وصیت نامه

خدایا شکرت توفیق مبارزه علیه باطل داشتم

خدایا شکرت توفیق مبارزه علیه باطل داشتم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از اردبیل، شهید «احد نورالهی دیجوجین» دوم فروردین ۱۳۴۲ در روستای دیجوجین از توابع شهرستان اردبیل به دنیا آمد. وی از طریق ارتش عازم جبهه شد و پانزدهم آذر ۱۳۶۳ در دشت هلاله بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار این شهید در گلزار شهدای غریبان هست. 

در فرازی از وصیت‌نامه این شهید والامقام می‌خوانیم:
 
 شکر خدای را که توفیق یافتم در راه مبارزه حق علیه باطل شرکت کرده و آنچه را که دارم در طبق اخلاص نهاده تقدیم ایزد منان کنم. 
من اکنون می‌روم که با خدایم ملاقات کنم. می‌روم تا آتشی را که در درونم مشتعل شده خاموش نمایم. من هم اکنون به سوی سنگر خالی همرزمم، به سوی لانه باصفای جبهه جنگ پرواز می‌کنم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خدایا شکرت توفیق مبارزه علیه باطل داشتم بیشتر بخوانید »

انتشار بخشی از زندگی شهید «محمدباقر بروانی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گلستان، شهید «محمدباقر بروانی» چهاردهم آبان ۱۳۴۱ در روستای نوکنده از توابع شهرستان بندرگز چشم به جهان گشود. وی فرزند چهارم یک خانواده هفت نفری بود. پدر و مادرش به احترام پدر بزرگش که مردی درستکار بود نام ایشان یعنی محمدباقر را انتخاب کردند. به همین دلیل مورد لطف خانواده مادری قرار گرفت.
 
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به فرمان امام عزیزمان در بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بندرگز ثبت نام و پس از گذراندن دوره آموزشی با پیوستن به سربازان امام زمان «عج» و دیگر برادران عازم جبهه شد و پس از درگیری با گروهک منافقین در جنگ داخلی در منطقه گودان کردستان در تاریخ هجدهم آبان ۱۳۶۰ بر اثر اصابت ترکش گلوله به ران زخمی و به مدت ده روز در بیمارستان بستری شد.
پس از معالجه در روستای نوکنده به فعالیت‌های خود ادامه داد و پس از مدتی در سال ۱۳۶۱ به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. پس از آموزش نظامی توسط نیرو‌های ارتش لشگر ۱۳۷۷ خراسان مجددا به جبهه اعزام گردید و آخرین سمت او در جبهه عقیدتی بود و سرانجام در هشتم خرداد سال ۱۳۶۳ در منطقع عملیاتی کوشک به فیض شهادت نایل گردید. 
 
فرازی از وصیت نامه شهید
از همه شما می‌خواهم بعد از شهادت من صبور و شکیبا باشید مبادا صدای ناله و فغان شما را نامحرمان بشنوند. این امانتی بود که در راه خدا قربانی شد؛ پس به آن افتخار کنید.
 
انتهای پیام /

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

انتشار بخشی از زندگی شهید «محمدباقر بروانی» بیشتر بخوانید »

امیدوارم بتوانم براى خدا و اسلام و قرآن، جانم را تسلیم نمایم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید »احمد اسدی» در دهم تیرماه سال ۱۳۴۴ برابر با بیست و سوم ماه رمضان که مصادف با شب قدر بود، در خانه‌ی گلی و محقر، اما سرشار از صفا و صمیمیت «غلامرضا»، فرزند پسری متولد گردید. مادربزرگ دوست داشت نام او را احمد بگذارند. زیرا نام پدربزرگش نیز احمد بود. پدر و مادر هم به واسطه‌ی عشق و محبتی که به پیامبر گرامی اسلام داشتند، نام نیکوی احمد را بر وی گزیدند. تا عشق و محبت «احمدی» در دل او جوانه زند و اخلاق و رفتار «محمدی» سرلوحه‌ی زندگی اش باشد.

