وصیت نامه

انقلاب اسلامی ثمرۀ خون امام حسین(ع) و شهدای کربلاست

انقلاب اسلامی ثمرۀ خون امام حسین (ع) و شهدای کربلاست


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از کرمان، «علی پرنده» نهم دی 1347 در جیرفت به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا دوم متوسطه ادامه داد که در همان زمان عضو بسیج شد و به جبهه جنگ حق علیه باطل شتافت. در آنجا به عضویت سپاه پاسداران درآمد و بعد از 2 سال ازدواج کرد. تنها یک هفته از ازدواجش نگذشته بود که به جبهه بازگشت و نهایتا در حالی که جانشینی فرماندهی گردان ۴۱۰ غواص لشکر ۴۱ ثارا… را برعهده داشت، در چهار خرداد سال 1367 در شلمچه به شهادت رسید.

بخشی وصیت‌نامه شهید «علی پرنده»:

ما ادامۀ راه حسین (ع) و شهدای صدر اسلام را در پی گرفتیم. اگر در کربلا نبودیم فرزند زهرا را یاری کنیم، به خدا قسم امروز تا پای جان ایستاده‌ایم و در راهی که حسین (ع) رفت خون می‌دهیم، ولی تسلیم ظلم نمی‌شویم.

و اما شما ای پدر و مادر عزیز و گرامیم! به خدا قسم بدانید و مطمئن باشید راهی رفتم که همۀ امامان و همۀ شهدا در این راه رفتند و چون امامم تکلیف کرد، من به جبهه رفتم؛ جهت انجام وظیفۀ الهی و خداوند مرا دعوت کرده است به وسیلۀ آیات قرآنش. خدایا، چقدر به ما بندگان گناهکارت لطف داری.

این جهان و کلیۀ موجودات از خودت هست. جان ما در دست تو است، ولی با این حال با ما معامله می کنی و ما را به خودت می‌رسانی و هرکس می خواهد به خدا برسد، نزدیک‌ترین راهش همین است که بسیجی‌ها این راه صد ساله را یک شبه می‌پیمایند و به خدا جان می‌دهند. در عوض رضایت خدا و بهشت می گیرد. همۀ ما خواهیم مرد. پس چه بهتر که در جوانی در راه خدا جهاد کنیم و اگر شهید شدیم، چه بهتر! زودتر به دیدار خدا می‌رویم.

و ای پدر و مادر عزیز! اجر شما نزد خدا محفوظ است، و من امانتی نزد شما بودم. خداوند اگر قبولم کرد، او را شکر کنید که امانت را به صاحب امانت سالم دادید. در راه خودش دادید و خداوند به شما اجر و صبر و در آخرت روسفیدی در مقابل خدا و امامان عنایت فرماید.

و اما شما برادران گرامی‌ام! همان‌طور که می‌دانید، من آزادانه و با علاقه خود به جبهه رفتم و مدتی از عمرم گذشت. خدا را شکرگزارم که چند سالی از آن را در جهاد فی سبیل الله گذراندم و بدانید امروز روز عمل است و فردا در قیامت، روز حساب است.

برای خود ذخیره ای از تقوا آماده کنید که حساب قیامت سخت است. در ضمن عفو و بخشش خداوند را هم فراموش نکنید و به هر طریق که می توانید راهم را ادامه دهید؛ چه در جبهه و چه در پشت جبهه. خداوند عاقبت شما را به خیر گرداند.

و اما ای امت اسلام! بدانید اسلام امروز فقط در ایران است و تنها رهبر واحد و جلودار، روح الله است. از این امام عزیز، نایب برحق حضرت مهدی که قلب اسلام است، فاصله نگیرید. مبادا همانند اهل کوفه، امامتان را تنها بگذارید. ما تا آخرین نفس حرف او را از دل و جان شنیدیم، چون حرف او حرف خداست.

و ای جوانان! مبادا در خواب غفلت بمیرید؛ همانا علی اکبر امام حسین در میدان نبرد شهید شد و همیشه این درب جهاد و شهادت بر روی عاشقان خداوند باز نیست. جنگ روزی تمام خواهد شد، پس بشتابید به سوی جهاد در راه خدا تا شاید شما هم به لقاء‌الله برسید در این راه. و بدانید شیطان همیشه در کمین است تا انسان را از رسیدن به خدا و انجام اعمال نیک بازدارد.

