وصیت نامه

شهادت یعنی ولادت و شهید زنده است

شهادت یعنی ولادت و شهید زنده است


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، شهید «محمد آقاجانی گل‌سفید» فرزند «فرج‌الله»، بیست و نهم اسفند ۱۳۴۴ در لنگرود دیده به جهان گشود و سرانجام در تاریخ شانزدهم بهمن ۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی مریوان به فیض شهادت نائل آمد.

وصیت‌نامه شهید آقاجانی 

«بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین

زندگی ذلت‌بار را هیچ‌وقت قبول نخواهم کرد و مرگ سرخ شهادت را بر آن ترجیح می‌دهم، به عبارت دیگر شهادت ولادت است.

وقتی شهید می‌شوی تازه زندگی تو آغاز می‌شود، تازه باید به زندگی برسی، مانند این است که تو تازه زاده شدی پس فهمیدیم که شهادت یعنی ولادت. شهید یعنی زنده، گواه، یعنی شاهد. وقتی که کسی شهید می‌شود به لقاءالله رسیده و به پیش محبوبش می‌رود. شهید گناهی ندارد؛ چرا که، چون قطره‌های خونی که از شهید جاری می‌شود همان گناهی است که ریخته می‌شود. انسان حیف است در بستر بمیرد؛ ما عاجزانه از خدای باری‌تعالی می‌خواهیم که مرگمان را همراه با شهادت نصیبمان کند.

شهید مانند قلب جامعه است

در قرآن سخن از شهادت به میان آمده، پس باز بگویم زندگی ذلت‌بار را قبول نخواهم کرد و به جای آن مرگ سرخ شهادت را بر آن ترجیح می‌دهم.

شهید مانند قلب جامعه‌ای است که خونش به تمام ارگان‌های انقلابی تزریق و اهداء می‌کند پس همیشه به درگاه الله برویم از خدا طلب آمرزش و شهادت بکنیم.

چه مرگی بهتر از این مرگ، مرگی که ولادت است، مرگی که سعادت است و ملتی که شهادت را سعادت می‌داند پیروز است (امام خمینی)

خدایا ما را بر نفسمان پیروز کن

بار الها! هنگامی که ما را بر نفسمان پیروز کردی مرگمان را با شهادت نصیبمان کن. فرج امام زمان (عجل‌الله) را بر ما نزدیک بگردان. رزمندگان جبهه حق را یاری و آنان را پیروز کن. پیر جماران را تا انقلاب مهدی (عجل‌الله) نگهدار.

هر وقت دیدیم روحانیت را می‌خواهند از صحنه بیرون کنند، بدانید که آنان می‌ترسند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

منبع: نوید شاهد

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهادت یعنی ولادت و شهید زنده است بیشتر بخوانید »

نگذارید منافقین کوردل از انقلاب سوءاستفاده کنند

نگذارید منافقین کوردل از انقلاب سوءاستفاده کنند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، «رضا صفری» متولد سال ۱۳۴۹ برای اولین بار در ۱۶ سالگی به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت و در نهایت در آبان سال ۱۳۶۶ در عملیات «نصر ۷» در ارتفاعات «ماووت» عراق به فیض شهادت نائل شد.

شهید صفری در قسمتی از وصیت‌نامه خود نوشته است:

درخواستی که از مردم حزب الله و همیشه در صحنه دارم این است که همانگونه که تاکنون امام را تنها نگذاشته‌اند و اسلام را یاری کرده‌اند، از این به بعد هم اسلام و امام را یاری کنند و نگذارند که منافقین کوردل از این انقلاب سوءاستفاده کنند و همیشه در نظر داشته باشند که شهدا با نثار خون خود از حسین (ع) درس آموخته و درخت اسلام را آبیاری کردند و شما که مانده‌اید باید آنگونه باشید که از تبار یزیدیان زمان مباشید که خدای متعال بر همه اعمال انسان ناظر و گواه است.

