مجاهدت

گسترش خدمات به ایثارگران برای جلوگیری از کرونا

به گزارش مشرق، سید منصور میرمرادی با اشاره به وجود بسترهای مناسب ارائه خدمات به ایثارگران به صورت الکترونیکی گفت: خوشبختانه بحث توسعه دولت الکترونیک در بنیاد به خوبی پیگیری و اجرا شده است و در حال حاضر برای دریافت بخش عمده ای از خدمات نیازی به مراجعه حضوری ایثارگران عزیز نیست. وجود این ظرفیت باعث شده تا ایثارگران گرامی جهت دریافت خدمات نیازی به خروج از منزل نداشته باشند و در معرض انتقال بیماری قرار نگیرند.

وی با تاکید بر اهمیت بیش از پیش موضوع درمان ایثارگران در سال جدید گفت: مهم‌ترین فعالیت صورت گرفته توسط بنیاد در این بخش موضوع بیمه تکمیلی درمان ایثارگران است. بر اساس قرارداد این بیمه که با شرکت بیمه دی منعقد شده تعداد بیمه‌شدگان پایه حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر است. بیمه‌شدگان شامل تمام جانبازان و آزادگان به همراه خانواده قانونی تحت تکفل آنان، والدین شهید، همسران و فرزندان شهدا هستند که اسامی آن‌ها توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران به شرکت بیمه‌گر جهت بیمه تکمیلی درمان ارائه می‌شود. موضوع این بیمه جبران هزینه‌های پزشکی و اعمال جراحی ناشی از بیماری و حوادث مشمول بیمه مازاد بر بیمه خدمات درمانی پایه است.

میرمرادی با اشاره به شیوع بیماری کرونا گفت: با وجود محدودیت‌های اعتباری و مشکلاتی که برای اقلام بهداشتی در کشور وجود داشت، با تلاش‌های صورت گرفته در ستاد مرکزی و ادارات کل بنیاد در استان‌ها توزیع اقلام بهداشتی برای گروه‌های در معرض خطر ایثارگری از جمله جانبازان شیمیایی، والدین سالمند شهدا و جانبازان قطع نخاع انجام شده و همچنان ادامه دارد. در کنار این مسئله تلاش شده از ظرفیت‌های سایر دستگاه‌ها برای خدمات‌رسانی به ایثارگران نیز بهره‌برداری شود.

معاون توسعه مدیریت و منابع بنیاد شهید و امور ایثارگران افزود: بیمه درمانی تکمیلی ایثارگران دارای پوشش‌های مناسبی است و در زمینه استفاده ایثارگران از امکانات درمانی کشور مشکلی وجود ندارد. همچنین تا جایی که سایر برنامه‌های درمانی ایثارگران دچار مشکل نشوند نیز مراکز درمانی وابسته به بنیاد آمادگی لازم را برای ارائه خدمات به ایثارگران مبتلا به این ویروس دارند.

منبع خبر

گسترش خدمات به ایثارگران برای جلوگیری از کرونا بیشتر بخوانید »

گروه جهادی و تعمیر لوازم خانگی کادر درمان

به گزارش مشرق، گروه جهادی شهید مسلمی، یکی از گروه‌های جهادی فعال اما متفاوت برای حل بحران این روزهای ما است. راستش خبرش را که خواندیم، از ایده و خلاقیت‌شان ذوق کردیم.

از این‌که کسانی هستند که این‌طور آماده به کار ایستاده‌اند تا کاری کنند، دستی بگیرند و قدمی بردارند؛ مثل گروه جهادی شهید مسلمی. گروهی فنی، متخصص و ماهر که در همه بحران‌ها حضور داشته‌اند اما این‌بار حرف‌شان یک‌چیز است؛ این‌که پزشکان و پرستاران در این روزهای درگیری با ویروس کرونا، از حرفه و تخصص‌شان استفاده می‌کنند، پس ما هم باید از تخصص‌مان استفاده کنیم. در واقع این راه و رسمی است که اعضای گروه جهادی شهید سعید مسلمی، وابسته به شرکت آذراب اراک در پیش گرفته‌اند و تا امروز هم موفق بوده‌اند.

آنها کارشناسان و تکنیسین‌های فنی و ماهری هستند که دستی در صنایع مختلف دارند و حالا برخلاف روزهای اول، دست از توزیع مواد ضدعفونی‌کننده و ماسک برداشته‌اند و کارهایی انجام می‌دهند که شاید هرکسی و هر گروهی نتواند آن را انجام دهد؛ مثل تعمیر لوازم خانگی کادر درمانی بیمارستان‌ها. این‌ها را علی داوری، سرپرست این گروه جهادی متخصص برایمان تعریف می‌کند.

