مجاهدت

ماجرای محاکمه یک سپاهی در دادگاه نظامی + عکس

به گزارش مشرق، در ادامه گفتگوهای اینستاگرامی انتشارات «راه‌یار»، دوازدهمین گفتگوی مجازی این ناشر با موضوع کتاب «آقای کاف میم» با حضور رضا پاکسیما، نویسنده کتاب و علی‌اصغر مرتضایی‌راد، نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی برگزار شد.

حسن کمالیان راوی کتاب «آقای کاف میم»

پاکسیما در ابتدای این گفتگو درباره راوی و سوژه کتابش گفت: یکی از پروژه‌های ما در واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی سوژه‌های مربوط به بچه‌های واحد تبلیغات و فرهنگی سپاه در دهه ۶۰ است. با توجه به این موضوع، به سراغ این بچه‌ها رفتیم که در میان اینها به آقای کمالیان رسیدیم که خاطراتی جذاب‌تر از آن دوره از جمله خاطراتی درباره شهیدان رجایی و بهشتی داشت.

بچه‌مسلمان‌ها به برکت انقلاب، فیلمساز شدند

وی ادامه داد: با در تظر گرفتن این موارد، به این نتیجه رسیدیم که خاطرات حسن کمالیان سوژه جذابی برای کتاب است. اینگونه شد که مصاحبه‌های تکمیلی را با او گرفتیم که در نهایت کتاب «آقای کاف میم» منتشر شد. فعالیت اصلی آقای کمالیان عکاسی و فیلمبرداری در جنگ بوده و کتاب‌های مختلفی هم تا امروز درباره خاطرات عکاسان و فیلمبرداران دوران دفاع مقدس منتشر شده است.

نویسنده کتاب «آقای کاف میم» در توضیح فعالیت‌های سوژه کتاب خود تصریح کرد: آقای کمالیان فعالیت‌های خود را با واحد سمعی و بصری حزب جمهوری اسلامی در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی آغاز کرده است. یکی از فعالیت‌هایی که در آن سال‌ها بسیار مهم بوده، پخش فیلم در روستاهای مناطق محروم بوده است. بعد از حزب، وارد واحد تبلیغات سپاه می‌شود که آنجا هم فعالیت‌های گسترده‌ای در حوزه‌های عکاسی، مستندسازی و فیلمسازی داشته است. اما از آنجایی که آقای کمالیان و دوستانش، در فضای خارج از تهران، فعالیت داشتند، نمود کمتری در تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب از اینها می‌بینیم.

پاکسیما در همین باره با اشاره به اینکه آقای کمالیان به صورت تجربی وارد فضای مستندسازی شده است، عنوان کرد: این موضوع از برکات انقلاب اسلامی بوده که بچه مسلمان‌هایی که قبل از اانقلاب این فرصت برای آنها فراهم نبوده تا در چنین فضاهایی وارد شوند، با پیروزی انقلاب، فرصتی پیش می‌آید تا به عرصه‌های جدید روی بیاورند و پیشرفت آنها برای افراد سرشناس این حوزه، تعجب‌آور بوده است.

مرتضایی‌راد در همین باره یادآور شد: یک نکته منفی درباره ورود تجربی آقای کمالیان و دوستانش به فضای فیلمسازی وجود دارد و آن هم این است که گاهی وقت‌ها، همین فعالیت تجربی و نداشتن سابقه و مدرک هنری برای آنها دردسر ‌شده است. در بخشی از کتاب می‌خواندم که آقای کمالیان علی‌رغم اینکه حتی در مقطعی رئیس صدا و سیمای خراسان هم بودند، به دلیل نداشتن مدرک و سوابق هنری، با مشکلاتی مواجه شدند. نکته جالبی که آقای کمالیان داشتند این است که ایستادند و حتی با توجه به محدودیت‌هایی که برای او در سپاه پیش آمد، رشد خود را ادامه داده است.

رضا پاکسیما، نویسنده کتاب

صراحت «آقای کاف میم» در نقد سپاه

پاکسیما در بخش دیگری از این سخنانش درباره روند تحقیقات و نگارش کتاب «آقای کاف میم» بیان کرد: در جریان برخی از مصاحبه‌هایی که داشتیم آقای کمالیان خارج از کشور بودند و برای تکمیل تحقیقات، از طریق شبکه‌های اجتماعی با ایشان ارتباط داشتیمدر مجموع، ۲۵جلسه مصاحبه داشتیم که حدود یک سال و نیم طول کشید. دو-سه جلسه از این مصاحبه‌ها صرفاً مربوط به عکس‌هایی بود که آقای کمالیان درباره فعالیت‌هایشان داشتند.

این نویسنده در پاسخ به سؤالی درباره ملاحظات امنیتی آقای کمالیان در بیان خاطرات به دلیل فعالیت در مجموعه نظامی تصریح کرد: آقای کمالیان، چیزی را سانسور نمی‌کردند ولی خود ما گاهی از اوقات مجبور می‌شدیم به دلیل اینکه آقای کمالیان اسامی خاصی را به کار می‌بردند، چندان وارد جزئیات این اسامی نشویم. البته خود آقای کمالیان هم در برخی موارد لازم نمی‌دیدند که برخی از موارد مطرح شود.

مرتضایی‌راد در همین باره خاطرنشان کرد: من حتی دیدم که آقای کمالیان در انتهای کتاب، صریحاً نقدهایی درباره روند واحد تبلیغات سپاه عنوان کرده بودند البته نقد منصفانه‌ای بود. بسیاری از حرف‌هایی که شاید در خیلی از جاها گفته نشود، اینجا بیان شده بود.

این پژوهشگر ادامه داد: یکی از نکات کتاب «آقای کاف میم» این بود که آقای حسن کمالیان به عنوان راوی کتاب علی‌رغم اینکه برای فعالیت در سپاه با محدودیت‌هایی روبرو بوده ولی ایستاده و حرف خودش را پیش برده است. این موضوع دقیقاً پاسخی به بسیاری از ماها است که می‌گوییم «نمی‌شود در ساختارها ماند و کار انقلابی کرد و ساختارها افراد را محدود می‌کنند».

دادگاه نظامی به خاطر فرار از ساختار سازمانی

پاکسیما نیز در همین باره اظهار داشت: آقای کمالیان تا همین سال‌های اخیر هم در کانون بسیج هنرمندان خراسان شمالی و در مسئولیت‌های مدیریتی دیگری فعالیت داشت. من همیشه می‌گویم سختی‌های بچه مسلمان‌های دهه ۶۰ که تازه وارد عرصه هنر انقلاب شده بودند، با روزگار ما قابل مقایسه نیست. نمود این سختی‌ها و تلاش‌ها را می‌توان در خاطرات آقای کمالیان مشاهده کرد.

مرتضایی‌راد در تکمیل این موضوع یادآور شد: یک نمونه این ماجرا در خاطرات آقای کمالیان این بود که او به خاطر اینکه در گیر و دار ساختار سازمانی نبوده و عرصه هنر را رها نکرده، دو سال هم درگیر دادگاه نظامی بوده است. این موضوع نکته مهمی است که بچه مسلمان‌های دهه ۶۰ برای اینکه پای آرمان‌های خود بمانند و خود را در محدودیت‌های ساختار نگاه ندارند، هزینه‌های سنگینی را هم دادند. حسن کمالیان، بازداشت شده و پای دادگاه رفته ولی نکته قشنگ ماجرا اینجاست که او به خاطر دوستان شهید خود در سپاه باقی مانده است.

پاکسیما در ادامه این گفتگوی مجازی درباره همراهی و خاطرات راوی کتابش با شهیدان رجایی و بهشتی خاطرنشان کرد: قبل از اینکه کتاب به چاپ برسد بخشی از خاطرات آقای کمالیان در ارتباط با شهیدان رجایی و بهشتی را در فضای رسانه‌ای منتشر کرده بودیم که با استقبال خوبی هم مواجه شد.

