یادداشت

۱۵ خرداد ۱۳۴۲؛ نقطه عطف بیداری اسلامی

۱۵ خرداد ۱۳۴۲؛ نقطه عطف بیداری اسلامی


۱۵ خرداد ۱۳۴۲؛ نقطه عطف بیداری اسلامی

۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، چون خطی سرخ، آغازگر فصل دیگری از حیات نهضت امام خمینی (ره) است. روزی که نقطه عطف و مبدأ تاریخ انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ شد؛ روزی که مبارزات علمای اسلام به رهبری امام خمینی، با تحول در روش و با حضور گسترده مردم، رنگ و بویی تازه به خود گرفت.

بنیان‌گذار انقلاب اسلامی ایران، از یک سال پیش از خرداد ۴۲، تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی را مصداق اسلام‌زدایی حکومت پهلوی دانسته و تلاش کرد رژیم خودکامه سلطنتی را وادار به عقب‌نشینی کند. ایشان به‌عنوان دیدبان عزت اسلام و ایران، پس از موفقیت موقت در مقابله با این طرح، صراحتاً هشدار دادند: «باز هم اگر دیدیم شیطانی از خارج متوجه مملکت ما شد، ما همین هستیم، دولت همان، و ملت همان.»

زمانی که شاه برای اجرای طرح‌های آمریکایی به میدان آمد، امام خمینی (ره) در نخستین نطق خود در حضور آیات و علما، به‌روشنی اعلام خطر کردند و فرمودند: «در اینجا طرف خطاب و حساب، شخص شاه است، نه دولت… او مأمور است که این برنامه را به هر قیمتی به اجرا بگذارد و با کمال درندگی با هر مخالفتی مقابله خواهد کرد.»

پس از حمله سفاکان به مدرسه فیضیه در سیزدهم خرداد، امام در سخنرانی عصر عاشورا دستگاه را به‌تندی مورد انتقاد قرار دادند. نکته مهم آن بود که امام، رژیم جعلی اسرائیل را نیز هدف انتقاد قرار دادند. برای برخی، این موضع‌گیری نسبت به اسرائیل در آن زمان مبهم بود؛ اما با گذشت زمان روشن شد که صهیونیست‌ها و اسرائیلی‌ها در حقیقت پشت پرده بسیاری از تصمیمات و سیاست‌های آمریکا و دیگر قدرت‌ها هستند.

پس از این سخنرانی، مراسم مذهبی و سوگواری در شهرهای قم و تهران مورد هجوم قرار گرفت. در روزهای ۱۳ و ۱۴ خرداد، بسیاری از وعاظ و روحانیون دستگیر شدند. در پی این اقدام، دامنه اعتراضات و تظاهرات گسترش یافت.

سحرگاه ۱۵ خرداد، مصادف با ۱۲ محرم، امام را دستگیر کردند. این بازداشت، جرقه‌ای شد که موجی از اعتراض در شهرهای مختلف کشور را برانگیخت. بازارها تعطیل شد و بازاریان، که همواره همراه و همگام با روحانیت بودند، با برگزاری تجمعاتی در کنار دیگر اقشار مردم، خشم خود را نسبت به دستگیری امام نشان دادند.

شدت این تجمعات در روزهای ۱۵ و ۱۶ خرداد به‌حدی بود که رژیم برای مقابله با مردم، تانک‌ها را به خیابان آورد و با تیراندازی مستقیم به مردم، صدها تن را به خاک و خون کشید.

با این حال، واقعه ۱۵ خرداد فصلی تازه در تاریخ نهضت امام خمینی (ره) گشود. رهبر نهضت، که اکنون طعم زندان و تبعید را چشیده بود، مبارزه را علنی‌تر کرد و راه تازه‌ای برای مقابله همه‌جانبه با استبداد در پیش گرفت. از این پس، مسیری آغاز شد که به پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سرنگونی رژیم شاهنشاهی انجامید.

۱۵خرداد نماد ایثارگری پیش از پیروزی انقلاب است. شهدای این قیام، نخستین پرچم‌داران حرکت خونین ملت ایران برای رهایی از سلطه و استبداد بودند. خون آن‌ها، شجره طیبه‌ای شد که در دهه‌های بعد، ثمر داد و فرهنگ ایثار، مقاومت و شهادت را در جان ملت نهادینه کرد.

