نماد سایت مجاهدت

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟



در تعزیه تا کسی طفل خوانی نکند به جوان خوانی نمی‌رسد، تا کسی جوان خوانی نکند به عاقله خوانی نمی‌رسد، تا کسی عاقله خوانی نکند امام خوان نمی‌شود و تا کسی امام خوان نباشد تعزیه گردان و مرشد نمی‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، تعزیه به معنای متعارف، نمایشی است که در آن واقعهٔ کربلا به دست افرادی که هر یک نقشی از شخصیت‌های اصلی را بر دوش دارند، نشان داده می‌شود. این نمایش نوعی نمایش مذهبی و سنتی ایرانی-اسلامی و بیشتر دربارهٔ شهادت امام حسین(ع) و مصائب اهل بیت است. هنر تعزیه جدای از کارکرد اصلی‌اش که گونه‌ای از یادآوری و عزاداری اسلامی است، از یک‌سو به بالندگی تئاتر در ایران کمک کرده و از سویی حافظ موسیقی کلاسیک ایرانی بوده است.

بعد از ورود اسلام به ایران و تحکیم تشیع در دوره صفویه مبانی و اصول تشیع نیز گسترش یافت. از آنجا که حادثه جان گداز کربلا و شهادت امام حسین(ع) برای جهان تشیع در همه ادوار داغی تازه بوده است، شیعیان همیشه سعی در زنده نگه داشتن این مصیبت بزرگ داشتند. یکی از این تلاش‌ها برای نشان دادن فاجعه عظیم کربلا نمایش مذهبی به نام تعزیه است. از دوران صفویه و بعد از آن همواره در ایام محرم تعزیه اجرا می‌شد. ولی با گذشت زمان تغییراتی در نسخ خطی ایجاد شد و گاهی تعزیه رنگ تشریفاتی به خود گرفت . اما همیشه این یادآوری حادثه کربلا کم یا زیاد، ساده یا با تکلف بوده و هست و ادامه دارد.

تعزیه در طول دوره‌های مختلف و اعصار تغییراتی به خود دیده با این وجود کماکان جزء نافذترین و تماشایی‌ترین هنرهای ایرانی ـ اسلامی محسوب می‌شود. هر ساله مردم کشورمان به تماشای مراسم شبیه‌خوانی و تعزیه می‌نشینند. «تعزیه» از منظر مخاطب فراز و فرودهایی داشته است و بالاخره پس از آخرین فرود این هنر اصیل، در حال حاضر خوشبختانه دوران بازگشت و سیر صعودی را طی می‌کند و جایگاه ویژه‌ای نزد مردم پیدا کرده است.

این هنر والا جدای از ارزش معنوی و آیینی، از چندین جنبه دارای ارزش و اعتبار است ازجمله خدمتی که شبیه‌خوانی و تعزیه به موسیقی کلاسیک ایرانی یا به اصطلاح «ردیف دستگاهی» کرده است و امروزه ردیف‌های موسیقی ایرانی که به نسل ما رسیده مدیون همین تعزیه بوده است. و اما متاسفانه همین هنر ارزشمند که همواره از حمایت مردمی برخوردار بوده، اما از سوی نهادهای ذیربط آنچنان که باید مورد حمایت قرار نمی‌گیرد. به این معنی که سازمانها بجز در برگزاری این آیین کهن، هیچ گونه شرایطی برای آکادمیک کردن و حفظ و اشاعه و تدریس و حتی شناساندن آن به غیر ایرانی‌ها مهیا نکرده‌اند. 

هر ساله به یاد واقعه کربلا در اکثریت شهرها و روستاهای ایران در کنار آیین‌های مختلف عزاداری، مراسم تعزیه نیز برگزار می‌شود. با وجودیکه تعزیه در طول زمان دستخوش تغییراتی شده اما هنوز از جذاب‌ترین و اصیل‌ترین قالب‌های مراسم سوگواری در کشورمان محسوب می‌شود و مردم به تماشای مراسم شبیه‌خوانی و تعزیه می‌نشینند.

تعزیه ایران، در سال ۱۳۸۸ در سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسید. مزیت این ثبت جهانی این است که برخلاف مراسمی چون نوروز، که به نام ایران و چند کشور دیگر به ثبت رسیده، اما «تعزیه» با وجود تلاش‌های جدی کشور ترکیه برای ثبت این مراسم کاملا ایرانی به نام خود، به صورت اختصاصی و تنها به نام کشورمان ایران ثبت یونسکو شد که این مهم در نوع خود دارای اهمیت است و مسولین و نهادها می‌بایست بیش از این به حفظ، اشاعه و توسعه همه‌جانبه این هنر ایرانی اسلامی همت بگمارند.

