وصیت نامه

مروری بر وصیت‌نامه شهید طلبه «حسین شعبانی»

رهبر انقلاب اسلامی را بشناسید


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از البرز، طلبه شهید حسین شعبانی  در سی شهریور ۱۳۴5 در شهر تهران به دنیا آمد و در تاریخ بیست و هفتم خرداد ماه  ۱۳۶۱ در منطقه مهران بر اثر اصابت ترکش بر بدنش توسط رژیم بعث عراق به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزلر بهشت رضا نظر آباد آرام گرفت.

بخش از وصیت‌نامه شهید طلبه حسین شعبانی:

انسان همیشه در زیانکاری است و برای اینکه از این خسران دوری کند باید عمل صالح انجام دهد و باید مردم را توصیه به صبر کند صبر در برابر مصائب صبر در برابر مشکلات و صبر در عبادت و صبر در مقابل انتظار حضرت مهدی عج البته همه در زیر نظر خداست و هر کدام اجری عظیم در پیش خدا دارد.

از هابیل و قابیل گرفته تا امام حسین و تا حضرت مهدی (عج) دو چیز مهم نظرها را جذب می کند. دو گروه در مقابل هم هابیل در مقابل قابیل ابراهیم در مقابل نمرود و موسی و عیسی در مقابل فرعونیان و حضرت رسول اکرم در برابر مشرکین و این ستیز ادامه داشته تا به امروز. درخطی که هابیلیان و رسول اکرم و امام حسین بوده اند امام خمینی نیز هست و در مقابلش آمریکا و شوروی و اسرائیل و صدام و دیگران هستند.

شما راه خود را انتخاب کنید و یا کافر بوده وخط شیطان و نمرود قایبل وامریکا و شوروی و اسرائیل و صدام باشید و یا در خط سرخ محمدی و در خط امام خمینی باشید و یا این طرف ویا آن طرف سنگ وسط راه نباشید؟ مسلمان و عملا کافر و بدون عمل صالح نباشید. باور کنید آنها که اسما و عملا کفر ورزیدند خیلی بهتر از آنهائی هستند که اسما مسلمان و عملا بر خلاف احکام قران عمل می‌کنند.

راه خود را مشخص کنید و خود را در یابید که تا مرگ فاصله‌ای بیش نیست تا چشم بر هم بزنید می‌بینید که در رختخواب مرگ دراز کش افتاده‌اید. وای بر کسی که غفلت او را آنقدر گرفته باشد که موقع مرگ هم نفهمد و توبه نکند.

آری کرامت و رحمت خدا آنقدر زیاد است که اگر در لحظات آخر هم توبه کردید و باز او قبول می‌کند، اگر یک عمر گناه کردی در مقابل خدای خود معصیت کردی باز او تو را طلبید و تو دست رد بر سینه‌اش نهادی و اگر در لحظات آخر گفتی یا الله می گوید لبیک ای بنده ام.

 هم اکنون نیز بگوئی یا الله می‌گوید: لبیک.

پس خودتان را بشناسید و خدای خود را بشناسید (من عرفه نفسه عرفه ربه) برای اینکه خدای خود را بشناسیم و در شناخت خود عامل باشیم، قرآن خدا که کلام اوست را باید بدانیم و بخوانیم و بر احادیث پیامبران که فرستاده خدا هستند آگاه باشیم.

رهبر خود که همان رهبر انقلاب اسلامی است را بشناسید و پیرو دستوراتش باشید. به احکام عمل کنید و باید متوسل به ائمه اطهار باشید و عمل نیکو انجام دهید. از برادران و برادر گرامیم می‌خواهم که درس را فراموش نکنند کتاب را زمین نگذارند همانگونه که اسلحه را زمین نخواهید گذاشت.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رهبر انقلاب اسلامی را بشناسید بیشتر بخوانید »

طرح/ راهی را که شهدای اسلام در پیش گرفته‌اند، ادامه دهید

طرح/ راهی را که شهدای اسلام در پیش گرفته‌اند، ادامه دهید


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

طرح/ راهی را که شهدای اسلام در پیش گرفته‌اند، ادامه دهید بیشتر بخوانید »

شرمنده هستم که نتوانستم خدمتی برای این انقلاب انجام دهم

شرمنده‌ام که نتوانستم خدمتی برای این انقلاب انجام دهم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ایلام، «محمدعلی صالحی کندوله» در دی سال ۱۳۴۰ در شهر ایلام به دنیا آمد فراگیری علم و دانش را در همین شهر آغاز کرد.

