وصیت نامه

به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، شهید «علی اسلامی‌وند امین آباد» دلاورمردی از خیل لشکر خوبان است که سراسر عمر شریف خود را برای مکتب اسلام و نهضت حضرت امام خمینی (ره) زیست و سرانجام در این راه به مقام رفیع شهادت نائل آمد.

وی 25 اردیبهشت 1338 در تبریز متولد شد؛ تحصیلات خود را تا اخذ درجه دیپلم ادامه داد و با پیروزی انقلاب اسلامی، برای حفاظت از نظام نوپای اسلامی به سپاه پاسداران پیوست. با آغاز جنگ تحمیلی راه جبهه‌ها را در پیش گرفت و پس از مجاهدت‌های فراوان، 7 اسفند 1362 در جریان عملیات «خیبر» در جزیره مجنون به شهادت رسید.

این شهید والامقام در وصیت‌نامه خود که به تاریخ سوم مهرماه 1361 نگاشته شده، آورده است:

بسم الله الرحمن الرحيم

«إِنَّ الْحَیاةَ عَقیدَةٌ وَجِهادٌ»؛ «زندگی همانا عقیده است و جهاد.» (امام حسین (ع))

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست

سپاس بی‌کران خداوندی را که جهان و جهانیان را آفرید و بر هر کدام نظم و نظام و برنامه‌ای قرار داد و برای سعادت بندگان خود در هر زمانی راهنما و پیام‌آوری فرستاد. درود بی‌کران بر تمامی انبیا و امامان که هر کدام برای راهنمایی بشر مأمور شده و انسان‌ها را به یکتاپرستی دعوت نمودند و آن‌ها را از شر شرک و بت پرستی نجات دادند.

درود بر انسان‌هایی که دعوت راهنمایان خود را قبول کرده و به گفته‌های ایشان لبیک گفتند و در راه عقیده‌ی خود جهاد کردند و عاقبت به شهادت رسیدند. درود بی‌پایان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و یاور واقعی مستضعفان و نایب برحق امام زمان (عج)، امام خمینی که با رهبری پیامبر گونه‌اش بشریت را از تاریکی مطلق نجات داد و می‌رود تا این انقلاب اسلامی جهانی را به صاحب واقعی خود، امام زمان (عج) تحویل دهد.

پدر مهربان! امیدوارم از این که از شما جدا می‌شوم، ناراحت نباشید. چون عاشق انقلاب و اسلامم و دوست دارم در راه خدا و در راه دین اسلام فدا شوم و همین امر باعث شده که از دنیا دست بردارم. حال که ما برای مردن آفریده شده‌ایم، پس چه بهتر که با مرگ با افتخار از دنیا برویم. نه برای این که بگویند: فلانی چنین و چنان بود؛ ما برای اسم نمی‌جنگیم؛ اگر مبارزه می‌کنیم، برای خداست و کسی هم که برای شهرت کاری انجام دهد، کم‌ترین جرمش شرک است.

ما همه چیزمان برای خداست؛ زندگی ما، کار ما و حتی مرگ ما برای خداست. او ما را آزاد خلق کرده و باید آزاد زندگی کنیم و نمی‌خواهیم کسی سرنوشت ما را تعیین کند. آیا ننگ نیست که در روی زمین یک میلیارد مسلمان باشد و سرنوشت آن‌ها را چند نفر یهودی و کمونیست و سرمایه‌دار از خدا بی‌خبر تعیین کنند؟ ما هرگز این را قبول نخواهیم کرد و تا زمانی که روح در بدن داریم، برای آزادی اسلام و مسلمین مبارزه خواهیم کرد.

۱۲۴ هزار پیامبر و ائمه‌ی اطهارمان در راه خدا با ظلم مبارزه کرده و در نهایت به شهادت رسیدند؛ ما هم پیروان آن پاک‌بازان هستیم. ما شیعه‌ امام حسین (ع) هستیم و می‌خواهیم حسین‌وار باشیم. درست است که من عمری را با گناه و نافرمانی گذرانده‌ام و اکنون غرق در گناهم و برای آخرت جز گناه و معصیت هیچ تحفه‌ای ندارم و در مقابل خدا روسیاهم، اما از درگاه خداوند مهربان تقاضای عفو می‌نمایم و امیدوارم که از گناهانم بگذرد و متناسب با اعمال ما با ما رفتار نکند.

