hamed afrough

حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»!


حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»!گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ هر ملت اصیلی برای آنکه بتواند در میان حوادث و وقایع سخت تاریخی راست‌قامت ایستاده و مقهور سختی تندباد‌های سیاسی و اجتماعی نشود، ناگزیر از چنگ زدن به ریسمان اصالت و ریشه‌های فرهنگی و تمدنی خود است. ایران امروز نیز، فارغ از آنکه اسلامی بخوانیمش یا خیر، به عنوان یک ملت اصیل و ریشه‌دار که در تاریخ دنیا جزو یکی از معدود تمدن‌های بشری بوده است، همواره در کوران‌های تاریخی به اصالت‌های خود پناه برده و چونان صدفی که از ریگ، مروارید غلتان می‌سازد، تهدید‌های بزرگ و کوچک تحمیلی به خود را به فرصتی جهت تقویت و تعالی فرهنگ و اصالت خود بدل کرده است.

آنچه که باعث شده تا دشمنان بسیاری علیه ایران و ملتش، شمشیر از رو کشیده و وجودش را تاب نیاورند، همین اصالت و بزرگی است که علی‌رغم آب رفتن مرز‌های جغرافیایی‌اش در طول تاریخ، روح آن بر منطقه ما، از نواحی‌ای از مصر گرفته تا مرز‌های چین، گسترده شده و همچنان مانند ققنوسی که از میان خاکستر سر بر می‌کند، گه‌گاهی سر برون کرده و در آسمان وجدان‌های بیدار به پرواز در می‌آید؛ پروازی که چونان شکوه عنقا در چشم زاغ و زغن، برای مستکبرین عالم دردآور است.

فرهنگ ایرانی که بن‌مایه و شاخصه اصلی اصالت ملت ایران است، همواره در طول تاریخ رو به تعالی و تمیز دادن سره از ناسره داشته است. فرهنگی که آن را از میان شکوه معماری تاریخی‌اش و آداب و رسوم رنگارنگ، اما متحدش می‌توان به نظاره نشست. ایرانیان از دیرباز شان و جایگاهی والا در میان امت‌ها داشته‌اند که این را از دل اوراق تاریخ و اقرار‌های ضمنی غرب‌شناسانی که پیش از ما پیشینه‌مان را شخم زده و بعضا از ما ربوده‌اند، می‌توان فهمید.

«کشور ما ایران دارای فرهنگی بسیار متنوع و تاریخ کهنی است و یکی از غنی‌ترین کشور‌های جهان از حیث آثار باستانی در بیشترین دوره‌های تاریخی تمدن و فرهنگ بشر و حتی ما قبل تاریخ است… فرهنگ دیرینه کشورمان از مولفه‌ها و عناصر متعددی تشکیل شده که از جمله آن‌ها می‌توان به زبان پارسی، آداب و رسوم و اعیاد ملی، ادبیات و شخصیت‌های اسطوره‌ای، معماری ایرانی، تنوع قومی و دین اسلام و ادیان و مذهب‌های مختلف اشاره کرد. این تنوع و گوناگونی که در فرهنگ و تمدن کهن ایرانی دیده می‌شود» (۱)

«ایرانیان از دیرباز، مناسبات عمیقی با مردمان سرزمین‌های گوناگون داشته و در راستای گسترش مولفه‌های عمیق فرهنگ و تمدن ایرانی، از گذشته‌های بسیار دور به سفر‌های مخاطره‌آمیزی دست یازیده‌اند. این مهاجرت‌ها که در طول تاریخ ایران همواره با آن مواجه بوده‌ایم، نتایج درخشانی به دنبال داشته است؛ به گونه‌ای که امروزه رد پای تمدن و فرهنگ ایرانی در مناطق مختلف جهان به چشم می‌خورد.

مهاجرت تاریخی گروهی از شیرازی‌ها به سواحل و جزایر شرق آفریقا که حدود یک هزار سال پیش صورت گرفت، یکی از سازمان‌یافته‌ترین این سفر‌ها بوده است. این سفر که به سرپرستی یکی از شاهزادگان آل بویه و با هدف گسترش تجارت با مردمان این سرزمین انجام گشت، موجب استقرار دائمی گروهی از ایرانیان در منطقه‌ای وسیع در شرق و جنوب آفریقا شد. این ایرانیان پس از جای گرفتن در محیط جدید، به تدریج طی ایجاد مناسبات دوستانه با بومیان این مناطق، جلوه‌هایی از آموزه‌های فرهنگی ـ تمدنی ایران را در بخش‌هایی از کشور‌های امروزین تانزانیا، کنیا و کومور بر جای نهادند.

برخی از مولفه‌های به یادگار مانده از این شیرازی‌ها در سواحل و جزایر شرق آفریقا همچون بزرگداشت عید نوروز، سال هجری شمسی، معماری ایرانی، تاثیرپذیری زبان بومی شرق آفریقا از فارسی و برخی از آداب و رسوم ایران که امروزه در زمره بخشی جاودانه از آداب و رسوم و سنت‌های مردمان شرق و جنوب شرق آفریقا جای گرفته‌اند» (۲) از این جمله‌اند.

اما «درحالی که هویت‌های جهانی و فراملی در حال گسترش هستند و انسان‌های روی زمین روز به روز سلایق، تعلقات و ادراکات جهانی‌تری پیدا می‌کنند، هویت‌های قومی و محلی، که برآیند مقاومت در مقابل فرهنگ‌های جهانی هستند، نیز روزبه روز قدرت و ظهور بیشتری می‌یابند. حتی پیش‌بینی می‌شود فرهنگ جهانی، مجموعه بسیار متنوع و گسترده‌ای از فرهنگ‌های کوچک محلی و قومی باشد. اکنون باید دید که وضعیت فرهنگی کشور ما در عصر جهانی شدن چگونه خواهد بود و آیا قادر خواهیم بود هویت سیاسی ــ فرهنگی خودمان را براساس نیاز‌ها و درخواست‌های خود شکل دهیم؟» (۳) که این مهم رخ نخواهد داد جز اینکه با وجود جنگ سنگین روانی و رسانه‌ای که با کارنابلدی و غفلت و گاهی همدلی برخی مسئولان داخلی صورت گرفته و قوت یافته و به بمباران داشته‌ها، دانسته‌ها و ارزش‌های اصیل فرهنگی ما مبادرت ورزیده، به خود آییم و بدانیم در کجای این عرصه تاریخی قرار گرفته‌ایم، چرا که غول جنگی غرب ـ روانی و رسانه‌ای ـ با اتحاد «جنگ احزاب‌گونه» خود، همه هنرهایش را تجمیع کرده و از شش جهت به ثروت فرهنگی ما یورش آورده است.

از این‌رو هر چه بیشتر می‌گذرد، به سبب رشد ابزار و تجربه‌های رقیب، موجبات اغواگری و فریب‌کاری آن‌ها علیه افکار عمومی و سلایق فطری ما ایرانیان، تقابل با آن‌ها برای ما سخت‌تر می‌شود مگر آنکه خود را به سلاح تفکر و مطالعه مسلح سازیم، زیرا هر چه رسانه قوی‌تر و فراگیرتر می‌شود، به دلیل بمباران اطلاعاتی افکار عمومی (به معنای خبر، فارغ از صحت و سقمش) بیشتر از قبل بر ضعف قوای تفکر و تعقل بشر می‌افزاید و از این رهگذر گویی به مسخ آدمی پرداخته و با غمزه‌ای، جای جلاد و شهید را در وقایع و رخداد‌ها عوض می‌کند.

شاهد مثال این جنگ ویرانگر که مشخصا به دستاورد‌های فرهنگی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یورش برده و در صدد قیچی کردن این دو بال برای ممانعت از متعالی شدن فرهنگ ایرانی است، می‌پردازیم.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی که رهین کیاست و جنم رهبری مقتدر آن و ایثار و ازجان‌گذشتگی ملت ایران بود، فرهنگ نوع‌دوستی، ساده‌زیستی، برادری و برابری، چون چشمه‌ای از دل سنگ تاریخ جوشید و زمزم‌وار بیابان آرزو‌های ایرانیان را آباد می‌کرد و با وقوع جنگ تحمیلی این فرهنگ رو به فزونی نهاد تا در آینده‌ای نه چندان دور، همه ایرانیان، چون برادر و خواهر که هم‌ریشه و هم‌نفس هستند، در کنار هم با آرامش و آسایش زندگی کنند؛ اما پس از پایان جنگ تحمیلی و ناگزیر بودن حاکمیت از جبران خسارت‌های آن، فرهنگ به عنوان اولین قربانی، در میان چرخ‌دنده‌های آهنین سازندگی له شد به طوری‌که فرهنگ مذموم و قبیح اشرافیت، که می‌رفت با طلوع خورشید انقلاب اسلامی و دفاع مقدس رو به اضمحلال بگذارد، با واژگان‌سازی و فرهنگ‌سازی از سوی لیبرال‌های انقلابی‌نما بار دیگر جای پای خود را در کشور سفت کرد.

مانور تجمل این‌بار، چون دُم خروس از توبره مسئولینی بیرون زد که قرار بود در امتداد فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ضمن ساده زیستن، چون شهدای انقلاب و دفاع مقدس و مسئولان شهیدی، چون رجایی و باهنر، مقوم فرهنگ انقلاب اسلامی باشند نه اینکه مسیر کشور را به ورطه‌ای اندازند که پس از ۴۰ سال، شاهد نفوذ فساد در بدنه مدیریتی کشور بوده و از اندوه، انگشت به دهان بگزیم. اما روش و مسیر این انحراف جای تامل دارد که دقیقا همان دکترین را می‌خواهند در حوزه فرهنگ پیاده کرده و این‌بار قلب تمدن ایرانی را بزنند.

در حوزه اقتصادی برای فاصله گرفتن از ساده‌زیستی و خدمت بی‌منت که هر دو برگرفته از فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بودند، جهت نرم کردن افکار و اغواگری، از واژگانی استفاده کردند تا قبح اشرافیت و کاخ‌نشینی مسئولین را بشکنند، لذا یکی از بهانه‌ها این شد که مسئولین باید در شأن ملت ایران زندگی کنند، چرا که بیگانگان اگر مسئولین ایرانی را بدون تجمل و اشرافیت نظاره کنند، ملت ایران هم در نظر آنان خوار و خفیف جلوه خواهد کرد، در صورتی‌که ابهت ملت ایران در دید خارجی‌ها ساده‌زیستی امام امت و مسئولین شهیدی، چون رجایی بود، اما با جوسازی و ترفند‌های روانی ـ رسانه‌ای ذهنیت مردم را برای اشرافیت خود آماده کرده و با بی‌اعتنایی به نهیب‌ها و انذار‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی، مدیریتی دوسویه را در کشور جا انداختند.

مدیریتی که در یک سوی آن ولایت فقیه با پایبندی به فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قرار دارد که نتیجه‌اش می‌شود رشد حیرت‌انگیز قوای مسلح ایران در شرایط تحریم و تحدید و خصومت خارجی و بی‌مهری مسئولان داخلی؛ و در سوی دوم آن می‌شود اقتصاد نحیف و رنجور و از هم پاشیده امروز که از انبار آن هر روز موشی به اندازه کفتار توسط قوه قضاییه شکار می‌شود تا ثروت مردم را به تاراج نبرند.

در حوزه فرهنگ نیز همین روش در حال پیاده‌سازی است. مولفه‌های قوت فرهنگی امروز ما توسط برخی مسئولان و برخی بزرگان اندیشه کشور در حال تخریب و تاراج است و چون لبه دوم قیچی تهاجم فرهنگی، به مدد دشمنان آمده است. امروز غیرت، حلال‌خوری، انصاف، عفت و حیا و بسیاری مولفه‌های فرهنگی دیگر مورد هجمه قرار گرفته است. تضعیف جایگاه معلمان، ساخت فیلم‌های فحشای زیرپوستی و غیر مستقیم، دکترین اسلام رحمانی و حجاب اختیاری و از این دست، ابزار‌هایی هستند که چون موریانه به جان فرهنگ کشور افتاده‌اند.

امروزه روند مدیریت کشور در مواجهه با فرهنگیان که پایه اصلی ترویج و صیانت از فرهنگ کشور هستند با بهانه‌های کمبود بودجه و امثالهم باعث تضعیف جایگاه معلمان و تکسر شأن آنان در نگاه جامعه شده حال آنکه برای کار‌های به مراتب با اولویت پایین‌تر بودجه بوده و کسر گذاشته نمی‌شود یا مدیریت صندوق این قشر رو به سمتی می‌رود که به راحتی بخش بزرگی از اموال آنان به تاراج می‌رود و نهایتا هم به روشنی کسی مسئولیت نمی‌پذیرد.

در حوزه فیلم‌سازی نیز با تخریب مواردی، چون قصاص و تعبیر خشونت از آن، تقبیح صیغه و زدن برچسب هرزگی به آن و در مقابل ترویج خشونت‌های خانوادگی و ازدواج سفید، همجنس‌گرایی و حذف بی‌منطق قید و بند‌های جنسی، سعی در ترویج اباحه‌گری و لاابالی‌گری در میان نسل جوان را دارند.

این پازل وقتی کامل می‌شود که برخی معممین و روشنفکران سابقا دینی و امروز مروج بی‌دینی، با طرح مواردی، چون اسلام رحمانی و حجاب اختیاری سعی در تکمیل این نقشه شوم دارند. بی آنکه توجه داشته باشند که اساسا مواردی، چون قصاص و تعزیر از مظاهر قهر دین نیست، بلکه از مظاهر اقتدار آن است تا با تنبیه فرد خاطی آرامش و آسایش اکثریت جامعه را تامین کند و یا حجاب فارغ از نگاه دینی به آن، عاملی برای مدیریت هیجانات و فوران‌های جنسی جوانی است تا در مسیر درست قرار گیرد، اما از آنجا که انقلاب اسلامی اغلب اسیر افراط و تفریط برخی مسئولان و متفکرانش بوده، یک روز با پونز زدن به سر جوانان توسط انقلابی‌نما‌های قبل و ضدانقلاب‌های امروزی باعث اسلام‌زدگی بخشی از جامعه شده و اکنون نیز با تفریط برخی دیگر مبنی بر حذف حجاب و قصاص و امثالهم باعث ازهم‌گسیختگی فرهنگ عفت و حیا شده است.

باشد که روزی برسد تا مردم و مسئولان فارغ از حب و بغض و بر مبنای تعقل و تفکر راه و سبک زندگی خود را انتخاب کنند تا جامعه و فرهنگ کشور بیش از این آسیب نبیند.

پی‌نوشت:

(۱) نگرش‌های نو در جغرافیای انسانی (جعرافیای انسانی)، مقاله ارزیابی شاخص فرهنگ ایرانی و تاثیر آن در توسعه گردشگری

(۲) نشریه: مطالعات ملی، مقاله مولفه‌های فرهنگی- تمدنی جهان ایرانی در شرق آفریقا

(۳) نشریه زمانه شماره ۷۰، مقاله هویت و فرهنگ در عرصه فرهنگی ایران اثر حسین خزایی

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»! بیشتر بخوانید »

حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»!


حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»!گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ هر ملت اصیلی برای آنکه بتواند در میان حوادث و وقایع سخت تاریخی راست‌قامت ایستاده و مقهور سختی تندباد‌های سیاسی و اجتماعی نشود، ناگزیر از چنگ زدن به ریسمان اصالت و ریشه‌های فرهنگی و تمدنی خود است. ایران امروز نیز، فارغ از آنکه اسلامی بخوانیمش یا خیر، به عنوان یک ملت اصیل و ریشه‌دار که در تاریخ دنیا جزو یکی از معدود تمدن‌های بشری بوده است، همواره در کوران‌های تاریخی به اصالت‌های خود پناه برده و چونان صدفی که از ریگ، مروارید غلتان می‌سازد، تهدید‌های بزرگ و کوچک تحمیلی به خود را به فرصتی جهت تقویت و تعالی فرهنگ و اصالت خود بدل کرده است.

آنچه که باعث شده تا دشمنان بسیاری علیه ایران و ملتش، شمشیر از رو کشیده و وجودش را تاب نیاورند، همین اصالت و بزرگی است که علی‌رغم آب رفتن مرز‌های جغرافیایی‌اش در طول تاریخ، روح آن بر منطقه ما، از نواحی‌ای از مصر گرفته تا مرز‌های چین، گسترده شده و همچنان مانند ققنوسی که از میان خاکستر سر بر می‌کند، گه‌گاهی سر برون کرده و در آسمان وجدان‌های بیدار به پرواز در می‌آید؛ پروازی که چونان شکوه عنقا در چشم زاغ و زغن، برای مستکبرین عالم دردآور است.

