مجاهدت

اگر حاج قاسم نبود…


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آن روزی که قاسم سلیمانی فعالیت در اداره آب کرمان را کنار گذاشت و به عضویت سپاه و بسیج درآمد و به آموزش نیرو‌های رزمی پرداخت، هیچ کس فکر نمی‌کرد که چهل سال آینده او به یک مرد بزرگ در عرصه میدان و دیپلماسی تبدیل شود؛ حتی آن روزی هم که نیرو‌های آموزش‌دیده را به جبهه جنوب بُرد، تصور نمی‌کرد مدتی بعد و چند سال دیگر، فرمانده‌ای کلیدی در عملیات‌های سرنوشت‌ساز جنگ شود. شاید او اصلاً به بازگشت می‌اندیشید و برنامه‌ای برای ماندن در جنگ نداشت.

در آن روز‌هایی هم که فرماندهی رزمندگان کرمانی را در عملیات‌های طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس (عملیات‌های پیروز ایران در سال دوم جنگ) برعهده داشت، کمتر کسی فکر می‌کرد که قاسم سلیمانی دو دهه بعد فرمانده‌ای بزرگ در منطقه غرب آسیا شود.

البته بعید به نظر می‌رسد قاسم سلیمانی به این چیز‌ها فکر می‌کرده است؛ او آمده بود تا بجنگد و به تکلیف خود عمل کند، اما تکلیف برای او این بود که از مربی یک پادگان آموزشی در کرمان به فرمانده گردان رزمندگان کرمانی در جبهه‌های جنگ و پس از دفاع مقدس به فرمانده مقابله با اشرار در جنوب شرق کشور و از میانه دهه ۷۰ به فرمانده محور مقاومت از افغانستان تا کرانه‌های دریای مدیترانه تبدیل شود و در برابر رژیم صهیونیستی بایستد. با ظهور داعش نیز او منجی مردم عراق و سوریه شود، سردار مبارزه با تروریسم لقب بگیرد، مفتخر به دریافت نشان «ذوالفقار» شود و در همین راه به شهادت برسد.

تکلیف او را از یک کارمند و مربی آموزشی به فرمانده‌ای عالی‌قدر و محبوبِ دل‌های مردم تبدیل کرد که تشییع پیکر او در شهر‌های مختلف ایران و عراق کم‌نظیر شد و به معنای واقعی مردم برای تشییع پیکر او و پیکر‌های همرزمانش از جمله شهید ابومهدی المهندس سنگ تمام گذاشتند.

در دومین سالگرد شهادت این فرمانده که سراسرِ عمر خود را به جهاد گذراند و مجاهد بدون مرز بود، به بازخوانی نقش وی در مبارزه با تروریسم و بانیان آن در منطقه غرب آسیا پرداخته‌ایم.

* مبارزه با رژیم صهیونیستی در لبنان و غزه

اسرائیل از همان روز نخستی که شکل گرفت، اعتراض بسیاری از مردم مسلمان را در کشور‌های مختلف اسلامی و عربی برانگیخت و به منظور نابودی این رژیم گروه‌هایی در این کشور‌ها شکل گرفت و اقدامات و عملیات‌هایی انجام داده شد، اما پیروزی انقلاب اسلامی جان تازه‌ای به این گروه‌های مبارز داد و ورق را به نفع مسلمانان و برعلیه اسرائیل برگرداند.

اولین جرقه نیز با شکل‌گیری حزب‌الله لبنان در سال ۱۳۶۱ شمسی زده شد. در آن سال احمد متوسلیان و یارانش در لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) پایه‌گذار آن گروه مبارز مردمی در لبنان شدند که سردار سلیمانی گفت: «ما بزرگترین شهید یا زنده‌یاد حاج احمد متوسلیان را در راه تاسیس حزب‌الله دادیم.»

حزب‌الله در سال ۲۰۰۰ اسرائیل را شکست داد. برخی تشکیک کردند که آیا این پیروزی در اثر عمل حزب‌الله بود یا اینکه اسرائیل خسته شد و خودش رها کرد و رفت؟ اما در جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ دیگر این شبهات باقی نماند و فرماندهان اسرائیلی اعتراف کردند که حزب‌الله در این جنگ مانند یک زلزله ۹ ریشتری اسرائیل را الک کرد. (برگرفته از سخنان سردار سلیمانی در خرداد ماه سال ۹۰ در جمع پیشکسوتان جهاد و شهادت)

صهیونیست‌ها پس از ناکامی در جنگ ۳۳ روزه علیه حزب‌الله، حملات خود را متوجه فلسطین و نوار غزه کردند و در سال ۲۰۰۸ حمله صهیونیست‌ها به آن منطقه آغاز شد. اسرائیل در آن جنگ که ۲۲ روز به طول انجامید تمام تلاش خود را به کار بست و از سلاح‌های متعارف و غیرمتعارف هم استفاده کرد، اما موفق نشد و در نهایت فلسطینی‌ها پیروز شدند.

