وصیت نامه

شهید حسینی: با منافقان مبارزه کنید

شهید حسینی: با منافقان مبارزه کنید


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «شهید» شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.

می‌خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره‌ها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

وصیت‌نامه شهید مصطفی حسینی

«بسم الله الرحمن الرحیم

الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا الله و انا الیه راجعون

با سلام و درود به رهبر عزیز این پدر پیر امت و این معلم آگاه و هوشیار با دورد به روان پاک تمام شهیدان راه اسلام از کربلا تا ایران و تمام نقاط جهان و با سلام به خدمتگزاران به اسلام سخنم را آغاز می‌کنم ملت عزیز و هوشیار ایران این راهی که شما می‌روید راه الله است راه شهیدان است پس بروید این راه را که همانا راه راست و مستقیم است.

امت مبارز یکی از پیام‌های خون شهید مبارزه با کفار و منافقان است اجازه ندهید که در گوشه و کنار این مملکت اسلامی رخنه کرده و دست به فتنه و فساد بزنند با آن‌ها مبارزه کنید و آن‌ها را نابود کنید و از ریشه براندازید حتی اگر که شده با خونتان، زیرا تمام شهیدان ما با خونشان با آن‌ها مبارزه کردند با نثار خون خود درخت اسلام و انقلاب را آبیاری کرده و مشت محکمی بر دهان آن‌ها کوبیدند.

سلام بر خمینی این قلب تپنده امت اسلامی سلام بر رزمندگان اسلام این ایثارگران و جانبازان و این قهرمانان سلام بر شما که با وحدت و یکپارچگی خود این انقلاب را به ثمر رسانیدید. سلام و درود بر شما مادران و پدران شهید داده که صبر کردید امیدوارم که هر چه سریعتر اسلام بر کفر پیروز شود اکنون که در جبهه هستم شور و شوق دیگری دارم شور و شوق پیروزی اسلام و دیدار خداوند که همان شهادت است و امیدوارم که خداوند از گناهان این بنده حقیر خود بگذرد و یک نظر هم به ما کند و لطف خویش را درباره ما ادا کند تا ما هم رستگار شویم و از جمله بندگان او قرار گیریم.

یک پیام برای امت اسلامی که همیشه وحدت خود را حفظ کنید و از امام بی‌چون و چرا اطاعت کنید و دنباله‌رو راهش باشید و او را یک لحظه هم تنها نگذارید و همیشه در سر نماز او را دعا کنید که ما هر چه داریم از او داریم.

پدر و مادر عزیزم من نمی‌توانم با این دو سه جمله زحمات شما را ادا کنم، ولی امیدوارم که آن‌ها را در حق ما حلال کنید پدر عزیزم تو که یک عمر برای ما زحمت کشیدی و ما را بزرگ کردی این دو سه روزه را هم تحمل و صبر کن و خداوند را شکر و سپاسگزاری کن که فرزندی را در راه او داده‌ای.‌ای مادر عزیز و مهربانم امیدوارم همچون مادران دیگر شهیدان صبر کنی و شکر خدای را بجای آوری و بگویی که خداوند این قربانی را از ما بپذیر.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید حسینی: با منافقان مبارزه کنید بیشتر بخوانید »

شهید ناهیدی: امام را تنها نخواهیم گذاشت

شهید ناهیدی: امام را تنها نخواهیم گذاشت


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، شهید علیرضا ناهیدی فرزند حسن در دی ‎ماه سال ۱۳۴۲، در حرآباد، از توابع فراهانِ اراک به دنیا آمد. او در تاریخ بیست و هشتم آذرماه ۱۳۶۰ در جبهه کرخه به شهادت رسید.

وصیت‌نامه علیرضا ناهیدی

«بسمه تعالی

سلام بر شهیدان، سلام بر پویندگان مکتب شهادت، مخصوصاً سلام بر مدرس شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و بر امام عزیز حضرت آیت الله العظمی خمینی روح خدا، رهبری که مرا هدایت کرد. آن‌چنان که عقبی را بر دنیا ترجیح دهم، جوششی در من ایجاد کرد که درک کنم لحظات حساس حسین (ع) را در عاشورایش و هدف علی اکبر حسین (ع) را که در سن ۱۷ سالگی از پدر بخواهم که راضی شود و در میدان عمل، جهاد، خون، شهادت، شعار مقدس ما همه سرباز توایم خمینی، گوش به فرمان توایم خمینی، عملاً با تقدیم جان ناقابل خویش برای دفاع از قرآن کریم و هدف مقدس امام عزیز و برای نابودی شیطان بزرگ آمریکا به اثبات برسانم.