پدر عزیزم! شما در طول ۲۳ سال عمر من زحمات بی‌شماری متحمل شده‌اید، امیدوارم حلالم کنید و ان‌شاءالله روح مادرم هم از من راضی باشد. درست است که من فرزند خوبی برای شما نبودم، ولی یقین دارم که خداوند مهربان اجر زیادی به شما خواهد داد. چون توانستید یکی از فرزندان خود را در راه اسلام فدا کنید. از تمامی دوستانم، شما و برادرانم می‌خواهم که راهم را ادامه داده و در راه امام یعنی تنها راه نجات اسلام و مستضعفین حرکت کنید و امام را تنها نگذارید.

انتهای پیام/

به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، شهید ابوالفضل یوسفیان در یکم خرداد ۱۳۴۱، در روستای کهنه‌رود بخش خلجستان قم دیده به جهان گشود. وی دوران کودکی را در همین روستای سرسبز و با طراوت سپری کرد و تحصیلات خود را تا پایان مقطع راهنمایی خواند و سپس به تهران عزیمت کرد و در شهر تهران به کار‌های فنی مشغول شد.

وی در مجموع چهار نوبت راهی جبهه‌های نبرد گردید و به درجه جانبازی نایل شد و سرانجام پس از سال‌ها مجاهدت در هجدهم خرداد ۱۳۷۱، به شهادت رسید. پیکر پاک آن شهید صبور را بنا به سفارش خودش در روستای کهنه‌رود به خاک سپردند.  

وصیت‌نامه شهید ابوالفضل یوسفیان

«بسمه تعالی

«ان الله اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون و یقتلون»

خداوند از مؤمنین جان و مالشان را خریدارى نموده و بجاى آن بهشت را براى آن‌ها قرار داده است آن‌ها نبرد مى‌کنند، در راه خدا می‌کشند و کشته می‌شوند.

ضمن سلام و درود بر پیامبر (ص)، امامان معصوم (ع) و بر پیشوایان مذهب حق و حقیقت. سلام بر امام حسین (ع)، سلام بر مهدى امام زمان (عج)، سلام بر روح‌الله امام خمینى رهبر تمام مستضعفین و سلام بر همه مقربان درگاه احدیت.

مادرجان عزیز و برادران و خواهران گرامى که همچون زینب هستید، من نتوانستم خوبی‌هایى که براى من کرده بودید جبران کنم و اکنون که من به جبهه رفته‌ام تنها خواهشى که از شما دارم این است که مرا حلال کنید و همچنین می‌خواهم که برای من هیچ ابراز نگرانى نکنید تا من اگر به خواست خداوند شهید شدم پیش دیگر شهدا روسفید باشم.

آخر مگر خون من از آنان که هر چه داشته‌اند در راه خدا داده‌اند و چقدر فداکارى و جانبازى کرده‌اند رنگین‌تر است و شما باید به دشمنان بفهمانید که ما در راه دین خدا استوار و پایداریم و تا آخرین حد توانایى ایستادگى و مقاومت می‌کنیم. من هم می‌روم تا راه دیگر شهیدان را تداوم بخشم و به امید خدا به آن‌ها بپیوندم. باز هم تقاضا می‌کنم که براى من گریه و زارى نکنید و جامه سیاه به تن نکنید.

از برادران آقارضا و داود و ناصر و احمدآقا و خواهرانم عذرا، فاطمه و رقیه و اعظم‌خانم حلالیت می‌طلبم و از آن‌ها استدعا دارم که به هیچ وجه احساس ناراحتى نکنند.

همیشه یار وفادار امام عزیز پیر جماران باشند و او را همیشه دعا کنند و همیشه در خط اصیل اسلام و اعتقاد به ولایت فقیه باشند. از همه فامیل‌ها و دوستان و آشنایان و از همه همشهری‌هایم مى‌خواهم که اگر از من بدى دیده‌اند مرا حلال کنند و از همه شما و دوستان مى‌خواهم که خدا را فراموش نکرده و در خط امام عزیز بزرگوارمان باشند.