فرهنگ ایرانی که بن‌مایه و شاخصه اصلی اصالت ملت ایران است، همواره در طول تاریخ رو به تعالی و تمیز دادن سره از ناسره داشته است. فرهنگی که آن را از میان شکوه معماری تاریخی‌اش و آداب و رسوم رنگارنگ، اما متحدش می‌توان به نظاره نشست. ایرانیان از دیرباز شان و جایگاهی والا در میان امت‌ها داشته‌اند که این را از دل اوراق تاریخ و اقرار‌های ضمنی غرب‌شناسانی که پیش از ما پیشینه‌مان را شخم زده و بعضا از ما ربوده‌اند، می‌توان فهمید.

«کشور ما ایران دارای فرهنگی بسیار متنوع و تاریخ کهنی است و یکی از غنی‌ترین کشور‌های جهان از حیث آثار باستانی در بیشترین دوره‌های تاریخی تمدن و فرهنگ بشر و حتی ما قبل تاریخ است… فرهنگ دیرینه کشورمان از مولفه‌ها و عناصر متعددی تشکیل شده که از جمله آن‌ها می‌توان به زبان پارسی، آداب و رسوم و اعیاد ملی، ادبیات و شخصیت‌های اسطوره‌ای، معماری ایرانی، تنوع قومی و دین اسلام و ادیان و مذهب‌های مختلف اشاره کرد. این تنوع و گوناگونی که در فرهنگ و تمدن کهن ایرانی دیده می‌شود» (۱)

«ایرانیان از دیرباز، مناسبات عمیقی با مردمان سرزمین‌های گوناگون داشته و در راستای گسترش مولفه‌های عمیق فرهنگ و تمدن ایرانی، از گذشته‌های بسیار دور به سفر‌های مخاطره‌آمیزی دست یازیده‌اند. این مهاجرت‌ها که در طول تاریخ ایران همواره با آن مواجه بوده‌ایم، نتایج درخشانی به دنبال داشته است؛ به گونه‌ای که امروزه رد پای تمدن و فرهنگ ایرانی در مناطق مختلف جهان به چشم می‌خورد.

مهاجرت تاریخی گروهی از شیرازی‌ها به سواحل و جزایر شرق آفریقا که حدود یک هزار سال پیش صورت گرفت، یکی از سازمان‌یافته‌ترین این سفر‌ها بوده است. این سفر که به سرپرستی یکی از شاهزادگان آل بویه و با هدف گسترش تجارت با مردمان این سرزمین انجام گشت، موجب استقرار دائمی گروهی از ایرانیان در منطقه‌ای وسیع در شرق و جنوب آفریقا شد. این ایرانیان پس از جای گرفتن در محیط جدید، به تدریج طی ایجاد مناسبات دوستانه با بومیان این مناطق، جلوه‌هایی از آموزه‌های فرهنگی ـ تمدنی ایران را در بخش‌هایی از کشور‌های امروزین تانزانیا، کنیا و کومور بر جای نهادند.

برخی از مولفه‌های به یادگار مانده از این شیرازی‌ها در سواحل و جزایر شرق آفریقا همچون بزرگداشت عید نوروز، سال هجری شمسی، معماری ایرانی، تاثیرپذیری زبان بومی شرق آفریقا از فارسی و برخی از آداب و رسوم ایران که امروزه در زمره بخشی جاودانه از آداب و رسوم و سنت‌های مردمان شرق و جنوب شرق آفریقا جای گرفته‌اند» (۲) از این جمله‌اند.

اما «درحالی که هویت‌های جهانی و فراملی در حال گسترش هستند و انسان‌های روی زمین روز به روز سلایق، تعلقات و ادراکات جهانی‌تری پیدا می‌کنند، هویت‌های قومی و محلی، که برآیند مقاومت در مقابل فرهنگ‌های جهانی هستند، نیز روزبه روز قدرت و ظهور بیشتری می‌یابند. حتی پیش‌بینی می‌شود فرهنگ جهانی، مجموعه بسیار متنوع و گسترده‌ای از فرهنگ‌های کوچک محلی و قومی باشد. اکنون باید دید که وضعیت فرهنگی کشور ما در عصر جهانی شدن چگونه خواهد بود و آیا قادر خواهیم بود هویت سیاسی ــ فرهنگی خودمان را براساس نیاز‌ها و درخواست‌های خود شکل دهیم؟» (۳) که این مهم رخ نخواهد داد جز اینکه با وجود جنگ سنگین روانی و رسانه‌ای که با کارنابلدی و غفلت و گاهی همدلی برخی مسئولان داخلی صورت گرفته و قوت یافته و به بمباران داشته‌ها، دانسته‌ها و ارزش‌های اصیل فرهنگی ما مبادرت ورزیده، به خود آییم و بدانیم در کجای این عرصه تاریخی قرار گرفته‌ایم، چرا که غول جنگی غرب ـ روانی و رسانه‌ای ـ با اتحاد «جنگ احزاب‌گونه» خود، همه هنرهایش را تجمیع کرده و از شش جهت به ثروت فرهنگی ما یورش آورده است.

از این‌رو هر چه بیشتر می‌گذرد، به سبب رشد ابزار و تجربه‌های رقیب، موجبات اغواگری و فریب‌کاری آن‌ها علیه افکار عمومی و سلایق فطری ما ایرانیان، تقابل با آن‌ها برای ما سخت‌تر می‌شود مگر آنکه خود را به سلاح تفکر و مطالعه مسلح سازیم، زیرا هر چه رسانه قوی‌تر و فراگیرتر می‌شود، به دلیل بمباران اطلاعاتی افکار عمومی (به معنای خبر، فارغ از صحت و سقمش) بیشتر از قبل بر ضعف قوای تفکر و تعقل بشر می‌افزاید و از این رهگذر گویی به مسخ آدمی پرداخته و با غمزه‌ای، جای جلاد و شهید را در وقایع و رخداد‌ها عوض می‌کند.