از خدا غافل نشوید و دیگر اینکه از این انقلاب و جمهوری اسلامی خوب پاسداری و نگهداری کنید؛ همانا انقلاب، ثمرۀ رنج و مشقت های پیامبر اسلام و ثمرۀ رنج‌ها و فرق شکافتۀ علی (ع) و ثمرۀ پهلوی شکستۀ زهرا سلام الله علیها و ثمرۀ خون امام حسین (ع) و شهدای کربلاست.

امیدوارم بتوانم با خون سرخ سرم لباس سبز مقدّس پاسداری را تایید کنم و بدانید دنیا جای ماندن نیست؛ چون اگر کسی می‌ماند ما دیگر نبودیم. دنیا برای آنها می‌بود ولی همۀ امامان و پیامبران رفتند و شما ای مادران و پدران از رفتن فرزندانتان به جبهه و جنگیدن برای خدا جلوگیری نکنید. همان‌طور که امام حسین از رفتن حضرت علی اکبر جلوگیری نکرد؛ بلکه اول او را فرستاد و در هر زمان و هر دوران، طرفدار حق باشید و نگویید چرا جنگ است! چون حق و باطل همیشه در جنگ هستند و پیامبر اسلام در تمامی زندگی‌اش جنگ داشت؛ همینطور حضرت علی (ع).

شما را به خدا قسم از خط امام که همانا خط اسلام و خداست، جدا نشوید و دست از اختلاف بردارید و از روحانیت در خط امام و اسلام جدا نشوید و سعی کنید در مراسم مذهبی شرکت کنید و نماز جمعه و جماعت را فراموش نکنید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انقلاب اسلامی ثمرۀ خون امام حسین (ع) و شهدای کربلاست بیشتر بخوانید »

استعمارگران شرق و غرب بر علیه انقلاب اسلامی بسیج شده‌اند

استعمارگران شرق و غرب علیه انقلاب اسلامی بسیج شده‌اند


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از کرمان، «علی سالاری بردسیری» بیست ‌و دوم بهمن 1340، در شهرستان كرمان متولد شد. وی تا مقطع دوم راهنمایی تحصیل كرد. پاسدار بود که به جبهه اعزام شد. سرانجام بیست‌ و‌ نهم اردیبهشت 1361، در كوشک به شهادت رسید.

بخش از وصیت نامه شهید «سالاری بردسیری»:

سلام به رهبر عزیز و فداكار و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و سلام به رزمندگان و شهیدان و امت قهرمان ایران كه با قوت قلب گرفتن از سخنان امام بزرگوار با سلاح ایمان قلب ناپاک دشمن زبون و حزب بعث مزدور را می شكافند.

برای حفظ اسلام و دستاوردهای انقلاب در این زمان كه همه استعمارگران و جنایتكاران شرق و غرب دست در دست هم داده اند تا شاید بتوانند این انقلاب نوپای اسلامی را از پای درآورند و وجود واقعی انقلاب كه همان اسلام واقعی است از صحنه تاریخ پاک كنند. بر ملت قهرمان و شهید پرور است كه مشتی محكم بر دهان ابرجنایتكاران شرق و غرب و مزدوران داخلی آنها بزنند و توطئه‌های این منافقان را خنثی كنند.

بزرگترین افتخار و بالاترین درجه پیروزیمان شهادت است و حقیقتا كه امام بزرگوار و قهرمان درست گفته است که ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

استعمارگران شرق و غرب علیه انقلاب اسلامی بسیج شده‌اند بیشتر بخوانید »

مروری بر وصیت‌نامه شهید «دانشمند»

مروری بر وصیت‌نامه شهید «دانشمند»


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، شهید «محمدعلی دانشمند دیزیچه» فرزند «جواد»، یکم بهمن ۱۳۳۹ در مبارکهِ اصفهان دیده به جهان گشود و سرانجام در تاریخ بیستم اردیبهشت ۱۳۶۰ به فیض شهادت نائل آمد.   

وصیت‌نامه شهید محمدعلی دانشمند دیزیچه

«بسم الله القاسم الجبارین

با نام خداوند در هم کوبنده ستمگران

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

روبه صفتان زشت خو را نکشند

گر عاشق خوش‌دلی ز مردن نهراس

مردار بوَد هر آنکه او را نکشند

هم‌اکنون که به آرزوی قلبی خویش که همانا هجرت از وطن و هجرت از هرگونه وابستگی است عازم جنوب هستم و بدین‌وسیله وصیت‌نامه خویش را می‌نویسم.

از کلیه اقوام و دوستان و خصوصاً پدر و مادر عزیزم به خاطر زحمات قابل توجه آنان تشکر می‌نمایم و حلالیت می‌طلبم.

ما به خاطر اهداف اسلام که مستضعفین جهان را به قیام می‌خواند به جبهه می‌رویم، اگر کشته شدیم شهید راه حقیم و به خیل شهدا راه اسلام در آمده‌ایم و به راه پاک امامان متقی و پرهیزگار خود رفته‌ایم. ما دشمنان و مستکبران را به امر الله خوار و ذلیل می‌کنیم، اگر که همه ما شهید گردیم از رحمت خدا نا امید نمی‌گردیم و این تنها معامله‌ای است که در آن هیچ‌گونه ضرری ندارد.

دشمنان اسلام باید بدانند که جوانان شیعه همیشه دارِ خویش را بر خود حمل می‌کنند و همیشه پیام مرگ را برای مستکبرین رسانند و حتی اگر کشته گردند به لقا‌الله که بزرگترین آرزوی هر شیعه است خواهند رسید.

در آخر می‌گویم نکند امام را تنها بگذارید. در رکاب این مرد بزرگوار و متقی بر دشمنان بتازید که خدا مزد نیکوکاران را ضایع نمی‌نماید.

اگر شهید شدم از این که دیگر در میان شما نیستم ناراحت نباشید؛ چون تا خون ما می‌جوشد نخواهیم گذاشت که به اسلام ما بتازند. ما بدین‌وسیله پایه یک حکومت عدل جهانی را پی‌ریزی خواهیم کرد.

خداوند یار و نگهدار همگی باشد. پیروز باد اتحاد جمهوری اسلامی، پاینده باد امام خمینی یاور مستضعفین، مرگ بر مستکبرین جهان

محمد علی دانشمند»

منبع: نوید شاهد

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مروری بر وصیت‌نامه شهید «دانشمند» بیشتر بخوانید »

جبهه فریاد تمام مستضعفان است

جبهه امید مستضعفان برای شکست ظالمین است


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از کرمان، «محمد‌تقی ابوسعیدی» بيست و دوم تير 1342، در كرمان چشم به جهان گشود. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت و به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سرانجام در هفدهم ارديبهشت 1361 ، در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.

بخشی از وصیت‌نامه شهید «ابوسعیدی»:

دوستان و برادران چند نکته را در اینجا ضروری می‌دانم که ذکر کنم: نماز را نماز را سبک نشمارید. همیشه سر وقت نماز را بر پا دارید که نماز نور مومن است نماز گردونه اسلام است. چرا که جلوی تمام عامل‌های نفاق و جدیئی را می‌گیرد و درس وحدت و یگانگی و اخوت به انسان می‌دهد.

نماز جماعت است که به انسان شکل می‌دهد آدمی را از تنگ نظری و گوشه‌گیری بیرون می‌آورد و به انسان روح با مومنان زیستن و همراه مردان خدا بودن می‌بخشد.

دعا غرور و تکبر و خودبینی را از انسان دور می‌کند، اندیشه آدمی را از بدی‌ها پاک می‌سازد و تقوای انسان را بالا می‌برد. دعا اسلحه مومن و حقیقت عبادت است و این را از بزرگان دینتان داشته باشید که به هنگام نرمی دل‌ها دعا را غنیمت شمارید که رقت قلب رحمت است پس دعا را فراموش نکنید و در دعاهایتان از خدا برای من طلب آمرزش کنید.

بدانید ای انسان‌های خواب رفته که هنوز نمی‌دانید جبهه یعنی چه، اینجا فریاد تمامی مستضعفان است. اینجا انقلاب پاک یاران حسین است، اینجا قلب‌ها به هم نزدیک و هدف‌ها یکی است و آن هم فقط برای رضای خدا جنگیدن است. اینجا محل به یاد آوردن گناهان و در پی آن خود را شناختن و به سوی حق و پاک کردن قلب از زنگار گناه شتافتن است.

اینجا آخرین پایگاه مرحله تکامل مردان خدا جایگاه شهادت است پس ای انسان‌های بیدار بیایید و بشتابید به سوی جبهه‌ها و با ایمان راسخ و با عزمی استوار و قلبی مملو از عشق و ایثار و با نعره و فریاد خشمگین‌تان آنچنان بر دشمن کفر پیشه صدامی یورش ببرید که مجال حتی یک ذره جنبیدن و از خود تحرک نشان دادن را به آنها ندهید.

همیشه این حدیث از پیامبر اکرم (ص) در گوشتان زنگ بزند که پرهیزکار باش تا عابد در بین مردم باشی. قانع باش تا شاکرترین مردم باشی آنچه را را برای خود می‌خواهی برای مردم بخواه تا مومن باشی. با همسایه خوشرفتاری کن تا مسلمان باشی همنشین نیکوکاران باش تا مومن باشی واجبات دینی را عمل کن تا عابد باشی به قسمت الهی راضی باش تا زاهد و پارسا باشی.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جبهه امید مستضعفان برای شکست ظالمین است بیشتر بخوانید »

نگاهی به زندگی شهید «حمید احمدیان دیلمی»

نگاهی به زندگی شهید «حمید احمدیان دیلمی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، دفاع مقدس روایتگر حماسه و ایثار فرزندان ناب حضرت روح‌الله و انقلاب اسلامی است؛ پیران و جوانان نابی که با عشق به الله و سربازی اسلام، پا به معرکه جنگ و جهاد گذاشتند و حماسه‌هایی از جنس نور و ایثار و شهادت آفریدند.

بی‌شک آشنایی با سبک زندگی، راه، مرام و شخصیت الهی این شهیدان والامقام، درس زندگی و راه و روش متعالی است برای ما جاماندگان و گرفتار در این دنیای خاکی.

«حمید احمدیان دیلمی» یکی از این شهدای والامقام است که خلاصه‌ای از زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

زندگی‌نامه شهید:

‌«حمید احمدیان دیلمی» در ۱۴ آذر ‌سال ۱۳۳۵ در شهرستان «سیاهکل» در میان خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود و در آغوش گرم و پر مهر و محبت پدر و مادر مکرمه اش با آئین مقدس اسلام و مذهب شیعه رشد و تربیت یافت. وی تحصیلات ابتدائی تا مقطع دبیرستان را در مدارس سیاهکل که آن زمان یکی از بخش‌های شهرستان «لاهیجان» بود با موفقیت سپری کرد و در تمام مدت تحصیل از دانش آموزان ممتاز و و مؤدب و خوش اخلاق مدرسه بود.

آقا حمید بنا به فرموده مادر مکرمه اش، از کلاس چهارم ابتدائی مقید به نماز یومیه بود و حتی اقدام به روزه داری می‌کرد و با عشق و علاقه مسائل و برنامه‌های اسلامی و مذهبی را دنبال می‌کرد؛ ایشان نه تنها به واجبات بلکه به بسیاری از مستحبات نیز مقید بود و به همین سبب روح بلند و بی آلایش او همیشه در سیر عرفانی و روحانی به سر می‌برد و آنقدر به خداوند تبارک و تعالی نزدیک شده بود که سیمائی نورانی و جذاب پیدا کرده بود، چهره‌ای که در دل هر بیننده‌ای می‌نشست؛ یکی از دوستانش می‌گوید: اولین بار وقتی با آقا حمید آشنا شدم ۳ سال قبل از شهادتش بود، جوانی با چهره‌ای نورانی و بسیار منظم و متین؛ طوری که به دلم نشست و بلافاصله با وی طرح دوستی ریختم.