برای نمونه، تلاشی برای ثبت و حفظ نُسَخ قدیمی تعزیه آن صورت نگرفته و پژوهشگران و محققانی که علاقه‌مند به فعالیت در این حوزه هستند، مورد حمایت قرار نمی‌گیرند. به معنای دقیق‌تر، اندیشکده یا موسسه‌ای برای ثبت و نگهداری پژوهش‌ها و نُسَخ تعزیه وجود ندارد. در دانشگاه‌ها نیز متاسفانه تنها ۲ واحد «آشنایی با تعزیه» در رشته نمایش به دانشجویان تدریس می‌شود که برای شناخت دانشجویان تئاتری از ویژگی‌ها، کارکرد و اهمیت و جایگاه تعزیه بسیار اندک است.

همانطور که تعزیه در طول دوره‌هایی که موسیقی به بست‌نشینی روی آورد و موقعیت بروز و ظهور نیافت و می‌رفت تا تمام گوشه‌ها و ردیف‌های موسیقی ایرانی از تاریخ منقطع و برای همیشه به دست فراموشی سپرده شود، توانست آن را نجات دهد، این مساله در مورد نمایش هم در دوره‌هایی صدق می‌کند.

تحقیقات نشان داده که در دوره‌هایی، تئاتر از دل آیین بیرون آمده، شکل‌گیری دیالوگ نویسی در تعزیه صورت گرفته ولی عدم حمایت از این هنر در دوران قاجار و بعد از مرگ ناصرالدین شاه باعث تضعیف آن شده است.

نسخه تعزیه با چند عنوان «نسخه»، «بیاض»، «طومار»، «دستک» و واژه‌های مختلف دیگری شناخته می‌شود. نسخه نویس در نگارش متن از بخشی از اشعار دیگران مخصوصا مرثیه سود می‌برد. خاصیت بزرگی که مرثیه دارد این است که خیلی موجز است و خیلی هم زود سر اصل مطلب می‌رود. نسخه نویس باید هم موسیقی و درام را به خوبی بشناسد و هم با ادبیات آشنا باشد. ازاینرو الان کمتر افرادی با این ویژگی‌ها وجود دارند که بتوانند نسخه‌های جدید و به‌روزتری برای تعزیه بنویسند.

برخی معتقدند خور و جندق و بیابانک، خاستگاه اولیه تعزیه بوده است.

تعزیه البته تنها مختص به ایران نیست و در کشورهای همسایه بخصوص در مناطق حیدرآباد و دکن هم در سطح گسترده‌ای وجود دارد. در آنجا ۱۱ هزار تکیه وجود دارد. هنوز شیعیان جنوب هند در دکن به تعزیه اهمیت فراوانی می‌دهند. 

تعزیه جزء معدود گونه‌های شناخته شده نمایشی جهان است که سیر پلکانی سِنی دارد و این مساله کمتر در دیگر گونه‌های نمایشی مشاهده شده است اما در تعزیه تا کسی طفل خوانی نکند به جوان خوانی نمی‌رسد، تا کسی جوان خوانی نکند به عاقله خوانی نمی‌رسد، تا کسی عاقله خوانی نکند امام خوان نمی‌شود و تا کسی امام خوان نباشد تعزیه گردان و مرشد نمی‌شود.

متاسفانه وقتی که شرایط برای پرورش شبیه‌خوان فراهم نیست نسخه‌نویسی هم به محاق می‌رود. 

حوزه روایت تعزیه آنقدر وسیع است و تمام رویدادها را به روایت‌های مختلف و متعدد به اجرا درآورده که تاریخ صدر اسلام را می‌توان در آینه تعزیه رصد کرد.

با روی کار آمدن رضا خان اجرای تعزیه و مراسم سوگواری مشابه آن ممنوع شد و از سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در اثر جلوگیری از تعزیه خوانی، دست اندر کاران این نمایش، شهرها را رها کرده و روانه‌ روستاها و نقاط دور افتاده‌ کشور شدند، به کارهایی مانند دست بردن در نسخه‌های اصیل، دگرگون کردن متن تعزیه‌ها و ایجاد تحریف در برخی صحنه‌ها به منظور تأمین اهداف خوانین و حکمرانان محلی پرداختند. از آن به بعد همواره این مردم بودند که با دل و جان تعزیه را حفظ کردند دوستدار برگزاری یک عزاداری تمام و کمال و روایت رویداد صحرای کربلا بودند. با این وجود امروزه تعزیه همچنان جایگاه مشخصی ندارد و با وقفه در توسعه این فعالیت از سوی نهادهای فرهنگی مواجه هستیم.