با تلاش و کوشش خود اسلام را یارى نموده و ادامه‌دهنده راه شهدا باشند و در برابر ناملایمات ایستادگى کنند و به یاد حماسه‌آفرینى و از خود گذشتگی‌شان جهان را به حیرت در آورند و از دعا کردن به امام کوتاهى نکنند.

دیگر برایتان بازگو کنم که جنازه من را در کهنه‌رود و در وطنم خاک کنند و از تمام فامیل‌ها و همشهری‌هاى عزیز استدعا مى‌کنم که در تشییع جنازه من ذکر خدا را بگویید و عزادارى نکنند براى من جامه سیاه نپوشند.

خواهران با فریادهاى یا زینب (س) و برادارن با فریادهاى یا حسین، حسین (ع) صدا کنند و از برادران عزیزم خواهش مى‌کنم که اسراف بیجا در ختم من نکنند که خداوند اسراف‌کنندگان را دوست نمى‌دارد.

در ضمن از شما خواهرانم استدعا مى‌کنم که اگر مى‌خواهید راه مرا اگر شهید شدم ادامه دهید در عفت و حجاب که از خون من براى اسلام مؤثرتر است، کوتاهى نکنید.

دو عدد دستگاه خمکارى و یک موتور هندا ۱۲۵ و یک تلویزیون و تعدادى اساس خانه هر چه که در خانه برادرم داود و ناصر است و موجودى پول در دفترچه‌ام در بانک میدان شاهپور سابق تهران بانک تجارت دارم، مال بچه‌هاى مشهدى اکبر خراسانى و مال مادرم است که براى مخارج زندگیشان استفاده کنند.

در نماز جمعه‌ها و جماعت‌ها و دعاهاى کمیل و توسل شرکت کنید و سعى کنید که به فقیر و فقرا همیشه کمک کنید.

از برادرانم مى‌خواهم که اگر ان شاءالله من شهید شدم راه من را ادامه دهند و دوست نمى‌دارم که کسانى که زبانى زیبا و قلبى بیمار دارند یعنى کسانى که در ظاهر با اسلام خوب و در باطن به اسلام ضربه مى‌زنند، در تشییع جنازه من شرکت کنند.

از مادر و برادرانم خواهش مى‌کنم که در شهید شدن من کوچکترین مزاحمتى براى دولت جمهورى اسلامى ایجاد نکنند و از هم‌میهنان عزیزم خواهشمندم که راه سرخ من و دیگر شهدا یعنى راه سرخ امام حسین (ع) را ادامه بدهند که هر کس این راه را ادامه بدهد پاینده و پیروز است.

در ضمن اگر تمام دریا‌ها مرکب و تمام درختان قلم شوند و تمام برگ‌ها کاغذ، نمى‌توان نوشت که چه شوقى براى شهادت دارم!

دیگر از هموطنان عزیزم که در تشییع جنازه من شرکت کرده‌اند از آن‌ها تشکر مى‌کنم و شفاعت شما عزیزان را از خداوند تعالى مى‌خواهم از اینکه سر شما‌ها عزیزان ادامه دهنده راه حسین (ع) را به درد آورده‌ام مرا مى‌بخشید.

به امید پیروزى حق علیه باطل و به امید فرج امام زمان (عج) و به امید زیارت امام حسین و قدس عزیز خداوند همه شما‌ها را یارى کند. خداحافظ مادر جان و تمام برادران و خواهران زینب‌وار.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزاى.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. به امید دیدار در فرداى محشر در بهشت پیش شهید آیت‌الله مظلوم بهشتى و دیگر شهداى اسلام.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۹۱۱

به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «شهید» شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.

می‌خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره‌ها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

وصیت‌نامه شهید حسن رضا ساریخانى

«به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

ربنا افرغ علینا صبروا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الکافرون.

بار پروردگارا! اى رب‌العالمین! تو را شکر که شهادت این یگانه راه رسیدن به خودت را بر من بنده حقیر و گناهکار خود ارزانى داشتى تو را شکر که این نعمت خداپسند خودت را عطا فرمودى و من تنها راه سعادت خود را شهادت در راهت یافتم.

خداوندا مرا از این همه نعمت و عنایت بهره‌مند بگردان و شهادت را نصیبم کن. اى امام اى خمینى عزیز به اندازه همه قرن‌ها سختى و رنج کشیدى و آزادى مستضعفان جهان را تضمین نمودى جانم به قربانت.