این‌طور که معلوم است، خیلی وقت است که پرسنل آذراب اراک، به صورت خودجوش و داوطلبانه، یک گروه جهادی تشکیل داده‌اند؛ گروهی که با توجه به تخصص‌های فنی‌شان، می‌توانند کاری بیشتر از حرکت‌های داوطلبانه مرسوم انجام دهند.

علی داوری می‌گوید: «خب فکرش را بکنید که شرکت ما یک شرکت مادرتخصصی و اصطلاحا صنعت‌ساز است که هرکدام از پرسنل آن در کاری خاص، دستی دارند و همین تخصص و حرفه هم می‌تواند در خیلی از بحران‌ها و اتفاقات ناگوار برای شهرمان و حتی در سطح کشور کارراه‌انداز باشد.»

اعضای گروه جهادی شهید مسلمی، یک تیم 1600 نفره است که 300-200 نفر از آنها همیشه در دسترس و اصطلاحا پای کار هستند و بقیه هم در مواقع نیاز و لزوم، پای کار می‌آیند؛ در واقع ما اینجا با 1600 داوطلب اما متخصص روبه‌رو هستیم.

علی داوری، سرپرست گروه جهادی شهید مسلمی از پیشرو بودن اعضای گروه در اتفاقات تعریف می‌کند: «در همان روزهای شروع سال 98 و همزمان با سیل پلدختر، من و اعضای تیم‌مان به پلدختر رفتیم تا کمکی کنیم. آنجا همه‌چیز در گل‌ولای رفته بود و خانه‌های مردم وضع خوبی نداشت. به این فکر کردیم که در چنین اوضاعی چه‌کاری از دست‌مان برمی‌آید؟ و این موضوع به ذهن بچه‌های خوش‌فکر گروه‌مان رسید که حتما این حجم از آب و سیلاب و گل‌ولای، وسایل‌ برقی و کارراه‌انداز مردم منطقه را از کار انداخته است؛ ما می‌توانیم آنها را تعمیر کنیم تا لازم نباشد در این اوضاع که خیلی از دارایی‌هایشان را از دست داده‌اند، دوباره هزینه خرید یا حتی تعمیر آن وسیله را بپردازند. برای همین به تعمیر رایگان وسایل‌ برقی مردم منطقه مشغول شدیم.»

و همین می‌شود که تعمیرات تلویزیون، ماشین‌لباسشویی، اتو، بخاری، آبگرمکن‌های منازل و دیگر وسایل برقی که با آب و گل‌ولای، خراب شده بودند، توسط این گروه جهادی شروع می‌شود: «طبق آماری که در نهایت گرفتیم، آن‌روزها، تعدادی بالغ بر 16هزار لوازم خانگی را در پلدختر تعمیر کردیم و سالم و آماده به کار، به دست صاحبان‌شان رساندیم.»

اما انگار ایده تعمیرات در پلدختر، اول راه بوده است.

و اما کرونا…

علی داوری از روزهای اولی که خبر شیوع ویروس کرونا در سطح کشور منتشر شد، می‌گوید: «موضوع کرونا پیش آمد، اصلا فکرش را نمی‌کردیم که پروسه آن‌قدر طولانی باشد.

برای همین فکر کردیم که شاید بتوانیم با همکاری تیم بهداشت شرکت و با ضدعفونی‌کردن همان محل کار خودمان، سلامت کارکنان را تامین و خیلی زود داستان را جمع کنیم اما رفته‌رفته که ماجرا ابعاد گسترده‌تری پیدا کرد و جدی شد، این کار راضی‌مان نکرد و احساس کردیم که باید کاری بیشتر از این انجام بدهیم و قدمی بزرگ‌تر از این برداریم. برای همین به ضدعفونی کردن‌مان وسعت دادیم و شبانه با کوله‌هایی از سمپاش، مکان‌های عمومی شهرمان را ضدعفونی می‌کردیم.»

ضدعفونی‌کردن‌شان همچنان ادامه داشته است که جرقه تشکر و قدردانی از کادر درمان در ذهن اعضای گروه‌شان زده می‌شود.