تعزیه تلفیقی از درام و موسیقی است و زمانی که از طرف نهادهای بالادستی به آن بی توجهی می‌شود کم کم تاثیر خود را از دست می‌دهد و به حاشیه می‌رود. تعداد کسانی که در ایران تعزیه تدریس می‌کنند اندک هستند و کسانی هم که تبلیغ تعزیه می کنند، که تعدادشان بیشتر است، نگاهشان به تعزیه نگاه آنتروپولوژی (مردم شناسی) است که همین نگاه کمر تعزیه را شکانده است. آنتروپولوژی به خودی خود ایرادی ندارد لیکن تنها به پوسته قضیه نگاه می‌کند اما درونش را نمی‌کاود. در بیشتر اطلاعاتی که راجع به تعزیه موجود است درباره مسائل بیرونی تعزیه صحبت می‌شود در حالی که تعزیه لایه‌های متعددی دارد و کسی می تواند درون این گنبد نفوذ کند که دراماتورژ باشد نه آنتروپولوژ. ازاینرو وقتی تعداد دراماتورژها کم می شود تعزیه به لحاظ فنی آنالیز نمی‌شود.

 گلایه بسیاری از تعزیه خوان‌های قدیمی این است که در سال‌های اخیر تعزیه خوان‌ها به دنبال خواندن تعزیه‌های «دهه» هستند و تعزیه‌های «غریب» دیگر مورد توجه نیست و ترجیح بر این است که در طول مناسبت‌ها بیشتر تعزیه‌های شناخته شده‌ای که مردم نیز با آن‌ها آشنا هستند، خوانده شود.

وقایع کربلا هسته مرکزی هنر تعزیه است و شاید کمتر مجلس تعزیه‌ای را بتوان یافت که گریزی به کربلا نزده باشد. هر مجلسی درباره هر موضوع دیگری غیر از کربلا هم که باشد بالاخره پیوندی با حادثه یا موضوعی در ارتباط با کربلا پیدا می‌کند.

متاسفانه وزارت علوم هنوز متقاعد نشده که باید حداقل برای آموزش آکادمیک رسمی، طرحی بنویسد که واژه «درس تعزیه» در دانشگاه توسعه پیدا کند.

نکته مورد توجه دیگر این است که خود مجموعه یونسکو برای پژوهشکده‌ها بودجه دلاری پیش بینی کرده اما تاکنون هیچ مسولی در اداره کل هنرهای نمایشی قدمی در این راستا برنداشته در حالی که متولی این موضوع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهاد بالادستی هستند.

دکتر احمد جولایی پژوهشگر و مدرس دانشگاه در مورد تعزیه اظهار می‌دارد: وقتی یونسکو می‌گوید من برای پژوهش درباره تعزیه هزینه می‌کنم ما می‌توانیم بخشی از هزینه‌ای را که چندین بار در سال در شهرستان‌های مختلف چه در سطح ملی و چه در سطح شهرستان‌ها صرف برگزاری سوگواره‌ها می‌کنیم در زمینه پژوهش تعزیه متمرکز کنیم. البته دکتر ناصربخت و دوستانی مثل فتحعلی بیگی و صالح پور دست به فعالیت‌هایی زده‌اند اما چون نوع فعالیت آن‌ها برای کانون‌های نمایش‌های آیینی و سنتی است پژوهش‌هایشان در راستای دیگر متمرکز است.

کانون تئاتر دینی هم داریم اما با وجودی که آقای محمود فرهنگ تلاش زیادی می‌کنند اما هنوز کمتر به حوزه تعزیه پرداخته اند. و همین است که تعزیه در کشور ما هنوز متولی خاصی پپدا نکرده است. پژوهش در حال حاضر نقطه مغفول تعزیه در ایران است به خصوص مرکز پژوهشی که دارای یک شخصیت حقوقی مشخص باشد.

تعزیه ایرانی تنها گونه نمایش ایرانی است که هر ۵ خصیصه درام را دارد به این مفهوم که هم دارای متن و روند خاص استقلال یافته بازیگری است، همچنین از گونه‌های منحصر به فردی است که بدون کارگردانی اصلا ممکن نیست، تنها گونه نمایش ایرانی است که دارای یک ویژگی در طراحی صحنه است چون عملا هرگونه دکور عمودی در آن از دست می‌رود و پذیرفته‌ایم که فقط به دکور افقی بسنده کنیم و آخرین مورد اینکه تنها گونه نمایش ایرانی است که دارای معماری مستقل است و در یک ساختمان خاص که فقط برای اجرای تعزیه ساخته شده، اجرا می‌شود اما علی‌رغم این ویژگی‌ها ما هنوز از تعزیه به عنوان تئاتر ملی تعریف درستی نداریم و تنها راه تعریف تئاتر ملی ایران گذر از این کوچه باریک است نه تاریک. تعزیه راه باریک است نه تاریک.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل