همدستی آمریکا و آلمان در نسل کشی مردم غزه
منبع خبر
همدستی آمریکا و آلمان در نسل کشی مردم غزه بیشتر بخوانید »
همدستی آمریکا و آلمان در نسل کشی مردم غزه بیشتر بخوانید »
از خجسته ترین پیامدهای انقلاب اسلامی وحدت حوزه و دانشگاه است. طرح مسئله وحدت حوزه و دانشگاه را میتوان از آثار انقلاب فرهنگی دانست که با بهرهگیری از رهنمودهای امام خمینی (ره) در سال ۵۹ آغاز گردید. انقلاب فرهنگی تحقق پیام حضرت امام رحمه الله علیه در نوروز سال ۵۹ را به عنوان «گسترش پژوهشهای علمی و معارف بلند و عمیق اسلام» دنبال مینمود این آرمان بلند دانشگاه و حوزه را برای تلاش علمی مشترک به سوی هم کشاند و در فضای سیاسی آن زمان و منجر به وحدت حوزه و دانشگاه شود.
بیست و هفتم آذرماه، یادآور عروج سرخ مجاهدی خستگیناپذیر و عالمی ربانی آیتالله مفتح، است که از پیشروان اندیشه وحدت حوزه و دانشگاه بود. این شهید والامقام در راه تحقق آرمان بلند که از اندیشه عمیق امام راحل رحمةالله برخاسته بود تلاشهای بیوقفهای انجام داد به پاس فعالیتهای چشمگیر شهید مفتح در راه تحقق وحدت حوزه و دانشگاه لزوم ارتباط همکاری و همفکری این دو قشر اندیشمند روز ۲۷ آذر – که سالروز شهادت دکتر مفتح نیز میباشد – روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است.
حوزههای علمیه در جامعه دینی و نظام ما دارای جایگاهی بس مهم و نقش آن در حرکت اسلامی و تربیت جامعه بسیار حساس است. با نگاهی به تاریخ پرفراز و نشیب کشورمان در مییابیم که عالمان دینی همواره در حوادث و به ویژه مبارزات مردم علیه طاغوت و حکومتهای جائز زمان خویش پیشاپیش مردم به قیام برخاستهاند. با پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی و پدید آمدن افقهای تازه مسئولیت سنگینتری بر عهده حوزویان قرار گرفته است.
دانشگاه نیز همواره جایگاه آموزش و کاوش در حوزه اندیشههای علمی بوده است و رسالت بلند آنان سوق دادن جامعه به سوی مقاصد بلند علمی، پژوهشی، فرهنگی و اجتماعی است. دانشگاهیان به عنوان روشن فکرانی که از افق بالاتری به جامعه می نگرند میتوانند در پیشبرد جامعه به سوی رشد و تعالی نقش بسیار مهمی ایفا نمایند.
در نظام گذشته تلاشهای بسیاری برای منزوی کردن روحانیت و از سوی دیگر غربی کردن کشور و نهادهای فرهنگی و آموزشی، به ویژه دانشگاهها صورت پذیرفت با پیروزی انقلاب اسلامی و در سایه رهبری امام رحمةالله علیه دو قشر روحانی و دانشجو برای پیروزی انقلاب اسلامی پیشگام گردیدند. روحانی و دانشجو با درک موقعیت حساس و مهم خود همواره نقش خود را در انقلاب حفظ کردند و پیشاپیش سایر اقشار برای ایفای مسئولیتهای خویش وارد عمل شده اند.
امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی درباره ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه در بیاناتی فرموده اند: «امروز یکی از ضروریترین تشکلها بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند. فرزندان بسیجیام در این دو مرکز پاسدار اصول تغییر ناپذیر نه شرقی نه غربی باشند امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند.
وحدت حوزه و دانشگاه راهبرد اساسی امام خمینی (ره) برای تحقق اسلام ناب محمدی است و بدون این وحدت انقلاب اسلامی کم فروغ است وحدت و همکاری میان این دو نهاد نه یک وحدت فیزیکی و شکلی بلکه تقارب و یکی شدن در مبانی معرفت شناختی ارزشهای فرهنگی و دغدغهها و حساسیتهای سیاسی – اجتماعی است و همین موضوع است که هر یک از این دو قشر را در جایگاه واقعی خود قرار داده است.
اگرچه در راه وحدت حوزه و دانشگاه تلاشهای بسیاری صورت گرفته اما کارشکنیهای متعددی نیز در راه مقابله با این هدف شکل گرفته است. بدون شک هستند کسانی که میخواهند بار دیگر بین این دو مرکز ارزشمند و این دو قشر مهم و تأثیرگذار جدایی افکنند کسانی که دشمنان نظام اسلامی را میشناسند نباید اجازه دهند تا غبار کدورت فضای آکنده از مهر و دوستی و جو سالم محیطهای علمی کشور را تیره و بیمار سازد. روز وحدت حوزه و دانشگاه خوبی است برای طرح مجدد و عالمانه این موضوع و آسیب شناسی و آفت زدایی از این شجره طیبه و تحکیم یکی از بزرگ ترین آرمانهای انقلاب اسلامی است.