وی افزود: آقای کمالیان به عنوان عکاس از لحظه‌ای که شهید رجایی، به عنوان نخست‌وزیر وقت وارد فرودگاه مشهد شده، همراه شهید رجایی بوده و خاطره معروفی را هم نقل می‌کند. شهید رجایی سر سفره نشسته بودند و غذای شکیلی سر سفره بوده که شهید رجایی نسبت به این موضوع، واکنش سفت و سختی نشان می‌دهند که شرح این خاطره در کتاب آمده و بیشتر توضیح نمی‌دهم تا دوستان بقیه ماجرا را در کتاب بخوانند.

این نویسنده در پایان درباره کارهای بعدی خود تصریح کرد: ما یک کتاب عکس از هنرمندان عکاس مشهد کار کردیم که احتمالاً در سال جاری، منتشر خواهد شد. تصاویر این کتاب، از بازه زمانی سه چهار ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا خرداد ۱۳۵۹ را شامل می‌شود.

گفتنی است علاقمندان برای تهیه کتاب «آقای کاف میم»؛ خاطرات شفاهی حسن کمالیان علاوه بر کتابفروشی‌ها، می‌توانند با مراجعه به سایت Ammaryar.ir این کتاب را تهیه کنند. نسخه الکترونیکی این کتاب نیز از طریق سایت و برنامه کتابخوان «طاقچه» در دسترس است. همچنین برای اطلاع از سایر گفتگوهای مجازی این انتشارات، می‌توانید به صفحات اطلاع‌رسانی این ناشر به نشانی raheyarpub در پیام‌رسان‌ها و اینستاگرام مراجعه کنید.

منبع خبر

ماجرای محاکمه یک سپاهی در دادگاه نظامی + عکس بیشتر بخوانید »

می‌خواستم اثری در شأن «حاج قاسم» بسازم

به گزارش مشرق، صبرعلی لوایی مجسمه ساز ایرانی است که نزد اساتیدی همچون مرحوم ناصر هوشمند وزیری، پروفسور حسین فخیمی و دکتر جعفر نجیبی آموزش دیده و هم اکنون سابقه سه دهه حضور در این هنر را دارد.

لوایی که عضو انجمن مجسمه سازان نیز هست، تاکنون سردیس بیشتر شهدای دفاع مقدس، تندیس دکتر حسابی، سردیس مجسمه شهید مطهری، تندیس فردوسی و بسیاری از مشاهیر دیگر را با دستان توانمند خود خلق کرده و با ساخت سردیس شهید حاج قاسم سلیمانی بر آوازه خود در هنر مجسمه سازی افزود.

لوایی درباره فعالیت‌های هنری خود در این روزها، گفت: فعلاً سفارشی از ارگان‌های دولتی ندارم و یکسری سفارش‌های شخصی در دست دارم. همچنین در حال آماده سازی اثری از جنس فلز و با موضوع انسانیت برای نمایشگاه «چهارسوی خیال» انجمن مجسمه سازان هستم.

وی در خصوص روند ساخت سردیس شهید سلیمانی اظهار کرد: در دوازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر از من دعوت کردند تا در بخشی که به این سردار رشید اختصاص داده بودند، سردیس ایشان را بسازم. البته ابتدای کار به دلیل اینکه وقت کم بود و من هم می‌گفتم باید اثر فاخر و در شأن این بزرگوار ساخته شود، برای پذیرفتن این پیشنهاد کمی تردید داشتم؛ اما به هرحال کار از ده روز قبل آغاز و در ایام جشنواره مدلسازی شد.

میخواستم اثری در شان سردار سلیمانی بسازم/ وضعیت هنر مجسمه سازی خوب نیست+ فیلم

این هنرمند مجسمه ساز افزود: به لطف سردار سلیمانی خوشبختانه مرحله مدلسازی خوب پیش رفت و بعد از آن مدل به کارگاه ریخته گری منتقل شد. بعد از مدتی به دلیل کرونا کار تعطیل شد؛ سپس در فرهنگستان هنر مراحل آماده سازی این اثر از سرگرفته شد و بالاخره پس از دوماه برای رونمایی آماده شد. در ابتدا قرار نبود این سردیس برنز شود، اما زمانی که مسئولان دیدند کار خوب شده است، خواستند که برنزی شود و در جای مناسب آن را نصب کردند.