اما تو‌ای پدربزرگوار که کشاورزی، با دستت سیب زمینی کشت کن تا برای برادرانمان در بسیج مستضعفین قم به مصرف برسد و مقداری از عایدات کشاورزی خود را صرف راهپیمایی روز قدس روز نجات مسلمین از صهیونیسم بین‌الملل کن.

پس از اینکه شهید شدم برادرم احمد را به راه من آماده کن و خواهرم را برای خدمت در سپاه پاسداران بفرست. سلام گرمم را به خواهرانم برسان که از بابت من هیچ نگران نباشند و بدانند که مهمان قاسم بن حسن (ع) هستم. به مادرم و به مادربزرگم بگویید که من در خدمت اسلام شهید شدم و در کنار علی اکبر حسین (ع) هستم.

به شوهرخواهر‌ها مخصوصاً اسدالله طاهری سلام برسانید و از این که به من کمک کردید حلالم کنند و از همه دوستان، فامیل و آشنایان می‌خواهم اولاً مرا حلال کنند ثانیاً در هر زمانی به مسیر ولایت فقیه که حاکمیت الله بر مردم است، باشند و این پیام من به همه ملت ایران و جهان است.

از اینکه جنگ تحمیلی عراق به این صورت طولانی شده است که نمی‌بایست باشد ازهمه برادران می‌خواهم که اگر عذری ندارند از این فیض بهره‌مند شوند و بدانند طبق احادیث رسیده، پیروزی از آن اسلام است.

من امروز عازم جبهه هستم و هیچ­گونه وحشت و نگرانی­ ­در وجودم احساس نمی‌کنم؛ بلکه خیلی مسرورم که این آگاهی را دریافتم که می‌توانم بفهمم فرمان امام بلادرنگ اجرا شدنی است و ما با رضایت کامل، مجری آن هستیم. من این مرگ را از عسل بر وجودم گوارا‌تر می‌دانم، چون اطاعت از امام است و این وظیفه شرعی هر مسلمانی است.

اکنون که من عازم میدان نبرد هستم، شهادت را کاملاً در وجودم لمس می‌کنم و ذره‌ای تردید بر من مستولی نیست. امام فرموده: «چشم امید من به شما جوانان است.» ما نیز امام را تنها نخواهیم گذاشت و یار و یاور او خواهیم بود و این خط سرخ شهادت را که ۱۴۰۰ سال است، ادامه دارد، ادامه می‌دهیم.

این را هم بگویم که ما این راه را آگاهانه انتخاب کرده‌ایم و آن را به عنوان یک وظیفه انجام می‌دهیم.
خداوند از جان و عمر ما بگیرد و بر عمر امام عزیز بیافزاید. به همه ‎شما وصیت می‌کنم که به دوستان و آشنایان تبریک بگویید و به آن ‎ها بگویید جان او هدیه‌ای برای امام امت، خمینی بت­‌شکن و راه خداست! و بگویید فقط برای خداوند متعال و برای این سید، به جهاد رفته و شربت شهادت نوشیده است!

وصیتم به پدر و برادر و خواهرانم این است که بعد از شهادتم، سیاه نپوشند و عزا نگیرند، چون شب دامادی‌‎ام است و خوب می‌دانید قلب و روحم همیشه پیش معبودی بود که از همه کس به او نزدیک‌ترم و این آرزوی من بود و می‌خواهم که شیرینی بدهید و افتخار کنید که برای اسلام و برای مردی به جهاد رفتم که نایب صاحب الزمان (عج) است.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید ناهیدی: امام را تنها نخواهیم گذاشت بیشتر بخوانید »

شب‌ و روز من با رویای شهادت پر شده بود

شب‌ و روز من با رویای شهادت پر شده بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، «حسین رضا عباسی» سوم مهر سال ۱۳۴۵ در روستای «عشاق» از توابع شهرستان ملایر در استان همدان و در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. در سال‌های انقلاب همراه با دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی شهرستان ملایر در فعالیت‌های مبارزاتی شرکت کرد و در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران گام برداشت. پس از پیروزی انقلاب به نهاد نوپای بسیج مستضعفین پیوست و مشغول خدمت به خانواده محرومان و مستضعفان جامعه شد.

سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. در سال‌های دفاع مقدس بنا بر وظیفه شرعی و قانونی به عنوان سرباز به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران پیوست و مشتاقانه راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد تا از مرزهای ایران در برابر تهاجم وحشیانه رژیم بعث عراق دفاع نماید.

در مناطق مختلف عملیاتی حضور یافت و همراه با دیگر همرزمان و همسنگران خود حماسه‌ها آفرید. سرانجام پس از ماه‌ها مجاهدت در راه خدا در دوازدهم دی ‌ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی سردشت بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. آرامگاه وی در گلزار شهدای زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.

بخشی از وصیت‌نامه شهید عباسی:

بسمه تعالى

باسلام و درود بى پایان بر منجى عالم بشریت و نایب بر حقش آیت‌الله العظمى امام خمینى و با درود و سلام بر یارانش، یاران واقعى آن پیر پرچمدار و شهیدان آزاده‌اى كه راهشان را شناختن و بیدار از خواب غفلت، جان خود را نثار رهبر و خونشان را فرش راهش نمودند.

كلمه‌اى بود كه وقتی بچه بودم همواره فكر و خاطر مرا فرا گرفته بود. معنى و مفهوم این كلمات چه بود. شب‌هاى محرم كه مى‌دیدم مردم براى امام حسین (ع) عزادارى مى‌نمایند و همه ‌صحبتها پیرامون شهادت بود از دین مبین اسلام و شهید شدن در راه خدا. همه اینها برایم مثال یك معما شده بود. به مرور زمان كه بزرگتر شدم و خود را در موقعیتى دیدم كه كم كم معنى این صحبت‌هاى آشنا را مى‌فهم.

هر چند كودكى بیش نبودم لیکن خودم را مسئول مى دیدم. با خود مى گفتم، چقدر كودكانى بودن بى گناه فقط به جرم این كه شعار داده بودند «مرگ بر شاه» شهید شده بودن و باخون خود رودخانه اى كه كم كم رو به خشك شدن نهاده بود دوباره خروشان كردن و درخت تنومند آزادى و سرفرازى اسلام را با خون پاكشان سیراب و آبیارى كردند.

وقتى از فداكاری هاى امام حسین(ع) و یارانش مى‌شنیدم كه هرگز خم به آبروهاى مباركشان نیاورند دیگر روزها و شب‌های من با رویاى شهادت پر شده بود و شهید شدن را در راه محبوب خود آرزو مى كردم تا اینكه روزى بتوانم دینم را ادعا كنم.

وقتی نگاهم در نگاه‌هاى پر شوق پدر و مادرم مى‌پیوست دلم به حالشان مى سوخت ولى بلافاصله فكر مى‌كردم اگر روزى خدا چنین لطفى را به من عطا فرماید پدر و مادرم و خواهرم خوشحال شده و بر خود افتخار خواهند کرد كه چنین فرزندى تربیت كردند كه بى باك، جان خویش را در راه خدا و امام حسین (ع) فدا نمود. هرچند جان من در برابر خدا و امام حسین (ع) خیلى بى ارزش است.

همیشه روز و شب در این رویا بودم ولى هنوز قسمت نبوده. روزى براى اینكه به آرزوى چندین ساله خویش برسم قصد كردم به جبهه‌هاى حق علیه باطل بروم و یك بسیجی باشم و با خوشحالى و سر مستى از پدر و مادرم خداحافظى نمودم و در عملیات شكوهمند خیبر شركت كردم.

سراپاى وجودم را عشق به شهید شدن و شهادت در راه محبوب خویش گرفته بود. ولى این لطف شامل حال من نگردید. بعد از مراجعات دوباره به دامن خانواده كسى را شریك زندگیم نموده و به قول معروف خواستند من را پایبند خانه نمایند. یكسال قبل از خدمت مقدس سربازى برایم عروسى گرفتند.

در اولین روزهاى مقدس خدمت سربازى بود كه خداوند دخترى به من عطا فرمود. تولدش همزمان با ماه مبارك محرم بود و شب شام غریبان. به همین دلیل اسم زینب را برایش انتخاب كردم وخواستم كه مانند زینب دختر حضرت على(ع) باشد و فداكار و شجاع و به مثال زینب امام حسین (ع) باشد.

ولى باز هم لحظه‌اى از فكر شهادت غافل نبودم. هر وقت اسمم را صدا مى‌كردند شرمسار بودم كه نمى‌توانم یك جان بى ارزش در راهش نثار نمایم . حالا كه به این آرزوی چندین و چندان ساله خویش مى رسم به شما اى پدر و اى مادر غم پرورم تبریك عرض مى‌نمایم و از شما خواهش دارم كه زینب من را همچون زینب پرورش دهید.