بنیان گذار انقلاب اسلامی – که همیشه با نگاهی ژرف به مسائل مینگریست – جدایی حوزه و دانشگاه را توطئه استکبار میدانست. ایشان در سخنانی فرمودهاند: «حالا که میبینند یک تحولی پیدا شده است و دانشگاهی متمایل شده است به روحانی و روحانی متمایل شده است به دانشگاهی و باهم هستند و میخواهند با هم کشور خودشان را به پیش ببرند حالا شیاطین بیشتر در فکر هستند که روحانی را از یک طرف بکوبند و دانشگاهی را از یک طرف و فساد کنند بین این دو تاچشم هایتان را باید خیلی باز کنید در این زمان چشم و گوشها باید خیلی باز باشد که یک وقت میبینید از داخل خود دانشگاه و از داخل خود فیضیه شما را به فساد میکشانند شما را به تفرقه میکشانند. اینهایی که نمیخواهند این کشور یک کشور صحیح و سالم باشد و اربابهای آنها که از اول هم نمیخواستند نمیتوانند ببینند که شما با هم مجتمع شدید و میخواهید با هم کار کنید …. آنها در صدد این هستند که نگذارند شماها باهم باشید».
برای همکاری حوزه و دانشگاه زمینههای گستردهای وجود دارد که به چند مورد اشاره میکنیم، برخی نمونههای عینی تقارب و همکاری این دو نهاد عبارتند از تبادل اطلاعات، تشکیل شبکههای مشترک پژوهشی – اطلاع رسانی، مبادله استاد و مدرس و نیز ایجاد ارتباط – فرهنگی میتواند سهم بسزایی در همکاری و وحدت حوزه و دانشگاه داشته باشد.
مقام معظم رهبری (دام عزه) راهکار وحدت حوزه و دانشگاه را این چنین تبیین کردهاند در نظام اسلامی علم و دین پایه یا باید حرکت کند، وحدت حوزه و دانشگاه یعنی این وحدت حوزه و دانشگاه معنایش این نیست که حتما بایستی تخصصهای حوزهای در دانشگاه و تخصصهای دانشگاهی در حوزه دنبال بشود نه لزومی ندارد. اگر حوزه و دانشگاه به هم وصل و خوشبین باشند و به هم کمک بکنند و با یکدیگر همکاری نمایند دو شعبه از یک مؤسسه علم و دین هستند.
این مؤسسه دو شعبه دارد یک شعبه حوزههای علمیه و شعبه دیگر دانشگاهها هستند، طلاب و دانشجویان قدر یکدیگر را بدانند با یکدیگر آشنا و مرتبط باشند احساس بیگانگی نکنند احساس خویشاوندی و برادری را حفظ کنند و روحانیون در دانشگاه ها عملاً کوشش کنند که نمونههای کامل عالم دین و طلبه علوم دینی را به طلاب و دانشجویان و دانشگاهیان ارائه بدهند و نشان دهند که هر دو نسبت به یکدیگر با حساسیت مثبت و با علاقه همکاری میکنند. این همکاری و وحدت حوزه و دانشگاه است. البته برای این کار باید برنامه ریزی و سازمان دهی بشود.
این روز تاریخ ساز را به همه دانشجویان، طلاب، اساتید و علمای حوزه و دانشگاه بویژه دانشجویان، طلاب و اساتید شاهد و ایثارگر تبریک گفته و برای همه آنها آرزوی موفقیت میکنم.
یعقوب سلیمانی
معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران
۲۷ آذر شجره طیبه و تحکیم یکی از بزرگترین آرمانهای انقلاب اسلامی بیشتر بخوانید »
به گزارش نوید شاهد، بیست و هفتم آذر ۱۳۵۸ با دست جنایتکار تروریستهای گروه منحرف و منافق فرقان، انقلاب و نظام اسلامی، شخصیت بزرگی را از دست داد که حضورش از اولین سالهای شکل گیری نهضت روحانیت به رهبری امام تا اوج گیری انقلاب و استقرار نظام، الهام بخش و وحدت آفرین بود. بینش روشن و بیدارگر او، اندیشه پیشرو و راهگشای او، شناخت او از دشمن و ابتکار عمل و اشراف او بر شیوه های موثر تبلیغ دین و تبیین مسیر و راه اصیل امام (ره) و تسلط او بر مبارزه با محوریت آرمان دینی و حاکمیت ارزشهای الهی و معنوی اسلام و خط راستین تشیع، یکی از عوامل پیشبرد و پیروزی انقلاب بود. حضور او در کنار بزرگانی چون استاد شهید مطهری و شهید دکتر بهشتی و آیت الله خامنه ای، مایه قوام و قائمه انسجام تشکیلاتی و مبارزاتی روحانیت انقلابی و تکیه گاهی برای تعمیق معرفت دینی و رشد سیاسی ملت در مسیر مبارزات و در حرکت به سمت شکل گیری انقلاب اسلامی بود. نام این استاد و اندیشمند شهید، همچنین با حرکتی بزرگ در تاریخ انقلاب و نظام گره خورده است: بانی وحدت حوزه و دانشگاه و آغازگر و مبتکر پیوند قشر روحانی و دانشجو.
