وصیت نامه

شهید حاجی‌آقامیری: امام خمینی راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است

شهید حاجی‌آقامیری: امام خمینی راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، شهید «کاظم حاجی آقامیری» ۱۸ آذر سال ۱۳۳۶ در تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و با شروع جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد تا این که سرانجام ۲۲ فروردین سال ۱۳۶۲ در سن ۲۶ سـالگی، در عملیات «والفجر مقدماتی» به شهادت رسید.

این شهید والامقام در فرازی از وصیت‌نامه خود نگاشته است: نمونه ارزنده و والای این خواسته ژرف اسلام عزیز، هم‌اکنون نائب‌الامام بزرگوار، ارواحنا له الفدا، آیت‌الله خمینی است. او اسوه راستین اسلام، دین پیامبران خدا و جانشین بر حق آن‌ها ائمه است. او رهبری است که در این عصر ظلمت و تباهی، بار دیگر راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است و آن فکر پوسیده و مادی را با روشن‌سازی‌های ژرف‌بینانه خود و اندیشه عمیق‌اش در طول عمر پرافتخار و مبارک در هم کوبیده است و روزبه‌روز درخشش خورشید وجودش تابناک‌تر می‌گردد و هستی را منورتر می‌سازد.

متن کامل وصیت‌نامه شهید «کاظم حاجی آقامیری»

اینجانب بنده‌ای از بندگان خدا و ضعیفی از ضعفا (الاحقر سید کاظم حاجی آقامیری) وصیت‌نامه خود را بدین شرح مرقوم می‌دارم، تا باشد که بنا بر سوره شریفه عصر که می‌فرماید: «وَالْعَصْرِ. إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» تا آن‌جا که میسور اینجانب بوده باشد، تواص به حق و صبر کرده باشم و به‌دنبال آن، ایمان و عمل صالح از برای بندگان خدا فراهم آید و متعاقب آن عصر را به خسران نگذارده باشم.

امّا بعد، از آن‌جا که سنت طبیعت که به‌واسطه قدرت لایزال الهی پی‌ریزی گردیده است و چرخش روزگار و هستی آیه‌ای از آیات اوست و این سنت بر این قرار گرفته است که روزی تمام کائنات و هستی در هم پیچد و ارض به غیرالارض تبدیل گردد و از عالم مادی هیچ چیز باقی نماند. آری آن روز، روز حساب و یوم‌الفصل است. آن‌چه انسان با دست خود ساخته خواهد یافت و زشتی‌ها و نیکی‌هایش اگر به مثقال ذره‌ای هم باشد، جدا خواهد گردید و حساب خواهد شد.

آری ما از خدائیم و به‌سوی او نیز باز می‌گردیم و جز این نیست، که اگر جز این می‌بود انسان خلیفةالله نمی‌گردید. آری او جانشین است برای مدتی کوتاه به ارض رانده شده تا بار امانتی را که آسمان و زمین نپذیرفتند، بدوش کشد و آن‌گاه از پس آزمایش‌ها و فتنه‌ها معلوم می‌گردد که آیا بدانچه ایمان آورده بود، عمل هم نموده، یا فقط قول آن را ادا کرده است؟!

آری، صحنه ارض، صحنه نبرد حق و باطل، طاغوت و الله، نور و ظلمت، هابیل و قابیل، موسی و فرعون، پیامبر و ابوسفیان، علی و معاویه، حسین و یزید، و در عصر ما نائب الامام خمینی و محمدرضای معدوم و همه طاغوتیان فعلی و بالاخره تجلی نهایی اراده الله صاحب‌الزمان خواهد بود با جباره آخرالزمان.

انسان‌ها که همگی خلفای خدایند نیز بین این دو خیل واقعند. آن‌ها که اصحاب الیمین‌اند، یاران خدا خواهند بود و آن‌ها که اصحاب‌الشمال، یاران طاغوت. آری انسان هر لحظه از این دو معبر می‌گذرد. هر لحظه در صحنه انتخاب است. یا حق، یا باطل. هیچ‌گاه آشتی میان این دو صف نخواهد بود. حتی اگر کوتاه زمانی حق پنهان گردد و پوشیده ماند، لاجرم پس از مدتی رخ خواهد نمود و پیروزی در نهایت از آن حق است.