شاهد مثال این جنگ ویرانگر که مشخصا به دستاورد‌های فرهنگی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یورش برده و در صدد قیچی کردن این دو بال برای ممانعت از متعالی شدن فرهنگ ایرانی است، می‌پردازیم.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی که رهین کیاست و جنم رهبری مقتدر آن و ایثار و ازجان‌گذشتگی ملت ایران بود، فرهنگ نوع‌دوستی، ساده‌زیستی، برادری و برابری، چون چشمه‌ای از دل سنگ تاریخ جوشید و زمزم‌وار بیابان آرزو‌های ایرانیان را آباد می‌کرد و با وقوع جنگ تحمیلی این فرهنگ رو به فزونی نهاد تا در آینده‌ای نه چندان دور، همه ایرانیان، چون برادر و خواهر که هم‌ریشه و هم‌نفس هستند، در کنار هم با آرامش و آسایش زندگی کنند؛ اما پس از پایان جنگ تحمیلی و ناگزیر بودن حاکمیت از جبران خسارت‌های آن، فرهنگ به عنوان اولین قربانی، در میان چرخ‌دنده‌های آهنین سازندگی له شد به طوری‌که فرهنگ مذموم و قبیح اشرافیت، که می‌رفت با طلوع خورشید انقلاب اسلامی و دفاع مقدس رو به اضمحلال بگذارد، با واژگان‌سازی و فرهنگ‌سازی از سوی لیبرال‌های انقلابی‌نما بار دیگر جای پای خود را در کشور سفت کرد.

مانور تجمل این‌بار، چون دُم خروس از توبره مسئولینی بیرون زد که قرار بود در امتداد فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ضمن ساده زیستن، چون شهدای انقلاب و دفاع مقدس و مسئولان شهیدی، چون رجایی و باهنر، مقوم فرهنگ انقلاب اسلامی باشند نه اینکه مسیر کشور را به ورطه‌ای اندازند که پس از ۴۰ سال، شاهد نفوذ فساد در بدنه مدیریتی کشور بوده و از اندوه، انگشت به دهان بگزیم. اما روش و مسیر این انحراف جای تامل دارد که دقیقا همان دکترین را می‌خواهند در حوزه فرهنگ پیاده کرده و این‌بار قلب تمدن ایرانی را بزنند.

در حوزه اقتصادی برای فاصله گرفتن از ساده‌زیستی و خدمت بی‌منت که هر دو برگرفته از فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بودند، جهت نرم کردن افکار و اغواگری، از واژگانی استفاده کردند تا قبح اشرافیت و کاخ‌نشینی مسئولین را بشکنند، لذا یکی از بهانه‌ها این شد که مسئولین باید در شأن ملت ایران زندگی کنند، چرا که بیگانگان اگر مسئولین ایرانی را بدون تجمل و اشرافیت نظاره کنند، ملت ایران هم در نظر آنان خوار و خفیف جلوه خواهد کرد، در صورتی‌که ابهت ملت ایران در دید خارجی‌ها ساده‌زیستی امام امت و مسئولین شهیدی، چون رجایی بود، اما با جوسازی و ترفند‌های روانی ـ رسانه‌ای ذهنیت مردم را برای اشرافیت خود آماده کرده و با بی‌اعتنایی به نهیب‌ها و انذار‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی، مدیریتی دوسویه را در کشور جا انداختند.

مدیریتی که در یک سوی آن ولایت فقیه با پایبندی به فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قرار دارد که نتیجه‌اش می‌شود رشد حیرت‌انگیز قوای مسلح ایران در شرایط تحریم و تحدید و خصومت خارجی و بی‌مهری مسئولان داخلی؛ و در سوی دوم آن می‌شود اقتصاد نحیف و رنجور و از هم پاشیده امروز که از انبار آن هر روز موشی به اندازه کفتار توسط قوه قضاییه شکار می‌شود تا ثروت مردم را به تاراج نبرند.

در حوزه فرهنگ نیز همین روش در حال پیاده‌سازی است. مولفه‌های قوت فرهنگی امروز ما توسط برخی مسئولان و برخی بزرگان اندیشه کشور در حال تخریب و تاراج است و چون لبه دوم قیچی تهاجم فرهنگی، به مدد دشمنان آمده است. امروز غیرت، حلال‌خوری، انصاف، عفت و حیا و بسیاری مولفه‌های فرهنگی دیگر مورد هجمه قرار گرفته است. تضعیف جایگاه معلمان، ساخت فیلم‌های فحشای زیرپوستی و غیر مستقیم، دکترین اسلام رحمانی و حجاب اختیاری و از این دست، ابزار‌هایی هستند که چون موریانه به جان فرهنگ کشور افتاده‌اند.

امروزه روند مدیریت کشور در مواجهه با فرهنگیان که پایه اصلی ترویج و صیانت از فرهنگ کشور هستند با بهانه‌های کمبود بودجه و امثالهم باعث تضعیف جایگاه معلمان و تکسر شأن آنان در نگاه جامعه شده حال آنکه برای کار‌های به مراتب با اولویت پایین‌تر بودجه بوده و کسر گذاشته نمی‌شود یا مدیریت صندوق این قشر رو به سمتی می‌رود که به راحتی بخش بزرگی از اموال آنان به تاراج می‌رود و نهایتا هم به روشنی کسی مسئولیت نمی‌پذیرد.

در حوزه فیلم‌سازی نیز با تخریب مواردی، چون قصاص و تعبیر خشونت از آن، تقبیح صیغه و زدن برچسب هرزگی به آن و در مقابل ترویج خشونت‌های خانوادگی و ازدواج سفید، همجنس‌گرایی و حذف بی‌منطق قید و بند‌های جنسی، سعی در ترویج اباحه‌گری و لاابالی‌گری در میان نسل جوان را دارند.