در مسیر پیوند علم و دین
محمد مفتح در سال ۱۳۰۷ در خانه ادیب فاضل و روحانی فرزانه: حاج شیخ محمود مفتح در همدان، دیده به جهان گشود. دانش اندوزی در سایه معنویت و تربیت و در پرتو فضیلت از همان دوران کودکی، در جان او نقش بست. پدرش از واعظان مشهور همدان بود که در نهایت اخلاص و صداقت روزگار می گذراند و چون در ادبیات عرب و فارسی تبحر داشت، اشعار زیادی در مدح و منقبت و رثای اهل بیت سروده که ضمن زیباییهای لفظی از مضامین عالی و تاریخ صحیح ائمه و احادیث معتبر سرچشمه گرفته بود. وی علاوه بر سخنوری و وعظ در حوزه علمیه همدان به تدریس نیز اشتغال داشت.
مقدمات علوم عربی، فقه، و بخشی از منطق را نزد پدر، ملاعلی همدانی، سیدمحمد جلالی و شیخ محمدعلی همدانی آموخت و در سال ۱۳۲۲ برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد و در مدرسه دارالشفا اقامت گزید. دکتر مفتح بخشی از کتاب رسائل شیخ انصاری را نزد آیت الله مجاهد تبریزی و دروس خارج خصوصاً بخشی از اصول را در محضر آیت الله العظمی بروجردی فراگرفت. همچنین در فلسفه و حکمت نزد فیلسوف جلیل القدر علامه محمدحسین طباطبائی تلمذ کرد و در فقه نیز پس از مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی، از محضر آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی و آیت الله العظمی مرعشی نجفی و سپس امام خمینی استفاده کرد. آیت الله سید محمد جحت نیز پرتوی از اندیشه های فقهی خود را به این شاگرد وارسته انتقال داد. بخشی از دروس فلسفه و عرفان را پس از علاما طباطبایی و امام خمینی، نزد آیت الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی اصفهانی آموخت.
ذوق سرشار و استعداد عالی به همراه کوشش پیگیر و وجود اساتید برجسته سبب گردید تا او به صورت شگفتانگیز و شایان توجهی دروس حوزه از جمله رسائل، مکاسب و کفایه را طی سالهای ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۴ فراگیرد و خود در زمره اساتید حوزه علمیه قم قلمداد گردد.
شاگردی که شیفته و شیدای استاد بود
دکتر مفتح، عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالیترین سطح نزد، رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی فراگرفت. او علاوه بر رابطه شاگردی و استادی، با امام پیوندی صمیمانه و عمیق و قلبی داشت و آن روح قدسی نیز به ایشان علاقه و عنایتی ویژه داشت و در مدتی که امام امت در نجف بسر میبرد، وی به طریقی با الگو و اسوه خویش ارتباط بر قرار کرد.
همزمان با تحصیلات حوزوی، تحصیلات دانشگاهی را نیز پی گرفت و موفق به دریافت دانشنامه دکتری رشته الهیات و معارف اسلامی از دانشگاه تهران شد. پایان نامه او با عنوان حکمت الهی در نهج البلاغه، به دلیل عمق مطالب و انسجام مباحث علمی مطرح شده، با درجه بسیار خوب مورد تایید استادان دانشگاه واقع شد.
آثار و تألیفات علمی
با وجود آن که دکتر مفتح در سنگرهای مختلف و متعددی از روشنگری و هدایت فکری جامعه در مساجد و محافل مذهبی و مجانع علمی، و در عرصه مبارزه سیاسی حضور داشت و در سطح حوزه و دانشگاه و دبیرستان تدریس مینمود، از انجام کارهای پژوهشی و تألیفات علمی نیز غافل نبود و نگاشتههای ارزشمندی به صورت تألیف و ترجمه از او بجا مانده است که نظری بر این تالیفات، نشان از وسعت، تنوع، جامعیت و انسجام علمی نگاه و بیان آن عالم و متفکر شهید دارد:
۱ – ترجمه تفسیر مجمع البیان: جلد اول و دوم این تفسیر به قلم استاد مفتح و با همکاری آیت الله حسین نوری همدانی ترجمه شده است. سایر مجلدات این تفسیر را دیگر دانشمندان حوزه، ترجمه نمودهاند.
۲- حاشیه بر اسفار ملاصدرا: این حاشیه را دکتر مفتح در زمان تحصیل و تدریس خود بر کتاب حکمه متعالیه در اسفار اربعه عقلیه ملاصدرا نوشت و چنین کاری مبین عمق دید و ژرفای اندیشه آن استاد در عرصه حکمت و فلسفه است.
