پیام تسلیت رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در پی شهادت «قریشی»

مادر سه شهید، سه جانباز و یک آزاده گیلانی دوران دفاع مقدس درگذشت

مادر سه شهید، سه جانباز و یک آزاده گیلانی دوران دفاع مقدس درگذشت


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حاجیه خانم طاهره پوربخشی، مادر گرانقدر شهیدان والامقام «داود، حمزه، مسلم» و جانبازان سرافراز «حر، حبیب، خلیل» و آزاده سلحشور «علی‌اصغر کریم‌بخش» در سن ۸۹ سالگی بر اثر کهولت سن درگذشت.

مادر سه شهید، سه جانباز و یک آزاده گیلانی دوران دفاع مقدس درگذشت

شهید مسلم کریم بخش در سال ۱۳۶۴ و برادران شهید داود و حمزه کریم بخش در سال ۱۳۶۷ در عملیات والفجر ۱۰ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

پیکر مطهر این مادر فداکار فردا ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۳۰ از مقابل منزلش در شهر کولیور شهرستان بندر انزلی تشییع و در گلزار شهدای نُوِیر به خاک سپرده خواهد شد.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

مادر سه شهید، سه جانباز و یک آزاده گیلانی دوران دفاع مقدس درگذشت بیشتر بخوانید »

مادر شهیدان «رستگار» به فرزندان شهیدش پیوست

مادر شهیدان «رستگار» به فرزندان شهیدش پیوست


مادر شهیدان «رستگار» به فرزندان شهیدش پیوستبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حاجیه خانم «افضل رستگار» مادر شهیدان «مجید و حمید رستگار» از شهدای شهر فورگ از توابع شهرستان داراب بر اثر بیماری کرونا دارفانی را وداع گفت.

شهید «مجید رستگار» سال ۱۳۶۲ در منطقه حاج عمران به شهادت رسید و شهید «حمید رستگار» سال ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سر، گردن، صورت و سینه به درجه رفیع شهادت نائل شد.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

مادر شهیدان «رستگار» به فرزندان شهیدش پیوست بیشتر بخوانید »

پیام تسلیت سردار کارگر به فرمانده نیروی قدس سپاه و معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستادکل نیرو‌های مسلح

پیام تسلیت سردار «کارگر» به فرمانده نیروی قدس سپاه و معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستادکل نیرو‌های مسلح


پیام تسلیت سردار کارگر به فرمانده نیروی قدس سپاه و معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستادکل نیرو‌های مسلحبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار سرتیپ بسیجی «بهمن کارگر» رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس با صدور پیام‌های جداگانه درگذشت پدر همسر سردار سرتیپ پاسدار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه و خواهر سردار سرتیپ پاسدار ابوالفضل شکارچی معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستادکل نیرو‌های مسلح را تسلیت گفت.

متن پیام‌های مذکور به شرح زیر است:

«”انالله و انا الیه راجعون

برادر ارجمند سردار سرتیپ پاسدار اسماعیل قاآنی
فرمانده محترم نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

با درود و صلوات بر حضرت محمد و آل محمد (ص) و اهدای سلام

با احترام درگذشت پدر همسر بزرگوارتان مرحوم سیدحسن موسوی بندرآبادی در ایام عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) عنایت الهی است موجب تاثر و تالم خاطر گردید.

بی‌شک غم فراغ و از دست دادن پدری مؤمن و دوستدار و دلداده مکتب والای اهل بیت (ع) که فرزندانی ولایی همچون همسر محترمه و جلیل‌القدر جنابعالی را تربیت کرده، جانکاه و طاقت‌فرسا خواهد بود.

اینجانب ضمن عرض تسلیت به شما برادر گرامی و بیت محترم آن فقید سعید، امید دارم خداوند رحمان و رحیم پاداش حسنات آن پدر ارجمند را با فضل و رحمت واسعه خویش عنایت فرماید و آن عزیز سفر کرده را با حضرت امام حسین (علیه السلام) و شهدای کربلا محشور و به جنابعالی، همسر محترمه و سایر بازماندگان محترم صبر جمیل و اجر جزیل عطا نماید.

رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس
سرتیپ بسیجی دکتر بهمن کارگر»

**********

«انا لله وانا الیه راجعون

برادر ارجمند سردار سرتیپ پاسدار ابوالفضل شکارچی
معاون محترم فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستادکل نیرو‌های مسلح

با درود و صلوات بر حضرت محمد و آل محمد (ص) و اهدای سلام

با احترام خبر درگذشت خواهر محترمتان بانو اکرم شکارچی در ایام عزاداری سید وسالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) موجب تاثر و تالم گردید.

درود و رحمت خداوند بر آن بانوی مومنه که در سایه تمسک به قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، بویژه پیروی از سیره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) عمر با برکت خود را در مسیر نورانی ولایت و خدمت به اهل بیت (ع) سپری کرد.

اینجانب درگذشت آن بانوی پرهیزگار و مومنه را به جنابعالی تسلیت عرض نموده و از خداوند رحمان برای آن مرحومه مغفوره علو درجات و همنشینی با حضرت صدیقه طاهره (س) و برای جنابعالی و بازماندگان سوگوار، پاداش صابرین و سلامتی و سعادت مسئلت می‌نمایم.

رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس
سرتیپ بسیجی دکتر بهمن کارگر»

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

پیام تسلیت سردار «کارگر» به فرمانده نیروی قدس سپاه و معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستادکل نیرو‌های مسلح بیشتر بخوانید »

پیکر اولین شهید روحانی مدافع حرم پس از ۶ سال کشف شد

پیکر اولین شهید روحانی مدافع حرم کشف شد


پیکر اولین شهید روحانی مدافع حرم پس از ۶ سال کشف شدبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در شب اول ماه محرم پیکر مطهر شهید مدافع حرم محمدمهدی مالامیری در سوریه کشف و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.

شهید «محمدمهدی مالامیری» را اولین شهید روحانی مدافع حرم می‌دانند. او که به همراه نیرو‌های مدافع حرم لشکر فاطمیون به سوریه اعزام شده بود ۳۱ فروردین سال ۹۴ در عملیات بصرالحریر به شهادت رسید؛ اما پیکرش در منطقه ماند و در زمره شهدای جاویدالاثر قرار گرفت.

از این شهید والامقام دو فرزند دختر به نام‌های فاطمه و بشری به یادگار مانده است.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

پیکر اولین شهید روحانی مدافع حرم کشف شد بیشتر بخوانید »

راز صلابت شهید حججی هنگام اسارت از زبان خودش

راز صلابت شهید حججی هنگام اسارت از زبان خودش


راز صلابت شهید حججی هنگام اسارت از زبان خودشبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهادتش مثل موج بود، موجی خروشان که همه را تکان داد، مثل یک تلنگر بزرگ، مثل یک حجت که خداوند آن را در مقابل همگان قرار داد. مقام معظم رهبری بعد از شهادن شهید حججی از این عبارت که «خداوند او (شهید حججی) را همچون حجتی در مقابل چشم همگان قرار داد» استفاده کرد. شهادت محسن حججی باعث شد تا خون تازه‌ای در رگ‌های مردمی که قرن‌هاست با مفهوم حماسه و شهادت خو گرفته بودند بدمد. در ادامه روایت‌هایی از این شهید را می‌خوانید.

در چه عالمی سیر می‌کنی؟

قرار بود ۶۰ روز سوریه بمانیم. ۱۵ روز که گذشت گفتند بار و بندیل را جمع کنید که باید برگردید ایران. محسن شوکه شده بود. قبول نمی‌کرد. زیر بار نمی‌رفت. می‌گفت: «هر جور هست من باید بمونم.» سردار امینی می‌گفت: «فایده نداره. همه باید برگردند. محسن، اما کوتاه بیا نبود. با گریه التماس می‌کرد که «جان هر کسی دوست دارید بگذارید من بمانم. نذر کرده‌ام تا اربعین امام حسین (ع) اینجا باشم.»، اما هیچ فایده‌ای نداشت. همه‌مان را به اجبار فرستادند دمشق. در مسیر محسن یکسره داشت گریه می‌کرد. می‌گفت: «دوستامون اینجا شهید شدن و پرپر شدن، ولی ما داریم صحیح و سالم بر می‌گردیم عقب.» بدجور احساس کنفی و شکست می‌کرد در برابر دوستان شهیدش. تعجب می‌کردیم از حال و احوالاتش. با خودمان می‌گفتیم این بچه در چه عالمی سیر می‌کند.

گریه برای سوریه

قرار بود چند نفری را از طرف لشکر اعزام کنیم سوریه. ساعت ۱۱ و نیم شب بود که آمدم خانه‌مان. رفتم دم در. گفتم: «خیر باشه آقا محسن.» گفت: «آقای رشیدزاده. شما فرمانده لشکر هستید. اومدم از شما خواهش کنم بگذارید برم.» گفتم: «کجا؟» گفت: «سوریه». عصبانی شدم! صدایم را آوردم بالا و گفتم: «این موقع شب وقت گیر آوردی؟! امروز که پادگان بودم. چرا آنجا نگفتی؟» گفت: «پیش بقیه نمی‌شد. آمده‌ام دم خانه‌تان که التماس کنم.» گفتم: «تو یک بار رفتی محسن. نوبت بقیه‌ است». گفت: «حاجی قسمت میدم.» گفتم: «لازم نکرده قسمم بدی. این بحث رو تموم کن برو به کارت برس.» مثل بچه کوچک زد زیر گریه. بازهم شروع کرد به التماس. کم مانده بود دیگر به دست و پایم بیافتد. دلم به حالش سوخت. کمی نرم شدم. گفتم: «مطمئن باش اگر قسمتت نباشه من هم نمی‌تونم درستش کنم. اگه قسمتت باشه نه من و نه هیچ کس دیگه نمی‌تونه مانع بشه.» این را که گفتم کمی آرام شد. اشک‌هایش را پاک کرد و رفت. به رفتنش نگاه کردم. با خودم گفتم: «یعنی این بچه چی دیده از سوریه؟»

مرگ، چون بوییدن گل

یکبار که در خط بودیم گفتم: «محسن هر بلایی اینجا سرمون بیاد، بیاد. ولی خیلی ترسناکه که بخواهیم اسیر بشیم، بعدش شهید بشیم.» نگاهم کرد. یک حدیث از پیامبر را برایم خواند: «مرگ برای مومن مثل بوییدن یک دسته گل خوشبوست.» خندید و گفت: «یعنی انقدر راحت و آرام» بعد دوباره نگاهی به من کرد و گفت: «مطمئن باش اسارت همین است. راحت و آرام.»

جای خالی عکس محسن بین شهدا

عکس شهدای مدافع حرم نجف آباد را زده بود گوشه‌ای از چادر. پشت سر هم. بین آن عکس‌ها یک جالی خالی گذاشته بود. بچه‌های حیدریون که می‌رفتند داخل چادر، محسن آن جای خالی را نشان می‌داد و با عربی دست و پا شکسته به آن‌ها می‌گفت: «اینجا جای منه، دعا کنید، دعا کنید هرچه زودتر پر بشه» بچه‌های حیدریون نگاهش می‌کردند و می‌گفتند: «این دارد چه می‌گوید؟»

کینه داعشی‌ها از انگشتری نام حضرت زهرا (س)

حضرت زهرا (س) را خیلی دوست داشت. انگشتری داشت که روی نگینش نوشته بود: «یا فاطمه الزهرا» موقعی که می‌خواست برود سوریه، بهش گفتم: «مامان این رو دستت نکن. این داعشی‌ها کینه زیادی از حضرت زهرا (س) دارند. اگر دستشون بیفتی تمام عقده‌هاشون رو سرت خالی می‌کنن.» این را گفتم انگار مصمم‌تر شد. گفت: «حالا که اینجوریه پس حتما می‌پوشم. می‌خوام حرص‌شان را دربیاورم.» محسن را که شهید کردند و عکس‌های سرش را منتشر کردند، انگشتری دستش نبود! داعشی‌ها آن را درآورده بودند. نمی‌دانم وقتی نگین «یا فاطمه الزهرا» را دیده بودند چه آتشی گرفته بودند و چه آتش کینه‌ای را بر سر محسن خالی کرده بودند.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

راز صلابت شهید حججی هنگام اسارت از زبان خودش بیشتر بخوانید »