این پازل وقتی کامل می‌شود که برخی معممین و روشنفکران سابقا دینی و امروز مروج بی‌دینی، با طرح مواردی، چون اسلام رحمانی و حجاب اختیاری سعی در تکمیل این نقشه شوم دارند. بی آنکه توجه داشته باشند که اساسا مواردی، چون قصاص و تعزیر از مظاهر قهر دین نیست، بلکه از مظاهر اقتدار آن است تا با تنبیه فرد خاطی آرامش و آسایش اکثریت جامعه را تامین کند و یا حجاب فارغ از نگاه دینی به آن، عاملی برای مدیریت هیجانات و فوران‌های جنسی جوانی است تا در مسیر درست قرار گیرد، اما از آنجا که انقلاب اسلامی اغلب اسیر افراط و تفریط برخی مسئولان و متفکرانش بوده، یک روز با پونز زدن به سر جوانان توسط انقلابی‌نما‌های قبل و ضدانقلاب‌های امروزی باعث اسلام‌زدگی بخشی از جامعه شده و اکنون نیز با تفریط برخی دیگر مبنی بر حذف حجاب و قصاص و امثالهم باعث ازهم‌گسیختگی فرهنگ عفت و حیا شده است.

باشد که روزی برسد تا مردم و مسئولان فارغ از حب و بغض و بر مبنای تعقل و تفکر راه و سبک زندگی خود را انتخاب کنند تا جامعه و فرهنگ کشور بیش از این آسیب نبیند.

پی‌نوشت:

(۱) نگرش‌های نو در جغرافیای انسانی (جعرافیای انسانی)، مقاله ارزیابی شاخص فرهنگ ایرانی و تاثیر آن در توسعه گردشگری

(۲) نشریه: مطالعات ملی، مقاله مولفه‌های فرهنگی- تمدنی جهان ایرانی در شرق آفریقا

(۳) نشریه زمانه شماره ۷۰، مقاله هویت و فرهنگ در عرصه فرهنگی ایران اثر حسین خزایی

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»! بیشتر بخوانید »

«انقلاب اسلامی و دفاع مقدس»؛ دو لبه قیچی قطع رشته حیات نظام سلطه


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ وقتی جنگ به ایران و انقلاب نوپایش تحمیل شد، آواری از مظلومانگی و دلتنگ بر سر ایرانیان خراب شد. حسی که فقط به جرم آزادگی به آنها تحمیل شد تا شاید از رهگذر القای آن، جهان استکبار به آرزوهایش رسیده و شاه‌مهره برده‌هایش را بتواند حفظ کند؛ اما آن روز ملت ایران با استقامت ورزیدن در راه خدا و مقاومت کردن در برابر ظلم ظالمان، بامید آینده‌ای روشن و آزادگی از یوغ هر کسی جز خدا، با تمام دنیای زر و زور و تزویر روبرو شد.

جوانان بسیاری در این مسیر طاقت‌فرسا جان شیرین خود را فدا کردند و ضمانت دادند تا کسانی هستند که برای حق جان‌فشانی کنند، هرگز این مسیر بی یارو یاور باقی نمی‌ماند. اما در مقابل جهان سلطه، سرمست از زورمندی خود، هر بار به شکلی دیگر اراده‌اش را به این مردم شریف تحمیل کرد. هجمه و القای شبهه به داشته‌های فرهنگی و تاریخی ملی ایرانیان، دزدیدن اموال و مسدودسازی آنها در سطح جهان و حتی تحریم داروهای حیاتی بیماران این سرزمین، از جمله اقداماتش برای به زانو درآوردن این ملت بود.

آن روز‌ها کسی فکر نمی‌کرد که این دیو چند سر که با مکیدن خون ملت‌های گوناگون در پهنه تاریخ، زوال و افولی رادر پیش داشته باشد؛ مع‌الوصف انقلاب اسلامی چون ریگی که در دهان افتد و دندان‌های پوسیده را رسوا کند، پوسیدگی امپراتوری پوشالین جهان غرب را برای همه عیان کرد، خصوصا آنجا که در ان شرایط خفقان جهانی و تنگنای ایران، حضرت امام راحل فرمودند«آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» البته که آمریکا هر غلطی که توانست کرد و همه تیرهای ترکشش را رها ساخت اما پشتوانه آن فرمایش، اراده پولادین ملت ایران و وفای عهد ذات حضرت حق در حمایت از مظلومان اراده‌مند بود که تمام آن مکاید و دسیسه‌ها را خنثی ساخت و چون بومرنگی اثرات وضعی آنها را به خود دنیای استکبار بازگرداند، اثراتی که امروز چهره خود را عیان کرده و مستکبرین را تا خرخره در گل نشانده است.

انقلاب اسلامی و در پی آن، دفاع مقدس، دو لبه قیچی‌ای بودند که رشته حیات نظام سلطه را بریده و زوال و نابودی آن را رقم زدند. زوالی که سرنوشت محتوم همه ظالمان و زورگویان است. وقایع امروز آمریکا و اروپا که حاکی از بیداری روزافزون ملت‌های ستمدیده خود آنهاست و خبر از شکسته شدن تخم مرغ بیداری جهانی از درون می‌دهد، نویدبخش زمینه‌سازی انقلاب جهانی مردی است که انقلاب اسلامی در استقبال از قدوم مبارک او به وقوع پیوست.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

«انقلاب اسلامی و دفاع مقدس»؛ دو لبه قیچی قطع رشته حیات نظام سلطه بیشتر بخوانید »

«دفاع مقدس» قله وحدت و یکپارچگی ملی ایرانیان


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ جوامع بشری هر چه بیشتر و عمیق‌تر رو به سوی پیشرفت نیل می‌کنند، از اختلافات، تعارضات و درگیری‌های آنها کاسته می‌شود. اساسا جوامعی که بر اساس تعقل و دوراندیشی گرد آمده باشند، همواره از نوعی وحدت، انسجام و یکپارچگی برخوردارند، چرا که آحاد جامعه با شناسایی نقاط مشترک و پررنگ کردن آنها و در مقابل درک نقاط اختلاف و تعامل درآن حوزه‌ها، سعی بر حفظ قدرت درونی جامعه خود کرده و بر اقتدار جمعیت خود می‌افزایند.