سردار سلیمانی در پیروزی مردم غزه نقش مهم و اثرگذاری داشت. رهبر انقلاب فرمود: «این مَرد، دست فلسطینی‌ها را پُر کرد؛ کاری کرد که یک منطقه‌ی کوچکی، یک وجب جا مثل نوار غزّه در مقابل رژیم صهیونیستیِ با آن همه ادّعا می‌ایستد…» مقامات فلسطینی نیز در سخنرانی‌های مختلف به نقش سردار سلیمانی در جنگ ۲۲ روزه اشاره کردند. «اسامه حمدان» عضو ارشد جنبش مقاومت اسلامی حماس می‌گوید: «شهید سلیمانی در جریان این نبرد لحظه به لحظه با مقاومت فلسطین همراه بود.» «احمد عبدالهادی» عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی و نماینده جنبش حماس در لبنان هم عنوان می‌کند: «سلیمانی بار‌ها به غزه سفر کرد و در نقشه دفاعی و طراحی و ترسیم آن از همان لحظه اول شرکت داشت.» همچنین «زیاد النخاله» دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین بیان می‌دارد: «سلاح‌هایی که سردار سلیمانی به نوار غزه رساند، با همان موشک‌ها راه برای بمباران تل‌آویو باز شد.»

یکی از اقدامات مهم شهید سلیمانی در جنگ ۲۲ روزه ساخت تونل‌های زیرزمینی بود. عبدالهادی می‌گوید: «اندیشه احداث تونل در زیرزمین از طرف ۲ نفر یکی فرمانده شهید یعنی عماد مغنیه و دوم حاج قاسم سلیمانی مطرح شد.»

اگر حاج قاسم نبود...

* نجات سوریه از چنگال داعش

با پدید آمدن گروه تروریستی داعش توسط آمریکا و غرب در کشور‌های سوریه و عراق، فعالیت‌های سردار سلیمانی وارد مرحله تازه‌ای شد و در این مرحله بود که توانمندی‌های او در رسانه‌های جهانی برجسته شد و مورد توجه مردم در داخل و خارج از کشور قرار گرفت.

ایران با درخواست دولت‌های سوریه و عراق وارد میدان مبارزه شد و سردار سلیمانی به عنوان نماینده ایران در این کشور‌ها حضور یافت و در عرصه مبارزه با تروریسم و داعش نقش‌آفرینی کرد. آن روز‌هایی که سردار سلیمانی و فرماندهان ایرانی به سوریه رفتند، بخش گسترده‌ای از آن کشور در دست داعش و دیگر گروه‌های تروریستی همچون جبهه النصره و احرار الشام بود؛ حتی بخش‌های زیادی از شهر دمشق در دست آن‌ها بود و درصدد محاصره فرودگاه دمشق بودند. حضور سردار سلیمانی موجب شد تا نیرو‌های مسلح سوریه قوت بگیرند و نیرو‌های مقاومت از ملت‌های مختلف برای مقابله با داعش در آن کشور گردهم بیایند.

داعش بخش‌های وسیعی را به اشغال خود درآورده و برخی شهر‌ها همچون «نبل و الزهرا» و «فوعه و کفریا» را محاصره کرده بود. مردم نبل و الزهرا به رهبر معظم انقلاب اسلامی نامه داده بودند که ما چند سال است در محاصره هستیم و فکری برای ما بکنید. رهبری نیز به سردار سلیمانی فرمود تا اقدامی شود. حاج قاسم برای شکست محاصره نبل و الزهرا و آزادسازی مناطق اطراف آن، عملیاتی در حومه حلب انجام داد و توانست آن شهر‌ها را از محاصره خارج سازد و مناطق اشغالی را آزاد کند.

عملکرد و رفتار سردار سلیمانی موجب شد تا فرماندهان ارتش سوریه و عراق به او اعتماد همه‌جانبه و ویژه داشته باشند و حضور ایشان را برای خود قدرت بدانند. به گفته سردار نوعی‌اقدم فرمانده قرارگاه حضرت زینب (س) در سوریه «حضور حاج قاسم در منطقه بار روانی بزرگ و مثبتی برای نیرو‌ها داشت. اگر ایشان وعده‌ای می‌دادند، می‌دانستند آن اتفاق حتما خواهد افتاد. شجاعت و نترسی و استقامت حاج قاسم در میدان و شرایط سخت و بحرانی آن‌ها را مجذوب ایشان کرده بود.»