امام خمینی (ره) با ظهور مبارزات مذهبی و اسلامی در دهه ۴۰، افکار غیردینی و ضد دینی حاکم بر فضای سیاسی و فرهنگی آن دوران را به چالش کشیدند و راهی نو پیش پای مردم گشودند. نهضت امام، غبار فراموشی را از چهره دین زدود و الگوی جدیدی از زندگی اسلامی، عزت‌محور و مستقل ارائه داد. الگویی که مستضعفان را در کانون توجه قرار می‌داد، همان‌گونه که رسالت پیامبر اعظم (ص) نیز بر همین اساس بنا شده بود.

یاد و نام شهدای گلگون‌کفن قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گرامی و راهشان پر رهرو باد

یعقوب سلیمانی
معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران



منبع خبر

۱۵ خرداد ۱۳۴۲؛ نقطه عطف بیداری اسلامی بیشتر بخوانید »

امام و افق ظهور؛ نگاهی تمدنی به آینده

امام و افق ظهور؛ نگاهی تمدنی به آینده


گروه استانهای دفاع‌پرس_ «سیده معصومه حسینی»؛ امام خمینی فقط در جغرافیای امروز فکر نمی‌کرد؛ او در تاریخ فردا قدم می‌زد. نگاهش به جمهوری اسلامی، فقط یک حکومت نبود، یک نقطه شروع بود؛ شروعی برای یک حرکت تمدنی، که باید به ظهور ختم شود. این همان نگاه کلان‌نگر و آینده‌ساز اوست که کمتر از آن سخن گفته شده، اما در متن همه تصمیمات او حضور داشت.

امام، تشکیل حکومت اسلامی را نه پایان راه، که آغاز یک سیر تکاملی برای امت اسلامی می‌دانست؛ امتی که باید خود را به نقطه‌ای برساند که بتواند زمینه‌ساز ظهور باشد. او نه با شعار، بلکه با برنامه، این مسیر را ترسیم کرد: از انقلاب، به تشکیل دولت اسلامی؛ از آن، به جامعه‌ی اسلامی؛ و از آن‌جا به تمدن اسلامی.

در تفکر امام، ایران یک مأموریت جهانی دارد. مأموریتی که از مرز‌های قومیت، زبان و مذهب فراتر می‌رود و به مسئولیت در برابر مستضعفان جهان ختم می‌شود. اگر می‌گفت «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می‌کنیم»، حرفش فقط سیاسی نبود؛ ریشه‌اش در یک نگاه آخرالزمانیِ تمدنی بود.

امروز که رهبر معظم انقلاب بر «تمدن نوین اسلامی» تأکید دارند، این خط امتداد همان نقشه راه امام هست. امامی که می‌دانست انقلاب بدون عمق‌بخشی فرهنگی و تربیت نسل، به سرمنزل نمی‌رسد.

امامی که از آغاز، چشم به «عصر ظهور» داشت، نه فقط به سال‌های پیش‌رو؛ و این‌جاست که راز ماندگاری راه او روشن می‌شود؛ راهی که فقط برای یک نسل و یک کشور نیست، بلکه برای همه‌ی انسان‌هایی هست که منتظر صبح عدالت‌اند…

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

امام و افق ظهور؛ نگاهی تمدنی به آینده بیشتر بخوانید »

فقیهی از جنس آسمان؛ امام، عارف در اوج سیاست

فقیهی از جنس آسمان؛ امام، عارف در اوج سیاست


گروه استانهای دفاع‌پرس_ «سیده معصومه حسینی»؛ در تاریخ ما، بسیارند فقیهان؛ و فراوانند سیاست‌ورزان. اما کم‌شمارند آنانی که هم فقیه‌اند، هم سیاست‌مدار، و در عین حال، بر قله‌ی عرفان ایستاده‌اند.

امام خمینی (ره)، یکی از همان استثناهاست؛ فقیهی که دلش در احکام شریعت می‌تپید، نگاهش در میدان سیاست می‌درخشید، و روحش در افق‌های بلند سلوک پرواز می‌کرد.

او فقط سیاستمداری نبود که نماز اول وقت می‌خواند؛ بلکه عارفی بود که از شب‌های خلوت با خدا، به دل معادلات قدرت می‌زد و جبهه‌ی ظلم را فرو می‌ریخت. در نگاه امام، عرفان نه بهانه‌ی عزلت بود، نه زینت سخنرانی‌ها. بلکه نیروی اصلی برای فهم هستی، برای درک مسئولیت اجتماعی، و برای عبور از سخت‌ترین میدان‌ها.

کتاب «آداب الصلوة»‌اش، گوهر ناب یک سالک هست. در «مصباح الهدایة»، اوج نظری عرفان شیعی موج می‌زند؛ و در نامه‌هایش به همسر یا فرزندان، لطافت و عشق، در کنار عظمت و هیبت دیده می‌شود. راز این‌که چرا امام، در سخت‌ترین لحظات نلرزید، در همین عرفان نهفته هست.

کسی که «خود» را فانی کرده، از مرگ نمی‌هراسد. و کسی که دنیا را گذرگاه می‌بیند، در برابر هیچ قدرتی تعظیم نمی‌کند. او به ما آموخت که «سیاست بدون اخلاق، دام هست.» و «قدرت بدون تهذیب، فتنه‌ساز» عرفان امام، عرفانی بود که می‌توانست جهان را عوض کند. چرا که با مردم بود، با درد بود، و با خدا.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فقیهی از جنس آسمان؛ امام، عارف در اوج سیاست بیشتر بخوانید »

امام خمینی معمار یک تمدن است

امام خمینی معمار یک تمدن است


گروه استان‌های دفاع‌پرس_سرتیپ دوم پاسدار «سیاوش مسلمی» فرمانده سپاه کربلا؛ در تاریخ معاصر ایران اسلامی، حوادث بسیاری رخ داده‌اند؛ برخی پررنگ در هیاهوی رسانه‌ها و برخی دیگر، خاموش در خاطره تاریخ. اما برخی ایام، نه صرفاً رخداد، که معبر الهی برای تحولی بنیادین‌اند. ۱۵ خرداد از این سنخ هست. نه یک اعتراض به بازداشت مرجع دینی، نه واکنشی آنی به ستم طاغوت، بلکه جوشش یک حقیقت قدسی در بطن امت اسلامی.

اگر بخواهیم ۱۵ خرداد را صرفاً با متر حزب و سیاست داخلی بسنجیم، آن را تقلیل داده‌ایم؛ چرا که این قیام، پیش‌درآمد یک انقلاب جهانی بود؛ مقدمه‌ای برای چالشی تاریخی با اردوگاه سلطه، و خیزشی که در آن، انسانِ موحد، در برابر ماشین شیطانی امپریالیسم قد علم کرد.

 قیامی از تبار انبیاء

در ۱۵ خرداد، اصل ماجرا در گفتمان بلند «ولایتِ دین بر سیاست» بود که امام خمینی با صدای رسای فقه جعفری، آن را احیا کرد. این قیام، پیامی بود به همه مسلمانان جهان: «اسلام فقط برای ادای نماز جماعت و عبادت فردی نیامده؛ اسلام آمده تا به فریاد مظلومان عالم برسد.» این خط فکری، نه به مذاق لیبرال‌های وطنی خوش آمد و نه سرمایه‌سالاران غرب. چرا که با ظهور امام، سازمان ترسیم‌شده نظم جهانی، ناگهان با یک «غیرمنتظره» مواجه شد؛ فقیهی استراتژیست؛ ساده‌زیست، اما ساختارشکن.

 ۱۵ خرداد، تبارنامه‌ی مقاومت امروز

دشمنان اسلام گمان کردند با سرکوب خونین قیام، آن را در نطفه خفه کرده‌اند. اما خون مردم در سال ۴۲، چنان نهالی کاشت که امروز سایه‌اش بر سنگر‌های جبهه مقاومت در غزه و جنوب لبنان گسترده هست. چه کسی می‌تواند انکار کند که نوجوان فلسطینی‌ ای که با سنگ در برابر تانک اسرائیلی می‌ایستد، وارث همان روحی هست که نوجوان ما در سال ۴۲ جلوی گلوله‌های توپ و تانک و مسلسل سینه ستبر می‌کرد. 

