نماد سایت مجاهدت

سجایای مدیریتی شهید «همت» از زبان دوستانش

سجایای مدیریتی شهید «همت» از زبان دوستانش/ قهرمان من


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نوشتار پیش‌ رو به شرح برخی مصاحبه‌هایی پرداخته که «علیرضا شفیعی» نگارنده کتاب «شهید همت در مکتب نبوی (ص): گذری بر رفتار‌های مدیریتی شهید همت» با افرادی داشته که با شهید همت در جبهه تعاملات کاری نزدیک داشته‌اند؛ در این میان برخی از سجایای اخلاقی شهید از جمله توبیخ خاطیان (حتی اگر از رفیقان نزدیک خود او بودند)، تفویض اختیار و مسئولیت‌خواهی، عدم انتقام‌گیری، مشورت در امور، تقسیم کار و… را از میان این مصاحبه‌ها استخراج کرده است که در ادامه می‌خوانید:

حاجی در مسائل نظامی و حفظ جان نیروهایش با کسی شوخی نداشت

«در مرحله اول عملیات خیبر، چند شب بود که گردان‌ها موفق نشده بودند از کانال عبور کنند. «حسن زمانی» که با سید رضا دستواره خیلی رفیق بود، شهید شده بود و جنازه‌اش در کانال مانده بود.

سید رضا اصرار داشت که جنازه حسن را عقب بیاورد، ولی حاج همت بنا به ملاحظاتی مانع این کار می‌شد. سید رضا طاقت نیاورد و به بهانه اینکه می‌خواهد قضای حاجت کند، آفتابه برداشت و به‌سمت کانال حرکت کرد.

بچه‌ها فریاد زدند: «رضا… رضا می‌خواهد برود و حسن را بیاورد.»

حاج همت به چند نفر از نیرو‌ها دستور داد که رضا را بگیرند و برگردانند. وقتی رضا را پیش حاجی آوردند، به‌شدت با او برخورد کرد و گفت: «من به تو تکلیف می‌کنم که حق نداری فعلاً برای انتقال جنازه شهید حسن زمانی اقدامی کنی.»

از آنجا که حاجی علاقه ویژه‌ای به رضا دستواره داشت، بچه‌ها تصور نمی‌کردند که آن‌طور با او برخورد کند، اما حاجی در مسائل نظامی و حفظ جان نیروهایش با کسی شوخی نداشت و در صورت بروز تخلف، با عزیزترین اطرافیانش هم برخورد می‌کرد.»

مصاحبه با «حسین بهشتی» مسئول مخابرات در زمان شهید همت در روز ۱۳۸۹/۱۱/۰۷

مسئولیت‌خواهی در کنار اعتماد به نیرو‌ها و تفویض اختیار به آنها

«تمام کسانی که با نیرو‌ها و فرماندهان حاج همت کار کرده‌اند، می‌دانند که افرادی مانند شهیدان اکبر زجاجی، سعید مهتدی، رضا چراغی، رضا دستواره، عباس ورامینی و دیگران، هر کدام در حد یک فرمانده لشکر بودند؛ مثلا رضا چراغی به بهترین نحو پشتیبانی تمام لشکر و گردان‌های عملیاتی را برعهده داشت و در هنگام مسئولیت او، کمتر کسی در لشکر ۲۷ با مشکل پشتیبانی مواجه می‌شد.

علت رشد و بروز استعداد‌های این نیرو‌ها را می‌توان در تفویض اختیار و واگذاری مسئولیت‌ها و اعتماد حاج همت به نیروهایش دانست؛ اگر این اعتماد حاجی به نیروهایش و واگذاری مسئولیت‌ها به آن‌ها نبود، چه بسا هیچ‌یک از آن‌ها نمی‌توانستند استعداد‌های خود را در حد اعلای یک فرمانده تمام‌عیار بروز دهند.

در کنار این تفویض اختیار، حاجی مرتب از نیرو‌ها می‌خواست گزارش بدهند که در خصوص مسئولیت واگذار شده، چه اقداماتی انجام داده‌اند؛ اگر احیاناً با مشکلی مواجه می‌شدند، کمک می‌کرد که موانع برطرف شود و اگر فردی کوتاهی می‌کرد، تذکر می‌داد.»

مصاحبه با «حسین بهشتی» مسئول مخابرات در زمان شهید همت در روز ۱۳۸۹/۱۱/۰۷

سعه صدر بدون کوچکترین حرف

«اگرچه روح غالب در جبهه‌ها، اخلاص، تقوا، سادگی و بی‌آلایشی نیرو‌ها بود، در عین حال؛ جبهه‌ها محل تجمیع سلایق گوناگون هم بود.

طبیعتاً هر جا که سلیقه‌های متفاوت جمع شود، اختلافات نیز بروز می‌کند و اگر ما در جبهه‌ها کمتر شاهد مخالفت‌ها و گاهی نزاع‌های شخصی و خودمحورانه بودیم، به‌دلیل تقوا و روحیه اخلاص و گذشت بود.

در تبادل نظرات یا بیان مطالب، افراد باتقواتر سعی می‌کردند نسبت به موضوع، حساسیت نشان ندهند و خود را متقاعد کنند که من تکلیف و وظیفه خود را انجام داده‌ام.

حاج همت به‌دلیل برخورداری از روحی بزرگ و تقوایی بالا، در برخورد با افرادی که گاهی بی‌غرض با او بحث می‌کردند و حتی متقاعد نمی‌شدند، در نهایت؛ صبر می‌کرد.

نیرو‌های لشکر ۲۷ در قلاجه (کوهی در ۴۱ کیلومتری شمال‌غربی ایلام) مستقر بودند. برادری به نام «مهدی» در خصوص تاکتیک‌های جنگ و نحوه ورود به مناطق عملیاتی و مانند آن، نظراتی داشت و همه این‌ها را با لحن درشت و صدای بلند به حاج همت منتقل می‌کرد.

حاجی هم استدلال‌های خود را بیان می‌کرد، اما آن برادر ناراحت شد و جلوی چشم ما حاج همت را هل داد، طوری که نزدیک بود حاجی روی زمین بیفتد.

حاجی بدون کوچک‌ترین تندی و بی هیچ حرفی به راه خود ادامه داد؛ انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است. این در حالی بود که اگر با یکی از ما چنین برخوردی می‌شد، شاید با آن فرد برخورد شدیدی می‌کردیم.

این نوع برخورد، بیانگر روح بزرگ حاج همت و گذشت آن بزرگوار بود که هیچ‌وقت دنبال انتقام‌گیری نبود و با رفتار‌های اسلامی خود درس انسانیت و ادب می‌آموخت.»

مصاحبه با سردار «سید علیرضا ربیعی» مسئول بازرسی لشکر در زمان شهید همت در روز ۱۳۹۰/۰۷/۰۶

مشورت‌گیری حتی از راه دور

«حاج همت در مشاوره با دوستان و هم‌رزمانش در هر شرایطی و حتی از راه‌های دور دریغ نمی‌کرد. اگر مطلع می‌شد که فردی از قابلیت، ایده، طرح و برنامه‌ای رای پشتیبانی از جنگ یا عملیات در خط مقدم حضور دارد، به‌سرعت پیگیری می‌کرد که با آن فرد ارتباط برقرار کند.

من که به‌عنوان مسئول بازرسی حاجی بودم، گاهی مأمورم می‌کرد که فلان شخص در ناحیه‌ای از نواحی سپاه تهران را برای مشورت یا پذیرفتن مسئولیت نزد او ببرم.

حاج همت وقتی وارد جلسات قرارگاه می‌شد، اغلب با دست پُر می‌آمد؛ طوری که نظراتش نسبت به دیگر نظرات، بالاتر بود. قبل از شرکت در جلسات، با نیروهایش مشورت می‌کرد؛ بعد وارد جلسه قرارگاه می‌شد.

وقتی در این جلسات، عملیاتی را به‌عهده می‌گرفت_حضور در منطقه، پدافند، شناسایی و… _ بلافاصله پس از بازگشت، دستور می‌داد فرماندهان و مسئولان تحت امرش در محل جلسات جمع شوند و علی‌رغم تسلطش به مأموریت، حتماً ازنیروهایش هم مشورت می‌گرفت.»

مصاحبه با سردار «مهدی ربانی» جانشین لشکر ۲۵ کربلا در زمان شهید همت در روز ۱۳۹۰/۰۳/۰۵

تقسیم کار و پیگیری

بی‌اغراق، حاج همت فرمانده‌ای بود که توانایی‌ها و امکاناتش را خوب می‌شناخت. به همین دلیل، می‌توانست از ضعف‌ها و کمبودها، فرصت و موقعیت بیافریند.

بزرگترین توان حاج همت در شیوه جذب نیروها، هدایت و به‌کارگیری آن‌ها بود. سردار حاج علی فضلی در باره شیوه فرماندهی حاج همت و به‌ویژه در تقسم کار می‌گوید: «حاجی کاملاً ماننده یک معلم عمل می‌کرد. کار‌ها را تقسیم می‌کرد. هر کاری را به یکی از نیرو‌ها واگذار می‌کرد و پس از توجیه نیرو در انجام کار، نظارت، پیگیری و همکاری داشت و در پایان، نتیجه را می‌خواست.

ما در مدت افتخار همراهی و مصاحبت با حاج همت، درس‌های زیادی از او گرفتیم، از جمله آنها، همین موضوع تقسیم کار است.

وقتی هم کار را واگذار می‌کرد، در امور محول شده مثل بعضی از افراد بسته در مدیریت که در همه مسائل دخالت می‌کنند، دخالت نمی‌کرد؛ بلکه از طرق مختلف و حتی شخصاً امور را پیگیری می‌کرد. آن بزرگوار معتقد بود هر کس باید کار خودش را انجام دهد.»

مصاحبه با سردار «علی فضلی» مسئول عملیات سپاه ۱۱ قدر در زمان شهید همت در روز ۱۳۸۹/۱۰/۱۵

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل