وصیت نامه شهید

ترس استعمار صهیونیستی از سیاهی چادر زنان ایرانی بیشتر از سرخی خون شهدا است

ترس استعمار صهیونیستی از سیاهی چادر زنان ایرانی بیشتر از سرخی خون شهداست


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از شهرکرد، «فرامرز آبرود (حسین‌پور)» دوم خرداد ۱۳۱۳ در روستای ماشمی از توابع شهرستان لردگان به دنیا آمد، در سال ۱۳۴۰ ازدواج کرد.

آبرود از سوی بسیج در جبهه‌های حق علیه باطل حضور پیدا کرد و در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ در حلبچه عراق بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل شد، مزار این شهید گرانقدر در گلستان شهدای روستای دهنو میلاس لردگان قرار دارد.

این شهید والامقام در وصیت‌نامه خود آورده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم»

مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة والله یضاعف لمن یشاء والله و اسمع علیم

(مثل کسانی که در راه خدا انفاق می‌کنند به مانند دانه‌ای است که از یکدانه هفت خوشه بروید ودر هر خوشه صد دانه باشد وخدا از این تعداد نیز به هر که خواهد بیفزاید چرا که خدا دارای رحمت بی کران است و به همه چیز احاطه دارد.)

من هم اکنون آگاهانه وهوشیارانه در این راه قدم نهادم و همچون کوهی استوار و عزمی راسخ و با ایمانی قوی در برابر حزب بعث عراق قرار گرفته و به هدف اصیلم که شهادت در این راه بود رسیدم.

وصیتم به تمامی برادران این است که امام را تنها نگذارید و همیشه سعی کنید با او باشید و از روحانیت مبارز که مرزبانان افکار ما هستند دفاع کنید و این افتخار ماست که در راه اسلام شهید شویم.

اما وصیتم به شما خواهران عزیز این است که استعمار صهیونیستی و حزب بعث از سیاهی چادر تو بیشتر می‌ترسد تا از سرخی خون من پس حجابت را رعایت کن و دشمنان اسلام را به لرزه در آور.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ترس استعمار صهیونیستی از سیاهی چادر زنان ایرانی بیشتر از سرخی خون شهداست بیشتر بخوانید »

با حمایت از ولی‌فقیه حامی جمهوری اسلامی باشید

با حمایت از ولی‌فقیه حامی جمهوری اسلامی باشید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمان، «جواد مهدی‌زاده» هستم فروردین ۱۳۴۸ در شهر گلباف کرمان متولد شد.

پدر و مادر وی از شروع تظاهرات علیه رژیم ستم‌شاهی شرکت فعال داشته و جواد باتوجه به سن کمش همیشه همراه خانواده شرکت فعال داشت. دوران مدرسه را تا پنجم ابتدایی گذرانده بود و بعد از ان به علت مریضی پدرش که توان کارکردن نداشت ترک تحصیل کرد.
 
وی روز‌ها به کارگری می‌پرداخت تا بتواند هزینه درمان پدرش را تامین کند. با وجود سن کمی که داشت هم سن و سال‌های خود را تشویق به تظاهرات علیه رژیم ستم‌شاهی می‌کرد.
 
هنگامی جنگ عراق علیه ایران شروع شد چندین مرتبه به بسیج مراجعه کرد، ولی به وی به علت کم سن و سال بودن اجازه شرکت در جنگ را ندادند. سرانجام با تلاش و مراجعه فراوان به بسیج در سال ۱۳۶۴ در سن ۱۶ سالگی به عنوان بسیجی رهسپار جبهه شد.
 
اولین خدمت او در مناطق عملیاتی چهار ماه طول کشید و بعد به و طن خود برگشت و بعد از برگشت طاقت نیاورد و حدود ۳ ماه دیگر در مرتبه دوم به عنوان بسیجی عازم جبهه شد. فرماندهان لشکر پیروز سپاه ثارالله بخوبی در مورد لیاقت و دلیری و سلحشوری شهیدصحبت می‌کردند. جواد تامین سلاح و مهمات رزمندگان اسلام را برعهده داشت خصوصا در مناطق عملیاتی به قول همسنگرانش خستگی‌ناپذیر بود و لحظه‌ای دست از تلاش و خدمت به رزمندگان برنمی‌داشت و هنگام استراحت در همه اموربه رزمندگان کمک می‌کرد.
 
سرانجام در سن ۱۹ سالگی درسال ۱۳۶۷ در عید سعید قربان آخرین شب آتش بس به شهادت رسید و ۸ روز بعد در عید غدیر خم با لباس جبهه‌ای خود به خاک سپرده شد.
 
خلاصه‌ای از وصیت نامه شهید «جواد مهدی‌زاده»:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
مادر و پدر عزیزم سلام این فرزندتان را پذیرا باشید. من شهادت را دوست دارم و آروز دارم مثل امام حسین (ع)با خون خود غسل شوم.
 
مادرم! خواهرانم را زینب‌گونه تربیت کن و برادرم را با غیرت مثل حضرت عباس برای امام حسین(ع). مادر و پدرم از شما خواهش دارم هنگام شهادتم برای من گریه نکنید تا دشمنان دل شاد نشوند. خواهرانم! شما با حجاب زهرایی و برادرانم !شما با حمایت از ولی‌فقیه حامیان جمهوری اسلامی باشید. 
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

با حمایت از ولی‌فقیه حامی جمهوری اسلامی باشید بیشتر بخوانید »

تنها راه تداوم انقلاب در حفظ خط ولایت امام، تحت سایه وحدت است

تنها راه تداوم انقلاب در حفظ خط ولایت امام، تحت سایه وحدت است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، شهید «محمودرضا عندالله» ۲۳ خرداد سال ۱۳۴۴ در «نظام آباد» تهران متولد شد. وی اول بهمن سال ۱۳۶۶ در حالی که مسئولیت تبلیغات گردان عمار لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) را برعهده داشت، در عملیات «بیت‌المقدس ۲» به شهادت رسید. این شهید والامقام جزو یکی از افراد تأثیرگذار فرهنگی در منطقه نظام‌آباد به شمار می‌رفت و تعدادی از شاگردانش نیز به شهادت رسیدند.

شهید «محمودرضا عندالله» در فرازی از وصیت‌نامه خود به راه تداوم انقلاب اسلامی اشاره کرده و گفته است: توجه داشته باشید [که] تنها راه تداوم انقلاب، در حفظ خط ولایت حضرت امام، تحت سایه وحدت می‌باشد.

وصیت‌نامه شهید «محمودرضا عندالله»

با اهدای سلام بر حضرت، ولی عصر و نایب بر حقش و سلامی گرم بر فقیه عالی‌قدر قائم مقام رهبری، امید امت امام و درود بی‌کران به روان پر فتوح شهدای گران‌قدر که با اهدای خون خود، شجره اسلام و خط ولایت رهبری را آبیاری و تقویت می‌کنند و آخرین سلام بر شما امت حزب‌الله لازم دانستم مطالبی را چند به‌عنوان وصایا و آخرین صحبت‌ها حضورتان عرض بنمایم. مطالبی که شاید هشدار و زنگ خطری است که آینده انقلاب را شاید تهدید کند. خدایا شروع صحبت‌هایم را با آیه شریفه:

«ربِّ اشْرَحْ لی صَدری و یَسِّرْ لی أمری و احْلل عُقدةً مِنْ لسانی یَفقَهوا قَوْلی»

خدایا گواه باش بر من که در این دقایق آخر، سخنی جز رضای تو بازگو نکنم.

عزیزان حزب‌الله! می‌خواستم بگویم که قدر انقلاب و امام را بدانید و با حضور خود در صحنه جنگ و اجتماع و جامعه اسلامی، انقلاب را تداوم برسانید و در این راه مطالب و مشکلات زیاد گریبان گیرتان می‌شود؛ چون به‌قول معروف انقلاب کردن راحت است؛ ولی انقلابی ماندن مشکل. در این راه باید زجر بکشید، مشقت بکشید، مگر از فاطمه زهرا (س) بالاتر هستیم، برای تعالی اسلام سیلی می‌خورد و خون دل می‌خورد.

راستی صحبتی از خون دل شد که دامنه صحبت وسیع هست. من در یکسال اخیر عمرم بر صحبت گران‌مایه شهید مظلوم بهشتی رسیدم که می‌گفت خون دل خوردن از خون دادن مشکل‌تر است. باور کنید چقدر در این یک‌سال اخیر بعد از شهادت دوستانم زخم‌زبان از مدعیان حافظ انقلاب خوردیم و برای بقای انقلاب و حفظ وحدت تحمل کردیم. می‌دانید چرا؟ همواره همین بوده است؛ عامل لغزش انقلاب‌ها و نیرو‌های اسلام این بوده که در زمانی و موقعیتی افرادی پیدا می‌شوند و با توجه به نفوذی که در اماکن پیدا کردند، در قالب نفس خود غرق شده‌اند، کاسه داغ‌تر از آش می‌شوند و سعی می‌کنند از جملات گران‌مایه امام و قائم مقام رهبری به‌نفع شخص خود تحت لوای اسلام و قرآن و بسیج و حزب‌الله استفاده کنند؛ حال از عمق جان فریاد می‌زنم حزب‌الله

چشم و گوش خود را باز کنید، گرگ‌های در لباس میش را زیرکانه از یکدیگر جدا کنید حواستان را جمع کنید بزرگترین ضربه را در صدر اسلام منافقین زده‌اند و افراد دو چهره بودند و موقعیت فعلی انقلاب از زمان سال ۶۰ و ۵۹ گذشته است. الان حزب‌الله را ترور نمی‌کنند، الان ترور فکری و شخصیت می‌کنند، الان نیرو‌های انقلاب را افرادی پیدا می‌شوند خراب کنند و همواره در این فکر هستند مشکلی که از عمق جانم بلند می‌شود و باید بگویم عقده بر دلم نشسته همین است که… خود را دلسوز .. میداند در حالی که بزرگترین ضربه را … زده است. آهای سر عقل بیایید و به‌درگاه خدا توبه کنید چرا به‌خاطر آن‌که شخص، بنده شما نمی‌شود به‌واسطه آن‌که شما نفسانی برخورد می‌کنی نیرو‌های حزب‌الله را ضایع می‌کنید چرا به شهید تهمت میزنید چرا میگوئید که شهید احتمال دارد اشتباه کند و بهر نحو سعی می‌کنید اعمال خود را توجیه کنید میدانی از قدیم و ندیم این حرف را گفته‌اند که تفرقه بیانداز و حکومت کن.

بدان که سخن حضرت علی مصداق شما می‌باشد و مقام اگر ماندنی بود به شما نمی‌رسید در جامعه امروز اگر فردی بخواهد نفوذ کند خود را به‌صورت امام‌زاده در می‌آورد، دلسوز انقلاب خود را وانمود می‌کند مقلد امام و پیرو رهبر، دلسوز سپاه و بسیج و جنگ خود را نشان می‌دهد؛ لکن خون جوانان حزب‌اللهی را در شیشه می‌کند.‌ای مسئولین! قدر نیرو‌های خدمت‌گذار را بدانید مگر یک‌سرى (مثل بچه‌های مظلوم مسجد فاطمیه) فقط ساخته می‌شوند که بروند و شهید شوند تا بعضی‌ها سنوات و گذشته حزب‌الله را خدشه‌دار کنند. شاید اشتباه باشد من مطلب را این‌قدر صریح بازگو کنم؛ ولی خدا شاهد است الان که در منطقه هستم می‌خواهم بروم عملیات می‌گویم اگر دشمن صدام هست؛ پس این مدعیان بظاهر دوست اسلام در پشت جبهه چه می‌گویند.‌ای بابا شهید را زیر سئوال می‌برد. می‌گوید شهید اشتباه کرد در واقع، چون خلاف مسائل نفسانی ایشان صحبت کرده، به اسیر می‌گوید شما مطلبی داشتی که آزاد شدی، به حزب‌اللهی می‌گوید تو منحرف هستی، به خانواده شهید می‌گوید تو بدخواه اسلام هستی؛ تو را به‌خدا نگذارید افکار شخصی ایشان را جزو ضوابط در بیاورند. با استدلال می‌گویم جانباز و بسیجی و خانواده دو شهید و حزب‌الله را ضایع کرده است و می‌گوید مسئله دارند می‌گوید باید توبه کنی، الله اکبر از این حزب‌اللهی‌نماها. من می‌دانم حالا که شهید شدم، چون بر خلاف سخن آقای… حرف زدم ضدولایت فقیه شدم و انجمن حجتیه و هزار مسائل دیگر شدم؛ ولی مولا شاهد باش من عاشق امام هستم من هیچ نهادی را به اندازه بسیج دوست ندارم. بسیج معبد عاشقان الله است. بسیج میدان عمل جهاد و مبارزه در راه رسیدن به معشوق است. بسیج قلب امام است. من قلب امام را می‌بوسم. همه باید در همه جهت بسیج را تقویت کنند. انقلاب مرهون بسیجی‌هاست. بسیجی‌ها انقلاب را بیمه کردند. همه بسیجی‌ها را دعا کنیم که ما مدیون بسیجی‌ها هستیم. بسیجی مرد عمل است، لکن از اخلاص آن‌ها باید به نحو احسن استفاده کرد. الان ساعت ۴ بعدازظهر جمعه است و از خدا می‌خواهم آخرین کلماتم باشد که به‌روی ورق می‌آورم. بار خدایا خود توفیق بده که لحظات بعد پایم نلغزد و از این دنیای فانی هجرت کنم.