پدر و مادر عزیزم

از شما که سال‌های زیادی مزاحمتان بودم حلالیت می‌طلبم و مرا حتما ببخشید که نتوانستم حتی ذره‌ای از زحمات شما را جبران کنم و نتوانستم حق فرزندی خود را به شما ادا کنم ونتوانستم فرزندی آنگونه که باید باشم، بوده باشم و از مادرم می‌خواهم که در مقابل منافقین کوردل گریه نکند که آن‌ها همیشه منتظر چنین لحظاتی هستند.

از برادران کوچکترم می‌خواهم که درسشان را به نحو احسن بخوانند و افرادی مفید برای انقلاب باشند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگذارید منافقین کوردل از انقلاب سوءاستفاده کنند بیشتر بخوانید »

چرا بعد از جنگ همه مرا مسخره می‌کنند؟ +‌ عکس

چرا بعد از جنگ همه مرا مسخره می‌کنند؟ +‌ عکس



شهید سید محسن ضابطی - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید سید محسن ضابطی از دانش‌آموزان دبیرستان سپاه تهران (مکتب الصادق(ع)) بود که در هشتم مردادماه ۱۳۶۹ به شهادت رسید. وصیت‌نامه این شهید بزرگوار به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

یا غیاث المستغیثین! 

خدایا عاشقانت یک به یک رفتند و می روند، ولی من گنه کار و روسیاه هنوز جا مانده ام، خدایا انگار نمی دانی یه بنده گنه کاری هم به نام سید محسن ضابطی داری(معاذ الله) ؟!

ای کریم، ای رحیم، ای ستارالعیوب!  با هر کس نشست و برخاست کردم و لقمه ای نان با او خوردم، به هر کس دل بستم از دستم رفت، دوستان شهید شدند، یاران رفتند، ای خدا پس من گنه کار چه کنم؟ 

ای رفقا، ای دوستان! رسم دوستی و رفاقت این نیست، مگر ما با هم نان و نمک نخوردیم؟ مگر در این دنیای فانی با یکدیگر، ندار نبودیم؟! پس چرا یکباره رفتید و ما را در منجلاب گناه و تکبر و خود پرستی و ریا و غیبت و تهمت و فراموش کاری تنها گذاشتید؟!

چرا بعد از جنگ همه مرا مسخره می‌کنند؟ +‌ عکس

نه به خدا این رسم رفاقت نیست!

خدایا قابلم گردان توبه کنم، توبه نصوح وار، من خیلی توبه شکستم، ولی از روی تو شرم نکردم … 

ای خدایی که اگر لحظه ای و آنی پرده ها را کنار بزنی دیگر آبرویی برایم نخواهد ماند، خیلی از تو سپاسگزارم که دوستانی به من عطا کردی که هر کدام عارفی به تمام معنی بودند، دوستانی که بدون گذراندن مراحل تحصیلات به درجه ای از حد کمال رسیدند که خیلی از علما نرسیدند …
بله و به جرأت قسم می خورم که مقام این شهداء کمتر از شهدای صدر اسلام نیست، آن ها پیغمبر(صلّی الله علیه و آله) را دیدند و جنگیدند و اوامر او را اطاعت کردند، حسین بن علی(علیه السلام) را دیدند و به او ایمان آوردند، ولی شما شهیدان ندیده خاطر خواه آن ها شدید!

خدایا به حرمت خون آقا ابا عبد الله(علیه السلام) شهادتی سرخ در ارتفاعات مظلوم کردستان را عطایم کن، خدایا من دنیا را به دنیاپرستان واگذار کردم، من خودت را می خواهم. به خودت قسم اگر مرا در بهشت بیاندازی و بدانم که در آن جا به من محبت نمی کنی، من بهشت را نمی خواهم ولی اگر بدانم مرا دوست داری، حتی اگر در جهنم هم مرا بیافکنی، دیگر آتش جهنم برایم عین لطف و کرم توست.

خدایا کمکم کن. از این لاطائلات زیاد نوشته ام ولی هرچه نوشتم به خاطر درد دل کردن و نزدیک تر شدن به تو بوده است. 

خدایا با شهیدانی نشست و برخاست کردم که هر کدام اسوه تقوا و ایثار و نبرد و مبارزه بودند… ولی افسوس که از آن ها درس نیاموختم، از آن ها تلمّذ و شاگردی نکردم. خدایا مرا ببخش که قدردان آن ها نبودم.

خوب حالا خدای عزیز! بنده ای در مقابلت قرار گرفته که شرم دارد با تو سخن بگوید، از بس که توبه شکسته و به خاطر همین شرم، قلم به دست گرفته و با قلم ناچیز خود با تو سخن می گوید.

خدایا تکلیف مرا روشن کن، به بزرگیت قسم فردای محشر داد بر می آورم که ایها الناس! من گناهانم به خاطر آن بود که شنیده بودم خدایم رحیم است، به خاطر آن بود که رحمت او از زمین و آسمان ها و همه چیز بالاتر و بزرگتر بوده، به خاطر آن بود که می دانستم هر چقدر گناه کنم، گناهانم از رحمت او بیشتر نخواهد شد. ای خدا مرا ببخش و بیامرز.

خدایا به قول پیر می فروش عشاق حسینی، خمینی عزیز که از تو خواسته بود، کتاب شهادت را به روی مشتاقانش باز بگذاری، مرا هم بطلب ، خدایا من یه عمری صدایت کردم، درسته که در عبادات خیلی سهل انگاری کردم ولی هر وقت تو را صدا زدم از ته دل بوده، خدایا من برای حسین تو گریه کرده ام، تو را به همان قطرات اشک قسم می دهم که توفیق شهادت در راه خودت را نصیبم گردانی، اللهمّ رزقنا توفیق الشّهادة فی سبیلک.

خدایا مرا جلوی مادرم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شرمنده مکن! خدایا دستم را بگیر، تو را به حسینت قسم می دهم، خدایا از روی مادران شهید، پدران شهید، خواهران شهید و برادران شهید شرمنده ام.

خدایا از روی مادر شهید احمد شعبانی که با زبان بی زبانی می گفت: «احمدم را چکار کردی؟ تنهایش گذاشتی؟»، شرمنده ام. از روی مادر شهید هادی مختاری که در بهشت زهرا دیدمش شرمنده ام، با نگاهش می گفت که پسر مرا تنها گذاشتید؟

ای خدا دستم را بگیر، در محیط کار همه مسخره ام می کنند، همه طعنه می زنند که الان بعد از جنگ چه جای این حرفهاست؟ ولی آن ها سوز درون مرا درک نمی کنند، هر روز آتش عشقم بیشتر می شود و وقت وصل و طریقه رسیدن به آن و دسترسی پیدا نمودن به آن مشکل می شود.

خدایا به چهارده معصوم پاک قسمت می دهم مرا هم طلب کن. دستم را بگیر. اگر دستم را نگیری خودت بهتر مرا می شناسی، به خدا در منجلاب گناه غرق می شوم.

… خدایا اسرایمان را آزاد بگردان!

به رهبر انقلابمان حضرت آیت الله خامنه ای عمری با عزت بده!

خدایا مسؤولین مملکت را به وظایفشان آگاه بگردان!

خدایا ما را به احترام و آبروی محمد و آل محمد(صلّی الله علیه و آله) ببخش و آبروی ما را نریز!

مریضان، مجروحین ومعلولین جنگ را لباس عافیت بپوشان!

اشهد أن لا إله الّا الله و أشهد أنّ محمّداً رسول الله و أشهد أنّ علیّاً ولی الله

العبد العاصی سید محسن ضابطی

۴  مرداد ۱۳۶۹

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!