تشکرهایی که روزهای اول با تقدیم کردن گل‌هایی که خودشان پرورش داده بودند به پزشکان و پرستاران و اعضای کادر درمانی بیمارستان‌های اراک شروع شد: «دل‌مان می‌خواست بدانند که مردم قدردان زحمات‌شان هستند و ما اینجا هستیم تا خستگی از تن‌شان بیرون برود.»

بیا تا باری کم کنیم
دیگر این روزها، زحمات کادر درمانی بیمارستان‌ها بر کسی پوشیده نیست. همه از خستگی‌هایشان، از دوری از خانواده‌هایشان، از خطرات کارشان و از همه این اتفاقات آگاه هستند: «به این فکر کردیم که آنها از تخصص‌شان در این روزهای سخت و نفسگیر استفاده می‌کنند و بیماران را نجات می‌دهند. ما چطور می‌توانیم از تخصص‌مان در این روزها استفاده کنیم؟ همین شد که به یاد تعمیر لوازم برقی و خانگی مردم پلدختر افتادیم. چرا حالا این کار را انجام ندهیم؟

اعضای گروه معتقد بودند که حالا که پزشکان، پرستاران و همه کادر درمان، در بیمارستان‌ها و درگیر این ویروس و مدیریت بحران این بیماری در کشور هستند، ما باری از دوش‌شان برداریم و سراغ خانواده‌هایشان برویم و اگر وسیله‌ ازکارافتاده و خرابی دارند، آن را برایشان به صورت رایگان تعمیر کنیم.»

اعضای تیم جهادی شهید مسلمی می‌گویند که این کوچک‌ترین کاری بود که از دست‌مان برمی‌آمد تا باری از بارهای سنگین خانواده‌های کادر درمانی برداریم: «این کار باعث می‌شد هم برای تعمیر وسایل ضروری خانه‌شان از خانه بیرون نروند و ریسک ابتلا به بیماری‌شان بالا نرود و هم حالا که احتمالا مرد و زن خانواده‌شان در بیمارستان و درگیر این موضوع هستند، ما بتوانیم برای لحظه‌ای جای خالی‌شان را پر کنیم.»

همین تصمیم باعث شد که به خبرگزاری‌های مطرح اطلاع بدهند که اعضای گروه جهادی شهید مسلمی اراک، همچین کاری می‌کنند و خانواده‌ای اگر در چنین شرایطی قرار گرفت، می‌تواند روی کمک آنهاحساب کند. کاری که انجام شد و همچنان هم می‌شود و غذاپزها، تلویزیون‌ها و جاروبرقی‌های متعددی در این روزها تعمیر شده است:« وقتی برای تعمیر وسیله‌ای به خانه اعضای کادر درمانی می‌رفتیم، زمان برگشت، تاثیر خوب روانی آن حضورمان را بر اعضای خانواده به‌وضوح می‌دیدیم؛ انگار همین​که می‌دانستند مردم ارزش کارشان را می‌دانند، برای حال خوبشان کافی بود.»

جهاد ادامه دارد
اما به نظر می‌رسد بحث استفاده از تخصص و حرفه در این دوره از زمان، برای اعضای تیم جهادی شهید مسلمی با تعمیر وسایل خانگی اعضای کادر درمانی تمام نشده است:« این روزها همه فکر و ذکرمان این است که دیگر چکار می‌توانیم بکنیم؟ اصلا دیگر چکار می‌شود که این ویروس، کمرنگ، نابود یا این​که تحمل این روزها برای آدم‌ها آسان‌تر شود؟ یکی از کارهایی که انجام دادیم این بود که وعده‌های غذایی مقوی برای بیماران کرونایی که توانایی مالی برای تقویت سیستم ایمنی بدنشان را ندارند تهیه کنیم و این کار را هم کردیم و همچنان با رعایت کامل نکات بهداشتی، در حال انجام آن هستیم اما قدم مهم​تری که در حال انجام مراحل پایانی آن هستیم و هنوز به طور کامل اجرایی نشده است، ساخت دستگاه تولید ماسک است.»