۳- روش اندیشه: این کتاب را دکتر مفتح به سال ۱۳۳۶ در علم منطق نوشته است که به عنوان یکی از منابع درسی در حوزه و دانشگاه از آن استفاده میشود. مرحوم علامه طباطبائی بر این کتاب، مقدمه ای نگاشته و دقت نظر، اصابت فکر، وفای بیان و سهولت لفظ مولف را ستوده است.
۴- حکمت الهی و نهج البلاغه: اثر یاد شده پایاننامه تحصیلی دوره دکترای شهید مفتح است و ضمن آن که از ژرفنگری و وسعت مبانی برخوردار است، مطالب آن برای عموم مردم نیز قابل استفاده است. این کتاب دارای پیش گفتاری نسبتا مفصل، مقدمه و سه بخش است.
۵- آیات اصول اعتقادی قرآن: این کتاب شامل چند بخش است که بخش اول پژوهش های استاد مفتح را در خصوص مباحث اعتقادی شیعه با تکیه بر آیات قرآن در بر میگیرد.
۶- نقش دانشمندان اسلام در پیشرفت علوم: این نوشتار ۶۰ صفحهای مجموعه مقالات دکتر مفتح است که در سال چهارم مجله مکتب اسلام به تدریج انتشار یافته است که هشت مقاله را در بر میگیرد.
۷- ویژگیهای زعامت و رهبری: در این اثر مقالات و سخنرانیهای این شهید بزرگوار در خصوص زعامت و رهبری و مباحث حکومت اسلامی گردآوری شده است.
۸- مقالات: در مجلاتی چون مکتب اسلام، خصوصا مکتب تشیع و نیز مجله معارف جعفری شهید مفتح مقالاتی را در خصوص معارف اسلامی و معرفی مذهب حقه تشیع نوشته است که یکی از این مقالات ارزشمند مطلبی است تحت عنوان «مکتب اخلاقی امام صادق علیه السلام» که در پنجمین نشریه سالانه مکتب تشیع در خرداد ۱۳۴۲ ش. درج گردید.
۹- مقدمهنویسی بر آثار دیگران: از دیگر کوششهای فکری دکتر مفتح نوشتن مقدمه بر آثار نویسندگان جوان حوزه است که از مجمع علمی اسلام شناسی – که خود مسئولیت آن را به عهده داشت – شروع شد و تا چند سال بعد استمرار یافت. مجموعه این نوشتههای ارزشمند اگر؛ جایی تدوین گردد خود کتابی مستقل و در عین حال سودمند را تشکیل خواهد داد. گزیدهای از این مقدمهنویسیها در کتابی تحت عنوان افکار استاد شهید دکتر مفتح آمده است.
علاوه بر این، ترجمه های متعددی نیز از این استاد اندیشمند در حوزه های مختلف پژوهشی بجا مانده است که در این مجال اندک، فرصت ذکر آن نیست.
در عرصه مبارزه علمی، روشنگری فکر جمعی و جهاد تبیین
۱- تأسیس دبیرستان دین و دانش
دکتر مفتح از دوران طلبگی به مسائل سیاسی و اجتماعی حساس و صاحب دید و درک و موضع و مسئولیت بود. او در سال ۱۳۳۴ به همراه شهید بهشتی برای تربیت نسل جوان «دبیرستان دین و دانش» را پایهگزاری کرد.
۲- تاسیس کانون دانش آموزان و فرهنگیان
در همین سالها با همکاری حضرت آیت الله خامنهای و شهید دکتر بهشتی، کانون دانش آموزان و فرهنگیان را در قم تأسیس کرد.
۳- نگارش مقالات روشنگر در تبیین معارف اصیل مکتب
مفتح مقالات علمی و دینی نیز مینوشت که شماری از آنها در مجلههای مکتب اسلام و مکتب تشیع به چاپ رسید.
۴- تاسیس مجمع علمی اسلام شناسی
مفتح در جهت تبیین و نشر معارف اسلامی، متناسب با نیازها و پرسشهای جامعه، مجمع علمی اسلامشناسی را در سالهای ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ با جمعی از نخبگان حوزه بنیان نهاد. این مجمع در مدت کوتاهی توانست با تألیف و نشر ۱۳ عنوان کتاب که بر اکثر آنان شهید مفتح به قلم خودش مقدمه نوشته است، معارف اسلامی را به زبان نو و متناسب با نیازهای نسل معاصر بیان نماید. در پی نشر کتابها، مفتح تحت فشار ساواک قرار گرفت. از ابتدای دهه چهل و آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، محمد مفتح در صحنه مبارزه و سیاست حضور فعال داشت.
۵- برنامهریزی برای اصلاح حوزه
یکی از کارهای مفتح طرح برنامهریزی برای حوزه علمیه قم و ارائه شیوه نوین در تدریس و برنامههای درسی حوزه بود، که این طرح را با همکاری شهیدان بهشتی، قدوسی و سعیدی تعقیب مینمود. این طرحها منجر به تأسیس نسل جدید مدارس در حوزه گردید.
۶- همکاری با هیاتهای موتلفه اسلامی
پس از سپری شدن دوران تبعید از سوی رژیم مجبور به اقامت در تهران گردید. مفتح در تهران نیز فعالیتهای انقلابی خویش را گسترش بخشید و از اعضای روحانی و فکری جمعیت مؤتلفه به شمار میرفت که در آن شهیدان مطهری و بهشتی، ربانی شیرازی و محمدجواد باهنر نیز عضویت داشتند.
۷- در پایگاه مسجد الجواد
شهید مفتح در تهران مسجد الجواد را مرکز فعالیتهای خویش قرار داد، و در کلاسها مباحث اسلامی را باطرح نوین و شکل جدید مطرح میکرد که مورد استقبال جوانان قرار میگرفت. کلاسهای اسلامشناسی به خصوص تفسیر قرآن وی یکی از مباحث جذاب و قابل استفاده برای جوانان و دیگر اقشار جامعه بود.
۸- در پایگاه مسجد جاوید
پس از اینکه مسجد الجواد توسط رژیم پهلوی بسته شد در سال ۵۲ شهید مفتح در مسجد جاوید فعالیت خویش را آغاز کرد و به تشکیل کلاسهای عقاید، دعوت از خطبا و وعاظ بزرگ، تشکیل کتابخانه، برگزاری کلاسهای اسلام شناسی، جامعه شناسی، تاریخ ادیان، اقتصاد، فلسفه، تفسیر قرآن و نهج البلاغه اقدام نمود که مورد استقبال طبقات مختلف قرار گرفت. در سوم آذر ۵۳ بعد از سخنرانی حضرت آیت الله خامنهای، یار و همسنگر و همرزم مفتح در این مسجد، ساواک، مسجد را تعطیل نموده و آیت الله خامنهای و محمد مفتح را دستگیر و زندانی کرد.
۹- در پایگاه مسجد قبا
پس از آزادی شهید مفتح از زندان در سال ۵۴، امامت مسجد قبا -که به قول شهید بهشتی «قرار بود یک امام فعال و پرجوش باید در آنجا باشد»- به عهده او گذاشته شد. وی در همین سال در سفری به کشور مصر ضمن بازدید از دانشگاه الازهر، از دو شخصیت متخصص و برجسته اقتصاد اسلامی دانشگاه الازهر برای افتتاح صندوق قرض الحسنه مسجد قبا دعوت کرد که ساواک مانع آن گردید.
۱۰- پیشگام اندیشه مقاومت جهانی اسلام در برابر صهیونیسم
مسائل جهان اسلام و به خصوص مسئله فلسطین و قدس برای مفتح از اهمیت زیادی برخوردار بود. وی بعد از آزادی از زندان کمکهای مردم تهران برای شیعیان لبنان را جمعآوری و برای نظارت بر توزیع آن شخصا به لبنان رفت.
یکی از نقاط عطف در نخستین روز جهانی قدس، اعلامیهای بود که در آن روز صادر شد که این اعلامیه توسط دکتر محمد مفتح نوشته شده بود. نگارش این اعلامیه و همچنین توجه ویژه ایشان به لبنان را میتوان از نمودهای برجسته شخصیت دکتر محمد مفتح و بیانگر دغدغه ایشان در خصوص مسئله مقاومت دانست. پس از پيروزى انقلاب اسلامى، رهبر انقلاب يك گام عملى در راستاى حمايت از مردم فلسطين برداشتند. ايشان جمعهى آخر ماه مبارك رمضان سال 1358ـ اولين رمضان در حاکمیت نظام اسلامی ـ را به عنوان پشتيبانى از مبارزات و قيام مردم مظلوم اين سرزمين، «روز جهانى قدس» اعلام كردند. در پى اعلام اين روز راهپيمايىهاى باشكوهى در سراسر ايران برگزار شد. به همين مناسبت، راهپيمايى گستردهاى در تهران هم صورت گرفت. در پايان راهپيمايى روز جهانى قدس، قطعنامهاى صادر شد كه متن آن توسط آيتالله دكتر مفتح تهيه شده بود. ايشان از جمله نادر شخصيتهاى انقلاب بودند كه توجه خاصى به مسايل فلسطين و لبنان داشتند. جمعآورى كمكهاى مردم در حمايت از مردم مظلوم لبنان و تلاش براى تأسيس مركز آموزش براى فرزندان شهداى شيعهى لبنانى از اقدامات صورت گرفته توسط ايشان بود. با چنين سابقهاى طبيعى بود كه هدايت و برنامهريزى و تهيهى قطعنامهى اين روز جهانى هم با او باشد.
دانش استاد محترم و از زبان و علم او بهرهها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود؛ و امید است از شهادت امثال ایشان بهرهها برداریم. من شهادت را بر این مردان برومند اسلام، تبریک و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسلیت میدهم. سلام بر شهیدان راه حق…
شمع امید رهروان در شب ظلمانی ما….
دید چو خصم فتنهگر نهضت حق مدار ما
شد پی آنکه افکند فتنه به روزگار ما
ضربه ز هر کرانه زد بر صف استوار ما
لطمه به هر بهانه زد بر خط اقتدار ما
چه فتنه ها که شد به پا به ساحت قیام ما
مگر برد از این چمن طراوت بهار ما
خود بنگر چه لاله ها چیده ز لاله زار ما
خود بشنو چه غنچه ها برده ز هر کنار ما
به داس کین بریده بس شاخه میوه دار ما
به خاک و خون کشیده بس نغمه سرا هزار ما
کشت مفتح آنکه بود پایه اتحاد ما
پیرو خط رهبری در خور اعتماد ما
محکم و پرتوان از او قائمه ی وداد ما
ساخت ز مسجد قبا پایگه جهاد ما
بود صفا و رونق محفل روحانی ما
شمع امید رهروان در شب ظلمانی ما
کفر چو خواست سد کند راه مسلمانی ما
به خون کشیده قامت عالم ربانی ما
معاضد امام ما مجاهد قیام ما
معلم عظام ما عزیز خاص و عام ما
گرچه به تیر دشمنان تارک او نشانه شد
طایر جان او رها از قفس زمانه شد
نام بلند او کنون زیور هر کرانه شد
شهید انقلاب ما شاهد جاودانه شد.
بانی وحدت حوزه و دانشگاه در تاریخ انقلاب
یکی از مهمترین فصول و ابعاد فکری و شاخصه های شخصیت و بینش فرهنگی و سیاسی آن شهید عالیمقام، پیوند او با مساله طرح و ابتکار و تبیین ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه است.
حکمت الهی چنین مقدر کرده بود که شهید مطهری و دکتر مفتح که از شخصیتهای برجسته حوزه علمیه بودند به دانشگاه رفته و در دلها، انگیزهها و هدفهای دو قشر دانشگاهی و روحانی وحدت ایجاد کنند و یکی از بلندترین آرزوهای امام یعنی پیوند این دو قشر را عملی سازند. شهید مفتح اقدام عملی در راه رسیدن به چنین وحدتی را تغییر نظام آموزشی دانشگاه میدانست و عقیده داشت دانشگاهی که هدف آن پرورش انسانهای دانشمند، دیندار، متعهد و نیکوکار است، باید علم و تخصص خود را در راه اعتلای کشور و تامین سعادت مردم بکار گیرد و در طریق استقلال، عزت و عظمت کشور از خود اهتمامی توام با صداقت و جدیت به خرج دهند. در برنامه چنین دانشگاهی باید عرصه بحث و تحقیق، علم و عمل توام با اخلاص مهیا گردد و به عقیده وی انس حوزه و دانشگاه با یکدیگر در رسیدن به چنین حالتی تاثیر بسزایی دارد.
آنکس که نمی توانم نامش را روی منبر بگویم!….
شهید مفتح، همواره در دوران تبعید و دوری ظاهری امام از مردم و کشورش، چراغ نام و یاد او را به هر بهانه و در هر فرصت، روشن نگاه می داشت.
او بعد از تبعید امام بارها در سخنرانیهای خود نام آن حضرت را بر زبان میراند و حاضران نیز سه بار صلوات میفرستادند. هنگامیکه از این گونه تجلیل از امام منع شد با عنوان «مرجع مورد نظر ما» از ایشان یاد میکرد. از جمله در یکی از سخنرانیهایش در هیات محبانالحسین تهران در آذر ماه ۱۳۴۵، ضمن یادآوری خاطرهای از تشییع جنازه با شکوه آیتالله العظمی بروجردی اظهار داشت:
«در مجلس سوم ترحیم آیتالله بروجردی یکی از مراجع بزرگ در کنار من نشسته بود، مرجعی که نامش باعث افتخار من است. آن کسی که او را به هر کجا ببرند، عزیز خواهد بود، آن مرجعی که هر کجا نامش برده شود قلبها شاد و اشکها از دیده جاری خواهد شد. آن شخصی که نامش را نمیتوانم بر روی منبر بگویم. آن کسی که هر روز بعد از هر نماز او را دعا میکنیم و افتخار شاگردی او را دارم.»
عشق او به امام پس از انقلاب در همراهی او با ایشان و همکاری در پیشبرد انقلاب تداوم و تجلی روشنی داشت. او در روز ورود امام، عهده دار یک مسئولیت خطیر و حساس تاریخی شد و مدیریت ستاد استقبال از رهبر انقلاب را در دست داشت و در سخنرانی تاریخی ایشان در بهشت زهرا نیز در کنارشان بود. وی همچنین عضو جامعه مدرسین، از پایه گذاران جامعه روحانیت نبارز، و از طراحان و بنیانگذاران کمیته های انقلاب نیز بود.
به خاک و خون کشیده بس، نغمه سرا، هزار ما…..