ولادت : ۲۴  دی ۱۳۴۷

شهادت : ۸  مرداد ۱۳۶۹

محل شهادت : سقز

مزار : امامزادگان پنج تن لویزان



منبع خبر

چرا بعد از جنگ همه مرا مسخره می‌کنند؟ +‌ عکس بیشتر بخوانید »

چرا جمهوری اسلامی حرم است؟

چرا جمهوری اسلامی حرم است؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در بخشی از وصیت‌نامه الهی _ سیاسی سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی که با عنوان «میثاق‌نامه مکتب حاج قاسم» معروف است، درباره چرایی ایستادگی و مقاومت در برابر استکبار آمده است: «خواهران و برادران مجاهدم در این عالم،‌ ای کسانی که سر‌های خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق‌بازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیع است.»

سردار سلیمانی در بخشی دیگر از وصیت‌ نامه‌اش نوشته است: «امروز قرارگاه حسین بن علی (ع)، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمدی (ص).»

چرا جمهوری اسلامی حرم است؟

حال این سردار بزرگ اسلام ۳۵ سال پیش نیز از اینکه چرا جمهوری اسلامی حرم است، در قامت فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در بحبوحه عملیات کربلای یک در پنجم تیرماه سال ۱۳۶۵ در جمع همرزمانش سخن گفته است:

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس این صوت تاریخی را برای نخستین بار منتشر می‌کند. در این صوت می‌شنویم:

«برادرها! در افغانستان سرنوشتشان بستگی به جنگ ما دارد، در لبنان سرنوشتشان بستگی به ما دارد، در هرکجا که یک مسلمانی تکانی خورده، سرنوشتش بستگی به وضعیت ما دارد، ما پیروز شویم همه آن‌ها پیروز شدند، ما شکست بخوریم همه آن‌ها ریشه‌کن می‌شوند؛ همه‌شان. اگر مسئله‌ای به وجود بیاید برادران عزیز، سال‌های سال هیچ نهضتی، هیچ صدای آزادی بلند نخواهد شد، این را مطمئن مطمئن باشید.»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

چرا جمهوری اسلامی حرم است؟ بیشتر بخوانید »

مراسم ختمم را ساده بگیرید!

مراسم ختمم را ساده بگیرید!



شهید علی اکبر بیگلری - دبیرستان سپاه - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید علی‌اکبر بیگلری از دانش آموزان دبیرستان سپاه تهران (مکتب الصادق(ع)) بود که در ۱۲ اسفندماه سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید. وصیت‌نامه این شهید بزرگوار به این شرح است:

 بسم رب الشهداء و الصدیقین

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ کَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ أَوْ کَانُوا غُزًّی لَوْ کَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِیَجْعَلَ اللَّهُ ذَٰلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ ۗ وَاللَّهُ یُحْیِی وَیُمِیتُ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ

وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ  (۱)

ای گروندگان به دین اسلام شما به مانند آنانکه راه کفر و نفاق را پیمودند نباشید که گفتند: “اگر برادران و خویشاوندان ما به سفر نرفته و یا به جنگ حاضر نمی شدند در چنگ مرگ گرفتار نمی شدند! “

این آرزوهای باطل را خدا حسرت دلهای آنان خواهد کرد و خداست که زنده میگرداند و میمیراند و هر چه کنید به آن آگاه است!

مراسم ختمم را ساده بگیرید!

اگر در راه خدا کشته شده یا بمیرید، در آن جهان به آمرزش و رحمت خدا نائل می‌شوید و آن بهتر از هر چیزیست که در حیات دنیا برای خود فراهم توانید آورد.

این آیاتی را که در اول وصیتنامه ام آورده ام جوابی است برای کسانی که فکر می‌کنند اگر من به جبهه نرفته بودم کشته نمی‌شدم، بلکه اینطور نیست، هرکس در هر کجا که باشد، اگر مرگش فرا برسد از دنیا میرود و تنها چیزی که باقی می ماند اعمال انسان است.

بنا بر این به گناهان خود بیشتر فکر کنید و به اینکه برای آخرت خود چه توشه‌ای فراهم آورده اید و در این دنیا تا زنده و دارای اختیار هستید و می‌توانید اعمال صالح انجام دهید و تنها سرمایه تان عمرتان است هدف از زندگی فراهم آوردن توشه برای آخرت است، نه برای خوشگذرانی و لذت و کسانیکه اینگونه فکر میکنند روزی میرسد که پشیمان خواهند شد، ولی پشیمانی برای آنها سودی نخواهد داشت.

