نماد سایت مجاهدت

فرزندانم به گونه‌ای تربیت شوند که خادم اهل‌بیت باشند

شهید قدسی: فرزندانم به گونه‌ای تربیت شوند که خادم اهل‌بیت باشند/// «اتونشر عید»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از استان خراسان رضوی، «محمدصادق قدسی» فرزند اکبر در بیست و دوم آذر سال ۱۳۳۳ در روستای حسین‌آباد جنگل از توابع شهرستان نیشابور به دنیا آمد. کودکی آرام و ساکت بود.

ژاندارمری در سال ۱۳۵۷ او را به جرم پخش اعلامیه امام خمینی (ره) دستگیر کرد و به پاسگاه برد. در آنجا او را با قنداق اسلحه کتک زدند و چون مدرکی از او پیدا نکردند او را شبانه آزاد کردند و از او تعهد کتبی گرفتند که بر ضد شاه سخن نگوید و مردم را به شورش و تظاهرات تشویق نکند، ولی او در تظاهرات شرکت می‌کرد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تحول زیادی پیدا کرده بود، به طوری که در این دنیا احساس دلتنگی می‌کرد و این دنیا مثل قفس برای او بود.
با شروع جنگ تحمیلی به دلیل نیاز به نیرو و اینکه سپاه کفر نتواند بر کشورش مسلط شود و برای دفاع از کشور و میهن، به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت.

او افراد را برای رفتن به جبهه تشویق می‌کرد و معتقد بود برای مملکت و ناموس و برای اسلام باید جان خود را فدا کرد. در پشت جبهه در سپاه پاسداران خدمت می‌کرد و نسبت به آموزش نیرو‌های بسیجی و سرکشی از خانواده ایثارگران اهتمام داد.

در عملیات‌های مختلف از جمله بیت‌المقدس، رمضان، عملیات والفجر ۴، والفجر مقدماتی، والفجر ۱ و ۲، خیبر، بدر، والفجر ۸ و خط پدافندی شلمچه حضور داشت.

محمدصادق قدسی در عملیات والفجر ۱ و ۲ معاون گردان، عملیات‌های خیبر، بدر فرمانده گردان و در عملیات والفجر ۸ فرمانده گردان خط شکن بود. در عملیات والفجر ۴ از ناحیه کتف و در عملیات بدر از ناحیه پا مجروح شد.

محمدصادق قدسی بیستم تیر ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه به اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهر شهید پس از تشییع در گلزار شهدای نیشابور به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید محمدصادق قدسی:

اگر دنیا می‌خواهید، جنگ و اگر آخرت می‌خواهید، جنگ. زیرا امام علی (ع) می‌فرمایند: الجنه تحت ظلال السیوف. اگر سستی و تنبلی کنیم، در حقیقت حرف مولایمان را گوش نکرده‌ایم. زیرا رهبر ما یک عمر با طاغوت‌ها آشکارا و مخفی مبارزه کرد، فرزند علی (ع) و نایب امام زمان (عج) می‌باشد. سعی کنیم همیشه گوش به فرمان آن بزرگوار باشیم.

مبادا امام را تنها بگذاریم و صدای هل من ناصر ینصرنی را بشنویم و لبیک نگوییم! به حرف‌های منافقین گوش ندهیم. من به تمام دوستان می‌گویم برخیزید. مبادا دنبال مادیات و مال دنیا باشید و آخرت را فراموش کنید. همه کار‌ها را رها کنید و به جنگ بپردازید و از اسلام و قرآن دفاع کنید. اگر به جنگ نروید، در روز قیامت جواب شهدا را چه می‌دهید. آن وقت است که آتش جهنم در انتظار شماست.

من قرآن را درک کرده و شناختم. به جنگ رفتم. من فهمیدم که چرا حسین (ع) و ۷۲ تن در صحرای کربلا شهید شدند. چرا علی (ع) در محراب به شهادت رسید. چرا ۱۱ امام با زهر مسموم شدند. همه آن‌ها به خاطر قرآن و اسلام و احیای دین مبین بود. من هم این راه را با علاقه بسیار و از روی آگاهی انتخاب کردم.

همسرم، بعد از شهادتم هم ناراحت نشوید و غصه نخورید. همسر عزیزم، فرزندانم را خوب تربیت کن. آن‌ها را طوری تربیت کن که در بیت اهل‌البیت و خادم آن‌ها باشند. پیرو رهبری و جان برکف برای فداکاری به اسلام و قرآن باشند. 

همسرم از من راضی باش، چون که در زندگانی از من زیاد ناراحتی کشیده‌ای امیدوارم که مرا ببخشی. از شما می‌خواهم که بعد از شهادتم صبر کنی و همچون زینب (س) با مشکلات بسازی و پیام مرا به گوش همگان برسانی.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل