مجاهدت

توزیع بسته‌های معیشتی به نام شهدا

به گزارش مشرق، با شیوع کرونا فعالیت‌های جهادی به منظور کمک به نیازمندان آغاز شد و پس از فرمایش مقام معظم رهبری و توصیه به همدلی و کمک مؤمنانه، این اقدامات توسعه یافت. به طوری که در هر گوشه و کناری از هیأت‌ها و امامزاده‌ها گرفته یا مساجد و حتی منازل خیران، بسته‌های معیشتی تهیه و بسته شده و بین نیازمندان توزیع شد.

اما پس از مدتی با کاهش ابتلا به کرونا، اقدامات فعالان این عرصه هم کمرنگ شد و اکنون با اوج‌گیری کرونا و لزوم همدلی بیشتر در دهه ولایت، بسیاری از حرکت‌های خداپسندانه از سر گرفته شد.

پایگاه جهادی شهید انتظاری که از پایگاه‌های فعال در عرصه مبارزه با کرونا به شمار می‌رود، از همان ابتدای شیوع کرونا با تهیه مواد بهداشتی و تجهیزات مورد نیاز به مهار این ویروس اهتمام ورزید.

حتی پس از توصیه رهبر معظم انقلاب برای کمک به نیازمندان، برنامه توزیع بسته‌های معیشتی را در دستور کار قرار داده و در مرحله نخست بیش از ۵۰۰ بسته معیشتی تهیه و بین خانوادهای نیازمند توزیع کردند که هر بسته معیشتی به نام یک شهید بود و اسم یک شهید روی آن نقش بسته شد.

به گفته یوسف بالو یکی از اعضای پایگاه جهادی شهید انتظاری، توزیع بسته‌های معیشتی در چندین مرحله صورت گرفت و در آستانه عید غدیر نیز نیروهای جهادی پایگاه شهید انتظاری با تهیه بسته‌های معیشتی قرار است جمعه ۱۷ مرداد همزمان با شب عید غدیر بیش از ۲۵۰ بسته معیشتی را به نام شهدا بین نیازمندانی که شناسایی شده‌اند، توزیع کنند.

پایگاه جهادی شهید انتظاری در محله شهدا پس از شیوع کرونا بیش از ۴ مرحله اقدام به توزیع بسته‌های معیشتی کرده است؛ به طوری که تاکنون حدود یک هزار و ۲۰۰ بسته معیشتی با کمک‌های مردمی تهیه و بین نیازمندان توزیع کرده است. در این بسته‌های معیشتی علاوه بر روغن، حبوبات، گوشت مرغ و گوسفند و همچنین چند قلم کالای اساسی قرار داده می‌شود و همزمان با شب عید غدیر این بسته‌ها بین نیازمندان توزیع خواهد شد.

منبع: فارس منبع خبر

توزیع بسته‌های معیشتی به نام شهدا بیشتر بخوانید »

تلاش‌ها در خلق آثار حوزه دفاع مقدس چند برابر شود

به گزارش مشرق، «حسینعلی یوسفعلی ‌زاده» عصر (۱۴ مرداد) در مراسم رونمایی از کتاب بانوی قرن اظهار داشت: خواننده با شادی‌های داستان این کتاب شاد و با گرفتاری‌هایش غمگین می‌شود، علت اینکه رهبر معظم انقلاب همواره بر ثبت این خاطرات و حکایات تأکید دارند از این جهت است که این مطالب واقعیت و حقیقت محض هستند و افسانه نیستند.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان رضوی افزود: ماندگاری این آثار از این جهت اهمیت دارد که بشریت بداند در اواخر قرن بیستم و اوائل قرن بیست و یکم، که مرگ فضائل در شرق و غرب عالم است، در دامان مردان و زنان این جغرافیا چنین گوهرهایی پرورش می‌یابد.

وی با بیان اینکه باید تلاش ‌ها در خلق آثار ادبی در حوزه دفاع مقدس چند برابر شود، یادآور شد: این خانواده و امثال مادر شهیدان اسماعیل‌زاده گنج‌های پنهان دفاع مقدس در جامعه هستند و هرچه از آنها بگوییم کم است. جا دارد از خانواده‌ای مثل شهیدان اسماعیل‌زاده فیلم، سریال و کتب مستند تهیه شود.