چه کسی تردید دارد که خشم الهی مردم قهرمان یمن در برابر حملات هواپیما‌ها و بمب افکن‌های آمریکایی-اسرائیلی، آینه‌ای هست از همان خروشِ ایمان مردم علیه زر و زور و تزویر شاه؟ دشمنان می‌خواهند پیوند اینها را انکار کنند؛ اما به جرات می‌توان گفت: از خون شهدای ۱۵ خرداد، پرچم حزب‌الله لبنان بلند شد. از سلوک امام عظیم الشان در نوفل لوشاتو، جبهه انصارالله شکل گرفت. از زهد و صلابت پیر جماران، معادلات کاخ سفید لرزید.

فهم ناقص غرب از پدیده‌ای فراتر از مرز‌های تحلیل سیاسی

غرب، به‌ویژه اتاق‌های فکر نظام سلطه، از ابتدای شکل‌گیری نهضت اسلامی تا امروز، درگیر یک خطای تاریخی و راهبردی بوده‌اند؛ و آن، ناتوانی در درک ماهیت حقیقی انقلاب اسلامی هست. به گمان آنان، انقلاب ایران نیز، چون دیگر اعتراضات منطقه‌ای، می‌بایست عمری کوتاه، چشم اندازی محدود، و افق‌هایی قابل خرید و فروش داشته باشد. اما از آغاز، آن‌چه در محاسبات‌شان نمی‌گنجید، حضور عامل «ماورای معادله» بود: امامی برخاسته از مکتب عاشورا، و ملتی برخاسته از متن ایمان.

در ۱۵ خرداد، تحلیلگران غربی آن‌چه را دیدند، صرفاً یک شورش خیابانی علیه بازداشت یک مرجع دینی بود. آن‌چه را ندیدند، آغاز طوفانی بود که بنیاد نظم پوشالی‌شان را نشانه گرفته بود. هنوز هم، بعد از نیم‌قرن، همان خطا را تکرار می‌کنند. گمان می‌برند که فرزندان خمینی کبیر را می‌توان با شبکه‌های اجتماعی و سلبریتی و فریب‌های کودکانه، از میدان خارج کرد؛ بی‌آنکه بدانند، این نسل، وارث همان جوانانی هست که در سال ۴۲، با دست خالی در برابر مسلسل ایستادند و از جان خویش مایه گذاشتند.

غرب، هنوز نفهمیده که با «انسان تراز انقلاب اسلامی» مواجه هست؛ انسانی که آرمان بزرگ مبتنی بر ایمان دارد. رهبر معظم انقلاب، سال‌هاست که این خطای تحلیلی دشمن را گوشزد کرده‌اند؛ فرموده‌اند: «دشمن هنوز نفهمیده با چه حقیقتی روبروست. خیال می‌کند با فشار اقتصادی و عملیات روانی می‌تواند این ملت را از پا بیندازد، غافل از اینکه ماجرا، از جنس سیاست نیست؛ از جنس ایمان هست.»

آنچه غرب نمی‌خواهد بپذیرد، این هست که «انقلاب اسلامی» صرفاً یک حادثه در ژئوپلتیک خاورمیانه نیست، بلکه گسلی هست تمدنی در قلب تاریخ غرب‌ساخته. از همین‌روست که هر چه می‌کوشند، نمی‌توانند شعله آن را خاموش کنند، چون سوخت این آتش، خون شهداست؛ و جرقه آن، روح خدا بود.

به زبان ساده: آنان با موشک و ماهواره آمده‌اند، و ما با اشک و زیارت عاشورا و اتکا به قدرت لایزال الهی؛ و این، همان معادله‌ای هست که غرب نه فهمیده، نه خواهد فهمید… مگر آن‌که در خرمشهر دیگری، از نو طعم شکست را بچشد.

امام، فقط رهبر یک انقلاب نبود؛ امام، آغازگر یک تمدن بود

تاریخ، گاهی نه با شمشیر فاتحان، که با فریاد مظلومان ورق می‌خورد؛ و امام خمینی، از همین جنس بود؛ از تبار فریاد‌های خاموشی که قرن‌ها در سینه تاریخ ماندند، تا سرانجام مردی برخیزد که نه صرفاً برای تغییر یک رژیم، که برای برهم‌زدن هندسه قدرت جهانی قیام کند. غرب، امام را در قاب یک رهبر سیاسی می‌نگریست، اما نفهمید که او معمار یک تمدن هست؛ تمدنی که نقطه عزیمتش از فقه آغاز می‌شود، اما مقصدش بر فراز قله‌های انسان‌سازی، عدالت، کرامت، و توحید هست. رهبر معظم انقلاب بار‌ها تأکید کرده‌اند که انقلاب اسلامی، یک «حرکت تمدنی» هست، نه صرفاً یک «تحول حکومتی»؛ و اگر کسی امام را فقط در قامت سرنگون‌کننده شاه ببیند، نه امام را شناخته و نه انقلاب را فهمیده.