از این رو، ما بندگان خدا، باید با تحمل رنج و کدح، این هستی را پشت سر بگذاریم و به ملاقات او بشتابیم که وعده ملاقات حق با کدح و رنج داده شده است و ملاقات او بدون مصیبت و تحمل شدائد نخواهد بود. این فلسفه وجودی آفرینش انسان است که باید خدای خود را با تلاش بیابد. برتری او نسبت به همه خلائق خدا نیز به همین خاطر است. موجودات دیگر پا از دامان محدود هستی خود بیرون نمی‌گذارند و به اندکی از خوراک و خواب و تولید مثل اکتفا می‌کنند؛ اما انسان است که بین بی‌نهایت قرار گرفته است. از لجن تا خدا. از اسفل‌السافلین تا اعلا علییین. هر قدر خود را بکاود و بسازد به خدایش نزدیک‌تر گردیده است و هر قدر سر خود را در آخور دنیا فرو برد، از او بی‌نصیب گردیده است. خوشا به حال نفسی که تقوی پیشه ساخته و از صراط مستقیم منحرف نگردیده است و هر لحظه خدایش را می‌جوید. از تمام رنگ‌ها و بت‌ها خود را آزاد ساخته و تنها به او رنگ باخته است و منتظر لقای اوست.

بدین‌ترتیب برای کسب سعادت تنها باید تقوی پیشه نمود و به احکام الهی چنگ زد. آری تنها احکام حق را باید یافت و عمل نمود و از آن میان قرآن و عترت که ثقلینند، حائز مهمترین درجه می‌باشند که پیامبر گرامی اسلام آن دو را برای ما به ارث گذارده‌اند و اگر بدانها تمسک نجوئیم، گمراه خواهیم گشت. انسان مسلمان راهی جز این پیش روی ندارد. آن‌چه غیر از این است، فریب است و خام فکری.

نمونه ارزنده و والای این خواسته ژرف اسلام عزیز، هم‌اکنون نائب‌الامام بزرگوار، ارواحنا له الفدا، آیت‌الله خمینی است. او اسوه راستین اسلام، دین پیامبران خدا و جانشین بر حق آن‌ها ائمه است. او رهبری است که در این عصر ظلمت و تباهی، بار دیگر راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است و آن فکر پوسیده و مادی را با روشن‌سازی‌های ژرف‌بینانه خود و اندیشه عمیق‌اش در طول عمر پرافتخار و مبارک در هم کوبیده است و روزبه‌روز درخشش خورشید وجودش تابناک‌تر می‌گردد و هستی را منورتر می‌سازد.

او از میان امتی پاک برخواست تا با امامت پیامبرگونه خویش، ظلمت و تباهی را ریشه کن کند و ارض را مهیا برای حکومت مستضعفین، مومنان و عاملان به صالح نماید.

آیا تابلوئی زیباتر و درخشان‌تر از این می‌توان یافت؟ اگر با چشمان بینا و قلبی صاف بدین تابلو نظر اندازیم، چنان در زیبائیش غرق خواهیم گشت که گوئی هستی جز این نبوده و تا حال زندگی‌مان تنها چراگاهی بیش نبوده است. این عصاره همه تاریخ است که در تابلو امام طراحی گردیده است. بیا و لحظه‌ای به آن بنگر و معنای هستی را بفهم. مگر نه این است که باید به‌وسیله پیامبران راه را یافت و هدایت شد و به حق ملحق گردید. بیا و ببین آن‌چه را در تاریخ نتوانسته‌ای ببینی و همیشه به‌خاطر آن در مجالس بر سر خود کوفته‌ای و زاری نموده‌ای. حالا صحنه، صحنه واقعی است. میدان، میدان عمل است. باید خود را محک بزنی تا درجه خلوص خود را بیابی. و اگر می‌هراسی، پس در خود شک کن و ایمانت را از نو بساز که دستور قرآن است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا؛ ایمان بیاورید ایمان آورندگان و با این همه ما از ایمان آورندگان نیستیم و با آن‌ها اختلاف زیادی داریم.

