تاریخ ١٣٦١/١/٢

آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند

شهید بهاءالدینی: حاضرم تا آخرین قطره خونم برای احیاء اسلام جان‌فشانی کنم

خاطرنشان می‌شود؛ شهید «مرتضی بهاءالدینی» یکم شهریور سال ۱۳۴۳ در شهرستان قم متولد شد. وی دانش‌آموز چهارم متوسطه در رشته راه و ساختمان بود که به‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و سرانجام ۲۳ اردیبهشت سال ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید بهاءالدینی: حاضرم تا آخرین قطره خونم برای احیاء اسلام جان‌فشانی کنم بیشتر بخوانید »

شهید حاجی‌آقامیری: امام خمینی راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است

شهید حاجی‌آقامیری: امام خمینی راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، شهید «کاظم حاجی آقامیری» ۱۸ آذر سال ۱۳۳۶ در تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و با شروع جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد تا این که سرانجام ۲۲ فروردین سال ۱۳۶۲ در سن ۲۶ سـالگی، در عملیات «والفجر مقدماتی» به شهادت رسید.

این شهید والامقام در فرازی از وصیت‌نامه خود نگاشته است: نمونه ارزنده و والای این خواسته ژرف اسلام عزیز، هم‌اکنون نائب‌الامام بزرگوار، ارواحنا له الفدا، آیت‌الله خمینی است. او اسوه راستین اسلام، دین پیامبران خدا و جانشین بر حق آن‌ها ائمه است. او رهبری است که در این عصر ظلمت و تباهی، بار دیگر راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است و آن فکر پوسیده و مادی را با روشن‌سازی‌های ژرف‌بینانه خود و اندیشه عمیق‌اش در طول عمر پرافتخار و مبارک در هم کوبیده است و روزبه‌روز درخشش خورشید وجودش تابناک‌تر می‌گردد و هستی را منورتر می‌سازد.

متن کامل وصیت‌نامه شهید «کاظم حاجی آقامیری»

اینجانب بنده‌ای از بندگان خدا و ضعیفی از ضعفا (الاحقر سید کاظم حاجی آقامیری) وصیت‌نامه خود را بدین شرح مرقوم می‌دارم، تا باشد که بنا بر سوره شریفه عصر که می‌فرماید: «وَالْعَصْرِ. إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» تا آن‌جا که میسور اینجانب بوده باشد، تواص به حق و صبر کرده باشم و به‌دنبال آن، ایمان و عمل صالح از برای بندگان خدا فراهم آید و متعاقب آن عصر را به خسران نگذارده باشم.

امّا بعد، از آن‌جا که سنت طبیعت که به‌واسطه قدرت لایزال الهی پی‌ریزی گردیده است و چرخش روزگار و هستی آیه‌ای از آیات اوست و این سنت بر این قرار گرفته است که روزی تمام کائنات و هستی در هم پیچد و ارض به غیرالارض تبدیل گردد و از عالم مادی هیچ چیز باقی نماند. آری آن روز، روز حساب و یوم‌الفصل است. آن‌چه انسان با دست خود ساخته خواهد یافت و زشتی‌ها و نیکی‌هایش اگر به مثقال ذره‌ای هم باشد، جدا خواهد گردید و حساب خواهد شد.

آری ما از خدائیم و به‌سوی او نیز باز می‌گردیم و جز این نیست، که اگر جز این می‌بود انسان خلیفةالله نمی‌گردید. آری او جانشین است برای مدتی کوتاه به ارض رانده شده تا بار امانتی را که آسمان و زمین نپذیرفتند، بدوش کشد و آن‌گاه از پس آزمایش‌ها و فتنه‌ها معلوم می‌گردد که آیا بدانچه ایمان آورده بود، عمل هم نموده، یا فقط قول آن را ادا کرده است؟!

آری، صحنه ارض، صحنه نبرد حق و باطل، طاغوت و الله، نور و ظلمت، هابیل و قابیل، موسی و فرعون، پیامبر و ابوسفیان، علی و معاویه، حسین و یزید، و در عصر ما نائب الامام خمینی و محمدرضای معدوم و همه طاغوتیان فعلی و بالاخره تجلی نهایی اراده الله صاحب‌الزمان خواهد بود با جباره آخرالزمان.

انسان‌ها که همگی خلفای خدایند نیز بین این دو خیل واقعند. آن‌ها که اصحاب الیمین‌اند، یاران خدا خواهند بود و آن‌ها که اصحاب‌الشمال، یاران طاغوت. آری انسان هر لحظه از این دو معبر می‌گذرد. هر لحظه در صحنه انتخاب است. یا حق، یا باطل. هیچ‌گاه آشتی میان این دو صف نخواهد بود. حتی اگر کوتاه زمانی حق پنهان گردد و پوشیده ماند، لاجرم پس از مدتی رخ خواهد نمود و پیروزی در نهایت از آن حق است.

از این رو، ما بندگان خدا، باید با تحمل رنج و کدح، این هستی را پشت سر بگذاریم و به ملاقات او بشتابیم که وعده ملاقات حق با کدح و رنج داده شده است و ملاقات او بدون مصیبت و تحمل شدائد نخواهد بود. این فلسفه وجودی آفرینش انسان است که باید خدای خود را با تلاش بیابد. برتری او نسبت به همه خلائق خدا نیز به همین خاطر است. موجودات دیگر پا از دامان محدود هستی خود بیرون نمی‌گذارند و به اندکی از خوراک و خواب و تولید مثل اکتفا می‌کنند؛ اما انسان است که بین بی‌نهایت قرار گرفته است. از لجن تا خدا. از اسفل‌السافلین تا اعلا علییین. هر قدر خود را بکاود و بسازد به خدایش نزدیک‌تر گردیده است و هر قدر سر خود را در آخور دنیا فرو برد، از او بی‌نصیب گردیده است. خوشا به حال نفسی که تقوی پیشه ساخته و از صراط مستقیم منحرف نگردیده است و هر لحظه خدایش را می‌جوید. از تمام رنگ‌ها و بت‌ها خود را آزاد ساخته و تنها به او رنگ باخته است و منتظر لقای اوست.

بدین‌ترتیب برای کسب سعادت تنها باید تقوی پیشه نمود و به احکام الهی چنگ زد. آری تنها احکام حق را باید یافت و عمل نمود و از آن میان قرآن و عترت که ثقلینند، حائز مهمترین درجه می‌باشند که پیامبر گرامی اسلام آن دو را برای ما به ارث گذارده‌اند و اگر بدانها تمسک نجوئیم، گمراه خواهیم گشت. انسان مسلمان راهی جز این پیش روی ندارد. آن‌چه غیر از این است، فریب است و خام فکری.

نمونه ارزنده و والای این خواسته ژرف اسلام عزیز، هم‌اکنون نائب‌الامام بزرگوار، ارواحنا له الفدا، آیت‌الله خمینی است. او اسوه راستین اسلام، دین پیامبران خدا و جانشین بر حق آن‌ها ائمه است. او رهبری است که در این عصر ظلمت و تباهی، بار دیگر راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است و آن فکر پوسیده و مادی را با روشن‌سازی‌های ژرف‌بینانه خود و اندیشه عمیق‌اش در طول عمر پرافتخار و مبارک در هم کوبیده است و روزبه‌روز درخشش خورشید وجودش تابناک‌تر می‌گردد و هستی را منورتر می‌سازد.

او از میان امتی پاک برخواست تا با امامت پیامبرگونه خویش، ظلمت و تباهی را ریشه کن کند و ارض را مهیا برای حکومت مستضعفین، مومنان و عاملان به صالح نماید.

آیا تابلوئی زیباتر و درخشان‌تر از این می‌توان یافت؟ اگر با چشمان بینا و قلبی صاف بدین تابلو نظر اندازیم، چنان در زیبائیش غرق خواهیم گشت که گوئی هستی جز این نبوده و تا حال زندگی‌مان تنها چراگاهی بیش نبوده است. این عصاره همه تاریخ است که در تابلو امام طراحی گردیده است. بیا و لحظه‌ای به آن بنگر و معنای هستی را بفهم. مگر نه این است که باید به‌وسیله پیامبران راه را یافت و هدایت شد و به حق ملحق گردید. بیا و ببین آن‌چه را در تاریخ نتوانسته‌ای ببینی و همیشه به‌خاطر آن در مجالس بر سر خود کوفته‌ای و زاری نموده‌ای. حالا صحنه، صحنه واقعی است. میدان، میدان عمل است. باید خود را محک بزنی تا درجه خلوص خود را بیابی. و اگر می‌هراسی، پس در خود شک کن و ایمانت را از نو بساز که دستور قرآن است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا؛ ایمان بیاورید ایمان آورندگان و با این همه ما از ایمان آورندگان نیستیم و با آن‌ها اختلاف زیادی داریم.

بدین‌ترتیب و این فلسفه، شهادت زیباترین و شیرین‌ترین نوع بازگشت به عالم ابدی و دار بقاست. در صحنه رزم و مصاف با مستکبرینی که ارض را دست‌خوش بازیچه خود قرار داده‌اند و تباه ساخته‌اند. با آن‌هایی که می‌بایست با آن‌ها اشداء بود.