صالحی کندوله قبل از انقلاب در اکثر تظاهرات و راهپیمایی‌ها علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت مستمر و فعالی داشت و اعلامیه‌ها و پوستر‌های حضرت امام را تکثیر و توزیع کرد.

وی پس از پایان خدمت با همان روحیه بسیجی و روحانی وارد حوزه شد و تحصیلات حوزوی را در حوزه علمیه آشتیان آغاز کرد.

سرانجام محمد علی صالحی کندوله بار‌ها راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد تا در ۱۰خرداد ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی موسیان دهلران به شهادت رسید.

بخشی وصیت نامه شهید والامقام «محمد علی صالحی کندوله»:

از شما مردم عزیز خواهش می‌کنم که به جان امام و رزمندگان دعا کنید.

این وصیت را در حالی می‌نویسم که این کلمه‌ها از اعماق دلم نقش بر روی این صفحه کاغذ می‌بندد که این جمله‌ها با سوزی پر از درد و ناله همراه است چرا که، چون واقعاً شرمنده هستم که نتوانستم خدمتی برای این انقلاب انجام دهم و با چشمی گریان و رویی خجل از خانواده شهداکه یک عمر فرزندان خود را بزرگ کردند و روانه جبهه کردند و این عزیزان با خون سرخ خود ریگ‌زار‌های جنوب و غرب را شستند و درخت تنومند انقلاب را آبیاری کردند.

چطور دلخوش باشم و گریان نباشم از آنکه خون ده‌ها هزار نفر مخلص در راه این انقلاب ریخته شده و شرمنده پروردگار هستم که با کوله باری از معصیت می‌خواهم نزدش بروم، دیگر خسته شدم نمی‌خواهم در این دنیا بمانم می‌خواهم پرواز کنم به سوی مولایم، آقایم.

می‌خواهم پشت به دنیای بی وفا کنم و ان شاء الله دیگر نزدیک است که خداوند توفیق شهادت را در راهش به من عنایت کند. این دنیای رهگذر گاهی است و زمان همانند ابر‌های آسمان زودگذر است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شرمنده‌ام که نتوانستم خدمتی برای این انقلاب انجام دهم بیشتر بخوانید »

شهید درویشى: باید از قرآن و اسلام دفاع کنیم

شهید درویشى: باید از قرآن و اسلام دفاع کنیم


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «شهید» شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.

می‌خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره‌ها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

وصیت‌نامه شهید پیام درویشى

«با درود به امام زمان (عج) و نایب بر حقش خمینى بت شکن که بت طاغوت را شکست.

امت حزب‌الله شما خودتان بهتر می‌دانید وظیفه ما در این زمان چیست. همگى می‌دانید که ما باید امام خمینى اسوه ایمان و عمل را تا مقصدش یعنى همان وعده پروردگار جهان که می‌فرماید سرانجام جهان از آن مسلمین است یارى کنیم؛ مبادا روزى آنقدر شیطان بر ما غالب شود که دست از یارى پیر جماران برداریم.

 قرآن کریم مسئولیت ما را به خوبى مشخص کرده که با جان و مالمان باید از قرآن و اسلام دفاع کنیم موقعیت، موقعیت جنگ است زمانى است که تمام کفر در مقابل اسلام قرار گرفته است. کفار همگى دست به یکى کرده‌اند تا انقلاب را از ریشه بخشکانند و به قول خودشان دیگر از اسلام خبرى نباشد، اما امت غیور در این جا ما باید از حسین بن على (ع) درس بگیریم درس شجاعت و مقاومت، حسین (ع) هستى خود و جان خود را نثار اسلام کرد.