قدرت فرماندهی، سازماندهی و آینده‌نگری سردار سلیمانی منجر شد تا با مجاهدت نیرو‌های جبهه مقاومت اعم از حزب‌الله لبنان، لشکر فاطمیون، یگان زینبیون و… طومار داعش در کشور سوریه درهم پیچیده شود و سیطره این گروه تروریستی در آن کشور به پایان برسد.

* عراق مدیون رشادت‌های حاج قاسم

سردار سلیمانی علاوه بر سوریه، در عراق نیز حضور پیدا کرد و به مبارزه با داعش پرداخت. داعش که به نزدیکی‌های بغداد رسیده بود و هر لحظه ممکن بود با اشغال این شهر، شهر‌های نجف و کربلا را در معرض خطر قرار دهد، با درایت و فرماندهی سردار سلیمانی و تلاش مجاهدان عراقی مجبور به عقب‌نشینی و در ادامه ترک خاک این کشور شد.

وقتی که داعش موصل را تصرف کرد، سردار سلیمانی وارد بغداد شد. فضای حاکم بر بغداد و مناطق دیگر بسیار سنگین بود. او با اعتماد به نفس بالا، طرحی جامع برای توقف حرکت داعش ارائه داد که مهمترین نقاط ضعف و سستی نیرو‌های امنیتی را برطرف می‌کرد. پس از آن، حملات نیرو‌های مقاومت آغاز شد و مناطق تحت اشغال داعش یکی پس از دیگری آزاد و پاکسازی شد.

به گفته «سیدعمار حکیم» رهبر جریان حکمت ملی عراق و رئیس پیشین مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق «حضور میدانی سردار سلیمانی در جبهه‌ها و خطوط مقدم و بازدید شخصی ایشان از محور‌های عملیاتی به‌رغم خطرات بالا، نقش مهمی در مدیریت جنگ‌های نامنظم داشت و یک الگوی بی‌نظیر بود.»

سردار سلیمانی در کردستان عراق نیز نقش‌آفرینی ویژه داشت. داعش که به موصل رسید، هیاتی از ایران به اقلیم کردستان رفت و با تمامی جریان‌ها و گروه‌ها دیدار کرد. آن‌ها خطر داعش را گوشزد کردند و بعد از حمله داعش به کردستان عراق، نخستین کشوری که حتی قبل از آمریکا و اروپا به فرودگاه اربیل رسید، جمهوری اسلامی ایران بود. حاج قاسم با ۷۰ نفر نیرو از کارشناسان نظامی و سه محموله مهمات مورد نیاز برای مقابله با داعش به آنجا رفت. خودش نیز به همکاری با نیروی پیشمرگه پرداخت.

حضور نیرو‌های ایرانی به فرماندهی سردار سلیمانی و همکاری نیرو‌های پیشمرگه منجر شد در مدت کوتاهی تروریست‌های داعشی شکست بخورند. «محمد حاج محمود» دبیرکل حزب سوسیالیست دموکرات کردستان در این رابطه می‌گوید: «سردار سلیمانی مانند یک پیشمرگه و سرباز در جبهه‌ها حضور داشتند و در جنگ علیه داعش مشارکت داشتند. حاج قاسم پیش از همه در تمامی جبهه‌های جنگ حضور داشت.»

او همچنین عنوان می‌کند: «جمهوری اسلامی ایران و حاج قاسم و همکاران وی در جنگ با داعش تاثیرات بسیار مهمی داشتند و در شکست داعش نقش ویژه‌ای ایفا کردند. به اعتقاد من اگر جمهوری اسلامی ایران و حاج قاسم نبودند بغداد و دمشق اکنون در اشغال داعش بود. این اطمینان وجود داشت که این دو پایتخت در دست داعش بودند، اما به لطف جمهوری اسلامی ایران، روسیه به منطقه آمد، حزب‌الله به سوریه آمد و از این کشور دفاع کردند. از عراق هم دفاع کردند، در عراق داعش به ابوغریب و نزدیک کربلا و مناطق دیگر رسیده بود. حاج قاسم نقش والایی در این تقابل با داعش داشت.»

* دیپلماسیِ مردِ میدان

بنابراین حاج قاسم علاوه بر اینکه «مرد میدان» بود در عرصه دیپلماسی نیز نقش برجسته‌ای داشت. «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه کشورمان می‌گوید: «سردار سلیمانی به معنای واقعی دیپلمات موفقی در حوزه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بود. موضوعاتی که او با آن‌ها سر و کار داشت بین‌المللی بود و اتفاقاتی بود که در عراق، فلسطین و سوریه رخ می‌داد و پرونده‌های دوجانبه نبودند. ما وزارت خارجه‌ای‌ها اصطلاحی داریم که می‌گوییم یک شخص ممکن است سیاستمدار باشد، اما دیپلمات نباشد یا دیپلمات باشد، اما سیاستمدار نباشد. مطلوب‌ترین حالت این است که هم سیاستمدار و هم دیپلمات باشد. سردار سلیمانی این‌گونه بود.»