بدین‌ترتیب و این فلسفه، شهادت زیباترین و شیرین‌ترین نوع بازگشت به عالم ابدی و دار بقاست. در صحنه رزم و مصاف با مستکبرینی که ارض را دست‌خوش بازیچه خود قرار داده‌اند و تباه ساخته‌اند. با آن‌هایی که می‌بایست با آن‌ها اشداء بود.

در آن لحظه که روح شهید به‌سوی او اوج می‌گیرد، با خون خود ثابت می‌کند که ارزش این زندگی و جهان تنها در قطرات خون او نهفته است و آن قطرات را با هیچ چیز دیگر نباید معامله کرد. این است معنای شهادت. گواهی به این‌که باید به حق جان فروخت و به لقایش شتافت. آری ای دوستان، فرصت‌ها اندک است و به فرمایش علی (ع) چون ابر گذرا هستند و اگر غفلت نمائیم، از آن‌ها استفاده نخواهیم نمود.

بار دیگر یادآور می‌شوم که هرجا هستیم، صحنه پیکار حق و باطل است و باید باطل را در هم کوفت و بدانیم که شرک از حرکت مورچه سیاه در دل تاریک شب روی سنگ سیاه پنهان‌تر است و چه فیضی از این والاتر در چنین عصری که عصر اعتلای اسلام است در رکاب رهبر مستضعفین جهان به درجه شهادت نائل بیائیم که مانند شهادت در رکاب پیامبر یا حسین (ع) می‌باشد. بدین‌ترتیب از همه دوستان و برادران می‌خواهم که با پاس خون همه شهیدان راه حق، گریه و زاری برایم ننمایند که شهیدان همیشه زنده‌اند و به‌جای آن به تذکراتی که یادآور شدم، بیندیشند و روح خود را با آن صیقل زنند. باشد که مسلمانی‌مان در نام خلاصه نگردد.

والاسلام علی من اتبع الهدی

در خاتمه از همه دوستان، برادران و خواهران خواستارم که همیشه مراقب اعمال خود باشند و لحظه‌ای خود را غافل نسازند که لحظه‌ای غفلت، ممکن است عمری انسان را به کجروی و ضلالت کشد و او را از مسیر حق منحرف نماید. این است که پیغمبر (ص) دعا می‌فرمود که خدایا لحظه‌ای ما را به خودمان وا مگذار. آری دوستان، برادران لحظه‌ای شیطان را فراموش نکنید. او همیشه در پی فریفتن ماست و نقشی جز او جز این نیست و ما نیز نقشی جز عبودست حق نداریم که خداوند فرمود ما خَلَقت‌ُ الجِن‌َّ وَ الإِنس‌َ إِلّا لِيَعبُدُون‌ِ. جن و انس جز برای عبادت آفریده نشده‌اند.

با درود به همه رزمندگان اسلام

و با امید پیروزی و برقرای حکومت عدل قائم منتظر ولی‌عصر (عج)

سید کاظم حاجی آقامیری

آدینه ۱۳ شوال ۱۴۰۱ هجری قمری

جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۶۰ هجری شمسی

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید حاجی‌آقامیری: امام خمینی راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است بیشتر بخوانید »

شهید حاج‌ابوالقاسمی: پست و مقام مسئولان، حاصل خون هزاران شهید است

شهید حاج‌ابوالقاسمی: پست و مقام مسئولان، حاصل خون هزاران شهید است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، شهدا ستارگانی درخشانی هستند که راه را به همه نشان می‌دهند؛ بنابراین توصیه‌های شهدا که در قالب وصیت‌نامه، دست‌نوشته و… برای ما به یادگار مانده، گنج عظیمی است که بایستی هم امروز از آن‌ها بهره برد و هم این‌که این گنج عظیم را به نسل‌های بعدی منتقل کرد تا آن‌ها نیز راه حقیقی اسلام ناب محمدی را گم نکنند.

بسیجی شهید «غلامرضا حاج‌ابوالقاسمی دولابی» همانند بسیاری دیگر از شهیدان، وصیت‌نامه‌ای از خود به یادگار کذاشته که حاوی نکات ارزنده‌ای است؛ نکاتی که از آن می‌توان به حقیقت تفکر شهدا پی برد و با سرلوحه قرار دادن این تفکر در زندگی خود، فرهنگ شهدایی را سرلوحه کارهای خود قرار داده و آن را نیز در میان دیگر اقشار جامعه گوشزد کرد.