ایران بزرگ که پس از انقلاب اسلامی با قدرت دادن به اندیشه‌های اسلامی، راه اقتدار را با صلابت‌تر و سریع‌تر از پیش می‌پیماید، همواره از تنوع قومی و جمعیتی بالایی بهره برده است که گاه این تنوع قومیتی مانند شنشیر دو دم، محل ضرر بوده و گاه محل منفعت.

اینکه قرن‌هاست برخی افراد منفعت‌طلب و یا خائن بر طبل تفرقه کوفته و از نمد ایران بزرگ برای قوم و قبیله خود کلاه خودمختاری می‌طلبند، گوشه‌ای از حساسیت‌های تنوع قومیتی است که همواره اجتماعات و کشورهای متنوع را درگیر کرده است. در این میان تاکید بر اشتراکات و تبیین مبانی وحدت نقش بسزایی در حفظ کیان جامعه داشته و بر قدرت ملی کشورها اضافه می‌کند.

در این میان انقلاب اسلامی و پس از آن «دفاع مقدس» به عنوان دو کانون مهم و وحدت‌بخش، پس از قرن‌ها رشته محکمی از انسجام و یکپارچگی را در میان ملت ایران جاری کردند که رهین همین یکپارچگی، شاهد اقتدار و عظمت ایران اسلامی در میان جوامع جهانی هستیم و از همین رهگذر، ملت ایران توانسته است، سخت‌ترین، بی‌رحمانه‌ترین و بی‌سابقه‌ترین دشمنی‌ها را تاب آورد.

دفاع مقدس را می‌توان به عنوان کانون و قله وحدت در کشور دانست، وحدتی که اگر بگوییم ایران را در یک جنگ جهانی سربلند میدان قرار داد، بیراه نگفته‌ایم. به قول حضرت حافظ: «حُسنَت به اتفاق ملاحت جهان گرفت …. اری به اتفاق جهان می‌توان گرفت». از دیگر اشتراکات جامعه ایرانی می‌توان از میلاد مسعود و مبارک پیامبر ختمی مرتبت حضرت محمد مصطفی (ص) نام برد که یکی از پایه‌های حفظ وحدت و انسجام قاطبه ملت ایران است. 

دشمنان ایران و اسلام، در هردو جبهه، یعنی دفاع مقدس و وحدت دینی، با تحریف و توهین سعی بر سرد کردن این کانون برای رخنه در صفوف مسلمین دارند تا با تحریف دفاع مقدس و قلب تاریخ، دفاع مقدس را به ابزاری برای نتیجه عکس دادن بدل کنند و با توهین به پیامبر اعظم (ص) اعتماد به نفس و حس عزت مسلمین را لگدمال کنند تا این دو محور حیاتی را از حیز انتفاع ساقط سازند.

در این میان هوشیاری و تکیه بیش از پیش ایرانیان و مسلمانان بر مبانی وحدت و قدرتشان، بزرگترین و اصلی‌ترین ضد حمله به این تهاجم فرهنگی علیه اتحاد و یکپارچگی ملت ایران و امت اسلامی است.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

«دفاع مقدس» قله وحدت و یکپارچگی ملی ایرانیان بیشتر بخوانید »

التزام عملی به «ولایت فقیه» رزمایشی اعتقادی برای زمینه‌سازی ظهور


«التزام به ولایت فقیه» رزمایشی اعتقادی برای زمینه‌سازی ظهور حضرت مهدی (عج)گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ روز آغاز امامت حضرت ولی‌عصر (عج) همواره برای شیعیان یک روز خوش‌یُمن و مبارک بوده است. روزی که به امید ظهور حضرتش از سوی محبین اهل بیت (ع) جشن گفته می‌شود که امروزه این روز عزیز را حسن ختامی بر دو ماه عزاداری برای آل‌الله قلمداد می‌کنند.

پرواز تشیع در افق حقیقت با دو بال عاشورا و مهدویت

هر چه به جلو پیش می‌رویم، جشن آغاز امامت حضرت ولی‌عصر (عج) اهمیت بیشتری پیدا می‌کند، زیرا این روز را می‌توان محکی برای ثبات عقیده شیعیان برای التزام به انتظار دانستن. التزامی که مهم‌ترین وظیفه شیعیان در آخرالزمان را شامل می‌شود. طبق اعتراف «فوکویاما» شیعیان با دو بال «عاشورا» و «مهدویت»، که از آن به بال‌های سرخ و سبز تعبیر می‌شود، حیات این مذهب غنی و ریشه‌دار را تضمین کرده‌اند، از این رو همواره عاشورا و مهدویت از سوی دشمنان مورد هجمه و تشکیک بوده است.

چه بسیار روشنفکرانی که با پیش کشیدن نژاد و پیشینه، سعی کردند تا واقعه عاشورا را جنگ بین دو قبیله فامیل معرفی کنند که نهایتا هیچ ربطی به ایرانیان و نهایتا شیعیان ندارد و سعی داشتند تا این واقعه عظیم را در مرزهای قومیت محصور کنند، لذا با توهین به سیدالشهدا (ع) مبنی بر دنیاطلبی و یا تقلیل قیام عاشورا به دعوای خانوادگی  سعی بر آن داشتند تا این بال مذهب شیعه را بچینند تا از این رهگذر بتوانند قلب تپنده جهان اسلام را از حرکت بازدارند.