در خاتمه می‌خواهم تمامی برادر‌ها در جهت تقویت بسیج که ارگان انقلاب اسلامی می‌باشد گام بردارید؛ ان‌شاءالله. به‌عنوان آخرین خواهش من از مسئولین محترم و بزرگوار می‌خواهم بزرگی کنند و انصاف بدهند و این مشکل را در جهت اسلام حل نمایند. نهایت تشکر را از حضرت آیةالله غروی دارم که به‌واسطه بزرگواری خودش همواره سعی داشت که بچه‌های حزب‌اللهی مسجد ضایع نشوند.

توجه داشته باشید تنها راه تداوم انقلاب در حفظ خط ولایت حضرت امام تحت سایه وحدت می‌باشد دیگر سرتان را درد نمیاورم. التماس دعا دارم. نمیخواستم مطالب را به صراحت عرض نمایم؛ ولی خوب بسی جای صحبت بود.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تنها راه تداوم انقلاب در حفظ خط ولایت امام، تحت سایه وحدت است بیشتر بخوانید »

دشمن بداند سلاح رزمندگان اسلام بر روی زمین نمی‌ماند

دشمن بداند سلاح رزمندگان اسلام بر روی زمین نمی‌ماند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمان،  «غلامحسین امیری کهنوج» 12 ارديبهشت 1345 در شهرستان آبادان به دنيا آمد. وی تا پایان  مقطع‌ راهنمايی درس‌ خواند و به ‌عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت و سرانجام در پنجم تير 1365 در مهران بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.

مزار وی در گلزار شهداي شهرستان كهنوج واقع است.

در ادامه بخشی از وصیت نامه شهید «غلامحسین امیری کهنوج» را مرور می کنیم:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
آبادانی در گرو آبیاری است. ای ملت عزیز و شهیدپرور ایران اسلام درختی می باشد که به آبیاری احتیاج دارد و خون پاک جوانان ایران نثار این درخت می شود تا ثمره شیرینی همچون آزادی بندگان خدا از چنگال ظالمان بدست آید.
 
خداوند به ملت ایران رهبری همچون پیر جماران عنایت کرده است. ایران، ایران گذشته نمی‌باشد که شرق و غرب برایش تصمیم گیری کنند. ایران الان ایرانی آزاد است.
 
برادرم: پس از شهادت من سلاح بر زمین افتاده من بردار و برای رزم به میدان نبرد بیا تا دشمن بداند سلاح رزمندگان اسلام بر روی زمین نمی ماند و کسی پیدا خواهد شد و این سلاح را بر می دارد و راه شهدا را ادامه خواهد داد.
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دشمن بداند سلاح رزمندگان اسلام بر روی زمین نمی‌ماند بیشتر بخوانید »

انقلاب اسلامی و الهی و نشات گرفته از خط رسول اکرم است

انقلاب اسلامی و الهی و نشات گرفته از خط رسول اکرم است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمان، شهید «علی دلشادی» نوزدهم ‌ارديبهشت ۱۳۴۱، در روستاي‌ اسلام‌آباد گشولگ از توابع شهرستان منوجان ديده به جهان گشود. وی خواندن و نوشتن را مي‌دانست. سال ۱۳۶۱، ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد. كارگر بود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. به جبهه اعزام شد و سرانجام در سوم دي ۱۳۶۵، در ام‌الرصاص عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.

قسمت‌هایی از وصیت‌نامه شهید «علی دلشادی»:

بسم رب الشهدا و الصدیقین

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون

ای مادر و ای پدر و ای مردم شهیدپرور، چند جمله‌ای می‌خواستم که وقت شریفتان را بگیرم، زیرا وظیفه هر فرد مسلمان ایران این است که وصیتی داشته باشد و من این چند جمله را خطاب به شما مردم حزب اسلامی می‌نویسم.

مردم مسلمان این را بدانید که انقلاب ما یک انقلاب مادی و معنوی نیست، بلکه انقلاب اسلامی و الهی و نشات گرفته است از خط رسول اکرم.

این انقلاب به ثمر رسیده است بوسیله خون جوانان. هر انسانی که شهادت نصیب او گردد و هر قطره خونی که از شهیدان به زمین می‌ریزد نهال اسلام را آبیاری و قویتر می‌کند و من سعادتی بهتر از شهادت را نمی‌یابم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انقلاب اسلامی و الهی و نشات گرفته از خط رسول اکرم است بیشتر بخوانید »