یعنی ماجرا این است که این تیم با توجه به حرفه‌ تخصصی‌شان، انتظار بیشتری از خودشان دارند؛ انتظاری که به نظر می‌رسد تقریبا محقق شده است و چند قدمی بیشتر تا آن راه نیست:« حالا در مراحل نهایی دستگاه تولید ماسک با همه جزئیاتش مثل گیربکس، حرارت‌دهنده و سایر ابزارها و ادواتش هستیم که بتوانیم با چنین دستگاهی، کمی خیال مردم شهر را بابت محافظت از سلامت‌شان راحت کنیم و دیگر کسی دغدغه ماسک نداشته باشد.»
به نام و یاری شهید
آخرین سوال‌مان از سرپرست گروه جهادی شهید مسلمی درباره نام گروه‌شان است؛ چرا شهید مسلمی؟:«این شهید عزیز از شهدای مدافع حرم هستند و برادر او و تعدادی از دوستانش، اعضای فعالی از گروه جهادی ما هستند. راستش، زمانی که به دنبال انتخاب نام برای گروه‌مان بودیم، به پیشنهادهای مختلفی فکر کردیم اما با توجه به شناختی که از او و شجاعت‌های دلاورانه‌اش در دفاع از حرم داشتیم، فکر کردیم که شاید این بهترین اسمی است که می‌شود برای یک گروه جهادی که می‌خواهد به هر طریقی از جان و مال مردم کشورش محافظت و دفاع کند انتخاب کرد. نامی که فکر می‌کنم برای همه روزهایی که در شرایط مختلف، برای سلامت، آرامش و بهبود اوضاع نقطه‌ای از شهر و کشورمان تلاش می‌کنیم، بهترین باشد.»

*جام جم

منبع خبر

گروه جهادی و تعمیر لوازم خانگی کادر درمان بیشتر بخوانید »

انفجار موشک وسط جشن تولد کودکان ارمنی

به گزارش مشرق، حمید داودآبادی رزمنده و نویسنده در یادداشتی نوشت:
عصر سه‌شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۶۶ رفتم چهارراه سرسبز نارمک که می‌گفتند موشک آن‌جا خورده و عمل نکرده بود. آن را برده بودند ولی در پیاده‌رو محل اصابتش گود شده بود که مردم تماشا می‌کردند.
تا شب حدود ۱۱ موشک به تهران اصابت کرد که بعضی از آنها در هوا منفجر شدند. دیگر برای مردم عادی شده بود؛ چون هیچ کاری در برابر موشک نمی‌شد کرد. از آن روز به‌بعد، روزی چند موشک سهمیۀ تهران و چندین موشک سهم دیگر شهرها بود.
روز جمعه ۱۴ اسفند، از نمازجمعه آمدم خانه و نشستم تا ناهار بخورم. ساعت حدود ۱ و نیم بود که صدای انفجاری وحشت‌ناک آمد که نشان می‌داد موشک به جایی نزدیک خورده است. سریع پریدم روی موتور. حامد را که دیدم، گفت: موشک خورده توی محلۀ وحیدیه.
ظاهرا در خانۀ یکی از ارامنۀ ساکن وحیدیه، جشن تولدی بوده که متاسفانه موشک دقیقا به همان خانه خورده و بیش از ۳۵ نفر اکثرا کودک، شهید شده بودند. ده – پانزده خانۀ اطراف نیز داغان شده بودند.
در آن میان چشمم افتاد به داخل جوی آب. ظاهرا کسی متوجه او نشده بود. جنازۀ مرد رهگذری افتاده بود آن‌جا. مردم را خبر کردم که آمبولانس آمد و او را بردند.

منبع خبر

انفجار موشک وسط جشن تولد کودکان ارمنی بیشتر بخوانید »

برنامه اسیر ۵ساله برای عید نوروز چه بود؟

به گزارش مشرق، نوروز دیگری در راه بود. نوروزی که نوید سال ۱۳۶۵ را می‌داد؛ هفتمین سال جنگ و پنجمین سال اسارت من.

طبق رسمی که داشتیم در ساعت آزادباش رفتیم عید دیدنی. با اینکه بهار در عراق از یک ماه پیش شروع شده بود اما عید نوروز و رسیدن بهار ایرانی لطف دیگری داشت.

برای سال جدید برنامه‌های زیادی داشتم. می‌خواستم از نهایت وقتم استفاده کنم و در یادگیری قرآن و نهج‌البلاغه و زبان عربی سنگ تمام بگذارم.

«نادر صادقی» روحانی ۴۰ ساله‌ای بود که هم ترجمه قرآن کار می‌کرد و هم نهج‌البلاغه. نهج‌البلاغه‌ای که صلیبی‌ها به اردوگاه آورده بودند کلا عربی بود و ترجمه فارسی نداشت. نادر برای آموزش از جملات قصار حضرت علی(ع) و حکمت‌ها و خطبه‌های کوچک‌شان شروع کرد. نادر علاوه بر تاکید روی واژه حکمت و توضیح معانی آنها آن را برای‌مان تفسیر می‌کرد. من مثل تشنه‌ای که عطش امانش را بریده، با ولع عبارات نهج‌البلاغه را سر می‌کشیدم و آن را به تک‌تک سلول‌های مغزم می‌سپردم.