وصیت‌نامه بسیجی شهید «غلامرضا حاج‌ابوالقاسمی دولابی»

بسم الله الرحمن الرحیم

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ». سوره توبه آیه ۱۱۱

خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرد، آن‌ها در راه خدا جهاد می‌کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند. این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در «سه دفتر آسمانی» تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا با وفاتر به عهد کیست؟‌ای اهل ایمان، به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت، سعادت و پیروزی بزرگی است.

اینجانب «غلامرضا حاج ابوالقاسمی» هستم و شهادت می‌دهم: «أشهد أن لا اله الا الله» و «أشهد أن محمدرسول‌الله (ص)» و «أشهد أن علی، ولی الله» که هیچ الهی جز «الله» نیست و «محمد (ص)» فرستاده خداست و «علی (ع)» ولیّ اوست.

برادرانم! وصیتی که می‌نویسم، در موقعی است که امکان دارد در چند روز آینده حمله را آغاز کنیم و این برای من آغاز یک زندگی و تولدی دوباره است؛ و از دیگر برادرانم می‌خواهم که حتی‌المقدور یک دوره کوتاه هم که شده، به جبهه بیایند که این بسیار در زندگی و روحیه انسان تغییر ایجاد می‌کند؛ و می‌خواستم چند تذکر بدهم، هرچند در خود نمی‌بینم که برای شما بخواهم پیامی بدهم و ان‌شاءالله خدا همه ما را به راه راست هدایت کند.

۱- تقوای خدا پیشه کنید که امام علی (ع) می‌فرماید: «اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم»؛ یعنی شما را و صیت می‌کنم به تقوای خدا و نظم در کارهای‌تان و این باید الگویی برای ما باشد تا در راه اهداف‌مان پایدار بمانیم و دیگر این‌که به نماز‌های جمعه اهمیت قائل شوید و بزرگ شمارید که حج مستضعفین است و دعا‌های کمیل را در شب‌های جمعه به پا دارید که در روحیه انسان تاثیر زیادی دارد و همیشه نماز‌های یومیه را سر موقع بخوانید و روزه‌های ماه رمضان را علاوه بر این‌که خودتان می‌گیرید، دیگران را نیز تشویق به این امر بنمایید و تا آن‌جا که می‌توانید، روز‌های دوشنبه و پنج‌شنبه را روزه بگیرید.

۲-‌ ای پدرم! آری تو این‌چنین فرزندی را در راه خدا دادی. یادم نمی‌رود آن لحظه را که می‌خواستیم از هم جدا شویم، تو همچون کوه استوار بودی و به من گفتی برو در پناه خدا و آن دعا مستجاب شد و من پیامی برای شما دارم و آن این است که همیشه استوار باش و در پی کسب و کاری که داری یاد خدا را فراموش مکن.

۳- و اما شما‌ای مادرم! که در تمام طول زندگیم همچون آینه‌ای برایم بودی و هرموقع خطایی می‌کردم، مرا راهنمایی می‌نمودی. امروز هم که خود مرا به جبهه فرستادی، امیدوارم که اصلاً نگران نباشی و همیشه به یاد خدا باشید و در سوگ من نمی‌گویم که گریه نکن؛ بلکه طوری باشد که دشمن را شاد نکند؛

و تو‌ای خواهرم! همیشه به فرائض دینی خود توجه داشته باش و حجابی زینب‌گونه و زبانی رقیه‌وار داشته باش و رسالت خون شهدا را هیچ‌گاه از یاد مبر؛ و شما‌ای خواهرانم! در دامان خود فرزندانی حسین‌گونه پرورش دهید و به جامعه تحویل بدهید و راه حضرت فاطمه (س) و روش زندگی او را سرلوحه کارهای‌تان قرار دهید.