امام، در روزگاری که دین را به گوشه مسجد و وجدان شخصی رانده بودند، اعلام کرد که اسلام آمده هست تا جهان را اداره کند؛ تا مستضعف را حاکم کند و مستکبر را به زانو درآورد. او با یک دست قرآن و با دست دیگر قانون اساسی، بنای جامعه‌ای را گذاشت که در آن «عبودیت»، مدار سیاست هست و «عدالت»، هدف قدرت.

در ذهن امام، مسجد سنگر بود، نه انزواگاه. روحانیت، پیشاهنگ حرکت بود، نه حاشیه‌نشینِ قدرت؛ و مردم، صاحبان اصلی این انقلاب بودند، نه تماشاچیان بازی‌های انتخاباتی؛ و این نگاه، همان چیزی هست که امروز در کلام رهبر فرزانه انقلاب امتداد یافته هست؛ آن‌جا که می‌فرمایند: «ما هنوز در ابتدای راه تمدن‌سازی هستیم؛ انقلاب، آغاز بود؛ نظام اسلامی، مرحله تثبیت؛ دولت اسلامی، گام بعدی؛ و تمدن اسلامی، افق نهایی.» پس امام، پایانِ دوران شاه نبود؛ آغاز دوران خدا بود.

تمدنی که امام بنا نهاد، با سازه‌های فولادی و برج‌های شیشه‌ای شکل نمی‌گیرد؛ این تمدن، با ایمان ساخته می‌شود، با اشک نیمه‌شب، با ناله مادر شهید، با خون نوجوان ۱۷ ساله‌ای که در ۱۵ خرداد، قامت بست برای نماز عشق. از همین روست که می‌توان با قاطعیت گفت: اگر در عصر تزویر و رسانه، هنوز کربلای غزه پابرجاست و فریاد «هیهات منّا الذله» در یمن شنیده می‌شود، به برکت نهالی هست که امام در دل مردم کاشت: نهال تمدن توحیدی.

آری، امام، فقط شاه را سرنگون نکرد؛ بت سرمایه‌داری، بت لیبرالیسم، بت سازش، بت دینِ بی‌سیاست را شکست. او دنیای تازه‌ای را گشود؛ دنیایی که هنوز در مسیر تحقق هست، اما جهتش روشن هست: به سمت طلوع خورشید ولایت عظمیٰ از افق عالم؛ و امروز، امام خامنه‌ای عزیز، همان پرچم را در دست دارد؛ نه به عنوان یک سیاستمدار دینی، بلکه به‌مثابه ادامه همان جریان تمدن‌ساز. همان‌که فرمود: «این راه، راه تمدن اسلامی هست؛ راه احیای هویت امت اسلامی هست؛ و ما در نیمه راهیم.» پس امام را در قاب خاکستری تاریخ نچسبانیم؛ او پروژه‌ای ناتمام نیست. او منشوری هست از آینده؛ آینده‌ای که با خون شهدای ۱۵ خرداد آغاز شد، و با ظهور موعود کامل خواهد شد.

سخن آخر؛ نهضت ادامه دارد…

ما اهل ۱۵ خردادیم. ما تربیت‌شدگان مکتب خمینی‌ایم که گفت: «تا ظلم هست، مبارزه هست، و تا مبارزه هست، ما هستیم.» اگر امروز در غزه، دلی شکسته می‌شود، ما آن را داغ خود می‌دانیم. اگر در یمن، کودکی بی‌نام شهید می‌شود، نامش را در کتیبه‌ی دل‌مان می‌نویسیم. ما انقلاب نکردیم تا فقط رژیم طاغوت را عوض کنیم؛ ما آمدیم تا انسان را نجات دهیم، تا مستضعف را عزیز کنیم، تا مهدی فاطمه را دعوت کنیم؛ و تا آن روز، در امتداد خون شهدای ۱۵ خرداد، ایستاده‌ایم…