یوسفعلی زاده با بیان اینکه گفتمانی مثل این مادر شهید را جز در صدر اسلام سراغ نداریم، ابراز داشت: رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیرا خود به مناسبت عید قربان به این حقیقت اشاره کردند که تنها شرط عبور از تحریم‌ها مقابله با جریان تحریف است، چرا که این جریان خواهان آن است تا با پاشیدن گرد فراموشی و یا کاستن از حقایق، وقایع را تحریف کند، بر همین اساس تنها راه مقابله با این جریان، پرداختن به حقایقی همچون دفاع مقدس است.

در ادامه این مراسم «سعیده زراعتکار» درباره علت نگارش این کتاب گفت: من مهمترین عامل را برای نگارش این کتاب روحیه بالای مادر شهیدان اسماعیل‌زاده می‌دانم، به خصوص در آنجایی که پس از شهادت فرزند دوم خود خدا را شکر می‌کند و ضمن دادن روحیه به سایر اعضای خانواده، باقی افراد را عازم جبهه کرده و می‌گوید تا صدام را به هلاکت نرساندید برنگردید.

نویسنده کتاب بانوی قرن ادامه داد: خواننده با مطالعه کتاب بانوی قرن یک دور تاریخ صد ساله ایران را مورد مطالعه قرار می‌دهد.

«محمود رعیت ‌نژاد» هم در این مراسم در سخنانی با بیان اینکه بسیاری از رزمندگان برای حیات و بقای ما جان خود را فدا کردند شدند ابراز داشت: در عید سال ۱۳۶۱ به مادربزرگم یک عیدی هدیه داده شد و آن هم شهادت فرزندش عباس بود، مادر شهید پس از شهادت فرزندش پرچم جمهوری اسلامی را که بر روی تابوت فرزندش بود را تبدیل به دو شال کرد، یکی را به کمر من و دیگری را به کمر برادرم بست و گفت تا صدام را نکشتید بازنگردید.

نوه دختری خدیجه طلعت افزود: نزدیک به ۴۰ روز بعد از این ماجرا، در کنار آن جمع معروف ۲۳ نفر، در کاخ صدام حسین در کنار او حضور پیدا کردم و به دنبال آن بودم تا خواسته مادربزرگم را عملی کنم اما متأسفانه محافظان صدام مانع شدند.

منبع خبر

تلاش‌ها در خلق آثار حوزه دفاع مقدس چند برابر شود بیشتر بخوانید »

«ساز و برگ» کتاب‌های دفاع مقدس تأمین شد

به گزارش مشرق، کتاب ساز و برگ به قلم فاطمه دوست‌کامی از تازه‌های انتشارات جنات فکه به تازگی وارد بازار کتاب شده است.

موضوع این کتاب مجاهدت‌های ایثارگرانی است که برای پشتیبانی و تجهیز رزمندگان جبهه‌های حق علیه باطل از هیچ کمک مادی و معنوی‌ دریغ نکردند. در ساز و برگ، نویسنده دست خواننده را می‌گیرد و به میان خاطراتی ساده و صمیمی می‌برد تا معجزه‌ای دیگر از معجزات دفاع مقدس را به نمایش بگذارد.

ساز و برگ شامل چهار فصل با عناوین «درآمدی بر ماهیت کمک‌های مردمی، کمک‌های مردمی از نگاه فعالان پشتیبانی دفاع مقدس، پشتیبانی و کمک‌های مردمی به روایت زنان و شهدای شاخص کمک‌های مردمی» است. در انتها نیز تصاویر اسناد استفاده شده در نگارش کتاب آمده ‌است.

در این ایام که ویروس منحوس کرونا بار دیگر خاطرات از خودگذشتگی‌ها و مجاهدت‌های دفاع مقدس را زنده کرده، خواندن این کتاب لطفی دوچندان خواهد داشت.

کتاب ساز و برگ در ۱۹۶ صفحه و در قطع رقعی توسط انتشارات جنات فکه با همکاری کنگره سرداران و ۴۵۰۰ شهید تدارکات و پشتیبانی سپاه به چاپ رسیده است. علاقه‌مندان برای خرید کتاب، می‌توانند به سایت موسسه فرهنگی هنری جنات فکه به نشانی https://jannatefakkeh.com مراجعه کنند.

منبع خبر

«ساز و برگ» کتاب‌های دفاع مقدس تأمین شد بیشتر بخوانید »

عکس / تجلیل از خانواده شهدای سادات

به گزارش مشرق، فرهنگسرای رسانه و شبکه های اجتماعی به مناسبت دهه ولایت و در آستانه عید غدیر از خانواده شهدای سادات تجلیل به عمل آورد.

تجلیل از خانواده شهید سید محمدحسین جزایری موسوی

تجلیل از خانواده شهید سید ابوالقاسم سجادیان

سخنرانی همسر شهید سید ابوالقاسم سجادیان در مراسم تجلیل از خانواده شهدای سادات

تجلیل از خانواده شهید سید ابوالقاسم سجادیان

تجلیل از خانواده شهید سید ابوالقاسم سجادیان

تجلیل از خانواده شهدای سادات

تجلیل از خانواده شهید سید محمدحسین جزایری موسوی

تجلیل از خانواده شهید سید محمدحسین جزایری موسوی

تجلیل از خانواده شهید سید محمدحسین جزایری موسوی

تجلیل از خانواده شهیدان سید احمد و سید جواد حسین زاده

خاطره گویی برادر شهیدان سید احمد و سید جواد حسین زاده در مراسم تجلیل از خانواده شهدای سادات

خاطره گویی برادر شهیدان سید احمد و سید جواد حسین زاده در مراسم تجلیل از خانواده شهدای سادات

تجلیل از خانواده شهدای سادات

تجلیل از خانواده شهیدان سید احمد و سید جواد حسین زاده

تجلیل از خانواده شهیدان سید احمد و سید جواد حسین زاده

تجلیل از خانواده شهدای سادات

تجلیل از خانواده شهدای سادات

تجلیل از خانواده شهدای سادات

منبع: تسنیم منبع خبر

عکس / تجلیل از خانواده شهدای سادات بیشتر بخوانید »

«جمکران» با اتوبوس‌های بنز سوپر دولوکس

به گزارش مشرق، «کتاب آرام جان» روایت زندگی شهید مدافع حریم امنیت، محمدحسین حدادیان است که در انتشارات شهید کاظمی منتشر شده.

در ادامه قصد داریم با بخشی از کتاب «آرام جان» که به زندگی شهید مدافع حریم امنیت، محمدحسین حدادیان پرداخته است آشنا شویم، این کتاب شاهد چند فصل است که در ادمه فصل اول آن را با هم مرور می‌کنیم:

بعد از مدتی هم عهد شدیم سطح علمی خودمان را بالا ببریم. ساعت‌ها با هم مباحثه می‌کردیم. کتاب گناهان کبیره آیت الله دستغیب. داستان راستان و مسئله حجاب استاد مطهری و فاطمه فاطمه است دکتر شریعتی. قبل از شروع بحث زارعی گره روسری‌اش را باز می‌کرد، بال‌هایش را می‌انداخت دو طرف صورت و با لحن زیبایی قرآن می‌خواند. خوش نداشت موقع خواندن صورتش را ببینیم. دستم را ستون می‌کردم زیر چانه. چشمانم را می‌بستم و تمام گوش می‌شدم.

شنیدیم سر خیابان خاوران، در سپاه مالک اشتر کلاس اخلاق برگزار می‌شود. اعضای کلاس زیاد نبودند؛ شاید به تعداد انگشتان دودست. ثانیه شماری می‌کردم برای جلسات اخلاق آیت الله مشکینی. مسئول آن جلسات خانمی جوان و انقلابی بود. آفتاب بیست و چهارسالگی‌اش لب بام بود. صدایش می‌زدیم خواهر مختار. هیکل چهارشانه و لهجه غلیظ ترکی‌اش هم مثل اسمش با هیبت بود.

