این روزها که بازار برگزاری نشستهای تخصصی در فدراسیونها و برگزاری مجامع عمومی ورزش داغداغ است، یکی هست که بدون داشتن هیچ سمتی در ورزش کشور در تمام جلسات حضور دارد و اتفاقاً آن بالابالا هم مینشیند
به گزارش مجاهدت از مشرق، فریدون حسن طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: این روزها که بازار برگزاری نشستهای تخصصی در فدراسیونها و برگزاری مجامع عمومی ورزش داغداغ است، یکی هست که بدون داشتن هیچ سمتی در ورزش کشور در تمام جلسات حضور دارد و اتفاقاً آن بالابالا هم مینشیند. یکی که در تمام قاب عکسهای پایانی این جلسات حضور دارد، آن هم در صف جلو، نه آن ردیف آخر!
میگوید در شورای معاونین نیستم و به عنوان مشاور کنار آقای دنیامالی حضور دارم. بالاخره تجربه ۴۰ سالهای دارم و نکته جالب این است که کسی هم نمیپرسد این جناب داورزنی با این سابقه به قول خودشان ۴۰ ساله چه گلی به سر ورزش کشور زده که اینگونه از سوابقش تعریف و تمجید میکند. امثال چنین مدیرانی در ورزش ایران کم نیستند، مگر همین حالا خبر نمیرسد که خداداد افشاریان باز هم در فدراسیون فوتبال رؤیت شده است! میگویند برای کار اداری رفته، اما اگر بشنویم که پستی گرفته، اصلاً نباید تعجب کنیم.
حکایت این قبیل آدمها در ورزش، حکایت همانهایی است که از در بیرونشان میکنند و از پنجره وارد میشوند. با حضور احمد دنیامالی در وزارت ورزش و نوع نگرش او به مدیریت ورزش کشور این امید زنده شد که در دوران جدید پای آدمهای تکراری و امتحان پسداده از عرصه مدیریت ورزش کشور بریده شود، اما ظاهراً قرار نیست این اتفاق بیفتد و در همچنان روی همان پاشنه میچرخد.
ثمره حضور این آدمها در ورزش کشور مثل روز روشن و پیش چشم همگان است، اما این چسبیدههای جدا نشدنی ورزش ظاهراً جای دیگری ندارند که بروند، پس کجا بهتر از ورزش. جالب اینکه با هر سلیقه و مسلک سیاسی هم کنار میآیند، یعنی اصلاً مهم نیست که کدام جناح سیاسی سر کار باشد یا وزیر ورزش چه مسلکی داشته باشد، برای این قبیل آدمها مهم این است که جلوی چشم باشند، جایی که خیلی خوب دیده شوند، جایی که به همه بگویند ما هستیم.
واقعیت این است که ورزش کشور اسیر مدیران امتحان پسدادهای است که هیچگاه نمیخواهند از آن جدا شوند. به قول دوستی محصول و ثمره حضورشان هم پیش چشم همه قرار دارد، اما همچنان مصرند که با انواع و اقسام ترفندها و عنوانها در ورزش حضور داشته باشند. تازه برای خودشان هم پست تعریف میکنند، اما با ناز و کرشمه میگویند که قرار نیست اتفاقی رخ دهد. به قول معروف با دست پس میزنند و با پا پیش میکشند.
حالا ورزش ایران است و چنین آدمهای چسبیدهای، ورزش ایران است و مدیرانی که تا بودند کار خاصی انجام ندادند و برخی هم فسادشان رو شد و وقتی هم مثلاً جدا شدند، باز هم همه جا هستند و در تصمیمگیریها حضور دارند. حالا شما بگویید با وجود چنین چسبیدههایی میتوان توقع داشت ورزش کشور در مسیر رشد و توسعه گام بردارد؟! کاش برای یکبار هم که شده کسی پیدا میشد و تنها یکبار از هزاران باری را که کادر فنی تیمهای ورزشی جابهجا میشود در جمع مدیران نامدیر ورزش انجام میداد. کاش کسی پیدا میشد تا خون تازهای به بدنه مدیریتی ورزش کشور تزریق میکرد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است