صادق خرازی فعال سیاسی و دیپلمات کهنه‌کار کشورمان هم می‌گوید: «قاسم از دیپلمات‌های دیگر دیپلمات‌تر بود. در عین حال با روحیه جهادی، خط مبارزه و مقاومت را پیش می‌برد و با سران دولت‌ها ارتباط داشت. او در حالی که می‌جنگید، معتقد به مذاکره مثلاً با عربستان بود… بسیاری از دیپلمات‌های دنیا از سردار سلیمانی به عنوان قهرمان و اسطوره یاد می‌کردند.»

یکی از برجسته‌ترین اقدامات دیپلماتیک سردار سلیمانی در جریان مبارزه با داعش، به صحنه آوردن روسیه بود که با حضور روسیه، جبهه مقاومت تقویت شد. سردار «محمدجعفر اسدی» فرمانده اسبق نیرو‌های مستشاری ایران در سوریه می‌گوید: «پس از چهار سال مبارزه و مقاومت ایران در سوریه سردار سلیمانی در سفری به روسیه بود که به‌مدت دو ساعت و بیست دقیقه با پوتین دیدار و گفتگو کرد تا روس‌ها را قانع کند در سوریه حضور یابند. مصطفی بدرالدین به من می‌گفت: به لحاظ دیپلماتیک هر فرد در هر سطحی در مدت زمان مشخصی می‌تواند با رئیس جمهور کشوری مانند روسیه دیدار کند و وقتی که شنیدم سردار سلیمانی دو ساعت و بیست دقیقه با پوتین دیدار کرده، خیلی تعجب کردم. سردار سلیمانی به پوتین تفهیم کرد که سوریه آخرین سنگر جبهه شرق است و اگر این را از دست بدهید، غربی¬‌ها ارزشی برای شما قائل نیستند.»

* تلاش سردار سلیمانی برای آرامش افغانستان

نیروی قدس به عنوان شاخه برون مرزی سپاه در کشور‌های منطقه همواره در خط مقدم مقابله با استکبار، تروریسم و دشمنانی بوده که منافع ملت‌ها را تهدید کردند و بدون شک یکی از این کشور‌ها افغانستان است. از این رو سردار سلیمانی از ابتدای فرماندهی نیروی قدس سپاه نگاه ویژه‌ای به همسایه شرقی کشورمان داشت.

سردار سلیمانی از ابتدا به سراغ مجاهدان افغانستانی رفت، آن‌ها را سازماندهی کرد و در مسیر خدمت به کشور افغانستان و مبارزه با تروریسم و اشغالگران قرار داد. عملکرد حاج قاسم به گونه‌ای بود که افغانستانی‌ها فکر می‌کردند عرصه ماموریت سپاه قدس فقط در افغانستان است و تمامی نیروی قدس در آن کشور حضور دارد.

سردار سلیمانی اشراف اطلاعاتی عمیقی داشت و ضرورت‌های هر کشور و مردمش را می‌شناخت و می‌دانست افغانستان چه ضرورت‌هایی دارد و چه نوع همکاری باید در آن صورت بگیرد. آمریکایی‌ها به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان لشکرکشی کردند، اما هرگز نتوانستند صداقت خود را برای مردم افغانستان به اثبات برسانند، اما سردار سلیمانی با اخلاص و صداقت در کنار مردم افغانستان ایستاد و مردم به او اعتماد کردند. مردم افغانستان احساس می‌کردند اگر چنانچه داعش به آنجا بیاید، سردار سلیمانی برای حمایت از آن‌ها حاضر خواهد بود. «نصرالله صادق‌زاده نیلی» عضو سابق پارلمان افغانستان می‌گوید: «مردم افغانستان در ته دل خود در سخت‌ترین شرایط که جز خدا کسی را ندارند، احساس می‌کنند فردی که نه از نژاد آن‌هاست، نه هم‌وطن‌شان کنار آن‌ها خواهد بود.»

بنابراین اگر حاج قاسم نبود، امروز تهدید رژیم صهیونیستی پررنگ‌تر و کشور‌های لبنان و فلسطین مدام زیر ضربات و حملات سنگین آن رژیم قرار داشتند. کشور‌های سوریه و عراق در اشغال داعش بودند و داعشی‌ها در شهر‌های دمشق، بغداد، نجف و کربلا حضور داشتند. وضعیت افغانستان از آنچه امروز است، آشفته‌تر بود و در نهایت می‌بایست در شهر‌های خودمان همچون همدان و کرمانشاه با داعش و گروه‌های تروریستی می‌جنگیدیم. 

منبع: نشریه سرو

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل