گلستان

وقوع سیلاب در گلستان/ مردم از سفرهای غیرضروری اجتناب کنند

وقوع سیلاب در گلستان/ مردم از سفرهای غیرضروری اجتناب کنند



بارش رگباری باران سبب به راه افتادن سیلاب در برخی از شهرهای گلستان شده و تردد در جاده ها را با اختلال همراه کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، گلستان از عصر سه شنبه شاهد فعالیت سامانه بارشی بوده که تاکنون ۷۸ میلی متر باراش از ایستگاه بندرگز، ۷۳ میلی متر بارش از زیارت گرگان، ۶۳ میلی متر از النگدره و ۵۲ میلی متر از سیاه رودبار به ثبت رسیده است.

شدت بارش ها سبب به راه افتادن سیلاب در برخی از شهرها از جمله بندرگز، آزادشهر، گرگان و رامیان شده و در تردد جاده ای اختلال ایجاد کرد.

برخی خانه ها هم دچار سیلاب شده که با کمک عوامل امدادی در حال برطرف شدن است.

همچنین با توجه شدت بارش ها قطعی برق در چند نقطه از استان گزارش شد که هم اکنون برطرف شده است.

با توجه به طغیان رودخانه ها تلفات دام و مفقود شدن احشام اتفاق افتاد.

آبگرفتگی محور گرگان- بندرگز

بارش باران محور خوش ییلاق را مسدود کرد و هم اکنون عوامل راهداری در محور خوش ییلاق در حال پاکسازی مسیر و نیروهای پلیس راه مشغول تخلیه بار ترافیکی هستند.‌

مدیرکل راهداری و حمل و نقل جاده ای گلستان در این خصوص گفت: این محور تا برقراری کامل ایمنی، مسدود خواهد بود.

عادل مصدقی ادامه داد: همچنین سیلاب همراه با رسوبات، اختلال تردد در محورهای گرگان به بندرگز و همینطور گرگان به آق قلا را سبب شده است.

مصدقی اضافه کرد: با تلاش عوامل راهداری، رسوبات به حاشیه جاده منتقل شده و با هدایت پلیس راه، تردد اکنون در این محورها به کندی جریان دارد.

مصدقی از مردم خواست که از سفرهای غیرضروری خودداری و در صورت اضطرار، بیشتر احتیاط کنند.

گفتنی است مطابق اعلام هواشناسی فعالیت سامانه تا روز چهارشنبه ادامه دارد و طی این مدت احتمال آبگرفتگی معابر و بالا آمدن سطح آب رودخانه‌ها همچنان وجود دارد.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقوع سیلاب در گلستان/ مردم از سفرهای غیرضروری اجتناب کنند بیشتر بخوانید »

برادرم آنقدر سوخته بود که نمی‌شد به پیکرش دست زد

برادرم آنقدر سوخته بود که نمی‌شد به پیکرش دست زد



سید احمد و سید مهدی هم بودند در همان گروه پاکسازی، وارد یک ساختمانی می شوند و خب آن موقع ها تله های انفجاری زیاد بود و خیلی روی این مورد کار می کردند، بعد از اینکه چند تا خانه را گشتند وارد یکی از…

گروه جهاد و مقاومت مشرق – در  سلسله گفت‌گو «در محضر مدافعان حرم» این بار سراغ شهیدی می‌رویم که با پسر خاله­اش جزو اولین شهدای مدافع حرم استان اصفهان بودند. با اینکه به خاطر مسائل امنیتی در مراسمش اعلام نشد که شهید مدافع حرم است، اما تشییع پیکر باشکوهی برایش برگزار شد و جای سوزن انداختن نبود. شهیدی که حتی خانواده‌اش تازه بعد از شهادتش فهمیدند چه عزیزی را از دست داده اند و چقدر از او غافل بوده‌اند.

قسمت قبلی را هم بخوانید؛

حضرت زینب(س) خواهرم را نجات داد

برادرم از گوشی هوشمند دوری می‌کرد!

حتی یک عکس از جهاد برادرم نداریم!