سرانجام دست پلید شیطان بزرگ از آستین مزدوران منحرف متعلق به گروهک فرقان که پیشتر، بزرگانی از ارزشمندترین یاران و همراهان امام از جمله استاد شهید آیت الله مطهری و حاج مهدی عراقی و… را به شهادت رسانده بودند، بیرون آمد و صبح ۲۷ آذر ۵۸، این متفکر انسان ساز و مربی بزرگ جامعه و بازوی مستحکم امام و پشتوانه انقلاب را جلوی درب ورودی دانشکده الهیات، خانه اصلی و سنگر روشن اندیشی و هدایتگری او، به همراه دو پاسدار محافظش ترور کرده و در خون نشاندند.
ما را از چه می ترسانند؟!….
حضرت امام خمینی (ره) در پیامی بمناسبت شهادت این عالم مبارز و اندیشمند بزرگ انقلاب فرمودند:
آن گاه که منطق قرآن، آن است که ما از خداییم و به سوی او میرویم و مسیر اسلام، بر شهادت در راه هدف است، و اولیای خدا – علیهم السلام – شهادت را یکی از دیگری به ارث میبردند، و جوانان متعهد ما برای نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا میکرده و میکنند، بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به ترور وحشیانه میزنند، ما را از چه میترسانند؟ آمریکا خود را دلخوش میکند که با ایجاد رعب در دل ملت- که سربازان قرآنند- میتواند وقفهای در مسیر حق و عقب گردی از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند؛ غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی است که دنیا را مقرّ خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بی خبرند. اینان از کوردلی، صحنههای شورانگیز ملت عزیز و شجاع ما را در هر شهادتی، پس از شهادتی که در پیش چشمان خیره آنان منعکس است نمیبینند. صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ
اینان میبینند که هزار و سیصد سال بیشتر از صحنه حماسه آفرین کربلا میگذرد و هنوز خون شهیدان ما در جوش و ملت عزیز ما در حماسه و خروش است. جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقای مفتح و دو نفر پاسداران عزیز اسلام- رحمة الله علیهم- به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند، و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی را افروختهتر و جنبش قیام ملت را متحرکتر کردند. خدایشان در جوار رحمت واسعه خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد.
انتهای گزارش/
شهید آیت الله دکتر محمد مفتح؛ شهید انقلاب ما شاهد جاودانه شد… بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، صبح روز شنبه ۲۴ آذرماه، خبر آسمانی شدن مادری از جنس صبر و تقوا در صدر اخبار رسانه ها قرار گرفت، مادر شهیدی که چهار پسرش را تقدیم اسلام و انقلاب کرد بدون آنکه خم به ابرو بیاورد، سالها گذشت و «فاطمه عباسی ورده» در ایام شهادت اسوه صبر حضرت ام البنین سلام الله علیها، به چهار فرزند شهیدش؛ احمد، علی، یونس و محمد جوادنیا پیوست.
این مادر شهید در تمام سالهایی که خبر شهادت چهار فرزندش را شنید حتی قطره اشکی در فراق آنان از گوشه چشمانش جاری نشد، تا جایی که گاهی زخم زبانها غمی بر دلش میگذاشت اما فاطمه عباسی ورده چون الگوی خود حضرت ام البنین سلام الله علیها از راهی که فرزندانش انتخاب کرده و در آن شهید شدند، آگاه بود و در تمام سالهای عمرش در تبیین راه اسلام کوشید و «ام البنین ایران» نام گرفت.
فاطمه عباسی ورده، مادر شهیدان جوادنیا در مصاحبه ای شرح شهادت فرزندانش را اینگونه نقل کرده است: « وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ (هرگز مپندار كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگان اند، بلكه زنده هايى هستند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند). به خاطر دارم که فرزندانم در کودکی با یکدیگر بازی میکردند و سه چرخه داشتند، وسط حیاط منزلمان یک حوض بود و یکهو می دیدی که همگی شان درون حوض افتادند و من باید یکی یکی آنها را از حوض بیرون می آوردم!
استقلال و پرسپولیس نداریم!
یونس استقلالی و محمد پرسپولیسی بود و دایما در خانه برای یکدیگر کری های فوتبالی میخواندند تا آخر سر خودم باید آنها را ساکت میکردم و با پا در میانی من که بالاخره هر دو تیم برای ایران هستند، آرام میشدند.
با خبر شهادت احمد سجده شکر به جای آوردم
وی شرح شهادت شهید احمد جوانیا را اینگونه نقل کرده است: نزدیکی های نیمه رجب بود و ما از احمد خبری نداشتیم، تا روز ۱۵ رجب به مدت سه روز روزه گرفتم و اعمال ام داوود را به جای آوردم، «ام داود» کسی بود که پسر بی گناهش را به زندان انداخته بودند. ساعت ۸ صبح فردا تلفن خانه به صدا درآمد و خبر شهادت احمد را به حاج آقا جوادنیا دادند؛ همان لحظه من به سجده افتادم و خدا را شکر کردم که فرزندم به آرزویش رسیده است.