از آن روز به بعد وقت آزادباش تمام هم و غمم را گذاشته بودم برای حفظ کردن عبارات کوتاه نهج‌البلاغه. چون به هر آسایشگاه فقط یک نهج‌البلاغه داده بودند، دلم می‌خواست تا آنجا که حافظه‌ام یاری می‌کند فرمایشات حضرت امیر(ع) را حفظ کنم تا هر وقت دلم خواست، بی‌آنکه محدودیتی در کار باشد آنها را بخوانم و استفاده کنم.

فقط خدا خودش می‌داند از خواندن خطبه‌های آقا چطور قلبم به وجد می‌آمد. بین خطبه‌های کوچکی که از نادر و معلم جدیدم «حبیب فریدونی» یاد گرفته بودم، خطبه ۱۱ نهج‌البلاغه برایم چیز دیگری بود. این خطبه که حضرت علی(ع) در جنگ جمل زمانی که پرچم سپاه را به پسرشان محمد حنفیه می‌دادند، ایراد کرده بودند، عبارت‌هایی داشت که جوری عجیب به جانم می‌نشست.

آقا آنقدر زیبا به پسرشان چگونه جنگیدن را آموزش داده بودند که سفارش‌های‌شان بعد از هزار و اندی سال هنوز هم تازه و کاربردی است. حبیب خطبه را عبارت به عبارت برای‌مان اینطور ترجمه می‌کرد. «تزول الجبال و لاتَزُل: اگر کوه‌ها از جا کنده شد، تو استوار و پابرجا باش، عضَّ علی ناجِذِک: دندان‌هایت را محکم روی هم بفشار، اعرالله جمجمتک: جمجمه‌ات را به خدا قرض بده، تد فی الارض قدمک: پایت را مثل میخ در زمین بکوب، ارم ببصرک اقصی القوم: چشمانت را به دورترین افراد دشمن بینداز، و غضّ بصَرَک: از نگاه کردن به برق شمشیر دشمن دوری کن، و اعلم انّ النصر من عندالله سبحانه: و بدان که پیروزی از جانب خدای سبحان است».

از کتاب سرباز کوچک امام/ خاطرات مهدی طحانیان / نوشته فاطمه دوستکامی / انتشارات پیام آزادگان

منبع خبر

برنامه اسیر ۵ساله برای عید نوروز چه بود؟ بیشتر بخوانید »

پیام «صیاد شیرازی» به «شیرودی» چه بود؟

به گزارش مشرق، آتش سنگین دوباره شروع شد. یک‌دفعه صدای بالگرد توجه ما را به سمتی که صدا می‌آمد، جلب کرد. پناه گرفتیم تا از بمباران و گلوله‌باران آن در امان باشیم. سرهنگ در بی‌سیم فریاد می‌زد: «علی ـ اکبر… علی ـ اکبر… صدامو می‌شنوی؟»

یک نفر آن طرف بی‌سیم گفت: «علی جان صداتو دارم…» سرهنگ گفت: «چرا اومدی؟» اکبر گفت: «بابا حوصله‌مون سررفت بس که نشستیم. دیدیم شما خبر ندادید، گفتیم بلند شیم بیاییم سلامی عرض کنیم.» سرهنگ گفت: «اکبر جان، فداکاری شما الگوی همهٔ ماست.»

بعد به او گرا داد تا چند نقطه را با موشک هدف بگیرد. در بی‌سیم چیزی هم گفت که معنی‌اش را نفهمیدیم. معنی رمز را از سرهنگ پرسیدم، گفت: «به شیرودی گفتم بیشتر از هر چیز مراقب تانکرهای سوخت باشه. مردم مریوان توی این سرما چند وقتیه نفت ندارند.»
صفحه ۵١ کتاب نامه بی پایان / بر اساس زندگی امیر شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
نوشتة عزت الله الوندی / از مجموعة قصه فرماندهان
شما می‌توانید برای تهیهٔ این کتاب، و دیگر کتاب‌های این مجموعه با تخفیف ۲۰درصد و ارسال رایگان، به نشانی سایت 99.sooremehr.ir مراجعه فرمایید.

منبع خبر

پیام «صیاد شیرازی» به «شیرودی» چه بود؟ بیشتر بخوانید »