شهیدی که بدنش در تله انفجاری سوخت و خانواده‌اش حتی یک عکس با لباس نظامی از او ندارند. شهیدی که در مسابقات واترپولوی کانادا رتبه آورد و می­توانست بورسیه کشور کانادا شود. شهیدی که به راحتی می توانست گوشی بخرد؛ اما نخرید تا مبادا به دام فضای مجازی بیفتد و مانع آسمانی شدنش شود. شهیدی که در یک کلام، به قول سردار حاج قاسم سلیمانی، در زندگی شهید بود و بالاخره شهید شد…   

برادرم آنقدر سوخته بود که نمی‌شد به پیکرش دست زد

**: البته فکر می کنم آن اوائل خیلی شرایط سخت بوده طبق تعریف هایی که رزمندگان می کنند، حتی اسلحه هم نبود و برای لباس و این چیزهایشان هم فکر می کنم خیلی سخت بوده و به تبع باید اعتراض می کردند خیلی ها و اعتراض هم کردند تا آنجایی که من می دانم، اما برادر شما…

خواهر شهید: یادم هست چون آن موقع این طور بوده که شرایط خیلی سخت بوده، یکی از همرزمانشان می گفتند که یکسری قرص بهشان می دادند، چون در عملیات چهار پنج روز دسترسی به غذا نداشتند، می گفتند ما این را می خوردیم تا گرسنه نشویم، خب در آن شرایط سخت، حالا نمی دانم واقعا چی بوده و چطور بوده، و این را شنیدم که یکی از همرزمانشان تعریف کرده بودند که این طور بوده و مثلا در آن شرایط می گفتند ما اینقدر سختی را تحمل می کردیم.

**: ولی باز هم ممکن است برادر شما این سختی‌ای که همرزمشان گفتند را تحمل کردند و باز هم آن صبوری و گشاده رویی‌شان را حفظ می کردند که مبادا شاید این اجر…

خواهر شهید: از همین بابت تعریف می کردند می گفتند ما مثلا خسته می شدیم ولی سید مهدی زیاد چیزی نمی گفت یا مثلا اعتراض نمی کرد و همان شرایط را تحمل می کرد.

**: در مورد نحوه شهادت هم حتما همرزمان تعریف کردند دیگر؟

خواهر شهید: بله

**: قبل از اینکه نحوه شهادت را بپرسم، آخرین صحبتشان الان یادتان است چه تاریخی بوده و چه روزی؟ و چه صحبتی کردند؟

خواهر شهید: هفتم محرم بود؛ انتهای شب بود ساعت یازده دوازده بود فکر کنم ایشان تماس گرفتند با گوشی بابام، و همین طور طبق معمول می گفتم خدمتتان که سلام خوبید، احوالپرسی کردند و بعد به پدرم گفتند که بابا من را حلال کنید؛ ما فردا داریم می رویم عملیات، و شب هفت محرم بود و اینکه من را حلال کنید و گوشی را بابام دادند به مامانم و ایشان هم در حد چند ثانیه صحبت کردند و پرسیدند کی می آیی؟ فکر می کنم گفتند دو هفته دیگر یا چند روز دیگر. بعد ما مثلا نشسته بودیم اطراف یک ته صدایی می شنیدیم همه مان، من و خواهرهایم، و تمام شد، گوشی همیشه روی دو دقیقه قطع می شد خودکار و قطع شد و دیگر خبری نداشتیم ازشان.

**: چطور بوده نحوه شهادتشان؟

خواهر شهید: پسرخاله ام سید احمد که گفتم خدمتتان در کارهای مکانیکی و برقی بودند، ایشان را می فرستند یک جای دیگر.

**: این دو تا را از هم جدا کردند؟

خواهر شهید: آره، اینها را از هم جدا کردند و می فرستند یک منطقه ای که شاید امن تر بوده شاید بابت سنشان، بابت مهارتی که داشتند، می فرستنشان یک قسمت دیگر، سید احمد به همان حالا رئیس یا فرمانده شان می گوید که من باید بروم و خب نمی دانم اینجایش را گفتند که خودشان رفتند و سریع سوار ماشین شدند و خودشان را رساندند به عملیاتی که برادر من بودند. عملیات انجام  می‌شود و کلا جنگ و اینها و درگیری‌ای که بینشان بوده چندین ساعت طول می کشد، بعد از اینکه تمام می شود، درگیری که تمام می شود و فضا خالی می شود می روند  برای پاکسازی منطقه.

سید احمد و سید مهدی هم بودند در همان گروه پاکسازی، وارد یک ساختمانی  می شوند و خب آن موقع ها تله های انفجاری زیاد بود و خیلی روی این مورد کار می کردند، بعد از اینکه چند تا خانه را گشتند وارد یکی از همان ساختمان ها می شوند، همان موقع تله انفجاری منفجر می شود و سید احمد و سید مهدی و با … فکر می کنم در مجموع همرزمشان گفتند ۱۴ نفر بودند که داخل آن تله انفجاری به شهادت می رسند.   ۱۴ نفر بودند یک تعدادشان لبنانی بودند و یک تعدادشان از شهدای فاطمیون بودند.

بعد از اینکه این اتفاق می افتد بچه های رزمنده ی این طرف می گفتند که چون وهابیون همه شان این ساختمان را دوره می گیرند و می خواستند که پیکر شهدا را ببرند، یک کاری کنند که دست ما نرسد، بعد تقریبا سه روز مجدد درگیری وجود داشته تا پیکرها را پس بگیرند و در نهایت موفق می شوندکه آنها را شکست بدهند و آنها عقب روی کنند و پیکرها را بگیرند و بیاورند این سمت.

**: همه پیکرها بر می گردد؟ اطلاع دارید؟

خواهر شهید: بله، یکی از شهدای لبنانی می گفتند که کسی بوده که خانمش بادار بوده، یکی دیگه شان تقریبا در همین مایه ها بودند؛ همه جوان بودند. و سید احمد و سید مهدی هم در همان عملیات شهید شدند.

**: و اینکه شما چطور از شهادتشان مطلع شدید و چند روز بی خبر بودید از آخرین صحبتی که با شما داشتند، چند روز طول کشید که به شما اطلاع بدهند که برادرتان شهید شده؟

خواهر شهید: ما از همان موقع دیگر کلا به فکر این نبودیم که ایشان شهید می شوند، منتظر بودیم که می آیند، قبل از اینکه به ما خبر بدهند، یک هفته قبلش، پدرم دلشوره گرفته بودند، یعنی که مدام می گفتند مهدی کی می آید، بیقرار بودند خیلی زیاد، خیلی زیاد. سید مهدی ۲۰ آبان ماه شهید شدند؛ ۲ آذر و مصادف با ۷ محرم یک جمعی از دوستان آمدند اول به ما گفتند که زخمی شدند؛ گفتند تهران زخمی شدند حالشان خوب است نگران نباشید؛ ما شماره‌های بیمارستان‌های تهران را گرفتیم و بعد ما تماس گرفتیم بعد کم کم گفتند که دستشان قطع شده، پایشان قطع شده و در نهایت خبر اصلی را دادند.

**: پشت تلفن به شما گفتند شهید شده؟

خواهر شهید: اقوام ما را خبردار کرده بودند و اقوام آمدند منزل ما، و خب کم کم به ما گفتند.

**: آنها کم کم به شما گفتند، که گفتند اولش زخمی شده، آخرش به شما گفتند؟

خواهر شهید: بله.

**: شما مثلا می خواستید بروید تهران دیگر؟

خواهر شهید: ما همچنان داشتیم تماس می گرفتیم چون تفکرمان بر این بود که واقعا مجروح شدند و زنده اند هنوز.

**: اولین حستان را آن لحظه ای که خبر شهادت برادرتان را دادند، اگر برایتان سخت و اذیت کننده نیست آن حال و هوا را تعریف کنید ممنون می شوم.

خواهر شهید: من خودم اول شوکه بودم اصلا باور نمی کردم، اما وقتی من و خواهرم رفته بودیم امامزاده‌ای که (الان اسمشان خاطرم نیست) در هشت بهشت هستند، رفته بودیم که پدرم با ما تماس گرفتند گفتند سریع بیایید منزل، گفتیم چی شده؟ گفتند فقط خودتان را سریع برسانید خانه. بعد ما آمدیم دیدیم همه اقوام تقریبا آمدند و نشستند، گفتیم خب چی شده؟ گفتند که زخمی شدند، نگفتند شهید شده. ما سریع رفتیم آشپزخانه نشستیم دور هم، خواهرها، مدام تماس می گرفتیم این طرف و آن طرف بیمارستان که یک خبری بگیریم، همه آنها هم می گفتند نه ما همچین مریض و مجروحی نداریم

**: شما تک تک بیمارستان ها زنگ می زدید؟

خواهر شهید: بله، ما کلا شماره بیمارستان های تهران و اصفهان را مدام پشت سر هم زنگ می زدیم. و خب قسمت مردانه یک طرف بود زنانه یک طرف دیگر، ما چایی آماده کردیم بردیم با این تفکر که زخمی شدند واقعا. بعد کم کم یک مقدار گذشت یک نیم ساعت یک ساعتی، بعد دیدیم که داماد ما آمدند از قسمت مردانه، بهشان گفته بودند، و گفتند که مهدی شهید شده؛ نه، شروع کردند به گریه کردن که ما فهمیدیم، که کلا فضا دگرگون شد و شروع شد.

**: چقدر طول کشید که پیکر شهدا را آوردند؟ هم پسرخاله تان بوده هم برادرتان، چند روز از شهادتشان طول کشید تا بیاورند؟

خواهر شهید: گفتم ۲۰ آبان شهید شده بودند به ما ۲ آذر اطلاع دادند و ششم آذر روز تشییع‌شان بود، یعنی شنبه که فکر می کنم به ما اطلاع دادند، چهارشنبه روز تشییع بود . آن موقع بنا به ملاحظاتی که وجود داشت، قرار نبود اعلام شود که اینها در سوریه به شهادت رسیدند. ما آن عکس‌هایی هم که دادیم برای چاپ و آن موارد را، می گفتند چی شده که پایینش می نویسید شهید، از این بابت می گفتیم که در راه کربلا شهید شدند. بعد چهارشنبه صبح پیکر ها را برده بودند روبه روی گلستان شهدا، پادگان نیروی زمینی ارتش است فکر می کنم، آنجا برده بودند، ما را برای وداع بردند، البته پیکرها را گذاشته بودند در سردخانه باغ رضوان فکر می کنم، اما چون صورت ها سوخته بودند به ما اجازه ندادند که برویم وداع و مثلا خانواده گفتند نه، و هیچ کسی نرفت فقط مامان من رفتند و خاله ام هم نرفت حتی.

**: مادرتان دیدند یعنی؟

خواهر شهید: بله، فقط مادر من رفته بودند که تعریف می کردند که تنها جایی که سفید و سالم بوده پایشان بوده؛ آن قسمتی که در چکمه سربازی بوده. دیگه کامل صورت و اینها را لمس کرده بودند دیده بودند، دیگه هیچ کسی هم نرفت، اجازه هم نداده بودند، خانواده هم بر حسب شرایط روحی ای که بود، حال همه خیلی بد بود، از این بابت اجازه ندادند. روز چهارشنبه صبح چند تا اتوبوس گرفته شده بود، اقوام انتقال داده شدند به گلستان، ما خودمان رفتیم قسمت آن پادگان که بود و خب در همین حد که از دور حالا مثلا تابوت ها را دیدیم بابت اینکه جمعیت زیاد بود، یک مقدار از لحاظ شرعی ما نمی توانستیم زیاد برویم جلو هم همه زیاد بود، از دور دیدیم و آمدیم بیرون و تشییع انجام شد.

**: یعنی شما نتوانستید حتی نزدیک مزارشان بروید و آخرین وداع را انجام بدهید … یعنی شما اصلا نتوانستید به پیکرشان دست بزنید و لمس کنید؟

خواهر شهید: چرا، آن لحظه ای که تابوت ها را آوردند گلستان شهدا، یک سخنرانی ای انجام شد و نماز خوانده شد و بعد گفتند بیایید برای وداع، و چون اصلا نمی شد، اصلا نمی توانستیم هیچ کدام، چون صورت ها باز نبود و صورت ها را اجازه نمی دادند که باز شود به خاطر آن درجه سوختگی ای که بود، چون می دانستند اوضاع خیلی خراب است و تحمل ندارد کسی، نگذاشتند به هیچ عنوان کسی، و فقط آن لحظه که من رفتم باهاشون خداحافظی کردیم، خیلی مواظب بودیم که کسی دست نزند به صورتشان چون می دانستم که صورتشان سوخته، بابت همین گفتند دست نزنید.

*معصومه حلیمی

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برادرم آنقدر سوخته بود که نمی‌شد به پیکرش دست زد بیشتر بخوانید »

اجرای ۳ هزار طرح اشتغال برکت در حوزه آبزی‌پروری

اجرای ۳ هزار طرح اشتغال برکت در حوزه آبزی‌پروری


به گزارش مجاهدت از گروه اجتماعی دفاع‌پرس، «محمد ترکمانه» مدیرعامل بنیاد برکت در تشریح این خبر اظهار داشت: برای سال جاری اجرای سه هزار طرح اشتغال‌زایی اجتماع‌محور با ظرفیت ۹ هزار شغل مستقیم و غیرمستقیم در حوزه پرورش آبزیان در دستور کار است.

ترکمانه محل اجرای این طرح‌ها را استان‌های ساحلی شمالی و جنوبی ذکر کرد و ادامه داد: برای امسال شهرهای گمیشان در استان گلستان و کارون در خوزستان با توجه به برخورداری از امکانات و پتانسیل‌های لازم، در اولویت اجرای طرح‌های آبزی‌پروری قرار دارند.

مدیرعامل بنیاد برکت گفت: حجم کل سرمایه‌گذاری برای راه‌اندازی سه هزار طرح اشتغال هدف‌گذاری شده در حوزه آبزی‌پروری شش هزار میلیارد ریال است.

وی در تشریح اقدامات پیشین در حوزه آبزی‌پروری تصریح کرد: تا پایان سال گذشته دو هزار و ۷۰۰ طرح اشتغال در این حوزه با حجم کل سرمایه‌گذاری چهار هزار میلیارد ریال در استان‌های ساحلی کشور به بهره‌برداری رسیده است.

ترکمانه با تاکید بر در اولویت بودن طرح‌های اشتغال‌زایی در حوزه آبزی‌پروری گفت: بنیاد برکت از سال ۱۳۹۹ راه‌اندازی طرح‌های اشتغال‌زایی در رسته آبزی‌پروری را به شکل ویژه در دستور کار خود قرار داده است.

مدیرعامل بنیاد برکت تاکید کرد: حمایت و ارائه تسهیلات به طرح‌های تولید آبزیان در مدل‌های پرورش در قفس و پن در استان‌های برخوردار از دریا به شکل ویژه دنبال می‌شود.

ترکمانه یادآور شد: با برخورداری کشور از دریا در شمال و جنوب و وجود پتانسیل‌های متعدد، هدف‌گذاری استفاده از ظرفیت‌های دریاها شامل صنعت آبزی‌پروری، گردشگری دریایی و صنایع وابسته در قالب موضوع «اقتصاد دریا» بیش از پیش ضروری به نظر می‌رسد.

وی ادامه داد: بنیاد برکت با توجه به ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های فوق‌العاده در شمال و جنوب کشور و با مطالعات گسترده و آسیب‌شناسی‌های کارشناسانه، طرح توسعه کارآفرینی و تکمیل زنجیره تأمین تولید آبزیان را در استان‌های ساحلی عملیاتی کرده است.