اکنون ما موظفیم آنقدر از این جانبازی‌ها و فداکاری‌ها کنیم تا مهدى موعود را از خودمان راضى کنیم و خداوند نیز از ما راضى شود از حسین باید بیاموزیم «هیهات من الذله» را و هیچ گاه ذلت را نپذیریم.

مرگ با عزت بهتر از ماندن با ذلت است و شهادت راهى میانبر به سوى بهشت است چراکه با ریختن اولین قطره خون تمام گناهان انسان پاک می‌شود شهادت ارفاقى است از سوى خداوند به انسان، مردم دلیر مواظب باشید حرف‌هاى شیطانی در شما اثر نکند همواره پیرو امام باشید و خود را در محضر خدا بدانید.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید درویشى: باید از قرآن و اسلام دفاع کنیم بیشتر بخوانید »

من و امثال من بايد می رفتيم تا اسلام و قرآن  بماند

من و امثال من بايد می‌رفتيم تا اسلام و قرآن بماند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ارومیه، «غلامرضا مروت صومعه سفلی» فرزند محمد در سال 1346 در یك خانواده مذهبی در شهر ارومیه به دنیا آمد.

وی پس از طی دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی با مشقات فراوان كه نصف روز تحصیل و نصف دیگر را كار می كرد، بعد از اتمام سوم راهنمایی به خاطر علاقه وافری كه به تعالیم دینی داشت به حوزه علمیه ولی عصر (عج) تبریز رفته و دو سال در آنجا مشغول تحصیل علوم دینی بود. سپس از آنجا به مدرسه علمیه الهادی قم عزیمت نموده و در آنجا نیز یک سال به تحصیل علوم دینی اشتغال داشت.غلامرضا بعد از این ایام بنابر گفته مادرش مدتی هم در دانشگاه سپاه تحصیل کرده است.

تا اینکه با اغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل می شود و سرانجام در تاریخ 22 دی 1365 در عملیات كربلای 5 شلمچه در اثر اصابت ترکش به شهادت می رسد.

این شهید والامقام در فرازی از وصیت‌نامه خود برای مادرش اینگونه نوشته است:

«مادر عزيزم! دوست داشتم در دوران پيری‌ات، عصای دستت باشم و زحمت زيادی را كه در بزرگ كردنم كشيده بودي جبران کنم، اما چه كنم كه دين و عزت و ناموس اسلام در خطر بود و من و امثال من بايد می رفتيم تا اسلام و قرآن  بماند. مادرجان! من ننگ داشتم كه مثل خارهای خشك بيابان با هر بادی بلرزم، اصل را رها كرده و به حاشيه بپردازم. مادر! تو خود بهتر می دانی درد ما چه بود و دوای ما چه بود؟

مادر  خوب و قهرمانم! اگر می خواهی  مرا شاد كنی بدان شادی من در صبر و استقامت تو در مقابل واقعه‌ پيش آمده است. مادر عزيز! مبادا در پيش اين و آن گريه كنی كه از اين كار تو دشمنان شاد و دوستان ناراحت می شوند. مادر! بگذار ديگران به من بگويند: «جوان ناكام!» كه كام من در شهادت بود و به آن رسيدم؛ ناكام جوانان و پيرانی هستند كه نمی دانند از كجا آمده‌اند و به كجا می‌روند و چون كودكان با اسباب بازی دنيا مشغول گشته اند و بيدار نمی شوند مگر بعد از مرگ!

مادر! من قربانی تو برای اسلام هستم كه ان‌شاءالله در هنگام حمله به دستانم حنا خواهم زد و اگر نتوانستم به دستانم حنا بگذارم -در صورت بودن جنازه‌ام- بردستانم حنا بگذاريد كه بايد شهيد را زينت داد و آخرين تمنايی كه از تو مادر عزيز دارم اين است كه: مرا حلال كنی كه من واقعا مديون تو هستم.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

من و امثال من بايد می‌رفتيم تا اسلام و قرآن بماند بیشتر بخوانید »