وی در پاسخ به اینکه چرا بیشتر آثارش پرتره‌ شهداست، گفت: من بیشتر این آثار را در سمپوزیوم‌ها ساخته ام. نهادی که آن رویداد را برگزار می‌کرد از من می‌خواست که پرتره یک شهید را بسازم. البته این از خوش اقبالی من بود که سفارش کار شهدا را می‌گرفتم. همچنین، چون عکس‌ شهدای دوران دفاع مقدس معمولاً کیفیت چاپی خوبی ندارد، سفارش کار را به کسی می‌دهند که خیالشان از بابت کار او راحت است.

لوایی با اشاره به وضعیت نامناسب هنر مجسمه سازی در این سال‌ها ادامه داد: در سال‌های گذشته سمپوزیوم و رویدادهای بسیاری در عرصه مجسمه سازی برگزار می‌شد، اما چند سال است که تعداد آن‌ها خیلی کم شده. هنرمندان مجسمه ساز از نظر شرایط کاری و مالی وضعیت مناسبی ندارند. از طرفی پرینت‌های سه بعدی هم کار مجسمه سازی را تحت تاثیر قرار داده است، اما حس و حال کار دست فرق می‌کند و آن کارها در حد اثر یک مجسمه ساز نیست.

وی در پایان تأکید کرد: من پرتره‌ مشاهیر بسیاری را می‌بینم که اصلاً کیفیت خوبی ندارند؛ چرا مسئولان برای سفارش این آثار فراخوان نمی‌دهند؟! ما این همه مجسمه ساز خوب در کشور داریم، پس چرا با سفارش کار به یک هنرمند کم تجربه باعث می‌شوند اثری ساخته شود که نه در شأن هنر مجسمه سازی است و نه آن شخصیت. امیدوارم در این مورد تجدید نظر شود.

گفتنی است دو روز گذشته سردیس سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانواده این شهید والامقام در محوطه بیرونی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رونمایی و نصب شد.

منبع: باشگاه خبرنگاران منبع خبر

می‌خواستم اثری در شأن «حاج قاسم» بسازم بیشتر بخوانید »

بازگشت فرزند به آغوش مادر +عکس

به گزارش مشرق، کاربر فضای مجازی در توییتر نوشت: مادر شهید جاویدالاثر مدافع حرم «سعید کمالی» که هر هفته پای یادمان این شهید با فرزندش حرف می زند رو یادتونه؟ بالاخره پیکر جگرگوشه اش را به آغوش کشید.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

منبع خبر

بازگشت فرزند به آغوش مادر +عکس بیشتر بخوانید »

«شاهرگ» روایتی متفاوت از جهاد با منافقین

به گزارش مشرق، دهه شصت در تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، دهه‌ای پرتلاطم و ملتهب است. در این دهه با جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان مواجه بودیم، همچنین در گوشه و کنار مرزهای گسترده ایران گروهک‌های تجزیه‌طلب اعلام موجودیت کرده و قصد داشتند با هدف تجزیه ایران ضربه‌ای مهلک به نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بزنند. از طرفی گروهک‌های منافقی تحت عناوین مختلف از جمله «مجاهدین خلق»، «فرقان» و … در صدد ایجاد ناامنی بودند تا از این طریق سهم خود را از انقلاب اسلامی مطالبه کنند.

وقایع دهه شصت را نباید به همان چند سال خلاصه کرد و به‌اصطلاح پرونده آن را بست. حوادث سال‌های بعد و حتی دهه‌های بعد منبعث از همان وقایعی است که در شتاب انقلاب اسلامی اخلال ایجاد کرد. اگر هشت سال جنگ تحمیلی، آتش‌افروزی‌ها و ترورهای پی‌درپی منافقین نبود چه‌بسا انقلاب اسلامی ایران در جایگاه رفیع‌تری ایستاده بود.

