مجاهدت

بیمارستان صحرایی فاطمه‌الزهرا (س)؛ نماد مقاومت جامعه پزشکی در دفاع مقدس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جامعه پزشکی یکی از جوامع ایثارگر کشور است که اعضای آن اعم از امدادگران، پزشکان و پرستاران، همواره در مواقع بحران‌، از سیل و زلزله گرفته تا بحران ویروس «کرونا» که این روز‌ها کشور را درگیر خود کرده است، حضور داشته و در راه نجات جان هموطنان خود، ایثارگری می‌کنند؛ ایثارگری که ممکن است حتی به قیمت جان‌شان نیز تمام شود.

دوران دفاع مقدس، نقطه عطف ایثارگری و حماسه‌گری جامعه پزشکی کشور است که در این راستا نیز امدادگران، پزشکان و پرستاران با حضور در خطوط مقدم جبهه‌های نبرد، برای نجات جان رزمندگان مدافع ناموس، اعتقادات و خاک این سرزمین، از جان خود مایه گذاشتند.

ببمارستان‌های صحرایی مستقر در جبهه‌ها، یکی از محل‌هایی است که ایثارگری‌های جامعه پزشکی کشور در هشت سال دفاع مقدس را روایت‌گری می‌کند و از طرفی دیگر، توان بالای رزمندگان «مهندسی رزمی» را به‌نمایش می‌گذارند که چگونه در دل جبهه‌های نبرد، در کوتاه‌ترین زمان ممکن و در دل تاریکی شب، زیر گلوله‌های دشمن، این بیمارستان‌ها را ایجاد کردند؛ درحالی که رژیم جنایت‌کار بعثی در اعمالی به‌دور از انسانیت، بیمارستان‌های صحرایی ما را نیز بمباران می‌کرد.

بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه زهرا (س)

جامعه پزشکی کشور در دوران دفاع مقدس شهدای زیادی را تقدیم کرده است؛ که شهید دکتر «محمدعلی رهنمون»، از شهدای شاخص این جامعه است. وی در دوران دفاع مقدس همواره با قبول مسئولیت در بیمارستان‌های صحرایی، با جمع کردن پزشکان متخصص به ساماندهی اوضاع و امکانات بیمارستان‌های صحرایی، در راه کمک‌رسانی هرچه بهتر به مجروحین می‌پرداخت و همیشه رهرو خط امام و انقلاب بود تا اینکه در ششم اسفند سال ۱۳۶۲ در عملیات «خیبر» در بیمارستان صحرایی خاتم‌الانبیاء (ص)، در حالی نماز صبح را اقامه می‌کرد، براثر حملات توپخانه‌ای ارتش بعث عراق و اصابت گلوله توپ به سنگر مدیریت بیمارستان، شربت شهادت را نوشید.

اهم اقدامات بهداری رزمی در دوران دفاع مقدس

١- احداث بیش از ۵٣ بیمارستان صحرایی در نزدیک‌ترین مکان به خط مقدم جنگ

٢- داشتن ٧٠٠ تخت در این بیمارستان‌ها و ٢۴٠ اتاق عمل و ٣٢٠ تخت مراقبت ویژه و ICU

٣- انجام بیش از ١٠٠ هزار عمل جراحی حیات‌بخش

۴- تجهیز و راه‌اندازی ١۶ هزار و ۶۵٠ تخت نقاهت‌گاه به‌علاوه آماده‌سازی و به‌کارگیری ۶ هزار تخت بیمارستانی در شهر‌های مرزی

۵- حضور بیش از ١٠٠ هزار پزشک، پزشک‌یار، امدادگر و پیراپزشک در جبهه

۶- مداوای بیش از ١٠٠ هزار مجروح شیمیایی

٧- به‌کارگیری بیش از سه هزار آمبولانس در دوران دفاع مقدس

٨- واکسیناسیون حدود دو میلیون نفر در برابر مننژیت و کزاز

٩- ایجاد بزرگ‌ترین سامانه خونرسانی

١٠- ایجاد بزرگ‌ترین سامانه امداد و انتقال مجروحین با به‌کارگیری ناوگان‌های هوایی، ریلی و زمینی و تشکیل تیپ امداد و انتقال

بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه زهرا (س)

بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه زهرا (س) سال ۱۳۶۴ در ۳۰ کیلومتری جنوب آبادان، در منطقه «خسروآباد» و دِه «چوئبده» آبادان برای عملیات «والفجر ۸» احداث شد؛ البته این بیمارستان در عملیات‌های «کربلای ۳»، «کربلای ۴»، «کربلای ۵» و تک‌های دشمن بعد از عملیات‌هایی که در این منطقه انجام می‌گرفت، استفاده می‌شد که دارای هشت اتاق عمل و بخش‌های اورژانس، دندان‌پزشکی، داروخانه، بانک خون، درمانگاه، بخش ش.م.ه، آزمایشگاه و دیگر بخش‌ها و امکانات مورد نیاز بود.

سردار «نصرالله فتحیان» مسئول مؤسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت، در این خصوص گفته است: «بیمارستان صحرایی فاطمه زهرا (س) بار‌ها مورد بمباران هوایی و آتشباری توپخانه دشمن قرار گرفت. روز‌های ۲۶ و ۲۷ بهمن سال ۱۳۶۴ اطراف این بیمارستان مورد حمله قرار گرفت ولی در روز ۳۰ بهمن همان سال سایت بیمارستان توسط دو فروند هواپیمای عراقی بمباران شد و تعدادی از پرسنل که در محوطه بودند، شهید شدند و یکی از بمب‌ها روی سقف بیمارستان منفجر شد که در آن زمان حدود ۱۰۰ نفر مجروح و کادر درمانی در اورژانس حضور داشتند و جراحان نیز در اتاق‌های عمل، مشغول کار بودند که خوشبختانه به کسی آسیب نرسید و کادر درمانی بدون وقفه‌ای، مشغول ارائه خدمات به مجروحین بودند.