در آن لحظه که روح شهید به‌سوی او اوج می‌گیرد، با خون خود ثابت می‌کند که ارزش این زندگی و جهان تنها در قطرات خون او نهفته است و آن قطرات را با هیچ چیز دیگر نباید معامله کرد. این است معنای شهادت. گواهی به این‌که باید به حق جان فروخت و به لقایش شتافت. آری ای دوستان، فرصت‌ها اندک است و به فرمایش علی (ع) چون ابر گذرا هستند و اگر غفلت نمائیم، از آن‌ها استفاده نخواهیم نمود.

بار دیگر یادآور می‌شوم که هرجا هستیم، صحنه پیکار حق و باطل است و باید باطل را در هم کوفت و بدانیم که شرک از حرکت مورچه سیاه در دل تاریک شب روی سنگ سیاه پنهان‌تر است و چه فیضی از این والاتر در چنین عصری که عصر اعتلای اسلام است در رکاب رهبر مستضعفین جهان به درجه شهادت نائل بیائیم که مانند شهادت در رکاب پیامبر یا حسین (ع) می‌باشد. بدین‌ترتیب از همه دوستان و برادران می‌خواهم که با پاس خون همه شهیدان راه حق، گریه و زاری برایم ننمایند که شهیدان همیشه زنده‌اند و به‌جای آن به تذکراتی که یادآور شدم، بیندیشند و روح خود را با آن صیقل زنند. باشد که مسلمانی‌مان در نام خلاصه نگردد.

والاسلام علی من اتبع الهدی

در خاتمه از همه دوستان، برادران و خواهران خواستارم که همیشه مراقب اعمال خود باشند و لحظه‌ای خود را غافل نسازند که لحظه‌ای غفلت، ممکن است عمری انسان را به کجروی و ضلالت کشد و او را از مسیر حق منحرف نماید. این است که پیغمبر (ص) دعا می‌فرمود که خدایا لحظه‌ای ما را به خودمان وا مگذار. آری دوستان، برادران لحظه‌ای شیطان را فراموش نکنید. او همیشه در پی فریفتن ماست و نقشی جز او جز این نیست و ما نیز نقشی جز عبودست حق نداریم که خداوند فرمود ما خَلَقت‌ُ الجِن‌َّ وَ الإِنس‌َ إِلّا لِيَعبُدُون‌ِ. جن و انس جز برای عبادت آفریده نشده‌اند.

با درود به همه رزمندگان اسلام

و با امید پیروزی و برقرای حکومت عدل قائم منتظر ولی‌عصر (عج)

سید کاظم حاجی آقامیری

آدینه ۱۳ شوال ۱۴۰۱ هجری قمری

جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۶۰ هجری شمسی

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید حاجی‌آقامیری: امام خمینی راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است بیشتر بخوانید »

شهید حاج‌ابوالقاسمی: پست و مقام مسئولان، حاصل خون هزاران شهید است

شهید حاج‌ابوالقاسمی: پست و مقام مسئولان، حاصل خون هزاران شهید است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، شهدا ستارگانی درخشانی هستند که راه را به همه نشان می‌دهند؛ بنابراین توصیه‌های شهدا که در قالب وصیت‌نامه، دست‌نوشته و… برای ما به یادگار مانده، گنج عظیمی است که بایستی هم امروز از آن‌ها بهره برد و هم این‌که این گنج عظیم را به نسل‌های بعدی منتقل کرد تا آن‌ها نیز راه حقیقی اسلام ناب محمدی را گم نکنند.

بسیجی شهید «غلامرضا حاج‌ابوالقاسمی دولابی» همانند بسیاری دیگر از شهیدان، وصیت‌نامه‌ای از خود به یادگار کذاشته که حاوی نکات ارزنده‌ای است؛ نکاتی که از آن می‌توان به حقیقت تفکر شهدا پی برد و با سرلوحه قرار دادن این تفکر در زندگی خود، فرهنگ شهدایی را سرلوحه کارهای خود قرار داده و آن را نیز در میان دیگر اقشار جامعه گوشزد کرد.

وصیت‌نامه بسیجی شهید «غلامرضا حاج‌ابوالقاسمی دولابی»

بسم الله الرحمن الرحیم

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ». سوره توبه آیه ۱۱۱

خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرد، آن‌ها در راه خدا جهاد می‌کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند. این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در «سه دفتر آسمانی» تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا با وفاتر به عهد کیست؟‌ای اهل ایمان، به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت، سعادت و پیروزی بزرگی است.