حذف نیروهای متعهد انقلابی نظیر شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح، شهید رجایی و باهنر هرکدام به‌تنهایی می‌توانستند داشته‌های ارزشمندی برای امروز انقلاب اسلامی باشند. متأسفانه ترور این بزرگان ضربه‌های جبران‌ناپذیری به پیکره ایران اسلامی وارد کردند. البته باید پذیرفت ریشه‌های انقلاب اسلامی چنان مستحکم است که با این حوادث دردآور از مسیر خارج یا حرکت آن متوقف نخواهد شد.

به دلایل متعددی نیازمند آن هستیم که این وقایع با ابزار فرهنگی ثبت و ضبط شوند. عمده دلیل این اقدام آن است تا شبهات بسیاری که دشمنان سعی دارند آن‌ها را در جامعه تسری دهند پاسخ داده شوند. از این نظر ساخت فیلم و سریال در گونه‌های متفاوت آن کاملاً ضروری و لازم است. متأسفانه ما در این زمینه موفق عمل نکردیم و آنچه تاکنون ساخته شده آن‌قدر نیست که بتوان به آنها تکیه کرد. خالی بودن آثار هنری قابل تأمل از یک‌سو و اقبال مخاطبان از سوی دیگر فضایی بکر ایجاد کرده تا هنرمندان بسیاری وارد این عرصه شوند.

سریال «شاهرگ» ساخته «سید جلال اشکذری» از نمونه‌های موفق در این حوزه است که هر شب از شبکه دو سیما پخش می‌شود. این سریال که «کریم لک» و «مقداد محمدی‌نژاد» روایتگر یک گروه چهار نفره به نام «شاهرخ» است که مسئولیت چک و خنثی‌سازی بمب را به عهده دارند. داستان این سریال در سال 1360 و هم‌زمان با حادثه هفتم تیر و انفجار دفتر نخست‌وزیری است.

نویسندگان سریال به‌خوبی توانسته‌اند با خلق یک داستان سرراست و پرهیز از روایت داستانک‌های پرشمار فیلم‌نامه‌ای قابل دفاع خلق کنند. هر چند در متن سریال با کلیشه‌های بارها استفاده شده روبه‌رو هستیم اما این کلیشه‌ها در کنار طراحی شخصیت‌هایی که به‌خوبی طراحی شده‌اند چنان به چشم نمی‌آید. اشکذری در جایگاه کارگردان نیز توانسته از پس کار برآید و با دوری از افتادن به دام نوستالژیک زدگی‌های رایج این گونه کارها فقط روی به تصویر کشیدن متن فیلم‌نامه تمرکز کند.

مهم‌ترین رکن سریال حفظ ریتم اثر است که این مقوله مهم نیز در هنگام نگارش فیلم‌نامه و کارگردانی و تدوین کاملاً رعایت شده و به حسن اثر تبدیل شده است. هرچند هنوز داستان «شاهرگ» چندان گسترش نیافته و قسمت‌های زیادی از آن باقی مانده اما تا این جای کار باید گفت سریال «شاهرگ» اثری قابل دفاع در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی است که باید امیدوار بود راه برای ورود چنین آثاری باز شود و در آینده‌ای نزدیک شاهد پخش چنین آثاری باشیم.

منبع: دفاع پرس منبع خبر

«شاهرگ» روایتی متفاوت از جهاد با منافقین بیشتر بخوانید »

آخرین درخواست «حاج احمد» از شهید بروجردی چه بود؟

به گزارش مشرق، سرتیپ دوم پاسدار سعید الفتی که در سال ۱۳۶۲ مسئول مخابرات تیپ ویژه شهدا در دوران دفاع مقدس بوده است از شهید بروجردی در مورد جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان خاطره‌ای نقل کرده است. به گفته سردار الفتی نقل این خاطره در بعضی از کتاب‌ها وجود دارد ولی بنده بدون واسطه این مطلب را از شهید بزرگ میرزا محمد بروجردی، مسیح کردستان، شنیده‌ام.