و شما‌ای دوستانم! هرچند که در طول دوستی‌مان نتوانستم برای شما دوستی پاک و نمونه باشم؛ ولی این توصیه را دارم که وقت‌های خود را بیهوده هدر ندهید و مطالعه زیاد داشته باشید و به نماز جماعت اهمیت بیشتری قائل شوید و از همه شما طلب بخشش می‌کنم؛ و اگر در جبهه نیستید، در شهر، در بسیج مساجد نگهبان و پاسدار اسلام باشید که آمریکا از این ارتش بیست میلیونی می‌هراسد.

۴- همیشه به فکر خدا باشید که دل‌ها را آرامش می‌دهد و از خدا بخواهید که هرچه زودتر فرج آقا امام زمان (عج) را به تعجیل بیندازد و همیشه دعای محرومین را که از قلب امت ما بیرون آمده است و آن [دعا]«خدایا خدایا تا انقالب مهدی (عج) خمینی را نگه‌دار. از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا»؛ را همیشه با خلوص نیت بخوانید و کاری نکنید که قلب امام‌مان را خدای ناکرده عارضی شود و یک توصیه به مسئولین دارم و آن این‌که همیشه یادتان باشد که خدا ناظر به کارهای‌تان است و این پست و مقامی که به شما سپرده شده است، حاصل خون هزاران شهید است که باید به نحوه صحیح و اسلامی کارهای‌تان را انجام دهید و خداوند موفق‌تان بدارد؛ و دیگر آن‌که تا آخرین قطره خون خود، از امام و روحانیت مبارز در خط امام، پشتیبانی کرده و همیشه هم‌یار آنان باشید تا بتوانید انقلاب‌مان را و رسالت خون شهدا را به صحنه گیتی گسترش داده و اسلام را به نحوه صحیح خود که «لا اکراه فی الدین» است؛ یعنی در دین هیچ زور و اجباری وجود ندارد را در همه جهان به گوش مردم ابلاغ نمایید.

۵- و اما کلامی با آن برادران و خواهرانی که مومن به انقلاب نیستند و همیشه می‌خواهند به هر بهانه‌ای سنگ جلوی انقلاب بیندازند، دارم و آن این است که:‌ای برادران مگر نمی‌دانید که همه رفتنی هستند؛ آیا از وقت موت خود خبر دارید؟ آیا از چگونه مردن خود خبر دارید؟ و‌ای انسانی که یک پشه به این کوچکی، با نیش زدنش به تو، می‌تواند تو را از پای دربیاورد؛ پس قبول کن که در مقابل این موجودات، کوچکی و بسیار حقیر؛ ولی با این حال باز هم با تکبر و غرور به خود می‌نگری. آری برادرم! قدری به خودت فکر کن که یک ساعت تفکر از هزار سال عبادت بالاتر است و کمی به بعد از مرگ خودت فکر کن که می‌خواهی با کوله‌باری پر از گناه، ریا، دروغ، تهمت، کم‌فروشی و… و هزاران رذائل پست دیگر وارد آخرت شوی؛ ولی با این حال باز هم برای خودت توجیه می‌کنی؛ فعلاً که زنده هستیم، باید خوش باشیم؛ ولی نه بالاخره تو هم می‌میری و شب اول قبر برای تو هم هست و آن فشار قبر و سوال و جواب عالم برزخ. پس وای بر ما که دنیا را بهشتی جاودان و ویلایی تا ابد ماندنی می‌دانیم که اگر چنین تفکر کنیم، بس زیان‌کاریم و امید است که خدا نور ایمان را در دل‌های همه ما زنده‌تر کند و بیشتر به فکر آخرت باشیم و همیشه این دعا را بخوانیم که: «اللهم طهر قلبی من‌النفاق و عملی من الریا و لسانی من الکذب و عینی من الخیانه» یعنی: «بار خدایا! پاک کن قلبم را از نفاق و عمل مرا از ریا و زبانم را از دروغ دور کن و دیده‌گانم را از چیز‌هایی که زشت است دور کن»؛ و دیگر آن‌که برای تزکیه نفس خود بیشتر به بهشت‌زهرا بروید.

۶- اگر جنازه‌ام به دست شما رسید، در تشییع جنازه‌ام اشخاصی که مومن به انقلاب و متعهد به جمهوری اسلامی و همیار روحانیت مبارز هستند، شرکت کنند و مرا در بهشت زهرا دفن کنید.

۷- و یک پیام برای دوستان بسیجی دارم و آن این است که از شهر به خوبی حفاظت کنید و از نیرو‌هایی که طالب ورود به بسیج هستند به نحوی صحیح استقبال کنید و فرصت ندهید که ضدانقلاب‌های داخلی در شما رخنه کنند یا به شما آسیبی وارد آورند و خداوند موفق‌تان بدارد

۸- من یک آرزو دارم و آن این است که حتی یک لحظه هم که شده روی مبارک آقا امام زمان (عج) را ببینم و اگر لیاقت ندارم، لااقل موقع موت سرم در دامان امام زمان (عج) باشد و اگر باز هم لیاقت ندارم، در آن دنیا مرا شفاعت کند و امید آن دارم که حتماً این کار را می‌کند.

در پایان از همه طلب بخشش می‌نمایم. به امید پیروزی اسلام بر کفار و منافقین.

والسلام
رضا حاج‌ابوالقاسمی

خاطرنشان می‌شود؛ شهید «غلامرضا حاجی ابوالقاسمی دولابی» ۴ مهر سال ۱۳۴۳ در تهران متولد شد. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج درآمد. این شهید والامقام با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد و سرانجام ۲۴ مهر سال ۱۳۶۳ در سن ۲۰ سالگی، در میمک به شهادت رسید.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید حاج‌ابوالقاسمی: پست و مقام مسئولان، حاصل خون هزاران شهید است بیشتر بخوانید »

این شهادت‌ها و جان‌دادن‌ها همه در راه خدا بوده است

این شهادت‌ها و جان‌دادن‌ها همه در راه خدا بوده است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، کاظم دهستانی بافقی متولد ۱۷ مرداد سال ۱۳۳۲ در شهر یزد است که در تاریخ هجدهم بهمن  سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید.
بخشی وصیت‌نامه این شهید دهستانی بافقی:
 
 به نام خدایی که در حکمت ازلی خود چنین مقرر فرمود که حق بر باطل پیروز باشد و با سلام به آن رهبری که هر سحر دست خود را به‌سوی خدا بلند می‌کند و برای امت رنج‌دیده‌اش دعا می‌کند و اشک می‌ریزد و با درود به روان پاک شهدا وصیت‌نامهٔ خود را می‌نویسم. 
 
 در زمانی که امام امت رهبرم و مرجع تقلیدم است چه خوب است مرجع عشق و امید واقعی من هم به خلیفه الله روی زمین باشد و بسی افتخار است که رهبرمان ما را جزو ارتش امام‌ زمان (عج) می‌داند. 
 
این شهادت‌ها و جان‌دادن‌ها همه در راه خدا بوده و این امت من و یک‌یک هم‌رزمان جز رضای خدا چه چیز را در سر می‌پروراند و من هم به‌عنوان یک شهید به تمام افرادی که این وصیت‌نامه را می‌خوانند یا می‌شنوند یک حرف دارم و آن این است که لحظه‌ای به خویشتن رجوع کنند و از خود بپرسند چه خدمتی برای اسلام کرده‌اند اگر این مردم به‌حساب نفس خود نرسند ضرر کرده‌اند و خوشا به حال آن خانواده‌هایی که دین خود را به اسلام و انقلاب ادا کرده‌اند و خانوادۀ من هم با پدر و مادر و دیگر برادران من این را بدانند اگر چه یک تن را در راه خدا دادند؛ ولی کفایت نمی‌کند. درخت اسلام هنوز احتیاج به آبیاری دارد. 
 
خدایا من در زندگی دنیا هر چه از بدی‌ها کرده ام ببخش و از گناهان من در گذر، چگونه مرا داخل بهشت کنی در حالی‌که در پیشگاه عظمت تو شرمنده ام و خود را لایق بهشت تو نمی‌دانم؛ و از فضل تو نا‌امید نیستم. پروردگارا به مومنین وعده فرمودی آیا شما را به تجارتی که از عذاب دردناک نجات دهد دلالت کنم به خدا و رسولش ایمان بیاورید و جهاد کنید در راه خدا با مال و جان خود.
 
اکنون من به جهد در راه تو آمده‌ام و تو به عهد خود وفا می‌کنی تو هستی که از بدی‌های بندگان می‌گذری پس مرا ببخش و صبری به پدر و مادر و همسر و برادران و دیگر دوستان عنایت فرما و آن‌ها را یاری کن تا راه تو را که جز سعادت نیست ادامه دهند و از این شهادت من باکی نداشته باشند.
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این شهادت‌ها و جان‌دادن‌ها همه در راه خدا بوده است بیشتر بخوانید »

امید است که خداوند مرا شرمنده شهیدان نکند

امید است که خداوند مرا شرمنده شهیدان نکند


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از کرمان، «یوسف سلیمانی» هفتم خرداد ۱۳۴۱، در روستای قنات‌ملک از توابع شهرستان رابر چشم به جهان گشود. وی تا سوم متوسطه تحصيل كرد. ازدواج کرد و صاحب يک پسر و دو دختر شد. پاسدار بود، سرانجام در دوم ‌مهر ۱۳۷۲، در روستای چهارگنبد سيرجان هنگام درگيری با اشرار بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد.
در ادامه وصیت‌نامه شهید «یوسف سلیمانی» را مرور می‌کنیم:
سلام و درود بر نور چشمم امید قلبم رهبرم و پیشوایم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای . خدایا اگر ناراحتی برای وی پیش آید حاضرم همان دم و بازدم را از من بگیری و به جان رهبر نثار کنی. خداوند او را تا انقلاب حضرت مهدی حتی تا کنار آن حضرت محافظت بفرماید. خدایا من گنهکار جز تو کسی را ندارم که به او پناه ببرم و تنها عفو و بخشش از آن توست خجالت می‌کشم، از بس گنهکارم، اما چه خاکی به سر کنم پس باید در خانه تو درب بزنم، ای پروردگارم خواهش می‌کنم مرا شرمنده مکن و جوابم بده، جدا عذر می‌خواهم، پس مرا ببخش تنها امیدم تو هستی‌ ای مهربان‌ترین مهربانان.
اگر مرگم فرا رسید سرپرست خوبی برای فرزندانمان باش آنها را آن‌طور که اسلام می‌خواهد تربیت کن یقین دارم که مادر خوبی برایشان هستی کسی که آنها را آزار و اذیت نکند که من به دخترم فاطمه‌جان و هادی‌جان و سمیه‌جان خیلی علاقه داشتم که اینها اسم‌های بسیار خوبی هستند که در حدیثی از معصومین خواندم که می‌گفت در خانه‌ای که نام فاطمه باشد در آن خانه فقر پیدا نمی‌شود و فرزندانم برایتان از خداوند سلامتی و فردی صالح شدن خواستارم. همسر و فرزندانم نماز بپا دارید که تنها نماز موجب سردی آتش جهنم می‌شود تا می‌توانید صدقه بدهید. برایتان از خداوند طلب عفو و بخشش درخواست می‌کنم. از خواهر خوبم که جز آبرومندی و پاکی چیز دیگر ندیدم و باعث آبرومندی برادرانت شدی برایت دعای خیر از خداوند می‌طلبم.
در پایان از بابت نام‌برده گنهکار هرچه در توان شما است در راه خدا صدقه بدهید و در آخر وصیت‌نامه‌ام از همه شما خداحافظی می‌کنم امید است که خداوند مرا شرمنده شهیدان نکند و مرا بیامرزد از همگی التماس‌دعا دارم. به امید آن روزی که برایتان پیروزی اسلام در تمام نقاط جهان با بانگ الله اکبر به صدا درآید ان‌شاءالله.