علت عدم آسیب به داخل بیمارستان صحرایی فاطمه زهرا (س) در بمباران روز ۳۰ بهمن سال ۱۳۶۴، هنر مهندسان در مهندسی رزمی جنگ بود که علاوه بر سازه بتنی و خاکریز، یک دال انفجاری روی سقف بیمارستان قرار داده و روی دال انفجاری نیز باز ماسه و خاک ریخته بودند؛ بنابراین آن دال انفجاری قدرت تخریب را گرفت و بیمارستان و اورژانس فرو نریخت؛ البته تخریبی که ایجاد شد، خیلی زیاد بود؛ ولی راکت به داخل بیمارستان نفوذ پیدا نکرد.

سنگین‌ترین حملات هوایی به بیمارستان صحرایی فاطمه زهرا (س)، بمباران همزمان تخریبی و شیمیایی در هشتم اسفند سال ۱۳۶۴ است که باعث شد تا این بیمارستان به نمادی برای مقاومت جامعه پزشکی تبدیل و این روز در تقویم، به‌عنوان روز بسیج جامعه پزشکی نامگذاری شود.

در این روز بیش از ۱۰ فروند هواپیمای عراقی، بیمارستان صحرایی فاطمه زهرا (س) را بمباران تخریبی و سپس شیمیایی کردند که در این حادثه، دو بمب شیمیایی با فواصل مختلف جلوی در‌های ورودی اورژانس و کادر درمانی بیمارستان اصابت کرد و باعث آلوده شدن بیمارستان شد؛ اما خوشبختانه حدود ۲۴ ساعت بیشتر طول نکشید که به‌همت جمعی از پرسنل و مسئولان بهداری رزمی، از بیمارستان با تمام تجهیزاتش، رفع آلودگی شد.

بمباران بیمارستان صحرایی فاطمه زهرا (س) به این‌جا نیز ختم نشد، بلکه در روز ۲۸ اردیبهشت سال ۶۷ نیز در دو نوبت حمله انجام گرفت. دشمن در نوبت اول بمب شیمیایی زد که به‌دلیل جهت باد، خوشبختانه کسی آسیب ندید اما، چون در مجاورت ژنراتور بیمارستان به زمین اصابت کرد، باعث آسیب رسیدن به آن و خاموشی برق بیمارستان شد که بلافاصله موتور دوم برق روشن و برق بیمارستان وصل شد که در این مدت، تیم‌های پزشکی با چراغ‌قوه داشتند کار‌های اولیه و مقدماتی و حیاتی را برای مجروحین انجام می‌دادند.

در نوبت دوم بمباران، دشمن نزدیک اورژانس بیمارستان یک بمب ۵۰۰ کیلویی انداخت که باعث به‌وجود آمدن یک گودال خیلی وسیع شد. دقیقاً همان‌جایی که این بمب اصابت کرد، آمبولانس داشت مجروحان را تخلیه می‌کرد که متأسفانه آن آمبولانس همراه با راننده و تمام مجروحین و امدادگرانش سوختند و همه این رزمندگان به شهادت رسیدند اما با این حال باز هم در داخل بیمارستان تیم پزشکی داشتند کار خود را انجام می‌دادند.»

دکتر «محمدکریم شهرزاد» جانباز ۷۰ درصد و رئیس بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه زهرا (س) در زمانی که این بیمارستان هدف بمباران شیمیایی قرار گرفت نیز با اشاره به حوادث آن روز، گفته است: «تظاهراتی نشان می‌داد مبنی‌بر اینکه در بمباران از سلاح مخلوط شیمیایی استفاده شده است و یک سری تظاهرات گاز خردل و یک سری سایر تظاهرات را نشان می‌دادند. در همان ساعت اول خیلی از مسئولین واحد‌ها از دور فعالیت خارج شدند و خودم نیز مجروح شدم. چون بیمارستان‌ها و واحد‌های اطراف را زده بودند، خیلی از مجروحین و جانبازان با آمبولانس وارد بیمارستان می‌شدند. برای من نیز سرم وصل کرده بودند و سوار بالگرد شدم تا منتقل شوم ولی با دیدن این وضعیت پیاده شدم تا به کمک برادران مجروحان را تخلیه کنیم و به وضع آن‌هایی که با اقدام ساده می‌شد نجات‌شان دهیم، رسیدگی کنیم.

حدود ساعت هشت یا ۹ شب بود که دوش گرفتم و به اصفهان و بعد به تهران و از آن‌جا همراه با شش یا هفت نفر دیگر به بیمارستان هولنش لندن برای معالجه منتقل شدیم. نکته‌ای که می‌خواهم این‌جا به آن اشاره کنم، این است که این کشور‌های اروپایی که این جنگ‌افزار‌ها را به صدام می‌دادند و همواره از حقوق بشر صحبت می‌کنند، در همان بیمارستان هم گویا پزشکان ناتو بودند و از ما جاسوسی می‌کردند چون اطلاع نداشتند که یک تعداد از ما پزشک هستیم، از نوع سوالات آن‌ها متوجه می‌شدیم که این‌ها مربوط به درمان نیست و من همان‌جا اعتراض کردم.»

انتهای پیام/ 113



منبع خبر
خروج از نسخه موبایل