توی کلاس‌های موزاییک پوش به ردیف می‌نشستیم روی صندلی‌های مشکی اداری. خواهر مختار فیلم ویدئویی سخنرانی آیت الله مشکینی را درتلویزیون چهارده اینچ سیاه سفید پخش می‌کرد. بحث‌های اخلاقی و معاد آیت الله مشکینی خیلی روی من اثر گذاشت. افتادم در وادی زهد و تقوا. کم غذا می‌خوردم، کم صحبت می‌کردم، کم می‌خوابیدم، شب‌ها را با نماز و مناجات صبح می‌کردم، مباحث اعتقادی آیت الله مشکینی عطش دیدار و سربازی امام زمان (عج) را در ما ایجاد کرد.

تابستان ۵۹ بود که جمکران رفتنمان شروع شد. ظهر سه شنبه‌ها راهی می‌شدیم. زیاد در بند غذا و خوراکی هم نبودیم. هر چه دم دست بود می‌گذاشتیم داخل کیف؛ نان و پنیر، ماست چکیده با بیسکویت. اگر بین راه خوراکی می‌خریدیم مقید بودیم دانگی حساب کنیم. کسی خرج دیگری را نمی‌داد.

پاتوقمان ته اتوبوس‌های بنز سوپر دولوکس بود؛ روی صندلی مخملی پنج نفره هر هفته باید یک حدیث از حفظ می‌خواندیم. از آن زمان الوضو علی الوضو نور علی نور درذهنم حک شده است. از شوق جمکران، نه چرت می‌زدیم نه حرف بیهوده. بین بحث‌های اعتقادی و معرفت امام زمان (عج) گذر زمان را نمی‌فهمیدیم.

در حرم حضرت معصومه به سلام و زیارت مختصری اکتفا می‌کردیم. مثل کسی که قرار ملاقات دارد، همه هوش و حواسمان به جمکران بود.

وسط بیابان خدا، چراغ سبز یک مسجد کوچک روشن بود. از هم جدا می‌شدیم. هر کسی گوشه‌ای پیدا می‌کرد و می‌رفت پی حال خود. من که داخل نمی‌رفتم. می‌رفتم پشت دیوار کوتاه جلوی مسجد. با چادر دو زانو می‌نشستم روی زمین‌های خاکی. کسی من را نمی‌دید؛ ولی من صدای ناله‌ها و گریه‌ها را می‌شنیدم.

پرنده پر نمی‌زد. سوت و کور. انگار که در محضر امام زمان (عج) بودم. حرف می‌زدم دعا می‌کردم، نماز می‌خواندم، گریه می‌کردم.

خیلی زود تیم پنج نفره‌مان متفرق شد. میروکیلی عقد کرد. زارعی هم ازمدرسه رفت. رفتن به جمکران را تنها ادامه دادم. تک و تنها ساعت چهار صبح بر می‌گشتم. جلوی پمپ بنزین هاشم آباد پیاده می‌شدم. بیست دقیقه پیاده راه بود تا خانه. پدر و مادرم باورشان نمی‌شد که در آن تاریکی نمی‌ترسم. اینکه من برای امام زمان (عج) رفته‌ام و ایشان حی و حاضر همراه من هستند، بهم جرات می‌داد.

یک شب که از جمکران برگشتم و از سرما رفتم زیر پتو پچ پچ‌های پدر، مامان جمیله و خواهرم شروع شد. فکر می‌کردند خوابم. می‌گفتند: این دختره چشه؟ چرا اینطور می‌کنه؟ خواهرم یواش گفت: نکنه عاشق شده! خیلی ناراحت شدم. من در چه فضایی بودم و آن‌ها چه فکری می‌کردند.

چنان غرق در فضای معنوی شده بودم که زیاد به درس و مشقم اعتنایی نمی‌کردم. تجربی می‌خواندم. در درس‌های ریاضی و فیزیک به مشکل خوردم. تجدید شدم. از همان دوران دبیرستان قید مدرسه را زدم. پدر و مادرم خیلی راحت کنار آمدند. آن‌ها بیشتر حواسشان به مسائل اخلاقی‌ام بود. دغدغه‌شان این بود که دخترشان سقزدهان مردم نشود. مادرم افتخار می‌کرد که گوشه چشم دخترش را کسی ندیده.

منبع: میزان منبع خبر

«جمکران» با اتوبوس‌های بنز سوپر دولوکس بیشتر بخوانید »