 

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امید است که خداوند مرا شرمنده شهیدان نکند بیشتر بخوانید »

شهادت راه بازگشت انسان به خدا و قرآن است

شهادت راه بازگشت انسان به خدا و قرآن است


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از کرمان، «حمزه شهبا» در سوم اردیبهشت سال ۱۳۴۲ در روستای نجف‌آباد از توابع شهرستان «سیرجان» به دنیا آمد. حمزه در سال ۱۳۴۹ در مدرسه ابتدايی نجف‌آباد تحصيلات ابتدايی را آغاز كرد و دوره تحصيلات راهنمايی خود را در مدرسه شهيد اشرفی اصفهانی سيرجان سپری و در سال ۱۳۵۸ برای گذراندن دوران دبيرستان وارد مدرسه شهيد چمران شد.
وی تحصيلات خود را تا دوم دبيرستان ادامه داد و با تشويق چند تن از دوستان و علمای سيرجان تصميم به ادامه تحصيل در حوزه علميه قم گرفت و در تاريخ ۱۳۵۸ عازم قم گرديد و در طی چهار سال در مدرسه علميه امام جعفرصادق (ع) تحصيلات حوزوی را فرا گرفت.
حمزه در حين تحصيل در دوران ابتدای و راهنماي فعاليت‌هايی را در مسجد نجف‌آباد از جمله تأسيس كتابخانه و تشويق دوستان به نماز انجام می‌داد. همت والايی در برپايی نماز جماعت داشت و در دوران تحصيل در حوزه، انجمن اسلامی جوانان نجف‌آباد را با همكاری دوستان تأسيس کرد و در حوزه با پول روزه و نماز استیجاری برای كتابخانه مسجد نجف‌آباد فراهم می‌کرد.
در سال ۱۳۵۹ مدت دو ماه از طريق سپاه سيرجان در رفسنجان فعاليت كرد و بعد از آن طی دو مرحله یعنی ۱۳۶۰/۸/۲۵ و در تاريخ ۱۳۶۰/۱۱/۲۳ از طريق سپاه سيرجان به جبهه اعزام شد و سرانجام در تاريخ ۱۳۶۱/۱/۹ در دشت‌عباس و در عمليات فتح‌المبين به شهادت رسید.
گزیده‌های از وصیت‌نامه شهید «حمزه شهبا»:
راه دراز است و مقصد پرزحمت و دور. اگر به جای اين راه معنوی مسافرتی معمولی و عادی بود و اگر استفاده مادی می‌داشت آن وقت راه كوتاه بود. هدف و راه دراز است اين چيزی نيست كه قابل ترديد باشد، ولی در مقابل چه مقصدی، وقتی مقصد دعوت به خدا و راه خدا باشد، دوري و درازی راه چيزی نيست. مگر مسلمان می‌خواهد در پايان اين راه به برگ و نوايی برسد. مسلمان هدف نهايی كارهايش رسيدن به پاداش الهی است. چه چيزی بهتر از اين كه انسان اين جان ناقابل خود را هديه راه خدا بكند و به او بفروشد و در عوض بهشت را بگيرد.
چه چيزی بهتر از اين كه انسان با خدا معامله كند. اين یک افتخار است براي يك فرد مسلمان كه طرف مقابل معامله‌اش و خريدار جنسش كه همان جان آدم باشد. اگر فرد مسلمان و مجاهد بخواهد به پاداش الهی برسد ديگر براي او درازی و كوتاهی راه، عبور از موانع و يا عدم عبور از آن در اين راه مشكلی ايجاد نمی‌كند. شكی نيست كه بين راه خار و خس است. هيچ‌كس نمی‌گويد راه هموار است. اين راه، راه بازسازی است. راه بازگشت انسان به خدا و قرآن.
چند كلمه‌ای هم برای ملت قهرمان‌پرور ايران می‌نویسم: ای خواهر و برادر كه هميشه در صحنه حاضريد و گوش به فرمان امام، همان گونه كه تا به حال پشت جبهه را محكم و استوار نگه داشته‌اید، از اين به بعد نيز همان طور باشيد. ای امت مسلمان، اميدوارم كه اين سخن من را که از فرسنگ‌ها راه می‌رسد بپذيريد. ای ملت قهرمان‌پرور، به ياد رزمندگان در جبهه باشيد و گوش به فرمان امام عزيز. نكند امام را تنها بگذاريد. خدای نكرده كه اين آرزوی دشمن اصلی امت مسلمان يعنی آمريكاست. با حضور خود در صحنه، منافقين و ضدانقلاب را به گورستان و زباله‌دان تاريخ بفرستيد.
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهادت راه بازگشت انسان به خدا و قرآن است بیشتر بخوانید »