متن وصیت نامه شهید:

 بسم الله الرحمن الرحیم

پدر و مادر مهربان، این وصیت‌نامه من پس از شهادت هست قبل از این که این سعادت نصیبم شود من شروع کرده‌ام.
امیدوارم بتوانم براى خدا و اسلام و قرآن، جان بى‌ارزشم را به الله، آفریننده خود تسلیم نمایم، امیدوارم بتوانم براى شما یک فرزند نیکو و صالح بوده باشم، از شما می‌خواهم پس از شهادتم هیچ گونه گریه و زارى نکنید، بلکه خوشحال باشید، زیرا من پیروز شدم و به آرزوى خود رسیدم؛ و امیدوارم برادران و دوستان من، بعد از من، بتوانند با پایدارى، مرز و بوم این کشور اسلامى را از دست دشمنان پلید و کافر پاک گردانند، مادرجان هر موقع به یاد من افتادى و خواستى گریه کنى و یا این که بر سر قبر من بیایى، آن لحظه به فکر کربلاى حسین (ع) باش که در آن زمان با کافران و ستمگران براى پا برجا ماندن اسلام و آزادى تمام مسلمانان از زیر سلطه یزید جنایتکار جانى، چگونه جان خود و فرزندان عزیزیشان را دو دستى تقدیم حق تعالى نمودند.

مادر مگر على‌اکبر و قاسم و سرباز شش ماهه‌اش در عاشورا در کربلاى حسینى شهید نشدند و مگر حضرت عباس، دو دستش را از کین جدا نکردند، پس من که از آن بزرگواران بیشتر نیستم، بلکه یک بنده گنه کارم.
پدر و مادر مهربان، در آخرین لحظه‌هاى سرخ خدانگهدار.

«احمد اسدى مورخه ۱۳۶۲/۰۷/۲۶»»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

امیدوارم بتوانم براى خدا و اسلام و قرآن، جانم را تسلیم نمایم بیشتر بخوانید »

تا می‌توانید انقلاب را یاری نمایید و پشتیبان امام امت باشید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید مصطفی احمدی در دهم اردیبهشت ۱۳۴۶ در روستای بنداروز از توابع شهرستان دشتستان و در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. با آغاز انقلاب اسلامی در نوجوانی، به بسیج پیوست و در فعالیت‌های انقلابی حضور داشت. دوره خدمت سربازی را در لشکر ۹۲ زرهی ارتش گذراند و سرانجام در تاریخ ۷ تیر ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی زید بر اثر اصابت گلوله توپ به شهادت رسید.

متن وصیت نامه شهید:
 
با سلام و درود به امام زمان و نائب بر حقش امان خمینی. با سلام بر شهیدان انقلاب و جنگ تحمیلی و با سلام و درود به خانواده‌های عزیز شهدا. اینجانب مصطفی احمدی وصیت نامه‌ی خود را آغاز می‌کنم.‌ای مردم شهیدپرور و مسلمان و انقلابی، تا می‌توانید انقلاب را یاری نمایید و پشتیبان امام امت باشید. در جبهه حضور پیدا کنید تا هر چه زودتر صدام کافر را نابود کنیم. اول رژیم کافر صدام جنگ را شروع کرده و ما باید به یاری خدا او را شکست دهیم. باید هر چه در توان داریم به جبهه بفرستیم امام امت را تنها نگذارید.
 
پدر و مادر عزیز، می‌دانم اگر من شهید شدم خیلی ناراحت می‌شوید، گریه نکنید زیرا من در راه خداو اسلام شهید شده‌ام. من راه امام حسین (ع) را رفتم. انشاء الله راه کربلا باز می‌شود و اگر رفتید کربلا، تو می‌توانی به امام حسین (ع) بگویی: من هم فرزندم را در راه اسلام داده‌ام. برادران و خواهرانم شما هم همینطور گریه و زاری نکنید حسین وار و زینب گونه زندگی کنید. از پدر و مادر، برادران و خواهرانم! و همه‌ی اقوام و خویشان و دوستان می‌خواهم! مرا حلال کنند و پیرو اسلام و امام خمینی باشند تا پیروز شویم. ان شاء الله
 
سرباز کوچک اسلام مصطفی احمدی
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تا می‌توانید انقلاب را یاری نمایید و پشتیبان امام امت باشید بیشتر بخوانید »

طرح وصیتنامه شهید «عبدالعلی پایون»


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

طرح وصیتنامه شهید «عبدالعلی پایون» بیشتر بخوانید »