قبل از آنکه به حسابتان برسند به حساب خود رسیدگی کنید و باقی را به فانی نفروشید که دنیا در مقابل آخرت مانند چشم به هم زدنی بیشتر نیست ولی ما آنرا طولانی احساس میکنیم.

حال که به اعمالم رسیدگی میکنم، به جز گناه و غفلت در زندگیم، عملی نمی بینم!

 انشاءالله شما از من پند گرفته و هوشیار باشید.

همدیگر را به راه حق و صبر دعوت کنید و از هم روحیه بگیرید وسعی کنید تا ممکن است وحدت تان را حفظ کنید!

در برخوردها و رفتارها و کلا” در همه امور زندگی قرآن و نهج البلاغه راشعار خود قرار دهید و به آن عمل کنید و مشکلات را با توسل به ائمه اطهار علیهم السلام حل کنید.

و این دعاها و توسلات و جلسات قرآن و مراسم ها و نمازجمعه را از دست ندهید که اگر اینها نباشد و هرکس به دنبال کار خود باشد و امور انقلاب را رها کند امام بی یاور و اسلام بی ناصر خواهد بود و ندای هل من ناصر حسین بی جواب.

من عاجزانه ازهرکس که نسبت به من حقی دارد میخواهم که از من درگذرد و از هرکس که از من رنجیده است ، میخواهم که مرا ببخشد و امید من به خدای مقلب القلوب است که دل ذوالحقوق را نسبت به من مهربان کرده و اجر به آنها عطا نماید.

من از پدر و مادرم که مرا بزرگ کرده اند و بسیار زحمت کشیدند و رنج را تحمل کرده اند، ولی من نتوانسته ام حق آنها را ادا کنم میخواهم که برای من دعا کنند که به دعای آنها امید وارم و ازخدا تقاضای عفو و مغفرت و اجر عظیم برای آنها دارم.
 
برادرانم را وصیت میکنم که با قرآن مأنوس باشند و در نماز جماعت ها شرکت کنند و در کارها کوشا باشند و از گناه و عصیان خدا به دور باشند و بدی هایی را که از من دیدند نادیده بگیرند.

وصیتنامه شخصی :

اگر پولی برایم مانده هر قدر که باشد به حساب جنگ واریز کنید.

کتابهایی را که از کتابخانه گرفته ام بدهید و وسائل نظامی مانند فانوسقه و غیره را به بسیج بدهید.

مراسم ختم و غیره را خیلی ساده و سبک بگیرید.

برادران بسیج را در مراسم دعوت کنید و با آنها همکاری کنید و زیاد اعلامیه چاپ نکنید و نگذارید کسی شیون راه بیندازد.

اما هرقدر که می‌خواهید و خواستید بر مظلومیت حسین (علیه السلام) گریه کنید و دعا کنید.

از ارگانها و دولت زیاد توقع نداشته باشید.

خداوند ان‌شاءالله همه ما را به راه راست هدایت کند ودرقیامت شفاعت حسین (علیه السلام) را شامل ما گرداند.

ان‌شاءالله تعالی
علی اکبر بیگلری
به تاریخ ۸ اسفند ۱۳۶۵

پیامبر اکرم می فرماید که خداوند تبارک و تعالی فرمود :
و من جانشین شهید بر خانواده اویم.

(۱) آیات ۱۵۶ و ۱۵۷ سوره مبارکه آل عمران

ولادت : اول آبان ۱۳۴۶
شهادت : ۱۲ اسفند ۱۳۶۵
عملیات : تکمیلی کربلای ۵ – شلمچه
مزار :  قطعه  ۲۹ ردیف ۵۹  شماره ۸



منبع خبر

مراسم ختمم را ساده بگیرید! بیشتر بخوانید »