مدیرعامل بنیاد برکت در پایان تاکید کرد: باید طرح توسعه کارآفرینی و تکمیل زنجیره تأمین تولید آبزیان در تمامی استان‌های همجوار با دریا در کشور اجرایی شود.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اجرای ۳ هزار طرح اشتغال برکت در حوزه آبزی‌پروری بیشتر بخوانید »

اهمیت نقش رسانه‌ها در ارتقاء امنیت اجتماعی

اهمیت نقش رسانه‌ها در ارتقاء امنیت اجتماعی


گروه اجتماعی دفاع‌پرس – سرهنگ «رضا رضی» معاون فرهنگی و اجتماعی فرماندهی انتظامی استان گلستان؛ در قرن حاضر که عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات نامگذاری شده رسانه‌ها به عنوان یکی از اصلی‌ترین وسایل ارتباطی در تامین و حفظ امنیت به خصوص امنیت اجتماعی اهمیت بسزایی دارند؛ بنابراین از این منظر باید نقش و جایگاه و کارکرد رسانه‌ها در حفظ و برقراری امنیت جامعه مورد توجه و تاکید قرار گیرد.
 
امروزه امنیت اجتماعی موضوع بسیار مهمی بوده و از نیاز‌های اولیه هر جامعه‌ای است. امنیت در معنای کلی مقوله‌ای حساس و پر اهمیت در جوامع امروزی است، اهداف انسان فقط در سایه امنیت قابل تحقق می‌باشد، به عبارتی امنیت پایه اساسی پیشرفت و توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه محسوب می‌شود.
 
بسیاری از جرایم و آسیب‌های اجتماعی بدلیل عدم آگاهی خانواده‌ها رخ می‌دهد لذا رسانه‌ها می‌توانند با افزایش سطح آگاهی و دانش شهروندان و ارائه آموزش‌های لازم به جامعه هدف، زمینه را برای پیشگیری از آسیب‌ها فراهم کرده و جامعه را به محیطی امن‌تر تبدیل کنند.
 
همچنین رسانه‌ها می‌توانند با پوشش خبری صحیح و به موقع یک واقعه و یا با روشنگری در خصوص اخبار کذب معاندان، از بروز شایعات مخرب و شکل گیری یک بحران جلوگیری کنند.
 
یکی از مطالبات پلیس از رسانه ها، انعکاس عملکرد و دستاورد‌های مجموعه انتظامی است چرا که این موضوع نقش بسزایی در افزایش مقبولیت فراجا در جامعه داشته و اعتماد مردم به پلیس و جلب مشارکت‌های عمومی در تامین نظم و امنیت پایدار را به دنبال دارد.
 
خبرنگاران به عنوان حلقه اتصال بین پلیس، مردم و سایر دستگاه‌ها هستند که با آگاهی بخشی خود می‌توانند زمینه ساز رشد، توسعه و از همه مهمتر موجب ارتقاء احساس امنیت شوند.
 
اصحاب رسانه، قشری زحمت کش، متعهد و با اخلاق هستند که رسالت بسیار خطیری بر دوش داشته و بدون هیچ چشم داشتی برای ارتقاء امنیت روانی و افزایش آگاهی شهروندان تلاش می‌کنند.
 
امروز پلیس اسلامی افتخار می‌کند که برای دفاع از امنیت مردم شبانه روز تلاش می‌کند و بهترین لحظات برای ما زمانی است که بتوانیم گره‌ای از مشکلات شهروندان باز کرده و آنان را خوشحال کنیم.
 
انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اهمیت نقش رسانه‌ها در ارتقاء امنیت اجتماعی بیشتر بخوانید »

فیلم/ صحرای دیدنی ترکمن

فیلم/ صحرای دیدنی ترکمن



ترکمن صحرا در شمال شرقی ایران، در قسمت وسیعی از استان گلستان و استان خراسان شمالی قرار دارد.


دریافت
1 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ صحرای دیدنی ترکمن بیشتر بخوانید »