هرگز برای شهادت فرزندانم گریه نکردم
فرزندانم همیشه تاکید داشتند که بعد از شهادتشان من گریه نکنم و میگفتند مادر تو باید مانند شیر جلوی مردم بایستی و غم و غصه و گریه به خودت راه ندهی. آنها از روز اول صبر را از خواسته بودند به همین دلیل من هرگز برای از دست دادن پسرانم گریه نکردم و هر زمانی که اشکی بر چشمانم جاری شده است به دلیل گریه بر مصیبتهایی بود که بر امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان وارد شده است. من هرگز برای شهادت فرزندانم گریه نکردم چون آنها بر این موضوع سفارش و تاکید کرده بودند، هر زمان که غم نبودن آنها بر ما مستولی میشد در فضای خانه بوی عطر پراکنده میشد. بوی این عطر بهشتی تمام غصه های مرا می شست و ما را آرام میکرد.
روز ختم علی، خبر شهادت یونس را دادند و باز هم گریه نکردم!
این مادر شهید درباره شهادت علی، دیگر فرزند شهیدش نقل کرده است : «بعد از نماز صبح چشمانم را که بستم خواب دیدم من و سه خانم با چادرهای عربی در بهشت زهرا (س) قدم می زنیم؛ آن سه خانم کمی جلوتر از من حرکت میکردند و همزمان با صدای رسا میگفتند که راه را باز کنید که مادر سه شهید می آید، چشمانم را که باز کردم به دخترم طوبی گفتم حتما این روزها از برادرت خبری میشود، که سه روز بعد خبر شهادت او را برایمان آوردند.
موقع تشییع پیکر علی صورتم را روی صورت علی گذاشتم و از خنکی پوست صورت او، جگرم خنک شد. در آن زمان همه به من میگفتند گریه کن اما من اصلا گریه ای نداشتم که بکنم چراکه یقین داشتم فرزندانم در راه خدا رفته و به شهادت رسیده اند.
حتی روز ختم علی خبر شهادت یونس را اوردند، یکی از بستگانم خبر شهادت او را که آورد رو به من گفت خدا به این مادر صبر بدهد به او نگاهی کردم و گفتم یونسم هم رفت؟! خودم خواب شهادت او را دیده بودم و حتی خودم از میهمانان پذیرایی کردم.
ام البنین ایران خبر شهادت محمد را اینگونه روایت کرده است: «بعد از 5 سال از شهادت علی و يونس، محمد در پادگان 21 حمزه تعليم اسلحه ميداد و تخريبچی هم بود. هر 45 روز يكبار كه در جبهه بود میآمد و سری هم به ما ميزد.
محمد در كربلای 8 روز نيمه شعبان و در سال 1366 هنگامی كه از تپهها بالا ميرفته تيری به صورتش اصابت كرده و به شهادت ميرسد.»
به من زخم زبان می زدند
مادر شهیدان جوادنیا از زخم زبانهایی که گاهی بر دلش میزدند،میگوید: « همانطور که اشاره کردم خبر شهادت یونس را در روز ختم علی برایم آوردند. من اشکی بر چشمم سرازیر نشد؛ آنجا بسیاری از مردم به من زخم زبان زدند که بابت شهادت هر کدامشان پولی دریافت میکنید به همین دلیل گریه نمیکنید، من هم در جواب گفتم من می دانم که فرزندانم چه راهی رفتند و اینکه آیا شما هم حاضرید فرزندان خود را فدا کنید؟ من مطمئن بودم عاقبت فرزندانم به خیر شده است.
هر زمان هم که گریه کردم برای مصیبتهای حضرت علی اصغر (ع)، دل حضرت رباب(س)، مصیبتهای حضرت زینب (س) و امام حسین علیه سلام و در اولویت همه اینها برای رضای خداست؛ اگر اشکی ریخته ام نه برای از دست دادن فرزندانم بوده بلکه همیشه و هر زمانی که دلم بگیرد با عکسهایشان حرف میزنم از آنان میخواهم که به من صبر دهند چراکه صبر رفیق همیشگی زندگی من است.»
طاقت اشک امام را نداشتم
این مادر شهید حتی با ذکر خاطره ای از دیدار حضرت امام خمینی (ره) با خانواده شهدا، بیان کرده بود که :«در دیدار با حضرت امام عکس فرزندانم را یک به یک از زیر چادرم درآورده و به امام نشان دادم، امام عکس یونسم را که دید شروع کرد به گریه کردن جوری که شانه هایشان می لرزید. با دیدن این موضوع فوری عکسها را جمع کردم و رو به امام گفتم من چهار شهید داده ام که گریه شما را نبینم!»
انتهای پیام/
«ام البنین ایران» هرگز برای شهادت فرزندانش اشکی نریخت بیشتر بخوانید »
به گزارش نوید شاهد؛ در آستانه سالروز ولادت حضرت زهرا سلامالله علیها، هزاران نفر از زنان و دختران سراسر کشور، صبح امروز سهشنبه با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
انتهای پیام/
رهبر انقلاب: اینکه دشمنان تصور کنند مقاومت تمام شده سخت در اشتباه هستند بیشتر بخوانید »