و اى همسر مهربانم از تو خواهش دارم كه در همه حال احترام پدر و مادر مرا داشته باشى و به شما اى برادران و خواهران دل سوخته ام سفارش دارم كه در همه حال و همیشه خدا را در نظر داشته باشید و لحظه‌اى از فریب شیطان غافل نباشد.
همیشه براى اقامه نماز كوشا باشید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شب‌ و روز من با رویای شهادت پر شده بود بیشتر بخوانید »

طلاب خود را مجهز به سلاح ایمان و علم سازند

طلاب خود را مجهز به سلاح ایمان و علم سازند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، «احمد جوکار» در سال ۱۳۴۰ در ملایر متولد شد و آموزش ابتدایی تا دبیرستان را در آن شهر فراگرفت. محیط دبیرستانی، مملو بود از مظاهر فساد و افکار منحرف‌کننده بود و او که روحیه‌ای مذهبی و اسلامی داشت، عزم را جزم و دوستانی را جمع کرد تا با تأسی از دیانت و سیاست امام خمینی (ره) که در تبعید به سرمی بردند، فرهنگ دینی را تبلیغ کنند و دانش آموزان و معلمان را از ماهیت فاسد رژیم پهلوی آگاه کنند.

تفکرات و حرکاتش موجب ارتباط او با طلاب جوان حوزه علمیه شد. وقتی کتابخانه «حضرت ولیعصر (عج)» تأسیس شد، آن را مرکزی برای فعالیت‌های خود قرار داد و از جمله خدمات ارزنده او در کتابخانه این بود که به اتفاق همفکرانش مقالات و کتاب های ضدرژیم و ممنوع الطبع را تلخیص و پخش می کردند.

در سال های ۵۷-۵۶ که اعتراضات علنی و تظاهرات مردمی علیه رژیم پهلوی پدیدار شد، او از کلاس و درس اعراض کرد و خدمات اجتماعی و انقلابی خوبی از خود به جای نهاده است. با پیروزی انقلاب اسلامی او از زادگاهش به شهر تهران رفت و به مدت یک سال در مدرسه عالی شهید مطهری مشغول فراگیری علوم دینی بود و به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و به فعالیت صادقانه اش ادامه داد.

این روحانی مبارز، پس از مدتی با سپاه پاسداران همکاری کرد و در قسمت تبلیغات سپاه کوششی بسزا از خود به جا نهاد. این شهید بزرگوار، بر طبق وظیفه دینی و انسانی‌اش رفتن را برماندن ترجیح داد و به رزمندگان اسلام در جبهه‌ها پیوست. سرانجام در عملیات «والفجر یک» پس از ماه‌ها پیکار در سنگرها، مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت و بدین سان جان شیرین را از قفس تن رهانید و در دارالقرار جان، آرامش ابدی یافت.

بخشی از وصیت‌نامه شهید جوکار:

خدایا از تو می خواهم که مرگم را شهادت در راه خودت زیر پرچم اسلام و اولیاء خودت قرار دهی. خدایا آن چیزی که به روحانیت و طلبه بودن اصالت می‌بخشد همان روحانیت و معنویت این راه است که انسان را دائماً در حین ذکر نگه می‌دارد و سراسر وجودش را ندای «لا اله الا الله» سیراب می‌سازد و آنقدر این روح قوی می‌شود که تن را به زیر رگبار گلوله‌ها و تانک‌ها قرار می دهد و ارزش واقعی را به این جریان حیاتی بدن یعنی خون می‌بخشد و آن را مایه رشد و حرکت و تکامل جامعه قرار می‌دهد.

و شما برادران طلبه خود را مجهز به سلاح ایمان و علم سازید و لحظه‌ای غافل نباشید که حساس‌ترین مسئولیت‌ها اکنون بر دوش شماست، شما رهبران فکری و معنوی این امت هستید، نخست باید خود مجهز به این‌ها باشید. بیانات امام امت را با گوش دل بشنوید و با تمام وجود در انجام فرامینش کوشا باشید. شما برادارن مسئول از سستی، تهمت، غیبت و حب دنیا و … برحذر باشید و مراقبه و محاسبه نفس را فراموش نکنید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

طلاب خود را مجهز به سلاح ایمان و علم سازند بیشتر بخوانید »

طرح/ خدایا برای رضای تو جهاد می‌کنم

طرح/ خدایا برای رضای تو جهاد می‌کنم


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

طرح/ خدایا برای رضای تو جهاد می‌کنم بیشتر بخوانید »