سردار الفتی دراین‌باره می‌گوید: در سال ۱۳۶۰ بعد از همکاری‌های پراکنده که با سپاه تحت عنوان «شرکت در عملیات‌های گشت زنی و شناسایی جریان‌های معاند» داشتم بنا به معرفی مرحوم آیت‌الله زرندی و با گزینش شهید سید باقر طباطبایی معاونت نیروی انسانی ستاد غرب کشور به عضویت سپاه درآمدم و بنا به نیاز آن روز در منطقه غرب، دستور داده شد تا به مخابرات بروم.

پس از آموزش، چند روز در بخش بی‌سیم سپاه جوانرود مشغول به خدمت شدم. در مدت‌زمان کمی به خاطر تبادل پیام‌های فرماندهان در شبکه بی‌سیم با فرماندهان و در مکاتباتشان با روحیات آن‌ها کم‌وبیش آشنا شدم. مخصوصاً در مورد اقتدار و سخت‌کوش بودن حاج احمد متوسلیان بسیار شنیده بودم بالأخص نحوه صحبت کردن ایشان با شهید بزرگوار میرزا محمد بروجردی و احترام خاصی که به این شهید بزرگوار می‌گذاشته است.

در سال ۱۳۶۲ در شب قبل از شهادت شهید بروجردی در مقر فرماندهی تیپ ویژه شهدا در مهاباد در پایان جلسه‌ای که شهید بروجردی با مسئولین تیپ ویژه شهدا داشت، مطلبی را گفت که برایم بسیار جالب بود. فکر می‌کنم زمان نقل این موضوع، برادرم جواد حامد مسئول وقت عملیات ویژه شهدا هم حضور داشت.

شهید بروجردی در آن شب گفت «دلم برای حاج احمد خیلی تنگ‌ شده» و ادامه داد «بعدازاینکه قرار شد حاج احمد برای تشکیل تیپ محمد رسول‌الله به جنوب برود، یک جلسه با آقا محسن (رضایی) در تهران داشت. زمان برگشت در کرمانشاه پیش من آمد و بعد از احوال‌پرسی گفت «حاج‌آقا من جنوب نمی‌روم.» کمی صدایش بلند بود. من نگاهی به‌صورت حاج احمد کردم و گفتم «چرا؟» حاج احمد گفت «حاج‌آقا، کردستان و مریوان هنوز کار ما تمام نشده است.» من دوباره به چهره‌اش نگاه کردم و حاج احمد سرش را پایین انداخت و گفت «حاج‌آقا، نظر شما چه هست؟» گفتم «حاجی، أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ کجا رفته؟»

احمد گفت «یعنی چی؟» گفتم «یعنی حرف فرمانده‌ات را گوش کن.» مجدد با حیای بسیار گفت «حاج‌آقا میشه یک درخواستی کنم؟» گفتم «بگو. خجالت نکش.» گفت «من تعدادی از کادرها و تعدادی از تجهیزات برای تشکیل تیپ از مریوان ببرم؟» گفتم «لیست بده» ایشان یک لیست حدود ۴۰ نفر نیرو و تعدادی قبضه سلاح نیمه سنگین، تفنگ ۱۰۶، خمپاره ۱۶۰ و چند خودرو را به من داد و من زیر نامه دستور دادم که با خودش ببرد. او با حیای زیاد از اتاق رفت. هنوز آن چهره مظلوم در ذهنم تداعی می‌شود.»

*مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس

گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری
گفتگو درباره  کتاب ملداش - مهدی کرد فیروزجایی - نشر معارف - حامد اشتری
گفتگو درباره کتاب ملداش – مهدی کرد فیروزجایی – نشر معارف – حامد اشتری

منبع خبر

آخرین درخواست «حاج احمد» از شهید بروجردی چه بود؟ بیشتر بخوانید »