فریب‌های دشمن برای مبارزه با خط مهدویت

از سوی دیگر با تشکیک در وجود مقدس حضرت ولی‌عصر (عج) مبنی بر اینکه اساسا چنین امامی وجود خارجی ندارد و بشر نمی‌تواند این زمان طولانی را عمر کند، به خیالشان قدمی برای انکار عقلانی مهدویت برداشته‌اند غافل از اینکه شیعیان با استدلالات عقلی نیز توانستند بر وحود امام خویش صحه بگذارند. دشمنی‌ها با مهدویت به همین جا ختم نشد، بلکه در طول تاریخ غیبت کبری، همواره دشمنان اصلی اسلام و خصوصا تشیع سعی کردند با علم کردن امامان تقلبی و جذب افرادی که توان فکری و تحلیلی بالایی ندارند، راه تشخیص سره از ناسره را برای شیعیان و منتظران سخت کنند که این هم به مدد مجاهدت‌ها و تلاش‌های علمای غیرتمند شیعه ناکام ماند.

از راه‌های دیگر دشمن برای تضعیف مهدویت، شل کن سفت کن برای ظهور حضرت است چنان‌که برخی با ابراز قطعیت در وقوع برخی علائم حتمیه ظهور، سعی بر شعله‌ور ساختن ناگهانی و سرکوب‌سازی ناگهانی حس انتظار شیعیان داشته تا بتوانند از این رهگذر بخشی دیگر از پیروان و معتقدان به حقیقت غیبت را حذف کنند. البته که طبق روایات این ریزش‌ها برای خالص‌سازی یاران و اعوان و انصار حضرت ولی‌عصر (عج) خواهد بود تا مشکلات و خیانت‌ةایی که در دوره ائمه پیشین رخ داد، تکرار نشود، که در این باره در وایات امده است: «جابر جعفی گفته است: به محضر مبارک امام باقر علیه السّلام عرض کردم: فرج شما اهل بیت علیهم السّلام چه زمانی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: هیهات، هیهات! فرج واقع نخواهد شد؛ مگر بعد از آن‌که شما غربال شوید، بعد [دوباره] غربال شوید، بعد [بار سوم] غربال شوید – این جمله را سه مرتبه تکرار کردند – تا این‌که خداوند کدورت‌ها را از بین برده، صفا و پاکی باقی بماند.»

آری شیعیان در کوره گداخته تاریخ بسیار سختی خواهند کشید تا چونان فولاد آب‌دیده شوند و لیاقت هم‌رکابی با امام زمان (عج) را بیابند. اما آنچه که بیش از پیش مهم می‌نماید و دشمن هرگز نتوانست از آن چشم پوشی کند، نقش انقلاب اسلامی در تقویت و تثبیت اندیشه انتظار است. با ظهور انقلاب اسلامی و قوام یافتن آن با اصل مترقی «ولایت فقیه» می‌توان از آن به بستری برای تمرین شیعیان ـ خصوصا ایرانیان که در روایات همواره مورد لطف و امیدواری اهل بیت بوده‌اند ـ در زمینه ولایت‌محوری و ولایت‌مداری یاد کرد. تمرینی که با فدا شدن بهترین جوانان این سامان برای لبیک‌گوی به فرمان امام خمینی (ره) برای مبارزه با طاغوت پهلوی و بعثی، می‌توان از آن به «رزمایش فدائیان امام زمان (عج)» یاد کرد.

اطاعت از ولی فقیه زمینه اطاعت از امام زمان (عج)

هر چه انقلاب اسلامی پیش می‌رود، زوایای مختلفی از ولایت، آشکار می‌شود که هر کدام عاملی برای آزمون پس دادن شیعیان و تبلور میزان لیاقت و شایستگی ما برای همراهی با امام زمان را آشکار می‌سازد. چرا که ولایت فقیه ماکتی از همان ولایت عظمی است که اگر کسی در آن آزمون رد شود، طبعا در آزمون اصلی نیز روی‌سپید بیرون خواهد آمد. 

انقلاب اسلامی که بعضا نوید رخداد آن را به دوره تولد پیامبر اعظم (ص) گمانه می‌زنند مبنی بر اینکه لحظه تولد حضرت، 14 کنگره طاق کسری لرزید یا فرو ریخت، و این را نشانه‌ای از وقوع انقلاب اسلامی 14 قرن پس از پیامبر (ص) دانسته‌اند، بزرگترین و ریشه‌ای‌ترین سند هویتش، تقویت فرهنگ مهدویت بر مبنای اطاعت‌پذیری از ولایت برای زمینه‌سازی ظهور بوده است. از این‌رو شاه‌بیت دشمنی و مکاید دشمنان با ایران و انقلاب اسلامی در دهه‌های اخیر، حضور ولایت فقیه در ایران بوده و در اعترافاتشان این عنصر را عاملی برای تضعیف و خنثی‌سازی نقشه‌ها و دشمنی‌های خود دانسته‌اند.

از این رو سالروز آغاز امامت امام زمان‌ (عج)، به نوعی سالروز تجدید بیعت با ولایت فقیه نیز هست. ولایتی که با صبر و دلسوزی، نوح‌وار ملت ایران را در طوفان‌های مختلف رهبری کرده تا از این رهگذر با تقویت عقلانیت و عواطف آنها نسبت به منجی موعود، راه را برای ظهور حضرت هموار کند.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

التزام عملی به «ولایت فقیه» رزمایشی اعتقادی برای زمینه‌سازی ظهور بیشتر بخوانید »