نماد سایت مجاهدت

شهید سلیمانی نماد مبارزه با تروریسم جهانی بود/ اگر حاج قاسم نبود، «داعش» تبدیل به تهدید جهانی می‌شد

شهید سلیمانی نماد مبارزه با تروریسم جهانی بود/ اگر حاج قاسم نبود، «داعش» تبدیل به تهدید جهانی می‌شد


«مصطفی خوش‌چشم» کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با خبرنگار بین‌الملل دفاع‌پرس اظهار داشت: نقش شهید سلیمانی در به عقب‌راندن آمریکا از منطقه بسیار موثر بود؛ حاج قاسم با ایده بسیج عمومی در کشور‌های مختلف توانست با توجه به پتانسیل و توانی که قابل مقایسه با توان رزمی و مالی آمریکا نبود، آمریکا را در منطقه غرب آسیا زمین‌گیر کند. 

خوش‌چشم افزود: آن هم آمریکایی که طراحی اصلی آن برای خاورمیانه بزرگ ایجاد اغتشاش، ناامنی و بی‌ثباتی در منطقه برای فروپاشی کشور‌های منطقه و تجزیه آن‌ها بود که خوشبختانه با مقاومت، فکر و کنشگری موثر حاج قاسم سلیمانی و نیروی قدس روبرو شد و در اجرای طرح‌های منطقه‌ای خود شکست‌های قابل توجهی را خورد.

این کارشناس مسائل سیاسی و بین‌المللی ادامه داد: در ادامه و در دور دوم این طرح‌ها و مابین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ میلادی، آمریکایی‌ها به دنبال ایجاد جنگ نیابتی در منطقه و به ویژه در محور مقاومت با هدف فروپاشی کشور‌های منطقه بودند که این طرح‌ها نیز توسط نیروی قدس و به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی به شکست کشیده شد.

وی خاطرنشان کرد: اساسا حاج قاسم سلیمانی فرماندهی «جبهه مقاومت» را در سطح منطقه ایجاد کرد و توانست که تمامی طرح‌های «آمریکا» را در سطح منطقه خنثی کند و تروریسم منطقه‌ای را در ابعاد نظامی و تا حد زیادی در فاز امنیتی پایان بدهد.

خوش‌چشم اضافه کرد: اگرچه اقدامات حاج قاسم سلیمانی و نیروی قدس تنها برای «محور مقاومت» سود نداشت، بلکه اگر حاج قاسم و محور مقاومت نبود، «داعش» در سراسر دنیا تبدیل به یک تهدید تروریستی شده بود. زیرا همچنان حملات «داعش» در اسپانیا، فرانسه، انگلستان و حتی ایجاد خلافت خودخوانده در «سین‌کیانگ» چین و بالا رفتن پرچم «داعش» را در این شهر دیده بودیم.

این کارشناس مسائل سیاسی و بین‌المللی یادآور شد: در طول زمان ظهور داعش در جهان شاهد قربانیان زیادی در اثر حملات تروریستی در سراسر دنیا بودیم به صورتی که شاهد تبدیل تروریسم منطقه‌ای به تروریسم جهانی بودیم. بنابر این انتفاع مبارزه ایران با داعش و سرکوب کردن تروریسم منطقه‌ای نه فقط برای کشور‌ها و مردم منطقه که حتی برای کشور‌های اروپایی هم بود و آن‌ها باید شکرگزار حاج قاسم و «محور مقاومت» باشند که این تهدید بالفعل تروریسم «داعش» علیه آن‌ها را حاج قاسم سلیمانی خنثی سازی کرد. زیرا در غیر این صورت شاهد «حملات» بزرگتری در سطح اروپا و جهان باید می‌بودیم.

وی در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: حاج قاسم سلیمانی راهبردی تفکر می‌کرد و فکر کردن بر روی مسائل تاکتیکی مانع از توجه ایشان به مسائل و موضوعات راهبردی نمی‌شد. همچنین او ارزیابی بسیار خوبی از آینده نزدیک، میان مدت و بلند مدت داشت.

خوش‌چشم افزود: حاج قاسم سلیمانی بر اساس این دیدگاه عالمانه‌ای که بر روی آن «اجتهاد» داشت می‌توانست به خوبی ارزیابی‌های بلند مدتی را پیشاپیش در سطح منطقه و جهان ترسیم کند و به همین دلیل هم دست به اقدام و کنشگری می‌زد. او اساسا فقط در حوزه «پدآفند» و واکنش نشان دادن در حوزه تهدیدات سرآمد نبود بلکه او در حوزه «کنشگری» و «آفندی» هم بسیار درست عمل می‌کرد و پیشدستانه بسیاری از اقدامات را صورت می‌داد.

این کارشناس مسائل سیاسی و بین‌المللی ادامه داد: نکته دیگر اینکه او به درستی معنای کنشگری را انجام می‌داد. به معنای اینکه او در چند مورد به خصوص در مورد حمله «داعش» به «سوریه» و «اربیل» عراق با وجود اینکه فرمانده «جبهه مقاومت» بود و علی رغم اینکه در این شهر‌ها چند صد نفر از نیرو‌های مقاومت در برابر هزاران نفر از نیرو‌های داعشی‌ها بودند او به دلیل نگاه عالمانه، شجاعت، توکل بر خداوند و قطعا بر اساس دیدگاه کارشناسی عالمانه‌ای که داشتند موفق شدند تا محاصره نیرو‌های خود در برابر تروریست‌های «داعش» را از بین ببرند.

وی خاطرنشان کرد: این نوع نگاه شهید سلیمانی آن چیزی بود که ما این روز‌ها بسیار کمتر در میان حوزه‌های گوناگون «جنگ نرم» و «جنگ نیمه سخت» می‌بینیم. به این معنا که کنشگری بر اساس اجتهاد عالمانه و شجاعت در انجام اقدامات آتش به اختیاری که اگرچه در همه از جمله حاج قاسم سلیمانی در چارچوب سازمانی کار می‌کنند، اما افرادی که جایگاه فرماندهی و فرماندهی ارشد را دارند و به عبارتی سرلشکر‌های حوزه‌های جنگ نرم و نیمه سخت یعنی اقتصاد، سیاست و رسانه دارند باید به حاج قاسم اقتدا کنند.

خوش‌چشم تصریح کرد: آن‌ها باید این موضوع را متوجه شده و بفهمند که آتش به اختیار امری نیست که هر روز انجام شود و جایگاه خاصی دارد و وظیفه آتش به اختیاری یک نیروی رده پایین با یک فرمانده ارشد متفاوت است. در حقیقت مدیران و فرماندهان ارشد باید در حوزه‌های جنگ نرم و نیمه سخت باید با توجه به اینکه در سلسله مراتب و چارچوب سازمانی کار کنند، اما در مقاطعی نیاز است تا مدیریت اقتضاعی کنند و دست به اقداماتی بزنند که از نظر تخصصی و کارشناسی کاری درست بوده و باید انجام شود.

این کارشناس مسائل سیاسی و بین‌المللی در پایان گفت: متاسفانه ما امروز‌ها که شاهد جنگ ترکیبی آمریکا در حوزه‌های نرم و نیمه سخت بیش از هر زمان دیگری هستیم دچار فقدان این خصوصیت خاصی هستیم که حاج قاسم و برخی دیگر از فرماندهان ارشد نظامی دارند. اما در حوزه‌های غیر سخت یعنی در حوزه‌های نرم و نیمه سخت متاسفانه چنین توانمندی‌های کنشگرانه دیده نمی‌شود.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل