گروه حماسه و جهاد دفاعپرس – سید محمدجواد میرخانی؛ سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی صاحب همان تفکر درخشانی بود که پس از شهادت وی، تفکرش بهعنوان یک مکتب شناخته شد. نمونهای از این مکتب را میتوان در یکی از سخنرانیهای سیدالشهدای مقاومت نگریست که در آن میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد را با بهرهگیری از تجربههای خود، اینگونه مورد تحلیل قرار داده و گفته است: «من با تجربه این را میگویم که میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست؛ اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم».
شهید حاج قاسم سلیمانی همچنین در ادامه این سخنان خود، گفته است: «انقلاب ما با دورههای طولانی بحرانهای اقتصادی و محاصره اقتصادی مواجه بوده است و امروز نیز این بحرانها ادامه دارد. به رغم اینکه خیلی از دولتمردان ما نتوانستند یا فرصت نداشتند همه اهداف مدنظر خودشان و انقلاب را مهیا کنند اما فرصتهای بزرگی وجود دارد».
جمهوری اسلامی ایران در این ۴۳ سالی که از عمر بابرکت آن میگذرد، با بحرانهای زیادی روبهرو بوده است. از هشت سال جنگ تحمیلی گرفته تا تحریمهای اقتصادی و فتنههایی که هر چند سال اتفاق افتاده است. در این راستا، ما توانستیم برخی از این بحرانها را به فرصت تبدیل کرده و در برخی دیگر از بحرانها نیز باید تلاش کنیم تا از آن فرصتی در جهت پیشبرد اهداف خود، ایجاد کنیم.
هشت سال دفاع مقدس نمونه بارزی از تبدیل بحران به فرصت است؛ یعنی ما توانستیم در این دوران علیرغم اینکه با یک جنگ نامتقارن روبهرو بودیم و ابرقدرتها و کشورهای غربی ـ عربی از صدام حمایت مالی و تسلیحاتی میکردند، این جنگ را در عرصههای مختلف به فرصت تبدیل کنیم و امروز یک فرهنگ پرفروغ را از آن بحران عظیم به ارث ببریم؛ اما در مقابل، در زمینه تحریمهای اقتصادی که آن را میتوان یک بحران دیگر دانست، ما هنوز آنگونه که باید، نتوانستیم این بحران را به فرصت تبدیل کنیم؛ یعنی با توجه به اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی از تحریمها بهعنوان یک «نعمت» یاد کردهاند ما بایستی با بهرهگیری از سیاست «اقتصاد مقاومتی» و افزایش تولید ملی، از این بحران فرصتی ایجاد کنیم که این فرصت تا حد زیادی موجب تقویت و استحکام اقتصاد کشور و عدم وابستگی آن به کشورهای بیگانه شود.
فتنهها یکی از ابعاد بحرانهایی بوده که در دل آن تجربههای زیادی نهفته است؛ بنابراین در صورت بهرهگیری مناسب از این بحرانها، میتوان آنها را به فرصت تبدیل کرد؛ فرصتهایی که در دل بحران فتنهها وجود دارد را میتوانیم اینگونه برداشت کنیم.
اولاً؛ هرگاه فتنهای رخ میدهد، پس از فروکش کردن غبار ناشی از آن، حق و باطل از هم دیگر مشخصتر میشوند؛ برای نمونه در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، اگرچه ممکن بود مجاهدین خلق و امثال بنیصدر وجاهتی در بین برخی از ملت داشتند اما پس از مشخص شدن ماهیت اصلی آنها، از سوی ملت، لقب «منافق» بهعنوان یک لکه ننک بر پیشانی این افراد زده شد و امروز هم آنها آنقدر در میان ملت ایران منفور هستند که قاطبه اقشار جامعه با هر تفکر سیاسی و حتی برخی مخالفان خارجی نظام هم آنها را تروریست و جنایتکار عنوان میکنند.
فتنه ۸۸ نیز یکی دیگر از بحرانهایی بود که موجب شد تا پس از فروکش کردن غبارهای ناشی از آن، مرزبندی بین حق و باطل مشخصتر شود. در این راستا، رهبر معظم انقلاب اسلامی در همان دوران، عنوان کردند که این فتنه کشور را واکسینه کرد و سپس درباره روشن شدن ابعاد آن نیز تأکیدهایی کردند که امروز شاهدیم این ابعاد پس از آن بیانیه سخیف «میرحسین موسوی» و توهین وی به مدافعان حرم، روشنتر از گذشته شده است؛ بهعبارت دیگر، ماهیت پلید سران منفور آن بیش از پیش برای مردم آشکار شده و مرزبندی میان حق و باطل آشکارتر شده است.
اما در فتنههای سالهای ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و فتنهای که اخیراً به بهانه فوت ناخواسته یک دختر جوان بهوجود آمده نیز این فرصت ایجاد شده است تا ماهیت خیلی از افراد نظیر برخی سیاسیون، سلبریتیهای خودفروخته و نفوذیها شناخته شده و مرزبندی میان حق و باطل بیش از پیش آشکار شود؛ بنابراین همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی در فتنه ۸۸ اشاره کردند، کشور مجدداً واکسینه شد و برخی از چهرههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، از جامعه ایرانی به اصطلاح «الک» شدند.
همچنین روشنتر شدن مرزبندیهای بین حق و باطل، موجب افزایش بصیرت و آگاهی جامعه خواهد شد و در پی آن شاهد شکلگیری حماسههایی نظیر راهپمایی عظیم ۹ دی هستیم.
ثانیاً؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی سالهای طولانی است که نسبت به ضرورت مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن تأکید میکنند که چندسالی است خطر این تهاجم فرهنگی با گسترش ابزارهای ارتباطی و راه یافتن فضای مجازی به میان خانوادهها، جدیتر شده است؛ بنابراین در این راستا، موضوع لزوم سازماندهی و مقابله با ولنگاری در فضای مجازی، هم از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی و هم از سوی علما و دلسوزان فرهنگی کشور مطرح میشود.
ضرورت مقابله با ولنگاری در فضای مجازی یکی دیگر از تجربههایی است که بهعنوان یک فرصت از دل بحران فتنهها بیرون میآید. در این راستا، دشمن از فضای مجازی جهت تزریق ناامیدی و تحریک افکار عمومی و احساسات جامعه بهره میگیرد و همچنین همانگونه که در روزهای اخیر شاهد بودیم، فضای مجازی به محلی برای آموزش اقدامات خرابکارانه به اغتشاشگران تبدیل شده است؛ بنابراین وقتی برای دسترسی به فضای مجازی محدودیت بهوجود میآید، شاهد کاهش چشمگیر فتنهها و اغتشاشات هستیم؛ البته این محدودیت میتواند مُسکنی برای درمان موقت این ولنگاری باشد و منطقاً باید چارهای قانونمند در اینباره اندیشید تا از تبعات این ولنگاری که وقوع فتنه، آشوب و بیقانونی در جامعه را به همراه دارد، پیشگیری شده و در عین حال مردم بتوانند از مزایای فضای مجازی استفاده مفید کنند.
ثالثاً؛ «جهاد تبیین» از ضرورتهایی است که امروزه با گسترش جنگ شناختی دشمن در جهت تحریف واقعیتها و زیر سوال بردن دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران و اقتدار کشور، توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است. طبیعتاً در بحران ناشی از فتنهها، تشخیص حق و باطل از یکدیگر مشکل میشود؛ بنابراین تنها راه اینکه بتوان جامعه را نسبت به مرزبندی بین حق و باطل آگاه و از وقوع فتنهها جلوگیری کرد، «جهاد تبیین» است. همچنین با تجربهای که پس از شناسایی عوامل فکری وقوع فتنه بهدست میآید، میتوان از طریق تبیین درست حقایق، آن فتنه را خنثی کرد؛ بنابراین ضرورت اهمیت به «جهاد تبیین» تجربهای است که بهعنوان یک فرصت از دل بحران فتنهها بیرون میآید.
انتهای پیام/ 113
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است