اینجانب «غلامرضا حاج ابوالقاسمی» هستم و شهادت می‌دهم: «أشهد أن لا اله الا الله» و «أشهد أن محمدرسول‌الله (ص)» و «أشهد أن علی، ولی الله» که هیچ الهی جز «الله» نیست و «محمد (ص)» فرستاده خداست و «علی (ع)» ولیّ اوست.

برادرانم! وصیتی که می‌نویسم، در موقعی است که امکان دارد در چند روز آینده حمله را آغاز کنیم و این برای من آغاز یک زندگی و تولدی دوباره است؛ و از دیگر برادرانم می‌خواهم که حتی‌المقدور یک دوره کوتاه هم که شده، به جبهه بیایند که این بسیار در زندگی و روحیه انسان تغییر ایجاد می‌کند؛ و می‌خواستم چند تذکر بدهم، هرچند در خود نمی‌بینم که برای شما بخواهم پیامی بدهم و ان‌شاءالله خدا همه ما را به راه راست هدایت کند.

۱- تقوای خدا پیشه کنید که امام علی (ع) می‌فرماید: «اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم»؛ یعنی شما را و صیت می‌کنم به تقوای خدا و نظم در کارهای‌تان و این باید الگویی برای ما باشد تا در راه اهداف‌مان پایدار بمانیم و دیگر این‌که به نماز‌های جمعه اهمیت قائل شوید و بزرگ شمارید که حج مستضعفین است و دعا‌های کمیل را در شب‌های جمعه به پا دارید که در روحیه انسان تاثیر زیادی دارد و همیشه نماز‌های یومیه را سر موقع بخوانید و روزه‌های ماه رمضان را علاوه بر این‌که خودتان می‌گیرید، دیگران را نیز تشویق به این امر بنمایید و تا آن‌جا که می‌توانید، روز‌های دوشنبه و پنج‌شنبه را روزه بگیرید.

۲-‌ ای پدرم! آری تو این‌چنین فرزندی را در راه خدا دادی. یادم نمی‌رود آن لحظه را که می‌خواستیم از هم جدا شویم، تو همچون کوه استوار بودی و به من گفتی برو در پناه خدا و آن دعا مستجاب شد و من پیامی برای شما دارم و آن این است که همیشه استوار باش و در پی کسب و کاری که داری یاد خدا را فراموش مکن.

۳- و اما شما‌ای مادرم! که در تمام طول زندگیم همچون آینه‌ای برایم بودی و هرموقع خطایی می‌کردم، مرا راهنمایی می‌نمودی. امروز هم که خود مرا به جبهه فرستادی، امیدوارم که اصلاً نگران نباشی و همیشه به یاد خدا باشید و در سوگ من نمی‌گویم که گریه نکن؛ بلکه طوری باشد که دشمن را شاد نکند؛

و تو‌ای خواهرم! همیشه به فرائض دینی خود توجه داشته باش و حجابی زینب‌گونه و زبانی رقیه‌وار داشته باش و رسالت خون شهدا را هیچ‌گاه از یاد مبر؛ و شما‌ای خواهرانم! در دامان خود فرزندانی حسین‌گونه پرورش دهید و به جامعه تحویل بدهید و راه حضرت فاطمه (س) و روش زندگی او را سرلوحه کارهای‌تان قرار دهید.

و شما‌ای دوستانم! هرچند که در طول دوستی‌مان نتوانستم برای شما دوستی پاک و نمونه باشم؛ ولی این توصیه را دارم که وقت‌های خود را بیهوده هدر ندهید و مطالعه زیاد داشته باشید و به نماز جماعت اهمیت بیشتری قائل شوید و از همه شما طلب بخشش می‌کنم؛ و اگر در جبهه نیستید، در شهر، در بسیج مساجد نگهبان و پاسدار اسلام باشید که آمریکا از این ارتش بیست میلیونی می‌هراسد.

۴- همیشه به فکر خدا باشید که دل‌ها را آرامش می‌دهد و از خدا بخواهید که هرچه زودتر فرج آقا امام زمان (عج) را به تعجیل بیندازد و همیشه دعای محرومین را که از قلب امت ما بیرون آمده است و آن [دعا]«خدایا خدایا تا انقالب مهدی (عج) خمینی را نگه‌دار. از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا»؛ را همیشه با خلوص نیت بخوانید و کاری نکنید که قلب امام‌مان را خدای ناکرده عارضی شود و یک توصیه به مسئولین دارم و آن این‌که همیشه یادتان باشد که خدا ناظر به کارهای‌تان است و این پست و مقامی که به شما سپرده شده است، حاصل خون هزاران شهید است که باید به نحوه صحیح و اسلامی کارهای‌تان را انجام دهید و خداوند موفق‌تان بدارد؛ و دیگر آن‌که تا آخرین قطره خون خود، از امام و روحانیت مبارز در خط امام، پشتیبانی کرده و همیشه هم‌یار آنان باشید تا بتوانید انقلاب‌مان را و رسالت خون شهدا را به صحنه گیتی گسترش داده و اسلام را به نحوه صحیح خود که «لا اکراه فی الدین» است؛ یعنی در دین هیچ زور و اجباری وجود ندارد را در همه جهان به گوش مردم ابلاغ نمایید.