‌احمدیان در سال ۱۳۵۳ موفق به اخذ دیپلم شد و از همان زمان فعالیتش را به طور مخفیانه علیه حکومت ظلم و استبداد پهلوی آغاز کرد. برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه شیراز شد و در رشته اقتصاد و در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل گردید و ایام فراغت از درس و دانشگاه را در منزل عمه اش در شیراز سپری می‌کرد و از دانشجویان مبارز مسلمانی بود که از هیچ گونه تلاش و کوششی برای برملا ساختن چهره پلید حکومت جور و ستم باز نماند و به تدریج دامنه فعالیت او از شیراز به تهران و گیلان نیز کسترده گشت.

مادر شهید می‌گوید: از ترس ماموران ساواک تمامی کتاب‌ها و جزوه‌های ‌حمید را داخل پلاستیکی می‌کردم و در حیاط منزل چاله‌ای حفر و کتابهایش را در آنجا نگهداری می‌کردم.

شهید احمدیان در کنار تحصیل و فعالیت‌های سیاسی و مذهبی اش از خانواده غفلت نمی‌ورزید و سعی می‌کرد به هر شکلی که هست خانواده را هم یاری و مساعدت نماید و نسبت به اطرافیان دور و نزدیک دوستی و مهر می‌ورزید؛ در تصمیم گیری بسیار خوش فکر و از ابتکارات خاصی برخوردار بود و به همین علت مرجع اخذ تصمیم دوستان و بستگان بود.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج و در سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه پاسداران شیراز در آمد و ابتدا به عنوان مسئول تبلیغات و پس از مدتی بعنوان قائم مقام سپاه کوار شیراز مشغول به فعالیت شد.

پس از مدتی با مشاهده توانمندی‌های شهید احمدیان، مسئولین ایشان را به عنوان فرمانده سپاه کوار شیراز برگزیدند. ایشان در طول مدتی که در سپاه شیراز مشغول به خدمت بود، علاوه بر کار اداری به امورات دیگر نیز رسیدگی می‌کرد و هر کجا که نیاز به حضورش را احساس می‌کرد خالصانه شرکت می‌کرد.

وی رسیدگی به امور خانواده‌های معظم شهدا خصوصاً فرزندان شهدا را مخلصانه و با دقت پیگیری می‌کرد و شاهد عینی این ادعا خانواده‌های معظم شهدای کوار هستند.

با آغاز جنگ تحمیلی نابرابر از سوی دشمنان اسلام و انقلاب آقا حمید آرام و قرار نداشت و سودای دفع متجاوزین بعثی را در سر می‌پروانید و به همین سبب با خانواده خصوصاً مادرش به گفت‌وگو نشست و خواست آن‌ها را آماده شنیدن خبر شهادتش نماید؛ سپس به میدان نبرد با خصم متجاوز عازم مناطق جنگی شد و در عملیات بیت المقدس شرکت کرد.

سرانجام این بنده پاک و مخلص خدا و فرمانده جوان و شجاع در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ در جبهه دارخوین بر اثر اصابت خمپاره دشمن دعوت حق را لبیک گفت و به عرشیان پیوست و پس از تشییع با شکوه در شیراز و لاهیجان و سیاهکل در جوار شهدای سیاهکل ماوا گزید.

وصیت نامه شهید:

حمد و سپاس خدایی را سزاست که همه گویندگان از مدح و ثنای او عاجزند و همه حسابگران از شمارش نعمتهایش درمانده و هیچکس را یارای ادای حق نعمت‌های او نیست؛ و او خدایی است که رسول خود، حضرت محمد (ص) را با قرآن و دین حق به عالم فرستاد تا او را بر همه ادیان دنیا غالب گرداند و در استمرار راه انبیاء علی (ع) این تربیت یافته مقام نبوت را قرار داد تا این خط راستین را ادامه دهد و حکومت خدایی اسلام تجسم پیدا کند و با حکومت جهانی مهدی موعود (عج) بسیج مستضعفین را وارث زمین گرداند.

او خدایی است که در زمان غیبت بزرگ مصلح و منجی جهان بشریت امام مهدی (عج) وجود مبارک حضرت امام خمینی را به ما ارزانی داشت؛ پس خداوندا، همیشه تو را یاد می‌کنم و شکر نعمتت را به جای می‌آورم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگاهی به زندگی شهید «حمید احمدیان دیلمی» بیشتر بخوانید »