اى پدر عزیزم و مادر گرامی‌ام! شما براى من زحمت زیادى کشیده‌اید، خدا را شکر کنید راهى را انتخاب کردم که اسلام می‌خواهد، از اسلام و امام عزیز دفاع کنید من با آگاهى و شناخت و یقین به سوى جهاد و شهادت می‌روم.

شهید از شما عزادارى نمی‌خواهد بلکه پیروی از راهى را می‌خواهد که بعد از مرگش رسالت حکومت الله را به دوش کشد، امروز با چنگ و دندان به حراست و پاسدارى از انقلاب و دستاوردهاى آن بپردازید. امیدوارم که انشاءالله راه کربلا باز شود و شما همگى به مرقد امام حسین (ع) به زیارت بروید و یادى هم از ما کنید.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۹۱۱

به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، شهید عباس صالح کندری فرزند حسین در شهریور سال ۱۳۳۷ در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود و در تاریخ بیست و چهارم مرداد ماه ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی مهران (چنگوله) مفقودالاثر شد. پیکر پاک این شهید، پس از ۱۱ سال تفحص و به خانواده‌اش تحویل شد.  

وصیت‌نامه شهید عباس صالح کندری

«بسم الله الرحمن الرحیم

وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ

بارال‌ها تو را بسیار شکرگزارم که مرا در این عصر از زمان یعنی زمان حکومت جمهوری اسلامی قرار دادی و سایه چنین رهبری را بر سر ما افراشته داشتی و تو را حمد و سپاس می‌گویم که توفیق عنایت فرمودی تا چیزی در این مناطق جنگی باشم و از تو این را عاجزانه درخواست می‌کنم توفیقی را هم بدهی که بتوانم خدمتگزار خوبی برای اسلام و میهن باشم.

دوست دارم که این خبر خوش را برای شما یادآور شوم که شکست صدام و اربابان آن و پیروزی اسلام به طور یقین و در کوتاه‌ترین زمان می‌باشد. تا وقتی که این جوان‌های عزیز ما با ایمان کامل و صبر و بردباری با جان و دل به جبهه‌ها هجوم می‌آورند، ما پیروزیم. هم چنانکه امام عزیزمان فرمود شما چه بکشید و چه کشته بشوید پیروزید و ملّتی که شهادت دارد اسارت ندارد. یعنی‌ای صدام خبیث تو گور خود را بدست این سلحشوران جان بر کف کنده‌ای و هر چه زودتر به نیستی می‌رسی.

خدایا خداوندا می‌دانم که من لیاقت شهادت در راهت را ندارم، امّا عاجزم در این‌که چگونه آن لیاقت و سعادت را پیدا کنم، زیرا که شهادت آن‌قدر پر محتوی می‌باشد که نصیب هر گناهکار عاصی نمی‌شود. شهادت مردان عاشق و خالص را می‌خواهد.

برادران و خواهران، به یاد مرگ باشید و خدا را فراموش نکنید، نعمت‌های الهی را شکرگزار باشید، قرآن را زیاد بخوانید و دعا‌ها را زیاد بخوانید. همیشه خودتان را محاسبه، مراقبه و مؤاخذه کنید، هدف را برای خدا قرار دهید. برای شخصی که رضایت خدا در آن نیست کار نکنید.

پشتیبان ولایت فقیه باشید و در این امر نه جلو بزنید و نه عقب بیفتید، همیشه با وضو باشید و نماز‌ها را با وقار بیشتر بخوانید. جبهه‌ها را فراموش نکنید و جاناً و مالاً و لساناً، قلباً و هدفاً کمک کنید.

شهدا را از یاد نبرید، همیشه خدمتگزار خوب باشید، مسئله تولّی و تبرّی را خوب به ذهنتان بسپارید. کار برای خدا خستگی و دلسردی ندارد کار برای دنیاست که خستگی و دلسردی را می‌آورد، نماز شب را به پا دارید.

امام را دعا کنید، وحدت را حفظ کنید، بزرگتر‌ها را احترام بگذارید. اخلاق نیکو داشته باشید و تقوی را پیشه خود سازید. تنها ولایت و رهبری است که ارزش و اهمیت آن به سبب ارزش و اهمیت اصل اسلام است.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۹۱۱