۵- و اما کلامی با آن برادران و خواهرانی که مومن به انقلاب نیستند و همیشه می‌خواهند به هر بهانه‌ای سنگ جلوی انقلاب بیندازند، دارم و آن این است که:‌ای برادران مگر نمی‌دانید که همه رفتنی هستند؛ آیا از وقت موت خود خبر دارید؟ آیا از چگونه مردن خود خبر دارید؟ و‌ای انسانی که یک پشه به این کوچکی، با نیش زدنش به تو، می‌تواند تو را از پای دربیاورد؛ پس قبول کن که در مقابل این موجودات، کوچکی و بسیار حقیر؛ ولی با این حال باز هم با تکبر و غرور به خود می‌نگری. آری برادرم! قدری به خودت فکر کن که یک ساعت تفکر از هزار سال عبادت بالاتر است و کمی به بعد از مرگ خودت فکر کن که می‌خواهی با کوله‌باری پر از گناه، ریا، دروغ، تهمت، کم‌فروشی و… و هزاران رذائل پست دیگر وارد آخرت شوی؛ ولی با این حال باز هم برای خودت توجیه می‌کنی؛ فعلاً که زنده هستیم، باید خوش باشیم؛ ولی نه بالاخره تو هم می‌میری و شب اول قبر برای تو هم هست و آن فشار قبر و سوال و جواب عالم برزخ. پس وای بر ما که دنیا را بهشتی جاودان و ویلایی تا ابد ماندنی می‌دانیم که اگر چنین تفکر کنیم، بس زیان‌کاریم و امید است که خدا نور ایمان را در دل‌های همه ما زنده‌تر کند و بیشتر به فکر آخرت باشیم و همیشه این دعا را بخوانیم که: «اللهم طهر قلبی من‌النفاق و عملی من الریا و لسانی من الکذب و عینی من الخیانه» یعنی: «بار خدایا! پاک کن قلبم را از نفاق و عمل مرا از ریا و زبانم را از دروغ دور کن و دیده‌گانم را از چیز‌هایی که زشت است دور کن»؛ و دیگر آن‌که برای تزکیه نفس خود بیشتر به بهشت‌زهرا بروید.

۶- اگر جنازه‌ام به دست شما رسید، در تشییع جنازه‌ام اشخاصی که مومن به انقلاب و متعهد به جمهوری اسلامی و همیار روحانیت مبارز هستند، شرکت کنند و مرا در بهشت زهرا دفن کنید.

۷- و یک پیام برای دوستان بسیجی دارم و آن این است که از شهر به خوبی حفاظت کنید و از نیرو‌هایی که طالب ورود به بسیج هستند به نحوی صحیح استقبال کنید و فرصت ندهید که ضدانقلاب‌های داخلی در شما رخنه کنند یا به شما آسیبی وارد آورند و خداوند موفق‌تان بدارد

۸- من یک آرزو دارم و آن این است که حتی یک لحظه هم که شده روی مبارک آقا امام زمان (عج) را ببینم و اگر لیاقت ندارم، لااقل موقع موت سرم در دامان امام زمان (عج) باشد و اگر باز هم لیاقت ندارم، در آن دنیا مرا شفاعت کند و امید آن دارم که حتماً این کار را می‌کند.

در پایان از همه طلب بخشش می‌نمایم. به امید پیروزی اسلام بر کفار و منافقین.

والسلام
رضا حاج‌ابوالقاسمی

خاطرنشان می‌شود؛ شهید «غلامرضا حاجی ابوالقاسمی دولابی» ۴ مهر سال ۱۳۴۳ در تهران متولد شد. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج درآمد. این شهید والامقام با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد و سرانجام ۲۴ مهر سال ۱۳۶۳ در سن ۲۰ سالگی، در میمک به شهادت رسید.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید حاج‌ابوالقاسمی: پست و مقام مسئولان، حاصل خون هزاران شهید است بیشتر بخوانید »