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

امام خمینی معمار یک تمدن است بیشتر بخوانید »

«دزفول»؛ آرمان شهر مقاومت مردمی

«دزفول»؛ آرمان شهر مقاومت مردمی


«دزفول»؛ آرمان شهر مقاومت مردمی

مردم دزفول در روزگار جهاد و شهادت، جانانه ایستادند و  اراده دشمن بر تسلیم را به آرزویی دست‌نیافتنی مبدل کردند و باوجود امواج تبلیغاتی و تهدیدات گسترده رژیم بعث عراق هرگز تسلیم نشدند. مردان و زنانی که باوجود موشک‌باران شدید دشمن، مقاومت کردند و در میانه جنگ، سنگر نمازجمعه شهرشان هر هفته پررونق‌تر و با صفای حضور پرشمار مردم و رزمندگان اقامه می‌شد.

 پدران و مادران این دژ دلاورپرور، ۲ هزار و ششصد شهید بر دفتر زرین مقاومت و پایداری در روزگار خود ثبت کردند تا معلمان بزرگ شهامت وشهادت برای آیندگان این سرزمین باشند. شهری که ۲۵۰۰ گلوله توپ، ۳۳۱ راکت، ۱۷۶ موشک، ۲۶۰۰ شهید، ۴۰۰۰ جانباز، ۵۰۰ آزاده و ۱۹۰۰۰ منزل و ساختمان ویران شده دید؛ اما صبورانه ایستاد.

آن ایستادگی های تاریخی و مقاومت کم نظیر مردم دزفول در مقابل حمله‌های ناجوانمردانهٔ دشمن، در موارد متعددی مورد توجه و تأکید امامین انقلاب قرار گرفته است. امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران روز دوازدهم آبان ۱۳۵۹ در دیدار با وعاظ و خطبا، حماسه‌آفرینی دزفولی‌ها را چنین ستودند: «من باید یک تسلیت به سرتاسر ایران و تبریک عرض کنم و خصوص به خوزستان و بالاخص به دزفول تبریک عرض می‌کنم، برای اینکه آن‌طور روح مقاومت دارند و آن‌طور مردانه قیام کردند و مشغول مقابله با دشمن هستند…».

 

 مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در روز ۲۳ اسفند ۱۳۷۵  در اجتماع بزرگ مردم این شهر در سخنانی از حماسه مقاومت، ایستادگی و شجاعت مردم دزفول در شدیدترین حملات دشمن در هشت سال جنگ تحمیلی تجلیل کردند و این منطقه از میهن اسلامی را سرزمین افتخارات تاریخ ایران نامیدند و به جایگاه رفیع مردم دزفول به لحاظ مقاومت و صبر انقلابی آنان اشاره کردند و فرمودند: «مردم شهر دزفول یکی از بهترین امتحان‌های دوران انقلاب و جنگ تحمیلی را در تاریخ به یادگار گذاشتند و قهرمانی ماندگاری را به ثبت رساندند و این اثر شگفت‌آور نتیجه رسوخ و نفوذ ایمان انقلابی تا اعماق روح و جان این مردم است.  
به‌پاس مقاومت و پایداری مردم دزفول در دوران هشت سال دفاع مقدس در هفتمین سال جنگ تحمیلی به پیشنهاد دولت وقت، دزفول به‌عنوان شهر نمونه مقاومت کشور معرفی و در چهارم خرداد ۱۳۶۶ لوح زرینی به مردم دزفول اعطا شد و این روز به نام روز مقاومت و پایداری مردم دزفول در تقویم جمهوری اسلامی نام‌گذاری شد.

 این روزهای پر افتخار، فرصتی برای تجدید عهد با شهدا و امام شهدا و رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) و یادآوری مسئولیت سنگین ما در حفظ و پاسداشت و ترویج ارزش‌های متعالی فرهنگ ایثار، شهادت و مقاومت است.

 چهارم خرداد؛ «روز دزفول، روز ملی مقاومت و پایداری» ویاد و خاطره همه شهدای گران‌قدر به‌ویژه شهدای عملیات بیت‌المقدس  و شهدای مردم مقاوم دزفول را گرامی می داریم.

پایان



منبع خبر

«دزفول»؛ آرمان شهر مقاومت مردمی بیشتر بخوانید »